emamian

emamian

شنبه, 27 بهمن 1403 18:50

حکمت و فضیلت حج

تعریف حج

حج رکن پنجم اسلام بوده و معنی لغوی‌اش همانا قصد و عزم به سوی امری بزرگ و با عظمت است و در اصطلاح فقها عبارت است از قصد به سوی بیت الله الحرام در وقت معین جهت ادای مناسک حج.

فرضیت حج از دیدگاه قرآن

حج بعد از فراهم شدن شروط آن بر هر فرد مسلمان فرض عین بوده و فرضیت آن از قرآن و سنت نبوی و اجماع امت اسلامی ثابت و لازم شده است.

«وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیْلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِیْنَ» (سوره  آل عمران  آیه 97)

«و مردم را حجّ و زیارت آن خانه به امر خدا واجب است بر هر کسی که توانایی برای رسیدن به آنجا دارد، و هر که کافر شود (به خود زیان رسانده و) خدا از جهانیان بی‌نیاز است».

و این سیاق به بلیغ‌ترین وجهی فرضیت و لزوم حج را برای کسی که توانایی ادای آن را داشته باشد، اثبات می‌کند، زیرا در دنباله آیه کریمه می‌فرماید: «و من کفر ...» این فرضیت و لزوم را هر چه بیشتر و تمام‌تر، تأکید و تثبیت می‌کند چه تعبیر به کفر از عدم ادای آن ـ البته با وجود داشتن استطاعت ـ قوی ترین دلیل بر شدت فرضیت و نهایت لزوم آن است.

فرضیت حج در احادیث نبوی

علاوه بر قرآن کریم، احادیث نبوی نیز فرضیت حج را با صراحت  تمام تأیید و تأکید می‌کند و از آن جمله است این حدیث پیامبر اکرم(ص) که می‌فرمایند:

بُنِیَ الْاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ شَهَادَةِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ، وَ اِقَامِ الصَّلَاةِ وَ اِیْتَاءِ الزَّکَاةِ وَ حَجِّ الْبَیْتِ وَ صِیَامِ رَمَضَانَ.

«اسلام بر پنج چیز بنا یافته: گواهی و اقرار بر اینکه جز خدای یگانه معبود دیگری نیست، و حضرت محمد(ص) پیامبر بر حق اوست. بر پا داشتن نماز، دادن زکات، حج بیت الله الحرام و روزه ماه مبارک رمضان».

فرضیت حج از دیدگاه اجماع مسلمین

علماء و فقهای عالم اسلام در مذاهب مختلف از صدر اسلام تا امروز به فرضیت حج بر شخصی که توانایی آن را داشته باشد، برای یک بار در عمر اجماع و اتفاق داشته و منکر فرضیت این رکن اسلامی را مرتد و خارج از دین اسلام شمرده و علاوه بر آن گفته‌اند کسی که مکان دیگری را به غیر از بیت الله الحرام برای خود و یا دیگران حج قرار داده و آنرا به جای کعبه مشرفه بداند نیز کافر و مرتد است.

شمه‌ای از حکمت‌های حج

اگرچه حج به عنوان یک رکن دین و یک عبادت فرض است اما می‌توان در آن حکمت‌ها و فواید زیادی را مشاهده کرد که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: کنگره حج بهترین فرصت  برای مسلمین کل جهان در امور دینی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی است. حج بهترین راه برای اتحاد و وحدت مسلمین است.

آری برای ارتباط قلوب مسلمانان سراسر جهان و محبت شان با همدیگر، حج بهترین وسیله است. امیر، غریب، فقیر، ثروتمند، عربی، عجمی همه در یک لباس و در زمان واحد و صدایی واحد در یک مکان جمع آمده و همه تفاوت‌های اقلیمی، قومی، نژادی از میان برداشته می‌شود.

کسانی که می‌خواهند تبلیغ کنند و یا مطالبی را در دنیا منتشر سازند، حج بهترین فرصت برایشان است. آری توسط حجاج ممالک مختلف دنیا با بهترین نحو و آسان ترین وجه، مطالب خود را به گوشه و کنار دنیا می‌رسانند. کسانی که خواسته باشند بهتر و بیشتر کسانی را به ضیافت بپذیرند، از میهمانان پروردگار عالم بهتر چه کسانی خواهند بود؟ می‌توان در مراسم حج میهمانی وسیع ترتیب داد و به میهمانان پروردگار رحمان خدمت کرد برای آشنایی بیشتر با مسلمین و اطلاع از درد و مشکلات همدیگر، کنگره حج بهترین فرصت است.

بهترین فرصت برای إفاده دینی، تبلیغ و تعلیم خلق الله ایام حج است. و حفاظت از سنت های صالحان  و آثار انبیاء ـ علیهم السلام ـ در حج بسیار روشن و آشکار است که روحیه انسان را قوی می‌سازد و نیز برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی مسلمین از حج فرصتی بهتر وجود ندارد.

در مراسم حج از اطراف و اکناف عالم تمام صالحین، اقطاب و ابدال گرد می‌آیند که انسان‌های لایق و شایسته از برکات آنان بهره‌ها می‌برند. تشبه به ملائکه که مدام دور عرش طواف می‌کنند پیدا می‌شود.

رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»

«کسی که خود را مشابه قومی کند از جمع آنان بشمار می‌آید»

لذا تشبه با ملائکه که مخلوقی معصوم و بی گناه هستند سعادت بزرگی است و لو برای چند روز که موسم حج است ارزش فراوان دارد. سفر از طرفی روشنگر اخلاق مسافر می شود و از جهتی سبب سلامتی بدن می شود. رسول اکرم(ص) فرمود: «سَافِرُوْا تَصِحُّوْا». «سفر کنید تا سلامت باشید».

و حکمت‌های بی شماری در آن نهفته است که هر انسان عاقلی با کمی فکر و تدبّر می‌تواند آنها را کشف کند.

سفر حج نمونه سفر آخرت است، همانطور که در دنیا آدم ناگزیر به وداع اهل و عیال و عزیزان و دوستان می شود، با مرگ هم تمام چیزهای دوست داشتنی و اهل و عیال باید ترک شوند و یکه و تنها راهی آخرت شوند. وقتی که غسل احرام می‌کند به یاد غسل میت می‌افتد و چون لباس احرام را به تن می‌کند پارچه‌های کفن به یادش می‌آید همانطور که در جده از آدرس و نشانی طواف کننده سؤال می‌کنند، در روز قیامت سؤال می‌شود که از امت کدام پیغمبر است.

میدان عرفات نمونه محشر و روز قیامت است که هر کسی با نشانی و پرچم خاص تحت نظر معلم و در حال طواف است؛ در میدان محشر نیز هر فرقه‌ای تحت لوای پیامبر خود مبعوث و محشور خواهد شد.

اسلام می‌خواهد که ملل مسلمان لااقل سالی یک بار در یک جا گرد هم آمده و از نزدیک با هم آشنا شوند و از درد دل یکدیگر با خبر شوند و از مشکلات یکدیگر آگاهی یافته و در رفع آن بر پایه ی نوع دوستی و اخوت اسلامی و همکاری بکوشند و در واقع با عمل حج کنگره بزرگ اسلامی از همه ملل مسلمان تشکیل می‌شوند، حج وسیله‌ای است برای احیای سنن و معارف حضرت ابراهیم خلیل(ع) و استمرار سیره حضرت رسول اکرم(ص) و سایر پیامبران برگزیده ی خدا که در راه خدا از هر نوع جانبازی و از خودگذشتگی و تسلیم و رضا و اطاعت و فرمانبرداری دریغ نفرمودند.

همچنان در جاهایی که حج برگزار می‌شود، آثار متبرکه‌ای نیز وجود دارد که تاریخ آن با زندگی حضرات انبیاء کرام و پیامبران گرامی ارتباط مستقیم دارد و مشاهده نزدیک آنها موجب تجدید یاد آن وقایع که وسیله ی نزول رحمت های الهی بر پیامبران بوده است، گردیده و بدین وسیله باعث تحریک جذبات دینی و طراوت ایمانی در قلب مؤمن خواهد بود.

بزرگی به یکی از مریدان خود می فرماید: به هنگام نزول به میقات، آیا نیت آن داشتی که جامه گناه به کنار افکنی و جامه طاعت بپوشی؟ به هنگام برهنه گشتن از جامه‌های دوخته ات، آیا نیت آن داشتی که از ریا و نفاق و ورود در شبهه دور شوی؟ به هنگام غسل کردن، آیا نیت آن داشتی که خود را از لغزش ها و گناهان شست و شو دهی؟

آیا هنگامی که نظافت کردی و احرام پوشیدی و پیمان حج بستی، نیت آن داشتی که با داروی توبه خالص برای خدای متعال، خود را از گناه پاک کنی؟ به هنگام احرام بستن آیا نیت آن داشتی که هر آنچه را خداوند(ج) حرام کرده بر خود حرام کنی؟ به هنگام بستن پیمان حج، آیا نیت آن داشتی که هر پیمان که به شریعت موافق نبود ترک کنی؟ به هنگام رسیدن به مکه آیا نیت آن داشتی که از این سفر تنها مقصد تو، خداست؟ به هنگام سعی آیا نیت آن داشتی که از شرّ شیطان و نفس اماره به خدا پناه بری؟ و او که دانای نهان است بر این امر واقف است.

آنگاه فرمود: آه آن کس که با حجر الاسود مصافحه کند با خدا مصافحه کرده سپس فرمود: آنگاه که سعی کردی، نیت آن داشتی که میان ترس و امید باشی؟ و آنگاه که موی سرت را تراشیدی، آیا نیت آن داشتی که از تمام پلیدی ها و از ظلم کردن به مخلوق پاک شوی و همچون روز ولادتت از مادر از گناهان بیرون روی؟ و آن گاه که به شکرانه حج قربانی کردی، آیا نیت آن داشتی که از برای عمل به حقیقت پارسایی گلوی طمع را ببری؟ و سنت حضرت ابراهیم(ع) را پیروی کنی که با سر بریدن فرزند و میوة دل و آرام جان خود طریقه بندگی و تقرّب به خدا را برای آیندگان پس از خود پایه گذاشت؟ به هنگام بازگشت به مکه و انجام طواف بازگشت، آیا نیت آن داشتی که با بهره گیری از رحمت خدا به اطاعت او باز گردی و به دوستی او ثابت و پای برجای بمانی و واجبات او را ادا کنی و به قرب خدا برسی؟ مرید در جواب همه سؤالات، جواب منفی می‌دهد.

آن گاه در پایان فرمود: «اِرْجِعْ فَاِنَّکَ لَمْ تَحُجَّ». «بازگرد که به حقیقت حج نکردی».

فضیلت حج

برای حج فضیلت و برکات زیادی در احادیث نبوی ذکر شده است که قبلاً بیان شده و در این جا یکی از این احادیث را ذکر می‌کنیم:

«مَنْ حَجَّ ِللهِ فَلَمْ یَرْفَثْ وَ لَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ»

«کسی که کعبه را برای رضای خدا زیارت نمود و جماع یا سخن لغو و معاصی از او صادر نشد، در حالی که برمی‌گردد که، همانند روزی که از مادر متولد شده است گناهی ندارد».

و شکی نیست که این حدیث بزرگترین فضیلت و عالی ترین بشارت برای قاصدین و حجاج بیت الله الحرام است ولی همان طور که در حدیث نبوی به آن اشاره رفته است این فضیلت برای کسانی است که: حَجِّشان خاص برای خدا بوده و از شروع تا ختم حج از بد زبانی و مردم آزاری دوری کرده و مرتکب افعال خلاف شریعت نشده باشد.

شروط حج

عبارت از آن دسته از اموری که اگر در شخصی باشد حج بر وی فرض می گردد و اگر یکی از  آنها تحقق نپذیرفت بر شخص ادای حج لازم نخواهد بود و این شروط عبارتند از :

1- مسلمان بودن

بر شخص کافر، چه کافر اصلی(که از اصل اسلام نیاورده است مثل یهود و نصاری) باشد و چه کافر عارضی(مرتد) حج فرض نبوده و ادای آن از آنها پذیرفته نیست. اگر غیر مسلمان مثل: یهود، نصاری، هندو، کمونیست، آتش پرست و غیره، حج کرد حَجّشان باطل و مردود است. اگر شخص کافری حج را بجا آورد و سپس رحمت خداوند شامل وی شد و مسلمان گشت اگر شروط حج در وی موجود شد حج را دوباره ادا کند و اگر مسلمانی بعد از ادای حج مرتد شد و باز مسلمان شد و شروط حج بر وی موجود شد لازم است که حج را دوباره بجا آورد زیرا مرتد شدنش حج گذشته‌اش را باطل و حبطه گردانیده است.

2- بالغ بودن

حج بر طفل نابالغ اگر چه عاقل و ممیز و ثروتمند باشد، فرض نیست.

طفل نابالغ اگر حج کرد حج وی برایش نفل محسوب می‌شود. اما هنگامی که بالغ شد و شرایط حج برای وی موجود گشت، باید حج فرض را دوباره ادا کند. اگر طفلی هنگام احرام بستن بالغ نشده بود اما بعد از احرام بستن بالغ شد اگر بلوغش پیش از وقوف به عرفه بوده از همان لحظه دوباره نیت کند، حج فرض از او اداء می‌شود، در غیر این صورت، حجّش نفل محسوب می‌شود.

3- عاقل بودن

حج بر شخص دیوانه، سفیه، ابله که خوب و بد را از هم تشخیص نمی‌دهد، فرض نیست. اگر شخص دیوانه حج کرد در صورتی که قابلیت و درک احرام بستن و طواف و وقوف عرفه را داشته باشد اگر چه دیگر مناسک را بطور کامل ادا نکند، حج او مقبول و صحیح است ولی اگر چنین قابلیت و درک را نداشت در ظاهر، حکم به صحت حَجَّش نمی‌گردد ولی از لطف خداوند مهربان دور نخواهد بود که به فضل خود حج او را قبول کند و او را مورد رحمت خود قرار دهد. اگر دیوانه حج کرد حجّش نفل ادا می شود و اگر بعداً هوشیار شد و حج بر وی فرض گردید، باید دوباره حج را ادا کند.

4- آزاد بودن

کسی که مملوک (غلام) دیگری باشد، حج بر وی فرض نیست. اگر در زمان مملوکیت حج کرد، حجّش نفل ادا می‌شود و هنگامی که آزاد شد و حج بر وی فرض شد، دوباره باید حج فرض را ادا کند.

5- علم داشتن به فرضیت حج

اگر کسی در مکانی زندگی می‌کند که اسلام در آنجا منتشر نشده، اگر مسلمان شد و چیزی از احکام اسلام و فرضیت حج را نمی دانست تا زمانی که علم به فرضیت حج نداشته باشد حج بر وی فرض نیست.

6- توانایی ادای حج

حج بر کسی که توانایی آن را نداشته باشد فرض نیست. استطاعت و توانایی بر دو نوع است: نوعی از آن که بین زن و مرد مشترک است و نوعی دیگر که مختص به زن است.

الف) توانایی مشترک(یعنی چهار شرط مذکور همان طور که برای مرد شرط شده برای زن هم شرط است) بین زن و مرد

1- قدرت بر زاد و راحله که بیشتر از حاجات اصلی خود مال داشته باشد آن طور که مخارج رفت و آمد به مکه برای خودش، و مخارج کسانی که نفقه آنها بر عهده او است را در طول مدت مسافرت داشته باشد و اهل او در این مدت گرفتار تنگدستی نشوند.

2- سلامتی بدن.

3- امنیت راه .

4- امکان رفتن.

ب) توانایی خاص برای زن

1- داشتن محرم شرعی.

2- نبودن زن در عدّه ، چه عدّه طلاق باشد و یا عدّه وفات شوهر.

چند تذکر

1ـ در محرم شرط است که عاقل بالغ باشد بناءً دیوانه و طفل نابالغ محرم شرعی شمرده نمی شود.

2ـ زن باید به اضافه از استطاعت داشتن بر مصارف حج خود قادر بر مصارف و تکالیف سفر حج محرم خویش نیز باشد مگر آنکه محرم به رضایت خود متحمل نفقات خویش شود.

3ـ اگر محرم شرعی پیدا شد شوهر حق ممانعت زن را از حج فرض ندارد ولی می‌تواند او را از حج نفل منع کند.

4 ـ بر زنی که حج فرض شده است واجب نیست که برای پیدا کردن محرم در راه حج شوهر بگیرد گر چه این کار اولی و مستحب است.

5 ـ زنی که حج بر وی فرض شده و محرم شرعی ندارد که در سفر حج او را همراهی کند از تاخیر حج تا هنگام پیدا شدن محرم گنه کار نمی‌شود.

6 ـ زنی که حج بر وی فرض شده و شوهر دارد نمی‌تواند شوهر خود را مجبور کند تا از حیث محرمیت با او به حج برود گر چه برای شوهر مستحب است تا به این کار اقدام کند.

7 ـ اگر زن بدون محرم و یا بدون اذن و اجازه شوهر و یا در ایام عده حج کرد گر چه حجش صحیح است ولی مرتکب معصیت شده و گنه کار است.

بنابراین هر مسلمانی که حج بر او فرض شد، در ادای آن تأخیر نکند و کوشش کند که در اولین فرصت حج را به جای آورد، اگر عمداً در ادای این فریضه تأخیر کند گنه کار می شود و خوف کافر شدن نیز هست بنا بر آیه: «وَ مَنْ کَفَرَ» که به جای «مَنْ لَّمْ یَحُجَّ» آمده است و حدیث: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَحُجَّ فَلْیَمُتْ اِنْ شَاءَ یَهُوْدِیًّا اَوْ نَصْرَانِیًّا».

قطعه‌ای از بهشت روی زمین، در دل کعبه قرار دارد و یکی از مهم‌ترین مکان‌های مقدس در جهان اسلام به شمار می‌رود. هر ساله میلیون‌ها زائر از سراسر جهان به این مکان می‌آیند، جایی که ورود به آن بیش از یک عمل مذهبی، یک تجربه روحانی عمیق است. حجر اسماعیل تنها به واسطه معماری خاص و موقعیت جغرافیایی‌اش در کعبه شناخته نمی‌شود، بلکه بار معنایی عمیق‌تری دارد که در دل خود تمامی آموزه‌های اسلامی، انسان‌شناسی و عرفانی را گنجانده است.

حجر اسماعیل در واقع فضایی کوچک و در بسته است که در کنار کعبه واقع شده و در گذشته جزئی از ساختمان کعبه بوده است. این مکان مقدس به‌عنوان نمادی از نزدیکی انسان به خداوند و گذر از مرزهای مادی، جایی است که احساس تعلق و نزدیکی به خالق به بالاترین حد خود می‌رسد. در حجر اسماعیل، انسان گویی وارد فضایی است که تمامی فاصله‌ها از میان برداشته شده و هرگونه شک و تردید از دل‌ها می‌رود. وقتی در این مکان قرار می‌گیرید، احساس می‌کنید که گویی در آغوش خانه خدا قرار گرفته‌اید و هیچ حائلی میان شما و خالق‌تان وجود ندارد.

یکی از زائران که در گوشه‌ای از حجر اسماعیل نشسته بود، با چشمانی اشک‌بار و دلی لبریز از عشق و نیاز، زیر لب دعایی می‌کرد: “خدایا، هر آنچه دارم از توست.” این جمله ساده، اما عمیق، بازتابی از تمامی احوالات درونی بندگان خدا در این مکان است. در حجر اسماعیل، دعاها به گونه‌ای فراتر از کلمات هستند؛ در اینجا، انسان‌ها نه تنها با زبان، بلکه با قلب و روح خود با خداوند ارتباط برقرار می‌کنند. دیوارهای حجر اسماعیل، گواهی بر هزاران نیایش و طلب از دل‌هایی هستند که به حقیقت و نیاز واقعی خود پی برده‌اند. در این فضا، انسان به معانی عمیق‌تری از بندگی و تسلیم می‌رسد.

در فرهنگ اسلامی، حجر اسماعیل مکانی است که حضرت اسماعیل (ع) و مادرش، هاجر، در آن آرمیده‌اند. این مکان مقدس به‌عنوان یک نماد از قرب به خداوند و تسلیم در برابر اراده الهی شناخته می‌شود. داستان حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسماعیل (ع) و هاجر در این مکان به‌عنوان درسی از ایمان، فداکاری و تسلیم در برابر خداوند همواره در ذهن مسلمانان جاری است. حجر اسماعیل یادآور عهدی است که انسان با خداوند در طول تاریخ بسته است؛ عهدی که در آن همه‌ی افعال انسان، حتی در روزهای سخت و دشوار، از اراده الهی پیروی می‌کند. از این رو، ورود به حجر اسماعیل به معنای اتصال به تاریخ آسمانی است که در آن بندگی و تسلیم در برابر اراده خداوند از ارکان اساسی انسانیت به شمار می‌رود.

لحظه‌ای که دست خود را به دیوار حجر اسماعیل می‌زنید، هیچ‌چیز نمی‌تواند شما را از احساس عمیق آرامش و سکون جدا کند. در آن لحظه، هیچ نگرانی یا اضطرابی نمی‌تواند در برابر عظمت الهی و نزدیکی به خالق احساس شود. جایی که همه افکار و دغدغه‌های روزمره به نظر می‌رسند بی‌اهمیت و ناچیز. در حجر اسماعیل، دعاهای انسان‌ها نه تنها از زبان بلکه از عمق وجودشان برمی‌خیزد. این مکان، بی‌واسطه‌ترین پل ارتباطی میان بنده و پروردگار است. در اینجا، انسان در جستجوی آرامش روحی و اتصال معنوی به خالق خود است.

گاهی در حجر اسماعیل نیازی به کلمات نیست. گاهی سکوت تنها زبان واقعی است. حضور در این مکان معنوی به انسان این فرصت را می‌دهد که به‌جای گفت‌وگو با زبان، با دل خود سخن بگوید. سکوت در حجر اسماعیل، به انسان این فرصت را می‌دهد که در آن لحظات به درون خود بنگرد، ضعف‌ها و قوت‌هایش را بشناسد و از آن‌ها به عنوان گامی برای تکامل و نزدیک‌تر شدن به خداوند استفاده کند. این مکان مقدس، جایی است که انسان به معنای واقعی کلمه می‌تواند از هیاهوی دنیوی فاصله بگیرد و روحش را در آغوش خداوند آرام کند.

حجر اسماعیل، اگرچه از نظر فیزیکی مکانی کوچک و محدود است، اما از نظر معنوی به‌عنوان دریایی بیکران است که انسان‌ها در آن غرق می‌شوند. این مکان نه تنها محلی برای ارتباط با خداوند است، بلکه مکانی برای بازگشت به خود و یافتن حقیقت درونی است. حضور در این مکان مقدس، همچون یک بازگشت به اصل و ریشه‌ی وجود انسان است. حجر اسماعیل به انسان یادآوری می‌کند که تمام آنچه که در دنیا به‌دست می‌آورد، از خداوند است و تنها در بازگشت به اوست که انسان می‌تواند آرامش حقیقی را تجربه کند.

در نهایت، حجر اسماعیل نه‌تنها یک مکان فیزیکی، بلکه تجربه‌ای عمیق از نزدیک‌ترین ارتباط با خداوند است. هر دعا، هر اشک، هر لبخند و هر لحظه‌ای که در این مکان سپری می‌شود، معنای عمیق‌تری از بندگی و تسلیم در برابر اراده الهی به انسان می‌دهد. حجر اسماعیل تنها یک قطعه از کعبه نیست؛ بلکه گامی است به سوی شناخت عمیق‌تر از خود و خداوند، جایی که هر انسان آرزو دارد قدم در آن بگذارد و دل به درگاه خداوند بسپارد.

حج نه تنها یک فریضه عبادی، بلکه تجربه‌ای روحانی است که در آن معاد به‌وضوح و با تمام وجود به نمایش درمی‌آید. این سفر معنوی، نه تنها همگان را در یک مکان فیزیکی گرد هم می‌آورد، بلکه یک هم‌راستایی عمیق درونی میان انسان‌ها ایجاد می‌کند. در اینجا، تفاوت‌های نژادی، زبانی و اجتماعی رنگ می‌بازد و همه در برابر حقیقت واحدی که همان خداوند است، گرد هم می‌آیند. حج معاد مجسم است؛ تجربه‌ای که در آن انسان به بازگشت به اصل و حقیقت خود پی می‌برد و در دل خاک، به پیشواز قیامت می‌رود.

حج، معاد مجسم است، نه فقط به این معنا که فرد در آن لحظه، جسم خود را در کنار دیگر انسان‌ها در سرزمینی مقدس می‌بیند، بلکه به این دلیل که حج عمق و معنای قیامت را در دل خود دارد. در میان آن گرداب بی‌پایان انسان‌ها که به سمت خانه خدا روانه‌اند، آنچه که بیش از همه چشم‌ها را به خود جلب می‌کند، حضور یک حقیقت است. حقیقتی که در لحظه به لحظه این عبادت به چشم می‌آید؛ انسان‌ها با همه اختلافات ظاهری‌شان، به یک هدف مقدس پاسخ می‌دهند.

این صحنه، گویی که یک تجربه‌ی عینی از روز قیامت باشد. در حج، همانطور که در روز حشر، همه انسان‌ها در یک صف واحد برای پاسخگویی به ندای پروردگار جمع می‌شوند، در این سرزمین نیز همه با یک نیت و در پاسخ به ندای الهی، خود را در یک مسیر و یک اراده واحد می‌بینند. در آن لحظه که قلب‌ها به یک نقطه وصل می‌شوند، تمام تعلقات دنیوی فرو می‌ریزد و آنچه باقی می‌ماند، فقط حقیقت انسانیت و ارتباط با خداوند است.

در حج، انسان نه تنها از نظر جسمی در کنار دیگران قرار می‌گیرد، بلکه از نظر روحی نیز در یک هم‌راستایی عمیق با دیگران قرار می‌گیرد. این یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین جنبه‌های حج است؛ همگان در یک جریان روحانی غرق می‌شوند، بدون آنکه از یکدیگر سوالی درباره هویت، نژاد، رنگ یا مقام اجتماعی بپرسند. در اینجا تنها یک حقیقت وجود دارد و آن، حقیقت بندگی است. حقیقتی که می‌گوید هیچ انسانی، هیچ چیزی جز بندگی و تسلیم در برابر خداوند نخواهد بود.

حج، در واقع، تجربه‌ای است که به انسان یادآوری می‌کند که زندگی چیزی جز یک سفر به سوی حقیقت نیست. در این سفر، انسان‌ها، بی‌خبر از همه‌ی تفرقه‌ها و برچسب‌های دنیوی، در دل خاک به دنبال آن حقیقت ناب می‌گردند. در این لحظه، گویا تمام انسانیت در یک نقطه به هم می‌پیوندد و در برابر خداوند سر فرود می‌آورد.

این روحانیت عمیق و تجربه‌گرایانه در حج، در حقیقت فراتر از یک فریضه عبادی است. این یک بازگشت به اصل است، بازگشتی به حقیقتی که در درون هر انسان نهفته است. در این سفر، فرد به جایی می‌رسد که دیگر هیچ چیزی در برابر عشق الهی و حقیقت بزرگتر از وجودش معنای واقعی ندارد. آنچه در حج رخ می‌دهد، درک انسان از وحدت و اتصال به تمام هستی است.

و شاید یکی از بزرگ‌ترین پیام‌های حج برای انسان‌ها همین باشد: این‌که در نهایت، در پیشگاه خداوند، هیچ تفاوتی وجود ندارد. در برابر او، همه انسان‌ها از جنس یک حقیقت‌اند، بی‌هیچ مرز و هیچ فاصله‌ای. هر کسی به سوی او بازخواهد گشت، بدون اینکه از پیشینه‌اش یا چیزی که در این دنیا داشته، خبری باشد. آنچه باقی می‌ماند، تنها حقیقتی است که در دل انسان‌ها جاری است و در آن روز بزرگ، در برابر خداوند، تمامی انسان‌ها در یک صف، دست در دست هم، به سوی حقیقت حرکت می‌کنند.

حج، این معاد مجسم، به ما نشان می‌دهد که زندگی، سرشار از آزمون‌ها و تجربیات مختلف است، اما در نهایت، همه چیز به یک نقطه خواهد رسید. در آن لحظه، فقط حقیقت باقی می‌ماند و ما خواهیم دانست که این حقیقت، همان‌طور که در روز قیامت، در هر نفسی وجود دارد، در هر لحظه از زندگی و در هر تجربه‌ای که انسان در مسیر خداوند قرار می‌گیرد، حاضر است. این همان "بازگشت به خداوند" است که حج ما را به آن می‌برد؛ سفری که از دل خاک آغاز می‌شود و به حقیقت بی‌کران در آسمان‌ها می‌رسد.

حجرالاسود، این سنگ سیاه و بی‌همتا با رگه‌های سفید، در دل تاریخ اسلام جایگاهی بی‌بدیل یافته است. این سنگ مقدس توسط حضرت جبرئیل (ع) به حضرت ابراهیم (ع) هدیه شد تا نشانه‌ای از رحمت الهی باشد. آن‌گونه که روایت‌ها می‌گویند، حجرالاسود در ابتدا به رنگ سفید بود، اما گذر زمان و گناهان انسان‌ها، رنگ آن را به سیاهی بدل کرد. این تغییر رنگ، شاید نمادی است از تأثیر اعمال انسان‌ها بر زمین و آسمان.

این سنگ ارزشمند در قاب نقره‌ای زیبایی محصور شده است، قابی که توسط خلفای مختلف اسلامی در طول تاریخ بارها بازسازی و محافظت شده است. حجرالاسود، فراتر از یک شیء تاریخی، نمادی از ایمان و عبودیت است. لمس یا بوسیدن این سنگ در طواف کعبه، برای مسلمانان یک آرزو و عملی مستحب است.

زائرانی که به کعبه مشرف می‌شوند، در برابر حجرالاسود لحظاتی را تجربه می‌کنند که در عمق جانشان نقش می‌بندد. لمس این سنگ، نه تنها به معنای انجام یک عمل عبادی است، بلکه حس نزدیکی به خداوند و اتصال به میراث معنوی اسلام را تقویت می‌کند. برای بسیاری، ایستادن در برابر حجرالاسود، لحظه‌ای از تأمل در عظمت خلقت و فرصت برای بازگشت به خویشتن است. اشک‌هایی که در این لحظات ریخته می‌شود، انعکاسی از امید، عشق و توبه است.

تاریخچه حجرالاسود نیز همچون معنویت آن، پر از فراز و نشیب است. این سنگ در دوران‌های مختلف مورد آسیب قرار گرفت و حتی در دوره عباسیان برای مدتی از کعبه ربوده شد. اما با بازگشت به جایگاه خود، بار دیگر قدرت و پایداری ایمان را به نمایش گذاشت. این تاریخ پرماجرا، گواهی است بر ماندگاری ارزش‌های الهی در برابر ناملایمات زمان.

حجرالاسود، فراتر از یک سنگ، یادآور پیوندی است میان زمین و آسمان. بوسیدن یا لمس آن، برای زائران فرصتی است تا معنای حقیقی ایمان و عبودیت را درک کنند. این سنگ، همانند پلی است که انسان را به خالق خویش نزدیک‌تر می‌سازد و امید به بازگشت به سرچشمه نور را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

این سنگ مقدس، علاوه بر نقش عبادی، یادآور رحمت‌های بی‌پایان الهی است. هنگامی که زائران، با اشتیاق و عشق، به سمت حجرالاسود می‌روند، پیام جاودانه این سنگ را درک می‌کنند: "زندگی، با تمام سختی‌ها و گناهان، فرصتی برای بازگشت به خداوند است."

در نهایت، حجرالاسود، نمادی است از تاریخ، معنویت، و امید. قطعه‌ای از بهشت که در قلب جهان اسلام درخشان باقی مانده است و به هر انسانی که به آن چشم می‌دوزد، پیام بازگشت به سوی خداوند را یادآور می‌شود. این سنگ، نه تنها بخشی از کعبه، بلکه میراثی بی‌پایان از عشق و ایمان است که روح هر مسلمانی را به خود فرا می‌خواند

انتظار ظهور منجی، به معنای امید برای نهادینه شدن عدل جهانی و برپایی حکومتی است که در آن ظلم و ستم ریشه‌کن شود و انسان‌ها در سایه عدالت و معنویت زندگی کنند. این باور نه‌تنها در دین اسلام، بلکه در تمام ادیان الهی و حتی در برخی مکاتب فکری و فلسفی دیده می‌شود. آموزه‌های دینی، انتظار را به‌عنوان یک حالت فعال و پویای انسانی معرفی کرده‌اند که فرد را به اصلاح خود و جامعه وادار می‌کند.

در ادیان دیگر نیز، مفهوم انتظار به‌گونه‌ای متفاوت اما با هدفی مشترک یعنی تحقق عدالت و رهایی بشر از ظلم و فساد بیان شده است. در مسیحیت، بازگشت حضرت مسیح (ع) نویدبخش برقراری صلح و نجات بشریت است. در یهودیت، انتظار برای آمدن ماشیح (مسیحای موعود) همچنان زنده است و در آیین‌های دیگری همچون زرتشتی و بودایی نیز بشارت ظهور منجی برای اصلاح جهان داده شده است. این مسئله نشان می‌دهد که امید به آینده‌ای روشن و پر از عدالت، یک میل فطری در انسان‌هاست که در قالب ادیان و مکاتب گوناگون تجلی یافته و همگان را به سوی تلاش برای تحقق آن دعوت می‌کند.

در دین اسلام انتظار ظهور منجی مفهومی عمیق و سازنده است که تنها به امیدواری محدود نمی‌شود، بلکه انسان را به سوی اصلاح فردی و اجتماعی سوق می‌دهد. این انتظار، نیرویی محرک برای حرکت در مسیر عدالت و حق‌طلبی است و از دیدگاه اسلامی، یکی از برترین عبادات به شمار می‌آید. فرد منتظر نه‌تنها به بهبود وضعیت جامعه می‌اندیشد، بلکه با تلاش مداوم در جهت تحقق آرمان‌های الهی، خود را نیز برای یاری حکومت عدل آماده می‌سازد.

در آموزه‌های اسلامی، انتظار فرج نه یک حالت انفعالی، بلکه مسئولیتی فردی و اجتماعی است که انسان را از یأس و بی‌تفاوتی دور نگه می‌دارد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید

«انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْمُؤْمِنُ.» یعنی منتظر فرج (امام عصر) باشید و از رحمت خدا نا امید نشوید، (اشاره به آیه87 یوسف) زیرا محبوب‌ترین اعمال نزد خدای عز و جل، انتظار فرج است، مادامی که مؤمن بر آن مداومت داشته باشد.

در این روایت، ابتدا به انتظار فرج و نهی از یأس از رحمت الهی تأکید شده که نشان‌دهنده نقش حیاتی امید در زندگی مؤمنان است. سپس، انتظار فرج به‌عنوان محبوب‌ترین عمل نزد خداوند معرفی شده، اما این انتظار نباید به حالتی منفعلانه و صرفاً آرزومندانه محدود شود، بلکه باید با مداومت و پایداری همراه باشد. این مداومت به معنای تلاش مستمر برای اصلاح فردی و اجتماعی، ایستادگی در برابر ناملایمات و آمادگی برای ظهور منجی است. در واقع، این حدیث نه‌تنها به جنبه اعتقادی انتظار، بلکه به بعد عملی آن اشاره دارد و نشان می‌دهد که انتظار واقعی، یک مسیر تربیتی و حرکتی دائمی در جهت تحقق عدالت الهی است.

بنابراین مفهوم انتظار در اسلام، تنها به دعا و آرزو محدود نمی‌شود، بلکه نیازمند آمادگی، بصیرت و اقدام عملی است. منتظر واقعی کسی است که شرایط ظهور را با اصلاح خود، گسترش آگاهی و مقابله با ظلم و فساد فراهم می‌کند. از این‌رو، انتظار فرج در حقیقت یک سبک زندگی است که فرد را به پویایی و تلاش در مسیر آرمان‌های الهی وا‌می‌دارد و او را از رخوت و نا امیدی رها می‌کند.

در نگاه کلی، انتظار ظهور منجی در تمام ادیان الهی وجود دارد و هر یک به نوعی نوید تحقق عدالت جهانی را داده‌اند. اما آنچه انتظار اسلامی را متمایز می‌کند، تأکید بر آمادگی و مبارزه با ناملایمات به جای صِرف امیدواری است. در واقع، این مفهوم پلی میان ایمان و عمل ایجاد می‌کند و از منتظران می‌خواهد که خود را شایسته‌ی تحقق وعده‌ی الهی کنند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار دانشمندان، مسئولان و متخصصان صنعت دفاعی، با تأکید بر استمرار نوآورانه پیشرفت‌های دفاعی، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را قیام مردمی و حرکت بزرگ ملی در زیر بمباران‌های رسانه‌ای دشمن خواندند و با تجلیل و تشکر صمیمانه از مردم گفتند: ملت اتحاد خود را فریاد زد و در مقابل تهدیدات مکرر دشمن، هویت، شخصیت، توان و پایداری ایرانیان را نشان داد.

قبل از این دیدار، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا به مدت یک ساعت از نمایشگاه اقتدار ۱۴۰۳ که شامل آخرین دستاوردها و توانمندی‌های دانشمندان و متخصصان صنعت دفاعی کشور بود، بازدید کردند. در این نمایشگاه تجهیزات پیشرفته و فناوری‌های جدید به‌کار رفته در آنها، در حوزه‌های پدافند هوایی، موشک‌های بالستیک و کروز، مهمات هوشمند، فضایی، پهپاد و هوایی، شناورهای دریایی و انرژی به نمایش گذاشته شده بود. 
ایشان پس از بازدید از نمایشگاه در جمع دانشمندان، مسئولان و متخصصان صنعت دفاعی با تبریک میلاد با سعادت حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج)، نیمه شعبان را حقیقتاً عیدی جهانی و بشری نامیدند و افزودند: مژده عدالت، امید به استقرار عدالت و ظهور منجی آرزوی همیشگی بشر در طول تاریخ بوده و این آرزو بدون تردید محقق خواهد شد.
ایشان ۲۲ بهمن را عید بزرگ و تاریخی ملت ایران دانستند و با تبریک این روز تحول‌آفرین افزودند: در هیچ انقلابی سابقه ندارد که بعد از ۴۶ سال ملت در سالروز انقلابشان به خیابان‌ها بیایند و جشن بگیرند.
رهبر انقلاب حضور همه قشرهای ملت و زن و مرد و کودک و پیر و جوان را در هوای سرد و سوزناک، قیام ملی و مردمی خواندند و گفتند: مراسم امسال از مهمترین و برجسته‌ترین جشن‌های سالگرد انقلاب بود.
رهبر انقلاب سخنان صریح و راهگشای رئیس جمهور در مراسم ۲۲ بهمن را مکمل حرکت عظیم ملت خواندند و افزودند: رئیس جمهور محترم حرف دل مردم و آنچه را لازم بود، بیان کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری بمباران تبلیغاتی و جنگ نرم موذیانه و بی‌وقفه دشمن علیه صاحبان انقلاب یعنی «ملت ایران» و علیه قهرمان ۲۲ بهمن یعنی «امام خمینی»،‌ افزودند: ملت در چنین شرایطی، به‌هنگام و فرصت‌شناس در همه شهرها و روستاها به خیابان آمد و حرف‌ها و مواضع خود را بیان کرد.
ایشان با قدردانی از حضور جوانان شاداب در راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن گفتند: از اعماق دل به جوانان عزیز دلبسته هستم و امیدوارم به فضل الهی، رحمت خداوند بر این ملت گسترش یابد و آینده‌ای بهتر در انتظار این ملت دانا، شجاع و آگاه باشد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نمایشگاهی را که قبل از این دیدار، بازدید کرده بودند، از بهترین و برترین نمایشگاه‌ها دانستند و با تشکر عمیق از مجاهدت‌های یکایک دانشمندان، متخصصان و مسئولان و کارکنان صنایع دفاعی، افزودند: ملت نیز باید ممنون این فرزندان توانای خود باشد.
ایشان، مسئله دفاع از ملت و امنیت کشور را بسیار مهم خواندند و گفتند: قدرت دفاعی ایران امروز زبانزد است، دوستان انقلاب به آن میبالند و دشمن از آن در هراسند و این واقعیت برای یک کشور، حائز اهمیت است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دورانی که قلدرهای جهانی اقلام دفاعی مورد نیاز کشور را حتی به چند برابر قیمت به ایران نمی‌فروختند، گفتند: اکنون همان زورگویان به ایران میگویند تجهیزات نظامی نفروش و میان آن «نمی‌فروشیم» تا این «نفروشید»، فاصله بسیار زیادی است که به برکت تلاش‌های دانشمندان و ذهن‌های ورزیده متخصصان جوان، پر شده است.
ایشان پیشرفت‌های چشمگیر دفاعی را بخصوص با توجه به تحریم مستمر دشمنان،‌ فوق‌العاده برشمردند و گفتند: شرایط صنعت دفاعی ایران بگونه‌ای است که هر قطعه‌ای به ما ندهند، جوانان، بهترش را در داخل تولید می‌کنند.
فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنانشان در بیان نکاتی درباره ضرورت و الزامات استمرار پیشرفت‌ها در صنعت دفاعی گفتند: پیشرفت‌های صنعت دفاعی باعث ارتقاء رتبه قدرت دفاعی ما در جهان شد اما این به معنای توقف و قناعت به وضع کنونی نیست؛ چرا که ما کار را از نقطه صفر شروع کردیم و با وجود تلاش‌ها و دستاوردهای فراوان، هنوز در بسیاری از موارد با خطوط مقدم فاصله داریم.
ایشان دستیابی به خطوط مقدم نظامی را برگرفته از دستور قرآنی «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» -یعنی آمادگی حداکثری و مستمر در مقابل دشمن- و لازمه دفاع از کشور در مقابل بدخواهان دانستند و افزودند: پیشرفت‌ها باید در همه بخش‌های نظامی ادامه یابد. مثلاً اگر در دوره‌ای، حدی از دقت برای موشک‌ها در نظر گرفته بودیم و امروز نیازمند افزایش آن هستیم، این کار باید انجام شود.
رهبر انقلاب، تمرکز بر نوآوری و متوقف نشدن در سازوکارهای رایج را از دیگر الزامات پیشرفت صنعت دفاعی برشمردند و گفتند: ابتکار و نوآوری، پایان ندارد. البته نوآوری به معنی توانایی ساخت یا تکمیل کارهای دیگران نیست بلکه باید سراغ کارهای انجام‌نشده و بالفعل کردن امکانات شناخته‌نشده در طبیعت رفت همچنانکه با کشف نیروی الکتریسیته، اینترنت و هوش مصنوعی دریچه‌های جدیدی از علوم به روی جهان گشوده شد.
ایشان پیشرفت واقعی را در گرو نوآوری و بکارگیری نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، دانشمند، توانمند و با استعداد دانستند و گفتند: ایمان به انسان قوت و توان می‌دهد و او را در صراط مستقیم باقی نگه می‌دارد و انقلابی بودن نیز به معنی باور داشتن به تحول عظیم سیاسی و اجتماعی است که به برکت انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه‌ای دیگر، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح را به سوق دادن تحقیقات به سمت تأمین نیازهای دفاعی کشور سفارش کردند و افزودند: در برخی دانشگاهها، همّت اساتید به نگارش و انتشار مقاله است و توجهی به این نمی‌شود که آن مقاله چه نیازی از کشور برطرف می‌کند که در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح از این آفت برحذر باشید.
رهبر انقلاب در پایان، قدرت فکر، ابتکار، نوآوری و توانایی تحقیق و ساخت را از نعمت‌های الهی و درخور شکر و سپاس قلبی، زبانی و عملی خواندند.
در ابتدای این دیدار وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح حضور پرشور ملت ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن‌ماه را مایه قوت قلب متخصصان و دانشمندان عرصه دفاعی کشور برشمرد.
امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده ضمن اشاره به روند تحقیقات، طراحی و تولید انواع تسلیحات پیشرفته و غافلگیرکننده، گزارشی از دستاوردهای غیرنظامی صنایع دفاعی، احداث پارک‌‌های فناوری دفاعی و همچنین مشارکت علمی صنعت دفاعی کشور با سایر صنایع دارای فناوری برتر بیان کرد.

خشکی پوست از مشکلاتی است که به طور معمول در فصول پاییز و زمستان تشدید می‌شود.

این عارضه می‌تواند بسیار آزاردهنده و مشکل‌آفرین باشد به ویژه در مواقعی که به دلیل شیوع بیماری‌های ویروسی نظیر آنفلوآنزا و درنتیجه تاکید بر شست‌وشوی بیشتر دست‌ها به منظور رعایت بهداشت فردی، احتمال خشکی پوست نیز افزایش می‌یابد.

از این رو مرطوب نگه داشتن پوست برای پیشگیری از این عارضه از اهمیت زیادی برخوردار است.

روش‌های خانگی مختلفی برای رفع خشکی پوست وجود دارد که از آن میان می‌توان به استفاده از روغن‌های گیاهی و نیز پیروی از رژیم‌های غذایی سالم و مصرف مایعات بیشتر اشاره کرد. 

همچنین استفاده از نرم کننده‌ها و مرطوب کننده‌ها به طور مرتب بعد از استحمام نیز به جلوگیری از خشکی پوست کمک می‌کند.

با این حال برخی عادت‌ها یا اقدامات فردی هستند که ممکن است بدون اینکه بدانیم به تشدید خشکی و التهاب پوست دامن بزنند؛ لذا با آگاهی از تاثیر این عادت‌ها و اصلاح آنها می‌توان از بروز یا تشدید این عارضه جلوگیری کرد. برخی از این عوامل تشدیدکننده خشکی پوست عبارتند از:

- خاراندن پوست

- استفاده بیش از حد از دستگاه‌های تهویه هوا 

- اصلاح با استفاده از تیغ صاف یا بدون ژل اصلاح

- دوش گرفتن و حمام کردن بیش از حد

- مالش محکم حوله روی پوست هنگام خشک کردن آن

- دوش گرفتن و استحمام با آب بیش از حد داغ

- استفاده از لوسیون‌های حاوی الکل

- پوشیدن لباس‌هایی که با پوست اصطکاک زیاد دارند

- تماس مکرر با مواد شوینده در موارد غیرضروری

- قرار گرفتن در معرض حرارت مستقیم بخاری یا آتش

- قرار گرفتن در معرض باد شدید بدون پوشاندن پوست

چهارشنبه, 24 بهمن 1403 00:42

چرا طمع انسان را حقیر می‌کند؟

امیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی نورانی به پیامد سوء رذیله اخلاقی «طمع» اشاره نموده و می فرماید:

«أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ» ۱

هر کس طمع را پیشه کند، خود را حقیر ساخته است.

 

شرح:

واژه «طمع» به معنای بیش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگی از دست دیگران است و تعبیر به «استشعر» که به معنای پوشیدن لباس زیرین است اشاره به این است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمی شود؛ بدیهی است که افراد طماع برای رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتی بدهند و دست سؤال به سوی هر کس دراز کنند و شخصیت خود را برای نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند. ۲

 

وعده چشم روشنی در قرآن

خداوند در قرآن کریم وعده چشم روشنی به بندگان مؤمن خویش داده است؛ وعده ای که برای کسی آشکار نیست. چنانچه می فرماید:

«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.» ۳

هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهایی است که انجام می‌دادند.

برای مزیّن شدن به این چشم روشنی، یکی از سفارشات، دوری از طمع است. چنانچه امام صادق علیه السلام می فرماید:

«إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ فَاقْطَعِ اَلطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ.» ۴

اگر می خواهی که چشمت روشن شود و به خیر دنیا و آخرت دست یابی، چشم طمع از آنچه دیگران دارند برکَن.

 

راه ریشه کن کردن طمع

راه مبارزه با طمع، قناعت است. اگر کسی به آنچه که دارد قانع و راضی باشد، هرگز دچار طمع نمی گردد. امام صادق علیه السلام برای تقویت حسّ قناعت اینگونه بیان می فرماید:

«اُنْظُرْ إِلَی مَنْ هُوَ دُونَکَ وَ لاَ تَنْظُرْ إِلَی مَنْ هُوَ فَوْقَکَ.» ۵

به پایین دست خود نگاه کن، نه به بالا دست خود.

آری، اگر انسان در امور دنیوی به کسانی که از نظر مادی در سطحی پایین تر از او هستند بنگرد، حسّ شکر، رضایت و قناعت در او زنده و یا تقویت شده و از سوی دیگر می تواند حسّ طمع و زیاده خواهی را ریشه کن کند.

اگر چه در امور معنوی، باید بالعکس عمل نمود و همیشه به افراد بالادست نگریست.

 

عزّت به قناعت است، خاری به طمع

با عزّت خود بساز و خاری نطلب

 

پی نوشت ها:

۱. نهج البلاغه، حکمت ۲.

۲. پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۱۲، ص ۳۱.

۳. سوره سجده، آیه ۱۷.

۴. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۶۸.

۵. مشکاة الأنوار فی غررالأخبار، جلد ۱، صفحه ۷۲.

 

برای پاسخ به این پرسش مهم، باید به ابعاد مختلف مفهوم انتظار و آثار و برکات آن توجه کنیم.

امام سجاد (ع) در روایتی عمیق و پرمعنا می‌فرماید که خداوند به منتظران واقعی، چنان عقل و فهم والایی عطا می‌کند که دوران غیبت برای آنها همچون زمان حضور و مشاهده امام است.

 

* انتظار، در تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیرگذار است

 

این روایت نورانی نشان می‌دهد که منتظران واقعی از چنان بصیرت و درک عمیقی برخوردار می‌شوند که حتی در زمان غیبت، حضور امام را با تمام وجود درک می‌کنند.

به همین دلیل است که به فرموده امام سجاد (ع)، «انسان‌های عصر انتظار، برترین مردمان هر زمان هستند».

انتظار در معنای حقیقی خود، مفهومی چند بعدی و عمیق است که در تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیرگذار است.

در بُعد نظامی، منتظر واقعی موظف است همواره آمادگی خود را حفظ کند. این آمادگی نه به معنای انفعال و نشستن در خانه با یک سلاح، بلکه به معنای تلاش مستمر برای تقویت قوای دفاعی است.

همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ»؛ این آیه شریفه تأکید می‌کند که قوای نظامی منتظران باید همواره در حال رشد و شکوفایی باشد.

در بُعد اجتماعی، انتظار به انسان هویت و آرمان می‌بخشد. این مفهوم چنان عمیق و تأثیرگذار است که امروزه در حوزه‌های مختلف علمی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

مطالعات بین‌رشته‌ای متعددی در زمینه تأثیر انتظار بر بهداشت روان و کاهش آسیب‌های اجتماعی انجام شده است.

این مطالعات نشان می‌دهند که انتظار فرج، تأثیرات مثبت و سازنده‌ای بر سلامت روان فرد و جامعه دارد.

در روایات متعددی، پاداش منتظران واقعی بیان شده است. طبق این روایات، کسی که در انتظار امام زمان (عج) باشد، همچون کسی است که در خیمه آن حضرت حضور دارد.

در روایتی دیگر، منتظر واقعی همانند کسی است که در رکاب پیامبر اکرم (ص) به شهادت رسیده است. این پاداش‌های عظیم نشان‌دهنده اهمیت و البته دشواری مسیر انتظار است.

 

* انتظار حقیقی، موجب پویایی و فعال شدن جامعه می‌گردد

 

انتظار در معنای حقیقی خود، کارکردهای متعددی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد. نکته بسیار مهم این است که در روایات، انتظار به عنوان «افضل الاعمال» (برترین اعمال) معرفی شده است.

این تعبیر نشان می‌دهد که انتظار صرفاً یک حالت روحی یا یک اندیشه نیست، بلکه یک عمل است - و نه یک عمل معمولی، بلکه برترین عمل.

اگر فرمودند «افضل الاعمال انتظار الفرج» و نفرمودند «افضل الحالات» یا «افضل الافکار»، به این معناست که انتظار باید در عمل و رفتار منتظر تجلی پیدا کند.

انتظار به معنای حرکت و تلاش مستمر است. طبق آیه شریفه «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَیٰ»، انسان تنها از سعی و تلاش خود بهره می‌برد.

بنابراین، انتظار واقعی به معنای نشستن منفعلانه در خانه و انتظار کشیدن نیست، بلکه باید در تمام اعمال و رفتار منتظر تجلی پیدا کند.

گاهی این شبهه مطرح می‌شود که آیا انتظار باعث رکود جامعه نمی‌شود؟

در پاسخ باید گفت که اتفاقاً برعکس است. امروزه در آثار متعددی از جمله کتاب‌هایی با عنوان «انتظار پویا» تبیین شده که انتظار حقیقی نه تنها باعث رکود نمی‌شود، بلکه موجب پویایی و فعال شدن جامعه می‌گردد.

وقتی می‌دانیم امام زمان (عج) برای اصلاح جامعه تشریف می‌آورند، وظیفه داریم زمینه‌ساز این ظهور باشیم. منتظر مصلح باید خود صالح باشد، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:

«أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ این نوع نگاه به انتظار، جامعه را به سمت رشد، صلاح و رستگاری سوق می‌دهد.

این انتظار پویا و سازنده است که می‌تواند جامعه را به سمت آمادگی برای ظهور منجی عالم بشریت هدایت کند و زمینه‌های لازم برای تحقق حکومت عدل جهانی را فراهم سازد.

حجت الاسلام محمد تقیان، کارشناس خانواده و نوجوان به عواملی چون نقش خانواده در تربیت دینی فرزند و عوامل موثر دیگر در تأثیر در تقویت و تضعیف نوجوان به نماز و فرایض دینی را نام برد و به برخی ازین شبهات رایج در بین نوجوانان پاسخ داد.

 یکی از مشکلاتی که برخی از خانواده های متدین و مذهبی با آن مواجه هستند، عدم پایبندی بعضی از فرزندان به فرایض دینی است و سؤالی که در این رابطه مطرح می شود، این پرسش است که چه عواملی می‌تواند باعث شود برخی از این نوجوانان به بی‌دینی روی آورده و نماز را ترک کنند؟ که در این راستا گفت‌وگویی را با حجت الاسلام محمد تقیان، کارشناس خانواده و نوجوان انجام دادیم که تقدیم شما مخاطبان فرهیخته خواهد شد:

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم، یکی از مهم‌ترین دلایل این پدیده، عدم شناخت کافی والدین مذهبی از نسل جدید است. جوانان امروز با نسل گذشته بسیار متفاوت‌اند. جهان‌بینی، اهداف، آرزوها، و حتی نحوه‌ی تعریفِ موفقیت و آینده‌ی آن‌ها با نسل‌های قبل تفاوت فاحشی دارد.

والدین اغلب با نگاهی سنتی و با انتظارات و توقعاتی که منطبق با واقعیتِ نسلِ امروز نیست، به فرزندان خود نگاه می‌کنند و همین مسئله، باعث بروزِ درگیری و فاصله می‌شود.

بسیاری از جوانان، الگوهای خود را در فضای مجازی جستجو می‌کنند و این مسئله نیز بر پیچیدگیِ این موضوع می‌افزاید.

 

نقش پررنگ فضای مجازی در در تربیت نسل جدید

نقش فضای مجازی بسیار تعیین‌کننده است. جوانان امروز در فضایی رشد کرده‌اند که الگوهای رفتاری، فکری و حتی اعتقادی متنوع و گاه متناقضی را در معرض دید دارند. این حجم از اطلاعات و الگوهای گوناگون، می‌تواند آن‌ها را دچار سردرگمی کرده و در نتیجه منجر به فاصله گرفتن از اعتقادات سنتی خانوادگی شود؛ همچنین، خودشیفتگی و خودخواهی که به عنوان یکی از ویژگی‌های بارز نسل جدید مطرح می‌شود، نیز بر این مسئله دامن می‌زند.

 

تربیت ناهمگون، عاملی موثر در بی‌دینی نسل جدید

تربیت فرزندان در جامعه‌ی ما متاسفانه پراکنده و ناهمگون است. مدرسه، دوستان، فامیل، رسانه‌ها و والدین هر کدام بخشی از تربیت کودک را بر عهده دارند، بدون آنکه ارتباط و هماهنگیِ لازم بین آن‌ها وجود داشته باشد.

این ناهماهنگی و عدمِ انسجام در تربیت، می‌تواند باعث سردرگمی و در نهایت فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی شود، اگر والدین نتوانند نقش هدایت‌گر خود را در این میان به‌خوبی ایفا کنند، فرزندان به راحتی تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گیرند.

معنویت و نسل جدید؛ چگونه دین را برای نوجوانان شیرین کنیم؟

 

تناقض رفتار و گفتار والدین؛ عاملی موثر در بی‌دینی نسل جدید

وجود تناقض در رفتار و گفتار والدین یکی از مهم‌ترین نکات است؛ بسیاری از فرزندان خانواده‌های مذهبی شاهد تناقض میان حرف و عمل والدین خود هستند؛ اختلافات خانوادگی، دعواها، اضطراب و نگرانی‌های والدین که گاهی با ادعای پایبندی به دین و نماز همراه است، می‌تواند سوالات اساسی و مهمی را در ذهن فرزندان ایجاد کند.

 

به عنوان مثال، جوانی می‌گفت: "اگر نماز باعث آرامش است، چرا پدر و مادرم که نماز می‌خوانند اینقدر مضطرب و نگران هستند؟" اینجاست که اثر عبادت والدین در زندگی‌شان زیر سوال می‌رود؛ اگر والدین صرفا به انجام ظاهری اعمال دینی بسنده کنند، بدون آنکه این اعمال در اخلاق و رفتارشان اثرگذار باشد، فرزندان به سادگی آنها را الگوی مناسبی برای خود نمی‌دانند.

به نظر من، شناخت نسل جدید، ایجاد ارتباط صمیمانه و همدلانه با فرزندان، تربیت منسجم و یکپارچه با مشارکت مدرسه، خانواده و جامعه، و همچنین توجه به تاثیر رفتار و کردار خود والدین، می‌تواند گام‌های موثری در پیشگیری از این پدیده باشد. والدین باید تلاش کنند که در عمل نیز الگوی مناسبی برای فرزندانشان باشند.

 

* ما در بحث تمایل جوانان به نماز و عبادت شاهد این هستیم که برخی از والدین با وعده‌هایی نظیر “نماز بخوان تا در زندگی‌ات به مشکل نخورده‌ای” تلاش می‌کنند فرزندانشان را به انجام نماز ترغیب کنند. آیا این نگرش تأثیری بر جوانان دارد و چطور می‌توان به این مسئله نگاه کرد؟

 

اثرات وعده‌های غیرواقع‌گرایانه روی گرایش جوانان به نماز

در بحث تمایل جوانان به نماز و عبادت، نکته‌ای مطرح شده که توجه به آن ضروری است. گاهی مشاهده می‌شود که به جوانان می‌گوییم: «نماز بخوان تا در زندگی‌ات به مشکل نخوری».

این موضوع قابل تأمل است. این دیدگاه که نمازخواندن کمکی به رفع مشکلات زندگی می‌کند، می‌تواند برای جوانان خطرناک باشد. وقتی به آنها گفته می‌شود که «نماز بخوان و به آرزوهایت برسی»، در واقع تصور می‌کنند که اگر عبادت کنند، تمام چالش‌ها و گرفتاری‌های زندگی حل خواهد شد.

اما واقعیت چیز دیگریست؛ جوانان ما با وجود نماز خواندن، ممکن است همچنان با مشکلاتی مانند بیماری، گرفتاری‌های مالی یا فشارهای اقتصادی مواجه شوند.

 

مشاهده‌ می‌شود که حتی والدینی که خود متدین و نمازخوان هستند، همچنان با چالش‌های جدی روبرو هستند. این تجارب توهمات موجود در ذهن جوانان را تشدید می‌کند، آن‌ها به این نتیجه می‌رسند که اگرچه نماز می‌خوانند، اما زندگی‌شان همچنان دچار مشکل است.

باید توجه داشته باشیم که تشویق به نماز خواندن نباید به این شکل باشد. به جای آنکه به جوانان بگوییم: «نماز بخوان تا در زندگی مشکل نداشته باشی»، باید بگوییم: «نماز بخوان چون این کار وظیفه‌ ماست و خداوند آن را بر ما واجب کرده است». این رویکرد به آنها کمک می‌کند تا با انتظار واقعی‌تری نسبت به نماز و عبادت مواجه شوند. در نهایت، آیا دعای ما مستجاب شود یا نشود، موضوعی است که از اراده الهی سرچشمه می‌گیرد و در دست ما نیست.

این رویکرد شاید به‌ظاهر مثبت به نظر بیاید، اما در واقع یک باور اشتباه است. وقتی به جوانان گفته می‌شود که هرکس نماز بخواند، زندگی‌اش بدون مشکل خواهد بود، به نوعی واقعیت را تحریف کرده‌ایم. نگاهی به تاریخ زندگی انبیا و اولیا الهی نشان می‌دهد که آنان نیز با مشکلات و چالش‌های بسیار زیادی مواجه بوده‌اند. حتی اهل بیت (ع) نیز در زندگی‌شان با مصیبت‌ها و بلاها روبه‌رو بودند.

 

بنابراین گفته برخی از جوانان به این نتیجه می‌رسند که اگر والدینشان که نماز می‌خوانند، با مشکلاتی مواجه هستند، پس آنان هم حق دارند که از نماز دوری کنند.

بعضی مواقع افراد بی نمازی را می‌بینند که از لحاظ اقتصادی و مالی وضعیت بهتری دارد، این قضاوت‌های سطحی می‌تواند به ایجاد شبهه در دل جوانان منجر شود.

 

* بنابراین چطور می‌توان این شبهات را پاسخ داد؟

 

یکی از نکات کلیدی این است که باید به جوانان توضیح دهیم که انسان‌ها در زندگی دنیوی، خواه نماز بخوانند یا نخوانند، با چالش‌ها و مصیبت‌ها روبه‌رو خواهند بود. قرآن کریم صراحتاً در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَیٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ

می‌گوید که نماز انسان را از فحشا و منکر دور می‌کند، اما این به معنای زندگی بدون مشکل نیست؛ در حقیقت، ممکن است هرچه ایمان فرد به خداوند بیشتر باشد، او به آزمون‌ها و مشکلات بیشتری دچار شود.

 

بنابراین می‌توان گفت که درک درست از هدف خلقت و قوانین الهی می‌تواند به جوانان کمک کند تا با تمایل بیشتری به نماز و عبادت نزدیک شوند و با دلایل منطقی و علمی به سمت نماز و عبادت روی آورند. اگر آن‌ها بیاموزند که زندگی کردن در این دنیا همواره با چالش و سختی همراه است، می‌توانند از عبادتی برخوردار شوند که نه تنها در سختی‌ها بلکه در راحتی‌ها هم موید و محکم باشند.

 

* یکی از مسائلی که جوانان به آن اشاره می‌کنند، این است که می‌گویند خدا به نماز ما نیاز ندارد. این عقیده می‌تواند تأثیر زیادی بر تمایل آن‌ها به عبادت داشته باشد. آیا این نگرش درست است؟

 

بله، این یکی از شبهات رایج است که باید به آن پرداخته شود. جوانان ممکن است تصور کنند که اگر نماز می‌خوانند، در واقع نفعی به خدا می‌رسانند در حالی که خداوند بی‌نیاز است؛ بهانه‌هایی چون این‌که آدم باید دلش پاک باشد و نیازی به نماز نیست، از دیگر سوءتفاهم‌هایی است که وجود دارد. باید گفت که اگر ما به خورشید یا غذا نیاز داریم و نفعی هم برای آن‌ها ندارد، این به چه معناست؟

بنابراین، می‌توان گفت که باید جوانان را متوجه کنیم که نماز در واقع برای خود آنان سودمند است.

 

نماز همانند نشستن در زیر نور خورشید است. ما برای نور خورشید نیاز داریم و با قرار گرفتن زیر آن، تنها به خود نفع می‌دهیم. در مورد غذا هم به همین نحو است. بنابراین، باید روشن کنیم که نماز و عبادت به نوعی نیاز روحی و روانی خود ماست.

 

دل پاک و نماز/ آیا دل پاک به تنهایی کفایت میکند؟

 

* برخی جوانان معتقدند که اگر دل پاک باشد، نیازی به نماز نیست. پاسخ شما به این شبهه چیست؟

 

این یک تصور غلط است. دوست داشتن واقعی خداوند باید در عمل تجلی یابد. افرادی که می‌گویند دوستت دارم ولی کار خود را می‌کنند، در واقع دروغ می‌گویند. محبت به خداوند باید با عمل همراه باشد و نماز یکی از نشانه‌های این محبت است.

 

از مهم‌ترین راه‌کارها ی رفع این شبهات این است که باید به جوانان آموزش دهیم و شبهات آن‌ها را مورد بررسی قرار دهیم. مثلاً می‌توان توضیح داد که قلب پاک باید نشان عملی داشته باشد همان‌طور که وقتی به پدر می‌گوییم دوستش داریم، این باید با عمل همراه باشد، محبت به خدا نیز باید با انجام عبادت‌هایی مانند نماز نشان داده شود. اینگونه می‌توانیم به جوانان کمک کنیم تا نسبت به نماز و عبادت نگرش صحیح‌تری پیدا کنند و از اهمال‌کاری در این زمینه جلوگیری کنیم.

 

اهمیت خواندن نماز و ذکر و عبودیت خداوند به زبان عربی

برخی افراد بر این باورند که می‌توانند نماز را به زبان فارسی یا هر زبانی که با آن احساس راحتی می‌کنند، بخوانند. آنها می‌گویند ارتباط با خداوند باید آزاد باشد و هر کسی می‌تواند به شیوه‌ای که برایش دلنشین است، با خالق خود سخن بگوید. در واقع، مناجات و دعا با هر زبانی اشکالی ندارد، اما باید توجه داشت که نماز به عنوان یک عبادت خاص و نشانه‌ای از عبودیت انسان، اصول و قواعد خاص خود را دارد.

 

نماز صرفاً یک ارتباط با خدا نیست؛ بلکه یک بیانیه‌ای از بندگی و تسلیم است. اگر می‌خواهیم نشان دهیم که بنده خداوند هستیم، باید مطابق با آنچه که معبود ما پسندیده و به آن رضایت دارد، عمل کنیم. به تعبیر بهتر، همان‌طور که وقتی یک دستگاه الکترونیکی را خریداری می‌کنیم، باید دستورالعمل‌های موجود در دفترچه راهنما را به دقت دنبال کنیم، در عبادت نیز باید به دستورات خالق‌مان تمکین کنیم. ما نمی‌توانیم در این زمینه خودسرانه عمل کنیم؛ بنابراین خدای متعال که ما را خلق کرده، دستوراتی معین برای ما در نظر گرفته است.

 

در مورد نماز، زبانی که در آن کلمات معتبر و معصوم وجود دارد، زبان عربی است. کلمات و جملات عربی نه تنها نشانه عبودیت ماست، بلکه اثر و تاثیر خاصی را نیز در خود نهفته دارند. فرض کنید که در دعا می‌گوییم "یارازق"، این کلمه اثرات خاص خود را دارد و معادل فارسی آن، یعنی "رزق‌دهنده" ، که گفتن رزق دهنده این تأثیر را نخواهد داشت. به همین دلیل است که ما نمی‌توانیم نماز را با ترجمه‌های فارسی انجام دهیم.

درواقع، در غیر از نماز، ما می‌توانیم با زبان‌های مختلف و به شیوه‌های دلخواه خود با خداوند حرف بزنیم، اما چون نماز یک عبادت ویژه است، لازم است که بر اساس دستورات و کلمات مقدسی که خداوند مقدر کرده است، اجرا شود. این انضباط معنوی ما را به درک عمیق‌تری از عبودیت و بندگی نزدیک‌تر می‌کند.

 

نقش دوستان در تقویت یا تضعیف رابطه جوانان با نماز

 

* به جز خانواده چه عوامل دیگری بر تضعیف یا تقویت انجام وظایف دینی چون خواندن نماز تأثیرگذار است؟

 

یکی از دلایل اصلی این موضوع، ارتباطات اجتماعی جوانان است. اگر دوستان جوانان افرادی باشند که به مسائل مذهبی اهتمامی ندارند، این ارتباط به‌طور طبیعی بر رفتار مذهبی آن‌ها تأثیر خواهد گذاشت. همه ما می‌دانیم که دوستان و هم‌نشین‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری دیدگاه ها و رفتارهای ما دارند. به همین دلیل، والدین می‌توانند با صحبت درباره انتخاب دوستان، به فرزندان کمک کنند تا افراد مذهبی و متدین را برای دوستی انتخاب کنند.

بعضی از والدین با خانواده‌هایی ارتباط دارند که دیدگاه‌های دینی خاصی ندارند یا حتی گاهی اوقات رفتارهای اهانت‌آمیز نسبت به نماز و مسائل مذهبی از خود نشان می‌دهند بنابراین جوانان وقتی از سوی دوستان خود مسخره می‌شوند که در حال برپایی نماز هستند، دچار تردید می‌شوند و این ممکن است منجر به عدم تمایل به انجام این فریضه شود.

 

تاثیر همدلی و ایجاد رابطه صمیمی بین والدین و نوجوان در تربیت دینی

 

خانواده یکی از ارکان اصلی تربیت دینی است. متأسفانه، بسیاری از خانواده‌ها فقط تمرکز دارند بر این‌که فرزندانشان نماز بخوانند، ولی باید بدانند که تربیت دینی مقدماتی دارد. یکی از مهم‌ترین این مقدمات، ایجاد رابطه‌ای صمیمی با فرزندان است. ما می‌گوییم که رابطه مقدمه تربیت است. هرچه والدین بتوانند ارتباط نزدیک و محبت‌آمیزی با فرزندانشان برقرار کنند و خود را در دل آن‌ها محبوب کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که فرزندان سخنان و آموزه‌های آن‌ها را بپذیرند.

وقتی والدین با فرزندانشان صمیمی شوند و آن‌ها را درک کنند، فرزندان راحت‌تر می‌توانند با آن‌ها درد و دل کنند. متأسفانه، گاهی والدین به جای همدلی، فرزندان را سرزنش می‌کنند یا به آن‌ها انتقاد می‌زنند، این رفتارها جزو بزرگترین موانع برقراری ارتباط مؤثر هستند و می‌تواند باعث شود فرزندان حتی از بیان نیازها و مشکلات خود امتناع کنند. اگر بتوانیم فضایی ایجاد کنیم که فرزندان احساس راحتی و پذیرش کنند،

 

نقش ارتباط در تربیت دینی جوانان

 

ارتباط، یکی از بزرگ‌ترین ارکان تربیت دینی است. بدون برقراری ارتباط مؤثر با جوانان، نمی‌توانیم تأثیر مثبتی در زندگی آن‌ها بگذاریم. قرآن کریم نیز بر اهمیت دوستی و ارتباط تأکید دارد و می‌فرماید: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیا بعض». این آیه بیان‌گر آن است که مؤمنین و مؤمنات باید با یکدیگر ارتباطی نزدیک و دوستانه برقرار کنند. وقتی ارتباط و دوستی وجود داشته باشد، زمینه‌ساز ایجاد تأثیرات مثبت و آموزه‌های دینی فراهم می‌شود.

 

اهمیت رابطه دوستانه در امر به معروف و نهی از منکر

 

از طریق دوستی‌های صمیمانه، می‌توان امر به معروف و نهی از منکر را به بهترین نحو انجام داد. در واقع، اولین قدم در تربیت دینی، ایجاد روابط دوستانه و صمیمی است. اگر فرزندان شما احساس کنند که واقعاً دوستشان دارید و به آن‌ها اهمیت می‌دهید، پذیرش نظر شما برای آن‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود. برای این‌که این دوستی‌ها شکل بگیرند، باید با فرزندان همدلی کنیم، با آن‌ها همراهی کنیم و به درک نیازها و احساسات آن‌ها بپردازیم.

 

ایجاد یادگاری‌های مثبت در محیط‌های مذهبی

 

یکی از راه‌های مؤثر در ترغیب جوانان به سمت دین، قرار دادن آن‌ها در محیط‌های مذهبی است. فرزندان خود را به کانون‌های فرهنگی در مساجد، بسیج و دیگر مکان‌های عبادی ببرید و تلاش کنید خاطره‌های خوشی از این فضاها برای آن‌ها بسازید. مثلاً می‌توانید پس از یک بازدید از مسجد، برای فرزندان هدیه‌ای کوچک تهیه کنید. این تجربیات مثبت باعث می‌شود که آن‌ها به یادگار دارایی‌هایی از این محیط احساس کنند و در آینده، با میل و رغبت بیشتری به اینگونه مکان‌ها بروند.

 

تأثیر زیارتگاه‌ها و حرم‌های معصومین

 

حضور در زیارتگاه‌ها و حرم‌های معصومین نیز می‌تواند نقش بسزایی در ایجاد علاقه به دین و آداب و رسوم مذهبی داشته باشد. سفر به مکان‌های مقدس مانند کربلا و مشهد، می‌تواند به ایجاد پیوندهای عاطفی قدرتمند میان جوانان و دین کمک کند. با ایجاد این ارتباط و فضاسازی مثبت، فرزندان به سمت جماعت مسجد و ارزش‌های دینی گرایش پیدا خواهند کرد.

در نهایت، محیطی که فرزندان در آن قرار می‌گیرند، تأثیر بسزایی در شکل‌گیری شخصیت و گرایش‌های مذهبی آن‌ها خواهد داشت. اگر محیط‌ها به گونه‌ای باشند که تنها احساس خستگی و آزار را منتقل کنند، ممکن است جوانان از آن دور شوند. اما اگر فضایی مثبت و دلنشین ایجاد کنیم، به طور قطع روحیه دینی آن‌ها تقویت خواهد شد.

 

* چه برنامه هایی برای تقویت فرایض دینی پیش از بلوغ باید انجام داد؟

 

برای ترویج فرایض دینی در میان پسران قبل از رسیدن به دوره نوجوانی و بلوغ، لازم است که رویکردی ملایم و همراه با شادی و نشاط را در پیش بگیریم. اولین قدم، پرهیز از سخت‌گیری‌های غیرضروری در مورد انجام واجبات دینی است. ما باید به حداکثرها راضی شویم و از کودکان‌مان انتظار داشته باشیم که در حد توان خود به انجام فرایض دینی بپردازند.

 

باید فضایی شاد و با نشاط در خانه و همچنین در محیط بیرون برای فرزندانمان فراهم کنیم. آن‌ها باید احساس کنند که داشتن یک خانواده مذهبی، نه تنها یک شانس، بلکه منبع شادی و رضایت است. امروزه کودکان در مدارس و محیط‌های اجتماعی دیگر می‌بینند که برخی از همسالانشان از طریق رفتارهای نادرست و غلط به شادابی می‌رسند. ما باید دین را به شکلی به فرزندان القا کنیم که آنان درک کنند زندگی مذهب‌مدار می‌تواند سرشار از شادی و خوشی باشد.

ما می‌توانیم با ایجاد محیط‌هایی شاد، مانند رفتن به کوه، دشت، پیاده‌روی و همچنین استفاده از استخر یا مشارکت در فعالیت‌های فرهنگی، پیامی مثبت به فرزندان‌مان منتقل کنیم. بسیار مهم است که بچه‌ها به این باور برسند که به عنوان افراد متدین، از بسیاری از تفریحات و شادی‌ها محروم نیستند. ما نیز می‌توانیم در کنار دیانت، شاد زندگی کنیم، بخندیم و از تفریحات سالم لذت ببریم.

 

این رویکرد نه تنها به تقویت ارتباطات خانوادگی کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود فرزندان ما در آینده دید مثبتی نسبت به دین داشته باشند و احساس کنند که دین می‌تواند منبعی برای شادی و نشاط باشد. در نهایت، برنامه‌ریزی برای ایجاد این فضاسازی‌های مثبت و شاداب می‌تواند یکی از بهترین راه‌ها برای نزدیک کردن فرزندان به فرایض دینی باشد.