یکی از دانشهای ناظر به «فقه الحدیث»، دانش «اسباب ورود حدیث» است.
این دانش به منزله دانش «شأن نزول» در تفسیر قرآن است. هدف اصلی از دانش اسباب ورود حدیث، شناخت شأن صدور روایات و فهم قرائن موجود به هنگام صدور روایات است.
توضیح آنکه به صرف فهم معنای لغوی و اصطلاحی الفاظ و ترکیبهای به کار رفته در احادیث نمیتوان مدعی «فهم درست» آنها شد. در برخی از موارد برای فهم درست معنای احادیث، باید اسباب ورود حدیث را دانست. یعنی علت و زمینه و بافت صدور آن سخن از معصوم را باید فهمید. چرا که «شرایط زمینهای» در فهم مراد معصومان حتماً نقشآفرین است. به تعبیر دیگر، باید قراین مقامی (شرایط اجتماعی و تاریخی و فرهنگی و حالات مخاطب و گوینده و ... ) را در نظر گرفت.
متأسفانه بسیاری از ناقلان اولیه احادیث و جامعان کتابهای حدیثی، از نقشآفرینی قراین مقامی در فهم مراد معصومان غافل بودند و اهتمامی به ذکر آنها نداشتهاند. به همین دلیل، برای فهم مراد واقعی معصومان، یک حدیثشناس محقق باید تلاش بیشتری کند و حتیالامکان قرائن را در منابع موجود به دست آورد.
مراجعه به منابع حدیثی سایر فرق و مذاهب اسلامی یا مراجعه به منابع تاریخی و فهم درست تاریخ صدر اسلام و اوضاع فرهنگی و اجتماعی حاکم بر قبایل و اقوام آن زمان و امثال آن میتواند پارهای از گرهها را بگشاید.
به عنوان مثال، در پارهای از منابع اهل سنت حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند که فرموده باشد: «مَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ هر کس مرا به پایان یافتن آذار بشارت دهد، من او را به بهشت بشارت میدهم.»
آذار از ماههای رومی است؛ مصادف با خرداد شمسی است؛ برخی آن را به معنای ماه صفر دانستهاند و از این حدیث نحسی ماه صفر! و سعدی ماه ربیع الاول را نتیجه گرفتهاند!
این حدیث، به خودی خود و بدون آگاهی از بافت و زمینههای بیان آن، از نظر مضمونی آنقدر عجیب هست که حتی پارهای از اهل حدیث و ظاهرگرایانی مثل احمدبن حنبل نتوانستهاند با مضمون آن کنار بیایند و آن را تأیید کنند؛ به همین دلیل گفتهاند که این حدیث اصل و اساسی ندارد! اما اگر احمدبن حنبل قرائن مقامی صدور چنین سخنی را میدانست، چنین حکم قاطعی را صادر نمیکرد.
شیخ صدوق از ابنعباس علت صدور چنین سخنی را به این صورت نقل میکند که:
«روزی پیامبر خدا(ص) با اصحاب خود در مسجد قبا نشسته بود و به آنان گفت: نخستین فردی که اکنون بر شما وارد میشود از بهشتیان است. برخی از این افراد چون این سخن را شنیدند بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر از بهشتیان شوند! پیامبر این را فهمید و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما وارد میشوند که هر یک از دیگری سبقت میجوید؛ از میان آنان هر کس به من بشارت دهد که ماه آذار تمام میشود اهل بهشت است. پس آن گروه بازگشتند و وارد شدند و ابوذر نیز با آنان بود. پیامبر خدا(ص) به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر پاسخ داد: «ای پیامبر خدا آذار تمام شد.» پیامبر گفت: «ای ابوذر این را میدانستم اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی هستی.»
به هر حال این حدیث هیچ ربطی به سعدی و نحسی ماههای صفر و ربیع الاول ندارد! اصل داستان چیز دیگری بوده است که در تحلیل مرحوم شیخ صدوق کاملاً واضح است.