سؤال
ولایت یعنی چه؟ اگر به معنی اُولی به تصرف است و به معنی گوش به فرمان بودن است پس ولایت خدا با امام و ولایت امام با پدر و مادر و ولایت همه این ها با ولی فقیه چه فرقی دارد؟
پاسخ
«ولایت» واژهای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصلهای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئتهای مختلف (به فتح و کسر) در معانیِ «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی»، و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.
مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.
این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود .
ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام عطا نموده است[۱] پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست .[۲]
قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.[۳]
ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی ، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد . خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام داده است . این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است .
ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است ، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت ، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم علیه السلام است را شامل نمی شود .
از یک منظر ، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت ، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت و یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته اند.
اما اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.
پس ولایت پدر و اولیای دم ومیّت و همین طور وصی و قیم ولایتشان با ولایت پیامبر و امامان و فقیهان متفاوت است . پدر و اولیای دم و اولیای میت و یا وصی و قیم ولایت سرپرستی شرعی بر یک فرد خاصی را دارد و به آن اعتبار ولایت شرعی را دارد امّا ولایت پیامبر و امامان معصوم و یا فقیهان ولایت بر یک جامعه را دارند و امور عموم جامعه را تدبیر و سرپرستی می کنند و از این جهت ولایت فقهاء مثل ولایت پیامبر و امام معصوم ولایت عامه است.
بدین ترتیب ، ولایت پیامبر و امامان معصوم و همین طور ولی فقیه از هر دو جهت یعنی هم افراد تحت ولایت و هم امور و شؤون افراد تحت ولایت، ولایت عامه است در حالی که ولایت پدر بر فرزند خاصه است یعنی ولایت آن بر فرد خاص یعنی فرزند می باشد یا ولایت مادر بر حضانت فرزند تنها ولایت بر فرد خاص یعنی فرزند و کار خاص یعنی شیر دادن و تربیت است یعنی دایره ولایت تنها شامل فرد خاص و کارهای خاص است.
امّا ولایت پیامبر و امام معصوم و ولی فقیه ، دایره اش شامل عموم افراد جامعه و هم امور جامعه است البته همین ولایت را هم به اذن و اجازه خداوند دارا هستند یعنی ولایت آنان بالذات نیست بلکه تبعی و عرضی است در عین حال پیامبر و امام معصوم نسبت به افراد و امور جامعه ولایت مطلقه دارند یعنی بر جان و مال مردم تسلط دارند چون ولایت آنان بر ذوات می باشد. همین طور دایره ولایت فقیه تنها شامل اداره جامعه و اداره امور مسلمین است
با این اوصاف ولایت پیامبر و امام معصوم و همین طور ولایت فقیه که سرپرستی و تدبیر جامعه و امور مسلمین را بر عهده دارند و ولایت آنان از نوع ولایت عامه به اعتبار افراد تحت ولایت و به اعتبار امور افراد تحت ولایت هم چنین می باشد با ولایت شرعی پدر و مادر تفاوت آشکاری دارد و ولایت شرعی پدر به اعتبار افراد تحت ولایت که فرزندان می باشند ولایت خاصه است و دایره ولایت او بر دیگران سرایت نمی کند و ولی شرعی یعنی پدر و جد پدری در این جا مجاز به انواع تصرفات در مال و برخی تصرفات در نفس افراد تحت ولایت (یعنی فرزندان) (مثل اجازه عمل و جراحی) می باشد و یا مادر تنها ولایت بر حضانت طفل را دارد و دایره سرپرستی او محدود به آن است و بیش از آن نیست و این با ولایت فقیه که سرپرستی و تدبیر جامعه و سرپرستی مصالح عموم جامعه را بر عهده دارد تفاوت روشنی دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
موسوی خمینی ، سید روح الله ، ولایت فقیه ، تهران : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۷
جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم:مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵
مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ، ۱۳۷۸
جوان آراسته ، حسین ، مبانی حکومت اسلامی ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، ۱۳۸۲.
پی نوشت ها:
۱- مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۸، ۷۹
۲- جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص ۱۲۳
۳- همان ، ص ۱۲۴