عبده و وحدت دنیای اسلام
عبده که مانند سید جمال در پی وحدت دنیای اسلام بود و با تعصب های فرقه ای میانه خوبی نداشت، وقتی که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد، در صدد شرح و نشر آن برآمد و در تحشیه و پاورقی بر همه آن کتاب (حتی بر خطبه هایی که علیه خلفا بود) درنگ نکرد، همچنان که از ستایش بلیغ و بی مانند سخنان علی (ع) خودداری ننمود.
اقبال و احیای همبستگی اسلامی
اقبال مدعی است که از تاریخ مردن تفکر اسلامی پانصد سال می گذرد؛ پانصد سال است که طرز تفکر مسلمین درباره اسلام به صورت مرده ای در آمده و صورت زندگی خودش را از دست داده است. حدود پانصد سال پیش وقتی که اندلس را یکی از شریفترین اعضای پیکر اسلامی بود از مسلمانان گرفتند – که این هم تاریخچه عجیبی دارد – اساساً مسلمین دیگر هیچ متوجه نشدند و گویا اصلاً خبر دار نشدند که عضو شریفی را، یکی از مهدهای بزرگ تمدن اسلامی و جهانی را از آن ها گرفتند.
در آن وقت گرفتار جنگ شیعه و سنی بودند، اصلاً فکر نمی کردند که چنین موضوعی هم در دنیا مطرح است و چنین فاجعه ای هم برای دنیای اسلام رخ داده است. در گرفتاری هایی که امروز برای اسلام است، مثلاً در همین گرفتاری فلسطین، من و شما چقدر همدردی داریم؟ واقعاً احساس همدردی ما چیست؟ اگر نباشد، به قول پیامبر اکرم(ص) ما مسلمان نیستیم.
«مَثَلُ المُؤمِنینَ فی تَوادُدِهِم وَ تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهِم مَثَلُ الجَسَد اِذَا اشتَکی مِنهُ عُضوٌ تَداعی لَهُ سایِرُ الجَسَدِ بِاسَّهَرِ وَ الحُمَی» می فرماید: تمام این پیکر بی خوابی به سرش می زند، استراحت و آسایش از او گرفته می شود؛ یعنی آنقدر به تکاپو می افتد که دیگر خوابش نمی برد. این جمله پیامبر اکرم(ص) بود که نشانه ای از حیات را به دست می دهد. همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَن سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلمُسلِمینَ فَلَم یُجِبهُ فَلَیسَ مُسلِمِ؛ هرکسی که بشنود مردی استغاثه می کند و مسلمانان را به کمک می طلبد و او را اجابت نکند و جواب ندهد، در منطق من او مسلمان نیست. کسی که بستگی یا پیوستگی او با برادران مسلمانش این قدر نباشد، او مسلمان نیست.
آیت الله بروجردی و وحدت اسلامی
یکی از مزایای مهم آیت الله بروجردی توجه و علاقه فراوانی بود که به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، می دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست های استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را می کنند و بلکه آن را دامن می زنند، و هم توجه داشت که بعد و دوری شیعه از سایر فرق سبب شده که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند.
به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند، معرفی شود.
وحدت جبهه، راهگشای وحدت
طراحان فکر عالی اتحاد اسلامی که در عصر ما مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در شیعه و علامه عبدالمجید سلیم و علامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن، در رأس آن قرار داشتند. معتقد بودند که فرقه های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره با هم دارند، به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها است، می توانند در مقابل دشمن خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز در صدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی – که هیچگاه عملی نیست – نبودند.
آنچه مخصوصاً مرحوم آیت الله بروجردی بدان می اندیشید، این بود که زمینه را برای پخش و انتشار معارف اهل بیت در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار جز با ایجاد حسن تفاهم امکان پذیر نیست. توفیقی که آن مرحوم در طبع برخی کتب فقهی شیعه در مصر به دست خود مصریان در اثر حسن تفاهمی که به وجود آورده بود، کسب کرد، از مهمترین موفقیت های علمای شیعه است. «جَزاهُ اللهُ عَنِ الاِسلامِ وَ المُسلِمینَ خَیرَ الجَزاء.»
به هر حال طرفداری از تز «اتحاد اسلامی» ایجاب نمی کند که در گفتن حقایق کوتاهی شود. آنچه نباید صورت گیرد، کارهایی است که احساسات و تعصاب و کینه های مخالف را بر می انگیزد، اما بحث علمی سر و کارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات.
خوشبختانه در عصر ما محققان بسیاری در شیعه پیدا شده اند که از همین روش پسندیده پیروی می کنند. در رأس همه آنها علامه جلیل آیت الله سید شرف الدین عاملی و علامه کبیر آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء و علامه بزرگوار آیت الله شیخ عبدالحسین امینی مؤلف کتاب شریف الغدیر را باید نام برد.
علامه امینی و نقش «الغدیر» در وحدت اسلامی
آیا علامه بزرگوار آیت الله امینی مؤلف جلیل القدر الغدیر، وحدت و اتحاد مسلمین را تنها در دایره تشیع قابل قبول می دانسته اند، یا دایره اخوّت را وسیعتر می دانسته و معتقد بودند اسلام که با اقرار و اذعان به شهادتین محقق می شود، خواه ناخواه حقوقی را به عنوان حق مسلمان بر مسلمان ایحاد می کند، و صله اخوّت و برادری که در قرآن به آن تصریح شده، میان همه مسلمین محفوظ است؟
علامه امینی به این نکته که لازم است نظر خود را در این موضوع روشن کنند و اینکه نقش الغدیر در وحدت اسلامی چیست، آیا مثبت است یا منفی، خود کاملاً توجه داشته اند و برای اینکه از طرف معترضان – اعم از آنان که در جبهه مخالف خودنمایی می کنند و آنهایی که در جبهه موافق خود را جا زده اند – مورد سوءاستفاده واقع نشود، نظر خود را مکرر توضیح داده و روشن کرده اند. علامه امینی طرفدار وحدت اسلامی اند و با نظری وسیع و روشن بینانه بدان می نگرند.
نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی از این نظر است که اولاً منطق مستدل شیعه را روشن می کند و ثابت می کند که گرایش در حدود صد میلیون مسلمان به تشیع – بر خلاف تبلیغات زهرآگین عده ای – مولود جریان های سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است. ثانیاً ثابت می کند که پاره ای اتهامات به شیعه – که سبب فاصله گرفتن مسلمانان از یکدیگر شده است – از قبیل اینکه شیعه غیر مسلمان را بر مسلمان غیر شیعه ترجیح می دهد، و از شکست مسلمان غیر شیعه از غیر مسلمان شادمان می گردد و از قبیل اینکه شیعه به جای حج به زیارت ائمه می رود، یا در نماز چنین می کند و در ازدواج موقت چنان، بکلی بی اساس و دروغ است. ثالثاً شخص شخیص امیرالمؤمنین(ع) را که مظلوم ترین و مجهول القدر ترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می تواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود، و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی می کند.