محاسبه نفس
یَا ابْنَ جُنْدَب حَقٌّ عَلی کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فی کُلِّ یَوم و لَیْلَة عَلی نَفْسِهِ فَیَکُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأی حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأی سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزی یَوْمَ القیامةِ.
در بخش اول از تبیین وصایای امام صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب، درباره موضوعاتی چون: گرایش فطری انسان در تقرّب به خدا، پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان عرفان حقیقی، بزرگ ترین خطر تهدید کننده سالک الی الله در دامهای گسترده شیطان و برخی از ویژگیهای دوستان اهل بیت(علیهم السلام) (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانی بودن دلهای ایشان، اجتناب از دنیاگرایی و انس با خدا) سخن به میان آمد. اکنون ادامه مطلب را پی میگیریم.
قرآن و سنّت، کیمیای گم شده انسان
به برکت پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) ، همه ما تا حدی راه سعادت را از شقاوت تشخیص میدهیم. برخی معارفی که در نظر ما کوچک و کم ارزش به حساب میآید، برای کسانی که از این معارف بی بهرهاند مانند گوهر گران بهایی است که باید مدتها زحمت بکشند تا به آن دست بیابند.
به برکت اهل بیت(علیهم السلام) ، این گوهرها به راحتی به دست ما رسیده است. متأسفانه به همین دلیل، گاهی در زندگی به آنها چندان اهمیت نمیدهیم و آنها را خوب به کار نمیگیریم؛ تصور میکنیم برای رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزی گشت که نه در کتابی باشد و نه کسی درباره آن بحثی کرده باشد، در حالی که چنین نیست و این تصور اشتباه است.
آنچه برای سعادت ما اهمیت داشته، در کتاب و سنّت آمده و مسایلی که در این زمینه مهم تر بوده بیش تر بر آن تأکید گردیده و واضح تر بیان شده است؛ زیرا خدا خود میخواهد که بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین نباید آنها را کم اهمیت تلقی کنیم و به دنبال دستورها و مسایلی عجیب و غریب باشیم.
محاسبه نفس
یکی از موضوعاتی که در روایات بسیار تأکید گردیده و علمای اخلاق درباره آن بسیار بحث کرده اند، مسأله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مسأله تأکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند.
بهترین موقع برای این کار شبها است که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تأمل کنیم و ببینیم آیا کارهایی که انجام داده ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایی انجام داده ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.
امام صادق(علیه السلام) در این روایت به ابن جندب میفرمایند: یا ابنَ جندب، حَقٌّ علی کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا أنْ یَعرِضَ عَمَلَهُ فی کلِّ یوم و لَیْلَة علی نَفْسِهِ فَیَکُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأی حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأی سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخُزی یَومَ القیمةِ؛ ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایی نگردد.
عامل وادار سازنده انسان به محاسبه
امام صادق(علیه السلام) در این روایت، بر این نکته تأکید دارند که هر مسلمانی که ما را میشناسد و خود را به ما منتسب میکند و میخواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهای خود را وارسی کند.
از جمله ویژگیهایی که خدای متعال به روح انسان عطا کرده این است که میتواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکی از مسایلی است که بسیاری از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده اند. هر کس معمولاً میتواند به دیگران و کارها و رفتارهای آنان نظر داشته باشد، اما این که بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگیهای مهم روح آدمی است.
کسانی که درباره معرفت نفس مطالعاتی دارند، به خوبی به این واقعیت پی بردهاند که انسان موجودی است که میتواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . این که این چه خصوصیتی است نیاز به بحثی مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکی از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین مورد تأکید است که انسان در هر شبانه روز، دست کم، یک بار اعمال خود را بررسی کند؛ ببیند آیا کار خوبی انجام داده است یا نه.
طبق این روایت، انسان باید حساب رس اعمال خود باشد، اگر کار خوبی در اعمالش مشاهده کرد، توجه داشته باشد که لطفی از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیش تر انجام دهد.
در روایات دیگری آمده است که در چنین حالتی، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهای بهتر و بیش تری انجام دهد. اگر هم لغزشی در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهی توبه لوازمی دارد؛ مثلاً، اگر عملی از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقی از کسی ضایع ساخته، ادا کند و یا چنان چه کار زشت دیگری انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهای بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.
امام صادق(علیه السلام) در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر میشوند که: لِئَلاّ یُخْزی یَوْمَ القیمةِ؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب میکند تا ما کاملا مراقب باشیم و کاری نکنیم که در قیامت رسوا شویم؛ چرا که در آن روز، دیگر راهی برای جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد.
از نظر روحی، چنین هشدارهایی مهم و مؤثر است؛ زیرا تا وقتی انسان سود یا ضرر کاری را درک نکند نسبت به انجام یا ترک آن رغبتی نشان نمیدهد.
عاملی که انسان را وادار به انجام کاری میکند، نفع و مصلحتی است که از کار عاید او میشود. نیز آنچه او را از انجام آن باز میدارد، ترس از گرفتاری است. اگر بخواهیم برنامه صحیحی اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسّم نماییم تا انگیزهای برای انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم.
عدم توجه به این مسایل و در نتیجه، کار بدون انگیزه، موجب میشود انسان تنبل بار بیاید و مسایل را جدی نگیرد. بنابراین برای جلوگیری از پشیمانی ـ که از هر عذابی دردناک تر است ـ انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگی کند.
یکی از نامهای قیامت، «یوم الحسرة» است. این نشانه اهمیت عذاب روحی ناشی از مسأله پشیمانی است. یکی دیگر از نامهای آن «یوم الحساب» است.
اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رسیدگی میشود و از او حساب میکشند، احساس مسؤولیت نمیکند و به فکر نمیافتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری همت گمارد؛ اما اگر بداند که مسأله جدی است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگی میکند.
در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامت به دلیل فراموشی روز حساب است؛ همان فراموشی که موجب میشود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت، عذاب ابدی را به دنبال داشته باشد: إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ. (۴) این عذاب برای کسانی است که روز حساب را از یاد برده اند، هر چند ممکن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند، اما اعتقاد کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تأثیر نمیگذارد.
قرآن کریم داستان دو برادر را نقل میکند که یکی از آنها بی بند و بار بود و در اموالش حساب و کتابی نداشت. برادر دیگر هر قدر به او سفارش میکرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، میگفت: ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لاََجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً (۵) تصور نمیکنم قیامتی برپا شود و اگر به فرض هم خدا و قیامتی باشد و من به سوی خدای خود باز گردم، در آن جهان نیز منزلی بهتر از این دنیا خواهم یافت. مقصود قرآن از نقل این داستان این است که بگوید، چنین اعتقادی به معاد فایدهای ندارد؛ زیرا رکن اساسی اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. آنچه مهم است این اعتقاد است که در آن جهان زنده میشویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، وگرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیی ندارد. لازمه چنین اعتقادی توجه به عاقبت کار در همین دنیا است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) درروایتی میفرمایند: حَاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبوا؛(۶) پیش از آن که به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.
اگر چنین باوری در انسان وجود داشته باشد که روزی به همه اعمالش رسیدگی میگردد و مطابق آنها دقیقاً پاداش یا کیفر داده میشود، به فکر محاسبه نفس خود میافتد و از خود حساب میکشد.
مراحل محاسبه
مسأله محاسبه نفس به قدری مهم است که برخی از علما در خصوص این موضوع کتابهایی نوشته اند. در این باره آیات و روایات بسیاری داریم و بحثهای فراوانی پیرامون آن انجام گرفته است. در کتابهای اخلاقی، دستورالعملهایی به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.
برای محاسبه نفس سه یا چهار مرحله شمرده شده است:
اول مشارطه است؛ یعنی از اول صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز وظایفش را به خوبی انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.
دوم مراقبه است؛ یعنی در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطّی نکند.
سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهای خود برسد؛ بررسی کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهی داشته است.
مرحله چهارم که برخی از علمای اخلاق آن را ذکر کردهاند معاتبه است؛ یعنی اگر انسان در محاسبه متوجه لغزشها و اشتباهاتی در رفتارش شد، به جبران آنها خود را تنبیه کند؛ مثلاً خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغی انفاق کند یا قدری قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تا جبران مافات شود.
در مسأله محاسبه آنچه بیش از همه اهمیت دارد نفس حساب کشیدن از خویش است، تا اگر کار خوبی انجام داده بودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم.
نکاتی در باب محاسبه
درباره محاسبه نفس، نکات مهم دیگری نیز وجود دارد که در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) اجتناب از گناه
انسان باید درباره گناه، بیشتر بیندیشد که اصلا گناه یعنی چه؟ اعتقاد ما این است که خداوند ما را آفریده و ضمن معرفی راه خوب و بد به ما، انتخاب هریک از آنها را در اختیار خود ما قرار داده است.
هم چنین معتقدیم عالم دیگری غیر از این دنیا نیز وجود دارد که در آن به کارهایمان و انتخابهایی که در این دنیا کرده ایم رسیدگی میشود و کیفر و پاداش میبینیم.
مقتضای چنین اعتقادی این است که از سرمایه عمری که در اختیار داریم به بهترین شکل استفاده کنیم. ما به این دنیا پا گذاشته ایم تا امتحان شویم، طی مراحلی خودسازی کنیم و به کمال برسیم تا در زندگی ابدی از نتایج آن بهره مند گردیم. بنابراین باید توجه داشته باشیم که زندگانی این دنیا موقتی و در مقایسه با آخرت، نظیر زندگی جنینی نسبت به زندگی دنیوی است.
همانگونه که جنین فقط چند ماهی را در شکم مادر میگذراند، آن هم برای این که آماده زندگی این جهانی شود، ما هم در این برهه کوتاه زندگی دنیایی، برای زندگی ابدی آماده میشویم، با این تفاوت که رشد جنینی قهری بود، ولی رشد این جهانی اختیاری است.
علاوه بر آن، زندگی جنینی با زندگی دنیوی از حیث مدت قابل مقایسه است، ولی جهان آخرت به دلیل ابدی بودنش، به هیچ وجه، با زندگی محدود این جهانی قابل مقایسه نیست.
به هر صورت، آن گونه که دین معرفی میکند، این دنیا محل ابتلا و خودسازی است. باید خود را برای عالم دیگر مهیّا کنیم.
اگر با این نگرش نگاه کنیم، میبینیم در مقابل سرمایهای که از کف میدهیم، چیزی به دست میآوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم؛ إنْ رَأی حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها. اما اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صَرف سرمایه گران مایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیّا ساخته ایم. پس باید به فکر جبران آن برآییم؛ إنْ رأی سَیِّئَةً استَغْفَرَ منها لِئَلاّ یُخْزی یَوْمَ القیمةِ.
چقدر فرق است بین این که کسی معاملهای بکند، و مشکلش فقط این باشد که از آن سودی نبرد، اما در هر صورت سرمایه اش بر جای باقی بماند، و این که کسی در معامله سود که نمیبرد، ضرر هم میکند و اصل سرمایه را از کف میدهد.
گناه کردن از همین سنخ معامله دوم است؛ یعنی از دست دادن سرمایه و خریدن زیان؛ از کف دادن عمر و سعادت اخروی و دچار عذاب ابدی گردیدن.
ب) توجه به کمّیت گناهان انجام شده
نکته دوم در مورد محاسبه نفس این است که وقتی فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کرده ایم و در صدد جبران آن برآییم.
انسان باید به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، نه آن که آنها را انکار کند یا به فراموشی بسپارد. البته انسان نمیتواند مشخص کند که دقیقاً هر روز از اول صبح تا شب، چند گناه کرده است (مثلاً چند غیبت کرده، چند دروغ گفته، چند تهمت زده و...) اما به هرحال باید دقت کنیم، ببینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است.
این مسأله مهمی است که بتوانیم به کمّیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر میگذارد و موجب میگردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.
ج) توجه به کیفیت گناهان انجام شده
نکته سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگری از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آن که ممکن است انجام آنها یک لحظه بیش تر طول نکشد.
توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است؛ مثلاً، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددی وارد شده که قبح بسیار آن را میرساند.
در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست است برخی از گناهان صغیرهاند و اهمیتشان از کبایر کم تر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب میآید و این از جمله دامهای شیطان است که انسان را به غفلت میافکند.
د) انجام همه واجبات
نکته چهارم آن که، باید مراقب باشیم همه واجباتمان را به جا آوریم. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفی مانند آن را ترک نمیکنیم، پس کدام واجب را ترک کرده ایم؟ این همان دام شیطان است؛ زیرا بسیاری از تکالیف موردغفلت ما است. حتی آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت(علیهم السلام) سر و کار دارند نیز از بسیاری واجبات غفلت میکنند.
نیکی به والدین، صله رحم، قضای حاجت مؤمنی که اظهار حاجت کرده و بسیاری دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهی تا سال ها، ما به فکر انجام بسیاری از آنها نباشیم. اگر واجبات اجتماعی وسیاسی را هم به آنها اضافه کنیم، میبینیم تعدادشان بسیار بیش ترمیشود.
امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسایل سیاسی و اجتماعی خود تا حد بسیاری توجه پیدا کرده اند، ولی زمانی بود که از بسیاری از این وظایف غفلت داشتند؛ اگر چه هنوز هم عدهای هستند که از این وظایف غافلند و آنها را جزو تکالیف خود به شمار نمیآورند. امر به معروف، نهی از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتی، فکری و دینی و... از اهم واجبات است که کوتاهی در آنها گناه کبیره به حساب میآید.
وقتی میتوانیم به خوبی به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، برای فردایمان برنامه ریزی کرده، جدولی از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
هـ) توجه به شروط صحت اعمال
نکته پنجم این است که گاهی ما دل خوش میکنیم که تکالیفمان را انجام داده ایم، غافل از آن که کارمان از ارزش واقعی بی بهره است و در حین یا پس از انجام عمل، آن را فاسد کرده ایم؛ مثلاً، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از این که نماز میخوانیم، درجماعت هم شرکت میکنیم تا ثواب بیش تری ببریم؛ اما توجه نمیکنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه؛ آیا ریایی مرتکب نمیشویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت میکنیم؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمیبریم؟ یا اگر مثلاً انفاق میکنیم آیا با منّت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمیسازیم؟... بنابراین باید به شرایط صحت و قبولی اعمال نیز توجه کنیم.
پی نوشت ها:
(۴) - ص (۳۸)، ۲۶.
(۵) - کهف (۱۸)، ۳۶.
(۶) - بحارالانوار، ج ۷۰، باب ۴۵، روایت ۲۶.