با توجه به آنچه از پيامبر(ص) نقل شده است " لعن الله زائرات القبور" آیا زیارت قبور برای زنان جایز است ؟
پاسخ:
پاسخ اين پرسش را اينگونه مىتوان داد:
الف - احاديثى داريم كه مىگويد حضرت فاطمه زهرا(س) و يا عايشه به زيارت قبور مىرفتند؛ انّ فاطمه كانت تزور قبر عمها حمزه كل جمعه فتصلى و تبكى عنده:(1)
فاطمه زهرأ هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مىرفت و آنجا نماز مىخواند و گريه مىكرد.
ابن أبى مليكه مىگويد: رأيت عائشه تزور قبر أخيها عبدالرّحمن و مات بالحبشى و قبر بمكه.(2)
عايشه به زيارت قبر برادرش عبدالرحمن در مكه مىرفت... او در منطقهاى به نام حبشى كه در نزديكى مكه است مرد و به مكه انتقال يافت و دفن گرديد.
ب - اين حديث - لعن الله زائرات القبور - با حديث بريده نسخ شده و يا معارض است، چنانكه حاكم نيشابورى و ذهبى به آن تصريح كردهاند.
و روايت بريده: نهى رسول الله(ص) عن زياره القبور ثم أمر بزيارتها.(3)
ج - علماى اهلسنّت فتوى به استحباب زيارت قبور براى زنان دادهاند:
ابن عابدين مىگويد: هل تستحبّ زياره قبره(ص) للنساء؟
الصحيح من مذهبنا و هو قول الكرخى و غيره: من أنّ الرّخصه فى زياره القبور ثابته للرجال و النسأ جميعاً فلا اشكال و اما على غيره فذلك نقول بالاستحباب لاطلاق الاصحاب بل قيل واجبه.(4)
آيا زيارت قبور براى زنها استحباب دارد؟
آرى هيچ كرامتى هم ندارد، البته طبق ضوابط و شرايطى كه بعضى از علما بدان اشاره كردهاند.
صحيحتر نزد ما و كرخى و ديگران اين است كه جواز زيارت قبور براى مردان و زنان ثابت است و هيچ اشكالى در آن نيست. اما بنابر غير مذهب - و مبناى - ما، باز هم قائل به استحباب هستيم چون اصحاب به طور مطلق فتوى به استحباب داده و ويژه مردها ندانستهاند. بلكه بعضى قائل به وجوب آن شدهاند.
در اين حديث (لعن الله زائرات القبور سه طريق كه هر سه ضعيف است:
در طريق اول ابن خثيم است و گفتهاند كه به احاديث او احتجاج و استدلال نمىشود.(5)
در طريق دوم باذان است كه او هم مورد احتجاج نيست.(6)
در طريق سوم عمر بن ابى سلمه است كه او را هم ضعيف دانستهاند.(7)
[1].سنن الكبرى، ج 4، ص 132؛ مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 572.
[2].مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 570، معجم البلدان، 2، 214.
[3].السنن الكبرى، ج 4، ص 131؛ مستدرك حاكم، ج 1، ص 374.
[4].رد المحتار، ج 2، ص 263؛ المواهب اللدنيه، ج 3، ص 405.
[5].ميزان الاعتدال، ج 2، ص 459.
[6].تهذيب الكمال، ج 4، ص 6.
[7].سير اعلام النبلأ، ج 6، آيه 33.