در خانه خدا نشسته بوديم. يكباره مردي مسن به يك خانم ايراني كه روبروم نشسته بود، گفت: ايراني مجوس. . . مشرك . . .
آن خانم متوجه نشد كه او چه گفت، ولي يك مرد عرب زبان حدود 35 سال شروع كرد براي آن مرد مسن توضيح دادن كه اينها (ايراني ها) اعتقادشان بالاست و داراي علماي بزرگي هستند و . . . كه صحبت او را كاملاً متوجه نشدم.
آن مرد مسن در انتها كه بلند شد تا برود، باز هم به آن خانم ايراني گفت: موقع نماز خواندن، دست به سينه نماز بخوان و رفت.
مرد عرب روبه من كرد و با زبان شكسته فارسي گفت: من يك شيعه از عراق هستم و در پاسخ آن مرد وهابي،گفتم: مگر در قرآن نيامده است كه مشركين وارد مكه نشوند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا»، پس چطور دولت شما به ايراني ها ويزا داده و اجازه وارد شدن به حرم را داده است?! او هم چون پاسخ نداشت، مكان را رها كرد و دور شد.
از روش پاسخ او، خوشم آمد و از او تشكر كردم.
