
emamian
سه تأثیر معنوی حضرت زهرا (س) در آسمان ها و قیامت
از آنجایی که اهل بیت وحی از جانب خداوند «متصف» به تمام فضیلت های عالم و بلکه «صاحب» تمام فضائلند، اثر اعمال آن بزرگواران نیز به گستره تمام عوالم و نشئات آینده است؛ یعنی همچنان که طبق معارف قرآنی، هر عملی که از انسان سر می زند در دنیا، برزخ و قیامتِ او تأثیرمثبت و منفی دارد و تبدیل به نعمت و نقمت یا جزا و عذاب می شود، این قانون درباره ائمه علیهم السلام نیز صدق می کند، با این تفاوت که از این انوار مقدس تنها صادره های مثبت جریان دارد و آن بزرگواران عاری از هرگونه خطایی هستند.
به عنوان نمونه در ماجرای جنگ خندق، آن زمان که امیر المؤمنین علیهالسلام عَمرو بن عَبدِوَدّ را کشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود «لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ اَلْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ اَلثَّقَلَیْنِ»؛ یعنی ضربتی که علی (ع) در روز خندق زد، برتر از عبادت ثقلین است. یا اثر شهادت امام حسین علیه السلام و جاری شدن خون ایشان، نجات بندگان از جهالت و نجات از سرگردانی در تاریکی های عمق دنیا بود، آنجا که در زیارت اربعین می خوانیم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ.»
اما درباره حضرت زهرا سلام الله علیها می توان از سه منظر یا سه ساحت به برخی از فضائل ایشان مبتنی بر همان اثرات معنوی آن بانوی بزرگوار پرداخت: فضائل دنیوی، عوالمی و نشئاتی.
تأثیر نماز فاطمه (س) در دنیا و برزخ
اما درباره تأثیر نماز حضرت فاطمه سلام الله علیها از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود : «أمَّا ابنَتی فاطِمَةُ ... مَتى قامَت فی مِحرابِها بَینَ یَدَی رَبِّها جَلَّ جَلالُهُ ظَهَرَ نورُها لِمَلائِكَةِ السَّماءِ كَما یَظهَرُ نورُ الكَواكِبِ لِأَهلِ الأَرضِ، ویَقولُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لِمَلائِكَتِهِ : یا مَلائِكَتِی ، اُنظُروا إلى أمَتی فاطِمَةَ سَیِّدَةِ إمائی قائِمَةً بَینَ یَدَیَّ تَرتَعِدُ فَرائِصُها مِن خیفَتی ، وقَد أقبَلَت بِقَلبِها عَلى عِبادَتی.»
یعنی: فاطمه (س) ... هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش میایستد، نورش به ملائک آسمان میتابد، آنگونه که نور ستارگان بر زمین میتابد و خدای عزّوجل به ملائک خود میفرماید «ای ملائکم، ببینید کنیزم فاطمه، که بزرگ کنیزان من است در مقابلم ایستاده و اعضای بدنش از ترسم میلرزد و دل به عبادتم سپرده است.
همان طور که می دانیم، سنخیت ملائک از دنیا نیست بلکه سنخیت برزخی دارند و این تابش نور برای ملائک قطعاً خاصیت تغذیه معنوی داشت.
احادیث مشابه دیگر گویای آن است، در هر نوبتی که حضرت زهرا سلام الله علیها در محراب نماز می ایستادند، انواری از ایشان ساطع می شد و خانه های مردم مدینه را فرا می گرفت. زمانی که مردم درباره کیفیت ماجرا از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال می کردند، ایشان به سوی دختر بزرگوارشان ارجاع می دادند. در این هنگام می دیدند که آن بانوی جلیل القدر در محراب نماز است. (بحارالانوار، ج 43، ص 11)
اثر نور زهرا (س) در آسمانها
دخت نبی مکرم اسلام به واسطه متصف شدن به اسم «زهراء» به اذن الله مجرای نور خدا در آسمان هاست. جابر جعفی نقل میکند که به حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام گفتم: برای چه فاطمه، زهرا نامیده شد؟ فرمود: برای اینکه خداوند آن بانو را از نور با عظمت خود آفرید. وقتی که درخشید آسمانها و زمین به نور او روشن شدند، چشمهای ملائکه خیره شد و ملائکه خدا را سجده کردند و گفتند: پروردگار ما! سید ما این چه نوری است؟! خداوند بدانها وحی فرمود: این نوری از نورهای من است که آن را در آسمان خود جای دادم. این نور را از عظمت خویشتن آفریدم؛ قُلْتُ لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ، الزَّهْرَاءُ، «زَهْرَاءَ»؟ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِکَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ لِلَّهِ سَاجِدِینَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی وَ أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی.
این سؤال از امام حسن عسکری علیه السلام نیز پرسیده شد و حضرت در پاسخ به پرسشی مبنی بر علت نامیده شدن آن حضرت به اسم «زهراء» فرمود: «کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَع مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّی؛ زیرا چهره او براى امیرالمؤمنین علیه السلام در اول روز مانند آفتاب روشن و بههنگام زوال مانند ماه درخشان و بههنگام غروب آفتاب مانند ستاره مىدرخشید». (بحار الأنوار، ج43، ص16)
اثرگذاری حضرت زهرا (س) در نشئه قیامت
فضیلت دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها که دارای اثر مثبت معنوی برای مخلوقات است، فضیلت نشئاتی ایشان است. نشئه در یک تعریف کلی یعنی آنچه که مربوط به مقاطع عالم هستی است و هر بار با تغییر قوانین همراه می شود؛ آنچه که مربوط به ابتدای خلقت است از تعبیر نشْأَةَ الْأُولی و آنچه که مربوط به مقاطع پس از دنیا تا قیامت است، النَّشْأَةَ الْأُخْرَىٰ نامیده می شود. از این منظر خود دنیا نیز یک نشئه حساب می شود که در آن قوانین مادی و فیزیکی حاکم است در حالی که در قیامت قوانین فیزیک و در کل، قوانین مادی و بلکه آنچه در دنیا و آسمان دنیاست همراه با قوانینش از بین می رود و قوانین برزخی و عرشی بر خلایق حاکم می شود و همگان در این شرایط به لقاء الله می رسند.
اما در روایتی ابن عباس می گوید در این میان که اهل بهشت در آن آرمیدند، تابشى از خورشید ببینند که بهشت را درخشان کند. می گویند پروردگارا، تو در قرآن گفتى که در آن آفتاب نبینند (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً). خداوندجبرئیل را نزد آنها فرستد و اعلام کند که این درخشانى از خورشید نیست، اما على و فاطمه خندیدند و بهشت از نور خندهشان درخشان شد و سوره هل أتى تا آیه «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً» تلاش شما قدردانى شده در باره آنها نازل شده است؛ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَبَیْنَا أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ إِذْ رَأَوْا مِثْلَ الشَّمْسِ قَدْ أَشْرَقَتْ لَهَا الْجِنَانُ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّةِ یَا رَبِّ إِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساًفَیُرْسِلُ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلَ فَیَقُولُ لَیْسَ هَذِهِ بِشَمْسٍ وَ لَکِنَّ عَلِیّاً وَ فَاطِمَة ضَحِکَا فَأَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا وَ نَزَلَتْ هَلْ أَتى فِیهِمْ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً.
ابن عباس از آنجایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان تا امام حسین علیهم السلام را درک کرده و همنشین ایشان بوده، معمولاً در چنین روایات معرفتی سعی می کند آنچه که از ائمه شنیده را نقل کند. در این روایت اثر معنویِ خنده امیر مؤمنان و حضرت زهرا سلام الله علیها روشنی بهشت است؛ در واقع رضایت و شادی اهل بیت وحی همان رضایت خداست که در نشئات تبدیل به نعمات گسترده می شود و اشاره به آیه «وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» حاکی از این امر است؛ ضمن آنکه غضب ایشان نسبت به دشمنان شان تبدیل به عذاب ها و آتش های سخت برزخی و اخروی می شود و این حقیقتی است که در حجاب مادی دنیا پنهان است.
دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در ژنو
حسین امیرعبداللهیان و فیصل بن فرحان، وزرای امور خارجه ایران و عربستان سعودی که به ژنو سفر کردهاند، امروز صبح چهارشنبه با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند.
دو طرف در این دیدار در خصوص آخرین تحولات روابط دوجانبه و همچنین تحولات منطقهای به ویژه وضعیت فلسطین و مردم غزه رایزنی کردند.
امیرعبداللهیان با اشاره به دیدار خوب رئیس جمهور کشورمان و ولیعهد عربستان، از حسن میزبانی عربستان از نشست سران اسلامی و عربی در ریاض در خصوص فلسطین تشکر کرد.
وزیر امور خارجه کشورمان ایران و عربستان را دو کشور بسیار مهم و اثرگذار منطقه دانست و ضمن ابراز خرسندی از پیشرفت روابط سیاسی، بر ضرورت توسعه روابط اقتصادی و تجاری دو کشور تاکید کرد.
وی با اشاره به پیشرفت تدریجی روابط افزود، ایران برای تقویت روابط دو کشور در زمینه های مختلف آمادگی دارد.
امیرعبداللهیان همچنین با اشاره به تحولات فلسطین و تداوم جنایات جنگی و نسلکُشی رژیم صهیونیستی علیه شهروندان فلسطینی در غزه و کرانه غربی، بر ضرورت تلاش مشترک دو کشور و نیز کشورهای اسلامی و منطقه برای اعمال فشار قوی بر رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا بمنظور شکلگیری فوری آتش بس و ارسال کمک های فوری انساندوستانه برای مردم فلسطین تاکید کرد.
فیصل بن فرحان وزیر خارجه عربستان نیز ضمن اظهار خرسندی از دیدار تاکید کرد که روابط دو کشور در مسیر درست قرار دارد و شاهد روند مثبتی در روابط دوجانبه هستیم و ما از توسعه روابط دو کشور استقبال می کنیم.
وی با اشاره به توسعه روابط سیاسی دو کشور، گفت خوشبختانه در زمینههای دیگر نیز تماسها و گفتگوها ادامه دارد و وزرای اقتصادی نیز گفتگوها و تماسهای خود را شروع کردهاند و عربستان از این روند استقبال می کند.
وزیر خارجه عربستان همچنین وجود اسناد مختلف همکاری میان دو کشور را در زمینه های مختلف نقطه قوت دانست و گفت از پیگیری و اجرایی کردن این اسناد استقبال می کنیم.
وزیر امور خارجه عربستان از حضور رئیسی در اجلاس سران کشورهای اسلامی و عربی و دیدار مثبت ولیعهد عربستان و رئیسی در ریاض اظهار خرسندی کرد.
وی گفت در خصوص حمایت از ملت فلسطین و ایجاد فوری آتش بس و ارسال کمک های فوری انساندوستانه نیز نگاه مشترک داریم و به تلاش ها ادامه خواهیم داد.
امیرعبداللهیان روز گذشته برای شرکت در اجلاس مجمع جهانی پناهندگان و برنامههای جانبی آن وارد ژنو شد.
وی در ابتدای ورود خود در نشست عالی رتبه با موضوع "وضعیت حقوق بشر در سرزمین های اشغالی فلسطین، اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بینالمللی" شرکت کرد.
وزیر امور خارجه در این نشست آخرین تحولات فلسطین را مورد توجه قرار داد و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران را شرح داد.
علاوه بر موضوعات مرتبط با اجلاس، موضوع فلسطین و استمرار رایزنیها برای توقف حملات و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و کرانه غربی مورد پیگیری و اهتمام خاص وزیر امور خارجه کشورمان خواهد بود.
پاپ فرانسیس خواستار آتش بس فوری در غزه شد
رهبر کاتولیکهای جهان بار دیگر در اظهاراتی بر لزوم برقراری آتشبس فوری در غزه تاکید کرد.
به گزارش «میدل ایست مانیتور» پاپ گفته است: من بار دیگر میخواهم که آتشبس انساندوستانه فوری در جریان جنگ غزه برقرار شود. پاپ رهبر بیش از ۱.۳۵ میلیارد نفر از کاتولیک های جهان است.
پاپ همچنین در موضع گیری خواستار آزاد شدن اسرای اسرائیلی و تحویل کمکهای انساندوستانه به غزه شده است. حملات گسترده اسرائیل به نوار غزه از تاریخ هفتم اکتبر تاکنون، موجب کشته شدن بیش از ۱۸ هزار ۲۰۰ فلسطینی شده که اغلب آن ها را کودکان تشکیل میدهند. این در حالی است که ۵۱ هزار فلسطینی نیز مجروح شدهاند.
در این راستا، اینطور گفته میشود که هزاران فلسطینی نیز زیر خروارها آوار گرفتار شدهاند و گروه های امدادی نیز نمیتوانند فعالیتهای عادی خود را برای نجات آنها انجام دهند. موضوعی که تا حد زیادی تحت تاثیر بمبارانهای بی امان نوار غزه و ممانعت اسرائیل از ورود هرگونه سوخت به منطقه مذکور است.
پاپ در حالی درخواست تازه خود جهت برقراری آتش بس فوری در جریان جنگ غزه را مطرح کرده که به تازگی دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد جهت پایان دادن فوری به جنگ و خونریزی در قالب جنگ غزه و برقراری اتش بس، رای منفی داده اند.
اوروف: روش حملات اسرائیل به غزه را قابل قبول نمیدانیم
«سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه امروز (چهارشنبه) نحوه حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه را غیرقابل قبول توصیف کرد.
لاوروف طی سخنرانی در مجلس سنای روسیه گفت که مسکو نمیتوان روشهای ارتش رژیم صهیونیستی برای جنگ علیه جنبش مقاومت حماس را قابل قبول بداند.
به نوشته خبرگزاری «اسپوتنیک»، وی در اینباره توضیح داد: «ما از همان ابتدا حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر علیه غیرنظامیان اسرائیلی را به شدت محکوم کردیم و فوراً خواستار سرکوب این گونه فعالیتهای تروریستی شدیم».
وزیر خارجه روسیه اما تصریح کرد: «در عین حال، ما نمیتوانیم آن روشهایی را که [از سوی اسرائیل] علیه حماس مورد استفاده قرار گرفت و غیرنظامیان [غزه] بیشترین آسیب را از آن متحمل شدند، قابل قبول تشخیص دهیم».
طبق این گزارش، لاوروف با بیان اینکه ظاهرا تلآویو بر این باور است که حق دارد حماس را به هر وسیلهای نابود کند، اظهار داشت: «نتیجه چنین تفکری را به شکل تعداد زیادی تلفات در نوار غزه از ۷ اکتبر زمانی که حمله اسرائیل آغاز شد، شاهد هستیم».
به نوشته اسپوتنیک، وی با وحشتناک توصیف کردن وضعیت انسانی در نوار غزه، افزود: «محلهها با خاک یکسان میشوند، بیش از ۱۸ هزار غیرنظامی در حال حاضر کشته شدهاند، این رقم هر روز در حال افزایش است، دو سوم آنها زن و کودک هستند».
پیش از این نیز «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کاخ کرملین گفته بود که تا زمانی که درگیری و حملات در نوار غزه ادامه دارد، نمیتوان اوضاع این باریکه را دوباره باثبات کرد.
عامل مهمی که باعث میشود زودتر پیر شویم!
در واقع ذهن شما در چنین مواقعی بیش از قسمتهای دیگر بدن پیر میشود اما باید سعی کنید که خودتان را از این افکار دور کنید و به این فکر کنید که میلیونها انسان دیگر در جهان دقیقا سن شما را دارند و از طرفی باید اقداماتی را انجام دهید که پروسه پیری شما کندتر شود.
پیری شما به طور وسیعی به طرز فکرتان بستگی دارد و این موضوع در تحقیقات گستردهای به اثبات رسیده است و در واقع خود فرد باعث سرعت بخشیدن یا کند کردن این پروسه طبیعی میشود .
زمان و ساعت نیز در قسمتهایی مثل سطح دریا سرعت بالاتری دارد و این مثال نیز کاملا در مورد سرعت پیر شدن در افراد صدق میکند.
محققان در پی مطالعات خود سعی کردند که آزمایشهای یکسانی را در این باب روی افراد کاملا همسن انجام دهند و آنها در این باره از یک ساعت اتمی استفاده کردند که از یک تکه آلومینیوم ساخته شده بود و با دو سطح از انرژی کار میکرد و زمانی که یکی از ساعتها را یک سوم یک متر از دیگری بالا تر آوردند، ساعت بالاتر با سرعت بیشتری نسبت به ساعت پایینی حرکت کرد زیرا نیروی جاذبه کمتری به او غلبه کرده بود.
پس اگر شما هم همین اصل را در زندگی به کار بگیرید و کمی خودتان را نسبت به دیگران رشد دهید، قطعا تفاوت خود را با بقیه احساس خواهید کرد و شاهد دیرتر پیر شدن خود نسبت به همسن و سالانتان خواهید شد و از طرفی میتوانید با این طرز تفکر و فکر جوان، بدنی جوان نیز داشته باشید.
این نوع پیر شدن و این نوع طرز فکر همراه با بالا رفتن سن، تغییرات کمتری را روی ظاهر شما ایجاد میکند و البته که در علمهایی مثل ژئوفیزیک راهکارهایی نیز برای این موضوع به طور کاملا کاربردی ارائه شده است که میتوانید آنها را نیز مطالعه کنید.
۱۰ خوراکی سرشار از کلسیم که لبنی نیستند
کلسیم برای سلامتی استخوان، ناخنها و دندانها نقش مهمی ایفا میکند. همچنین در سلامتی قلب، عملکرد عضلات و سیگنالهای عصبی نقش مهمی دارد. مقدار روزانه مصرف کلسیم برای بیشتر بزرگسالان ۱۰۰۰ میلی گرم است. اگرچه در زنان بالای ۵۰ سال و همه افراد بالای ۷۰ سال ۱۲۰۰ میلی گرم است. این در حالی است که به کودکان و نوجوانان بین ۴ تا ۱۸ سال توصیه میشود ۱۳۰۰ میلی گرم مصرف کنند.
درست است که تا صحبت از کلسیم میشود، یاد شیر، پنیر و ماست میافتیم اما منابع غیر لبنی زیادی هم برای تأمین کلسیم به خوبی کار میکنند؛ از چیا سید و کنجد گرفته تا غذاهای دریایی مانند ساردین.
۱. دانههای طبیعی
دانههای نیروگاههای کوچک تغذیه هستند. برخی از دانهها از نظر کلسیم غنی هستند که از این بین میتوانیم به خشخاش، کنجد و دانه چیا اشاره کنیم. دانهها همچنین پروتئین و چربیهای سالم دارند. به عنوان مثال، دانههای چیا سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ هستند و یا دانه کنجد مس، آهن و منگنز فراوانی دارد.
۲. ساردین و ماهی کنسرو شده
ساردینها و ماهیهای کنسرو شده به لطف استخوانهای خوراکی آنها کلسیم دارند. این ماهیهای روغنی همچنین پروتئین با کیفیت و اسیدهای چرب امگا۳ دارند که برای قلب، مغز و پوست شما مفید هستند.
۳. لوبیا و عدس
لوبیا و عدس دارای فیبر، پروتئین و ریزمغذیها هستند. آنها همچنین دارای مقدار زیادی آهن، روی، منیزیوم و پتاسیم هستند. لوبیا و عدس دارای کلسیم هم هستند و منبع خوبی برای کلسیم به شمار میروند.
جالب است بدانید که لوبیا یکی از دلایل سالم بودن رژیمهای غذایی گیاهی است. تحقیقات نشان میدهد که لوبیا ممکن است به کاهش کلسترول بد (LDL) کمک کرده و خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را کاهش دهد.
۴. بادام
از بین همه آجیلها بادام از نظر کلسیم بالاترین است. بادام فیبر، چربی و پروتئینهای سالم را تأمین میکند و منبع خوبی از منیزیوم، منگنز و ویتامین E است.
خوردن آجیل ممکن است به کاهش فشار خون، چربی بدن و سایر عوامل خطرناک متابولیک کمک کند، البته در صورتی که کم و بدون نمک مصرف شود.
۵. سبزیجات برگدار تیره
سبزیجات برگدار تیره فوقالعاده سالم هستند و برخی از آنها سرشار از کلسیم هستند. اسفناج و کلم کلسیم فراوانی دارند. اگر یک فنجان از آنها در را بخورید، گویی یک چهارم نیاز روزانه خود را تآمین کردهاید.
۶. توفو
توفو از سویا تهیه شده است و دارای مقادیر فوقالعادهای از کلسیم است. در بسیاری از رژیمهای گیاهخواری از توفو غذاهای متنوعی درست میکنند که با ذائقههای مختلف سازگار است. توفو یک منبع خوب از کلسیم گیاهی است.
۷. انجیر
انجیر خشک سرشار از آنتی اکسیدان و فیبر است. همچنین انجیر خشک کلسیم بیشتری نسبت به سایر میوههای خشک دارد. همچنین انجیر مقادیر مناسبی از پتاسیم و ویتامین K را فراهم میکند.
۸. کلم بروکلی
یک فنجان کلم بروکلی منجمد ۸۷ میلی گرم کلسیم دارد. به گفته انستیتوی ملی سرطان در امریکا، رژیم غذایی سرشار از کلم بروکلی میتواند با کاهش خطر ابتلا به سرطان در ارتباط باشد. ترکیبات موجود در کلم بروکلی میتواند به جلوگیری از سرطان مثانه، پستان، روده بزرگ، کبد و معده کمک کند.
۹. کلم پیچ
فقط دو فنجان کلم خرد شده خام حدود ۱۸۰ میلی گرم کلسیم دارد. کلمها هم کم کالری هستند و هم سرشار از آنتی اکسیدان هستند. در هر ۱۰۰ گرم فقط ۳۵ کالری دارد و برای یک رژیم غذایی سالم توصیه میشود. کلم خرد شده را به سالاد با سس خانگی اضافه کنید و یا آن را بخارپز کنید و میل کنید.
۱۰. شلغم
احتمالا شنیده باشید که کلسیم شلغم با شیر برابری میکند. یک شلغم طبیعی حاوی ۲۵۰ میلیگرم کلسیم است که تقریبا با یک فنجان شیر برابری میکند. همچنین خنثی کننده چربیها و سرشار از آهن و مس است.
علاوه بر موارد فوق غلات و نان غنی شده با کلسیم، آبمیوهها و سویای غنی شده هم نمونههای خوبی برای کلسیم هستند.
۵ غذایی که هرگز نباید با میوهها بخورید!
انواع میوه به طور کلی سالم و به طور طبیعی سرشار از مواد مغذی ضروری هستند، اما همیشه نمیتوان میوهها را با هرنوع غذایی صرف کرد.
مصرف میوه با ترکیبات غذایی خاص به دلیل بروز مشکلات احتمالی گوارشی یا نگرانیهایی در زمینه جذب مواد مغذی، به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
در این مطلب به پنج ترکیب غذایی اشاره میکنیم که بهتر است همراه با میوه مصرف نشوند.
غذاهای غنی از پروتئین
از ترکیب میوهها با غذاهای غنی از پروتئین مانند گوشت یا تخم مرغ در یک وعده غذایی خودداری کنید. میوهها که سرشار از قندهای طبیعی هستند، به سرعت هضم میشوند، در حالی که هضم پروتئینها بیشتر طول می کشد. خوردن میوه و پروتئین با هم ممکن است منجر به ناراحتی گوارشی شود. بهتر است میوهها را به عنوان میان وعده بین وعدههای غذایی مصرف کنید.
مرکبات با لبنیات
مصرف مرکبات به همراه لبنیات، مانند مصرف پرتقال با شیر یا ماست، ممکن است برای برخی افراد مشکلات گوارشی ایجاد کند. اسید موجود در مرکبات میتواند پروتئینهای موجود در لبنیات را خنثی کند و منجر به ناراحتی معده شود. بنابراین بهترین است آنها را جداگانه مصرف کنید یا میوههای غیر اسیدی را برای مصرف همراه با لبنیات در نظر بگیرید.
غذاهای پر نشاسته
ترکیب میوهها با غذاهای پر نشاسته مانند نان یا سیب زمینی ممکن است منجر به تخمیر آنها در معده شده و باعث ایجاد گاز و نفخ شود. برای کمک به هضم بهتر است غذاهای نشاستهای را جدا از میوهها مصرف کنید.
خربزه، هندوانه و طالبی
میوههایی مانند هندوانه، طالبی یا عسلک بهتر است به تنهایی خورده شوند. ترکیب آنها با سایر میوهها یا با غذا به دلیل تفاوت در زمان هضم میتواند باعث ناراحتی گوارشی شود. خربزه و هندوانه به سرعت هضم میشوند، بنابراین بهتر است از آنها به تنهایی لذت ببرید.
بلافاصله بعد از خوردن غذا
خوردن میوه بلافاصله بعد از یک وعده غذایی سنگین ممکن است روند هضم را مختل کند. میوهها به سرعت هضم میشوند و زمانی که بلافاصله بعد از غذا مصرف شوند، ممکن است در معده بمانند و تخمیر شوند و هضم آنها دیر انجام گیرد. توصیه میشود حداقل تا ۳۰ دقیقه بعد از صرف غذا میوه نخورید.
سبک حجاب حضرت زهرا (س)
سیره و زندگی حضرت زهرا علیها السلام نکاتی دارد که اهمیت حجاب را بیش از پیش نمایان میکند و کسی که ادعای محبت و پیروی از ایشان را دارد طبیعتا باید از این روش الگو بپذیرد.
زمانی که خبر غصب فدک به حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید، حضرت راهی مسجد شد و خطبهای معروف را ایراد فرمود که به خطبه فدکیه مشهور است.
شاهد بحث این نکته است که وقتی حضرت قصد کرد که به مسجد برود، این چنین نقل شده که : «لاثَتْ خِمارَها علی رأسِها و اشْتَملتْ بِجَلبابها...»؛ یعنی زمانی که حضرت میخواست به مسجد برود "خِمار" به روی سرش پیچید و با "جَلباب" تمام بدنش را پوشاند. ("لاث" به معنای پیچیدن است.)
«خمار» پوششی شبیه مقنعه امروزی بوده که سر و سینه و گردن را میپوشانده و «جلباب» نیز پوششی بوده شبیه چادر که تمام بدن را میپوشانده است.
دو واژه "خمار" و "جلباب" در قرآن نیز آمده است.
این نوع پوشش که حضرت زهرا علیهاالسلام به آن اهتمام داشته، شباهت زیادی به چادر و مقنعهای دارد که امروزه رایج است و بانوان محجبه و مذهبی از آن استفاده میکنند.
از این نوع پوشش که حضرت خود را به آن ملزم میکرد، این نکته فهمیده میشود که حفظ پوشش چه اهمیتی دارد و همچنین چادر حجاب برتر است.
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی شهدای استان لرستان
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. به یکایک برادران و خواهران عزیز، بخصوص خانوادههای مکرّم و معظّم و معزّز شهیدان، خوشامد عرض میکنم. یکی از بهترین کارهایی که در استانها و شهرهای مختلف مرسوم شده است و انجام میگیرد، همین بزرگداشت شهیدان است؛ یادمان شهیدان و جلسات بزرگداشت شهیدان. کار لازمی انجام دادید؛ این کاری که بحمدالله دو سه سال است مشغول شدهاید کار لازمی است، منتها به نظر من این کار دیر شروع شده؛ یعنی در لرستان، با خصوصیّاتی که دارد و ارزشهایی که واقعاً در این مجموعه متراکم است، جا داشت بزرگداشت شهیدان خیلی زودتر از اینها انجام میگرفت. خب، حالا هم مغتنم است؛ در کاری که کردهاید انشاءالله موفّق باشید. این مجموعهای که من بیرون ملاحظه کردم، کارهایی که انجام گرفته ــ از [تولید] کتاب و فعّالیّتهای گوناگون ــ کارهای باارزشی است، کارهای خوبی است. بیانات آقایان امامجمعهی محترم و فرمانده سپاه حاکی از توجّه به لُبّ مسئله و اهداف این کار است. انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.
من یک جمله در باب مردم لرستان و اقوام لُر عرض بکنم، [و آن، این که] خصال برجستهای دارند. تا آنجایی که من از نزدیک با بعضی از برجستگان و بخشهای مختلف [اقوام لُر] معاشرت داشتم و برخورد داشتم، دو خصوصیّت در این مجموعهها برجستهتر از دیگرِ خصوصیّات است. یک خصوصیّت، شجاعت و دلاوری است. مردم لُر شجاعت و دلاوری دارند، در هر جایی که هستند؛ در میدان جنگ هم همینجور است، در بیان عقیده هم همینجور است، در بخشهای مختلف اجتماعی هم همینجور است؛ مردمان شجاع و دلاورند. آن خصوصیّت دوّم که آن هم به نظر من برجسته است، مسئلهِی رفاقت و صداقت و وفاداری است؛ در بین مردم لُر، این [خصوصیّت] انصافاً برجسته است. بنده در معاشرتهای شخصیای که داشتهام ــ البتّه مقداری هم شنیدهام، امّا خودم هم تجربه کردهام ــ این دو خصوصیّت را، به اضافهی خصال برجستهی دیگر، لمس کردهام. مرحوم آسیّدحسن طاهری خرّمآبادی، شهید سیّدفخرالدّین رحیمی، مرحوم آسیّدجعفر شهیدی ــ دکتر شهیدی ــ شهید بروجردی، اینهایی که ما اخلاقیّاتشان، رفتارشان، طرز فکرشان، نحوهی زندگیشان را از نزدیک دیدیم، انصافاً برجستهاند. یا مرحوم حاج آقا روحالله کمالوند که ما، هم یک برههای و لمحهای از شخصیّت ایشان را از نزدیک مشاهده کردیم، هم چیزهای بیشتری شنیدهایم. من یادم هست سال ۴۲ که امام (رضوان الله علیه) مدّتها در تهران در حصر خانگی بودند و یک مقداری آن شور انقلابی و نهضت حرکت در قم فروکش کرده بود، مرحوم حاج آقا روحالله کمالوند آمدند قم، ما یک چند نفری بلند شدیم رفتیم خدمت ایشان برای اینکه از ایشان بخواهیم یک تحرّکی ایجاد کنند؛ یعنی ظرفیّت این مرحوم این[طور] بود، نزد علما و مراجع بسیار محترم بود.
البتّه خصوصیّات این مردم فراتر از اینها است؛ حالا این دو خصوصیّت [برجستهتر است]. همین روح دلاوریای که عرض کردم، موجب شد که در دوران منحوس پهلوی اوّل، اقوام لُر زیر فشارهای شدیدی [از جمله] کشتار و تبعید و حبس و فشارهای گوناگون قرار بگیرند؛ آنها به معنای واقعی کلمه از شجاعت و دلاوری اقوام لُر میترسیدند، پیشدستی میکردند و بر آنها فشار وارد میکردند. لکن آنچه در بین مردم شهرستانهای دیگر شایع بود [همین خصوصیّت بود]؛ مثلاً در مشهد ما با لرستان ارتباطی هم نداشتیم، امّا آوازهی دلاوریهای لرستان را از جوانهای مبارزی که دُوروبَر ما بودند میشنفتیم و نقل میکردند، چیزهایی را میگفتند. یک شعری را بچّههای مشهد از قول لُرها میخواندند: «دایه دایه وقت جنگ است»؛ این نشاندهندهی آن بود که اینها اهل مبارزهاند، آن هم در آن اختناق دوران مبارزات سال ۴۲ به بعد.
منتها من اینجا یک نکتهای را عرض بکنم: حفظ تصویر واقعی از مجموعههای گوناگونی که ملّت ایران را تشکیل میدهند، از جمله اقوام لُر، برای جوانهای امروز لازم است. تاریخ مردم لُر، در این صد سال اخیر، دو بخش دارد: یک بخش، بخش مربوط به دوران پهلوی است، بخش مظلومیّت که واقعاً مظلوم واقع شدند؛ یک بخش، بخش دوران مربوط به نظام جمهوری اسلامی است که بخش برافروختن و بُروز و ظهور و درخشیدن این مجموعه در میدانهای مختلف است. این هر دو صفحه را با هم بایستی حفظ کنید؛ بخصوص برای اینکه جوانها تاریخ خودشان را بدانند، برای اینکه حافظهی تاریخی ملّت را اشباع کنند، این دو بخش باید هر دو محفوظ باشد و با هم مقایسه بشود. یک طرف مظلومیّت است، یک طرف حماسهسازی است؛ یک طرف اختناقی است که موجب میشود استعداد ملّت در بخشهای مختلف بُروز نکند و آن را زیر فشار خفه کنند، یک بخش دیگر و یک صفحهی دیگر وقتی است که این فضا باز میشود، خودشان را نشان میدهند، شخصیّتهای برجستهای بُروز میکنند، [از قبیل] همان شخصیّتهایی که حالا من اسم آوردم. مثلاً مرحوم شهیدی در دوران قبل از جمهوری اسلامی هم همین آدم بود، منتها درخشش این چهره مال دوران جمهوری اسلامی است؛ یعنی در دوران قبل از جمهوری اسلامی، همین آدمی که آن زمان درس خوانده بود، ترقّی کرده بود، برجسته شده بود، بُروز و ظهوری نداشت؛ جمهوری اسلامی فضا را باز کرد و اینها [درخشیدند]. تاریخ باید مرور بشود، مورد توجّه قرار بگیرد؛ نباید بگذاریم هیچ کدام از این دو مقطع تاریخی فراموش بشوند؛ این دو مقطع باید هر دو جلوی چشم باشند و با هم مقایسه بشوند. در دوران جمهوری اسلامی، منطقهی لُری ــ چه لرستان، چه بیرون لرستان که اقوام لُر حضور دارند ــ انصافاً خوش درخشید. حالا آقایان گفتند؛ گزارشهایی که دادند گزارشهای درست و دقیقی بود. آن همه شهید، آن همه شهید دانشآموز و معلّم، شهدای زن، بانوان شهید، روحانیّون شهید، علمای شهید و شخصیّتهایی که بودند، یا مجموعههای نظامی ــ چه ارتشی، چه سپاهی ــ انصافاً خوش درخشیدند و در بخشهای مختلف خیلی خوب حضور پیدا کردند که تا امروز هم بحمدالله ادامه دارد.
امیدواریم انشاءالله این تلاشهای شما به نتایج خوبی برسد. این نکتهای که آقای امامجمعه اشاره کردند نکتهی مهمّی است؛ مقصود از این بزرگداشتها جریانسازی است. این نکته باید بسیار مورد توجّه باشد؛ باید جریانسازی فکری و عملی صورت بگیرد و میراثِ ارزشمندِ نسلِ گذشته و جوانِ فداکارِ گذشته منتقل بشود به جوان امروز. کشور رو به سمت قلّه است، کار زیاد دارد، تلاش زیاد دارد، خطر هم زیاد دارد؛ بایستی با قدرت و با اراده این راه را پیمود. اگر بخواهیم این باشد، بایستی از گذشتهی تاریخیِ این بخش و بخشهای دیگرِ کشور استفاده کنیم؛ همه باید استفاده کنند و میراث ارزشمند گذشته را به نسل کنونی و حاضر منتقل کنند.
من میخواهم یک جمله در باب مسئلهی غزّه عرض بکنم؛ چون امروز در رأس مسائل دنیای اسلام، مسئلهی فلسطین و همین حوادثی است که در غزّه دارد اتّفاق میافتد؛ همهی اینها حوادث آیندهسازی است. قضیّهی غزّه از یک سو قضیّهی مظلومیّت است، از یک سو قضیّهی اقتدار است. بله، مردم غزّه واقعاً مظلومند و این دشمنِ ددمنش و خونخوار ــ رژیم تروریستی غاصب ــ حدّی برای جنایت نمیشناسد؛ یعنی در یک بمباران، هزار نفر را شهید میکند! اینجوری است؛ حدّی نمیشناسد. مظلومیّت مردم اینجوری ظاهر میشود.
امّا در کنار این مظلومیّت، دو نکتهی مهم وجود دارد؛ یک نکته صبوری این مردم است، توکّل این مردم است. این مردم انصافاً صبوری به خرج دادند، بعضی از مناظرش را دستگاههای تبلیغاتی در دنیا و در کشور ما نشان دادند؛ فرزندش شهید میشود، خدا را حمد میکند؛ فرزندش شهید میشود، میگوید فدای فلسطین؛ نوجوان مجروح خدا را شکر میکند و آیات قرآن را میخواند. این صبوری این مردم خیلی مهم است. دشمن میخواست این مردم را وادار کند به اینکه تسلیم بشوند، دستشان را بالا ببرند، بالا نبردند، تسلیم نشدند؛ این یک نکتهی بسیار مهمّی است. همین صبوری و توکّل به دادِ اینها خواهد رسید؛ همین موجب خواهد شد که اینها پیروز بشوند و در نهایت پیروز میدان خواهند شد.
در کنار این، نکتهی مهمّ دیگری که وجود دارد این است که ضربهای که در این حادثه، در این حملهی رزمندگان فلسطینی(۲) به رژیم غاصب وارد شد، یک ضربهی تعیینکننده است؛ تا کنون چنین ضربهای به این رژیم وارد نشده و همینطور که ما اوّل هم عرض کردیم،(۳) قابل ترمیم نیست؛ هر چه میگذرد، بیشتر معلوم میشود که قابل ترمیم نیست. اینکه شما مشاهده میکنید که رئیسجمهور آمریکا، رؤسای کشورهای ظالم و شرور [از قبیل] انگلیس، فرانسه و آلمان، پیدرپی خودشان را میرسانند آنجا، برای چیست؟ چون میبینند دارد متلاشی میشود، میبینند دارد نابود میشود؛ این را میفهمند، [لذا] خودشان را میرسانند که از نابودی جلوگیری کنند. اگر خطر تلاشی و نابودی رژیم غاصب را تهدید نمیکرد، این اشرار عالم خودشان را محتاج نمیدیدند که مرتّب پشت سر هم بیایند آنجا اظهار همبستگی کنند؛ این نشاندهندهی آن است که ضربه، ضربهی بسیار محکم و تعیینکنندهای بوده. و خب رژیمِ ضربهخوردهی زخمخوردهی در واقع ازپاافتاده ــ که بزور دارند با تسلیحات و با بمبهای کذائی و مانند اینها سرِپا نگهش میدارند ــ چون زورش به رزمندگان نرسید و زورش به رزمندگان نخواهد رسید، انتقامش را از مردم بیدفاع و مظلوم میگیرد، بمب روی سر آنها میریزد، [در حالی که] رزمندگان در این مدّت همچنان آمادهی اقدام و حفظکنندهی روحیه و انگیزه و توان اقدام بودند و بعد هم انشاءالله خواهند بود. به نظر من هر کسی راجع به غزّه صحبت میکند، باید راجع به صبر مردم و اقتدار مردم و اقتدار رزمندگان حرف بزند، وَالّا به اینها ظلم شده؛ انصافاً این صبری که اینها کردند [خیلی مهم است].
یک نکتهی اصلیِ دیگر هم این است که در این قضیّه، آمریکا شریک جرم قطعی جنایتکاران است؛ یعنی در این جنایت، دست آمریکا تا مِرفق در خون مظلومان و کودکان و بیماران و زنها و مانند اینها داخل شده و آلوده است؛ در واقع، او دارد به یک نحوی مدیریّت میکند این جنایتی را که در غزّه دارد انجام میگیرد؛ آمریکا است که دارد مدیریّت میکند.
دامنهی این جنایت به قدری وسیع شد که وجدان عمومی را در دنیا تکان داد. شما ملاحظه میکنید که مردم در شهرهای آمریکا، در شهرهای اروپایی، در پایتختها و همچنین در کشورهای اسلامی میآیند مخالفت خودشان را صریحاً ابراز میکنند؛ با اینکه در کشورهای اروپایی که ادّعای آزادیِ بیان میکنند، حضور مردم در راهپیماییهای خیابانی به نفع غزّه را ممنوع کردهاند ــ این هم جزو فضاحتهای آنها است؛ برای همه چیز راهپیمایی جایز است، برای دفاع از مظلوم راهپیمایی ممنوع است! ــ امّا خب مردم اعتنا نکردند، دیدید در تلویزیون تصویرها را که مردم آمدند شرکت کردند. مردم دنیا عصبیاند و انسان میداند که این روحیهی خشمی که در مردم به وجود آمده، این آزار وجدانیای که در این کشورها به وجود آمده، عکسالعمل ایجاد خواهد کرد و هیچ کس نمیتواند جلوی این عکسالعمل را بگیرد؛ هر چه هم تلاش کنند نمیتوانند جلوی این عکسالعمل را بگیرند.
آنچه بنده میخواهم تأکید بکنم این است که دولتهای مسلمان باید در این قضیّه قافیه را نبازند؛ اینجور نباشد که خیال کنند حالا چون آمریکاییها یا بعضی کشورهای غربیِ دیگر یک غلطی میکنند و مدافعین از خانه و وطن را «تروریست» مینامند، اینها [هم] بایستی همان را تکرار کنند. کسی که از خانهِی خود و از میهن خود در مقابل دشمن دفاع میکند تروریست است؟ آن دولت جعلی و ظالمی که خانهی او را غصب کرده تروریست است. دولتهای مسلمان مراقب باشند، سخنگویان سیاسی مراقب باشند حرف آنها را تکرار نکنند و بدانند که در این قضیّه و در قضایای بعدی قطعاً فلسطین پیروز خواهد بود.
دنیای آینده دنیای فلسطین است، دنیای رژیم غاصب صهیونیستی نیست، و آینده متعلّق به اینها است. بله، [صهیونیستها] ظلم میکنند، جنایت میکنند، فاجعهآفرینی میکنند، لکن تلاشی که اینها دارند میکنند بیهوده است و به جایی نخواهد رسید انشاءالله، بِاذناللهتعالی. امیدواریم انشاءالله خدای متعال آنچه خیر دنیای اسلام و امّت اسلامی است تقدیر بفرماید و دشمنان امّت اسلامی را انشاءالله خداوند منکوب و مقهور و ذلیل کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. جدّاً جدّاً خوشحالم از اینکه یک بار دیگر توفیق پیدا کردم با جمعی از نخبگان کشور، این نشست را داشته باشیم. از مطالبی هم که دوستان گفتند تشکّر میکنم؛ مطالب مهمّی بیان کردند، نکات قابل توجّهی ذکر کردند، منتها دو نکته را در مورد فرمایشات آقایان میخواهم بگویم.
یکی اینکه تقریباً همهی این مسائل ــ حالا شاید یکی دو موردش استثنا باشد ــ مسائل اجرائی است و مسائل اجرائی را بایستی دستگاههای اجرائی دنبال کنند. البتّه ما [هم] دنبال میکنیم؛ من سفارش میکنم این مطالبی که گفته شد تدوین بشود، احتمالاً خلاصهگیری بشود یا یک بررسیای بشود و به آن مسئولین مربوط قوّهی مجریه اینها را منتقل میکنیم؛ منتها شما در ملاقاتهایی که با مسئولین اجرائی کشور دارید ــ خوشبختانه فعّالند؛ خوشبختانه ما امروز یک رئیسجمهور اهل کار، اهل پیگیری و دنبالگیری داریم ــ اینها را مطرح کنید تا انشاءالله تحقّق پیدا کند. این یک نکته.
نکتهی دوّم این است که در یک دورههایی، بین نخبگان و بین مسئولین دولتی یک فاصلههای زیادی وجود داشت، [در حالی که] امروز اینجور نیست. امروز عدّهی زیادی از امثال همین شما جوانها در مدیریّتهای قابل توجّه دولت حضور دارند، چه در سطح وزارت، چه در سطح معاونت، چه در سطح مدیریّتهای میانی؛ خب چرا این حرفها به آنها منتقل نمیشود؟ همان برادرانی که اینجا میایستادند و مثل شما نظراتی را میدادند، امروز در بدنههای مدیریّتی کشور [حضور دارند]، هنوز هم جوان هستند، سالخورده و میانسال هم نشدهاند، مثل خود شما جوانند؛ چرا اینها به هم متّصل نمیشود، یک زنجیرهای به وجود نمیآید و این حرفها منتقل نمیشود؟ در دستگاههای مختلف کشور، برای این کار فکر کنید. حالا مثلاً بحث خودرو [مطرح شد]؛ الان در وزارت صمت تعداد زیادی جوانهای فعّالِ نخبه حضور دارند؛ بحث خودرو را آنجا مطرح کنید، بحث مهمّی هم هست. یا از بحثهای دیگری که اینجا شد، مسئلهی مناطق محروم بود. خب دولت یک بخش ویژهای را برای مناطق محروم در نظر گرفته؛(۲) آنجا عدّهای جوان هستند؛ حتّی به نظرم تعدادی دانشجو که هنوز دانشجو هستند، آنجا فعّالند؛ خب مطرح کنید اینها را با آنها، دنبال کنید؛ صرف این نباشد که حالا یک سخنرانیای اینجا انجام بگیرد. البتّه نظرات، نظرات خیلی خوبی بود و ما انشاءالله ترتیب اثر میدهیم ــ من میگویم دنبال کنند اینها را و دنبال میکنیم؛ خود من هم شاید با رئیسجمهور محترم در میان بگذارم بعضی از این مطالب را ــ لکن به نظرم شماها یک مقداری در این زمینهها عملیّاتیتر وارد بشوید.
دربارهی مسئلهی نخبگی و نخبگان و پیشرفت علمی، بنده دو سه نکته را یادداشت کردهام که عرض بکنم. نکتهی اوّل این است که حرکت علمی از حدود دو دهه پیش یا یک خرده بیشتر در کشور شروع شد، شروع خوبی هم داشت؛ یعنی یک حرکتی ایجاد کرد، دو سه شعار در محیطهای دانشجویی و دانشگاهی مطرح شد [از قبیل] «عبور از مرزهای علمی کشور» و «حرکت نرمافزاری» که این چند شعاری که آن روزها آنجا مطرح شد، کاملاً اثر گذاشت؛ یعنی یک تحرّک و یک جوششی در محیطهای دانشگاهی به وجود آمد و خوشبختانه ادامه هم پیدا کرد؛ یعنی یک چیزی که زود بجوشد و خاموش بشود نبود، ادامه پیدا کرد. در واقع، یک حرکت جهشی از لحاظ علمی در کشور شروع شد؛ این یک واقعیّتی است. بعد از آنکه مسئلهی پیشرفت علمی و حرکت در مرزهای دانش و چند شعار در بین دستگاههای دانشگاهی مطرح شد، یک حرکت جهشی واقعاً شروع شد، به طوری که مراکز داوری جهانی در زمینهی مسائل علمی، آن روز گفتند که سرعت رشد علمی کشور سیزده برابر یا دوازده برابرِ متوسّطِ سرعتِ رشدِ جهانی است! خب این مسئلهی خیلی مهمّی است؛ این اتّفاق افتاد. بنده همان وقتها ــ یعنی چند سال قبل از این ــ در چند جلسهی علمی و دانشگاهی و مانند اینها یک مطلبی را بیان کردم(۳) و آن، این بود که گفتم اینجوری گفته میشود که سرعت رشد [علمی] ما زیاد است، امّا به این مغرور نشویم، ما به این غرّه نشویم که حالا سرعت رشدمان این قدر زیاد است؛ برای خاطر اینکه با وجود این سرعت رشد، ما هنوز در دانش عقبیم؛ ما نسبت به دنیای علم، از لحاظ علمی عقبیم. این «عقب بودن» را البتّه من در مواردی تشریح کردم، دیگر نمیخواهم تکرار کنم یا بگویم. ما عقبیم، علّت این عقب بودن هم این است که در یک دوران طولانیای، در زمان حکومت طواغیت و سلاطین ظالم و خودکامه ــ چه پهلویها، چه قاجاریها ــ این کشوری که آن سابقهی علمی و فرهنگی را دارد، در قعر جدول رتبهبندی علمی دنیا قرار داشته، هیچ چیز نداشته، هیچ چیز نبوده.
من حالا امروز این را میخواهم بگویم: من میخواهم بگویم که ما برای ورود به یک فصل تازهای از تحرّک علمی باید خودمان را آماده کنیم؛ یعنی درست است که جهش علمی انجام گرفته، حرکت علمی خوب بوده، در یک جاهایی رتبههای بالای علمی پیدا کردهایم، رتبهی علمیمان در دنیا رتبهی نسبتاً خوبی است ــ اینها هست ــ امّا امروز ما احتیاج داریم به یک حرکت مبتکرانهای از سوی دستگاههای علمی کشور تا عقب نیفتیم. ما حرکت کردیم، امّا دیگران هم حرکت کردند؛ حتّی عدّهای از کشورهای منطقه با مشاهدهی پیشرفت ایران تشویق شدند به حرکت کردن، در حالی که عقب بودند؛ امروز ما به آمارها که نگاه میکنیم، میبینیم اینها خیلی جلو آمدهاند. بیمِ آن وجود دارد که ما از مسابقهی علمی دنیا عقب بمانیم؛ جدّاً این بیم وجود دارد. میدانید و بارها بنده گفتهام که «اَلعِلمُ سُلطان»؛(۴) علم قدرت است. اگر بخواهیم کشور از آسیبهای متعارف کشورهای دنیا مصون و برکنار بماند، در درجهی اوّل، یک کار مهم پیشرفت علمی است؛ اگر عقب ماندیم، آسیبپذیر خواهیم شد؛ باید تلاش کنیم عقب نمانیم. این تلاشهایی که میگویم برای عقب نماندن باید بکنیم، اوّلاً شامل سرمایهگذاری مادّی است؛ یعنی دولت در زمینهی مسائل علمی و پیشرفت علمی سرمایهگذاری کند ــ که بارها گفتهایم این هزینه نیست؛ این سرمایهگذاری، در واقع، زمینهسازی برای درآمد چندین برابر، درآمد مضاعف و به توانِ چند است ــ و همچنین وادار کنیم و زمینهسازی کنیم که بخش خصوصی در زمینهی علمی سرمایهگذاری کند. پس هم سرمایهگذاری مادّی لازم است، هم سرمایهگذاری از نوع نوآوریهای علمی؛ یعنی محیطهای علمی تلاش کنند [برای] ابتکار، نوآوری و جستجوی راههای میانبُر. همّت را باید روی این بگذاریم؛ یک سرمایهگذاری دوجانبهای، هم مادّی و هم معنوی، لازم است. بنابراین، حرف اوّل من این است که جامعهی علمی کشور، نخبگان کشور، امروز احتیاج دارند به یک حرکت جدید، به یک خیز جدید؛ این خیز جدید بایستی با استفاده از همراهی این دولت و همکاری مسئولان جوانی که درون بدنهی دولت حضور دارند و همّت خود شما مجموعهی نخبهها ــ که حالا نمونهای از آن مجموعه اینجا حضور دارید ــ انجام بگیرد. این عرض اوّل ما.
مطلب دوّم، نکتهی دوّم، دربارهی فرصت کنونی کشور ما است. بله، یک ملّتِ دارای استعداد میتواند رشد کند، امّا اینجور نیست که همیشه فرصت رشد داشته باشد. من نمیخواهم نسبت به آینده سوءتفاهمی به وجود بیاید؛ نه، به نظر بنده آینده، آیندهِی روشن و امیدبخشی است، افق، افق روشنی است؛ امّا تجربهها و گذشتههای خود ما به ما میگوید که بایستی از حال استفاده کنیم، از وضع موجود و از فرصت موجود باید حدّاکثرِ استفاده را بکنیم. گاهی پیش میآید که در مسیر یک ملّت ــ در هر بخشی؛ بخش سیاسی، بخش اجتماعی، بخش علمی ــ یک شیبهای تندی پیدا میشود که ارادهی رفتن و صعود از این شیبها وجود دارد، توانش وجود ندارد؛ گاهی اینجوری است، چون زیرساختهایی باید باشد که نیست، امکاناتی باید باشد که نیست؛ اراده هست، توان نیست. گاهی حتّی اراده هم نیست؛ بهخاطر یأس، بهخاطر بدبینی به خود، بیاعتقادی به توانایی خود یا نشناختن موقعیّت. بنابراین، گاهی یک مواردی پیش میآید که ارادهی حرکت هم وجود ندارد. حتّی گاهی مثل دوران طاغوت، پیشرفت را یا صعود از این شیب تند را اصلاً ناممکن میدانند! واقعاً در دورههای گذشتهی ما یک مواردی اتّفاق افتاده که میگفتند اصلاً ممکن نیست. آن داستان لولهنگ نخستوزیر زمان شاه معروف است،(۵) شنیدهاید. آن وقتی که صحبت صنعت نفت و استقلال نفتی کشور و ملّی کردن صنعت نفت شد ــ قبل از اینکه مصدّق سر کار بیاید؛ مال زمان کودکی بنده است، امّا من یادم هست ــ آن وقت در مجلسِ شورای [ملّیِ] آن روز یک اقلّیّتی بودند با سردمداری دکتر مصدّق، اینها اصرار میکردند که ما بایست صنعت نفت را ملّی کنیم؛ نفت ما دست انگلیسها بود، [میگفتند] این را ملّی کنیم. نخستوزیرِ آن روزِ کشور یک سخنرانی کرد و گفت «چه میگویند اینها که میگویند صنعت نفت را ملّی کنیم؟ ملّت ایران مگر میتواند نفت را اداره کند؟ ما یک لولهنگ، درست نمیتوانیم بسازیم.» میدانید لولهنگ چیست؟ لولهنگ آفتابهی گِلی است؛ من دیده بودم؛ آن قدیمها در بعضی از روستاها آفتابه درست میکردند، نه از مس و مثلاً حلبی و مانند اینها که معمول بود، [بلکه] از گِل. میگفت «ما در حدّ آفتابهی گِلی، در حدّ لولهنگ هستیم؛ ایرانی [مگر] میتواند نفت را اداره کند؟» این، آن وقت معروف شد. حالا نفتِ آن روز چه بود که بنا بود اداره بشود؟ این پالایشگاه آبادان؛ آن چیزی که باید اداره میشد پالایشگاه آبادان بود. میگفتند ایرانی که نمیتواند پالایشگاه اداره کند! یعنی اعتقاد این بود. خب، پس مواردی اینجوری پیش میآید؛ حالا به آن شدّت نه، امّا در مراحل گوناگونی اراده ضعیف میشود برای حرکت کردن.
امروز بنده به کشور که نگاه میکنم، به وضع عمومی کشور که نگاه میکنم، بحمدالله میبینم این مشکلات وجود ندارد؛ یعنی هم ارادهی حرکت وجود دارد، هم توانایی حرکت وجود دارد. این «توانایی» که من میگویم شعار نیست، این واقعیّت است. ما چند میلیون ــ توجّه کنید به این آمار! آمارِ واضحِ روشنی است ــ جوان دانشآموخته یا در حال دانشآموزی داریم، دانشجو داریم؛ چند میلیون! این ثروت چیزِ کمی است؟ و حالا اگر هم نگوییم همه، بسیاری [از آنها] باانگیزه هستند، روحیهی انقلابی در کشور وجود دارد، رسوخ دارد. همین بیاناتی که این چند جوان عزیز اینجا بیان کردند که «ما آماده هستیم، ما پیشنهاد داریم»، اینها خیلی ارزشمند است. پس هم اراده هست، انگیزه هست، تصمیم هست برای پیشرفت، هم توانایی هست؛ خب از این استفاده کنیم. اگر از این فرصتِ وجودِ «خواستن و توانستن» ــ که امروز هست ــ استفاده نکنیم، ظلم کردهایم. چه کسی باید از این فرصت استفاده کند؟ هم مسئولین باید استفاده کنند، هم خود نخبهها، هم خود مراکز علمی باید استفاده کنند؛ اگر نکنیم، ظلم کردهایم؛ به کشورمان ظلم کردهایم، به تاریخمان ظلم کردهایم. همه مسئولیم؛ بنده هم مسئولم، مسئولان دولتی و اجرائی هم مسئولند، شما جوانها هم مسئولید، وزرای محترم دستگاههای علمی و مرتبطین مراکز علمی هم که مسئولیّت دارند مسئولند. همه باید تلاش کنیم تا این حرکت علمی، این چیز جدیدی که بنده توقّع دارم ــ یعنی یک حرکت مبتکرانه، راههای میانبُر، جهش جدید، خیزش جدید ــ اتّفاق بیفتد. این مسئولیّت بر دوش همهی ما هست.
به مناسبت ذکر مسئولیّت، نکتهی سوّمی را من یادداشت کردهام که عرض بکنم و آن نکته این است که علم مسئولیّتآور است، مثل همهی داراییهای دیگر، مثل همهی ثروتهای دیگر. دارایی مسئولیّتآور است؛ دارایی فکری، دارایی مالی، دارایی قدرت، اینها همه مسئولیّتآور است. هر داراییای که خدای متعال به شما داده، در قبالش مسئولیّتی گماشته و قرار داده؛ علم هم از جملهی همین داراییهای ارزشمند است. [شما که] علم دارید، این علم، شما را مسئول میکند. «مسئول میکند» یعنی چه؟ یعنی باید، هم از علمتان به نفع مردم استفاده کنید، هم از اعتباری که این علم به شما داده به نفع مردم استفاده کنید. گاهی یک عالم میتواند از اعتباری که در جامعه دارد، در زمینهای غیر از زمینهی علمِ خودش و تخصّصِ خودش به سود مردم استفاده کند. این مسئولیّت هست. شما اگر در دانش هستهای، دانش پزشکی، فیزیک، مدیریّت یا هر دانش دیگری یک رتبهی علمیای به دست آوردید، این طبعاً برای شما در هر دو جهت مسئولیّت ایجاد میکند؛ یعنی هم خود آن دانش در خدمت به مردم باید قرار بگیرد و هم آن اعتباری که شما به خاطر این علم پیدا میکنید. این جملهی معروف امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این زمینه، حرف را تمام میکند: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقِرّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛(۶) یعنی خدای متعال این تعهّد را از علما گرفته، از دانشمندان گرفته که در این زمینه تحمّل نکنند «کِظَّة ظالم» و «سَغَب مظلوم» را؛ نباید تحمّل کنند پُرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده را؛ اَلّا یُقِرّوا. باید عکسالعمل نشان بدهیم، واکنش نشان بدهیم. امروز، در قضیّهی غزّه، این [وظیفهی] واکنش بر دوش همهی ما وجود دارد؛ باید واکنش نشان بدهیم؛ عدّهای گرسنهاند، عدّهای زیر بمبارانند، عدّهای دارند صدتا صدتا به شهادت میرسند. در این جبههبندیهای متعدّدی که وجود دارد در سطح جهان، در سطح کشور، عالِم ــ چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه ــ باید اوّلاً تلاش کند حق را بشناسد، حق مشخّص بشود، در کنار حق بِایستد؛ بیتفاوتی، نگاه کردنِ بیتفاوت، برای عالِم و دانشمند جایز نیست.
نکتهی بعدی دربارهی این شیوهی عملیّاتیِ رایجی است که چند بار هم بنده دربارهی آن صحبت کردهام و آن، مسئلهی مقالات علمی است. بنده در این زمینه تا حالا دو سه مرتبه بحث کردهام.(۷) من تصوّر میکردم تذکّراتی که قبلاً داده شده کفایت کرده، یعنی کار را درست کرده، [امّا] شنیدم اینجور نیست. مقالهی علمی را شرط ارتقاء هیئت علمی قرار دادن، به نظر من هیچ منطقی ندارد؛ یعنی واقعاً انسان نمیتواند این را هضم بکند. بنده در اینکه ما در مسابقهی علمی دنیا باید سهیم باشیم، شریک باشیم، شرکت کنیم، تردیدی ندارم، حتماً این کار باید انجام بگیرد؛ امّا اینکه ما همهی اساتید خودمان را و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور خودمان را موظّف کنیم که اگر میخواهید ارتقاء پیدا کنید، باید بروید پیش فلان مجلّهی معروف دنیا یا مرکز علمی دنیا امتحان بدهید ــ مقالهنویسی یعنی این دیگر؛ یعنی مشخّص بشود رتبهی علمی شما از نظر فلان مرکز چه رتبهای است ــ من این را منطقی نمیبینم. بله، مقالهنویسی خوب است؛ اینکه تعدادی از اساتید مبرّز کشور در رشتههای خاصّ خودشان تحقیقات بکنند، مقالاتِ استنادیِ قابلِ توجّه در مطبوعات معتبر دنیا و مراکز علمی دنیا منتشر کنند، بنده با این کاملاً موافقم، این کار باید انجام بگیرد؛ امّا اینکه ما شرط ارتقاء را مقاله قرار بدهیم، یعنی این را تعمیم بدهیم به کلّ [اساتید]، این به نظر من کار منطقیای نیست. البتّه مقالههای خوب میتوانند شهرت و اعتبار علمی کشور را بالا ببرند؛ این هست. باید راههای مناسبی پیدا بشود و دستگاههای مدیریّت علمی کشور راههایی را [پیدا کنند] برای اینکه این شهرت و اعتبار علمی کشور در رتبهبندیهای جهانی تنزّل نکند.
من در مورد مقالهها و پایاننامهها بارها عرض کردهام(۸) که هدف مقالات علمی، مقالات پژوهشی و پایاننامهها باید کمک به مسائل کشور باشد؛ هدف اصلی این است. فراموش نکنیم این نکتهای را که چند لحظه پیش گفتم: حضور در مسابقات علمی جهانی لازم است، امّا هدف واقعی این است که ما با این مقالات، با این پژوهش علمی، مشکلی از مشکلات کشور را حل کنیم. همین مسائلی که الان اینجا گفته شد و مطرح شد ــ مسئلهی محیط زیست، مسئلهی طبّ سنّتی، مسئلهی خودرو ــ اینها خب مسائل کشور است و صدها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ اگر بخواهیم از طریق علم، با روش علمی و عالمانه این مسائل را حل کنیم، احتیاج به همین مقالات و پژوهشها است؛ پس باید مقالات ما، پایاننامههای دانشجویان ما، ناظر به این مشکلات باشد که آنها را حل کند. واقعاً همهی زمینهها، از بهداشت و سلامت، مسکن، امنیّت، تا تغذیه، خانواده، محیط زیست، تا اصلاح ساختارهای حکومتی ــ اصلاح ساختارهای حکومتی! این یکی از موضوعات است ــ تا ارتباطات بینالملل، میدانی است برای کار علمی؛ کارهای علمی، تحقیقات علمی، اینجور باشد. ما پابند نباشیم به کارهای روزنامهای ــ به تعبیر فرنگی «ژورنالیستی» ــ که یک نفری بردارد در یک روزنامهای یک مقالهای مثلاً دربارهی ارتباطات بینالملل، دربارهی مسائل سیاسی و مانند اینها بنویسد؛ به اینها متّکی نباشیم؛ کار علمی درستی انجام بگیرد.
نکتهی آخر در این باب، وظیفهی مسئولان است. خب خوشبختانه اینجا آقایان وزرا و معاون محترم رئیسجمهور و مسئولان مختلف حضور دارند. آن چیزی که من میتوانم به طور خلاصه در این باب عرض کنم این است: مسئولین باید کاری کنند که نخبه احساس کند مفید است، احساس مفید بودن بکند. یکی از علل همین مهاجرتها و رفتنهایی که حالا مطرح است در دهنها و روزنامهها ــ و بعضیها هم یک خرده مبالغهآمیز حرف میزنند در این زمینه ــ این است که این نخبه احساس میکند که اینجا کاری ندارد. بنده در تذکّرات قبلی گفتهام(۹) یک فرد نخبه دو توقّع از دستگاه مدیریّت کشور دارد: یکی اینکه یک اشتغالی داشته باشد، مشغول باشد، کار کند، دوّم اینکه امکان تداوم مطالعات و تحصیلات داشته باشد. یکی از چیزهایی که جاذبهی بیرون رفتن نخبهها است این است که آنجاها امکان تحقیقات و پیشرفتها و مانند اینها وجود دارد؛ این امکان را و اشتغال را اینجا برایشان فراهم بکنیم. من امروز میخواهم بگویم [اگر] توقّع نخبه را خلاصه کنیم، میشود اینکه نخبه میخواهد احساس کند که در کشور مفید است.
راههایی وجود دارد برای این کار. حالا امروز خوشبختانه دو سه مرتبه صحبتِ این شرکتهای دانشبنیان شد، من هم همین را یادداشت کردهام؛ یکی از بهترین راههایی که نخبه احساس کند مفید است تشکیل شرکتهای دانشبنیان است. شرکتهای دانشبنیان، هم پیشرفت اقتصادی به کشور میدهد، هم نشاط در کشور ایجاد میکند، هم پیشرفت علمی به کشور میدهد، هم نخبهها را حفظ میکند و از وجود نخبهها برای کشور استفاده میشود. بنابراین، من تأکید میکنم که شرکتهای دانشبنیان را تقویت کنید. و یکی از راههای تقویت این است که محصولات این شرکتها دیگر از خارج وارد نشود. در همین اواخر، چند گزارش شکایتآمیز به من شده که شرکت دانشبنیان میگوید «ما این محصول را تولید میکنیم، فلان دستگاه اداری که مصرفکنندهی این محصول است، این را از خارج وارد میکند»؛ چرا؟ باید یاد بگیریم، عادت کنیم ــ بخصوص دستگاههای دولتی که غالباً جزو مشتریهای مهمّ این محصولات هستند ــ که از محصول داخلی استفاده کنیم. این مسئله که این همه تکرار میشود، اوّلین مخاطبش خود ما هستیم، خود مسئولین هستند، دستگاههای دولتی هستند، دستگاههای حکومتی هستند؛ اینها بایستی از محصولات داخلی استفاده کنند و در درجهی اوّل از همین محصولات شرکتهای دانشبنیان.
خب، عرایض ما تمام شد. یک مطلب کوتاه، یک کلمه، دربارهی قضایای جاری فلسطین و غزّه عرض میکنم. در قضیّهی فلسطین، آنچه جلوی چشم همهی دنیا است جنایتِ نسلکشیِ رژیمِ غاصب است؛ این را همهی دنیا دارند مشاهده میکنند. مسئولین بعضی از کشورها که با مسئولین کشور ما صحبت کردند، در دفاع از رژیم غاصب صهیونیستی، اعتراضشان این بوده که چرا فلسطینیها غیرنظامیها را کشتند. اوّلاً این حرف، خلاف واقع است؛ یعنی اصلاً اینهایی که در شهرکها و مانند اینها هستند غیر نظامی نیستند، همه مسلّحند. حالا گیرم غیر نظامی [باشند]؛ چه تعداد غیر نظامی کشته شدند؟ صد برابرِ آنها را الان این رژیم غاصب از زن و بچّه و پیر و جوان غیر نظامی دارد میکشد. داخل این ساختمانهای غزّه که نظامیها ساکن نیستند ــ نظامیها جاهای خودشان هستند، آنها هم میدانند ــ اینها همین مردمند. مراکز پُرجمعیّت را انتخاب میکنند و میزنند. فلسطینیها در غزّه، در همین چند روز، چند هزار [نفر] تا حالا کشته دادهاند! این جنایت جلوی چشم همهی مردم دنیا است. اینها باید محاکمه بشوند؛ دولتِ غاصبِ رژیمِ صهیونیستیِ امروز قطعاً باید محاکمه بشود؛ آنها باید محاکمه بشوند، دولت آمریکا هم بایستی مسئولیّت خودش را در این قضیّه بشناسد.
آنطوری که اطّلاعات متعدّد به ما میگوید، سیاستِ جاریِ این روزها، یعنی همین هفتهی اخیرِ داخلِ رژیمِ صهیونیستی را آمریکاییها دارند تنظیم میکنند؛ یعنی سیاستگذار، آنها هستند و این کارهایی که دارد انجام میگیرد سیاست آمریکاییها است. آمریکاییها مسئولیّت خودشان را مورد توجّه قرار بدهند؛ مسئولند. بمبارانها باید فوراً قطع بشود. ملّتهای مسلمان عصبانیاند، جدّاً عصبانیاند؛ نشانههایش را شما دارید میبینید: اجتماعات گروههای مردم، نه فقط در کشورهای اسلامی، [بلکه] در لسآنجلس، در هلند، در فرانسه، در کشورهای اروپایی؛ در کشورهای غربی، مردم اجتماعات میکنند ــ مسلمان و غیر مسلمان ــ در کشورهای اسلامی هم که روشن است. مردم عصبانیاند. اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بیتاب میشوند، نیروهای مقاومت بیتاب میشوند، دیگر کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد؛ این را بدانند. [بعد،] از کسانی توقّع نکنند که «نگذارید فلان گروه، فلان کار را بکند»؛ کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بیتاب شدند؛ این یک واقعیّتی است که وجود دارد. البتّه رژیم صهیونیستی هر کار هم بکند، جبران شکست مفتضحانهای را که در این قضیّه خورد نخواهد توانست بکند.(۱۰) خب، جملهی آخر را شما بیان کردید دیگر؛ ممنون.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، هفت نفر از نخبگان به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند. همچنین آقای روحالله دهقانی فیروزآبادی (معاون علمی، فنّاوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور و رئیس بنیاد ملّی نخبگان) گزارشی ارائه کرد.