در انسان شناسی الهی، انسان مظهر حبّ الله است که خدا دوستش می دارد و او را به بهترین شکل آفرید و در ستیغ قلّه خلقت خویش قرار داد و در چنین خلقت خلّاقی مرد را مظهر عقل کلّ و زن را مظهر نفس کلّ شناساند تا هر دو مظهر عشق تام حقّ الله باشند که غرض از آفرینش این گل سرسبد هستی نیز همین مسئله شناختی بود که می فرمایند: «الطُرقُ إلی الله بِعَددِ نُفُوسِ الخَلایق».
از بارقه این عشق عظماست که آفرینش در عالم هستی پا می گیرد و بدان زندگانی، هم زیستی و همراهی می بخشاید. این جاست که زن را مظهر رحمت، محبت، ملاطفت و مقام مادری می شناسند و به جرئت می توان اشاره کرد: مرد و زن دستان (یَدُاللّهی) خداوندگار هستند در تولید و بقای نسل که کاری است خدایی که در بیان سپاس گزاری والدین در سوره لقمان می فرماید: «أنِ اشکُرُ لِی وَ لِوالدَیکَ»؛ از من و پدر و مادرتان تشکر کنید که خالق ثانوی شما هستند... .
برای بازشناسی این مهم، شایسته است بدانیم همه این مراحلی که خداوند در سوره حج می فرماید: «فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ثُمَّ مِنْ مُضْغَة مُخَلَّقَة وَ ...»؛ شما را از گِل و بعد نطفه و بعد از آن عَلقه، مُضغه و لَحْم آفریدم...، تنها یک مرحله مربوط به مردان می باشد و آن نطفه گذاری مردان است، اما بقیه مراحل رشد به عهده مادران می باشد که پیامبر مهربانی(ص) با اشاره به این مهم می فرماید: «اُنظُر فی أیّ شیءٍ تَضْعُ وَلَدَکْ فإنَّ العِرقَ دَسّاسٌ؛ بنگر که فرزندت را در چه چیزی قرار می دهی، همانا خوی های پدران و مادران (خَلْقاً و خُلْقاً) به فرزندان منتقل می شود.»
آسمان مرد و زمین زن در خرد // هر چه آن انداخت این می پرورد
در فرمایش حضرت رسول(ص) سفارش از قانون انتقال وراثت را یاد می کنند و به امت توصیه می فرمایند، مواظب منتقل شدن رگ، ریشه و اصالت خویش باشند، بلکه برای پاشیدن بذر خویش در تتبع زمینی مناسب باشید تا فرزندان تان خوی ناپسند و رفتار نامتعارف را از مادران خویش به ارث نبرند... .
بنابراین یکی از قوانین مهم در دنیای جانداران به ویژه انسان قانون وراثت است. این قانون حافظ صورت نوعیه نبات، حیوان و انسان می باشد که به موجب همین قانون، فرزندان بدون کوچک ترین فعالیت اختیار، صفات و خصایص پدران و مادران را فرا می گیرند و طبق همان ممیزات به وجود می آیند و امتداد نسل را تشکیل می دهند.
در این باره گفتنی است که علوم تجربی در بیشتر مجهولات طبیعت پیشروی کرده، در نتیجه بسیاری از حقایق که در گذشته ناشناخته و دست نیافتنی بوده، امروزه برای دانشمندان آشکار شده و از پشت پرده خفا بیرون آمده است. در این راه، سلول شناسی و جنین شناسی به همراه سایر علوم زیستی راه ترقی و تکامل را پیش گرفته و دانشمندان به وسیله میکروسکوپ های بسیار قوی و نیرومند، موجودات کوچک را مورد مطالعه قرار دادند و متوجه شدند که منشأ پیدایش موجود زنده، واحد بسیار کوچکی است به نام «سلول» که در شرایط مخصوصی تکامل پیدا می کند و به صورت یک حشره یا حیوان و یا یک انسان در می آید.
کشف این راز بزرگ، قانون «وراثت» را پیچیده تر و مشکل تر نموده، زیرا از خود می پرسیدند: در این ذرّه کوچک چه رازهایی نهفته است؟! پس از تحقیقات عمیق علمی به این نتیجه رسیدند که در سلول هسته ای بیضوی شکل با جدار قابل ارتجاعی وجود دارد که در موقع تقسیم سلول و در آن هسته قطعات کوچکی را یافتند که «کروموزوم» نام نهادند.
هم چنین دانشمندان در پژوهش علمی خود از این پلّه نیز گذشته و گامی جلوتر گذاردند و متوجه شدند که داخل کروموزوم ها ذرات بسیار ریزی وجود دارد که آن را «ژن» نامیدند که صفات چشم، مو، پوست، ساختمان بینی، لب و سایر صفات قابل وراثت را از پدران و مادران به فرزندان منتقل می کنند... .
با چنین پیش فرض هایی است که امام علی(ع) با علم الهی خویش می فرماید: «حُسْنُ الأخلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الأعراقِ؛ سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است.»
با چنین باوری بود که بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، روزی امام علی(ع) برادرش عقیل را به حضور پذیرفت و فرمود: «می خواهم زنی برای من خواستگاری کنی که از خاندان شجاعان بوده و بسی قوی پنجه و شیردل هم باشند.» عقیل چون در علم انساب مهارتی داشت و ریشه اعراب خوب می شناخت، عرض کرد: یا سیدی، چنین زنی را برای چه می خواهی؟ حضرت فرمود: « برای این که فرزند شجاع و دلیری[برای من] آورد:« وَلَدتُها فَحُولَه».
عقیل عرض کرد: چنین زنی در میان قبیله بنی کلاب می باشد و او فاطمه دختر حزام بن خالد کلابی است که در میان قبایل عرب شجاع تر از پدران او نیست و در جلالت و فراست کسی را جز آنان به مردی نمی شناسند و از آن طایفه است ابوبرّاء که شجاع تر از او در عرب، غیر از شما شناخته نشده است.
برای جدّ ایشان شاعر معروف لبید در حضور نعمان بن منذر پادشاه حیره گفته است:
وَ نَحْن خَیْرُ عامربن صعْصعَۀ // اَلضّارِبونَ الهامَ وَسَط الجُمْجُم
ما بهترین فرزندان عامربن صعصه هستیم، به جمجمه های دشمن با شمشیرهای خود می کوبیم.
عقیل از قبیله بنی کلاب فاطمه(امّ البنین(س)) را به عقد حضرتش درآورد و امّ البنین چهار فرزند به نام های: عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان(ع) به دنیا آورد که هر چهار فرزند گرامی شان در دفاع از حریم ولایت و امامت در کربلا معلا در رکاب سیدالشهدا(ع) به درجه رفیع شهادت رسیدند.
فرزندان رسول خدا(ص) بعد از شهادت مادر، در وجود این بانوی پارسا، مادرشان را می دیدند و رنج فقدان مادر را کمتر احساس می کردند.
اُمّ البنین، فرزندان دختر گرامی رسول اکرم(ص) را بر فرزندان خود که نمونه های والای ادب، معرفت و کمال بودند، مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خویش را متوجه آنان می کرد. از این رو تاریخ جز این بانوی پاک سرشت، کسی را به یاد ندارد که به اصطلاح، فرزندان هَوُوی خود را بر فرزندان خویش مقدم دارد.
قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی // به علی مونس و هم خانه و همسرباشی
قسمت این بود که در زندگی مشترکت // به عزیزان دل فاطمه مادر باشی
آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی // آمدی خادمه فاطمه زهرا باشی
در سالروز چنین بانویی بزرگواری که واژگان ایمان، ایثار، استقامت، انصاف، اخلاص، اخلاق و ... را به زیبایی و تمام کمال تفسیر به معنا و عمل بود، بایست به درستی روشنابخش و پاسداشت دل مادران و همسران شهدایی باشد که فرزندان و همسران شان را برای دفاع از دین، مذهب و مام میهن تربیت کردند و هم دوش آنان راست قامت ایستادند و خم به آبرو نیاوردند تا مصداق حقیقی و هم معنایی پیدا کنند تا دیگر بار در روزگاری که مشهر به آخرالزمانی است، همان مسیر فاطمی ها(س) را برای آیندگان مجسم عینی و مدرّس فاطمی باشند. إن شاءالله تعالی.