سازههای انسانی بهشت و دوزخ
از نظر قرآن، بهشت و دوزخ چیزی جز سازهای انسانی نیست؛ در حقیقت این خدا نیست که بهشت و دوزخ را برای آدمی آماده و فراهم کرده است؛ بلکه این انسان است که با اعمال خویش بهشت و دوزخ را میآفریند و میسازد. دستهای صنعتگر انسان میتواند بهشتی با تمام نعمتهای بیشمار و بیپایان و ابدی بسازد، یا دوزخی با تمام نداشتهها و سختیها و رنجهای بیپایانش فراهم کند.
از نظر قرآن، با اینکه زندگی کوتاه دنیا سختترین و بدترین دوران زندگی بشریت در عوالم هستی و نشئات گوناگون است؛ با این همه تاثیرگذارترین و مهمترین دوره زندگی بشر نیز همین دوره است؛ زیرا هر انسانی با اراده و انتخاب در چارچوب مشیت دوگانه الهی میتواند سعادت و شقاوت را انتخاب کند و خود را مظهر جلال یا جمال الهی البته در حد کمال قرار دهد. (انسان، آیه 3؛ بلد، آیه 10) از آنجایی که هر فرد انسانی از نظر قرآن، خود نوع، بلکه جنس منحصر بفرد است که مصداق دیگری ندارد، هر انسانی مظهر خدایی میشود که در قیامت ملکوت آن به نمایش گذاشته میشود. بنابراین هر کسی در قیامت در سرزمینی قرار میگیرد که خود همه چیزش را خلق میکند؛ از این رو هر کسی خدایی تنها در سرزمین خویش است.(مریم، آیه 80 و 95)
بنابراین در قیامت که هر کسی وحشت زده و تنها در بیابانی عریان و بیآب و علف قرار دارد که وسیع و هموار و بیهیچ پستی و بلندی است (طه، آیات 106 تا 18؛ نازعات، آیه 14)، بر سر سفره اعمال خویش مینشیند. از همین رو خدا بارها در قرآن به انسانها هشدار میدهد که زندگی کوتاه خویش در عصر زمین را کماهمیت و بیارزش ندانند؛ زیرا در این دوره کوتاه، ابدیت خویش را میسازند و نمادی از بهشت یا دوزخ میشوند.
به سخن دیگر، هر کسی بر اساس تواناییهایی که به عنوان مظاهر اسمای الهی کسب میکند، در قیامت بروز و ظهور میکند. بر همین اساس گفته میشود که «الدنیا مزرعه الاخره؛ دنیا کشتزار آخرت است» و هر کسی همان چیزی را درو میکند که در دنیا کاشته است. این فرصت در آخرت نیست؛ زیرا وقتی نظام دنیا جمع میشود (انبیاء، آیه 104) به نظام دیگری تبدیل میشود (ابراهیم، آیه 48) و دیگر امکان بازگشت به نظامی نیست که امکان عمل در آن فراهم است؛ از همین رو خدا به کسانی که خواهان بازگشت به دنیا برای انجام عمل هستند، میفرماید چنین چیزی شدنی نیست. (مومنون، 99 و 100) زیرا بساط دنیا و زمان عمل گذشته است و امروز آخرت و نظام دیگری است که دیگر در آنجا عمل نیست، بلکه بهرهمندی از عمل دنیوی است؛ چنانکه امیرمومنان علی(ع) میفرماید: انَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ؛ براستی که امروز دنیا، زمان عمل بدون حسابرسی و فردای قیامت، زمان حسابرسی بدون امکان انجام هرگونه عمل است. (نهجالبلاغه، آیه 42)
سفره اعمال انسان در قیامت
در قرآن در تبیین اینکه هر کسی سر سفره اعمال دنیوی خویش نشسته است، تعابیری آمده است که در ادامه به آنهااشاره میشود. این عناوین و تعابیر عبارتند از:
1. احضار اعمال: هر کسی اعمال خویش را آنجا احضار میکند و میبیند: عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ؛ هر نفس بداند چه احضار و فراهم کرده است.(تکویر، آیه ۱۴) این علم همانند علم الهی، علم حضوری و شهودی است نه حصولی؛ پس علم به معنای دیدن است نه دانستن و انسان هر چیزی را که کاشته اینجا میبیند و بر سر سفره عمل خودش است.
2. حضور اعمال: به این معنا که هر عملی که انسان انجام داده، در قیامت آن را حاضر مییابد و ملکوت آن را میبیند. این حضور به معنای داشتن است؛ یعنی همه هستی او را در بر میگیرد و حقیقت شخص و محیط زندگی او را شکل میبخشد. خدا میفرماید: و كارنامه [عمل شما در ميان] نهاده مىشود، آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مى بينى و مى گويند: اى واى بر ما؛ اين چه نامه اى است كه هيچ كار كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است و آنچه را انجام دادهاند حاضر میيابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمىدارد. (کهف، آیه ۴۹)
3. اعمال حاضر شده: از نظر قرآن این گونه نیست که کسی نخواهد اعمالش را نبیند و ملکوت آن را در قیامت مخفی کند، چون قانون قیامت این است که هر چیزی که در دنیا انجام شده با خود صاحب عمل حاضر میشود؛ چرا که جزو ذات و ذاتیات اوست و بیرون از او نیست که بتوان جدایی و تفکیک انداخت؛ کسی که شاکله وجودیاش را اعمالش شکل داده، نمیتواند هرگز از ذاتی و ذاتیات خویش جدا شود. از همین رو خدا میفرماید: روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مىيابد و آرزو مىكند كاش ميان او و آن كارهاى بد فاصلهاى دور بود و خداوند شما را از كيفر خود مىترساند و در عين حال خدا به بندگان خود مهربان است. (آل عمران، آیه ۳۰)
4. احضار آثار عمل: از نظر قرآن، هر عملی در دنیا آثاری دارد که میتواند خوب و بد باشد؛ بنابراین، نه تنها انسان نتیجه مستقیم عمل خویش را حاضر میبیند، بلکه آثار اعمال خود را که به شکل سنت و یا باقیات صالحات یا سنتهای بد و نادرست درآمده نیز میبیند. خدا میفرماید: آرى ماييم كه مردگان را زنده مى سازيم و آنچه را از پيش فرستادهاند با آثار و اعمالشان درج مى كنيم و هر چيزى را در كارنامه اى روشن برشمرده ايم. (یس، آیه ۱۲) و نیز در جایی دیگر میفرماید: عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ؛ هر نفسى آنچه را پيش فرستاده و بازپس گذاشته بداند. (انفطار، آیه ۵) از نظر قرآن این علم و دانستن همان علم حضوری و شهودی در ذات و بیرون خودش است که میبیند و از آن جدایی ندارد و همراه و لازم او خواهد بود.
بر این اساس هر کسی خودش است که سرنوشت و به تعبیر قرآنی «طائره» خویش را میسازد و رقم میزند. چنانکه قرآن میفرماید: قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ؛ طائره خوب و بد شما با خودتان است اگر تذکر مییافتید.(یس، آیه 19)
آخرت، زمان اظهار نامه اعمال
از نظر قرآن، نظام دنیوی به گونهای است که نمیتواند باطن و ملکوت اعمال را نشان دهد؛ اما نظام اخروی و حتی نظام برزخی که شباهتی به نظام اخروی دارد، از این ظرفیت برخوردار است تا ملکوت اعمال را نشان دهد؛ از همین رو دارندگان چشم برزخی همانند محتضر، توانایی(ق، آیات 20 تا 22) دیدن ملکوت اعمال را دارا هستند.
پس در دنیا ملکوت اعمال مخفی و نهان است؛ از همین رو خدا میفرماید نامه اعمال مخفی است که تعبیری دیگر از همان ملکوت اعمال است. خدا درباره مخفی بودن نامه اعمال هر کسی در دنیا میفرماید که این نامه اعمال در آخرت اخراج میشود(اسراء، آیه 13)؛ زیرا جمله «و نخرج له» اشاره به اين دارد كه نامه اعمال از ادراك انسان، پوشیده و محجوب است و خداوند آن را براى انسان در روز قيامت ظاهر مىکند و او به نامه اعمال خويش اطلاع مىيابد چنانكه خداوند مىفرمايد: «ويلقاه منشورا».(الميزان، ج 13، ص 58) اصولا تعبیر به نشر در این آیه و نیز آیه 10 سوره تکویر دلالت میکند که این نامه اعمال پیش از این جمع شده بود که به طور طبیعی قابل رویت یا خواندن نیست، اما وقتی باز شود، قابل خواندن و دیدن میشود. در حقیقت ملکوت اعمال هر کسی در قیامت روشن میشود و هر فردی با تمام وجودش نامه خویش را بیان میکند؛ زیرا این نامه اعمال و ملکوت آن همان چیزی است که شاکله شخصیتی و وجودی انسان را در قیامت تحقق خارجی میبخشد. از همین رو همه وجودش در قیامت به چیز خوب یا بد شهادت میدهد و دیگر نیازی به شهادت زبان یا کسی دیگر نیست.(فصلت، آیه 22)
اینکه خدا در آیات گوناگون میفرماید نامه اعمال به شخص داده میشود(کهف، آیه 49؛ زمر، آیه 69؛ تکویر، آیه 10؛ انشقاق، آیه 7) چیزی جز همان تحقق وجود یافتن آن اعمال در آن شخص نیست؛ یعنی اگر انسان خود را برتر از فرشته ساخته همان میشود. پس اگر در مرتبه مقربون باشد، با «سبحانک اللهم» (یونس، آیه 10) همان «کن فیکون» خدا را انجام میدهد و به آفرینش میپردازد. (انسان، آیه 6) اصولا چنین شخصی خودش «فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ؛ روح و روحبخش و بهشت نعیم » است.(واقعه، آیه 89)؛ چنانکه در مقابل، کسی که در اسفل سافلین دوزخ قرار میگیرد، خودش «حطب و زغال سنگ»(انبیاء، آیه 98) یا «حطب و هیزم»(جن، آیه 15)، یا سوخت و وقود(تحریم، آیه 6) میشود و نه تنها گاو، خر و خوک و دیگر چارپایان است (اعراف، آیه 179)، بلکه خودش دوزخی است که او را میآورند (فجر، آیه 23) در حالی که ستونهای بلند آتش است و دیگران را میسوزاند. (همزه، آیات 8 و 9) چنین شخصی با تمام وجودش داد و فریاد میزند که چه کسی است و دیگر نیازی به شهادت دیگری نیست.(مجمعالبيان، ج 5 - 6، ص 732)
از آنجا که کوچکترین فکر و عمل در قالب نیت خالصانه یا مشرکانه یا عمل صالح و عمل بد در سازه اخروی شخصیت و هویت انسان در قیامت و نیز بهشت و دوزخ وی نقش دارد، خدا همه آنها را احصاء میکند و نامه اعمال با جامعیت در اختیار شخص قرار میگیرد.(کهف، آیه 49؛ ق، آیه 18)
این نامه اعمال هرگز کوچکترین مشکلی از نظر حق و باطل ندارد و تمامیت حق را بیان میکند؛ زیرا چیزی جز بازتاب اعمال نیست. در حقیقت همان طوریکه تمام نظام هستی بر بنیاد حق گذاشته شده، براساس حق، آن اعمال را به نمایش میگذارد.(جاثیه، آیه 29؛ انفطار، آیات 11 و 12)
همه افراد، نامه اعمال خویش را میگیرند و کسی نمیتواند بگوید من نمیگیرم؛ زیرا این نامه اعمال چیزی جز همان شخصیت و شاکله اخروی فرد نیست.(انشقاق، آیات 7 تا 10) بنابراین چه بخواهد چه نخواهد به او داده میشود و امری الزامی است.
از نظر قرآن کسی که در دنیا سختی و رنج را بر خویش تحمیل کرده و به جای فجور و دریدگی موازین و معیارها، خود را در چارچوب معیارها قرار داده و به طور طبیعی شادی و فرح را از خویش سلب کرده است؛ در قیامت مسرور میشود؛ زیرا نتیجه عملش را در بهشت میبیند؛ اما کسی که اینجا فجور میکند و فرحناک است و برای آخرت برنامهای ندارد؛ زیرا باوری ندارد، به طور طبیعی در قیامت با اعمال خویش برای ابدیت در شقاوت و رنج قرار میگیرد. (انشقاق، آیات 7 تا 15؛ حاقه، آیات 19 تا 26)