ایمان و یقین حضرت زهرا

امتیاز بدهید
(2 امتیاز)

ایمان، اعتقاد و عقیده داشتن حقیقی را گویند که دارای دو رتبه است:

اول: ایمان قلبی

دوم: ایمان عملی

ایمان قلبی و باطنی آن است که در درون انسان پدید می آید و از آن با تعبیراتی چون اعتقاد، باور درونی و معرفت یاد می شود.

وجود ایمان و باور درونی از ضروریات زندگی بشر است به طوری که تصور این امر که فردی بدون اعتقاد و باور قلبی وجود داشته باشد غیر قابل قبول می نماید.

می دانیم که خداوند متعال از اهل اسلام اعتقاد و باور درونی نسبت به امور ضروری مانند وجود خداوند، پیامبران، روز حساب و بسیاری امور دیگر را خواسته است اما وجودِ منحصرِ اعتقاد قلبی را برای یک مسلمان کافی نمی داند و از او می خواهد که ایمان باطنی خود را با عمل توأم نماید.

هر گاه این ایمان قلبی در اعمال انسان اثر گذاشت و او در راستای باور قلبی اعمالش را نیز تحت الشعاع قرار داد و جسم و جانش در یک جهت به حرکت در آمد به ایمان عملی نیز رسیده است.

پیامبر گرامی اسلام در این مورد می فرماید:«اَلْإیمانُ ما خَلَصَ فِی الْقَلْبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأعْمال» (1)

«ایمان آن است که در قلب ایجاد شود و عملِ انسان بر اساس آن انجام پذیرد یعنی ایمانی که فقط، در باطن انسان جای گیرد و عمل انسان را تحت تأثیر خود قرار ندهد، آن ایمان حقیقی نبوده و مقبول حق تعالی قرار نمی گیرد.»

علی علیه السلام نیز در تعریف ایمان می فرماید:«اَلایمانُ إقْرارٌ بِالِّسانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِاْلقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْکانِ»(2)

«ایمان قلبی عبارت از اقرار در زبان، باور داشتن در قلب و عمل کردن بر اساس آن است.»

و نیز علی علیه السلام در جایی دیگر می فرماید:

«ایمان و عمل چون دو برادر به هم پیوسته اند و از یکدیگر جدایی نمی پذیرند و خداوند عزّوجل هیچ یک از آنها را به تنهایی نمی پذیرد و هر دو را با هم می خواهد.»(3)

و امام صادق علیه السلام می فرماید:«اَلْإیمانُ عَمَلٌ کُلُّهُ»(4)

«تمام ایمان، عمل است و چیزی که در آن عمل نباشد ایمان نیست.»

درجات و مراتب ایمان

ایمان مراتب و درجات مختلفی دارد مانند علم همانطور که علم و دانش هم مراتب مختلفی را داراست.

امام صادق علیه السلام در این مورد می فرماید:

«ایمان دارای حالات مختلف، درجات متعدد، طبقات و منازل متفاوت است.»(5)

و نیز فرموده است:

«اشخاص دارای ایمان از نظر ایمانی برخی بر برخی دیگر برتری دارند.»(6)

پیامبر اسلام نیز در این زمینه فرموده است:«اَلْإیمانُ یَزیدُ وَ یَنْقُضُ»(7)

«ایمان زیادت پذیر و کاستی پذیر است.»

و از این روایات معلوم می گردد که تحت تأثیر برخی علل و عوامل، ایمان انسان قوی یا ضعیف می گردد تا آنجا که در برخی به اوج می رود و به مرتبه ی «یقین» می رسد و یا چنان حضیض می پذیرد که کفر، شرک یا نفاق جایگزین آن می شود.

گاهی نیز چنین است که ایمان در مدارج پایین تر قرار می گیرد، و همان تحت تأثیر عواملی ممکن است اوج گرفته و در درجات بالاتر استقرار می یابد.

امام علی علیه السلام:«غایَةُ الْایمانِ اَلإیقان»(8)

«نهایت ایمان یقین است.»

یعنی اگر ایمان در وجود انسان راسخ گردید و به واسطه ی «عمل آگاهانه» تثبیت شد.(9) دارنده ی آن به مقام یقین که بالاترین رتبه ی ایمان است دست می یابد.

و یقین چیزی است که در دنیا بالاتر از آن را نمی توان کسب کرد، رسول بزرگوار اسلام در این مورد فرموده است:«خَیرُ مَا اُلْقِیَ فِی الْقَلْب اَلْیَقینُ»(10)

«برترین چیزی که در قلب انسان نهاده می شود یقین است.» و آن که به درک مرتبه ی یقین توفیق یافت نجات می یابد و رستگار می شود.

درجه ی ایمان فاطمه علیها السلام

رسول گرامی اسلام درباره ی دخترش حضرت فاطمه علیها السلام می گوید: «إنَّ إبْنَتیِ فاطِمَةَ مَلَأ اللهُ قَلْبَها وَ جَوارِحَها إیماناً وَ یَقیناً إلی مَشاشِها»(11)

«به تحقیق دخترم فاطمه، قلب و تمام جوارحش مملو از ایمان و یقین گشته، به طوری که بالاتر از آن مرتبه، ایمان و یقینی قابل تصور نیست.»

از این حدیث و سخنان قبل در می یابیم که ایمان فاطمه علیها السلام نه صرفاً ایمان قلبی است که در حد یک باور و اعتقاد درونی باشد و اعمال او تحت تأثیر شرایط، محیط، عادت، تربیت و …. قرار گیرد؛ و نه صرفاً جنبه ی فعلی و عملی دارد. بلکه رسول خدا درباره ی ایمان وی می فرمايد: «خداوند قلب و عمل او را مملو از ایمان کرده است.»

هر چند گفته شد ایمان فراز و نشیب و اوج و حضیض دارد و تحت تأثیر عوامل و شرایط ممکن است تغییر کند اما فاطمه علیها السلام چه در زمان حیات پیامبر و چه در مدت کوتاه زندگانیش پس از رحلت او، از ایمانی در اوج برخوردار بود و از این رهگذر است که رسول خدا درباره ی او چنان حدیثی را فرمود.

فاطمه علیها السلام به مقامی رسیده که بالاتر از آن متصور نیست؛ ایمان به خداوند و روز رستاخیز چنان سراسر وجود مبارک دختر پیامبر را در بر گرفته بود که در میان زنان زمان خود و پس از آن هیچ زنی نبوده که همتا و همپای او باشد و در میان تمام زنان جهان در طول دوران هستی فقط سه زن توانسته بودند به مقامات بسیار والایی نایل شوند. 1- مریم علیها السلام 2-حضرت خدیجه علیها السلام 3- آسیه همسر فرعون.(12)

تمام وجود فاطمه علیها السلام در ذات ربوبی ذوب گردیده بود و جز وجه پروردگار و لقای الهی چیز دیگری نظر او را به خود جلب نمی کرد، هنگامی که پیامبر از او درباره ی کمبود و نیازهایش می پرسد جوابی می دهد که برای ما تکان دهنده است، می گوید: «لذّتی که از بودن در محضر حضرت حق نصیب من می گردد چنان مرا در خود غرقه می نماید که از هر خواهش و حاجتی غافل و بی نیاز می گردم، و شوق وصال او همه ی نیازها را و کاستی ها را از یادم می برد و مرا جز به تماشای وجه مقام ربوبی به چیز دیگری فرصت نمی دهد.»

آری! عشق و ایمان فاطمه به خدایش چنان ریشه دار و عمیق بود که پس از یک کار سخت روزانه، تمام شب را بیدار می ماند و به راز و نیاز با محبوب سپری می نمود و آنقدر در محراب عبادت بر پای می ایستاد و دعا می کرد که پاهایش تاول می زد.

تازه عروسان را دیده اید که چگونه در شبها و روزهای اول زندگی، بلکه تا هفته ها و ماهها سبکبال و بی خیال پا در خانه ی همسر می گذارند و ایام متمادی را به شادمانی و خوشی سپری می سازند؟

اما ایمان فاطمه چنان است که در اولین شب زندگانی مشترکش با علی علیه السلام اشک او را جاری می سازد و در مقابل سؤال همسرش پاسخ می دهد:

«ورود امروز من به خانه ی تو، مرا به یاد منزلگاه بعد از این، و به یاد ورود در قیامت افکنده است و اینکه در آن روز باید قیام کنم و به سؤالات ربوبی پاسخ گویم.»

فاطمه علیها السلام از چنین ایمانی برخوردار بود که شایستگی آن را پیدا کرده بود که پدرش درباره ی وی بگوید:

«بهشت مشتاق چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه»(13)

و یا آنکه بگوید:«فاطمه سرور زنان این امت و برترین آنهاست.»(14)

و یا بگوید:«دخترم فاطمه سرور زنان دو عالم و برترین آنهاست.»(15)

یا آنکه بگوید:«همانا خداوند غضب می کند به سبب غضب و خشم فاطمه، و راضی می شود به سبب رضا و خشنودی او.»(16)

ایمان فاطمه در اوج یقین است و از خود به خداوند عزّوجل رسیده است.

عشق و علاقه ی فاطمه علیها السلام به مقام ربوبی و درجه ی ایمان و خلوص یقین او به طور کامل نمایان است و با مراجعه به احادیث و سیره ی زندگی معصومین می توان به این حقیقت دست یافت.


پي نوشت :

1) تحف العقول، ص۲۷۶٫

2) معانی الاخبار، ص۱۸۰ – کنز العمال، حدیث شماره ی ۱۱٫

3) غررالحکم، ج۲، ص۱۳۶، شماره ی ۲۰۹۴٫

4) اصول کافی، ج۲، ص۳۴٫

5) اصول کافی، ج۲، ص۳۴٫

6) اصول کافی، ج۲، ص۴۵٫

7) اصول کافی، ج۲، ص۳۴٫

8) دستور محالم الحکم، فصل اول.

9) اشاره به حدیث «لا یَثْبُتُ إلاّ بالْعَمَلِ الصّالِحِ» از امام صادق علیه السلام است. [اصول کافی، ج۲، ص۳۸]

10) امالی شیخ صدق، ج۱، ص۲۹۲٫

11) مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۸۵ – بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹، شماره ی ۳۴ – دلائل الامامة، ص۴۸ و….

12) اشاره به حدیث مشهور «حَسّبُکَ مِنْ نِساءِ الْعالَمینَ مَرْیَمَ وَ خَدیجَةَ وَ اسیَةَ وَ فاطِمَةً»

13) کشف الغمة، ج۲، ص۹۲ – بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳ – مولد فاطمه: شیخ صدوق به نقل کشف الغمة

14) امالی طوسی، ج۱، ص۳۴۳ – روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۱ – مسند احمد، ج۶، ص۴۵۰ – و….

15) معانی الاخبار، ص۱۰۷ – دلائل الامامة، ص۵۴ – الدّرالمنثور، ج۲، ص۲۳ – و….

16) امالی مفید، ص۹۵ - امالی صدوق، ص۳۱۴ – امالی طوسی، ج۲، ص۴۱ (۴۳۹)- و….


منابع:

1- مجلسی،محمد باقر/ زندگانی حضرت زهرا علیها السلام/ ناشر: انتشارات مهام/چاپ اول / ۱۳۷۷ (ترجمه و تحقیق از جلد ۴۳ بحارالانوار).

2- قلم پژوهشگر.

خوانده شده 4915 مرتبه
مطالب بیشتر از این مجموعه: « تشريح احوال مرگ در سوگ بانوی عصمت »