دنیا از منظر قرآن

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
دنیا از منظر قرآن
در بسياري از آيات قرآن كريم و روايات پيشوايان دين دنيا مورد مدح و تمجيد قرار گرفته است و در آيات ديگر دنيا نكوهش شده است و آنرا متاع فاني و مايه غرور و غفلت شمرده است. اين تعبيرات دوگانه ترسيم دنيا و تبيين آن در فرهنگ قرآن‌كريم را ضرورت مي‌بخشد. 

واژه شناسی دنیا 

واژه «دنيا» مونث «ادني» است. اگر آن را از«دني» و دنائت بگيريم به معني پست‌تر است و اگر آن را از «دنوّ» به حساب آوريم به معني نزديك‌تر است. و آن پيوسته وصف مي‌باشد و احتياج به موصوف دارد مانند: ‌حيات دنيا، عذاب دنيا، سعادت دنيا و... 
و زندگي دنيا را دنيا مي‌گوييم يا از اين جهت كه نسبت به زندگي آخرت پست‌تر و ناچيزتر است و يا از اين جهت كه اين زندگي از زندگي آخرت به ما نزديك‌تر است. [1] 
چنانكه بيان شد كه دنيا در قرآن‌كريم از ابعاد مختلف موردتوجه قرار گرفته و متناسب هر بعد از ابعاد آن آياتي نازل شده است. و در مجموع تصوير روشن و كامل و جامعي از جايگاه دنيا در فرهنگ قرآني ارائه گرديده است. 
از آنجا كه ترسيم چهره دنيا از نگاه قرآن كريم جز از طريق طرح آيات در ابعاد مختلف موضوع امكان‌پذير نيست لذا در اين يادداشت كه بناي آن بر سادگي و اختصار مي‌باشد سعي مي‌شود باتوجه به آيات الهي ابعاد مختلف دنيا مورد بررسي قرار گيرد. البته بخش‌هايي كه به رويكرد اخلاقي دنيا مربوط مي‌شود بيشتر مورد بررسي قرار خواهد گرفت. 

دنيا بعنوان جلوه‌ قدرت خداوند 

قرآن‌كريم در آيات متعدد جلوه‌هايي از قدرت و علم و حكمت و... خداوند را در قالب نشان دادن نعمت‌هاي او در دنيا به ما معرفي كرده است. 
حيات موجودات، تنوع موجودات و مخلوقات الهي، شب و روز، ماه و خورشيد، آسمان و زمين، ابر و باد و باران، رويش گياهان و دانه‌ها و ميوه‌ها و درختان و... از جمله موضوعاتي است كه در آيات متعددي از قرآن‌كريم به آن پرداخته شده است. از جمله مي‌فرمايد: 
ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل و النهار و الفلك التي تجري في البحر بما ينفع الناس و ما انزل الله من السماء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من كل دابه و تصريف الرياح و السحاب المسخر بين السماء و الارض لآيات لقوم يعقلون. [2] 
در آفرينش آسمان‌ها و زمين و آمد و شب شب و روز و كشتي‌هايي كه در دريا به سود مردم در حركتند و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايي كه در ميان زمين و آسمان معلق هستند، نشانه‌هايي است (از ذات پاك خدا و يگانگي او) براي مردمي كه عقل دارند و مي‌انديشيند. 
مجموعه موضوعاتي كه در آيه فوق مطرح شده است بيانگر توحيد و يگانگي خداوند است. زيرا همواره نظم و تربيت و برنامه نشانه علم و دانشي است كه در وراي آن نظم وجود دارد و از آنجا كه نظام هستي سراسر حاكي از نظم و پيوستگي آن مي‌باشد. نشان دهنده اين ا ست كه خالقي يكتا و يگانه آن را آفريده است. زيرا نظم نيازمند نظم‌دهنده است. 
در آيه فوق به بخش‌هاي از آيات الهي در اين دنيايي كه پيش روي ماست پرداخته شده است: 
آفرينش آسمان و زمين يكي از اين نشانه‌ها مي‌باشد. رازهاي نهفته در خلقت و آفرينش آسمان و زمين آنقدر فراوان است كه هر روز بشر به گوشه‌اي از آن پي مي‌برد. آسمان بالاي سرما دنيايي شگفت‌انگيز از آيات الهي را تشكيل مي‌دهد. آسمان داراي ميليون‌ها ميليون ستاره و سياره و كهكشان است كه هر كدام در مدار و فاصله‌اي معين از يكديگر در اين آسمان بيكران شناور هستند و گوشه‌اي كوچك از آن منظومه شمسي ما است كه از خورشيد و چند سياره از جمله زمين و ماه تشكيل شده است. و هر كدام با جرم و حجم معين و در فاصله‌اي دقيق از هم قرار گرفته‌اند به طوري كه اگر خورشيد ما اندكي به زمين نزديكت‌تر بود حرارت آن تمام موجودات را از ميان مي‌برد و اگر كمي دورتر بود همه چيز در يخ و سرما مدفون مي‌شد. اينكه ابر تشكيل مي‌شود و باران مي‌بارد و گياهان و نبانات مي‌رويند و ميوه‌هاي مختلف بر شاخسارهاي درختان پديد مي‌آيد و زمين را آكنده از زيبايي و سبز مي‌كند و فصول سال بوجود مي‌آيد و انسان و موجودات ديگر مي‌توانند به حيات خود ادامه بدهند، ناشي از نظم و تربيت وهماهنگي دقيقي است كه خالق و آفرينده هستي درآن قرار داده است و آن را از نشانه‌هاي قدرت خود براي خردمندان معرفي كرده است. 
آمد و شد شب و روز (اختلاف الليل و النهار) از جمله آيات پيچيده و شگفت خداوند در دنيا مي‌باشد. 
با اينكه يك سوم زندگي انسان را خواب فرا گرفته است و هميشه انسان با اين مسأله مواجه بوده است هنوز اسرار خواب به خوبي شناخته نشده است. 
قانونمندي‌هاي مربوط به حركت كشتي‌ها بر سطح آب درياها و تشكيل ابرها و حركت آنها به وسيله باد و نزول باران از آسمان همگي از جمله آيات و نشانه‌هاي قدرت خداوند است كه در بستر اين دنيايي كه در آن زندگي مي‌كنيم مشاهده مي‌شود و قرآن‌كريم به اين آيات در سوره‌هاي متعدد اشاره كرده است، تا باتوجه به آن‌ها و تفكر و تدبر در آنها پايه‌هاي ايمان به خداوند خالق هستي را روز به روز محكم‌تر و عميق‌تر نمايد و در پرتو ايمان به خدا رفتارها و كردارها در قالب تعاليم قرآني رنگ خدايي بگيرد و راه رستگاري انسانها هموار شود. 

دنيا به عنوان محل استقرار و رشد و تكامل مادي و معنوي انسان 

قرآن‌كريم پس از ذكر داستان خلقت آدم و قرار دادن او در بهشت و خوردن آدم و همسرش از آن ميوه ممنوعه مي‌فرمايد: 
فازلهما الشيطان عنها فأخرجهما مما كانا فيه و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو ولكم في‌الارض مستقر و متاع الي حين [3] 
پس شيطان موجب لغزش آنها شد و آنان را از آن چه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت و (در اين هنگام) به آن‌ها گفتيم: همگي به زمين) فرود آييد، در حالي كه بعضي دشمن ديگري خواهيد بود و براي شما تا مدت معيني در زمين قرارگاه و وسيلة بهره‌برداري است. واژه «مستقر» به معني قرار گرفتن است و متاع «چيزي است كه از آن بهره مي‌برند. آنچه از مال دنيا كه مورد بهره و استفاده قرار گيرد متاع است. [4] 
از آيات قرآن‌‌كريم استفاده مي‌شود كه آدم براي زندگي در روي زمين، همين زمين معمولي آفريده شده بود ولي در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكي از باغ‌هاي سرسبز و پرنعمت اين جهان بود، ساخت، محيطي كه در آن براي آدم هيچ‌گونه ناراحتي وجود نداشت. 
شايد علت اين جريان آن بوده كه آدم با زندگي كردن روي زمين هيچ‌گونه آشنايي نداشت و تحمل زحمتهاي آن بدون مقدمه براي او مشكل بود واز چگونگي كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشتري پيدا كند.
 بنابراين مي‌بايست مدتي كوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببينند و بداند زندگي روي زمين توام با برنامه‌ها و تكاليف مسئوليت‌ها است كه انجام صحيح آن‌ها، باعث سعادت و تكامل و بقاي نعمت است و سرباز زدن از آن، سبب رنج و ناراحتي، و نيز بداند هرچند او آزاد آفريده شده، اما اين آزادي به طور مطلق و نامحدود نيست كه هرچه خواست، انجام دهد، او مي‌بايست از پاره‌اي از اشياء روي زمين چشم بپوشد، و نيز لازم بود بداند چنان نيست كه اگر خطا و لغزشي دامن‌گيرش شود، درهاي سعادت براي هميشه به روي او بسته مي‌شود، بلكه مي‌تواند بازگشت كند و پيمان ببندد كه خلاف دستور خدا، عملي انجام نخواهد داد تا دوباره به نعمت‌‌هاي الهي باز گردد. او در اين محيط مي‌بايست تا حدي پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، چگونگي زندگي در زمين را ياد بگيرد، آري اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مي‌بايست فرا گيرد و با داشتن اين آمادگي، به روي زمين قدم بگذارد. اين‌ها مطالبي بود كه هم آدم و هم فرزندان او در زندگي آينده خود به آن احتياج داشتند. 
بنابراين شايد علت اين كه آدم در عين اين كه براي خلافت زمين آفريده شده بود، مدتي در بهشت درنگ مي‌كند و دستورهايي كه به او داده مي‌شود، جنبه تمرين و آموزش داشته باشد. [5] 
 
پی ‌نوشتها:
[1] . قاموس قرآن، ج1، ص 2 و 3 
[2] بقره / 164 
[3] . بقره / 36 
[4] . قاموس قرآن، ج6، ص 226 
[5] تفسير جوان، ج1، ص 37 و 38 برگرفته از تفسير نمونه. 
 
خوانده شده 755 مرتبه