زیبایی‌ها و شگفتی‌های سوره «کوثر» از دیدگاه سه تن از مفسّران اهل تسنّن

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
زیبایی‌ها و شگفتی‌های سوره «کوثر» از دیدگاه سه تن از مفسّران اهل تسنّن

سوره مبارکه «کوثر» کوتاه‌ترین سوره قرآن و در عین حال دارای مضامین بلندی است که در قالبی بسیار زیبا، و نظمی نیکو و اعجازآمیز در «مکّه مکرّمه» نازل شده است. اینکه مقصود از «کوثر» فرزندان رسول‌ خدا(ص) و در رأس ایشان(ع) حضرت فاطمه زهرا(س) است، یکی از دیدگاهای مطرح شده در منابع تفسیری است.[۱]

درباره زیبایی‌ها و شگفتی‌های این سوره نکات فراوانی مطرح شده که از جمله آنها، گفتار ناب و قابل توجّه سه تن از مفسّران پرآوازه اهل تسنّن زمخشری، فخر رازی و ابن قیم جوزیه است.

در این نوشتار ابتدا به جایگاه علمی این سه مفسّر مشهور پرداخته، سپس گوشه‌ای از عجائب و زیبایی‌های این سوره کوتاه و پرمضمون را از نگاه ایشان، گزارش می‌دهیم:

 

۱. زمخشری (م ۵۲۸ یا ۵۳۸ق)

 

ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری از مفسّران پرآوازه اهل تسنّن است. وی درکلام «معتزلی» و در فقه «حنفی»[۲] است.

جایگاه علمی‌اش را با القابی نظیر: «علّامه»، «نحوی»، «لغوی»، «متکلّم»، «مفسّر»، «علّامه ادب»، «نسب‌شناس عرب» و «پیشوای دوران خود»، وصف نموده‌اند.[۳] زمخشری در رساله ای با عنوان «اعجاز سوره کوثر» که با تحقیق استاد حامد خفاف در بیروت چاپ شده، به بیان نظم شگفت‌انگیز و ترتیب نیکوی سوره کوثر با وجود کوتاهی آیاتش، پرداخته است.[۴] از جمله آنکه می گوید:

۱. در این قول خداوند «لِرَبِّکَ» دو زیبایی وجود دارد: نخست إلتفات (از تکلّم به غیبت) و منصرف شدن کلام از ضمیر به اسم ظاهر. دوّم آشکار نمودن شأن کبریائی خداوند.

۲. کلمه «لِرَبِّکَ» در آیه «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»، برای رعایت فاصله (سجع) که یکی از صنایع بدیع است، تکرار نشده است.[۵] فواصل این سوره عبارتند از: «الکوثر»، «و انحر»، «الأبتر».

 

۲. فخر رازی(م ۶۰۶ق)

 

فخرالدین محمدبن عمر رازی را «مفسّر و متکلّم»[۶]، «علّامه بزرگ و ذوفنون»، «اصولی»، «بزرگ حکما و مصنفان»[۷]، «یگانه دوران»، «فقیه شافعی»، و «دارای تألیفات در کلام و معقولات»[۸] توصیف کرده‌اند. وی درباره اعجاز، زیبایی‌ها و ویژگی‌های ممتاز سوره «کوثر» نکات جالب توجهی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

 

۱. صفات مطرح شده در این سوره تناسب زیبایی از نوع «تقابل»، با صفات ذکر شده در سوره قبل آن یعنی «ماعون» دارد. در سوره ماعون چهار صفت برای منافقان شمرده شده است: بخل (آیه ۲ و ۳)؛ ترک نماز (آیه ۵)؛ ریا در نماز (آیه ۶)؛ مانع‌شدن از زکات. متضاد این اوصاف در سوره کوثر عبارت است از: ۱ـ زیاد عطا کردن: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» در مقابل صفت «بخل» است. یعنی: ما خیر فراوان به تو عطا کردیم. تو هم زیاد عطا کن و بخل نورز. ۲ـ مداومت بر نماز: آیه «فَصَلِّ» (بر نماز مداومت کن) در مقابل صفت ترک یا سهل‌انگاری نماز در آیه «الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» می باشد. ۳ـ نماز برای رضای پروردگار: آیه «لِرَبِّکَ» در مقابل صفت «ریا» در آیه «الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ» است. ۴ـ صدقه دادن گوشت قربانی: آیه «وَ انْحَر» در مقابل صفت «مانع شدن از زکات» در آیه «وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» است.[۹]

 

۲. سوره کوثر از جهات گوناگونی معجزه است: ۱ـ خبر دادن از غیب: اگر «کوثر» به «فراوانی پیروان دین اسلام» یا «فروانی فرزندان و قطع نشدن نسل رسول خدا(ص)» تفسیر شود، همانطور که آیات «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» و «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر» بدان اشاره دارند؛ خبر غیبی قرآن از آینده به شمار می‌رود. خبری که مضمون آن محقق شده، با واقع مطابقت دارد. همچنین آیه «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» اشاره به زوال فقر دارد. زیرا لازمه دستور به «قربانی کردن»(انْحَرْ) توانایی بر انجام آن است. پس این آیه کریمه هم جزء اخبار غیبی قرآن قرار می‌گیرد. ۲ـ کمال قرآن و ناتوانی کافران از معارضه با کوتاه‌ترین سوره قرآن: اینکه کافران از معارضه با این سوره کوتاه (و پر مضمون) عاجز بودند، به طریق اولی نتوانستند با کلّ قرآن معارضه کنند. بنابراین اثبات می‌شود که قرآن کلام خداست و در پی آن، همه خیرات دنیا و آخرت تثبیت می‌شود. از این‌رو سوره کوثر خود «کوثر» است. در صورت «کوتاه» و در معنی «بزرگ».[۱۰]

 

۳. خصوصیت متفاوت سوره «کوثر» در نسبت با سائر سوره‌های قرآن این است که هم یکایک آیاتش معجزه است، هم مجموعه این سوره مبارکه. لذا احتمال دارد که مراد از «کوثر» همین سوره باشد.[۱۱]

 

۴. تناسب زیبایی میان آغاز و پایان این سوره وجود دارد. به این بیان که خداوند در پاسخ به دشمن پیامبر(ص) که آن حضرت(ص) را به «کم بودن»، و خود را به «زیاد بودن» تعداد، توصیف می‌کرد؛ «کثرت» و «عزّت» را از آنِ حضرت محمّد(ص)، و «قلّت» و «ذلّت» و «ابتر بودن» را برای دشمن آن حضرت(ص) دانسته است.[۱۲]

 

۵. از دیگر لطائف این سوره، مدح خاصّ خداوند از پیامبر(ص) گرامی‌اش است. هر یک از کفار، رسول خدا(ص) را به طریقی با عباراتی توهین‌آمیز توصیف می‌کردند. مانند اینکه برخی آن حضرت(ص) را بی فرزند، برخی دیگر بی‌یاور و برخی هم نسل‌بریده می‌خواندند. اما خداوند سبحان با آیه «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» به گونه‌ای ستایش کرد که همه فضائل در آن داخل باشد. زیرا «کوثر» در این آیه به چیزی مقیّد نشده است و شامل همه خیرات دنیا و آخرت می‌شود.[۱۳]

 

۳. ابن قیم جوزیه (۷۵۱ق) (الفوائد المشوق، ص۳۸۸ـ۳۸۹)

 

محمدبن ابی‌بکر ابن قیم جوزیه «فقیه حنبلی»، «اصولی»، «مفسّر»، «نحوی» و «عارف» بوده است. گفته‌اند او در انواع علوم اسلامی از قبیل: «تفسیر»، «اصول دین»، «کلام»، «علوم حدیث»، «فقه و اصول»، و «عربی» ید طولایی داشته است.[۱۴] او از ملازمان و شاگردان ابن‌تیمیه(م۷۲۸ق) بوده است.[۱۵] از دیدگاه وی سوره کوثر کوتاه‌ترین سوره قرآن، و در عین حال دارای الفاظ بدیع، بسیار زیبا و سرورآور، و معانی بلند و استواری است که مقتضی اعجاز آن است. از دیدگاه وی بیست و یک نکته لطیف در آیات این سوره وجود دارد. برخی از این نکات عبارتند از:

آیه کریمه «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»: ۱. دلالت می‌کند بر هدیه بسیار زیاد از بخشنده‌ای بزرگ. چنین نعمتی بسیار با عظمت است. ۲. صفت «الکوثر» با «ال» استغراق همراه شده تا معنای «کثرت» را کامل کند و شامل موصوف (محذوف) باشد.[۱۶]

آیه کریمه «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»: ۱. در این آیه کریمه به دو نوع از عبادات اشاره شده است: عبادات بدنی که قوام آن نماز است. دیگری عبادات مالی است که زکات در قلّه آن قرار دارد. ۲.رعایت فاصله (سجع) که یکی از صنایع بدیع است، در این آیه بدون هیچ تکلّفی، رعایت شده است. ۳. در این قول خداوند «لِرَبِّکَ» دو زیبایی وجود دارد: نخست إلتفات (از تکلّم به غیبت) و منصرف شدن کلام از ضمیر به اسم ظاهر. دوّم آشکار نمودن شأن کبریائی خداوند.[۱۷]

آیه کریمه «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر»: نام دشمنی که به رسول خدا(ص) توهین کرده و ایشان(ص) را «أبتر» خوانده بود، ذکر نشده تا شامل حال همه کسانی شود که شبیه آن توهین‌کننده (عاص بن وائل) به پیامبر(ص) هستند.[۱۸]

 

پی نوشت ها:

[۱] مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج۳۲، ص۳۱۳؛ تفسیر غرائب القرآن، نظام اعرج، ج۶، ص۵۷۶؛ روح المعانی، آلوسی، ج۱۵، ص۴۷۹

[۲] طبقات المفسرین، داودی، ج۲، ص۳۱۵

[۳] تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۳۶، ص۴۸۷ـ۴۸۹

[۴] التمهید، معرفت(ره)، ج۵، ص۴۷۳

[۵] التمهید، معرفت(ره)، ج۵، ص ۴۹۲ و۴۹۴ به نقل از: رساله الزمخشری؛ همچنین: جوامع الجامع، طبرسی(ره)، ج۴، ص۵۴۹

[۶] طبقات المفسرین، ادنه وی، ص۲۱۳

[۷] سیر اعلام‌النبلاء، ذهبی، ج۲۱، ص۵۰۰

[۸] طبقات المفسرین، سیوطی، ص۱۰۰

[۹] التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۳۲، ص۳۰۷؛ معترک الأقران فی إعجاز القرآن، سیوطی، ج۱، ص۶۷

[۱۰] تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۳۱۶

[۱۱] همان.

[۱۲] تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۳۲۲

[۱۳] همان.

[۱۴] طبقات‌المفسّرین، ج۲، ص۹۳ـ۹۴؛ الذیل علی طبقات‌الحنابلة، عبدالرحمن بن احمد حنبلی، ج۴، ص۴۴۷ـ۴۴۸

[۱۵] البدایة و النهایة، ابن‌کثیر، ج۱۴، ص۲۷۰

[۱۶] الفوائد المشوق الی علوم القرآن و بیانه، ص۳۸۸ـ۳۸۹

[۱۷] همان، ص۳۸۹

[۱۸] همان، ص۳۹۰

خوانده شده 3 مرتبه