چه رابطه‌ای بین زیارت اربعین و مهدویت وجود دارد؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
چه رابطه‌ای بین زیارت اربعین و مهدویت وجود دارد؟

چه رابطه ای بین زیارت اربعین و موضوع مهدویت وجود دارد؟

 

جواب:

برای کشف ارتباط زیارت اربعین با موضوع مهدویت، باید به متن زیارتنامۀ اربعین مراجعه کنیم.

قسمت پایانیِ متن زیارت اربعین به روایت امام صادق(علیه السلام) چنین است:

«وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا، وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ».

 

بازخوانی پیام های آینده گرایانۀ زیارت اربعین و توجه ویژه به بحث مهدویت

اوّل: گواهی دادن به امامان پس از امام حسین(علیه السلام) که فرزندان ایشان هستند و گواهی دادن به نظام امامت دوازده گانه: وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ؛

 

دوم: ایمان داشتن به امامان و یقین داشتن به بازگشت ایشان و گواهی دادن به «ظهور» و «رجعت»: أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ.

 

نکات

۱. در این قسمت از زیارت، به صورتی غیر مستقیم نیز اشاره می شود که امام حسین(علیه السلام) رجعت خواهد کرد.

گفتنی است که پس از ظهورِ امام زمان(علیه السلام)، هنگامی که آن حضرت رسالت جهانیِ خویش را انجام داد و عدل و داد را به صورت کامل بر پا کرد؛ بر اساس بسیاری از روایات، ادامۀ نهضت جهانی امام عصر(علیه السلام) با سیدالشهدا(علیه السلام) خواهد بود؛ یعنی ایشان به دنیا باز می‌گردند. همچنین آن کسی که بر حضرت مهدی(علیه السلام) نماز می‌خواند و ایشان را کفن و دفن می‌کند، امام حسین(علیه السلام) است.

آن وقت اصحاب سیدالشهدا(علیه السلام) هم برمی گردند، یزید بن معاویه و اصحابش نیز بازمی‌گردند، و در دنیا یک بار انتقام خونِ این مظلومان گرفته می‌شود، و در آخرت نیز انتقام نهایی از آن ظالمان گرفته خواهد شد.

 

۲. دین اسلام به عنوان کامل ترین دین، دارای چهار مرحلۀ اساسی است که عبارتند از: مرحلۀ آغاز، مرحلۀ کمال، مرحلۀ تثبیت و مرحلۀ پیروزی. اوّلین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم۹ شروع شد و در حدود ۲۳ سال طول کشید. مرحلۀ دوم نیز با «امامت و ولایتِ» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز غدیر شروع شد و تا ظهور حضرت حجت(علیه السلام) ادامه می یابد. در سومین مرحله، دین اسلام، با «شهادت امام حسین(علیه السلام)»، به تثبیت رسید و سلسلۀ امامت در فرزندانِ سیدالشهدا ادامه یافت. مرحلۀ چهارم نیز با «ظهور امام عصر(علیه السلام)» آغاز می شود و دین اسلام در دوران حکومت ایشان، به پیروزی نهایی خواهد رسید. پس از ایشان، «رجعت» و حکومت امامان معصوم: خواهد بود و بعد از حکومت آخرین امام معصوم، قیامت برپا خواهد شد.

 

۳. آمادگی برای یاری امام زمان(علیه السلام): وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ بر بستر این آموزه هاست که زیارت اربعین با تعهدگیری از زائر دربارۀ نصرت در بستر زمان شناسی به پایان می رسد.

بنابراین در این ساختار و هندسه از دوگانه اعتقاد به امامت، و ضرورت ولایتمداری روزآمد بر مدار ولیّ زمانه ای که امتداد امام حسین(علیه السلام) است، سخن گفته شده و توسط زبان حال زائر مورد تأکید قرار می گیرد و برای این که در امام شناسی از تبار حسین بن علی۸ زائر دچار اشتباه و خطا نشود، ضمن تأکید بر همانندی کامل امامان بعدی با امام حسین از جهت مقام امامت، بر دو مسألۀ غیبت و رجعت هم تأکید و تصریح می شود تا نشانی برای امام پایانی باشد.

پس زیارت اربعین، زیارتی است که به صورت مستقیم سخن گفتنِ زائر با امام حسین(علیه السلام) را در دستور کارِ خود دارد. ولی در لایۀ درونی خود، بهانه و زمینۀ این سخن گفتن را تعهدات فرامتنیِ زائر قرار می دهد؛ تعهداتی که فراتر از مسألۀ عاشوراست و رویکرد آینده گرایانه دارد و در یک کلام، مبتنی بر مهدویت و انتظارِ شیعی است.

 

مهم ترین پیوند عاشورا با ظهور

مهم ترین پیوند امام مهدی(علیه السلام) با حماسۀ حسینی، مسألۀ «انتقامِ مقدس» و خون خواهی(طلب ثار) از جریان تاریخی است که واقعۀ خونین کربلا را به وجود آورد و هدفش نابودی اسلام بود. بدین جهت یکی از القاب حضرت مهدی(علیه السلام)، «منتقم» است.

در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت، مطالب زیادی در سخنان اهل بیت: وارد شده است.

به عنوان نمونه، ابو حمزه ثُمالی گوید: از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، آیا همۀ شما قائم و به پا دارندۀ حق نیستید؟ فرمود: «بلی»، عرض کردم: چرا حضرت مهدی(علیه السلام) را قائم نامیده‏اند؟ فرمود: «هنگامی که جدم حسین(علیه السلام) کشته شد، فرشتگان گریستند و ضجّه زدند و به درگاه الهی نالیدند و گفتند: ای خدا و ای سرور ما، آیا از کسی که برگزیده و فرزند برگزیده و بهترین خلق تو را کشته، غافل هستی؟ خداوند بلند مرتبه به ایشان وحی فرمود: ای فرشتگان من، آرام باشید، قسم به عزت و جلال خودم، از قاتلان او انتقام خواهم گرفت اگر چه در زمان بعد باشد، سپس امامانی که از فرزندان حسین(علیه السلام) هستند را به ایشان نشان داد، آن ها خوشحال شدند، در بین فرزندان حضرت، یکی از آنان ایستاده و نماز می‌خواند، پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بِذَلِکَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ؛ با این قائم از آن قاتلان انتقام خواهم گرفت».

بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که امام زمان‌(علیه السلام) در هنگام ظهور، به خون‌خواهی جدّ مظلومش برمی‌خیزد و انتقام امام حسین‌(علیه السلام) را از قاتلانش می‌گیرد.

 

با مقایسۀ زیارت اربعین با زیارت عاشورا می توان نتیجه گرفت که زیارت اربعین ساختاری همچون زیارت عاشورا دارد؛ چرا که در زیارت عاشورا نیز جملاتی وجود دارد که زائر در پی خون خواهیِ امام حسین(علیه السلام)به همراه امام منصور است؛ چنان که در زیارت عاشورا می خوانیم:

«فَأَسْالُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ۹؛ پس، از خداوندی که مقام تو را گرامی داشته و مرا به واسطۀ تو عزت و کرامت بخشیده است، درخواست می کنم که خون خواهیِ تو را با امامی پیروزمند و یاری شده از خاندان محمد (درود خدا بر او و خاندانش باد) به من روزی کند».

«وَ اَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ مَهْدِیٍّ (هُدیً) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ؛ و این که خون‌خواهی شما را روزیِ من قرار دهد به همراه یک پیشوای هدایت و راستی و پیشوای نمایان و گویای به حق که از شما (اهل بیت) است».

بنابراین، هم در فرهنگ سازیِ عاشورایی و هم در فرهنگ سازیِ اربعینی، ریشه در سیره و سنت امامان معصوم دارند. سند چشم اندازی مشترک برای هر دو رویداد تعریف شده است و در حقیقت اربعین یک طرح کوتاه مدتِ راهبردی برای راهبریِ زائران به سوی آینده و انتقالشان از عاشورای حُزن به عاشورای حماسه و انتقام است و آن گاه تجمیع عاشورا و اربعین، توجه دهیِ عاشقان و زائران حسینی به چشم انداز بلند مدتی است که باید در فرهنگ حسینی مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت، وقتی گفته می شود که تشیع بر دوبال سرخ عاشورا و سبز مهدویت استوار است؛ عنصر و رویدادی که حلقۀ پیوند بین این دو را برقرار می کند، اربعین است؛ چرا که اربعین به عاشورا امتدادی می دهد که به ظهور ختم می شود.

 

پیوندها در یاریِ امام معصوم

زائری که در ایام اربعین، وارد جمع عظیم راهپیمایان حسینی می شود، فقط در زمان حال در جمع یاوران امامان قرار نمی گیرد؛ بلکه او زائری برآمده از اصحابُ الحسینِ تاریخ است و مقصدش اصحابُ المهدی در آینده است. پس او اگر ادعای یاوری یا علامت یا نشانِ شیعی بودن را دارد، باید بداند که ادعایش در فضای خلأ نیست و او قطره ای از جریانی تاریخی و مهم است که دو طرف مبدء و مقصدِ خیلی خاص دارد.

پس هر یک از زائران حسینی که با آرزوی یاری کردنِ امام زمانِ خویش گام برمی دارند؛ در میانۀ دیروز شفاف و آیندۀ روشن قرار دارند؛ یاورانی که در بحرانی ترین شرایط دیروز و در سخت ترین و عظیم ترین مأموریت های آینده، امام زمان خویش را هرگز تنها نگذاشتند و تنها نخواهند گذاشت.

بنابراین، در بستر های حضور در اربعین، باید خود را در زمانِ حال به مرتبۀ یاوران دیروزِ عاشورا و فردای ظهور برسانند. پیش شرط این رشد و تعالی، شناسایی پیوندهای حسینی مهدوی در زمینۀ یاری و نصرت است(وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ).

زائر وقتی در پیاده رویِ اربعین حاضر می شود، باید با درک دیروز و فردای یاران اهل بیت:، در زمان حال رسالتی سنگین پیشِ روی خود ببیند و بداند که به دلیل قرار گرفتنش در دوران آخرالزمان، در شرایط سختی زندگی می کند؛ زیرا هم از سوی خداوند، پیوسته مورد امتحان قرار می گیرد و هم وسوسه های شیطان به نهایت مرتبۀ خود رسیده و جاذبه های دنیای آخرالزمانی و همچنین خطر مدعیان انحرافی نیز پیشِ روی او قرار گرفته است. حال در این شرایط، تنها راه نجاتش، نگاه دوسویه به دیروز و فردا به هدف الگوگیری برای امروز و زمان حال خویش است.

 

مهم ترین دست آورد اربعین

یکی از دستاوردهای مهمِ اربعین شیعی برای عاشورا و حتی برای مهدویت، جلوگیری از تبدیل شدن این دو ارزش بزرگ شیعی(عاشورا و ظهور)، به باورهای تاریخی و ماندن در خاطرات تاریخی است؛ چرا که اربعین از یک سو به پویا سازیِ عاشورا کمک می کند و از سوی دیگر، در مقابل نگاه های گذشته گرایانه به مهدویت می ایستد.

بدین جهت کسی که در اربعین است، در برزخی بین عاشورا و ظهور است؛ یعنی اربعین، زائر حسینی را از عاشورای تاریخی جدا می سازد و او را به عاشورای ظهور آدرس می دهد و همین در برزخ بودن، حالت انتظاری پیوسته در او ایجاد می کند تا طالب رسیدن به ظهور باشد؛ البته زائر در عین حال می داند که به ظهور نمی رسد جز با بازگشت به عاشورای تاریخی؛ یعنی با بازخوانیِ ارزش های فطری و انسانیِ عاشورای تاریخی، به راهبردهای جهانی سازیِ پیام ها بیندیشد و این اربعین است که مأموریت عاشورا اندیشی و جهانی سازیِ پیام عاشورایی با هدف انتظارِ ظهور را به عهده می گیرد.

 

مهم ترین مأموریت زائر اربعین

در مقایسه بین امام حسین و امام مهدی(عج) باید گفت که در روایت معروف نبوی آمده که امام حسین(علیه السلام)، «مِصباح» است؛ یعنی چراغ هدایتی در ظلمت های جاهلیتِ پس از سقیفه تا جاهلیتِ فراگیر آخرالزمانی است که راه را نشان می دهد؛ همچنین بر اساس آیات و روایات، حضرت مهدی(علیه السلام)، «صبح» است؛ یعنی با ظهور امام زمان(علیه السلام)و طلوع آفتاب مهدوی، ظلمت ها و تاریکی های سراسر کُرۀ زمین زدوده می شود و روشنایی، همۀ عالم را فرا می گیرد.

با این توصیف، اربعین در بین «مصباح» و «صبح» قرار دارد؛ یعنی وقتی چراغِ هدایتِ حسینی به دست زائر رسید، دیگر درنگ و در جا زدن و خوف و ترس از تاریکی جایز نیست؛ زیرا با در دست داشتن چراغ، دیگر ترسی از گمراهی نخواهد داشت. در این صورت، در جا زدن و ماندن و به انتظار نشستن جایز نیست؛ بلکه با الگوگیری از اصحابُ الحُسین و اصحابُ المهدی باید حرکت را آغاز کند؛ حرکتی که نور امام حسین(علیه السلام) را به جهانیان نشان دهد و به نور وارث حسین(علیه السلام) دعوتشان کند و این مهم ترین مأموریت زائر اربعین است.

خوانده شده 301 مرتبه