آیه ۱۹۹
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشْتَرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۗ أُولَئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ.
ترجمه
و همانا بعضی از اهل کتاب، کسانی هستند که به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده، خاشعانه ایمان می آورند. آیات الهی را به بهای اندک معامله نمی کنند. آنها هستند که برایشان نزد پروردگارشان پاداش است. همانا خداوند سریع الحساب است.
نکته ها
برخی مفسّران معتقدند که این آیه درباره کسانی از اهل کتاب نازل شده است که به اسلام گرویدند. آنها عبارت بودند از چهل نفر از اهل نجران، سی و دو نفر از حبشه و هشت نفر از روم.[۱] امّا بعضی دیگر از مفسّران گفته اند که آیه درباره ی نجاشی، پادشاه حبشه است که در سال نهم هجری در ماه رجب وفات یافت.
وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله مطلع شد، به مردم فرمود: یکی از برادران شما در خارج از حجاز وفات یافته، حاضر شوید تا به پاس خدمات او بر وی نماز بخوانیم. پرسیدند: او کیست؟ فرمود: نجاشی. آنگاه مسلمانان به همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله به قبرستان بقیع رفته بر او نماز گزاردند.[۲]
پیام ها
۱- باید انصاف را مراعات کرد و از خوبان اهل کتاب ستایش نمود. «و انّ من اهل الکتاب لمن یؤمن...»
۲- هر مکتبی، ریزش و رویش دارد. اگر گروهی ایمان نمی آورند و حقایق را کتمان می کنند، در عوض گروهی با خشوع ایمان می آورند. «انّ من اهل الکتاب لمن یؤمن»
۳- ایمانی ارزش دارد که خاشعانه، «خاشعین» و جامع باشد. «ما انزل الیکم و ما انزل الیهم» و پایدار بوده و با مادّیات تغییر نیابد. «لایشترون بایات اللَّه ثمناً قلیلاً»
۴- هر بهائی در برابر دین فروشی پرداخت شود، کم و ناچیز است. «و لایشترون بایات اللَّه ثمناً قلیلاً»
*********
آیه ۲۰۰
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه
ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و هوس ها) استقامت کنید و (در برابر دشمنان نیز) پایدار باشید (و دیگران را به صبر دعوت کنید) و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که رستگار شوید.
نکته ها
این آیه، صبر در برابر انواع حوادث و مصائب را توصیه می کند؛
در مرحله ی اوّل در برابر ناگواری های شخصی و هوسها صبر کنید. «اصبروا»
در مرحله ی دوّم در برابر فشارهای کفّار، مقاومت بیشتر کنید. «صابروا»
در مرحله ی سوّم در حفظ مرزهای جغرافیایی از هجوم دشمن، حفظ مرزهای اعتقادی و فکری، از طریق مباحثات علمی و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسه ها بکوشید. «رابطوا»
کلمه ی «رابطوا» از ریشه ی «رباط» به معنای بستن چیزی در مکانی است. به کاروانسرا نیز به این دلیل رُباط می گویند که کاروان ها در آنجا اتراق کرده و مال التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه می دارند. همچنین به قلبی که محکم و بسته به لطف خدا باشد، رُباط گفته می شود. کلماتِ «ارتباط»، «مربوط» و «رباط» ریشه ی واحدی دارند.
در روایات، «رابطوا» به معنای انتظار اقامه ی نماز آمده است.[۳] گویا مسلمانان دل و جان خود را با پیوندی که در نماز ایجاد می کنند، محکم می سازند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«اصبروا علی الفرائض» در برابر واجبات صبر کنید.
«صابروا علی المصائب» در برابر مشکلات صبر کنید.
«ورابطوا علی الائمّه» از پیشوایان خود دفاع کنید.[۴]
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: «اصبروا علی الصَلَوات الخمس وصابروا علی قتال عدوّکم بالسیف ورابطوا فی سبیل اللَّه لعلّکم تفلحون» بر نمازهای شبانه روزی پایداری کنید ودر جهاد با دشمن، فعّال و در راه خدا با یکدیگر هماهنگ باشید تا رستگار شوید.[۵]
پیام ها
۱- در سایه ی ایمان، به کمالات می رسید. «یا ایها الّذین امنوا اصبروا و صابروا...»
۲- تا در مشکلات فردی صابر نباشید، نمی توانید در برابر دشمنان دین مقاومت کنید. ابتدا «اصبروا» سپس «صابروا»
۳- از دیگران عقب نمانید، اگر کفّار در کفر خود مقاومت می کنند، کشته می دهند و مال خرج می کنند، شما نیز در راه خدا با جان و مال پایداری کنید. «صابروا»
۴- مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را تحمل کنند، و یکدیگر را به صبر سفارش کنند. «صابروا»
۵ - اسلام، دین ارتباط است. ارتباط با مردم، خدا و پیامبران. «رابطوا»
۶- صبر و مصابره و مرابطه باید جهت دار باشد و در مسیر تقوی و رضای الهی قرار گیرد، وگرنه کفّار هم این امور را دارند. «صابروا و رابطوا و اتقوااللَّه»
۷- اسلام دین جامعی است، صبر و تقوی در کنار توجّه به مرزها بیان شده است. «اصبروا... رابطوا»
۸ - تقوی، مرتبه ای بالاتر از ایمان است. «امنوا... واتقوا»
۹- صبر، زمینه ی رسیدن به سعادت و پیروزی است. «لعلّکم تفلحون»
پی نوشت ها:
۱) تفسیر مجمع البیان و کبیر فخررازی.
۲) تفسیر درّالمنثور، ج ۲، ص ۴۱۶.
۳) تفسیر مجمع البیان.
۴) کافی، ج ۲، ص ۸۱.
۵) درّالمنثور، ج ۲، ص ۴۱۸.