مسأله بداء به همان ميزان كه در عقايد اماميه مورد اهتمام واقع شده است ، از طرف علماي سني مورد نقد واقع گرديده و نزاع لفظي است.
بداء در لغت به معناي ظهور بعد از خفاست. بداء به اين معني اصلاً بر خداوند سبحان اطلاق نمي شود و حقيقت بداء نزد اماميه جز تغيير امر مقدور به واسطه اعمال صالحه و غير صالحه نيست. چراكه خداوند ‹كل يوم هو في شأن› و خواست او بر تقدير حكومت دارد و بندگان او داراي اختيارند و او مي تواند سرنوشت و تقدير آنان را به واسطه اعمال نيك يا بد ايشان تغيير دهد.
اكنون به بعضي از آيات و احاديثي كه دلالت دارند انسان قادر است سرنوشت خود را تغيير دهد اشاره مي كنيم :
آيات
- ‹ ان الله لايغير . . . › خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد تا زماني كه نفوس خود را تغيير دهند. (1)
- ‹ و لو ان اهل اقري آمنوا . . . › اگر مردم شهرها ايمان مي آوردند و تقوي پيشه مي كردند ، بركت هايي از آسمان و زمين برايشان نازل مي كرديم . . . ولي تكذيب كردند و ايشان را به آنچه كسب نمودند عذاب كرديم. (2) آيات ديگري نيز بر اين امر دلالت دارند. (3)
روايت
- سيوطي از علي (ع) روايت كرده كه از پيامبر (ص) معناي آيه شريفه ‹ يمحوالله و ما يشاء › سئوال نمود ، حضرت فرمود : چشم تو و امت پس از خودم را با تفسير آن روشن مي كنم : صدقه آنگونه كه شايسته است و نيكي به والدين و عمل صالح ، شقاوت را به سعادت تبديل مي كند و بر عمر مي افزايد و از پيشامدهاي سوء محافظت مي كند. (4)
از مهمترين آثار تربيتي بداء اين است كه اميد را در قلب مومنين زنده مي كند ، چنانكه انكار آن نيز موجب يأس و نااميدي مي شود و اعتقاد به بداء شبيه اعتقاد به قبول توبه و شفاعت است.
1- رعد : 11
2- اعراف : 96
3- نخل : 112 ؛ طلاق : 2 و 3
4- الدرالمنثور ، سيوطي ، 4 : 66 .