از برخی آیات و روایات اینطور استفاده میشود که خداوند گاهی در دنیا نیز از برخی انتقام میگیرد: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»؛[1] «و هر گاه تو را از میان آنها ببریم، به یقین از آنان انتقام خواهیم گرفت». مراد از این انتقام، زمانی است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله از میان مردم رحلت کند، پس بخشی از این انتقام در دنیا تحقق پیدا خواهد کرد..[2]
موارد و شکلهای انتقام خداوند در دنیا
همواره پیرامون انسان، ظالمان و ستمپیشگانی هستند که روزبهروز بر ظلم و ستمشان افزوده میشود، آیا خداوند برای اینان انتقامی در دنیا دارد؟ در اینجا به موارد و اشکال انتقام خداوند در دنیا اشاره میشود:
اول. برخی ظلم را به حدی میرسانند که خداوند در همین دنیا، بخشی از انتقام را از آنان میگیرد، مانند قوم فرعون،[3] قوم شعیب،[4] قاتلان امام حسین علیهالسلام و...؛ هر چند انتقام نهایی و کامل برای این افراد در قیامت خواهد بود.
دوم. قرآن کریم میفرماید: «وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَام»؛[5] «و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایت کنندهای ندارد... آیا خداوند توانا و دارای مجازات نیست». این آیه به صراحت، گمراهی را انتقام خدا دانسته است؛ یعنی این شخص[بعد از اتمام حجت] گمراه شده و هیچ راه هدایت ندارد، این یکی از موارد انتقام خداوند در دنیاست و در قیامت جاودانه از او انتقام گرفته میشود. این نوع انتقام به ظاهر برای عموم مردم قابل لمس نیست.
سوم. بر اساس برخی روایات، گاهی انتقام و عذاب الهی در دنیا، همان لذت نبردن از همنشینی با خدا و مناجات با او خواهد بود: «أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِي عَنْ قُلُوبِهِمْ»؛[6] «شیرینی و لذت مناجاتم را از قلبهای آنها میگیرم».
بنابراین خداوند از هر ظالمی انتقام میگیرد؛ هر چند این انتقام برای عموم مردم قابل لمس نبوده و متوجه آن نمیشوند.
علت تأخیرافتادن انتقام یا ملموس نبودن آن
گاهی تأخیر افتادن عذاب و ملموس نبودن آن علتهایی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
یک. اتمام حجت کردن بر ظالمان. خداوند با فرصت دادن به ظالم، حجت را بر او تمام میکند. این امر گاهی بر ظلم ظالمان میافزاید؛ علاوه بر اینکه ظالمان در این مدت، مورد امتحان نیز قرار میگیرند.
دو. امتحان و آزمایش مظلومان. به این معنا که آیا سعی میکند خود را به نحوی از زیر بار ظلم و ظالم خارج کند و یا به اختیار خود، تن به ظلم او میدهد. گاهی انسان در این زمینه، نسبت به مقدار صبر، تحمل، حفظ ایمان و... مورد امتحان واقع میشود.
سه. بصیرت در دشمنشناسی. گاهی برای شناخت خصوصیات ظالم، لازم است که زمانی بگذرد تا ظالم آنچه در درون خویش دارد، بیرون بریزد؛ علاوه بر اینکه هواداران آنها نیز در این مدت، مشخص میشوند.
چهار. سلب نشدن اختیار از انسانها. اگر خداوند به محض وقوع ظلم، ظالم را مجازات کند، اختیار از انسانها سلب میشود؛ زیرا هر کسی میداند که تا ظلم کرد، عذاب میشود، مجبور به انجام کارهای خوب میشود و بیشک کاری ارزش دارد که با اختیار کامل باشد.
علاوه بر موارد ذکرشده، موارد دیگری همچون وجود خوبان و استغفار آنها،[7] وجود افراد ضعیف و کودکان بیگناه در بین ظالمان و تشدید عذاب ستمگران نیز در به تأخیرافتادن انتقام و نامحسوس بودن آن مؤثر است.
پینوشت:
[1]. زخرف: 41.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج21، ص71.
[3]. اعراف: 136.
[4]. حجر: 79.
[5]. زمر: 36
[6]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، اسلامیه، ج1، ص46.
[7]. انفال: 33.