emamian

emamian

مام جعفر صادق (ع):

دارُمُلکِهِ الکوفةُ و مَجلِسُ حُکمِهِ جامِعُها وَ بیتُ سَکَنِهِ و بَیتُ مالِهِ مسجدُ السَّهلةِ.

مقرّ خلافت و حکومت حضرت شهر کوفه است و مجلس حُکم و قضاوتش مسجد اعظم آن، و بَیت‌ُالمال و مَحّل سکوُنت ایشان مسجد سهله خواهد بود.

بحار، ج ٥٣، ص ١١

بمناسبت پانزدهم شعبان ، میلاد فرخنده حضرت مهدی (عج) دوازدهمین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت و منجی عالم بشریت چهل حدیث درباره امام زمان(عج) را در اینجا بخوانید.

 

١ـ پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم:

المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.

مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب‌ فی‌الحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)

 

٢ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

افضلُ اَعمالٍ اُمّتی اِنتظارُ الفَرَج.

افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است. (الشِّهاب فی‌الحِکَم و الآداب، ص ١٦)

 

٣ـ حضرت مهدی(عج):

اَکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم.

برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

 

٤ـ مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام):

اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.

همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان علیه‌السلام) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)

 

٥ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

مَن ماتَ مِنکُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ کان کَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.

هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

 

٦ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

مَن اَنکَرَ القائِمَ مِن وُلدی أَثناءَ غَیبَتِهِ ماتَ میتَةً جاهِلیةً.

کسی که قائم(مهدی) را که از فرزندان من است در دوران غیبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهلیت قبل از اسلام از دنیا خواهد رفت. (منتخب‌الاثر، ص ٢٢٩)

 

٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:

لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِکَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.

اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیه‌السلام) ظهور یابد. (منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤)

 

٨ـ حضرت مهدی(عج):

فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِکُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخبارکُم.

ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. (بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)

 

٩ـ حضرت مهدی(ع):

اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ کما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.

من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)

 

١٠ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

المُنتَظِرُ لِلثّانی عَشَر کَالشّاهِرِ سَیفَهُ بَینَ یدَی رُسولِ الله صلی‌الله علیه و آله یذُبُّ عَنهُ.

کسی که در انتظار امام دوازدهمین خود به سر می‌برد همانند کسی است که در رکاب رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله و سلم) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع می‌نماید. (کمال‌الدین، ص ٦٤٧)

 

١١ـ حضرت مهدی(ع):

إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم ولا ناسین لِذِکرِکُم و لَولا ذلِکَ لَنَزلَ بِکُم اللّأْواءُ وَاصطَلَکُمُ الأَعداءُ.

ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم وگرنه محنت و دشواریها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند. (بحار، ج ٥٣، ص ٧٢)

 

١٢ـ حضرت مهدی(ع):

اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.

من ختم‌کنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع می‌نماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)

 

١٣ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»

زمانی که حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا می‌کند «این مهدی خلیفة‌الله است، از او متابعت و پیروی کنید.» (بحار، ج ٥١، ص ٨١)

 

١٤ـ امام جعفرصادق(علیه‌السلام):

قَبْلَ قیامِ القائمِ(علیه‌السلام) خَمسُ علاماتٍ مَحْتُوماتٍ. اَلیمانی وَ السُّفیانی و الصَّیحَةُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکِیةِ وَ الخَسفُ بِالبَیداء.

پیش از ظهور حضرت قائم(علیه‌السلام) وقوع این پنج علامت حتمی است: ظهور یمانی (از یمن)، سفیانی (از شام)، صیحه و فریاد آسمانی، کشته شدن نفس زکیه (سیدی بزرگوار در مسجدالحرام) و فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین بیداء (بیابان میان مکه و مدینه). (الزام‌الناصب، ج٢، ص ١٣٦ ـ بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٤)

 

١٥ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

وَ قَتلُ غلامٍ مِن آلِ مُحمّدٍ عَلیهِمُ السلامُ بَینَ الرُّکنِ و المَقامِ اِسمُهُ محمدُبنُ الحَسَنِ «اَلنَّفسُ الزّکیةِ».

(از علائم نزدیک ظهور حضرت) جوانی از آل محمد(علیه‌السلام) به نام محمد بن الحسن «نفس زکیه» میان رکن حجر‌الاسود و مقام ابراهیم به شهادت می‌رسد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٩٢)

 

١٦ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

لَیسَ بَینَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحمدٍ علیهم السلام وَ بینَ قَتلِ النّفسِ الزّکِیةِ الاّ خَمسَ عَشَرَةَ لیلةً.

فاصله میان قیام قائم آل محمد(علیه‌السلام) و شهادت «نفس زکیه» تنها پانزده روز خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٣)

 

١٧ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

قُداّمُ القائِمِ مَوتَتان: مَوتٌ احمرُ وَ موتٌ اَبیضُ حتّی یذَهَبَ مِن کُلِّ سبعةٍ خمسةٌ! اَلموتُ الأحَمرُ السَیفُ و المَوتُ اَلأَبْیضُ الطَاّعونُ.

پیش از قیام حضرت، دو نوع مرگ و میر خواهد بود: یکی مرگ سرخ و دیگر مرگ سفید آنچنان (سهمگین و هولناک) که از هر هفت نفر پنج نفر از بین خواهند رفت! مرگ سرخ با شمشیر(اسلحه) و مرگ سفید بیماری(همه‌گیر) طاعون است. (کمال‌الدین، ص ٦٥٥)

 

١٨ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

لایقومُ حتّی یقتَلَ الثُّلثُ و یموتُ الثُّلثُ و یبقَی الثُّلث!

قیام حضرت نخواهد بود تا زمانی که یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم دیگر می‌میرند و تنها یک سوم باقی خواهند ماند! (بشارت‌الاسلام، ص ١٧٥)

 

١٩ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

کَذَبً الوَقّاتون، إنّا اَهلُ بَیتٍ لانُوَقِّتُ.

دروغ می‌گویند کسانی که زمان ظهور حضرت را پیشگوئی می‌کنند. ما خاندان اهل بیت برای فَرَج حضرتش زمان معین نمی‌کنیم. (بحار، ج ٥٢، ص ١١٨)

 

٢٠ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

اذا خَرَجَ أَسنَدَ ظَهْرهُ اِلَی الکَعبةِ وَ اجتَمع له ثلاثُمِأَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رجَلاً. فَأَوَّلُ ما ینطِقُ بِهِ هذِهِ الإیة «بَقِیةُ‌الله خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مؤمنین

زمانی که حضرت ظهور می‌کند به خانة کعبه تکیه می‌دهد و در خدمتش سیصد و سیزده نفر (یاران به تعداد لشکریان بدر) حضور پیدا می‌کنند. اول سخن حضرت آیه شریفه است: «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنین». (اِعلام الوری، ص ٤٣٣)

 

٢١ـ امام علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام):

علامَتُهُ أَن یکوُنَ شَیخَ السِّنِّ شَابَّ المَنظَرِ حتّی أَنَّ النّاظِرَ اِلَیهِ یحسَبُهُ اِبنَ اَربعینَ سنةً.

نشانة مخصوص حضرت چهرة جوان بودن او در سن کهولت است به گونه‌ای است که هر کس حضرت را می‌بیند او را چهل ساله می‌پندارد. (اِعلامُ الوَری، ص ٤٣٥)

 

٢٢ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

لایبقی مُؤمنٌ مَیتٌ اِلاّ دَخَلتْ عَلیهِ الفَرحةُ فی ‌قَبرِه.

در وقت ظهور حضرتش، هیچ مؤمن از دنیا رفته باقی نمی‌ماند مگر آن که سرور و شادمانی قبر او را فرا می‌گیرد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٢٨)

 

٢٣ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

مِن ذُُرَّیتی اَلمهدی اِذا خَرجَ نَزَل عیسَی بنُ مریمَ(علیه‌السلام) لِنُصرتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صلّی خَلفَهُ.

مهدی(ع) از فرزندان من است، زمانی که قیام می‌کند عیسی بن مریم(علیه‌السلام) جهت نصرت و یاری او (از آسمان) فرود می‌آید و حضرتش را برای نماز مقدّم می‌دارد و به او اقتدا می‌نماید. (امالی صدوق، ص ١٨١)

 

٢٤ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

اَلمهدی(ع) یکسِرُ الصلیبَ وَ عِندَهُ عیسی(علیه‌السلام).

حضرت مهدی(ع) پس از ظهور، در حالی که حضرت عیسی(ع) در محضر اوست صلیب (مسیحیان) را درهم می‌شکند. (اثباة‌الهداة، ج ٣، ص ٦٥٠)

 

٢٥ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

(فی روایةٍ) اَوّلُ مایبدأُ القائمُ علیه السلام بِأنطاکِیةَ فَیستَخرِجُ مِنَها التَّوریةَ مِن غارٍ فیه عصا موسی و خاتَم سلیمان(ع).

نخستین کاری که امام زمان(علیه‌السلام) انجام می‌دهد (در یک روایتی) تورات (حقیقی) را از غاری در شهر «انطاکیه» که عصای موسی و انگشتر سلیمان(علیه‌السلام) نیز در آن است بیرون می‌آورد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٩٠).

 

٢٦ـ پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم):

یظْهَرُ علی یدَیهِ «تابوتُ السَّکینَةٍ » مِن بُحَیرَةِ طَبَرَیة، یحمَلُ فَیوضَعُ بَینَ یدَیهِ ببَیتِ المَقدِسِ فاذا نَظَرَتْ اِلَیه الیهودُ اَسلَمَت اِلاّ قلیلاً مِنهم.

«تابوت سکینه» به دست حضرتش از دریاچة طبرّیه (در فلسطین) بیرون آورده می‌شود و همراه آن حضرت حمل شده و در بیت‌المقدس در برابرش گذاشته می‌شود. یهودیان وقتی آن را می‌بینند، به جز تعدادی اندک، همه مسلمان می‌شوند. (الملاحم و الفتن، ص ٥٧)

 

٢٧ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

یقومُ بأمرٍ جَدیدٍ و سُنَّةٍ جَدیدةٍ و قَضاءٍ جَدید عَلَی العَرَبِ شَدید.

حضرت که ظهور می‌کند، اموری نوین، و سنتّی نوین، و قضاوت‌های نوینی به همراه خواهد داشت و بر قوم عرب سخت گران خواهد بود. (غیبت نعمانی، ص ١٢٢)

 

٢٨ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

اذا قامَ القائمُ لایبقی اَرضٌ اِلاّ نُودِی فیها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم.».

زمانی که حضرت قیام می‌کند سرزمینی باقی نمی‌ماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله)» از آن برخواهد خواست. (بحار،‌ ج ٥٢، ص ٣٤٠)

 

٢٩ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

کَأنّی بِأَصحابِ القائمِ(علیه‌السلام) وَ قَد اَحاطوا بِما بَینَ الخافِقینَ فَلَیس مِن شَیءٍ اِلاّ وَ هُوَ مُطیعٌ لَهمُ.

گویا یاران حضرت قائم(ع) را می‌بینم که بر شرق و غرب عالم سُلطه یافته‌اند و دیگر چیزی وجود ندارد که مطیع و تحت فرمان آنان نباشد. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٦٧٣)

 

٣٠ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

هُوَ المُفرِّجُ الکُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنکٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.

تنها او (مهدی(علیه‌السلام است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. (الزام‌الناصب، ص ١٣٨)

 

٣١ـ امام زین‌العابدین (علیه‌السلام):

اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شیعَتِناَ العاهَةَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم کَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعلَ قُوّةَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّةَ اَربعینَ رَجُلاً.

زمانی که قائم ما قیام می‌کند خدای متعال آفت‌ها را از میان شیعیان برطرف می‌کند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار می‌دهد که قوّت یک مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٣١٧)

 

٣٢ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ.

در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد. (بشارة‌الاسلام، ص ٩٩)

 

٣٣ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

لایدَعُ بِدعةً اِلاّ اَزالَها وَ لاسُنَّةً اِلاّ اَقامها.

حضرت، هیچ بدعت و ضلالتی باقی نمی‌گذارد مگر اینکه از بین می‌برد و هر سُنّت (و احکام از دست رفته) را از نو برپا خواهد داشت. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٣٥)

 

٣٤ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

المَهدی سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساکینِ.

حضرت مهدی(علیه‌السلام) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سخت‌گیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است. (الملاحم و الفتن، ص ١٣٧)

 

٣٥ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

دارُمُلکِهِ الکوفةُ و مَجلِسُ حُکمِهِ جامِعُها وَ بیتُ سَکَنِهِ و بَیتُ مالِهِ مسجدُ السَّهلةِ.

مقرّ خلافت و حکومت حضرت شهر کوفه است و مجلس حُکم و قضاوتش مسجد اعظم آن، و بَیت‌ُالمال و مَحّل سکوُنت ایشان مسجد سهله خواهد بود. (بحار، ج ٥٣، ص ١١)

 

٣٦ـ امام جعفرصادق (علیه‌السلام):

اذا قامَ قائمُ آلِ محمدٍ (علیهم‌السلام) بَنی فی‌ظَهرِ الکوفَةِ مَسجداً لَهُ اَلفُ بابٍ وَ اتَّصلَت بیوتُ الکوفَةِ بِنهرِ کَربلاء.

زمانی که قائم آل محمد(علیه‌السلام) ظهور می‌کند در نجف اشرف مسجدی بنا می‌کند که هزار باب دارد و در آن زمان خانه‌های شهر کوفه به شریعة فرات کربلا متصل می‌گردد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٣٧)

 

٣٧ـ امام جعفرصادق(علیه‌السلام):

اذا فَتَحَ جَیشُهُ بلادَ الرّوم یسلِمُ الرومُ علی یدِه فَیبنی لَهُم مَسجداً.

زمانی که قوای حضرت، مغرب‌زمین را فتح می‌کند آنان به دست حضرتش به دین اسلام می‌گروند و امام(علیه‌السلام) برای ایشان مساجد بنا می‌کند. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٥١)

 

٣٨ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ فی‌کتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن یجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ یکَشِفُ السُّوءَ وَ یحعَلُکُمْ خُلفاءَ الأَرض».

به خدا سوگند که او (مهدی (علیه‌السلام مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می‌فرماید: «اَمَّن یجیب‌المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤١)

 

٣٩ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

مَن قَرأَ المُسبِّحاتِ کلَّها قَبلَ أن ینامَ لَمْ یمُتْ حَتّی یدرِکَ القائمَ صَلواتُ الله علَیه و إنْ ماتَ کانَ فی ‌جِوار رسولِ الله صلی‌الله علیه و آله و سلم.

کسی که هر شب مُسَبِّحبات را قبل از خواب بخواند (سوره‌های پنجگانة حدید و حشر و صف، و جمعه و تغابن) نمی‌میرد تا حضرت قائم(علیه‌السلام) را دریابد و اگر پیش از آن از دنیا برود در جوار رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله و سلم) خواهد بود. (تفسیر صافی، ج ٥، ص ١٤١)

 

٤٠ـ امام محمدباقر (علیه‌السلام):

فَیاطوبی لِمَن أَدْرَکَهُ وَ کانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَیلُ کُلُّ الوَیلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ کانَ مِن اعدائِه.

خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٨)

عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، بیان کرد: تعدد و نیز احادیث بسیار پیرامون امام مهدی در آخرالزمان یکی از مسائلی است که اهل سنت به آن پرداخته اند و پیامبر اسلام(ص) نیز در این ارتباط نیز حدیث و روایتی دارند که در آخرالزمان زمانیکه زمین از فساد و ظلم پر می شود نیاز است شخصیتی از خاندان پیامبر اکرم زمین را از ظلم و جور پاک کند.

شیخ خلیل افرا عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ایام میلاد منجی عالم بشریت، اظهار داشت: سخن پیرامون امام مهدی علیه السلام و وجود روایات و احادیث بسیار در کتب اهل سنت پیرامون این شخصیت بزرگ نیازمند مباحث بسیار است.

 
رئیس هیئت افتا اهل سنت استان بوشهر، افزود: علامه احمد شاکر یکی از محققین علوم حدیث در ارتباط با امام مهدی (ع ) روایات متعددی را بیان کرده است، لذا امام مهدی یکی از مسائلی است که مورد توجه و مورد تایید اهل سنت می باشد.
 
امام جمعه موقت شهر کنگان، تصریح کرد: تعدد و نیز احادیث بسیار پیرامون امام مهدی در آخرالزمان یکی از مسائلی است که اهل سنت به آن پرداخته اند و پیامبر اسلام(ص) نیز در این ارتباط نیز حدیث و روایتی دارند که در آخرالزمان زمانیکه زمین از فساد و ظلم پر می شود نیاز است شخصیتی از خاندان پیامبر اکرم زمین را از ظلم و جور پاک کند.
 
وی اضافه کرد: خداوند شخصیتی را به زمین خواهد فرستاد تا زمین را پاک سازی کند و عالم را از سیره و سنت نبوی پر نماید.
 
وی در پایان تاکید کرد: علما ،فضلا و شخصیت های برجسته اهل سنت نسبت به مسئله ظهور امام مهدی ع در آخرالزمان بیانات بسیاری را بیان کردند، لذا امت اسلام بدین نتیجه رسیده است که وجود ایشان مایه وحدت و تقریب و ان شالا پر شدن گستره حکومت و عدل ایشان بر زمین خواهد بود.
«عضویت در دو پیمان مهم بین‌المللی در فاصله‌ کوتاه، موفقیت خیلی خوبی بود که خود این نه فقط مفید برای کشور است، بلکه حکایت از حقایق و واقعیاتی هم می‌کند. کشورهای دنیا عاشق چشم و ابروی کسی نیستند که بگویند آقا شما بفرمایید اینجا عضو بشوید. یک محاسبه‌ای دارند که این حرف را می‌زنند، یک محاسبه‌ای دارند که می‌پذیرند یک دولت را؛ این محاسبه خیلی مهم است. این نشان‌دهنده‌ این است که کشور در وضعی قرار دارد، در حدی قرار دارد که مشترکان و مؤسسان این پیمان‌های بین‌المللی راغبند، مایلند، بلکه گاهی مصرند که کشور عزیزمان جزو آنها بشود.» این بخشی از فرمایشات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب هشتم شهریور ۱۴۰۲ در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت سیزدهم در پی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و مجموعه بریکس بود.
تعامل با نهادهای چندجانبه و عضویت در سازوکارهای منطقه‌ای و حضور فعال‌تر در آنها همواره در دستور کار دولت جمهوری اسلامی ایران بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی روند عضویت در این سازمان‌ها شتاب قابل توجهی داشته است. در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی ایران به مجموعه‌ دیگری از این سازوکارها پیوسته است که آخرین نمونه‌های آن عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای و مجموعه بریکس بود.

* سازمان همکاری اسلامی

جمهوری اسلامی ایران که از همان روزهای نخستین به عضویت جنبش عدم تعهد (نم) Non-Aligned Movement درآمد، در این سال‌ها در چارچوب‌های همکاری چندجانبه از جمله سازمان همکاری اقتصادی اکو، سازمان دی‌هشت، جنبش عدم تعهد و نهادهایی از این قبیل، حضور و نقشی فعال و اثرگذار در این سازوکارها داشته است.علاوه بر این، ایران که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه مراکش و عربستان سعودی یکی از پایه‌گذاران سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۶۹ میلادی بود، به نقش فعال خود تا سال ۱۹۷۳ ادامه داد تا اینکه پس از وقوع جنگ بین کشورهای عربی و اسرائیل که در نهایت به تحریم نفتی علیه کشورهای حامی این رژیم منجر شد، ایران رویکرد دیگری را اتخاذ و سطح روابطش با این سازمان به پایین‌ترین سطح ممکن رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روابط با این سازمان که در حال حاضر به نام سازمان همکاری اسلامی OIC شناخته می‌شود، دارای فراز و فرودهایی بوده است، ولی در سال‌های اخیر ایران نقش پررنگ‌تری در این سازمان ایفا کرد و هشتمین کنفرانس سران این سازمان نیز در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷ میلادی) در تهران برگزار شد.در یک سال و نیم گذشته و پس از جنگ غزه ایران پیشنهاد برگزاری نشست‌های اضطراری وزرا و سران این سازمان برای توقف جنایات و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه را مطرح کرد که در همین راستا شاهد برگزاری این نشست‌ها در جده و ریاض بودیم. علاوه بر این در پی طرح پیشنهادی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای کوچاندن اجباری ساکنان غزه، سیدعباس عراقچی خواستار برگزاری نشست فوق‌العاده این سازمان شد که احتمالا در نیمه اول اسفند برگزار شود.

* و اما عضویت دائم در شانگهای

سازمان همکاری شانگهای در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف برقرار کردن موازنه قدرت در برابر نفوذ آمریکا و ناتو به نام شانگهای پنج پایه‌گذاری شد و بعد از پیوستن ازبکستان به آن، سازمان همکاری شانگهای نام گرفت. این سازمان رسما در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ میلادی تأسیس شد.جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۰۵ و چهار سال بعد از تشکیل رسمی این سازمان به همراه هند و پاکستان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای شد و یک سال بعد ( ۲۰۰۶ میلادی) درخواست عضویت دائم در این سازمان را مطرح کرد. عضویت دائم ایران بالاخره بعد از ۱۶ سال و در بیست و یکمین اجلاس سران سازمان در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ با حضور شهید سید ابراهیم رئیسی در دوشنبه پایتخت تاجیکستان مورد پذیرش قرار گرفت و سران هشت کشور اصلی موافقت خود را با تبدیل عضویت ایران از عضو ناظر به اصلی اعلام کردند. یک سال بعد یادداشت تعهدات عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای در ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ توسط شهید حسین امیرعبداللهیان در نشست سران شانگهای در سمرقند امضا شد. ۱۳ تیر ۱۴۰۲ و در بیست و سومین نشست سران سازمان که به صورت مجازی و به ریاست هند برگزار شد، رسما عضویت ایران در شانگهای به عنوان نهمین عضو اصلی اعلام شد.شهید امیرعبداللهیان در پی پذیرش عضویت کامل ایران در شانگهای گفت: عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای، گام مهمی در پیگیری سیاست خارجی فراگیر، تقویت سیاست همسایگی و نگاه به آسیاست. بعنوان نهمین عضو سازمان همکاری شانگهای، برای ارتقای همکاری‌ها، تحقق اهداف و بهره‌مندی از مزایای کامل آن تلاش می‌کنیم.

* عضویت ایران در بریکس چگونه رقم خورد؟

بریکس، مجموعه‌ای که جمعیت بیش از ۳ میلیارد نفری را در خود جای داده و بزرگترین اقتصاد و پهناورترین قلمرو کره زمین را در اختیار دارد.شهید حسین امیرعبداللهیان ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ در «کنفرانس ایران و بریکس: چشم‌اندازها برای مشارکت و همکاری» عنوان کرد: در راستای پیگیری سیاست چندجانبه گرایی، در ماه ژوئن ۲۰۲۲ نامه‌ای را برای همتایان خود در ۵ کشور عضو بریکس ارسال کردم و ضمن اشاره به مزایای متقابل، آمادگی و علاقه جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در بریکس را اعلام کردم.در نهایت «سیریل رامافوسا» رئیس جمهور آفریقای جنوبی دوم شهریور ۱۴۰۲ در آغاز نشست «بریکس پلاس» موافقت ۵ عضو اصلی این گروه (روسیه، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و چین) با عضویت اصلی ایران را اعلام کرد و این عضویت از ابتدای ژانویه ۲۰۲۴ رسمیت یافت.سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه در نشست وزرای خارجه بریکس در حاشیه هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، گروه بریکس را ظرفیتی عظیم در «جهان جنوب» خواند که می‌تواند نقش موثری در ارتقای جایگاه کشورهای عضو و نیز ایجاد تحولات و تغییرات مثبت در نظامات جهانی ایفا کند.ایران در این مدت حضوری جدی و فعال در فعالیت‌های بریکس داشت. در نهایت اجلاس کازان اولین اجلاس رسمی سران بریکس بود که در اول آبان سال‌جاری برگزار و ایران به عنوان عضو رسمی حضور یافت و مسعود پزشکیان در این اجلاس شرکت کرد.

* چشم‌اندازی خوب برای بریکس

وزیر امور خارجه ایران ۲۶ آبان‌ماه در برنامه‌ای تلویزیونی و پس از حضور ایران در نشست سران در کازان گفت: توجه سیاست خارجی ما همسایگان و منطقه و بعد کشورهای تشکیل دهنده بریکس است.عراقچی پس از آن هم در گفت‌وگویی با شبکه «تلويزيون مركزی چین» (CCTV) گفت: من در بریکس آرمان‌های خوبی را شاهد هستم و قائل به چشم انداز خوبی نیز برای آن هستم و امیدوارم با همکاری دسته جمعی کشورهای عضو بریکس به اهداف تعریف شده دست یابیم.پیش از آن هم ناصر کنعانی سخنگوی سابق وزارت خارجه گفته بود: عضویت در این دو مجموعه (شانگهای و بریکس) از هدفگذاری‌های دولت جمهوری اسلامی ایران برای استفاده از سازمان‌های چند جانبه درچشم انداز خوبی مسیر تحقق اهداف در حوزه‌های اقتصادی است.عراقچی همچنین در یادداشتی در راسیاسیوودنیا روسیه نوشت: سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به نمایندگی از قدرت‌های نوظهور و مخالفان نظم تک قطبی، بستری برای هم افزایی و هماهنگی بیشتر بین کشورهای عضو ایجاد می‌کند.

* مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا

۲۹ شهریور ۱۴۰۲ بود که شهید حسین‌ امیرعبداللهیان در هجدهمین نشست وزرای خارجه مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا Asia Cooperation Dialogue در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک عهده‌دار ریاست این مجمع شد. جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۸۳ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۴) در سومین اجلاس وزرای امور خارجه در چین رسماً به عضویت مجمع درآمد، از جمله اعضای فعال این تشکل بین‌الدولی فراگیر در سطح آسیا بوده است. ایران در سال ۱۳۸۸ نیز ریاست این مجمع را به عهده داشت.در چهارم تیرماه ۱۴۰۳ نیز تهران میزبان نوزدهمین نشست مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا (ACD) با حضور علی باقری سرپرست وقت وزارت امور خارجه بود.در نشست وزرای امور خارجه عضو مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا که روز پنجشنبه پنجم مهر‌ماه ۱۴۰۳ به ریاست ایران در نیویورک برگزار شد، حاضران در نشست از جمهوری اسلامی ایران به خاطر ریاست موفق و مؤثر بر مجمع و تحولات مثبت این دوره قدردانی کردند.مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا موسوم به ACD در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد و ارتقای گفت‌وگوی درون آسیایی را با هدف اجرای پروژه‌ها و برنامه‌های مختلف همکاری در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی در دستور کار دارد. ایران، تایلند، اندونزی، مالزی، فیلیپین، برونئی، سنگاپور، کامبوج، ویتنام، میانمار، لائوس، نپال، روسیه، ترکیه، ژاپن، چین، مغولستان، کره جنوبی، هند، افغانستان، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، بوتان، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات عربی متحده، عمان، فلسطین، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان ۳۵ عضو این سازمان آسیایی را تشکیل می‌دهند.سومین نشست سران این مجمع نیز مهرماه سال‌جاری در دوحه برگزار شد و مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور برای شرکت در این نشست به قطر رفت.

* جنبش عدم تعهد

جنبش عدم تعهد Non-Aligned Movement در سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ شمسی) موجودیت خود را اعلام کرد. ایران به دلیل پیوستن رژیم پهلوی به پیمان نظامی بغداد نتوانست در نخستین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد (بلگراد ۱۹۶۱) حضور یابد و از آن تاریخ به بعد عضویت ایران در این جنبش مطرح نشد. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران درخواست عضویت را مطرح کرد و در سال ۱۳۵۸ (اکتبر ۱۹۷۹) در نشست ششم سران، در هاوانا به عنوان هشتاد و هشتمین کشور عضو جنبش عدم تعهد پذیرفته شد. جمهوری اسلامی ایران از ۵ تا ۱۱ شهریور ۱۳۹۱ میزبان شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم‌ تعهد (نم) با حضور نمایندگان کشورهای مختلف بود.

* سازمان همکاری اقتصادی اکو

سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در ابتدا با مشارکت سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان بر اساس معاهده ازمیر و با هدف اعتلای سطح زندگی اقتصادی مردم منطقه در ۱۹۸۴ تاسیس شد. افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در ۱۹۹۲ به این سازمان ملحق شدند. از جمله آخرین تحولات مرتبط با این سازمان برگزاری بیست و هشتمین نشست شورای وزیران در مشهد بود. ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شهر مشهد میزبان بیست و هشتمین نشست شورای وزیران امور خارجه سازمان همکاری اقتصادی (اکو) بود. سیدعباس عراقچی در این نشست طی سخنانی گفت: جمهوری اسلامی ایران در یک سال گذشته ریاست دوره‌ای سازمان اکو را برعهده داشته است و با جدیت، اهتمام خود را بر پیشبرد اهداف عالی این سازمان مهم منطقه‌ای در راستای توسعه، رفاه و تعالی مردمان خوب و نجیب منطقه اکو معطوف داشته است.
علاوه بر این، موافقتنامه تجارت آزاد بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا در سال گذشته (۱۴۰۲) به امضا رسید و در سال‌جاری ۱۴۰۳ نیز ایران عضو ناظر در این اتحادیه شد. پس از اجرای موافقتنامه تجارت آزاد، تعرفه گمرکی بالغ بر ۹۰۰۰ قلم کالای تجاری بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا شامل روسیه، بلاروس، ارمنستان، قزاقستان و قرقیزستان صفر خواهد شد.ایران همچنین عضو گروه دی‌هشت است. گروه دی‌هشت گروهی اقتصادی متشکل از هشت کشور در حال توسعه اسلامی 8-D شامل ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه است که در سال ۱۹۹۶ میلادی بنیانگذاری شد. از آخرین رویدادهای مرتبط با این گروه، برگزاری یازدهمین نشست سران در ۲۹ آذر ۱۴۰۳ در قاهره بود که مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور در این نشست شرکت کرد.
شنبه, 27 بهمن 1403 18:50

حکمت و فضیلت حج

تعریف حج

حج رکن پنجم اسلام بوده و معنی لغوی‌اش همانا قصد و عزم به سوی امری بزرگ و با عظمت است و در اصطلاح فقها عبارت است از قصد به سوی بیت الله الحرام در وقت معین جهت ادای مناسک حج.

فرضیت حج از دیدگاه قرآن

حج بعد از فراهم شدن شروط آن بر هر فرد مسلمان فرض عین بوده و فرضیت آن از قرآن و سنت نبوی و اجماع امت اسلامی ثابت و لازم شده است.

«وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیْلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِیْنَ» (سوره  آل عمران  آیه 97)

«و مردم را حجّ و زیارت آن خانه به امر خدا واجب است بر هر کسی که توانایی برای رسیدن به آنجا دارد، و هر که کافر شود (به خود زیان رسانده و) خدا از جهانیان بی‌نیاز است».

و این سیاق به بلیغ‌ترین وجهی فرضیت و لزوم حج را برای کسی که توانایی ادای آن را داشته باشد، اثبات می‌کند، زیرا در دنباله آیه کریمه می‌فرماید: «و من کفر ...» این فرضیت و لزوم را هر چه بیشتر و تمام‌تر، تأکید و تثبیت می‌کند چه تعبیر به کفر از عدم ادای آن ـ البته با وجود داشتن استطاعت ـ قوی ترین دلیل بر شدت فرضیت و نهایت لزوم آن است.

فرضیت حج در احادیث نبوی

علاوه بر قرآن کریم، احادیث نبوی نیز فرضیت حج را با صراحت  تمام تأیید و تأکید می‌کند و از آن جمله است این حدیث پیامبر اکرم(ص) که می‌فرمایند:

بُنِیَ الْاِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ شَهَادَةِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ، وَ اِقَامِ الصَّلَاةِ وَ اِیْتَاءِ الزَّکَاةِ وَ حَجِّ الْبَیْتِ وَ صِیَامِ رَمَضَانَ.

«اسلام بر پنج چیز بنا یافته: گواهی و اقرار بر اینکه جز خدای یگانه معبود دیگری نیست، و حضرت محمد(ص) پیامبر بر حق اوست. بر پا داشتن نماز، دادن زکات، حج بیت الله الحرام و روزه ماه مبارک رمضان».

فرضیت حج از دیدگاه اجماع مسلمین

علماء و فقهای عالم اسلام در مذاهب مختلف از صدر اسلام تا امروز به فرضیت حج بر شخصی که توانایی آن را داشته باشد، برای یک بار در عمر اجماع و اتفاق داشته و منکر فرضیت این رکن اسلامی را مرتد و خارج از دین اسلام شمرده و علاوه بر آن گفته‌اند کسی که مکان دیگری را به غیر از بیت الله الحرام برای خود و یا دیگران حج قرار داده و آنرا به جای کعبه مشرفه بداند نیز کافر و مرتد است.

شمه‌ای از حکمت‌های حج

اگرچه حج به عنوان یک رکن دین و یک عبادت فرض است اما می‌توان در آن حکمت‌ها و فواید زیادی را مشاهده کرد که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: کنگره حج بهترین فرصت  برای مسلمین کل جهان در امور دینی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی است. حج بهترین راه برای اتحاد و وحدت مسلمین است.

آری برای ارتباط قلوب مسلمانان سراسر جهان و محبت شان با همدیگر، حج بهترین وسیله است. امیر، غریب، فقیر، ثروتمند، عربی، عجمی همه در یک لباس و در زمان واحد و صدایی واحد در یک مکان جمع آمده و همه تفاوت‌های اقلیمی، قومی، نژادی از میان برداشته می‌شود.

کسانی که می‌خواهند تبلیغ کنند و یا مطالبی را در دنیا منتشر سازند، حج بهترین فرصت برایشان است. آری توسط حجاج ممالک مختلف دنیا با بهترین نحو و آسان ترین وجه، مطالب خود را به گوشه و کنار دنیا می‌رسانند. کسانی که خواسته باشند بهتر و بیشتر کسانی را به ضیافت بپذیرند، از میهمانان پروردگار عالم بهتر چه کسانی خواهند بود؟ می‌توان در مراسم حج میهمانی وسیع ترتیب داد و به میهمانان پروردگار رحمان خدمت کرد برای آشنایی بیشتر با مسلمین و اطلاع از درد و مشکلات همدیگر، کنگره حج بهترین فرصت است.

بهترین فرصت برای إفاده دینی، تبلیغ و تعلیم خلق الله ایام حج است. و حفاظت از سنت های صالحان  و آثار انبیاء ـ علیهم السلام ـ در حج بسیار روشن و آشکار است که روحیه انسان را قوی می‌سازد و نیز برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی مسلمین از حج فرصتی بهتر وجود ندارد.

در مراسم حج از اطراف و اکناف عالم تمام صالحین، اقطاب و ابدال گرد می‌آیند که انسان‌های لایق و شایسته از برکات آنان بهره‌ها می‌برند. تشبه به ملائکه که مدام دور عرش طواف می‌کنند پیدا می‌شود.

رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»

«کسی که خود را مشابه قومی کند از جمع آنان بشمار می‌آید»

لذا تشبه با ملائکه که مخلوقی معصوم و بی گناه هستند سعادت بزرگی است و لو برای چند روز که موسم حج است ارزش فراوان دارد. سفر از طرفی روشنگر اخلاق مسافر می شود و از جهتی سبب سلامتی بدن می شود. رسول اکرم(ص) فرمود: «سَافِرُوْا تَصِحُّوْا». «سفر کنید تا سلامت باشید».

و حکمت‌های بی شماری در آن نهفته است که هر انسان عاقلی با کمی فکر و تدبّر می‌تواند آنها را کشف کند.

سفر حج نمونه سفر آخرت است، همانطور که در دنیا آدم ناگزیر به وداع اهل و عیال و عزیزان و دوستان می شود، با مرگ هم تمام چیزهای دوست داشتنی و اهل و عیال باید ترک شوند و یکه و تنها راهی آخرت شوند. وقتی که غسل احرام می‌کند به یاد غسل میت می‌افتد و چون لباس احرام را به تن می‌کند پارچه‌های کفن به یادش می‌آید همانطور که در جده از آدرس و نشانی طواف کننده سؤال می‌کنند، در روز قیامت سؤال می‌شود که از امت کدام پیغمبر است.

میدان عرفات نمونه محشر و روز قیامت است که هر کسی با نشانی و پرچم خاص تحت نظر معلم و در حال طواف است؛ در میدان محشر نیز هر فرقه‌ای تحت لوای پیامبر خود مبعوث و محشور خواهد شد.

اسلام می‌خواهد که ملل مسلمان لااقل سالی یک بار در یک جا گرد هم آمده و از نزدیک با هم آشنا شوند و از درد دل یکدیگر با خبر شوند و از مشکلات یکدیگر آگاهی یافته و در رفع آن بر پایه ی نوع دوستی و اخوت اسلامی و همکاری بکوشند و در واقع با عمل حج کنگره بزرگ اسلامی از همه ملل مسلمان تشکیل می‌شوند، حج وسیله‌ای است برای احیای سنن و معارف حضرت ابراهیم خلیل(ع) و استمرار سیره حضرت رسول اکرم(ص) و سایر پیامبران برگزیده ی خدا که در راه خدا از هر نوع جانبازی و از خودگذشتگی و تسلیم و رضا و اطاعت و فرمانبرداری دریغ نفرمودند.

همچنان در جاهایی که حج برگزار می‌شود، آثار متبرکه‌ای نیز وجود دارد که تاریخ آن با زندگی حضرات انبیاء کرام و پیامبران گرامی ارتباط مستقیم دارد و مشاهده نزدیک آنها موجب تجدید یاد آن وقایع که وسیله ی نزول رحمت های الهی بر پیامبران بوده است، گردیده و بدین وسیله باعث تحریک جذبات دینی و طراوت ایمانی در قلب مؤمن خواهد بود.

بزرگی به یکی از مریدان خود می فرماید: به هنگام نزول به میقات، آیا نیت آن داشتی که جامه گناه به کنار افکنی و جامه طاعت بپوشی؟ به هنگام برهنه گشتن از جامه‌های دوخته ات، آیا نیت آن داشتی که از ریا و نفاق و ورود در شبهه دور شوی؟ به هنگام غسل کردن، آیا نیت آن داشتی که خود را از لغزش ها و گناهان شست و شو دهی؟

آیا هنگامی که نظافت کردی و احرام پوشیدی و پیمان حج بستی، نیت آن داشتی که با داروی توبه خالص برای خدای متعال، خود را از گناه پاک کنی؟ به هنگام احرام بستن آیا نیت آن داشتی که هر آنچه را خداوند(ج) حرام کرده بر خود حرام کنی؟ به هنگام بستن پیمان حج، آیا نیت آن داشتی که هر پیمان که به شریعت موافق نبود ترک کنی؟ به هنگام رسیدن به مکه آیا نیت آن داشتی که از این سفر تنها مقصد تو، خداست؟ به هنگام سعی آیا نیت آن داشتی که از شرّ شیطان و نفس اماره به خدا پناه بری؟ و او که دانای نهان است بر این امر واقف است.

آنگاه فرمود: آه آن کس که با حجر الاسود مصافحه کند با خدا مصافحه کرده سپس فرمود: آنگاه که سعی کردی، نیت آن داشتی که میان ترس و امید باشی؟ و آنگاه که موی سرت را تراشیدی، آیا نیت آن داشتی که از تمام پلیدی ها و از ظلم کردن به مخلوق پاک شوی و همچون روز ولادتت از مادر از گناهان بیرون روی؟ و آن گاه که به شکرانه حج قربانی کردی، آیا نیت آن داشتی که از برای عمل به حقیقت پارسایی گلوی طمع را ببری؟ و سنت حضرت ابراهیم(ع) را پیروی کنی که با سر بریدن فرزند و میوة دل و آرام جان خود طریقه بندگی و تقرّب به خدا را برای آیندگان پس از خود پایه گذاشت؟ به هنگام بازگشت به مکه و انجام طواف بازگشت، آیا نیت آن داشتی که با بهره گیری از رحمت خدا به اطاعت او باز گردی و به دوستی او ثابت و پای برجای بمانی و واجبات او را ادا کنی و به قرب خدا برسی؟ مرید در جواب همه سؤالات، جواب منفی می‌دهد.

آن گاه در پایان فرمود: «اِرْجِعْ فَاِنَّکَ لَمْ تَحُجَّ». «بازگرد که به حقیقت حج نکردی».

فضیلت حج

برای حج فضیلت و برکات زیادی در احادیث نبوی ذکر شده است که قبلاً بیان شده و در این جا یکی از این احادیث را ذکر می‌کنیم:

«مَنْ حَجَّ ِللهِ فَلَمْ یَرْفَثْ وَ لَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ»

«کسی که کعبه را برای رضای خدا زیارت نمود و جماع یا سخن لغو و معاصی از او صادر نشد، در حالی که برمی‌گردد که، همانند روزی که از مادر متولد شده است گناهی ندارد».

و شکی نیست که این حدیث بزرگترین فضیلت و عالی ترین بشارت برای قاصدین و حجاج بیت الله الحرام است ولی همان طور که در حدیث نبوی به آن اشاره رفته است این فضیلت برای کسانی است که: حَجِّشان خاص برای خدا بوده و از شروع تا ختم حج از بد زبانی و مردم آزاری دوری کرده و مرتکب افعال خلاف شریعت نشده باشد.

شروط حج

عبارت از آن دسته از اموری که اگر در شخصی باشد حج بر وی فرض می گردد و اگر یکی از  آنها تحقق نپذیرفت بر شخص ادای حج لازم نخواهد بود و این شروط عبارتند از :

1- مسلمان بودن

بر شخص کافر، چه کافر اصلی(که از اصل اسلام نیاورده است مثل یهود و نصاری) باشد و چه کافر عارضی(مرتد) حج فرض نبوده و ادای آن از آنها پذیرفته نیست. اگر غیر مسلمان مثل: یهود، نصاری، هندو، کمونیست، آتش پرست و غیره، حج کرد حَجّشان باطل و مردود است. اگر شخص کافری حج را بجا آورد و سپس رحمت خداوند شامل وی شد و مسلمان گشت اگر شروط حج در وی موجود شد حج را دوباره ادا کند و اگر مسلمانی بعد از ادای حج مرتد شد و باز مسلمان شد و شروط حج بر وی موجود شد لازم است که حج را دوباره بجا آورد زیرا مرتد شدنش حج گذشته‌اش را باطل و حبطه گردانیده است.

2- بالغ بودن

حج بر طفل نابالغ اگر چه عاقل و ممیز و ثروتمند باشد، فرض نیست.

طفل نابالغ اگر حج کرد حج وی برایش نفل محسوب می‌شود. اما هنگامی که بالغ شد و شرایط حج برای وی موجود گشت، باید حج فرض را دوباره ادا کند. اگر طفلی هنگام احرام بستن بالغ نشده بود اما بعد از احرام بستن بالغ شد اگر بلوغش پیش از وقوف به عرفه بوده از همان لحظه دوباره نیت کند، حج فرض از او اداء می‌شود، در غیر این صورت، حجّش نفل محسوب می‌شود.

3- عاقل بودن

حج بر شخص دیوانه، سفیه، ابله که خوب و بد را از هم تشخیص نمی‌دهد، فرض نیست. اگر شخص دیوانه حج کرد در صورتی که قابلیت و درک احرام بستن و طواف و وقوف عرفه را داشته باشد اگر چه دیگر مناسک را بطور کامل ادا نکند، حج او مقبول و صحیح است ولی اگر چنین قابلیت و درک را نداشت در ظاهر، حکم به صحت حَجَّش نمی‌گردد ولی از لطف خداوند مهربان دور نخواهد بود که به فضل خود حج او را قبول کند و او را مورد رحمت خود قرار دهد. اگر دیوانه حج کرد حجّش نفل ادا می شود و اگر بعداً هوشیار شد و حج بر وی فرض گردید، باید دوباره حج را ادا کند.

4- آزاد بودن

کسی که مملوک (غلام) دیگری باشد، حج بر وی فرض نیست. اگر در زمان مملوکیت حج کرد، حجّش نفل ادا می‌شود و هنگامی که آزاد شد و حج بر وی فرض شد، دوباره باید حج فرض را ادا کند.

5- علم داشتن به فرضیت حج

اگر کسی در مکانی زندگی می‌کند که اسلام در آنجا منتشر نشده، اگر مسلمان شد و چیزی از احکام اسلام و فرضیت حج را نمی دانست تا زمانی که علم به فرضیت حج نداشته باشد حج بر وی فرض نیست.

6- توانایی ادای حج

حج بر کسی که توانایی آن را نداشته باشد فرض نیست. استطاعت و توانایی بر دو نوع است: نوعی از آن که بین زن و مرد مشترک است و نوعی دیگر که مختص به زن است.

الف) توانایی مشترک(یعنی چهار شرط مذکور همان طور که برای مرد شرط شده برای زن هم شرط است) بین زن و مرد

1- قدرت بر زاد و راحله که بیشتر از حاجات اصلی خود مال داشته باشد آن طور که مخارج رفت و آمد به مکه برای خودش، و مخارج کسانی که نفقه آنها بر عهده او است را در طول مدت مسافرت داشته باشد و اهل او در این مدت گرفتار تنگدستی نشوند.

2- سلامتی بدن.

3- امنیت راه .

4- امکان رفتن.

ب) توانایی خاص برای زن

1- داشتن محرم شرعی.

2- نبودن زن در عدّه ، چه عدّه طلاق باشد و یا عدّه وفات شوهر.

چند تذکر

1ـ در محرم شرط است که عاقل بالغ باشد بناءً دیوانه و طفل نابالغ محرم شرعی شمرده نمی شود.

2ـ زن باید به اضافه از استطاعت داشتن بر مصارف حج خود قادر بر مصارف و تکالیف سفر حج محرم خویش نیز باشد مگر آنکه محرم به رضایت خود متحمل نفقات خویش شود.

3ـ اگر محرم شرعی پیدا شد شوهر حق ممانعت زن را از حج فرض ندارد ولی می‌تواند او را از حج نفل منع کند.

4 ـ بر زنی که حج فرض شده است واجب نیست که برای پیدا کردن محرم در راه حج شوهر بگیرد گر چه این کار اولی و مستحب است.

5 ـ زنی که حج بر وی فرض شده و محرم شرعی ندارد که در سفر حج او را همراهی کند از تاخیر حج تا هنگام پیدا شدن محرم گنه کار نمی‌شود.

6 ـ زنی که حج بر وی فرض شده و شوهر دارد نمی‌تواند شوهر خود را مجبور کند تا از حیث محرمیت با او به حج برود گر چه برای شوهر مستحب است تا به این کار اقدام کند.

7 ـ اگر زن بدون محرم و یا بدون اذن و اجازه شوهر و یا در ایام عده حج کرد گر چه حجش صحیح است ولی مرتکب معصیت شده و گنه کار است.

بنابراین هر مسلمانی که حج بر او فرض شد، در ادای آن تأخیر نکند و کوشش کند که در اولین فرصت حج را به جای آورد، اگر عمداً در ادای این فریضه تأخیر کند گنه کار می شود و خوف کافر شدن نیز هست بنا بر آیه: «وَ مَنْ کَفَرَ» که به جای «مَنْ لَّمْ یَحُجَّ» آمده است و حدیث: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَحُجَّ فَلْیَمُتْ اِنْ شَاءَ یَهُوْدِیًّا اَوْ نَصْرَانِیًّا».

قطعه‌ای از بهشت روی زمین، در دل کعبه قرار دارد و یکی از مهم‌ترین مکان‌های مقدس در جهان اسلام به شمار می‌رود. هر ساله میلیون‌ها زائر از سراسر جهان به این مکان می‌آیند، جایی که ورود به آن بیش از یک عمل مذهبی، یک تجربه روحانی عمیق است. حجر اسماعیل تنها به واسطه معماری خاص و موقعیت جغرافیایی‌اش در کعبه شناخته نمی‌شود، بلکه بار معنایی عمیق‌تری دارد که در دل خود تمامی آموزه‌های اسلامی، انسان‌شناسی و عرفانی را گنجانده است.

حجر اسماعیل در واقع فضایی کوچک و در بسته است که در کنار کعبه واقع شده و در گذشته جزئی از ساختمان کعبه بوده است. این مکان مقدس به‌عنوان نمادی از نزدیکی انسان به خداوند و گذر از مرزهای مادی، جایی است که احساس تعلق و نزدیکی به خالق به بالاترین حد خود می‌رسد. در حجر اسماعیل، انسان گویی وارد فضایی است که تمامی فاصله‌ها از میان برداشته شده و هرگونه شک و تردید از دل‌ها می‌رود. وقتی در این مکان قرار می‌گیرید، احساس می‌کنید که گویی در آغوش خانه خدا قرار گرفته‌اید و هیچ حائلی میان شما و خالق‌تان وجود ندارد.

یکی از زائران که در گوشه‌ای از حجر اسماعیل نشسته بود، با چشمانی اشک‌بار و دلی لبریز از عشق و نیاز، زیر لب دعایی می‌کرد: “خدایا، هر آنچه دارم از توست.” این جمله ساده، اما عمیق، بازتابی از تمامی احوالات درونی بندگان خدا در این مکان است. در حجر اسماعیل، دعاها به گونه‌ای فراتر از کلمات هستند؛ در اینجا، انسان‌ها نه تنها با زبان، بلکه با قلب و روح خود با خداوند ارتباط برقرار می‌کنند. دیوارهای حجر اسماعیل، گواهی بر هزاران نیایش و طلب از دل‌هایی هستند که به حقیقت و نیاز واقعی خود پی برده‌اند. در این فضا، انسان به معانی عمیق‌تری از بندگی و تسلیم می‌رسد.

در فرهنگ اسلامی، حجر اسماعیل مکانی است که حضرت اسماعیل (ع) و مادرش، هاجر، در آن آرمیده‌اند. این مکان مقدس به‌عنوان یک نماد از قرب به خداوند و تسلیم در برابر اراده الهی شناخته می‌شود. داستان حضرت ابراهیم (ع)، حضرت اسماعیل (ع) و هاجر در این مکان به‌عنوان درسی از ایمان، فداکاری و تسلیم در برابر خداوند همواره در ذهن مسلمانان جاری است. حجر اسماعیل یادآور عهدی است که انسان با خداوند در طول تاریخ بسته است؛ عهدی که در آن همه‌ی افعال انسان، حتی در روزهای سخت و دشوار، از اراده الهی پیروی می‌کند. از این رو، ورود به حجر اسماعیل به معنای اتصال به تاریخ آسمانی است که در آن بندگی و تسلیم در برابر اراده خداوند از ارکان اساسی انسانیت به شمار می‌رود.

لحظه‌ای که دست خود را به دیوار حجر اسماعیل می‌زنید، هیچ‌چیز نمی‌تواند شما را از احساس عمیق آرامش و سکون جدا کند. در آن لحظه، هیچ نگرانی یا اضطرابی نمی‌تواند در برابر عظمت الهی و نزدیکی به خالق احساس شود. جایی که همه افکار و دغدغه‌های روزمره به نظر می‌رسند بی‌اهمیت و ناچیز. در حجر اسماعیل، دعاهای انسان‌ها نه تنها از زبان بلکه از عمق وجودشان برمی‌خیزد. این مکان، بی‌واسطه‌ترین پل ارتباطی میان بنده و پروردگار است. در اینجا، انسان در جستجوی آرامش روحی و اتصال معنوی به خالق خود است.

گاهی در حجر اسماعیل نیازی به کلمات نیست. گاهی سکوت تنها زبان واقعی است. حضور در این مکان معنوی به انسان این فرصت را می‌دهد که به‌جای گفت‌وگو با زبان، با دل خود سخن بگوید. سکوت در حجر اسماعیل، به انسان این فرصت را می‌دهد که در آن لحظات به درون خود بنگرد، ضعف‌ها و قوت‌هایش را بشناسد و از آن‌ها به عنوان گامی برای تکامل و نزدیک‌تر شدن به خداوند استفاده کند. این مکان مقدس، جایی است که انسان به معنای واقعی کلمه می‌تواند از هیاهوی دنیوی فاصله بگیرد و روحش را در آغوش خداوند آرام کند.

حجر اسماعیل، اگرچه از نظر فیزیکی مکانی کوچک و محدود است، اما از نظر معنوی به‌عنوان دریایی بیکران است که انسان‌ها در آن غرق می‌شوند. این مکان نه تنها محلی برای ارتباط با خداوند است، بلکه مکانی برای بازگشت به خود و یافتن حقیقت درونی است. حضور در این مکان مقدس، همچون یک بازگشت به اصل و ریشه‌ی وجود انسان است. حجر اسماعیل به انسان یادآوری می‌کند که تمام آنچه که در دنیا به‌دست می‌آورد، از خداوند است و تنها در بازگشت به اوست که انسان می‌تواند آرامش حقیقی را تجربه کند.

در نهایت، حجر اسماعیل نه‌تنها یک مکان فیزیکی، بلکه تجربه‌ای عمیق از نزدیک‌ترین ارتباط با خداوند است. هر دعا، هر اشک، هر لبخند و هر لحظه‌ای که در این مکان سپری می‌شود، معنای عمیق‌تری از بندگی و تسلیم در برابر اراده الهی به انسان می‌دهد. حجر اسماعیل تنها یک قطعه از کعبه نیست؛ بلکه گامی است به سوی شناخت عمیق‌تر از خود و خداوند، جایی که هر انسان آرزو دارد قدم در آن بگذارد و دل به درگاه خداوند بسپارد.

حج نه تنها یک فریضه عبادی، بلکه تجربه‌ای روحانی است که در آن معاد به‌وضوح و با تمام وجود به نمایش درمی‌آید. این سفر معنوی، نه تنها همگان را در یک مکان فیزیکی گرد هم می‌آورد، بلکه یک هم‌راستایی عمیق درونی میان انسان‌ها ایجاد می‌کند. در اینجا، تفاوت‌های نژادی، زبانی و اجتماعی رنگ می‌بازد و همه در برابر حقیقت واحدی که همان خداوند است، گرد هم می‌آیند. حج معاد مجسم است؛ تجربه‌ای که در آن انسان به بازگشت به اصل و حقیقت خود پی می‌برد و در دل خاک، به پیشواز قیامت می‌رود.

حج، معاد مجسم است، نه فقط به این معنا که فرد در آن لحظه، جسم خود را در کنار دیگر انسان‌ها در سرزمینی مقدس می‌بیند، بلکه به این دلیل که حج عمق و معنای قیامت را در دل خود دارد. در میان آن گرداب بی‌پایان انسان‌ها که به سمت خانه خدا روانه‌اند، آنچه که بیش از همه چشم‌ها را به خود جلب می‌کند، حضور یک حقیقت است. حقیقتی که در لحظه به لحظه این عبادت به چشم می‌آید؛ انسان‌ها با همه اختلافات ظاهری‌شان، به یک هدف مقدس پاسخ می‌دهند.

این صحنه، گویی که یک تجربه‌ی عینی از روز قیامت باشد. در حج، همانطور که در روز حشر، همه انسان‌ها در یک صف واحد برای پاسخگویی به ندای پروردگار جمع می‌شوند، در این سرزمین نیز همه با یک نیت و در پاسخ به ندای الهی، خود را در یک مسیر و یک اراده واحد می‌بینند. در آن لحظه که قلب‌ها به یک نقطه وصل می‌شوند، تمام تعلقات دنیوی فرو می‌ریزد و آنچه باقی می‌ماند، فقط حقیقت انسانیت و ارتباط با خداوند است.

در حج، انسان نه تنها از نظر جسمی در کنار دیگران قرار می‌گیرد، بلکه از نظر روحی نیز در یک هم‌راستایی عمیق با دیگران قرار می‌گیرد. این یکی از زیباترین و دلنشین‌ترین جنبه‌های حج است؛ همگان در یک جریان روحانی غرق می‌شوند، بدون آنکه از یکدیگر سوالی درباره هویت، نژاد، رنگ یا مقام اجتماعی بپرسند. در اینجا تنها یک حقیقت وجود دارد و آن، حقیقت بندگی است. حقیقتی که می‌گوید هیچ انسانی، هیچ چیزی جز بندگی و تسلیم در برابر خداوند نخواهد بود.

حج، در واقع، تجربه‌ای است که به انسان یادآوری می‌کند که زندگی چیزی جز یک سفر به سوی حقیقت نیست. در این سفر، انسان‌ها، بی‌خبر از همه‌ی تفرقه‌ها و برچسب‌های دنیوی، در دل خاک به دنبال آن حقیقت ناب می‌گردند. در این لحظه، گویا تمام انسانیت در یک نقطه به هم می‌پیوندد و در برابر خداوند سر فرود می‌آورد.

این روحانیت عمیق و تجربه‌گرایانه در حج، در حقیقت فراتر از یک فریضه عبادی است. این یک بازگشت به اصل است، بازگشتی به حقیقتی که در درون هر انسان نهفته است. در این سفر، فرد به جایی می‌رسد که دیگر هیچ چیزی در برابر عشق الهی و حقیقت بزرگتر از وجودش معنای واقعی ندارد. آنچه در حج رخ می‌دهد، درک انسان از وحدت و اتصال به تمام هستی است.

و شاید یکی از بزرگ‌ترین پیام‌های حج برای انسان‌ها همین باشد: این‌که در نهایت، در پیشگاه خداوند، هیچ تفاوتی وجود ندارد. در برابر او، همه انسان‌ها از جنس یک حقیقت‌اند، بی‌هیچ مرز و هیچ فاصله‌ای. هر کسی به سوی او بازخواهد گشت، بدون اینکه از پیشینه‌اش یا چیزی که در این دنیا داشته، خبری باشد. آنچه باقی می‌ماند، تنها حقیقتی است که در دل انسان‌ها جاری است و در آن روز بزرگ، در برابر خداوند، تمامی انسان‌ها در یک صف، دست در دست هم، به سوی حقیقت حرکت می‌کنند.

حج، این معاد مجسم، به ما نشان می‌دهد که زندگی، سرشار از آزمون‌ها و تجربیات مختلف است، اما در نهایت، همه چیز به یک نقطه خواهد رسید. در آن لحظه، فقط حقیقت باقی می‌ماند و ما خواهیم دانست که این حقیقت، همان‌طور که در روز قیامت، در هر نفسی وجود دارد، در هر لحظه از زندگی و در هر تجربه‌ای که انسان در مسیر خداوند قرار می‌گیرد، حاضر است. این همان "بازگشت به خداوند" است که حج ما را به آن می‌برد؛ سفری که از دل خاک آغاز می‌شود و به حقیقت بی‌کران در آسمان‌ها می‌رسد.

حجرالاسود، این سنگ سیاه و بی‌همتا با رگه‌های سفید، در دل تاریخ اسلام جایگاهی بی‌بدیل یافته است. این سنگ مقدس توسط حضرت جبرئیل (ع) به حضرت ابراهیم (ع) هدیه شد تا نشانه‌ای از رحمت الهی باشد. آن‌گونه که روایت‌ها می‌گویند، حجرالاسود در ابتدا به رنگ سفید بود، اما گذر زمان و گناهان انسان‌ها، رنگ آن را به سیاهی بدل کرد. این تغییر رنگ، شاید نمادی است از تأثیر اعمال انسان‌ها بر زمین و آسمان.

این سنگ ارزشمند در قاب نقره‌ای زیبایی محصور شده است، قابی که توسط خلفای مختلف اسلامی در طول تاریخ بارها بازسازی و محافظت شده است. حجرالاسود، فراتر از یک شیء تاریخی، نمادی از ایمان و عبودیت است. لمس یا بوسیدن این سنگ در طواف کعبه، برای مسلمانان یک آرزو و عملی مستحب است.

زائرانی که به کعبه مشرف می‌شوند، در برابر حجرالاسود لحظاتی را تجربه می‌کنند که در عمق جانشان نقش می‌بندد. لمس این سنگ، نه تنها به معنای انجام یک عمل عبادی است، بلکه حس نزدیکی به خداوند و اتصال به میراث معنوی اسلام را تقویت می‌کند. برای بسیاری، ایستادن در برابر حجرالاسود، لحظه‌ای از تأمل در عظمت خلقت و فرصت برای بازگشت به خویشتن است. اشک‌هایی که در این لحظات ریخته می‌شود، انعکاسی از امید، عشق و توبه است.

تاریخچه حجرالاسود نیز همچون معنویت آن، پر از فراز و نشیب است. این سنگ در دوران‌های مختلف مورد آسیب قرار گرفت و حتی در دوره عباسیان برای مدتی از کعبه ربوده شد. اما با بازگشت به جایگاه خود، بار دیگر قدرت و پایداری ایمان را به نمایش گذاشت. این تاریخ پرماجرا، گواهی است بر ماندگاری ارزش‌های الهی در برابر ناملایمات زمان.

حجرالاسود، فراتر از یک سنگ، یادآور پیوندی است میان زمین و آسمان. بوسیدن یا لمس آن، برای زائران فرصتی است تا معنای حقیقی ایمان و عبودیت را درک کنند. این سنگ، همانند پلی است که انسان را به خالق خویش نزدیک‌تر می‌سازد و امید به بازگشت به سرچشمه نور را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

این سنگ مقدس، علاوه بر نقش عبادی، یادآور رحمت‌های بی‌پایان الهی است. هنگامی که زائران، با اشتیاق و عشق، به سمت حجرالاسود می‌روند، پیام جاودانه این سنگ را درک می‌کنند: "زندگی، با تمام سختی‌ها و گناهان، فرصتی برای بازگشت به خداوند است."

در نهایت، حجرالاسود، نمادی است از تاریخ، معنویت، و امید. قطعه‌ای از بهشت که در قلب جهان اسلام درخشان باقی مانده است و به هر انسانی که به آن چشم می‌دوزد، پیام بازگشت به سوی خداوند را یادآور می‌شود. این سنگ، نه تنها بخشی از کعبه، بلکه میراثی بی‌پایان از عشق و ایمان است که روح هر مسلمانی را به خود فرا می‌خواند

انتظار ظهور منجی، به معنای امید برای نهادینه شدن عدل جهانی و برپایی حکومتی است که در آن ظلم و ستم ریشه‌کن شود و انسان‌ها در سایه عدالت و معنویت زندگی کنند. این باور نه‌تنها در دین اسلام، بلکه در تمام ادیان الهی و حتی در برخی مکاتب فکری و فلسفی دیده می‌شود. آموزه‌های دینی، انتظار را به‌عنوان یک حالت فعال و پویای انسانی معرفی کرده‌اند که فرد را به اصلاح خود و جامعه وادار می‌کند.

در ادیان دیگر نیز، مفهوم انتظار به‌گونه‌ای متفاوت اما با هدفی مشترک یعنی تحقق عدالت و رهایی بشر از ظلم و فساد بیان شده است. در مسیحیت، بازگشت حضرت مسیح (ع) نویدبخش برقراری صلح و نجات بشریت است. در یهودیت، انتظار برای آمدن ماشیح (مسیحای موعود) همچنان زنده است و در آیین‌های دیگری همچون زرتشتی و بودایی نیز بشارت ظهور منجی برای اصلاح جهان داده شده است. این مسئله نشان می‌دهد که امید به آینده‌ای روشن و پر از عدالت، یک میل فطری در انسان‌هاست که در قالب ادیان و مکاتب گوناگون تجلی یافته و همگان را به سوی تلاش برای تحقق آن دعوت می‌کند.

در دین اسلام انتظار ظهور منجی مفهومی عمیق و سازنده است که تنها به امیدواری محدود نمی‌شود، بلکه انسان را به سوی اصلاح فردی و اجتماعی سوق می‌دهد. این انتظار، نیرویی محرک برای حرکت در مسیر عدالت و حق‌طلبی است و از دیدگاه اسلامی، یکی از برترین عبادات به شمار می‌آید. فرد منتظر نه‌تنها به بهبود وضعیت جامعه می‌اندیشد، بلکه با تلاش مداوم در جهت تحقق آرمان‌های الهی، خود را نیز برای یاری حکومت عدل آماده می‌سازد.

در آموزه‌های اسلامی، انتظار فرج نه یک حالت انفعالی، بلکه مسئولیتی فردی و اجتماعی است که انسان را از یأس و بی‌تفاوتی دور نگه می‌دارد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید

«انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْمُؤْمِنُ.» یعنی منتظر فرج (امام عصر) باشید و از رحمت خدا نا امید نشوید، (اشاره به آیه87 یوسف) زیرا محبوب‌ترین اعمال نزد خدای عز و جل، انتظار فرج است، مادامی که مؤمن بر آن مداومت داشته باشد.

در این روایت، ابتدا به انتظار فرج و نهی از یأس از رحمت الهی تأکید شده که نشان‌دهنده نقش حیاتی امید در زندگی مؤمنان است. سپس، انتظار فرج به‌عنوان محبوب‌ترین عمل نزد خداوند معرفی شده، اما این انتظار نباید به حالتی منفعلانه و صرفاً آرزومندانه محدود شود، بلکه باید با مداومت و پایداری همراه باشد. این مداومت به معنای تلاش مستمر برای اصلاح فردی و اجتماعی، ایستادگی در برابر ناملایمات و آمادگی برای ظهور منجی است. در واقع، این حدیث نه‌تنها به جنبه اعتقادی انتظار، بلکه به بعد عملی آن اشاره دارد و نشان می‌دهد که انتظار واقعی، یک مسیر تربیتی و حرکتی دائمی در جهت تحقق عدالت الهی است.

بنابراین مفهوم انتظار در اسلام، تنها به دعا و آرزو محدود نمی‌شود، بلکه نیازمند آمادگی، بصیرت و اقدام عملی است. منتظر واقعی کسی است که شرایط ظهور را با اصلاح خود، گسترش آگاهی و مقابله با ظلم و فساد فراهم می‌کند. از این‌رو، انتظار فرج در حقیقت یک سبک زندگی است که فرد را به پویایی و تلاش در مسیر آرمان‌های الهی وا‌می‌دارد و او را از رخوت و نا امیدی رها می‌کند.

در نگاه کلی، انتظار ظهور منجی در تمام ادیان الهی وجود دارد و هر یک به نوعی نوید تحقق عدالت جهانی را داده‌اند. اما آنچه انتظار اسلامی را متمایز می‌کند، تأکید بر آمادگی و مبارزه با ناملایمات به جای صِرف امیدواری است. در واقع، این مفهوم پلی میان ایمان و عمل ایجاد می‌کند و از منتظران می‌خواهد که خود را شایسته‌ی تحقق وعده‌ی الهی کنند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار دانشمندان، مسئولان و متخصصان صنعت دفاعی، با تأکید بر استمرار نوآورانه پیشرفت‌های دفاعی، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را قیام مردمی و حرکت بزرگ ملی در زیر بمباران‌های رسانه‌ای دشمن خواندند و با تجلیل و تشکر صمیمانه از مردم گفتند: ملت اتحاد خود را فریاد زد و در مقابل تهدیدات مکرر دشمن، هویت، شخصیت، توان و پایداری ایرانیان را نشان داد.

قبل از این دیدار، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا به مدت یک ساعت از نمایشگاه اقتدار ۱۴۰۳ که شامل آخرین دستاوردها و توانمندی‌های دانشمندان و متخصصان صنعت دفاعی کشور بود، بازدید کردند. در این نمایشگاه تجهیزات پیشرفته و فناوری‌های جدید به‌کار رفته در آنها، در حوزه‌های پدافند هوایی، موشک‌های بالستیک و کروز، مهمات هوشمند، فضایی، پهپاد و هوایی، شناورهای دریایی و انرژی به نمایش گذاشته شده بود. 
ایشان پس از بازدید از نمایشگاه در جمع دانشمندان، مسئولان و متخصصان صنعت دفاعی با تبریک میلاد با سعادت حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج)، نیمه شعبان را حقیقتاً عیدی جهانی و بشری نامیدند و افزودند: مژده عدالت، امید به استقرار عدالت و ظهور منجی آرزوی همیشگی بشر در طول تاریخ بوده و این آرزو بدون تردید محقق خواهد شد.
ایشان ۲۲ بهمن را عید بزرگ و تاریخی ملت ایران دانستند و با تبریک این روز تحول‌آفرین افزودند: در هیچ انقلابی سابقه ندارد که بعد از ۴۶ سال ملت در سالروز انقلابشان به خیابان‌ها بیایند و جشن بگیرند.
رهبر انقلاب حضور همه قشرهای ملت و زن و مرد و کودک و پیر و جوان را در هوای سرد و سوزناک، قیام ملی و مردمی خواندند و گفتند: مراسم امسال از مهمترین و برجسته‌ترین جشن‌های سالگرد انقلاب بود.
رهبر انقلاب سخنان صریح و راهگشای رئیس جمهور در مراسم ۲۲ بهمن را مکمل حرکت عظیم ملت خواندند و افزودند: رئیس جمهور محترم حرف دل مردم و آنچه را لازم بود، بیان کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری بمباران تبلیغاتی و جنگ نرم موذیانه و بی‌وقفه دشمن علیه صاحبان انقلاب یعنی «ملت ایران» و علیه قهرمان ۲۲ بهمن یعنی «امام خمینی»،‌ افزودند: ملت در چنین شرایطی، به‌هنگام و فرصت‌شناس در همه شهرها و روستاها به خیابان آمد و حرف‌ها و مواضع خود را بیان کرد.
ایشان با قدردانی از حضور جوانان شاداب در راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن گفتند: از اعماق دل به جوانان عزیز دلبسته هستم و امیدوارم به فضل الهی، رحمت خداوند بر این ملت گسترش یابد و آینده‌ای بهتر در انتظار این ملت دانا، شجاع و آگاه باشد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، نمایشگاهی را که قبل از این دیدار، بازدید کرده بودند، از بهترین و برترین نمایشگاه‌ها دانستند و با تشکر عمیق از مجاهدت‌های یکایک دانشمندان، متخصصان و مسئولان و کارکنان صنایع دفاعی، افزودند: ملت نیز باید ممنون این فرزندان توانای خود باشد.
ایشان، مسئله دفاع از ملت و امنیت کشور را بسیار مهم خواندند و گفتند: قدرت دفاعی ایران امروز زبانزد است، دوستان انقلاب به آن میبالند و دشمن از آن در هراسند و این واقعیت برای یک کشور، حائز اهمیت است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دورانی که قلدرهای جهانی اقلام دفاعی مورد نیاز کشور را حتی به چند برابر قیمت به ایران نمی‌فروختند، گفتند: اکنون همان زورگویان به ایران میگویند تجهیزات نظامی نفروش و میان آن «نمی‌فروشیم» تا این «نفروشید»، فاصله بسیار زیادی است که به برکت تلاش‌های دانشمندان و ذهن‌های ورزیده متخصصان جوان، پر شده است.
ایشان پیشرفت‌های چشمگیر دفاعی را بخصوص با توجه به تحریم مستمر دشمنان،‌ فوق‌العاده برشمردند و گفتند: شرایط صنعت دفاعی ایران بگونه‌ای است که هر قطعه‌ای به ما ندهند، جوانان، بهترش را در داخل تولید می‌کنند.
فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنانشان در بیان نکاتی درباره ضرورت و الزامات استمرار پیشرفت‌ها در صنعت دفاعی گفتند: پیشرفت‌های صنعت دفاعی باعث ارتقاء رتبه قدرت دفاعی ما در جهان شد اما این به معنای توقف و قناعت به وضع کنونی نیست؛ چرا که ما کار را از نقطه صفر شروع کردیم و با وجود تلاش‌ها و دستاوردهای فراوان، هنوز در بسیاری از موارد با خطوط مقدم فاصله داریم.
ایشان دستیابی به خطوط مقدم نظامی را برگرفته از دستور قرآنی «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» -یعنی آمادگی حداکثری و مستمر در مقابل دشمن- و لازمه دفاع از کشور در مقابل بدخواهان دانستند و افزودند: پیشرفت‌ها باید در همه بخش‌های نظامی ادامه یابد. مثلاً اگر در دوره‌ای، حدی از دقت برای موشک‌ها در نظر گرفته بودیم و امروز نیازمند افزایش آن هستیم، این کار باید انجام شود.
رهبر انقلاب، تمرکز بر نوآوری و متوقف نشدن در سازوکارهای رایج را از دیگر الزامات پیشرفت صنعت دفاعی برشمردند و گفتند: ابتکار و نوآوری، پایان ندارد. البته نوآوری به معنی توانایی ساخت یا تکمیل کارهای دیگران نیست بلکه باید سراغ کارهای انجام‌نشده و بالفعل کردن امکانات شناخته‌نشده در طبیعت رفت همچنانکه با کشف نیروی الکتریسیته، اینترنت و هوش مصنوعی دریچه‌های جدیدی از علوم به روی جهان گشوده شد.
ایشان پیشرفت واقعی را در گرو نوآوری و بکارگیری نیروهای جوان، مؤمن، انقلابی، دانشمند، توانمند و با استعداد دانستند و گفتند: ایمان به انسان قوت و توان می‌دهد و او را در صراط مستقیم باقی نگه می‌دارد و انقلابی بودن نیز به معنی باور داشتن به تحول عظیم سیاسی و اجتماعی است که به برکت انقلاب اسلامی در کشور ایجاد شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه‌ای دیگر، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح را به سوق دادن تحقیقات به سمت تأمین نیازهای دفاعی کشور سفارش کردند و افزودند: در برخی دانشگاهها، همّت اساتید به نگارش و انتشار مقاله است و توجهی به این نمی‌شود که آن مقاله چه نیازی از کشور برطرف می‌کند که در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح از این آفت برحذر باشید.
رهبر انقلاب در پایان، قدرت فکر، ابتکار، نوآوری و توانایی تحقیق و ساخت را از نعمت‌های الهی و درخور شکر و سپاس قلبی، زبانی و عملی خواندند.
در ابتدای این دیدار وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح حضور پرشور ملت ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن‌ماه را مایه قوت قلب متخصصان و دانشمندان عرصه دفاعی کشور برشمرد.
امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده ضمن اشاره به روند تحقیقات، طراحی و تولید انواع تسلیحات پیشرفته و غافلگیرکننده، گزارشی از دستاوردهای غیرنظامی صنایع دفاعی، احداث پارک‌‌های فناوری دفاعی و همچنین مشارکت علمی صنعت دفاعی کشور با سایر صنایع دارای فناوری برتر بیان کرد.