تاکتیک امام باقر (علیه السلام) در شکوفایی معارف شیعه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
تاکتیک امام باقر (علیه السلام) در شکوفایی معارف شیعه

تاریخ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام دچار فراز و نشیب های زیادی شده بود به گونه ای که تا آن زمان فرصت کافی برای نشر معارف شیعه وجود نداشت و معاندین در این زمان اندیشه های مسموم خود را به سمت اسلام روانه کرده بودند. امام باقر علیه السلام از این شرایط استفاده کرده و معارف اسلام را نشر دادند و نیز با افکار انحرافی وارد شده بر اسلام مبارزه نمودند.

فرهنگ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام سختی ها و ناملایمات زیادی را به خود دیده بود به گونه ای که امام اول شیعیان بر روی منابر لعن می شد. امام حسن علیه السلام نیز به خاطر سختی شرایط مجبور به پذیرش صلح شد. امام حسین علیه السلام را نیز بعد از ایشان وحشیانه به شهادت رساندند و سپس امام سجاد علیه السلام در شرایط بسیار سخت به سر می برد به گونه ای که حتی نمی توانست معارف اسلام را آشکارا تبیین کند و در قالب دعا معارف اسلام را به شیعیان بیان می کرد.

همه این امور باعث شده بود فرهنگ شیعه در انزوا قرار گرفته و زیر ظلم امویان، بی‌رمق بماند؛ از این رو امام باقر علیه السلام به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست زدند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد و خط فکری شیعه را آشکار ساختند.

امام باقر علیه السلام با این کار خود زمینه ای عمیق برای مبارزه با طاغوتیان ایجاد کردند و موجب شدند در دراز مدت، شیعیان به صحنه بیایند و مکتب اهل بیت علیهم السلام زنده گردد.

در نتیجه امام باقر (علیه السلام) زمینه‌سازی بسیار عمیق و خوبی را در این راستا ایجاد نمودند و پس از ایشان فرزند برومندشان امام صادق (علیه السلام) آن را به ثمر رسانده و مکتب شیعه را به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساختند. بنابراین می‌توان گفت: حضرت، مؤسس و بنیانگذار نهضت فکری و انقلاب فرهنگی شیعه بود.[۱]

امام باقر علیه السلام شکافنده علوم مختلف بودند و برای تحکیم مبانی اسلام در تمامی علوم و مباحث اسلام احادیث مهمی بیان کرده اند. کثرت احادیث ایشان به اندازه ای است که تنها محمد بن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است.[۲]

به همین خاطر در مورد امام باقر بیان می کنند: «آنچه از دانش هایی همچون تفسیر، کلام، احکام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام ظاهر نگردید.»[۳]

همچنین ایشان در طول امامت خود شاگردان زیادی از جمله: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه تربیت کردند؛ به گونه ای که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: این چهار نفر مکتب و احادیث پدرم را زنده کردند و فرمودند: صلوات خدا بر آن ها در حال زندگی و پس از مرگ.[۴]

 

* فعالیت سیاسی تبلیغی امام
امام با در نظر گرفتن نیازهای زمان و فراهم بودن زمینه های لازم، فرصت را غنیمت شمردند، با انحرافات فکری جنگیدند و به ترویج و تبلیغ و تربیت انسان ها پرداختند.

 

* مبارزه با اسرائیلیات
بعد از پیروزی اسلام، برخی از پیروان دیگر ادیان برای حفظ منافع خود اظهار اسلام کردند ولی در باطن مسلمان نبودند و عقائد خود را پنهان می کردند و افکار و خرافات و اسرائیلیات یهودیت را در قالب روایات اسلامی جعل کرده و وارد دین اسلام می کردند؛ از این رو ائمه علیهم السلام با این حرکت خزنده و خطرناک به شدت مقابله نمودند.

به عنوان نمونه روزی امام باقرعلیه السلام فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در آن حال شخصی گفت: کعب می گوید: «کعبه هر صبحگاه برای بیت المقدس سجده می کند.» امام علیه السلام از آن شخص که مجذوب کعب شده بود پرسید: نظر تو در مورد این سخن چیست؟ آن شخص عرض کرد: سخن کعب صحیح است. امام فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می گویید. آنگاه در حالی که به شدت ناراحت بود فرمود: «مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بُقْعَهًًْ فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا؛[۵] خداوند مکانی محبوبتر از کعبه در روی زمین نیافرید.»

 

* مبارزه با حکومت بنی امیه
حضرت شیعیان را از کار در حکومت اموی نهی می کردند و آن ها را به موعظه حکام تشویق می نمودند و می فرمودند: کسی که نزد سلطان ظالمی رود و او را به تقوای الهی دعوت کرده و موعظه نماید و [از قیامت] بترساند، برای او پاداشی همچون پاداش جن و انس خواهد بود.»[۶]

در نتیجه حضرت از فراغتی که برای تحول در اوضاع جامعه و شیعیان ایجاد شد، نهایت استفاده را نمودند و مکتب فکری شیعه را تاسیس نمودند؛ همچنین شاگردان زیادی را در علوم مختلف پرورش دادند و با مبارزات خود در زمینه های فرهنگی و سیاسی، جهالت را از دید مردم دور راندند.

 

پی نوشت ها:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۹.
[۲] منتهی الامال، ج۲، ص۱۲۰ الی ۱۲۵.
[۳] بحار الانوار ، ج۴۶، ص ۲۹۴.
[۴] بهجه الآمال، ج ۴، ص ۶۹.
[۵] الکافی، ج۴، ص ۲۵۴.
[۶] الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۶۱.

خوانده شده 546 مرتبه