۱. این که می گویند: در دین اجباری نیست یعنی چه؟
اگر کسی نقاشی کشیده باشد و به نظر شما نقاشی او زیبا نباشد آیا می تواند شما را مجبور کند که نقاشی او را زیبا ببینید؟ ممکن است او شما را مجبور کند، تا بگویید آن اثر زیباست، ولی نظر قلبی و واقعی شما با زور و اجبار عوض نمیشود.
چنانچه که اگرکسی را دوست نداشته باشید آیا میتواند شما را آنقدر بزند تا او را واقعا دوست داشته باشید؟ جواب روشن است.
چیزهایی که به نظر و عقیده افراد بستگی دارد مانند زیبایی، زشتی، دوستی، دشمنی و... از چیزهایی است که با زور نمیتوان آن را به کسی تحمیل کرد.
دین و خداشناسی نیز همین طور است. اگر کسی وجود داشتن خداوند برایش ثابت نشده نمیتوان به او آنقدر کتک زد، تا برایش ثابت شود و یقین کند که خداوند وجود دارد. چنانچه اگر کسی فکر کند در روی زمین سه خدا وجود دارد نمیتوان با زور به او ثابت کرد که خدا یگانه است، بلکه باید به دلیلهای عقلی، نظر او را اصلاح کرد.
این که می گویند در دین اجباری نیست، ترجمه آیه: لا اکراه فی الدین ... است و معنای آن این است که دین از امور اعتقادی بوده و باید با دلیل و عقل ثابت شود. برای آگاهی بیشتر، مطالعه کتاب آزادی از دیدگاه علامه طباطبایی، نوشته علیرضا خراباتی منش، مناسب است.
۲. اگر در دین اجباری نیست آیا هر کس میتواند بگوید پس من کافر شدهام و قانونهای اسلامی را زیر پا بگذارد؟
اگر کسی وارد گلخانه یا وارد مغازه گل فروشی شد و از بعضی از گلها خوشش نیامد، آیا حق دارد گلهایی را که دوست ندارد بشکند و دور بریزد؟ اگر کسی وارد مغازه لباس فروش شد و بعضی از لباسها را دوست نداشت آیا می تواند آنها را آتش بزند؟
دین نیز همین طور است، در جامعه اسلامی کسی حق ندارد به بهانه آزادی، قانونهای اسلامی را زیر پا بگذارد و جامعه اسلامی را به تباهی بکشاند. پس هیچ مسلمانی حق ندارد کافر شود و به قانون و شریعت اسلامی پشت پا بزند؛ چنانچه خدا میفرماید: و هر کس که به غیر از اسلام دینی بر گزیند، از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیان کاران خواهد بود.
برای کسب آگاهی بیشتر علاوه بر کتاب آزادی از دیدگاه علامه طباطبایی، میتوانید کتاب قرآن و دستورات اجتماعی، نوشته سید علی کمالی دزفولی را بخوانید.
۳. چرا ما باید خدا بشناسیم و دین داشته باشیم؟
دلیل های زیادی وجود دارد که نشان میدهد ما وظیفه داریم خدا را بشناسیم و دین دار باشیم، که فقط دو دلیل آن را برایتان می نویسیم:
دلیل اول: برای آنکه ضرر را از خودمان دور کنیم؛ اگر روزی بخواهید به همراه پدر و مادر یا دوستانتان به اردوی شمال بروید و قبل از حرکت، رادیو اعلام کند هوا در مناطق شمالی کشور سرد و برفی خواهد بود، وقتی این خبر را شنیدید چه میکنید؟ آیا لباس گرم همراه خود بر نمیدارید؟ اگر وقت حرکت صدها نفر دیگر آمدند و گفتند هوای شمال سرد و برف و باران بود، مطمئن نمیشوید که این افراد راست میگویند؟ پس باید خودت را مجهز کنید.
با شنیدن این خبرها هیچ عاقلی تردید نمیکند که باید خودش را برای سفر آماده کند و پوشاک گرم بردارد. خداشناسی و دینداری نیز همین طور است، زیرا ۱۲۴۰۰۰ نفر از بهترین و راستگوترین افراد روی زمین یعنی پیامبران یکی پس از دیگری آمدهاند و گفتهاند: ای مردم خدا را بشناسید و خودتان را برای سفر آخرت آماده کنید.
اگر برای سفر آخرت، توشه و وسایل کافی بردارید، شما به سلامت به مقصد میرسید و وارد بهشت میشوید؛ ولی اگر خدا را نشناسید و خودتان را برای این مسافرت آماده نکنید به قعر پرتگاه جهنم سقوط میکنید.
حالا با شنیدن حرف این همه پیامبر راستگو، نباید خدا و صفتهای خدا را بشناسیم و خودمان را برای مسافرت آخرت آماده کنیم؟ هیچ عاقلی شک ندارد که با دیدن این همه آثار خداوند در روی زمین و با سخنان پیامبران راستگو همه ما وظیفه، خدا پیامبر، معاد و... را بشناسیم.
دلیل دوم: آیا تا به حال فکر کردهاید که چه قدر نعمت در اختیار ماست؟ اگر هوا و اکسیژن برای تنفس ما نبود چه میکردیم؟ اگر نمیتوانستیم ببینیم، بشنویم، حرف بزنیم، فکر بکنیم، راه برویم و... چه زندگی دردآوری داشتیم؟
آیا ما نباید کسی که این همه نعمت را به ما داده بشناسیم و از او تشکر نکنیم؟ اگر کسی را که این همه نعمت به ما داده نشناسیم و از او تشکر نکنیم، انسان ناسپاس و بدی نیستیم؟ پس به خاطر این همه نعمتی که به ما داده شده ما باید خدا را بشناسیم و از او تشکر کنیم.