خداوند میفرماید: «ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّی» . همۀ موجودات از آسمان و زمین گرفته تا هر آنچه در میان آنهاست، وجودشان محدود به اجلی است که خداند آن را تعیین کرده است؛ بهطوریکه هیچ موجودی نمیتواند اجل خود را عقب یا جلو بیندازد: «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» .
در «معانی الاخبار» از حسن بن علی(علیه السلام) نقل شده که امام هادی (علیه السلام) بر بیماری از اصحابش وارد شد، درحالیکه بیمار از خوف مرگ می گریست و جزع می کرد.
امام (علیه السلام) به او گفت: «ای بندۀ خدا، تو از مرگ میهراسی، چون آن را نمیشناسی. بگو ببینم اگر بدنت چرک شود و از کثرت چرک و ناپاکی در رنج باشی و به جرب و جراحت مبتلا گردی و بدانی که شستشو همۀ اینها را از بین میبرد، آیا می خواهی به حمام بروی و ناپاکیها را از خود بزدایی یا از این کار اکراه داری و میخواهی به همان حال بمانی؟»
بیمار پاسخ داد: «حمام را ترجیح می دهم، ای پسر پیغمبر خدا». در این هنگام حضرت فرمود: «پس، بدان که موت همان حمام است و همانا آخرین مهلت تو است تا گناهان را از خود بزدایی و خویش را از بدیها پاک کنی. حال اگر بر موت وارد شوی و بدان مجاورت کنی، مسلماً از هرگونه غم و ناراحتی نجات خواهی یافت و به هرگونه فرح و شادی خواهی رسید».
بعد از این، بیمار آرامش خود را بازیافت، حالت سروری بدو دست داد و تسلیم مرگ شد، چشمهایش را بست و این جهان را وداع گفت.
اینکه مؤمن راحت جان میدهد و غیرمؤمن سخت، یک اصل کلی نیست؛ بسیاری از مؤمنان هستند که لطف خداوند شامل حالشان میشود و بعضی از گناهانشان با سختی جانکندن جبران می شود.
سخن امام هادی (علیه السلام) نیز به این موضوع دلالت میکند: «مرگ آخرین مهلت توست تا گناهان را از خود بزدایی و خویش را از بدیها پاک کنی».
سختی جاندادن برای آن است که مؤمن، پاک رحلت کند و پاک وارد جهان آخرت شود و بهتعبیری، اصلاح شود. همین سختی جاندادن برای کفار و مشرکان بیانگر این موضوع است که با مرگ عذابشان شروع می شود.
گاهی فاسق و بیایمان بهراحتی جان میدهد و این بهدلیل آن است که اهلعذاب است، اما کارهای خوبی هم کرده و این راحتی جاندادن، پاداش آن کارهای خوب است تا حسابش در همین دنیا تصفیه شود و در آخرت طلبی نداشته باشد و در عذاب بماند. بنابراین، به هیچ وجه آسانی و سختی جاندادن ملاک کفر و ایمان نیست و اجمالاً می توانیم بگوییم «از ماست که بر ماست»؛ هرکس نتیجۀ عمل خود را میبیند. آسانی و سختی جانکندن، مقدمه و نماد برداشت محصول عمر است؛ اگر میخواهیم هنگام جاندادن، ملائکۀ رحمت و ائمه طاهرین را ملاقات کنیم و خطابهای «سلاماً سلاماً» را بشنویم، باید با آگاهی و اختیار قدم در مسیر هدایت بگذاریم و به ایمان و عمل صالح پایبند باشیم.
اگر فرد نیکوکاری، متعهد و متشرّع باشد، اما مرتکب خطاها و گناهانی هم شده باشد، سختی جاندادن، کفّاره گناهانش میشود. این گونه جاندادن (سوختن در آتش، به کام حیوانات وحشی رفتن، غرقشدن در دریا و...) آن خطاها و کوتاهیها را جبران میکند.
زمان و مکان مرگ، اسم نیکو و داشتن پدر و مادر مؤمن یا فرزند صالح و پاک، در کیفیت جاندادن و حالات انسان در مواقع حشر و نشر، رسیدگی به اعمال و حساب قیامت تأثیر دارد، اما نه بهاندازۀ تأثیر حالات و اعمال خود او؛ برای مثال، نقل شده که مردن در شب و روز جمعه، مخصوصاً شب و روز جمعۀ ماه رمضان، رهایی از عذاب و رسیدن به بهشت و رحمت الهی را به دنبال دارد یا مردن در بعضی از اماکن مقدس همچون نجف اشرف، کربلا، قم، حرم رضوی و... موجب آمرزش میشود. البته شرط اول در تمام این موارد، ایمان و عمل صالح است و این سنت و قاعدۀ الهی پیوسته حاکم و جاری است: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ هرکس بهاندازۀ ذرهای خوبی کند، پاداش آن را خواهد دید و هرکس بهاندازۀ ذرهای بدی کند کیفر آن را خواهد دید».