درطول تاریخ بشر زنانی آمدند و درخشیدند و توانستند نقش آفرینان جهان بشریت و نمودار فضائل اخلاقی و انسانی گردند، اما هرگز به پای فاطمه(س) که هر چند عمرش کوتاه بود و چند صباحی بیشتر عمر نکرد، نرسیدند. و فاطمه زهرا(س) که در دامان خدیجه(س)، و در خاندان نبوّت پرورش یافت، خود یکی از آیات الهی بود که به صورت انسان آفریده شد.
وقتی که زندگانی یگانه دختر برجسته رسول خدا(ص) را مورد مطالعه قرار دهیم می بینیم که وی از چنان عظمتی برخوردار است که با گذشت قرنها، هنوز بشر نتوانسته او را چنانکه هست بشناسد یادگار خدیجه کبری(س) هر چند عمرش کوتاه و وجود نازنینش بهار عمر را ندیده خزان گشت ولی توانست پر ثمرترین و با فضیلت ترین و بهترین الگو برای زنان جهان باشد. فاطمه(س) را می توان از کردار، گفتار، زهد و پرهیزگاریش، بندگی و عبادتش، عصمت و طهارتش، سخنان گهربارش، تسلیم و انقیادش در برابر آفریدگار جهان با دیگر زنان سنجید، آنگاه باید دریافت که آیا می توان نظیر و مانندی برایش یافت؟
سبب نام گذاری:
نام آن حضرت (فاطمه) بود و کنیه وی (ام الحسن) و (ام الحسین) و (ام ابیها) و اسمها و لقب های وی بسیار است از آن جمله: بتول، سیده، زهرا، حورا، مبارکه، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدثه، صدیقه، نوریه، سماویه و…(۱)
در روایات، علت نامیدن دخت گرامی پیامبر(ص) به فاطمه چنین است: رسول خدا(ص) از علی(ع) پرسید: دانی که چرا فاطمه(س) (فاطمه) نامیده شده است!؟ علی(ع) گفت: ای رسول خدا برای چه فاطمه نامیده شده؟ فرمود: «لانها فطمت هی شیعتها من النار» (زیرا فاطمه(س) و شیعیانش از آتش رها شده اند!) از امام صادق(ع) از راوی سوال می کند آیا می دانی که تفسیر فاطمه چیست!؟ گفت: مرا آگاه کن، ای مولای من! فرمود: «فطمت من الشر» (فاطمه از شر جدا است).(۲)
همچنین امام صادق(ع) در تفسیر باطن آیه شریفه: «انا انزلناه فی لیله القدر» (براستی که ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم) فرمود: منظور از للیله فاطمه(س) است و مقصود از (القدر) خداست. پس هر آن که فاطمه را به حقیقت بشناسد لیله القدر را درک کرده است. سپس فرمود: «انما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها» (زهراء(س) را فاطمه(س) نامیده شده است، چون که خلایق از شناخت ذات وی ناتوانند.(۳) و سبب این که فاطمه را محدثه خوانده اند این است که فرشتگان با وی سخن می گفتند، از آن جمله هنگامی که پیامبر(ص) رحلت فرمود، جبرئیل به خدمت زهرا(س) شرفیاب می شود و وی را دلداری می داد و از حال پدر و جایگاه و مقام وی در بهشت، او را آگاه می ساخت و حوادث آینده را به وی می گفت و علی(ع) حاضر بود و آنچه را او می گفت می نگاشت.
مقام حضرت زهراء(س):
رسول خدا در شناساندن مقام فاطمه(س) به مسلمانان و آگاه نمودن ایشان به جایگاه و مرتبت وی در نزد پروردگار، کوششی بی دریغ داشت: نافع گوید: (هشت ماه تمام رسول خدا(ص) را بدیدم که چون به قصد نماز صبح بیرون می شد، بر درگاه خانه فاطمه(س) می ایستاد و فرمود: سلام و رحمت و برکات پرودگار بر شما اهل بیت باد. هنگام نماز است! سپس این آیه را تلاوت می فرمود: «انا یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلبیت و یطهرکم تطهیراً، جز این نیست که پروردگار اراده کرده است که پلیدی و زشتی را از شما اهلبیت دور سازد و به حقیقت پاکتان گرداند».(۴)
و باز رسول خدا(ص) فرمود: نخستین کس که به بهشت درآید فاطمه است.(۵) و پیامبر(ص) باز می فرماید: «بهشت در اشتیاق چهار تن است: مریم دختر عمران، آسیه زن فرعون، خدیجه دختر خویلد (که همسر پیامبر در دنیا و آخرت است) و فاطمه(س) دختر من»(۶) و نقل است که رسول خدا(ص) بیرون آمد و دست فاطمه را در دست داشت و فرمود: «هرکس که این را می شناسد و هر که نمی شناسد بداند که وی فاطمه دختر محمد است و پاره تن و قلب من است که بین پهلوهایم جای دارد، هر کس او را بیازارد مرا آزده است و هر کسی مرا بیازارد خدا را آزرده است!).(۷)
علاقه پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) و فرزندانش:
روایاتی که نشان دهنده محبت بی حد رسول خدا(ص) به زهرا و فرزندان وی می باشد، و جالب که پیامبر(ص) در هر فرصتی عشق و علاقه خود را به فاطمه(س) و اهلبیت گرامی اش، آشکار ساخته است از آن جمله: رسول خدا(ص) به علی(ع) گفتند: براستی که فاطمه پاره تن و نور چشمان و میوه دل من است، آنچه او را بیازارد مرا می آزارد و آنچه وی را خوشحال سازد مرا خوشحال می کند و او نخستین کس از اهلبیت من است که به من می پیوندد، پس از من با وی به نیکویی رفتار نما.
امام حسن و حسین(ع) آن دو پسران من و گلهای خوشبوی من و آقای جوانان بهشتند، پس می بایست که همچون چشم و گوشت نزد تو گرامی باشند.(۸) پیامبر در جایی دیگر با تشبیهی زیبا و الهی رابطه خود را با فاطمه(س) و اهلبیت این گونه بیان می سازد: من درخت پاکی شجر طیبه هستم و فاطمه شاخه های آن و علی بارور کننده این درخت و حسن و حسین میوه های آن هستند و شیعیان ما برگ های درختند و این درخت اصل در بهشت عدن دارد و شاخه ها و میوه ها و برگهایش نیز در بهشتند.(۹)
فضائل حضرت فاطمه(س)
1. زهد فاطمه(س):
ساده زیستی حضرت زهراء(س) به گونه ای بود که گاه می شد رسول خدا(ص) که خود اسوه زهد و دوری از زیورهای دنیایی بود بر حال وی ترحم می نمود. جابر بن عبدالله روایت می کند که رسول اکرم فاطمه را دید که ردایی پوشیده، از جنس پارچه ای که بر روی شتران می افکنداند و آسیاب را با دست می گرداند و فرزندش را شیر می دهد. اشک از چشمان رسول خدا(ص) فرو ریخت و گفت: «دخترم، تلخی دنیا را پذیرا باش تا شیرینی آخرت را دریابی!» فاطمه گفت: «پدر جان، خداوند را به سبب نعمتهایش سپاس می گویم و به خاطر آنچه به ما عنایت فرموده است شکر می کنم». و خداوند این آیه را نازل فرمود: «و لسوف یعطیک ربک فترضی» (و به زودی پروردگارت مقامها و نعماتی را به تو عطا فرماید تا راضی شوی). (۱۰)
2. عفاف فاطمه(س):
در خبر است که فاطمه(س) و علی(ع) و رسول خدا(ص) را به داوری خواندند تا کارهای زندگی را بین آن دو قسمت فرماید و قضاوت رسول خدا(ص) چنین بود:(۱۱) فاطمه آنچه را در اندرون خانه است به جای آورد و علی(ع) کارهایی را که بیرون خانه است انجام دهد. پس از آن فاطمه(س) می گفت: (کسی جز خدای نداند که من از این امر تا چه اندازه شادمان شدم چرا که رسول خدا(ص) با این داوری مرا از زحمت معاشرت با مردان آسوده ساخت)!(۱۲)
روزی رسول خدا(ص) در منزل فاطمه(س) بود مرد نابینایی، پس از اجازه، به خانه فاطمه(س) آمد. فاطمه(س) خود را از آن نابینا پوشانید و از او فاصله گرفت، پیامبر(ص) به او فرمود: «چرا از مرد نابینا فاصله گرفتی، با این که او تو را نمی بیند؟» فاطمه(س) پاسخ داد: او اگر مرا نمی بیند من او را می بینم، وانگهی او بو را استشمام می کند. رسول خدا(ص) به نشانه تصدیق گفتار فاطمه(س) خطاب به او فرمود: «أشهد انّک بضعه منّی» (گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی).(۱۳)
3. شباهت به پیامبر(ص):
فاطمه(س) راستگوی و راست کردار و نرمخوی و نرم دل بود و از جهت ظاهر و باطن به رسول خدا(ص) شباهتی تمام داشت. عایشه گوید: «من کسی را نیافتم که از فاطمه راستگوتر باشد، مگر پدرش رسول خدا(ص)!» و فاطمه(س) در هنگام راه رفتن، رسول خدا را به یاد می آورد زیرا از جهت رفتار و حرکات شبیه پیامبر بود. جابر گوید: هیچ گاه فاطمه(س) را ندیدم، که راه رود مگر اینکه رسول خدا(ص) را به خاطر آورم او همچون پیامبر هنگام راه رفتن گاه به جانب چپ و گاه به جانب راست متمایل می شد.(۱۴)
ام سلمه گفت: فاطمه دختر رسول خدا شبیه ترین مردم از جهت صورت و اندام و حرکات به پیامبر بود.(۱۵) فاطمه مانند پیامبر چهره ای سپید و درخشان داشت وانس بن مالک می گوید: از مادرم شمایل زهرا را پرسیدم، گفت: او همچون ماه در شب بدر بود یا چون خورشید که با ابر پوشیده شود و یا از ابر بیرون آمده باشد و بسی سپید چهره بود.(۱۶)
4. جلوه ای از ایثار در خانه فاطمه(س):
نیازمندی گرسنه به محضر رسول خدا(ص) آمد، و تقاضای غذا کرد، کمبود غذا به گونه ای بود که در خانه فاطمه(س) جز اندکی از آن برای کودکانش نبوده حضرت علی(ع) شبانه آن نیازمند گرسنه را به خانه خود برد و ماجرا را به فاطمه(س) گفت. فاطمه(س) و افراد خانواده اش همان اندک غذا را به میهمان فقیر دادند، و خود در تاریکی در کنار سفره، دهان خود را تکان می دادند تا فقیر گمان کند که آنها نیز همراه او غذا خوردند، فقیر از آن غذا خورد و سیر شد و در حالی که گمان می کرد فاطمه(س) و افراد خانواده اش نیز سیر شده اند، صبح آن شب، فاطمه(س) و فرزندانش همراه علی(ع) نزد پیامبر(ص) آمدند، پیامبر به چهره آنها که نشانگر گرسنگی آنها بود نگاه کرد و در حالی که خنده بر لب داشت، آیه نهم سوره حشر را، که در شأن آنها نازل شده بود، خواند «و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه؛ آنان تهی دستان را بر خود مقدم می دارند هر چند که خود به شدت در فشار گرسنگی و تهیدستی باشند».(۱۷)
5. دعا برای مومنان «عبادت فاطمه(س)»:
فاطمه(س) پیوسته در محراب عبادت بر پای بود و به نیایش خدا مشغول. اما شگفت آن که بیشتر دعاهایی که می کرد برای خود وی نبود بلکه برای بندگان صالح خدا بود. امام حسن(ع) می فرماید: مادرم را می دیدم که تمامی شب را در محراب عبادت بر پای بود و پیوسته به رکوع و سجود می پرداخت تا این که صبح می گشت و می شنیدم که زنان و مردان با ایمان را نام می برد و می شنیدم که وی برای ایشان دعا می کرد اما جهت خود دعایی نمی کرد.
به او گفتم: ای مادر چرا برای خود، مانند دیگران دعا نمی کنی؟! فرمود: نخست همسایگان سپس نوبت اهل خانه است. (۱۸) عبادت و پرهیزگاری فاطمه(س) از همگان بیش بود، حسن بصری می گوید: در میان این امت کسی نیست که از فاطمه عابدتر بود آن بانو آنقدر به نماز ایستاد تا پاهای وی آماس شدند. (۱۹)
6. همسرداری حضرت زهراء(س) و کمال رضایت علی(ع) از او:
پیامبر(ص) هنگام عروسی فاطمه(س) به او فرمود: «دخترم با همسرت رفتار نیکو کن، و در هیچ کاری از دستورش سرپیچی نکن». این سخن همواره آویزه گوش فاطمه(س) بود، او حدود نه سال که همسر علی(ع) بود، هرگز علی را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودی علی(ع) می شد، و اندوه علی(ع) با دیدار فاطمه(س) بر طرف می گشت، در این راستا، حضرت علی(ع) می فرماید: «سوگند به خدا من زهراء را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نکردم، او نیز مرا خشمگین نکرد، و هیچ گاه موجب ناخشنودی من نشد. من هرگاه به چهره فاطمه(س) نگاه می کردم، هرگونه غم و اندوه از من بر طرف می شد.(۲۰) روزی پیامبر از علی(ع) پرسید: فاطمه(س) را چگونه همسری یافتی؟ علی(ع) در پاسخ گفت: او را در راستای اطاعت از خداوند و یاوری نیکو یافتم.(۲۱)
7. ارزش علم و آگاهی بخشی:
حضرت فاطمه(س) به علم و دانش و آگاهی بخشی، اهمیت بسیار می داد، و خود مخزن علم الهی بود، و اندوخته های علم لدّنی و اکتسابی او در سطحی بود که امامان معصوم(ع) از آن استفاده می بردند، و از آن به عنوان (مصحف فاطمه(س)) یاد می کردند.(۲۲) در این راستا نظر شما را به حادثه جالب زیر که بیانگر جدیت حضرت فاطمه(س) به آگاهی بخشی است جلب می کنیم: روزی بانویی به محضر آن حضرت آمد و عرض کرد: مادر ناتوانی دارم که درباره نماز به احکام و مسائلی ناآگاه است، مرا نزد شما فرستاده تا آن احکام را از شما بپرسم. فاطمه(س) فرمود: بپرس.
او ده سوال پشت سر هم پرسید و پاسخ آنها را دریافت کرد، آنگاه از بسیاری سوال خویش شرمنده شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا(ص)، بیش از این شما را زحمت نمی دهم. فاطمه(س) فرمود: آنچه نمی دانی بپرس، آیا شخصی را می شناسی که در برابر صد هزار دینار (مثقال طلا) اجیر شود که فقط یک روز بار سنگینی را بالای بام ببرد و اظهار خستگی کند؟ او عرض کرد: نه. فاطمه(س) فرمود: من نیز در پیشگاه خدا اجیر شده ام که در برابر هر مسأله ای که می پرسی، و به تو پاسخ می دهم، پاداش بسیار بگیرم که اگر بین زمین تا عرش را پر از گوهر ناب کنند و به من بدهند باز ارزش آن پاداش، بیشتر است، بنابراین من سزاوار تر از آن هستم که اظهار خستگی نکنم، من از پدرم شنیدم که فرمود: علمای شیعه ما در قیامت به مقدار علمشان به اندازه تلاششان در راهنمائی مردم، پاداش می برند.(۲۳)
مـنابع و مـأخذ
۱) مناقب آل ابی طالب، شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۷٫
۲) مناقب آل ابی طالب، شهر آشوب، ج۳، ص۳۲۹٫
۳) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵٫
۴) سوره احزاب، آیه ۳۳٫
۵) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ۵۲٫
۶) عوالم، علامه بحرانی، ج۱۱، ۶۶٫
۷) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۵۴٫
8) بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد ۴۳، ص۳۷٫
۹) اعلام الوری، ص۱۵۶٫
۱۰) سوره الضحی، آیه ۵٫
۱۱) عوالم، ج۱۱، ص۱۳۶٫
۱۲) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۸۱٫
۱۳) بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۰٫
۱۴) کشف الغمه، علی بن عیسی الاربلی، ج۱، ص۳۶۳٫
۱۵) عوالم، ج۱۱، ص۲۲٫
۱۶) عوالم، ج۱۱، ص۲۲٫
۱۷) سوره حشر، آیه ۹٫
۱۸) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۸۱٫
۱۹) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۸۴٫
۲۰) کشف الغمه، علی بن عیسی الاربلی، ج۲، ص۲۷٫
۲۱) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۷٫
۲۲) اصول کافی، محدث کلینی، ج۱، ص۲۴۰٫
۲۳) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۹۱٫