پیوند اراده الهی و اختیار انسانی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
پیوند اراده الهی و اختیار انسانی

دین اسلام بر اساس استدلال‌های عقلی، تفکر و منطق بنا شده است. هنگامی که از وجود خدا و خصوصیات او سخن گفته می‌شود، نخستین گام برای اثبات، مسیر عقلی است؛ زیرا عقل تنها عنصر مشترک میان انسان‌ها است که در صورت سالم بودن، می‌تواند مسائل فطری از جمله اثبات خدا را متوجه شود.

مساله اراده و علم خداوند و بررسی نسبت آن با اختیار انسان یکی از چالش‌های جدی در فضای گفتمان علمی است که متاسفانه زمینه مناسبی را برای سوء استفاده دشمنان در راستای تضعیف باورهای مسلمانان ایجاد کرده است.

اقسام اراده و علم الهی
اراده الهی برآمده از علم و دانش الهی به بهترین و کامل ترین صورت است[1] و بر اساس آیه «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتاب؛[2] خداوند هر آن چه را که بخواهد ناپدید می‌کند و هر آن چه را بخواهد قطعی می‌کند و کتاب اصلی نزد اوست.» علم خداوند دارای دو مرتبه می باشد: علم ذاتی و علم فعلی.

علم ذاتی آن علمی است که خداوند به تمام موجودات و خصوصیات آن ها دارد و تمام رویدادهای گذشته و حال و آینده را می‌داند و علم دارد که هر کسی به چه سرنوشتی دچار می‌شود. خصوصیت این علم آن است که هیچ کسی به آن دسترسی ندارد و اصلا قابل تغییر نیست.

علم فعلی آن علمی است که خداوند به موجودات و ویژگی‌های آن ها دارد اما این علم به گونه‌ای است که امکان تغییر آن وجود دارد.[3]

ارتباط علم الهی و اختیار انسان
از آن جایی که خداوند در وجود انسان، ویژگی اختیار و اراده را نهادینه ساخت تا بتواند توسط عقل و با راهنمایی شریعت مقدس، در مسیر حق و حقیقت قدم بردارد، این اجازه به انسان داده شده که حق انتخاب مسیر زندگی خویش را داشته باشد.

هر چند قرآن کریم به صراحت اعلام کرده که تمام اراده‌ها در برابر اراده خداوند ناچیز است:«وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين؛[4] و شما اراده نمی‌كنيد مگر اينكه خداوند؛ پروردگار جهانيان اراده كند و بخواهد.» اما این اراده خدا به همان علم ذاتی او اشاره دارد.

به دیگر سخن، خداوند از این آگاهی دارد که فلان شخص در نهایت به کجا می‌رسد و سرنوشت او چگونه خواهد بود، اما در عین حال، می‌داند که این شخص در چه مسیری قدم برمی‌دارد و به مقصد و مقصودش می‌رسد. این آگاهی خداوند، یک علم کاملا ثبت شده و غیر قابل تغییر است. در بخشی از همین علم الهی چنین آمده همین انسان در یک برهه‌ از زندگی خویش تلاش می‌کند که در مسیر حق قدم بردارد و یا اینکه گمراهی را انتخاب کند.

احاطه علمی خداوند بر انسان
قدرت و توان انسان در تغییر سرنوشت خویش، به معنای تاثیرپذیری علم خداوند نیست بلکه هر گاه انسان دارای اختیار تصمیم گرفت که مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و رفتار پسندیده یا حتی ناپسند انجام دهد، علم فعلی خداست که دستخوش تغییرات قرار می‌گیرد و همچنان علم ذاتی خدا بدون تغییر باقی می‌ماند و در واقع علم ذاتی که هیچ کسی از آن خبر ندارد، همان نتیجه و عاقبت هر موجود است که فقط خدا از جزئیات آن آگاه است.

شایان ذکر آنکه علم ذاتی خداوند عین ذات خداوند است و هیچ گاه تغییر و تبدل در آن راه ندارد، اما از آنجا که علم فعلی خداوند در مرتبه فعل خداوند و جدای از ذات او می باشد، تغییر در او هیچ دخالتی در ذات ایجاد نمی کند.

مثلا یک نفر با عموی خود قهر می‌کند و به اصطلاح قطع رحم می‌کند. قطع رحم سبب کاهش عمر انسان می‌شود. در برخی روایات به طور نمونه از مساله صله رحم نام برده شده [5]؛ اگر قرار بود کسی تا پیش از قطع ارتباط با عموی خود، 70 سال عمر کند، با قطع رحم و پیوند خویشاندوی، سرنوشت او تغییر کرده و در 40 سالگی از دنیا خواهد رفت. البته همین انسان تا پیش از 40 سالگی فرصت دارد که با عموی خود ارتباط برقرار کند که اگر چنین شد عمر او افزایش پیدا می‌کند. تمام این تغییرات در دانش و علم فعلی خدا رخ می‌دهد ولی به صورت ثابت و بدون تغیر در علم ذاتی خدا وجود دارد. از این رو، اگر این انسان در 40 سالگی از دنیا رفت، می‌توان چنین نتیجه گرفت که در علم ذاتی خدا ثبت بود که زندگی او در این سن پایان می‌یابد و او نخواست که از فرصت تغییر در علم فعلی خدا استفاده کند.

رهیافت
اراده خدا فوق همه اراده‌ها می‌باشد و خدا از همه چیز خبر دارد؛ «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها؛[6] هیچ برگ درختی به زمین نمی‌افتد مگر اینکه خدا آن را می‌داند.» اما خود خدا فرموده انسان می‌تواند سرنوشت خویش را با رفتار و تصمیماتش تعیین کند. هیچ کس از علم ذاتی خداوند باخبر نیست مگر اینکه یک حادثه روی دهد و نتیجه آن مشخص شود که در این صورت، همگان از این علم با خبر خواهند شد، اما تا پیش از این، واقع شدن این عمل قطعی نیست و ممکن است مسیر آن با اراده و اختیار انسان تغییر کند.

پی نوشت‌ها:
[1]. سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج‏3، ص: 175.
[2]. رعد/39.
[3]. سبحانی، جعفر، الإلهيات، ج‏1، ص: 120.
[4]. تکویر/29.
[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج‏71، ص: 87.
[6]. انعام/59.

خوانده شده 623 مرتبه