از منظر دين اسلام، دختر و پسر، هر دو نعمت و حسنهاي هستند كه خداوند متعال براي تداوم نسل بشر و تشكيل خانواده و عشقورزي به پدر و مادر داده ميشود.
در اسلام و قرآن احترام به دختر به عنوان يك ويژگي انساني مورد توجه و تأكيد قرارگرفته است. احترام به دختر مي بايست به گونهاي باشد كه در عمل خود را نشان دهد. از اين روست كه در آموزههاي قرآني اين احترام به شكل عملي نشان داده ميشود و تنها در حرف و شعار بسنده نميشود. احترام به شخص به معناي احترام به عقل و هوش اوست و اين كه از پيشنهادها و آرا و نظريات وي استفاده شود. در داستاني كه قرآن درباره دختران شعيب گزارش ميكند، شيوه درست برخورد با دختران به روشني تبيين ميگردد و احترام واقعي و عملي نشان داده ميشود. حضرت شعيب (علیهالسلام) هنگامي كه با پيشنهاد به كارگيري حضرت موسي (علیهالسلام) به دليل قدرت بدني و امانت از سوي دختران رو به رو ميشود، آن را ميپذيرد و نشان ميدهد كه مشاوره با دختران و زنان هنگامي كه با دليل و برهان همراه باشد نه تنها نادرست نيست بلكه امري درست و راست ميباشد.
در آیات دیگر قران کریم نیز بر نهی از تنفر از فرزند دختر و تکریم او تأکیدات فراوانی شده و وضعیت برخورد کفار با فرزندان دختر و زنده به گور کردن ایشان در زمان جاهلیت مورد سرزنش قرآن قرار گرفته است: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيرا؛ فرزندان خويش را از ترس فقر نكشيد، مائيم كه به آنها و به شما روزى مىدهيم، كشتن آنها گناه بزرگى است».[1] ضمن اینکه سوره مبارکه کوثر در شأن میلاد حضرت زهرا (سلامالله علیها) و تکریم این مقام نازل شده است.
در روایات نیز برای فرزند دختر ارزش و احترام خاصی قائل شده است. از جمله این روایات به سه روایت اشاره میکنیم:
- امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «اَلبَناتُ حَسَناتٌ و َالبَنُونَ نِعَمٌ فَالحَسَناتُ تُثابُ عَلَيهِنَّ و َالنِّعمَةُ تُسأَلُ عَنها؛ دختران خوبىها و پسران نعمتاند، به خوبىها ثواب مىدهند و از نعمتها سئوال مىشود».[2]
- پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَكَاتٌ مُفَلِّيَات؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند: مهربان، باجهاز، اهل انس و الفت، با برکت و با نظافت میباشند».[3]
- از خالد بن برقی وارد است که: «بُشِّرَ النَّبِيُّ (صلیاللهعلیهوآله) بِابْنَةٍ فَنَظَرَ فِي وُجُوهِ أَصْحَابِهِ فَرَأَى الْكَرَاهَةَ فِيهِمْ فَقَالَ مَا لَكُمْ رَيْحَانَةٌ أَشَمُّهَا وَ رِزْقُهَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ ص أَبَا بَنَاتٍ؛ رسول خدا را به میلاد دخترش فاطمه بشارت دادند؛ در چهره اصحاب خود نگریست و آنان را ناراحت یافت، فرمود: شما را چه میشود. (او همچون) شاخه ریحانی است که او را میبویم و روزیش بر خداوند عزّ و جلّ است».[4]
در خصوص برخورد با دختر، اسلام میخواهد دختران در دوران کودکی و نوجوانی مسائلی را بیاموزند که در سنین مربوط به حال و مخصوصاً آینده بدان نیاز دارند. مثل هنر زن بودن، تدبیرمنزل، حفظ و پاسداری از عفاف، مدیریت کانون، پرورش نسل، ارضای تمایلات، جهتدهی رغبتها، بویژه از آن بابت که این امر برای پسران و دختران یکسان نیست و حتی اشتغال به سایر اموری که زاید بر وظیفه و موجب برتری و افتخار زن است و اسلام این تفاخر را برای او میپذیرد. طبیعی است که برای این مقاصد ويژگیهایی را در تربیت پذیرا شویم. نوع ویژگيها متعدد و دامنه آن بسیار وسیع است. ما در این بررسی ناگزیریم با دیدی اجمالی و نظری سریع به آنها بنگریم و تفصیل مباحث را به مطالعه شما پرسشگر محترم در منابع پایانی واگذار مینماییم.
ویژگیهای تربیتی و رفتار با دختران
- از جنبه فرهنگی: تربیت دختران باید واجد ویژگيهای ذیل باشد:[5]
- جهتدهی فکر و اندیشه به حیات خاص زنانه، چون گرم داشتن کانون پرورش نسل، رام کردن طبع سرکش مردان، چگونگی تبدیل خانه و منزل به محل سکون و آرامش یا مسکن، گسترش فکر خدمت و حمایت و پرستاری از ناتوان و کودک و...
- ارائه فلسفه خاص حیات زن و نقش او در پهنه گیتی، راز چگونه زیستن و چگونه مردن، شناخت قدر خویش و مرز خود و آگاهی از وجود گوهر عفت در خود
- از جنبه اجتماعی:
- برخوردها و روابط اجتماعی او معقول و بر اساس اصل نیاز و در حد رفع آن است و حضورش در اجتماع جز در مورد ضرورت و بمانند مردان مطرح نیست.
- اصل بر پوشش و ستردر قالب حجاب، برای حفظ عفت خود و مردم جامعه است و تربیت وظیفه دارد بار این القاء را از سنین بروز شخصیت بر دوش گیرد.
- دقت در انتخاب دوستان او نیز حائز اهمیت است. دختران در سنین بلوغ، دوست دارند بيشتر وقتش را با دوستان خود بگذراند و با آنها دربارة مسائل مختلف سخن بگويند. با توجه به اين امر، پدر و مادر وظيفه دارند كه دوستيابي او را جهتدهي كنند، يعني خودشان به او كمك كنند تا دوستي مؤمن، شايسته، با وقار و با نشاط انتخاب كند و حتي از دوستش بخواهند گاهي به منزل ایشان بيايد. خصوصيات خوب دوستش به مرور زمان بر او اثر مثبت ميگذارد.
- آگاهیبخشی از مسائل اجتماعی و جریانات جامعه، فریبها و وسوسهها و انحرافات، زشتی و زیباییها در جامعه و تمرین خودنگهداری و عفت برای او.
- عادت دادن به پوشش زنانه و خاص خود، نوع آرایشها و بیرون، که خود در طرز رفتار مؤثر است.
- هديه دادن و تقدیم دختران بر پسران، يكي از چيزهايي كه دلها را به هم نزديك ميكند هديه دادن است. والدین ميتوانند با در نظر گرفتن اين امر، در يكي از اعياد مذهبي برايش چادر، چادر نماز، مقنعه و دیگر ملزومات حجاب را تهيه كنند و به او هديه بدهند. اگر به اينها علاقة خاصي ندارد در كنار هديهاي كه به او ميدهند از هديههاي فوق نيز استفاده كنند. به وي بگويند: دختر خوبم چون قلب تو پاكتر از ماست برایمان دعا كن چون خداوند نوجوانان را دوست دارد و دعايشان زودتر پذيرفته ميشود. كتابهايي جذاب براي او خريداري كنند كه متناسب سن او و در مورد حجاب و دیگر مسائل دینی باشد و از او بخواهند نكات زيباي این کتابها را براي پدر و مادر بگويد.
ضمن اینکه پدر و مادر سعی نمایند در صورت تهیه هدیه از دخترشان شروع کنند؛ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در این رابطه میفرمایند: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتُرِیَ تُحْفَةً فَحَمَلَهَا الی عِیَالِهِ کان کحامل صَدَقَةَ الی قَوْمٍ مَحَاوِیجَ ولیبدا بالاناث قَبْلَ الذکور فَانٍ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فکانما أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اسماعیل...؛ هر کس به بازار رود و هدیهای برای خانوادهاش بخرد و ببرد، [پاداش او] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه میبرد. [و هنگامی که هدیه را به خانه میبرد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است».[6]
- عدم تبعیض و تحقیر دختران در خانواده، پيامبر (صلىاللهعليهوآله) با اشاره به حفظ عزّت و ارزشمندى فرزند و عوارض روانى عملكردهاى نامطلوب، نسبت به دختر فرمود:
- «مَن كَانَت لَهُ أُنثَى فَلَم يُؤذِهَا وَ لَم يُهنِها وَ لَم يُؤثِر وُلدَهُ عَلَيهَا أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّهَ؛ كسى كه فرزند دخترى داشته باشد و او را اذيت نكند و توهين نكند و پسر را بر او ترجيح ندهد، خداوند، او را وارد بهشت مىكند».[7]
در اين حديث، چند نكته وجود دارد:
الف) سه رفتار نامطلوب برخى از والدين نسبت به دخترانشان مورد توجّه قرار گرفته و از اين كه رفتارهايى از خود بروز دهند كه دخترشان را «آزار» دهند و يا احساس «تحقير» كنند و يا بين آنها و پسرانشان «تبعيض» روا دارند، برحذر داشته شدهاند.
ب) اين رفتارها چون آثار نامطلوب روانى روى دختر مىگذارد، جايز نيست و چنين والدينى را جهنّمى مىسازد. بندورا (۱۹۶۹) در مورد سببشناسى اختلالات جنسى (از جمله مبدّل پوشى جنسى)، معتقد است كه والدين، خودآگاه يا ناخودآگاه، با تأكيد و ارائه الگوهاى جنسيتى مشخّص، زمينه تمايل فرزندشان به پوشيدن لباس جنس مخالف و ارضاى جنسى از اين طريق را از كودكى، در او پىريزى مىكنند.
ج . اثر كنترل نفس و انجام ندادن اين نوع رفتارها از سوى والدين، ضمانت خداوند متعال، براى ورود والدين به بهشت محسوب مىشود. [8]
- از جنبه عاطفی:
- منزل بايد كانون مهر و محبت برای دختران باشد تا ایشان كاملاً از جهت عاطفي ارضاء گردند. اگر به اين امر توجه نشود، ایشان به دنبال ارضاء اين نياز از راههاي ديگر بر ميآيد. در منزل باید رابطهاي صميمي با او وجود داشته باشد. ابعاد مثبت شخصيت او مورد تشويق قرار گیرد و از اين صفات خوبش نزد ديگران (محارم) تعريف و تمجيد شود.[9]
- در تربیت دختر به محبت و تشویق بیشتر از تنبیه توجه میشود و میکوشیم که او را از محبت و نوازش خود اقناع کنیم.
- سعی بر این است که غرور، عزت نفس و عاطفه او جریحهدار نشود تا دیگران نتوانند در او نفوذ کنند.
- در عین غرق داشتن او در عواطف و غرور میکوشیم از وادی عقل دورش نداریم که عقل کنترل کننده احساسات است.
- پدر و مادر باید در طول شبانه روز، قسمتي از وقت خود را به او اختصاص داده و با او از مدرسهاش، دوستش، نيازهايش، سخن بگويند. در مورد نظافت منزل و دكوراسيون آن نظرخواهي نمايند. اين گفتگوهاي صميمي والدین را به دخترشان نزديكتر ميكند به گونهاي كه هيچ گاه والدین را از خود دور نميپندارد و ایشان را نزديكترين دوستان خود ميپندارد و به گفتههايشان توجه ميكند و حاضر نيست دلشان را آزرده كند و... . والدین سعی کنند هيچگاه به طور مستقيم او را نصيحت نكنند. سعي كنند در مذاكرههاي خود با سؤالهاي هدفمند او را به فكر وا دارند. بگذارند قضاوت با خودش باشد به عنوان مثال ميتوانند اين گونه شروع كنند: فلاني عجب خوش اخلاق است همه از او تعريف ميكنند به نظر تو چه خوبيهايي دارد كه همه از او خوب ميگويند؟ شايد بخاطر اين باشد كه به زيارت امام يا امام زاده ميرود و يا... همين طور ادامه دهند تا او خود به اين نكته برسد كه رعايت حجاب در زندگي مؤثر است.
- هرگز در بين جمع از او انتقاد نكنند[10]، در انتقاد از صفت بد او هيچگاه به كل شخصيت او حمله نكنند يعني نگویند: «من شما را دوست ندارم». بگویند من اين رفتار خاص شما را دوست ندارم. براي انتقاد كردن سعي كنند از نكات مثبت شخصيت او سخن بگویند و بعد به طور غيرمستقيم از او انتقاد كنند. سعي كنند انتقادهاي خود را در قالب جملات امر و نهي بيان نكنند و بجاي آنها از جملاتي مثل «شايد بهتر باشد»، «به نظر شما آيا اين طور باشد بهتر نيست» و... استفاده كنند.[11]
- او را مقایسه نکنند. صفات بد او را با صفات خوب ديگران مقايسه نكنند. خوبيهاي ديگران را به رخ او نكشند. طوري رفتار كنند كه احساس كند او و شخصيتاش نزد والدین محبوب و دوست داشتني هستند. بگويند: امروز از ديروز دوست داشتنيتر شدهاي، چون امروز نمازت را اول وقت خواندي (البته خود والدين نيز بايد در عمل به اين مسايل ديني توجه داشته باشند و گرنه انتظار صحيحي نيست كه خودشان رعايت نكنند و از او انتظار داشته باشند).
- در جنبه مذهبی و اخلاق
پایبندی به مذهب و اصول و ضوابط آن برای همگان از مرد و زن فرض است ولی بنا به مصالحی لازم است حالت خداترسی و تقوای در قول و فعل و رفتار را در زنان بیشتر کنیم. مسئولیت عظیم آنان در پرورش نسل آینده، امانتداریشان در اصل تکلیف خانوادگی، حفظ ذخایر اسلامی، گرم و پاک نگه داشتن کانون، وجوب حفظ عفت که در زنان از ارجحیتی برخوردار است، پاک داشتن دامن و رحم برای شناخته شدن نسل، سالم داشتن محیط جامعه و دور داشتن آن از تحریکها، تهییجها وسوسهها ایجاب میکنند که رابطه زن با خدا محکمتر، اندیشیدهتر و خالصانهتر از مرد باشد.
از سوی دیگر یکی از مسائلی که رعایت آن در تربیت دختران ضروریست رعایت اصول و آداب جنسی است. از دیدگاه اسلام، تربیت جنسی یعنی فراهمسازی زمینههای رشد و پرورش غریزه جنسی، بهگونهای که هم «عفت جنسی» حاصل شود و هم «سلامت جنسی». توصیه میشود والدین در برخورد با دختران جوانب حیای جنسی را رعایت نموده و از این طریق سلامت روانی او را حفظ نمایند. رعایت پوشش عورت در مقابل دختر، بوسیده شدن کودک توسط نامحرم در سنین مورد نهی، بازی با اعضای جنسی کودک، همبستری دختر و پسر در مکان واحد و... همه از مواردی است که توصیه به رعایت آنها در برخورد والدین با فرزندان شده است.
بهطور مثال در روایت آمده است که چون دختر شش ساله شد او را مبوس و پسر نیز چون از هفت سالگی گذشت زن را نبوسد. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ سِتَّ سِنِينَ فَلَا تُقَبِّلْهَا وَ الْغُلَامُ لَا يُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِين؛ دختر چون به شش سال رسد او را نبوس و پسر چون از هفت سال بگذرد زن را نبوسد»[12] یا در روایت دیگری وارد شده است که اميرالمومنين علي (علیهالسلام) ميفرمايند: «مُبَاشَرَهُ الْمَرْأَهِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِينَ شُعْبَهٌ مِنَ الزِّنَا»؛ مادري كه آلت تناسلي دختر شش ساله خود را لمس كند، نوعي زنا مرتكب شده است».[13] پس والدین لازم است جوانب تربیت جنسی را رعایت نمایند.
در نتیجه والدین باید در زمینههای مختلفی که عرض شد، در تربیت و رفتار با دختران در خانواده دقت داشته و ایشان را ارج نهند. توجه به مقام دختر در اسلام مورد توجه قرار گرفته و نباید والدین تحت تأثیر افکار جاهلی، این مقام را تنزّل دهند.
[1] اسراء: 31.
[2] حرانی، ابن شعبه، حسین بن روح، تحف العقول، قم: جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1404ق، ص382.
[3] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، كافي، قم: دار الحديث، 1429ق، ج11، ص336.
[4] حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج21، ص365.
[5] قائمی، علی، سازندگی و تربیت دختران، تهران: انجمن اولیا و مربیان، 1384، ص60-54.
[6] حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، قم: مؤسسة آل البيت (عليهمالسلام)، 1409ق، ج21، ص514.
[7] نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1408ق ج2، ص118.
[8] فقیهی، علینقی، تربيت جنسي از منظر قرآن و حديث، قم: دارالحدیث، 1383، ص107.
[9] سادات، محمدعلي، رفتار والدين با فرزندان، انجمن اولياء و مربيان، چاپ پنجم، 1376، ص 38.
[10] امام علي (عليهالسلام) نُصحك بين الملاء تقريعٌ؛ نصيحت و انتقاد در بين جمع باعث خرد شدن شخصيت طرف مقابل است. (خوانساری، آقاجمال، شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران: دانشگاه تهران، 1366ش، ج7، ص382)، به نقل از محدثي، جواد، اخلاق معاشرت. بوستان كتاب، چاپ پنجم، 1382، ص 311.
[11] شرفي، محمدرضا، جوان و نيروي چهارم زندگي، انتشارات سروش، چاپ دوم، 1380، ص 24-21.
[12] بروجردى، آقا حسين، جامع أحاديث الشيعة، تهران: فرهنگ سبز، 1386، ج25، ص646.
[13] شیخ صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413ق، ج3، ص 436.