روز سوم شعبان سال چهارم هجرت، فرزندی در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهماالسلام متولد شد که منشأ تحولی جهانی و ماندگار گردید. اباعبدالله الحسین علیهالسلام نهضتی ماندگار را برپا نمود، که تا قیامت ادامه خواهد داشت. محبت ایشان در قلبها چنان حرارت دارد که تا ابد سرد و فراموش نمیشود.[1] راز این ماندگاری و محبت چیست؟ چرا اباعبدالله علیهالسلام خون خداوند شد و امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در اعلام ظهور، خود را با نام جدش حسین علیهالسلام معرفی خواهد نمود؟! به نظر نگارنده اخلاص در بالاترین درجه ممکن یکی از رازهای محبوبیت فراگیر و ماندگاری این امام بزرگوار در گذر زمان است.
اخلاص در رسیدگی به مستمندان
امام حسین علیهالسلام در اوقات مختلف و متعدد به مستمندان شِکَر میدادند، از ایشان پرسیدند که چرا شِکَر صدقه میکنید؟ فرمودند: «إنّی أحبّه و قد قال اللّه تعالی: لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ»؛[2] «من شکر را دوست دارم و خداوند فرموده است: شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر ازآنچه دوست میدارید، در راه خدا انفاق کنید».
ماجرای انفاق حضرت در روایات ذکرشده است. امام حسین علیهالسلام به خاطر شرمگین نشدن فقرا و اخلاص خویش، دستشان را از شکاف در بیرون آورده و کیسه طلاها را به فقرا میدادند.[3] همچنین نقلشده هنگامیکه قبیله بنی اسد با بدن مطهر اباعبدالله علیهالسلام مواجه شدند، اثر زخمی کهنه بر کتف ایشان مشاهده کردند، از امام زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند این زخم از چیست؟ ایشان فرمود: «این اثر از چیزهایی که ایشان به دوش میکشید تا به منزلهای بیوهزنان، یتیمان و مساکین برساند، بهجای مانده است».[4]
اخلاص در نهی از منکر
امام حسین علیهالسلام در هیچ مرحلهای از زندگی، ملاحظه مطلبی غیر از رضای خداوند را نکردند. مهمتر از نهی از منکر فردی و زبانی، مبارزه با منکرات اجتماعی و سیاسی است. اباعبدالله علیهالسلام در این زمینه خالصانهترین حرکت ممکن را انجام دادند و بدون کمترین توجه به سیاستبازیها و مصلحتسازیهای دروغین که در آن زمان متداول بود، به حرکت مقدس و خالصانه خود در راه خداوند ادامه دادند تا این که زندگانی حضرت به شهادتی عاشقانه و زیبا ختم شد.
خالص کردن حلقه اطرافیان
جریان کربلا نهتنها ازنظر خالص بودن امام و پیشوای آن نمونه است، بلکه اباعبدالله علیهالسلام تمام تلاش خود را کرد تا خالصترین یاران که دارای نیت الهی باشند با خود همراه کند. وقتی ماجرای این اتفاق عظیم را مطالعه میکنیم، در جایجای حوادث امتحان و غربالگری یاران را میبینیم.
سخنرانی در مکه و ذکر این نکته که هر کس با ما همراه شود، شهید خواهد شد (از طمع ریاست و غنائم خبری نیست)، گفتگو با ابن عباس و محمد حنفیه و ذکر وظیفه الهی که به عهده دارد، گفتگو با یاران در شب عاشورا و برداشتن بیعت از آنها و سوال از حضرت قاسم درباره تلقی و دیدگاه او از مرگ، تنها نمونههایی از آزمایشها و امتحانات متعدد ایشان نسبت به اطرافیان است. گویا حسینبنعلی علیهماالسلام میخواهد خالصترین گروه ممکن را برای حماسه عظیم گلچین کند، ازاینرو در شب عاشورا با خیالی آسوده میفرماید: «الِلْهَمِّ إِنِّي لَا أَعْرِفُ أَهْلُ بَيْتٍ أَبَرُّ وَ لَا أَزْكَى وَ لَا أَطْهُرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِی وَ لَا أَصْحَاباً هُمْ خَيْرُ مِنْ أَصْحَابِی»؛[5] «خدایا! من اهلبیتی پاکیزهتر و نیکوتر از اهلبیت خود نمیشناسم و اصحابی را سراغ ندارم که بهتر از اصحاب من باشند».
نشانههای اخلاص
از نشانههای اخلاص عظیم اباعبدالله الحسین علیهالسلام شادابی ایشان در عرصه جنگ، کلام آخرین درباره راضی بودن به آنچه خداوند رضایت بدان دارد و تلاش تا آخریننفس برای هدایت امت بود. انسانِ با اخلاص نسبت به کم و زیاد، تشویق یا شماتت مردم و عناوین ساختگی دنیایی، بیتوجه است. اخلاص باعث دلیری و شجاعت میگردد و غبار اضطراب و نگرانی را از دل میزداید. سیدالشهدا علیهالسلام تمام این نشانهها را همراه خود داشت و ازاینرو عمل ایشان محبوبیت ویژهای یافت. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: « أَلعَمَلُ كُلُّهُ هَبَاءً إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِيهِ»؛[6] «کارها همه تباه و بیاثر هستند، مگر آنچه در آن اخلاص ورزیده شود».
راز ماندگاری، محبوبیت فراگیر و تداوم حرکت حسینی تا به قیامت را، باید در اخلاص حضرت و یاران ایشان جستجو کرد. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «الاِخلاصُ سِرَّ مِنْ أَسَرَارِی»؛[7] «اخلاص رازی از اسرار من است».
پینوشت:
[1]. بروجردی، سید حسین، جامع احادیث الشیعه، چاپ اول، مهر، 1373ش، ج12، ص556.
[2]. مشهدی قمی، محمدرضا، کنزالدقایق، چاپ اول، دار الغدیر، 1423ق، ج3، ص160.
[3]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ اول، علامه، 1379ق، ج4، ص66.
[4]. همان.
[5]. صدوق، محمد بن علی، الامالی، چاپ اول، دراسات الاسلامیه، بیتا، ج1، ص220.
[6]. تمیمی الآمدی، غررالحکم، چاپ دوم، دارالاسلامیه، 1410ق، ج1، ص75.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج67، ص249.