فلسطيني بود و شايد اهل جهاد و شهادت با اين حال ناآگاه مي نمود، از نماز خواندنم در مسجدالنبي متعجب شده بود و اين از كلامش معلوم بود.
گفت خيلي خوشحالم كه مي بينم شيعيان در مسجد نبوي نماز مي خوانند، چون بارها به ما گفته اند كه شيعيان در مسجدالنبي نماز نمي خوانند.
گفتم ما اصلا به مدينه آمده ايم به دو هدف ؛ زيارت رسول الله(ص) و اهل بيتش و سپس خواندن نماز در مسجد او چون اين روايت را از قول ايشان شنيده ايم كه نماز در مسجد من برابر با هزار نماز در ساير مساجد بجز مسجدالحرام است.
متعجب و اين بار آگاه از كنارم رفت؛
با خود گفتم وقتي صرف نماز خواندنم در مسجد النبي علاوه بر ثواب اين قدر خاصيت دارد كه خود خواندن نماز باعث رفع شبهات نسبت به تشيع مي شود چرا اين كار را با همت بيشتري دنبال نكنم. از فردا با همت بيشتر مرتب تر و متين تر در مسجد حاضر بودم. حاضر بودم به نيت رفع شبهات با عمل و نه به زبان.