چرا روایات معصومین مثل قرآن تحریف ناپذیر نشد؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
چرا روایات معصومین مثل قرآن تحریف ناپذیر نشد؟

در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:

اول: اینکه دین اسلام پایه پذیرش خود را بر مبنای عقل گذاشته است و اصول دین را با عقل اثبات و تایید می کند. در اصول دین بحث نبوت مطرح می شود و معصومیت انبیاء و در درجه کاملتر عصمت رسول اکرم (ص) نیز اثبات می می شود.

در قران نیز بر این مطلب صحه گذاشته می شود که “و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی” پیامبر اکرم (ص) هیچ سخنی را از سر هوی و هوس بیان نمی کند و آنچه به زبان می راند وحی است که از طرف خداوند به او می رسد.

دوم: در قرآن در مورد اهل بیت پیامبر اکرم (ص) آیه تطهیر نازل شد که

إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا . احزاب / ۳۳ .

خدا مى خواهد آلودگى را فقط از شما خاندان  [ پیامبر ] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند .

و در روایات شیعه و سنی هم تطبیق این آیه بر پنج تن آل عبا وارد شده است.

سوم: پیامبر اکرم (ص) که دارای عصمت است به حکم عقل و قرآن، جانشین خود و وصی خود را تعیین نمودندو برای گمراه نشدن مردم حدیث مشهور و متواتر ثقلین را بیان فرمودند که :

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما

«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند مگر بر سر حوض کوثر.»

همچنین ام سلمه از پیامبر اسلام حدیثی با همان مضمون حدیث ثقلین نقل می‌کند که وی گفت:

«علی با قرآن است و قرآن با علی است، آنها از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.( مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۲۴/صواعق المحرقه، ابن حجر، فصل ۹، بخش ۲، ص ۱۹۱، ۱۹۴/تاریخ الخلفا، جلال الدین سیوطی، ص ۱۷۳)

چهارم: پیش بینی پیامبر نسبت به ۷۲ فرقه شدن امت و تنها فرقه ای که اهل بهشت است:

پیامبر اکرم (ص) فرمود: قوم یهود بعد از حضرت موسی(ع) هفتاد و یک فرقه شدند که از آنها یک فرقه اهل بهشت و هفتاد فرقه اهل جهنمند و نصارا بعد از حضرت عیسی(ع) هفتاد و دو فرقه شدند که از آنها یکی اهل بهشت و هفتاد و یک فرقه اهل جهنم هستند، امت اسلام نیز بعد از نبی اکرم(ص) هفتاد و سه فرقه می شوند که از آن میان یکی در بهشت است و هفتاد و دو فرقه در جهنم خواهند بود.

(ر.ک: کافی، ج۸، ص۲۴۴، وسایل الشیعه، ج۲۷، ص۴۹، بحار، ج ۱۰ ص۱۱۴ و ج۲۴ ص۱۴۴ و ج۲۸ ص۴-۲۹ و … و از منابع اهل سنت ر.ک: مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۳۲۲ و ج۴ ص۱۰۲، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۱ و ۱۳۲۲و ۱۴۶۰ و ۱۴۶۱ و سنن ابی داود، ج۲، ص۳۹۰ و سنن ترمذی، ج۴، ص ۱۳۴، مستدرک حاکم، ج۱، ص۶ و ص۱۲۸، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۲۵ و …)

در کتاب روایی شیعه، در بسیاری از این روایات که عمدتا از زبان رسول اکرم(ص) است تصریح شده است که فرقه ناجیه(فرقه ای که اهل بهشت است) شیعیان اهل بیت(ع) هستند. همچنین در یکی از این روایات آمده است که از این هفتاد و سه فرقه، سیزده فرقه قائل به ولایت اهل بیت پیامبرند که از این سیزده فرقه، دوازده فرقه اهل آتشند و تنها یکی اهل نجات است.(ر.ک بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۳)

پنجم: سنت الهی، امتحان و جدا شدن سره از ناسره است:

 «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم‏؛ …»(عنکبوت،۲): مردم گمان نکنند، همین که گفتند: ایمان آوردیم، ما آن‌ها را رها می‌کنیم و از آن‌ها می‌پذیریم. نه، این‌ها باید امتحان شوند. پیشینیان را هم امتحان کردیم، این‌ها را هم امتحان خواهیم کرد. بعد از این‌هم هر کس بیاید، امتحان خواهد شد. این یک اصل کلی است.

قرآن مجید به این حقیقت در جاى دیگر تصریح کرده مى گوید: «و لیبتلى الله ما فى صدورکم و لیمحص ما فى قلوبکم و الله علیم بذات الصدور؛ او آنچه را شما در سینه دارید مى آزماید تا دل هاى شما کاملا خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است.» (آل عمران/ ۱۵۴)

امام علی (ع) تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مى فرماید:

«و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم، ولکن لتظهر الافعال التى بها یستحق الثواب و العقاب؛

گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مى کند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد.» (نهج البلاغه/ حکمت ۹۳)

یعنى صفات درونى انسان به تنهایى نمى تواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى که در لابه لاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مى آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند.

ششم: پیامبر اکرم (ص) جعل حدیث و راه تشخیص احادیث صحیح را پیش بینی کرده بودند:

پیامبر اکرم(ص) فرمود: “در آخرالزمان، گروهی از امّت، احادیثی را برای شما نقل کنند که شما و پدرانتان آنها را نشنیده اید. بر شما باد که از آنها دوری گزینید».(المستدرک، ج۱، ص۱۰۳٫)

سهل بن سعد از پیامبر نقل می کند که فرمود: «إِنّی فَرَطَکُم عَلَی الحوْضِ … لَیرُدَّنَّ عَلی أقوامٌ أعْرِفهُم وَ یعْرِفونَنی، ثُمَّ یحالُ بَینی و بَینَهُمْ … فَأقُولُ سُحْقاً سُحقَ لِمَن غَیر بَعْدی؛ من پیش از شما بر حوض وارد می شوم … به راستی گروهی بر من وارد می شوند که من آنان را می شناسم و آنان مرا می شناسند، سپس بین من و آنها فاصله می شود (و از حوض دور می شوند) … می گویم دورباد، دورباد کسی که (اوضاع را) بعد از من دگرگون کرد». (صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ۱۴۱۴ق، باب ۵۳، حدیث۶۲۱۲٫)

لذا پیامبر اکرم(ص) در حجه الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند. بدین جهت باید احادیث را بر قرآن و سنّت (قطعی) عرضه کنید. هر حدیثی که موافق قرآن و سنّت من باشد، به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود»

نتیجه:

دین اسلام از همان ابتدا راه روشن و صحیح خود را بر مردم نمایان ساخت و با ادله وبراهین عقلی و نقلی این راه قابل فهم و درک کرد.

اما از آنجایی که سنت الهی در اختیار داشتن انسان است و این سنت موجب ابتلائات و امتحانات بشر می گردد لذا بشر در انتخاب راه آزاد گزارده شد و البته خداوند در کنار این اراده و اختیار، عقل را هم به بشر هدیه داد تا بر اساس این پیامبر درونی از گمراهی خارج شود. و همچنین وحی و حبل الله را به بشر عطا کرد تا بشر با چنگ زدن به این ریسمان الهی از خطاها و اشتباهات و گمراهی نجات پیدا کنند.

عقل حکم می کند که قرآنی که میخواهد راه سعادت بشر را تعیین کند مصون از خطا و تحریف باشد، عقل حکم می کند پیامبر و امامانی که مسئولیت ابلاغ دین خدا و هدایت مردم را دارند از خطا و اشتباه مصون باشند. این اراده تکوینی الهی است و دست بشر در تغییر آن راهی ندارد.

در واقع دین اسلام راه مصون ماندن روایات از تحریف و خطا را هم فراهم و بیان نموده است. به این صورت که اگر مردم طبق دستور قرآن و رسول خدا (ص) به اهل بیت علیهم السلام تمسک می کردند قطعا جلوی تشویش و جعل حدیث و .. گرفته می شد و مکتب شیعه بر اساس همین راه است که دستورات ناب دین اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام را دریافت می کند.

اما اینکه مردم نسبت به اهل بیت و روایات چه مسیری را انتخاب می کنند و چه موضعی انتخاب می کنند اینجا جای امتحان و اختیار انسان است. و به شهادت تاریخ با رحلت پیامبر اکرم(ص) بعد از ۲۳ سال تلاش برای هدایت و سازندگی جامعه اسلامی، مسائل انحرافی فراوانی همچون: غصب خلافت، غصب فدک و اهانت به فاطمه زهرا(س) پیش آمد و نقل و تدوین احادیث پیامبر اکرم ممنوع شد و حتی به بهانه های واهی، آن را به آتش کشیدند که خسارت های جبران ناپذیری به جامعه اسلامی بلکه جامعه بشری وارد کرد؛ چرا که مجموعه سخنان پیامبر اکرم(ص) که طی ۲۳ سال گرد آمده بود و گنجینه نفیسی از رهنمودها، هدایت ها و حکمت ها را تشکیل می داد، از بین رفت. البته جامعه تشیع به برکت وجود امامان خویش سخنان رسول خدا(ص) را از طریق آنان شنید و بهره برد، امّا بخش دیگر جامعه اسلامی بر اثر برخی تعصّبات، نتوانست بهره کاملی از احادیث آن حضرت ببرد.

منع نقل احادیث در زمان خلیفه اول و دوم شروع شد و بعد از آن معاویه دست به جعل حدیث زد:

یحیی بن جعده می گوید: «عمر اراده کرد که سنّت را بنویسد و آن را نوشت. سپس رای او عوض شد و آن گاه به شهرها نوشت: در نزد هر کسی که چیزی از سنّت هست، آن را محو کند»(کنزالعمّال، متقی هندی، ج۱۵، مؤسسه الرساله، بیروت، ص۲۹۱)

ابوجعفر اسکافی می گوید: «معاویه عده ای از اصحاب و تابعان را وادار کرد که حدیث هایی در طعن و تبرّی از علی(ع) جعل کنند و برای این کار اجرت زیادی تعیین کرد و افرادی مانند ابوهریره، عمرو بن عاص، عروه بن زبیر … را اجیر کرده بود»( شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۴۳٫)

خوانده شده 44 مرتبه