امید و امیدواری، یک موتور محرک قدرتمند در جهت حرکت انسان به سمت سعادت ابدی و کمال انسانی است. با توجه به منابع اسلامی، عوامل مختلفی در ایجاد امید و تقویت امیدواری بیان شده است که اتصال روحی با امام زمان یکی از این موارد میباشد.
محمد بن زیاد ازدی میگوید به محضر امام موسی کاظم علیهالسلام رسیده و از ایشان درباره تفسیر این آیه پرسیدم: «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة»؛[1] «و اوست که نعمتهای ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است». فرمودند: نعمت ظاهر یعنی امام ظاهر و نعمت باطن یعنی امام غایب. محمد بن زیاد میگوید: عرض کردم: آیا در میان ائمه علیهمالسلام کسی است که غایب شود؟ فرمودند: بله امامی خواهد آمد که شخصش از چشمان مردم پنهان میگردد اما یادش از دل مؤمنان زایل نمیشود . [2]
این فرمایش امام، حاکی از نکتهای قابل تأمل است و آن اینکه، شخص مؤمن به دلیل اتصال روحی که با امام در زمان غیبت دارد، هیچگاه از یاد ایشان و توجه به آن بزرگوار غافل نمیگردد. میتوان با اتکا به این فرموده گفت: هرقدر ایمان شخص قویتر باشد، توجهش نسبت به امامش پررنگتر است. در مقابل، اگر کسی از یاد و توجه به امامش غافل باشد، دچار ضعف در ایمان است.
درنتیجه، از ویژگیهای شیعه در زمان غیبت، ارتباط روحی با امام و اتصال با آن بزرگوار و توجه قلبی به حضرت است. این ارتباط و توجه به میزانی است که او امام را در کنار خود حس میکند، گویا که امام در غیبت نبوده و همیشه حاضرند. این میزان از معرفت و یقین، امید شخص را آنقدر بالا میبرد، تا جایی که از همه مردم در تمام دورانها، پیشی میگیرد.
امام زینالعابدین علیهالسلام در توصیف این افراد میفرمایند: «اهل زمان غیبت مهدی عجلاللهتعالیفرجه که قائل به امامت او بوده و منتظر ظهورش هستند، از اهل هر زمانی برترند؛ زیرا خداوند چنان عقل و فهم و معرفتی به آنان داده، که غیبت در منظرشان بهمنزله مشاهده آن بزرگوار گشته است... آنها مخلصین حقیقی و شیعیان راستین ما هستند. آنها کسانی هستند که در آشکار و نهان، بهسوی خداوند دعوت مینمایند».[3]
این خصوصیات، تنها در انسانهای امیدوار جلوه میکند. این انسان امیدوار است که در انتظار ظهور منجی عالم، روزگار سپری میکند. این انسان امیدوار است که نه تنها دست از فعالیت نکشیده؛ بلکه خود و دیگران را در آشکار و نهان به سوی خدا میخواند.
پینوشت:
[1]. لقمان، آیه20.
[2]. ابن بابويه، محمد بن على،كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه، ج2، ص368.
[3]. همان، ج1، ص320.