آيا ساختن و بنا بر قبور؛ از قبيل گنبد، ضريح و... منع شرعى دارد؟
پاسخ:
به چند دليل پاسخ اين پرسش منفى است و منعى ندارد:
الف - دليلى بر حرمت، جز روايت ابى الهياج نيست(1) و نيز اين روايت از نظر سند مورد اشكال است؛ زيرا وكيع و حبيب بن ابى ثابت از راويان سند اين حديث هستند و هر دو از نظر اهلسنّت مورد بحث مىباشند.
ب -در دلالت حديث نيز جاى بحث و گفتگو وجود دارد؛ چون ولا قبراً الا سّويته به معناى تخريب بناى قبور نيست بلكه به معناى مسطح كردن آن در مقابل تسنيم؛ يعنى بلند كردن قبر و بالا آوردن؛ آن همانند كوهان شتر است.
قسطلانى مىگويد: السنه فى القبر تسطيحه و انّه لايجوز ترك هذه السّنه لمجرد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لامنافات بين التسطيح و حديث ابى هياج: لانّه لم يرد تسويته بالارض و انّما أراد تسطيحه جمعاً بين الاخبار...(2)
سنت پيامبر(ص) همان سطح كردن قبر است و اين سنت - چون شعار پيروان مذهب شيعه گرديده - جايز نيست رها شود و هيچ منافاتى ميان مسطح كردن قبر و روايت أبى الهياج نيست؛ زيرا كه منظور روايت صاف كردن قبر و برابر كردن آن با زمين نيست. بلكه مراد مسطح كردن در مقابل تسنيم است، و اين معنا را از جمع ميان روايات به دست مىآوريم.
ج - روش مسلمانان ابن بوده كه روى قبرها بنا مىساختند:
1- بناى حجره شريف نبوي.
2- قبور ائمه بقيع كه در سال 1345 ه’ق’ به دست وهابيان تخريب گرديد.
3- قبر ابراهيم فرزند رسول الله(ص) در خانه محمد بن زيد بن على بود و به دست وهابيان تخريب گرديد.
4- بناى مسجد، روى قبر حمزه(ع)، در اوايل قرن دوم هجرى و به دست وهابيان تخريب گرديد.
5- بناى قبر سعد بن معاذ - اين قبر در منزل ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزيز بر روى آن گنبد ساختند.(3)
6- بنا بر روى قبر باهلى (سال 275 ه’) در بصره.(4)
7- بنا بر روى قبر امير مؤمنان حضرت على بن ابى طالب(ع) در قرن دوم.(5)
8- بنا بر روى قبر سلمان فارسي.(6)
9- بنا بر روى قبر ابوعانه (سال 316 ه’).(7)
خلاصه، سيره مسلمين؛ چه شيعه و چه سنى بر اين بوده است كه بر قبور بزرگان دين حرم و بارگاه بسازند و اين سيره در تمام بلاد اسلامى همچنان ادامه دارد. قبور ائمه اطهار(عليهم السلام) در نجف و كربلا و كاظمين و سامرا و مشهد و قبور بزرگان اهلسنّت؛ ابو حنيفه و عبدالقادر در بغداد و بخارى در سمرقند و... شاهد بر مدّعى است، تنها وهابيان هستند كه در حجاز با اين سيره مسلمين به مخالفت برخاستهاند.
[1].صحيح مسلم، ج 3، ص 61.
[2].ارشاد السارى، ج 2، ص 468.
[3].وفأ الوفا، ج 2، ص 545.
[4].سير اعلام النبلأ، ج 13، ص 285.
[5].موسوعه العتبات 6، ص 97.
[6].تاريخ بغداد، ج 1، ص 163.
[7].سير اعلام النبلأ، ج 14، ص 419.