پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود: «من 12 فرزند دارم که همگی آنان امامند و تفاوتشان با من در این است که آنان نبی نیستند، اما تمام آنچه درباره من گفته شده، درباره تمام فرزندانم نیز صادق است.»، با تمام اینها برخی شیعهنمایان (مدعیان تشیع) بین امامان تفکیک قائل میشدند که این بهمعنای تحریف کلام نبی و تخطی از سیرۀ رسول الله(ص) است، طوری که در طول تاریخ به افرادی برمیخوریم که به مدعیان شیعۀ سهامامی، چهارامامی، هفتامامی و... شهرت یافتند.
میان مدعیان تشیع، عدهای هستند که میدرخشند و به دستورات رسول الله(ص) پایبند ماندند؛ آنها همان شیعیان 12امامیاند که به آنان «اثنیعشری» گفته میشود. این افراد که در تاریخ خوش درخشیدند، معتقدند هر کسی هر یک از ائمه(ع) را نپذیرد، بهمعنای عدم پذیرش نبوت رسول الله(ص) است.
«پیروی از هوای نفس» را یکی از عوامل انحراف مدعیان تشیع در طول تاریخ دانست و گفت: این عامل مهم موجب عدم همراهی و هماهنگی آنان با امام(ع) شد. در زمان امام رضا(ع) آخرین نمونۀ انحراف مدعیان تشیع از سوی «واقفیه» صورت گرفت، طوری که آنان تولد دیرهنگام امام جواد(ع) را واسطهای برای مطامع نفسانی خود قرار دادند و گوش شنوایی نسبت به کلام امام رضا(ع) نداشتند.
از زمان امام رضا(ع) دیگر چنین انحرافی وجود نداشت، کسی که امام رضا(ع) را قبول کرد، تا امام دوازدهم را پذیرفته است و اینچنین شیعیان هشتامامی، شیعیان 12امامی شدند. این امر در پرتو نور امام رضا(ع) رخ داد که برخی شمسالشموس بودن امام(ع) را حاکی از این موضوع میدانند.
اگر وجود مقدس تمام حضرات معصومین(ع) را شمس بدانیم، شمسالشموس، خورشیدی است که نور آن، ولایت و جایگاه معصومین(ع) را تبیین میکند و روشنایی میبخشد و خورشیدهای دیگر با این خورشید تجلی پیدا میکنند، بهعبارت دیگر، امام رضا(ع) بهعنوان شمسالشموس حضرات معصومین(ع) نورافشانی کردند و از زمان ایشان به بعد، شیعیان میزانی از درک، فهم و معرفت نسبت به امام زمان خود را بهدست آوردند و حداقلش این بود که امام خود را پذیرفتند و همین صرف پذیرش بهعنوان قدم نخست بسیار حائز اهمیت است، چراکه شیعه از معضل عدم پذیرش امام در زمان امام رضا(ع) نجات یافت.