در مورد این پرسش که چرا همه پیامبران ما مرد بودند و پیامبر زن نداریم، چند نکته را باید بیان کنم.
ابتدا ببینیم کلمه «پیامبر» به چه معناست. پیامبر یا پیغامبر، همان فرستاده و پیغامبرالهی است. در زبان عربی به آن «نبی» گفته میشود که از ماده «نَبَأ» به معنای خبر گرفته شده است؛ یعنی کسی که از جانب خدای سبحان خبر میرساند. «اِنباء» به معنای اطلاعرسانی است؛ یعنی پیامبر مأمور است پیامهای الهی را به مردم برساند.و پیامبران بشیر و نذیرند و پیغام های الهی را به گوش خلایق میرسانند
حال، این پرسش مطرح میشود که چرا خداوند پیامبران را مرد قرار داده است؟
در پاسخ باید گفت این انتخاب، مبتنی بر دستور و حکمت الهی است. خدای علیم و حکیم برای رساندن پیام خود، مردان را برگزیده است.
خداوند متعال از میان برگزیدگانش، مردانی را برای مأموریت پیامبری انتخاب فرمود. اما در میان این برگزیدگان، هم زنان جایگاه رفیعی دارند و هم مردان.
نکتهٔ اساسی این است که بدانیم هر یک از این افراد، برای مأموریتی خاص برگزیده شدهاند.
خدای سبحان با علم و حکمت بیپایان خود، با توجه به شرایط، مخاطبان و ساختار وجودی افراد صلاح میداند که نوعی از مأموریت را به یکی از بندگانش بسپارد و نوعی دیگر را به دیگری.
نزول فرشتگان بر زنان برگزیده
اگر تمام برگزیدگان الهی فقط مردان بودند، آنگاه این پرسش وارد بود؛ اما هنگامی که به آیات ۴۲ سوره آل عمران نظر میافکنیم، میبینیم که ملائکه خطاب به حضرت مریم میفرمایند:
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَیٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
(ای مریم، خداوند تو را برگزید و پاک ساخت و تو را بر زنان جهان برتری داد).
ملائکه بر او نازل میشوند، همانگونه که بر مردان نازل میشوند. قطعاً خداوند، حضرت مریم را برای مأموریتی بزرگ برگزید. همچنین در روایات ما آمده که فرشتگان با حضرت فاطمهی زهرا (س) سخن میگفتند، برای ماموریتی برگزیده است
پس میبینیم که دیدن فرشته و دریافت خبر از سوی خدا، از ویژگیهای پیامبران است، و زنان برگزیدهای چون حضرت مریم و حضرت فاطمه نیز این مقام را داشتهاند. پیامبر ما «مصطفی » (برگزیده) است، حضرت مریم نیز مصطفی است و حضرت فاطمه نیز مصطفی است. همگی صاحب مقام اصطفی(برگزیدگی) از سوی خداوند هستند.
همه این بزرگواران چه مرد و چه زن، در درگاه الهی برگزیده شدهاند. نزول فرشتگان بر حضرت مریم و سخن گفتن با ایشان، به وضوح نشان میدهد که ارتباط مستقیم با ملکوت و دریافت وحی، منحصر به یک جنس نیست. و هم شامل مرد میشود هم زن میشود.
عبارت «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ» (به راستی خدا تو را برگزید) «و طهرک» که خطاب به مریم گفته شد، گواه روشنی بر این انتخاب و اصطفای الهی است.
همچنین، مقام عصمت که با تأیید و حفظ «روح القدس» همراه است، به گروه خاصی محدود نمیشود. همانطور که حضرت مریم و حضرت فاطمه(س) دارای مقام عصمت بودند، این موهبت الهی به پیامبران نیز عطا شده است. این نشان میدهد که قرب و طهارت در پیشگاه خداوند، برای هر دو جنس قابل دستیابی است.
پس تفاوت در چیست؟
تفاوت اصلی، در جنس مأموریت است. خدای حکیم، بر اساس حکمت بیپایان خود و با توجه به ساختار وجودی و ظرفیتهای متفاوت زنان و مردان، مأموریتهای ویژه و متفاوتی را به هر گروه محول میکند.
حضرت مریم و حضرت فاطمه مأموریت داشتند؛ اما این مأموریتها، شکل و شأن اجرایی متفاوتی داشت. اصطفی یا برگزیدگی الهی، هرگز یک عنوان تشریفاتی و بیثمر نیست، بلکه همیشه به معنای انتخاب شدن برای انجام کاری بزرگ و داشتن نقش و شأنی فعال و اجرایی در نظام عالم است.
بنابراین، این تقسیم بندی مأموریتها نه از روی تبعیض، بلکه ناشی از حکمت، تدبیر و نظام احسن الهی است که هرکس را در جایگاه مناسب خود و برای رسالتی خاص میآفریند. برگزیدگی زنان برای مأموریتهای عظیم الهی اگرچه ممکن است صورت متفاوتی داشته باشد هرگز کمتر از مقام پیامبری نیست.
حال خدای سبحان چه حکمتی در این امر دارد؟
ما همه حکمتها را نمیدانیم. شاید یکی از حکمتها این باشد که خدای سبحان میخواهد در مواجهه با دشمنان خود از شیاطین جن و انس از شخصیت مردان که رابطه اجتماعی راحتتری دارند، استفاده کند.
همانطور که میدانید، ماموریت پیامبران الهی، ماموریتی ویژه و همراه با سختیهای خاص است. شاید این سختیها با نوع ماموریت سازگار نباشد که زنان برای این کار انتخاب شوند. افزون بر این، معمولاً هنگامی که خدای سبحان پیامبرش را میفرستد، با دشمنانی از جن و انس روبرو میشود.
میدانهای سختی را باید طی میکردند. مکانهای مختلفی را باید سفر میکردند. نگاه کنیم به پیامبری مثل حضرت ابراهیم؛ ایشان از سرزمین شام به سرزمین مکه میآید، بیابانها را طی میکند تا مأموریت الهی خود را انجام دهد.
ساختار وجودی زن به گونهای است که خدای سبحان در او لطافت، ظرافت و جاذبهای خاص قرار داده است. این ساختار طوری نیست که بتواند کارهای به این سنگینی را با توجه به برخورد با مخالفان و دشمنانی که پیامبر را مسخره میکردند، تحقیر میکردند و برایش نقشه میکشیدند به راحتی انجام دهد.
این پیامبر الهی قرار است پیام الهی را به گوش جهانیان برساند: باید مسافرتهای طولانی برود، رنج سفر را به دوش بکشد و با دشمنان بیباک و جسوری برخورد کند.
کسی مثل حضرت موسی که به کاخ فرعون میرود و میگوید: «خدایا! به تو پناه میبرم، خدایا کمکم کن.» سپس خداوند، حضرت هارون را به عنوان وزیر و یاور به همراه او میفرستد.
پیامبر الهی قرار است پیام وحی را به گوش جهانیان برساند. برای این رسالت بزرگ، باید مسافرتهای طولانی و پرخطر را به جان بخرد، رنج و مشقت سفر را به دوش بکشد و با دشمنان بیباک و جسوری روبرو شود.
به عنوان مثال، حضرت موسی(ع) را بنگرید که تنها به کاخ فرعون میرود و در برابر طاغوت زمان میایستد. آنچنان بار مسئولیت بر دوشش سنگینی میکند که با دلآگاهی از عظمت مأموریت، به درگاه خدا رو میکند: «پروردگارا، به تو پناه میبرم و از تو یاری میجویم.» سپس خداوند حضرت هارون، برادرش را به عنوان وزیر و همراه در کنار او قرار میدهد تا پشتیبان او در این راه دشوار باشد.
چالشهای مضاعف در صورت پیامبری زنان
بیشک در مسیر ابلاغ پیام الهی، توهینها و آزارهای بسیاری متوجه پیامبران میشد. قطعاً اگر خداوند پیامبری از جنس زنان میفرستاد، با چالشهای مضاعفی روبهرو میشد. مشکل اصلی نه از سوی خداوند، بلکه از جانب جامعهی هدف بود جوامعی که گاه چنان جسور و سرکش بودند که به راحتی به پیامبران توهین میکردند. تاریخ نشان میدهد پیامبرانی بودند که مجبور به فرار شدند یا تحت سختترین آزارها قرار گرفتند.
به نظر میرسد حکمت انتخاب مردان برای این مأموریت سنگین «یعنی بشارت و انذار»در چند نکته نهفته است:
این رسالت مستلزم مواجههی مستقیم با مخالفان و دشمنان، سفرهای طولانی و پرخطر، و بحثوگفتوگوی پیدرپی با معارضان بود. از سویی، مردان در آن دوران از جایگاه اجتماعی مناسبتری برای تعامل با اقشار مختلف برخوردار بودند و برخوردشان با افراد گوناگون آسانتر بود. از دیگر سو، ذهنیت مخاطبین بهویژه در جوامع طاغوتزده به گونهای بود که اگر به جایگاه زنان نگاه کنیم، میبینیم که همان دشمنان برای زنان هیچ گونه جایگاه و اعتباری قائل نبودند.
در حالی که ادیان الهی و پیامبران، همواره بر کرامت انسان تأکید داشتند، آن جوامع جاهلی، زنان را تحقیر میکردند. در حقیقت، یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبران، مبارزه با همین دیدگاههای جاهلی بود؛ اینکه بیایند و اعلام رسمی کنند: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» تا به مردم بفهمانند که ملاک برتری، تقواست، نه جنسیت یا قومیت.
بنابراین، پذیرش پیام الهی از سوی جامعهی مخالف به ویژه دشمنانی که از شیاطین جن و انس بودند، نسبت به یک پیامبر زن بسیار کمتر میبود. خداوند حکیم میخواهد پیامش حداکثر تاثیرگذاری را داشته باشد.
وقتی خود آن جامعه، زنان را تحقیر میکند، چگونه میتوانند پیام آور وحی باشند؟ این دقیقاً مشابه آن است که خداوند پیامبری را از میان بردگان انتخاب نمیکرد، زیرا مردم آن زمان بردگان را تحقیر میکردند و این تحقیر، مانع از پذیرش پیام الهی میشد. یا اینکه پیامبری با بیماری نمیفرستاد، زیرا ممکن بود دشمنان به جای توجه به پیام، به عیب ظاهری متمرکز شده و آن را بهانهای برای رد دعوت قرار دهند.
اگر پیامبری از نظر جسمانی دارای بیماری یا ضعفی بود که مانع از ابلاغ کامل دعوت میشد، این امر میتوانست به ناتمام ماندن رسالت بینجامد. بنابراین، خدای سبحان حتی جایگاه اجتماعی پیامبران در دیدگاه مخالفان را نیز لحاظ کرده است.
جامعهی هدف، جامعهای از کافران بود که به سادگی توهین، تحقیر و هتک حرمت میکردند. پیامبران الهی مستقیماً با این جوامع شیطانی در ارتباط بودند و انجام مأموریت، مستلزم انجام کارهای سنگین و حضور در موقعیتهای خطرناکی بود که در آن، هتک حرمت و آزار امری عادی به شمار میرفت.
در چنین شرایطی، اگر پیامبری از میان زنان برگزیده میشد، به دلیل همین هتک حرمتهای گسترده و همچنین عدم پذیرش اجتماعی از سوی مخاطبان کافر امکان ابلاغ کامل و مؤثر پیام الهی به شدت کاهش مییافت. بنابراین، انتخاب مردان یک تدبیر حکیمانه برای رفع موانع اجتماعی و تضمین اجرای رسالت بود.
اما نکتهٔ اصلی اینجاست که اصلِ مسئله، برگزیدگی و قرب الهی است، نه شکل و ظاهر مأموریت. خداوند این حقیقت را به شیوههای متعالی دیگری به نمایش گذاشته است:
۱. مقام تحدّث با ملائکه
خداوند بانوان بزرگی چون حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت مریم (س) را به مقام «مُحدَّثه» برگزید؛ یعنی کسانی که با فرشتگان الهی سخن میگویند و از سوی آنان الهام میگیرند. این مقام، نشاندهندهٔ ارتباط بیواسطه با عالم غیب است.
۲. برگزیدگی و عصمت
این بزرگواران نه تنها بَرگزیده ی الهی هستند، بلکه از مقام عصمت نیز برخوردارند. این گزینش و طهارت، گواه روشنی بر عظمت بیچون و چرای ایشان نزد پروردگار است.
بیتردید، هیچیک از این امور از عظمت و جایگاه رفیع آن بانوان بزرگوار در پیشگاه الهی نکاسته است. چرا که اینان برگزیدگان حقیقی خداوند هستند و پیامبر گرامی اسلام و ائمهٔ اهل بیت (علیهمالسلام) همواره به حضرت فاطمهٔ زهرا (س) نه صرفاً به سبب نسبت خانوادگی، بلکه به عنوان «برگزیدهی درگاه الهی» که دارای مقام اصطفا، عصمت و علوم ویژه بود و با ملائکه و جبرئیل تحدث داشت، افتخار میکردند.
بنابراین، تفویض مأموریت پیامبری به مردان، به هیچوجه موجب کاهش مقام و منزلت زنان برگزیدهی الهی نیست؛ چرا که شرافت و ارزش حقیقی، در «برگزیدگی» و «قرب» به خدای متعال است، نه صرفاً در نوع مأموریت اجتماعی.
































