يك زائر زن ايراني در پاسخ به يكي از خدّام حرم پيامبر (ص) كه از دست زدن زائر ايراني به حرم پيامبر جلوگيري مي كرد و مي گفت: شرك است، گفت: پسرم چند ماهي است به سربازي رفته و لباسش سرچوب لباس است. مدتي پيش وقتي دلتنگ او شدم و نمي توانستم او را ببينم، رفتم و لباسش را آوردم و بوسيدم. آيا من لباس پرست و يا مشرك و يا ديوانه هستم؟
خادم زن گفت: نه.
پاسخ داده شد كه چرا من لباس را بوسديم؟
گفت: چون از آن لباس به ياد شخصي مي افتي.
گفته شد: پس ما شيعيان هم با ديدن ستون توبه و دست كشيدن به آن، مي فهميم كه آن سنگ است، ولي يادگار عزيز خداوندست و آنرا لمس مي كنيم.
جالب اينكه آن خانم هم پذيرفت.