تعداد قابلاعتنایی از شبهات ملحدین در رسانههای گوناگون، استبعاد و تمسخر است. این افراد ازآنجاکه عظمت روح انسان و توان او برای رسیدن به مقامات والا را قبول ندارند، هر کرامت و معجزهای را با دیده انکار نگاه کرده، آن را بعید بهحساب میآورند و راه مسخره و ریشخند را در پیش میگیرند .
روح خدایی انسان
بنا بر آیات قرآن، روح انسان شریف است و منشأ الهی دارد. خداوند میفرماید: از روح منتسب به خود، در خمیرمایه انسان دمیدم «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِی»؛[1] «در آن از روح خود دميدم». انسان از منظر دین اسلام دارای کرامت و بزرگی است.[2] بشر در بهترین حالت ممکن خودش نظامیافته و آفریدهشده است[3] و میتواند به قرب الهی ویژه دست بیابد.[4] طبیعی است که موجودی با این اوصاف، میتواند با اذن پروردگار، مرده را زنده کند، از غیب خبر دهد، عصا را تبدیل به اژدها نماید و دریا را بشکافد. افرادی که انسان را فقط بدن مادی و جسمانی و نوع جهشیافته حیوانات میدانند و روح الهی انسان را انکار میکنند، در برابر توانایی خارقالعاده اولیای خدا، چارهای بهغیراز مسخره کردن و نگاه متعجب ندارند.
عدم اختصاص کرامات به پیامبران و امامان علیهمالسلام
رسیدن به کمال روحی و کسب توانایی برای درک باطن جهان، مختص انبیا و امامان علیهمالسلام نیست. بهعنوان نمونه بانوی بزرگ اسلام؛ حضرت خدیجه علیهاالسلام، نور حضرت زهرا علیهاالسلام را در رحم خویش حس کرد، زنان بهشتی برای تولد فرزندش به یاریاش آمدند و در شب معراج پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، خدیجه مخاطبِ سلام جبرئیل علیهالسلام بوده و خداوند متعال به او سلام رسانده است. در روایت امام باقر علیهالسلام آمده است که «اِنَّ رَسولَ الله صلیاللهعلیهوآله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أَتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَمِنِّی السّلامَ»؛[5] «رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت، جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه، سلام برسانی».
انکار مقامات بزرگان دین و تمسخر آن، ریشه در جهالت و نشناختن استعداد و توان انسان دارد. بشر، مخلوق شریف و دارای روح الهی است و قابلیت رسیدن به کرامات متعدد را دارد و این مسئله مختص پیامبر و امام معصوم نیست.
پینوشت:
[1]. ص: 72.
[2]. اسراء: 70.
[3]. تین: 4.
[4]. نجم: 8-9.
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج16، ص7.