ده پرسش مهم از زندگی و امامت امام سجاد (ع) به همراه پاسخ‌های کوتاه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
ده پرسش مهم از زندگی و امامت امام سجاد (ع) به همراه پاسخ‌های کوتاه

دوران امامت امام سجاد علیه‌السلام را می‌توان به عنوان سخت‌ترین و بحرانی‌ترین دوره تاریخ اسلام برای اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دانست که در این دوران، جامعه اسلامی با فساد اخلاقی، انحطاط فکری و اختناق سیاسی شدیدی مواجه بود که در آن حتی بیان حقایق دینی نیز با خطراتی جدی روبه‌رو بود. امام سجاد علیه‌السلام در چنین شرایطی با بهره‌گیری از اصل تقیه و روش‌های فرهنگی و تربیتی، به حفظ و تداوم خط امامت و آموزه‌های اهل بیت پرداختند و با دعاهایی چون صحیفه سجادیه، نسلی را تربیت کردند که پایه‌گذار تحولی عظیم در تاریخ اسلام شد.

 

پرسش اول: دلیل عدم حمایت امام سجاد (ع) از قیام‌های زمان خود:

 

پاسخ: در دوره‌ای که یزید با خشونت بر اوضاع مسلط بود و هرگونه مخالفت را سرکوب می‌کرد، حمایت امام سجاد (ع) از قیام‌ها، نتیجه‌ای جز شکست و سرکوب برای اسلام نداشت. یک قیام موفق، یا باید به پیروزی قطعی منجر شود یا شکستی که دستاوردهای ارزنده‌ای به همراه داشته باشد. حمایت از قیام‌های آن زمان، به دلیل شرایط بحرانی و فقدان آمادگی کافی، به ضرر اسلام تمام می‌شد.

پس از کربلا، رسالت اصلی امام سجاد (ع) تبیین پیام عاشورا و حفظ و ترویج فرهنگ اهل‌بیت (ع) بود. ایشان با سلاح بیان، خطبه و دعا، اذهان خفته را بیدار و چشم‌های بسته را باز نمودند تا حقیقت قیام امام حسین (ع) آشکار شود؛ قیامی که برای حفظ اسلام و مکتب تشیع صورت گرفت، نه برای کسب قدرت. امام سجاد (ع) با زنده ماندن خود، به جهانیان نشان داد که امام حسین (ع) اسلام را در معرض خطر جدی می‌دید و حکومت یزید را برای آینده اسلام مضر می‌دانست و به همین دلیل، برای احیای دین، جان خود را فدا کرد. تداوم این اهداف، نیازمند روشنگری و هدایت مردم توسط امام سجاد (ع) بود.

سرکوب شدید حکومت اموی: پس از واقعه کربلا، حکومت اموی با قدرتی تمام‌عیار به سرکوب هرگونه حرکت اعتراضی پرداخت. قیام‌های مسلحانه معمولاً با پاسخ‌های خشن و قتل‌عام گسترده همراه بود که نتیجه آن تضعیف بیشتر جامعه شیعی و نابودی نیروهای وفادار امام بود.

ضعف نیروی اجتماعی و سیاسی: پس از کشتارهای گسترده در کربلا و فشارهای سیاسی، جامعه شیعی به شدت تضعیف شده بود و قدرت نظامی کافی برای قیامی موفق نداشت. امام سجاد (ع) با شناخت این واقعیت، از قیام‌هایی که احتمال شکست آن‌ها بالا بود، حمایت نکرد تا مردم و پیروان خود را در معرض خطر بی‌مورد قرار ندهد.

حفظ جان و امنیت پیروان: با توجه به وضعیت بحرانی و شدت سرکوب‌ها، امام سجاد (ع) توجه ویژه‌ای به حفظ جان پیروان خود داشت. حمایت از قیام مسلحانه می‌توانست منجر به قتل‌عام گسترده و نابودی نسل‌های بعدی شیعیان شود که این با منطق حفظ جامعه دینی در تضاد بود.

در مجموع، عدم حمایت امام سجاد (ع) از قیام‌های مسلحانه نه به معنای ضعف یا تسلیم، بلکه به عنوان یک استراتژی هوشمندانه برای حفاظت از دین، مردم و فرهنگ اسلامی در آن دوران حساس بوده است.

امام سجاد (ع) همچنین از حمایت برخی از قیام‌ها خودداری کرد، زیرا میان رهبران آن‌ها افرادی بودند که اهدافشان صرفاً کسب مقام و ریاست بود، نه دفاع از مقدسات. عبدالله بن زبیر، که نقش مهمی در واقعه حره داشت، نمونه‌ای از این افراد جاه‌طلب بود. او پس از شهادت امام حسین (ع) با اهداف سیاسی، مردم را سرزنش کرده و از یزید بدگویی می‌کرد

صِرف قیام علیه حاکم ظالم، مجوز حمایت یک معصوم نیست. شرایط زمانی، آمادگی مردم و اهداف قیام، فاکتورهای مهمی هستند. امام حسین (ع) نیز با وجود دعوت مردم کوفه، پس از بررسی دقیق شرایط و اطمینان از آمادگی و خلوص نیت آن‌ها (از طریق ارسال حضرت مسلم)، قیام خود را آغاز کردند. اگر امام حسین (ع) در زمان امام سجاد (ع) بودند، روش ایشان را در پیش می‌گرفتند.

 

پرسش دوم: مادر امام سجاد چه کسی بود؟

 

پاسخ: مادر امام زین‌العابدین علیه السلام زنی از خانواده‌ای اصیل، سرشناس و باشرافت ایرانی بود. در منابع تاریخی نام آن بانوی بزرگوار شهربانو یا شاه زنان عنوان شده است. البته گفته شده که ایشان در همان زمان تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندیده است. بر اساس این نقل مشخص می‌شود که این بانو در سال ۶۱ هجری در دنیا نبوده که بخواهد در کربلا حضور داشته باشد.

درکل این مطلبی که گفته می‌شود شهربانو، یعنی همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام سجاد علیه السلام از خانواده ایرانی بوده صحت دارد، اما در مورد اینکه ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی باشد یا از خاندان‌های مطرح و بزرگ ایرانی بوده، هنوز هم بین تاریخ‌شناسان و پژوهشگران این عرصه تفاوت نظرهایی وجود دارد.

 

پرسش سوم: آیا مزار بی بی شهربانو که در نزدیکی تهران قرار دارد مربوط به مادر امام سجاد است؟

 

پاسخ: درباره مزار مطهر مادر امام زین‌العابدین علیه السلام اشتباهات فاحش و مشخصی وجود دارد؛ اول این که همان طور که اشاره شد، مادر آن حضرت در زمان وضع حمل و تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفته و آن حضرت مادر به خود ندیده‌اند، به این صورت این مطلبی که گفته می‌شود این خانم همراه با امام حسین علیه السلام بوده و در روز عاشورا زمانی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، سوار بر اسبی شده است و ایشان را تعقیب کردند تا به ایران رسیدند و در این منطقه وارد کوه شد و کوه به هم آمد، تنها افسانه و داستان خیالی است و سندیت ندارد.

محمدباقر مجلسی در جلاء العیون گفته: معروف است که حضرت شـهربانو بـه‌ هـنگام‌ تولد امام‌ سجاد در مدینه‌ درگذشت‌ و در قبرستان بقیع بـه خـاک سـپرده شـده است.

مقبره بی‌بی شهربانو در نزدیکی تهران آرامگاهی است که به ایرانی‌های زرتشتی قبل از ورود اسلام به ایران تعلق داشته که اموات و مردگان خود را در این مکان داخل دخمه‌ای قرار می‌دادند، در این میان اولین اثر اسلامی که در این محل به دست آمده به قرن ششم مربوط می‌شود که گویا بعضی از مسلمانان هم اموات خود را در این محل دفن می‌کردند، پس در مجموع هیچ ارتباطی به مادر امام سجاد علیه السلام ندارد.

 

پرسش چهارم: آیا اگر حضرت علی اکبر شهید نمی‌شدند ایشان امام بعد امام حسین بودند؟

 

پاسخ: در روایتی که جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل کرده، چنین آمده است که: پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در شب معراج فرمودند: اسامی ائمه (علیه السلام) را دیدم که بر ساق عرش نوشته شده بود که دوازده اسم بود و سپس نام ائمه (علیه السلام) را بیان کردند.اگر چه در روایت جابر، نام «علی» (امام چهارم) مطلق آمده، ولی به قرینه روایات دیگر، مراد امام سجاد (علیه السلام) است؛ زیرا در برخی از آن‌ها بعد از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) تصریح به لقب حضرت شده است.۱

در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز نقل شده خداوند چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم(ع)،‌ چهارده نور از نور عظمت خود را خلق کرده بود.۲

و اگر برخی از روایات هم به این نکته اشاره شده که یکی از نشانه های امام بعد این است که فرزند بزرگتر باشد، در صورتی است که اولا در فرزند عیبی نباشد(مانند روایتی که در اصول کافی آمده، حاکی از این است که برخی از بزرگان اصحاب امام صادق میگویند پس از فوت امام صادق مردم به دور عبد الله افطح جمع شده بودند وعلت آن نقل روایتی بود که آنان نقل میکردند از امام صادق که حضرت فرموده است امامت در فرزند بزرگتر است در صورتی که در وی عیبی وجود نداشته باشد د رادامه راویان حدیث کیفیت پی بردنشان به امامت موسی بن جعفر علیه السلام را ذکر نموده اند.)۳

و ثانیا فرزند بزرگتر امام در قید حیات باشد (در روایاتی که نام ائمه علیهم‌السلام از زمان پیامبر اسلام (ص) نقل شده ــ و نیز طبق روایتی از امام صادق (ع) که تصریح می‌کند اسامی اهل‌بیت حتی از زمان خلقت حضرت آدم (ع) مشخص بوده است ــ امامت امام سجاد (ع) در این مسیر الهی پیش‌بینی و تثبیت شده بود. بنابراین با در نظر گرفتن مجموع این شواهد تاریخی و روایی، روشن است که امامت پس از امام حسین (ع) به امام سجاد (ع) منتقل شده است.)

 

پرسش پنجم: نظر محمدبن حنفیه نسبت به امامت امام سجاد علیه‌السلام

 

پاسخ: با بررسی منابع تاریخی و روایی به این نتیجه می رسیم که به جز یک بار، که آنهم توضیحش خواهد آمد محمدبن‌حنفیه هیچگاه ادعایی مبنی بر امامت نداشته است و وی بر عکس، ولایت و امامت تمامی ائمه حتی امام سجاد علیهم السلام را قبول داشته و بدان معترف بوده است.

در منابع فقط به یک گفتگوی عادی و دور از تنش بین وی و امام سجاد علیه السلام اشاره شده . علما و بزرگان براین باورندکه این گفتگوها به جهت رفع شبهه ازجمع شیعیان ودوستداران اهل بیت بوده. و محمد بن حنفیه با این روش می خواست مقام و منزلت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ را برای آنانکه به امامت محمد گرایش داشتند روشن نموده و از پیدایش فرقه جدید وانشعاب شیعه جلوگیری کند .وگرنه خبرامامت امام سجاد را از پدر وبرادرش امام حسین شنیده وبرآن وقوف داشت.۴

شیخ کلینی و دیگران از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده اند که چون امام حسین علیه السّلام بدرجه رفیع شهادت نائل گردید محمد بن حنفیه خدمت امام سجاد علیه السّلام عرض کرد: ای برادر زاده من، می دانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله بعد از خود وصیّت و امامت را به علی علیه السّلام گذاشت و از آن پس به امام حسن علیه السّلام و از پس وی امام حسین علیه السّلام، هم اکنون که پدرت شهید گردید و برای بعد از خود جانشینی تعیین نکرد اینک من عموی تو و برادر پدر تو و فرزند علی علیه السّلام می باشم و به سن از تو بزرگترم و با این سن که مراست و آن خرد سالی که تو داری من به امر امامت از تو سزاوارترم.

امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: «ای عمو جان! امر امامت در اختیار من است و در تو نیست. در این موضوع سعی کن که از جاهلان نباشی.»

اما محمد حنفیه سخن امام زین‌العابدین علیه السلام را قبول نمی‌کرد و همچنان بر این گمان بود که او عهده‌دار این مقام الهی است. آن طور که در کتاب کافی و دیگر منابع معتبر شیعه ثبت و نوشته شده است، امام زین‌العابدین علیه السلام در مسجدالحرام و در برابر حجر الاسود کرامتی داشتند تا از این طریق به محمد حنفیه ثابت شد که او در حد امامت نیست و این مقام از سوی خدای متعال به شایسته‌ترین و لایق‌ترین افراد اعطا می‌شود.

وقتی محمد حنفیه این کرامت را از سوی آن حضرت با چشم خود مشاهده کرد، با تمام وجود به امامت امام زین‌العابدین علیه السلام اذعان کرد. بعد از آن ماجرا دیگر با آن امام بزرگوار اختلافی نداشت و از ایشان تبعیت می‌کرد، به‌طوری که در بسیاری از موارد عنوان شده که وقتی امام علیه السلام در خطر قرار می‌گرفتند و ناچار به تقیه بودند، آن حضرت بعضی از امور را به‌وسیله محمد حنفیه انجام می‌دادند.

 

پرسش ششم: موضع امام سجاد در مورد قیام مختار

 

پاسخ: از مجموع شواهد تاریخی استفاده می‏شود، مختار جزو چهره‏ای سیاسی و محب‏وب شیفته اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بوده و هر چند ممکن است، در مسیر عمل‏ نقدهایی بر او وارد کنند، ولی در اصل نیت و انگیزه والا و مقدس مختار درانتقام گرفتن از خون شهدای کربلا بحثی نیست.

قیام مختار در سال ۶۶ هجری به انگیزه انتقام شهدای و بر ضد امویان و به رهبری مختار بن ابی‌عبیده ثقفی صورت گرفت. مختار موفق شد تقریباً تمام قاتلان واقعه کربلا را به سزای اعمالشان برساند و به واسطه این کار مایه‌ی خشنودی اهل بیت پیامبر گردید. طبق گزارشات تاریخی، به نظر می‌رسد امام سجاد (علیه‌السّلام) با این قیام موافق بوده است؛ هر چند به واسطه‌ی شرایط سیاسی که در جامعه حاکم بود، آن حضرت به واسطه تقیه بعضاً هدایای مختار را رد کرده، و یا سخنانی بر علیه او گفته است.

«علامه مامقانی» قائل است که حکومت و قیام مختار با اجازه‌ی امام سجاد (علیه‌السّلام) بوده است.۵

«آیۀ‌الله خویی نیز درباره مختار اعتقاد دارند که اخبار و روایات در مدح و ستایش مختار، قوی‌تر از روایاتی هستند که در ذم مختار بیان شده‏‌اند و از بعضی روایات روشن می‌شود که قیام مختار با اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است.»۶

در «رجال کشی شیخ طوسی» آمده است: «هنگامی که مختار سربریده‌ی ابن زیاد و عمربن سعد را به نزد امام فرستاد حضرت به سجده افتاد و در سجده شکر خدا را این گونه سپاس گفت: حمد و ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدای به مختار پاداش و جزای خیر عنایت فرماید.» ۷

علامه امینی صاحب الغدیر در دفاع از شخصیت مختار میگوید: هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد؛ در می‌یابد که، مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است. و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیله ریشه‌کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بود.و ایشان نام ۱۸ تن از علمای بزرگ شیعه را متذکر می‌شوند که د رمدح و تعظیم مختار ثقفی سخن گفته اند.

 

پرسش هفتم: چرا امام سجاد در کربلا بیمار بودند؟ آیا بیماری امام سجاد علیه‌السلام باعث طوری بود که ایشان تمام طول عمر خود در بستر باشند؟

 

پاسخ: بر اساس آنچه در کتب روایی و تاریخی معتبر آمده است، امام در شب و روز عاشورا بیمار بودند و شدت بیماری به حدی بود که برخی منابع نقل کرده‌اند، ایشان حتی توان ایستادن نداشتند و بر عصایی تکیه می‌زدند.شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی و در بخش تحریفات به صورت مفصل به این موضوع پرداخته و پاسخی جامع برای آن ارائه داده‌اند.۸

موضوع بیمار شدن حضرت را می‌توان از ابعاد و جنبه‌های مختلفی بررسی کرد. اولین جنبه بُعد طبیعی ماجرا است. به هیچ عنوان بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) موضوع عجیبی نبود و هر فردی در طول زندگانی خود دچار بیماری می‌شود که گاهی خفیف و گاهی شدید است؛ از قضا بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) در این ایام از نوع شدید آن بوده است. بر خلاف اشارۀ متواتر به موضوع بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) در ایام عاشورا، هیچ منبع قابل استنادی به بیماری ایشان در بازه‌های زمانی دیگر اشاره نکرده است.

بُعد دیگر بررسی ماجرا بعد معنوی آن است. یکی از ویژگی‌های خداوند، حکیم است و حکمت خداوند اقتضا می‌کند، گاهی برخی امور به صورت همزمان رخ دهند. یکی از نظریه‌هایی که دربارۀ موضوع مورد بحث وجود دارد این است که شاید هم‌زمانی بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) و واقعۀ عاشورا حکمتی داشته و این حکمت حفظ جان امام بوده است؛ چنان‌ که در نقل‌های بسیاری آورده‌اند که «سپاه مقابل چندین بار قصد جان امام را کردند، اما همین شدت بیماری مانع آن‌ها شد.» حضرت باید در این صحنۀ نبرد زنده می‌ماندند، تا بعد از امام حسین (علیه‌السلام) پرچم امامت را بالا بگیرند و به هدایت خلق مشغول شوند.

برخی فقط با تحلیل وقایع عاشورا به امام لقب امام بیمار می‌دهند.باید توجه داشته باشیم که پشت ایجاد چنین تصویر مخدوش و نادرستی از امام تفکری خطرناک پنهان است که به دنبال تضعیف جایگاه امامت است؛ زیرا اگر این جایگاه تضعیف شود، اثرگذاری مورد انتظار یک امام بر پیروانش نیز واقع نخواهد شد.

تحقیق در احوالات امام سجاد (علیه‌السلام) در فاصلۀ اندکی بعد از عاشورا و در کاخ یزید چهرۀ حقیقی و شخصیت ایشان را به همگان می‌نمایاند. خطبه‌های ایشان در شام به اندازه‌ای کوبنده بود که یزید دیگر نگهداری اسرا در شام را به مصلحت ندید و به سرعت شرایط انتقال آن‌ها به مدینه را فراهم آورد. سخنان امام در جمعی که هیچ شناختی نسبت به سیرۀ پیامبر و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نداشتند و منش معاویه را به عنوان سنت اسلام پذیرفته بودند، بسیار برای یزید و اطرافیانش خطرناک بود؛ زیرا این سخنان موجب بیداری قلب‌هایی می‌شد، که سال‌ها با اقدامات حکومت اموی در خواب غفلت عمیقی فرو رفته بودند.

 

پرسش هشتم: امام سجاد (ع) و واقعه‌ی حَرِّه

 

پاسخ: از جمله وقایع اسف بار عصر امام سجاد (ع) که به دست عمال جنایت کار اموی در مدینه صورت گرفت، «واقعه ی حَرِّه» بود. پس از واقعه ی عاشورا، اهل مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله، امویان و یاران و موالیان آنان را که قریب به یک هزار نفر بودند و نیز خانه ی مروان بن حکم را محاصره کردند و سپس وی و اطرافیان او را به خفت و خواری از شهر راندند. بزرگان بنی امیه هنگام خروج، قسم یاد کردند که اگر توانستند مانع یورش لشکر یزید به مدینه شوند و اگر قادر نبودند، به شام بروند و با لشکر یزید همراهی نکنند.۹
چون خبر قیام مردم مدینه و اخراج امویان به یزید رسید، وی مسلم بن عقبه را که مردی سال خورده و از سرسپردگان دربار بنی امیه بود، با پنج هزار نفر برای سرکوبی نهضت به مدینه فرستاد و به وی گفت: «طی سه روز هر چه دارند از اموال و اثاث منزل و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سپاه بگذار.» ۱۰
سپاه شام به مدینه یورش برد و پس از وقوع جنگی خونین بین دو گروه، قیام شکست خورد. مسلم به مدت سه روز دست سپاهیان خویش را در کشتن مردم و غارت شهر باز گذاشت و شامیان جنایاتی مرتکب شدند که قلم از نوشتن آن شرم دارد تا آن جا که «مسلم» از مردم مدینه به عنوان «برده ی یزید» بیعت گرفت.۱۱

هر چند قیام حره جهات مثبتی چون ضدیت با بنی امیه و عهده داری قیام به دست مردمانی عابد و زاهد را با خود به همراه داشت، اما جهاتی منفی نیز داشت که موجب شد امام سجاد (ع) از شرکت در آن، امتناع ورزد. اولا این قیام، ماهیت اصیل شیعی نداشت و دقیقا در خط زبیر قرار داشت، چرا که عبدالله بن زبیر در میان صفوف شورشیان، نفوذ زیادی داشت و امام (ع) نمی خواست افرادی چون عبدالله قدرت طلب، ایشان را پل پیروزی قرار دهد. ثانیا رهبری این نهضت با عبدالله بن حنظله بود و در این باره، هیچ گونه نظر خواهی از امام (ع) نشده بود. اما چون رهبران شورش، افرادی مؤمن و صالح بودند و انتقاد و اعتراض های آنان به حاکمیت یزید کاملا به جا و درست بود، امام حرکت آنان را تخطئه نکرد.

 

پرسش نهم: روش امام سجاد (ع) در تعامل با شیعیان و مواجهه با حکومت‌های ظالم چگونه بود؟

 

پاسخ: امام سجاد علیه السلام در شرایطی امامت جامعه را به عهده گرفتند که جامعه اسلامی دچار انحطاطات فکری، عقیدتی و فرهنگی بودند. امام در آن شرایط خفقان، با روش هایی همچون قرائت ادعیه، پند و ارشاد و زنده نگه داشتن یاد عاشورا به اصلاح جامعه پرداختند. در دوران امام سجاد فساد در جامعه و حکومت به اوج خود رسیده بود.کار به جایی رسیده بود که در جامعه ای که جهاد و شهادت و علم و تقوا ارزش بود، خنیاگران و آوازه خوان ها ارزش پیدا کردند، چنان که یکی از آوازه خوان های مشهور زن، وقتی وارد مکه شد، آن چنان مورد استقبال قرار گرفت که در مورد هیچ مفتی و فقیه و محدثی سابقه نداشت.۱۲

امام سجاد (ع) با استفاده از دعا و نیایش به مقابله با این وضعیت پرداخت و جامعه را از رکود اخلاقی نجات داد. ایشان در دعاهای خود بر حق امامت اهل‌بیت (ع) تأکید می‌کردند و فضایل آنان را معرفی می‌نمودند. این دعاها نه تنها به تعمیق ایمان مردم کمک می‌کرد، بلکه آگاهی از مقام والای اهل‌بیت (ع) را نیز گسترش می‌داد. به این ترتیب، امام سجاد (ع) با رویکردی حکیمانه، نور ایمان را در دل‌های مردم زنده کرد

حضرت در شرایط بسیار دشوار پس از واقعه کربلا و در دوران حکومت امویان، با هوشمندی و تدبیر بی‌نظیر، مسئولیت هدایت جامعه و حفظ اصالت تشیع را به عهده داشتند. روش‌های ایشان در این مسیر به گونه‌ای بود که توانستند پیام عاشورا و معارف اهل‌بیت (ع) را به نسل‌های بعد منتقل کنند:

  • استفاده هوشمندانه از فرصت‌ها: امام (ع) حتی در دربار یزید نیز از هر فرصتی برای معرفی اهل‌بیت (ع) و بازگو کردن حقایق کربلا بهره می‌بردند. خطبه‌های ایشان در شام و مدینه نمونه‌های بارزی از این رویکرد هستند.

  • نشر ظریف تشیع: امام (ع) با ظرافت خاصی، بدون ورود مستقیم به سیاست، به ترویج تشیع پرداختند. خرید، آموزش و سپس آزاد کردن بردگان و فرستادن آنان به مناطق مختلف برای تبلیغ معارف اسلامی، یکی از روش‌های زیرکانه و تاثیرگذار ایشان بود.

  • تربیت مبلغان تأثیرگذار: امام سجاد (ع) نه تنها خود ارشاد مستقیم مردم را بر عهده داشتند، بلکه شاگردانی توانمند پرورش دادند که هر یک به نوبه خود مبلغ دین و حامل پیام اهل‌بیت (ع) در جامعه شدند.

  • خطبه‌خوانی‌های موثر: مهم‌ترین خطبه امام (ع) در شام، نقطه عطفی بود که جایگاه اهل‌بیت (ع) و حقانیت قیام کربلا را به روشنی بیان کرد.

  • پاسخگویی به پرسش‌ها: امام (ع) با پاسخ به سوالات مردم و تبیین معانی قرآن، حقیقت امامت و ولایت را به شکلی روشن و قابل فهم برای عموم تبیین می‌کردند.

  • بهره‌گیری از عواطف و احساسات: با لمس عواطف مردم، پیام عاشورا را به عمق جان‌ها منتقل کرده و آن را جهانی ساختند. نشر معارف قرآن و اسلام از طریق دعا و نیایش در صحیفه سجادیه، نمونه‌ای برجسته از این روش است.

  • حضور در تجمعات مردمی: امام سجاد (ع) در اجتماعات حضور یافته و با مردم ارتباط نزدیک برقرار می‌کردند تا اهداف قیام حسینی را به شکلی ملموس و تاثیرگذار به آنان منتقل نمایند.

 

پرسش دهم: امام سجاد علیه‌السلام در زمان کدام خلفا زندگی می‌کردند و به دست کدام خلیفه به شهادت رسیدند؟

 

پاسخ: امام علی بن الحسین علیه السلام در دوران امامت خود با زمامداران یاد شده زیر هم عصر بوده است:

۱- یزید بن معاویه (۶۱ـ ۶۴ق ) (۳-۱).
۲ـ عبد الله بن زبیر(۶۱ـ ۷۳) (۴-۱).
۳ـ معاویه بن یزید(چند ماه از سال ۶۴)
۴ـ مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)
۵ـ عبد الملک بن مروان (۶۵ـ ۸۶)
۶ـ ولید بن عبد الملک (۸۶ـ ۹۶)

در نهایت امام سجاد (ع) در دوران حکومت هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، به دلیل فعالیت‌های روشنگرانه و تأثیرگذاری‌های عمیق در نشر معارف اهل‌بیت (ع) و قیام فکری علیه ظلم، هدف خصومت قرار گرفتند. طبق گزارش‌های تاریخی، هشام بن عبدالملک دستور داد تا امام را با دادن شراب مسموم به قتل برسانند. امام سجاد (ع) پس از مدتی دردناک، در سال ۹۵ هجری قمری در سن ۵۷ سالگی در مدینه به شهادت رسید. این شیوه شهادت.

پی‌نوشت:

۱.بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۰۵؛ «إِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ الْحُسَیْنِ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ یُلَقَّبُ بِزَیْنِ الْعَابِدِینَ».

۲. شیخ صدوق،‌کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۳۳۵و۳۳۶، ح۷.

۳.کافی ج: ۱ ص: ۳۵۱

۴.مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم ۱۳۶۳ هـ .ش، تهران، ج ۴، ص ۸۴ ـ ۸۶ همراه با پاورقی

۵. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۱۱، ص۴۱، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۳۸۱.

۶. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۹، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ه‌.

۷.طوسی، آبی‌جعفر، رجال کشی، ص۱۲۷، مشهد، مرکز تحقیقات و مطالعات.

۸. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج ۱۷، ص۲۲

۹. ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۲۳۰.

۱۰.ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، تحقیق از: علی شیری، ص ۲۳۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص ۳۷۲.

۱۱.تاریخ یعقوبی، ص ۲۵۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق از: سهیل زکار و ریاض زرکلی، ص ۳۶۴.

۱۲. الاغانی، ابو الفرج اصفهانی، دار احیاء التراث العربی، ج ۸، ص ۲۲۵ .

خوانده شده 14 مرتبه

احادیث