پیامبر خدا در روز عرفه سال دهم هجرت؛ یعنی سال حجةالوداع، در سرزمین عرفات خطبه خواند و فرمود: «لَا تَرْجِعُوا بَعْدِى كُفّاراً مُضِلّينَ يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ، إنّى قَدْ خَلّفْتُ فِيكُمْ مَا إنْ تَمَسّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلّوا: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أهْلَ بَيْتِى! ألَا هَلْ بَلّغْتُ؟! قَالُوا نَعَمْ! قَالَ اللّهُم؛[1] پس از رحلت من به كفر برنگرديد، كه گمراهکنندگان بندگان خدا بوده باشيد و بعضى از شما بر بعضى ديگر مسلط گردد. من در ميان شما دو چيز ارزشمند و نفيس را به يادگار باقى گذاشتم كه مادامىكه به آنها تمسّک جویید گمراه نمىشويد: كتاب خدا و عترت من كه اهلبیت من هستند! آيا اى مردم من رساندم و تبليغ كردم؟! گفتند: آرى! گفت: بار خدايا تو گواه باش.»
توصیههای پیامبر خدا بر تمسک به قرآن و اهلبیت آن هم در آخرین سال از حیات مبارکشان گویای مسیر تضمین شده دینداری و عاقبتبهخیری است؛ توسل و تمسک به قرآن که کتاب راهنمای هدایت و اهلبیت مفسران حقیقی قرآن و حافظ شریعت هستند.
پیامبر خدا صلیالله علیه و آله حاکم بر مردم و صاحباختیار آنها بود و مردم در همه امور به ایشان مراجعه میکردند؛ تأکیدات ایشان بر مراجعه به اهلبیت و تمسک بر ایشان بهعنوان ملازمان و مفسران قرآن در حقیقت اعلام جانشینی اهلبیت در همان اموری است که پیامبر عهدهدار آن بود.
روایت دیگری که احمد بن حنبل، در مُسنَد خويش، زمان صدور آن را روز عرفه و در سرزمين عرفات ذكر میکند، حدیث جانشینی امامان دوازدهگانه است.
جابر بن سمره نقل میکند: پیامبر خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «لَن یَزالَ هَذَا الاَمر عَزیزَاً ظَاهِراً حَتّى یَملِکَ اثنَاعَشَر، کُلُّهُم. ثُمَّ لَغَطَ القَومُ وتَکلّمُوا فَلَم اَفهَم قَولَه بَعد (کلّهم). فَقلتُ لأبِى: یَا اَبَتاه! ما بَعد کُلِّهِم؟ قَالَ کُلّهُم مِن قُرَیش؛[2] همیشه این امر نفوذناپذیر و غالب است تا آن که دوازده نفر حاکم شوند، همه آنها در این هنگام سروصدا کرده و هیاهو نمودند، لذا نفهمیدم که بعد از «کلّهم» چه فرمود: از پدرم پرسیدم که پیامبر چه فرمود؟ گفت: کلّهم من قریش.»
این روایت نقلهای دیگری نیز با این مضمون دارد، ولی بهجای «کُلّهُم من قُریش»، تعبیر «کُلّهِم مِن بَنی هاشِم» وارد شده است.[3]
نکته تأسف باری که در روایت جابر بن سمره و در تعابیر مختلف نیز آمده، این است که وقتی سخن پیامبر خدا صلیالله علیه و آله به این جا رسید، عدهای از مردم که گویا شنیدن این سخنان را خوش نداشتند، همهمه کردند و با سروصدا کردن باعث شدند تا پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نتوانند سخنانشان را ادامه دهند.
کسانی که باید صدایشان را از صدای پیامبر صلیالله علیه و آله بالاتر نمیبردند،[4] مانع سخن پیامبر شدند و راوی حدیث اذعان می کند که بهخاطر سروصدا نتوانستم متوجه سخنان حضرت شوم.
شاید بتوان گفت: سخنان پیامبر خدا صلیالله علیه و اله در عرفات و مطرحکردن 12 امام و خلیفه، برای زمینهسازی جانشینی حضرت علی علیهالسلام و ائمه بعد از ایشان بوده است که عدهای با سروصدا و جنجال مانع از سخنان حضرت شدند. ازاینرو علتی که پیامبر صلیالله علیه و آله از طرح جانشینی امیرالمؤمنین خوف داشتند،[5] همین رفتارهای منافقان بود که میتوانست برای اسلام خطرآفرین باشد.
قرارگرفتن حدیث ثقلین و حدیث جانشینی 12 نفر از بنیهاشم پس از پیامبر صلیالله علیه و آله همگی گویای جانشینی امامان شیعه است؛ چرا که این روایت جز بر امامان شیعه قابل تطبیق نیست؛ جالبتر اینکه ذکر 12 رئیس و امیر در تورات نیز آمده و ابن تیمیه علت مسلمان شدن و شیعه شدن بیشتر یهودیان را، اشاره به 12 امام در تورات میداند.[6]
در نتیجه، ابلاغ جانشینی امیرالمؤمنین علیهالسلام وظیفهای بود که خدا بر دوش پیامبرش نهاده بود؛ حضرت نیز در چندین جا این مسئله را به مردم ابلاغ کردند، ولی منافقین و بخشی از مردم مکه و مدینه نسبت به حضرت کینه داشتند و با همهمه و ایجاد سروصدا مانع از ادامه سخنان پیامبر شدند، تا در نهایت ایشان در غدیر خم به این وظیفه الهی عمل کردند و امامت حضرت را بر جهانیان اعلام نمودند.
پینوشت:
1. مسند ابن حنبل، ج ۷ ص ۴۲۹، ح ۲۰۹۹۱ .
2. مسند احمد، ج 5، ص 99.
3. ينابيع المودّة، ج ۳، ص ۲۹۰، ح ۴.
4. حجرات، آیه 2.
5. https://btid.org/fa/news/113765
[6] منهاج السنه، ج8، ص242.