در بخشی از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» آمده است:
وقتی امام باقر علیه السلام به امامت رسیدند خیلی مورد استقبال واقع شدند، چون فضای علمی، جامعه را فرا گرفته بود؛ «علم» رواج پیدا کرده بود و کلاس و درس مورد استقبال قرار گرفته بود. هر گوشه ی مسجد النبی، مجلس درس و نوشتن روایات برقرار بود.
شیعه و غیر شیعه کیلومتر ها راه را سفر می کردند تا این که یک روایت را بشنوند. وقتی امام باقر علیه السلام شروع به فعالیت علمی کرد به دلیل شباهت فراوان ایشان به پیامبر، غوغایی به پا شد.
وقتی امام باقر علیه السلام شروع به صحبت می کردند فقهای مدینه فهمیدند که علم ایشان حاصل درس خواندن نیست، مانند این است که پیامبری آمده است و در حال بیان مجدد است. مانند این مطلب را در اشعار خود می گفتند: به عنوان مثال اگر وحی منقطع نشده بود الان می گفتم که پیغمبر جدیدی دوباره آمده است و در حال بیان مجدد است؛ چون بحثی را که یک ماه است که در حال مباحثه آن هستیم و یا در حال مطالعه به مشکل بر خورده ایم، وقتی از ایشان می پرسیم و ایشان در دو جمله بیان می کنند، معلوم می گردد که این بیان ارزشمند در کتب نیست.
ابو زهره از علمای اهل تسنن می گوید: علما از شهر های مختلف به مدینه می آمدند نه برای زیارت قبر رسول خدا بلکه برای زیارت محمد بن علی، باقر علوم انبیاء می آمدند. بعد ایشان می نویسد: علمایی از سرخس، مشهد و ماوراءالنهر، حتی زندیقی از مصر به دیدار ایشان می آمدند. البته این در شرایطی بود که هیچ رسانه ای برای معرفی حضرت وجود نداشت و حتی بنی امیه اهل بیت را تحت سانسور خبری قرار می دادند تا مشهور نشوند و برای حکومتشان اختلال ایجاد نشود؛ با این وجود، آوازه علمی امام باقر علیه السلام در بلاد مختلف پیچید.[۱]
پی نوشت:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۰.