
emamian
پیامبران در معرض بیشترین بلا و امتحان
جهانبینی الحادی و طبیعتشناختی و همچنین برداشت نادرست و گزینشی از معارف اسلامی و الهی سبب ایجاد برخی توهمات و اشکالات نادرست شده است. یکی از این شبههها پیرامون جایگاه و عملکرد پیامبران علیهمالسلام است. کسانی که به ماوراء طبیعت و جهان غیب باور ندارند، چارهای جز آن ندارند که برای هر پدیدهای یک تفسیر و توضیح مادی ارائه دهند.
پیامبران الهی در نگاه ملحدان و طبیعتگرایان کسانی بودند که هدفشان به دست آوردن مقامهای دنیایی و رسیدن به پادشاهی و حکومت بود، از اینرو با فرمانروایان زمان خویش مبارزه کرده و پس از شکست دادن آنان، تا آخر عمر به بهترین شکل زندگی خود را سامان دادند.
یکی از راههای پاسخ به اینگونه شبهات، نقد و ارزیابی مبانی الحادی و طبیعتگرایانه آنها است، اما برای آنکه صولت و شکوه این اشکال شکسته شود، کافی است از شبههگر پرسیده شود که منابع و مستندات این اشکال کدام است؟ بالاخره لازم است این سخنان از یک منبع تاریخی برداشت شده باشد در غیر این صورت، صرف ادعا خواهد بود.
قدیمیترین و تأثیرگذارترین منابع شناخت پیامبران در میان غیر مسلمانان، کتابهای مقدس مسیحیت و یهودیت یعنی انجیل و تورات میباشد. با توجه به اینکه این دو کتاب، زیر نظر دو پیامبر بزرگ خدا تدوین و گردآوری نشده، به طور طبیعی مورد تحریف قرار گرفته است. پس بديهى است داستانهاى اين دو كتاب كه دربردارنده نسبتهاى ناروا به خداوند متعال و پیامبران باشد، مورد پذیرش مؤمنان حقجو نخواهد بود و الزامآور نیست.[1]
همچنین باید این شبهه را ناشی از یک برداشت گزینشی از معارف دینی دانست؛ زیرا بر اساس اصول مسلم و استوار قرآنی[2] و روایی،[3] انسانها به هر میزان که بخواهند به خداوند نزدیک شوند و رضایت او را بهدست آورند، لازم است که مورد امتحان و آزمایش قرار گیرند. بر همین اساس، تاریخ و شواهد دینی گویای آن است که پیامبران الهی به عنوان نزدیکترین افراد به خداوند، دچار مصیبتهایی شدند که هیچ انسانی توان تحمل آنها را ندارد.[4] به هر روی، چنین شبهاتی نمیتواند خللی بر باور خداباوران به ویژه مسلمانان ایجاد کند.
پی نوشت:
[1]. عسکری، سیدمرتضی، عقايد اسلام در قرآن كريم، مجمع علمى اسلامى، ج1، ص 12-11. ترجمه محمدجواد کرمی.
[2]. عنکبوت/2.
[3]. کلینی، الكافي، الإسلامية، ج2، ص 252.
[4]. طوسی، محمد، الأمالي، دار الثقافة، ص 659.
توصیههای رهبر معظم انقلاب برای «راهپیمایی مقدس» در پاسخ به نامه دانشآموزان اربعینی
جمعی از دانشآموزان کشور که عازم راهپیمایی اربعین بودند در نامهای محبتآمیز به رهبر معظم انقلاب اسلامی، از ایشان خواستند که توصیهها و راهنماییهایی برای هرچه پربارتر شدن این پیادهروی گرانقیمت مطرح فرمایند.
امام خامنهای در پاسخ به نامه دانشآموزان، با به کار بردن تعبیر «راهپیمایی مقدس» برای کنگره بزرگ اربعین، از دانشآموزان خواستند که در این راهپیمایی فرصت توسل و توجه و نیز فرصت تامل و تفکر در مجاهدت سیدالشهدا علیه السلام را از دست ندهند.
در نامه دانشآموزان اینچنین آمده است:
«محضر مبارک پدر مهربان و عزیزتر از جان، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای
با عرض سلام و تحیّت، به لطف خداوند منان و با مدد امیرالمومنین و سیدالشهدا، جمعی از فرزندان شما توفیق زیارت دسته جمعی اربعین را پیدا کردهاند.
پدر گرامی و دلسوز، این جمع استدعا دارند در آستانه این سفر معنوی و این خیر کثیر، ما را از مرحمتها و راهنماییهای مشفقانه خویش برای هرچه بهتر برگزار شدن این زیارت و هرچه پربارتر شدن این پیاده روی گران قیمت، بهرهمند فرمائید.
این جمع و همه فرزندان و پیروان شما در همه حال دعاگوی وجود ارجمند و نازنینتان هستند.»
رهبر معظم انقلاب نیز در پاسخ به این نامه دانشآموزان اینچنین نوشتهاند:
«بسمه تعالی
زیارتتان قبول باشد عزیزان. در این راهپیمایی مقدس، فرصت توجه و توسل را از دست ندهید، و نیز فرصت تامل و تفکر در مجاهدت سیدالشهدا علیه السلام، و هدف آن و برکاتی را که خداوند به این فداکاری بزرگ عطا کرده است.
آن هدف باید هدف هر انسان مومن باشد. از خداوند توفیق و هدایت بخواهید و در راه آن هدف ثابت قدم بمانید.
سید علی خامنهای»
انتهای پیام
رئیسی: ایران و عربستان دو کشور تأثیرگذار در منطقه و جهان اسلام هستند
علیرضا عنایتی سفیر جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی در آستانه عزیمت به ریاض با رئیس جمهور دیدار کرد.
سید ابراهیم رئیسی در این دیدار با تأکید بر رویکرد جمهوری اسلامی ایران در توسعه و تحکیم مناسبات با همسایگان، از ایران و عربستان به عنوان دو کشور تأثیرگذار در منطقه و جهان اسلام یاد کرد و خواستار بهرهبرداری از توانمندیهای موجود برای توسعه مناسبات تهران و ریاض شد.
رئیس جمهور گفت: همکاری ایران و عربستان و افزایش همکاری کشورهای منطقه در ابعاد دو جانبه و چندجانبه و در زمینه مسائل جهان اسلام در دو سطح دولتی و مردمی موجب اعتلای جایگاه کشورهای منطقه در معادلات منطقهای و جهانی شده و زمینه مداخلات خارجی را محدود خواهد کرد.
نیجریه در معرض حملات فزاینده سازمانهای تروریستی بوکوحرام و ایسواپ قرار دارد
«بتا ادو» وزیر امور انسانی و کاهش فقر در نیجریه اعلام کرد: بهدلیل حملات فزاینده سازمانهای تروریستی بوکوحرام و ایسواپ (ISWAP) نزدیک به 8 میلیون و سیصد هزار نفر در ایالتهای بورنو، یوبه و آداماوا نیازمند کمکهای انسانی هستند.
ادو ضمن اشاره به اینکه حکومت نیجریه مصمم به مبارزه با بحران انسانی در کشور است گفت: سازمان ملل متحد اعلام کرده است که ایالت بنوئه به پایتخت کمکهای بشردوستانه در نیجریه تبدیل شده و بههمین خاطر کارهای زیادی وجود دارد که از نظر انسانی باید انجام گیرد.
وزیر امور انسانی و کاهش فقر در نیجریه افزود: این وزارتخانه راههای جدیدی برای راستیآزمایی پروندههای جمعی برای صحت و شفافیت پیدا کرده است.
در نتیجه اقدامات خشونتآمیز سازمان تروریستی بوکوحرام در نیجریه که از سالهای دو هزار به بعد در اینکشور فعالیت میکند، دهها هزار نفر کشته شدند.
این سازمان تروریستی از سال 2015 به بعد نیز در کامرون، چاد، و نیجر کشورهای همسایه نیجریه حملاتی ترتیب داده است.
زیارت اربعین، تجسم وحدت مردم عراق است
شیخ عارف الجبوری، نماینده دیوان وقف سنی عراق در دیدار هیئت این دیوان متشکل از نمایندگان و خطیبان مساجد استانهای عراق با دستاندرکاران مجمع شیخ کلینی وابسته به آستان مقدس عباسی(ع)، زیارت اربعین را تجسم وحدت همه مردم عراق توصیف کرد.
وی در رابطه یا این دیدار اظهار داشت: این دیدار به منظور مشارکت با برادرانمان در این مناسبت دردناک انجام شده است و ما از این راه به همه جهان اعلام میکنیم که ما برادرانی در یک کشور هستیم و یک اندوه داریم.
شیخ الجبوری تصریح کرد: ما به زیارت عتبات مقدس رفتیم و با استقبال گرمی رو به رو شدیم. این منظره ما را خوشحال میکند و به واسطه آن وحدت صفوف حاصل میشود و عمامههای سفید و سیاه در یک مکان یکدیگر را در آغوش میگیرند.
وی ادامه داد: حضور ما اینحا تقویت برادری و حمایت از هر امری است که عراقیها را بایکدیگر متحد میکند.
«سید علی مهدی» مسئول مجمع شیخ کلینی در ارتباط این دیدار تصریح کرد: ما میزبان هیئت دیوان وقف سنی بودیم که به منظور بزرگداشت اربعین امام حسین(ع) به اینجا آمده بودند.
وی افزود: این هیئت در نماز جماعتی که در مسجد جامع وابسته به مجمع اقامه شد، شرکت کردند و در آنجا در رابطه با خدمات ارائه شده به زوار توضیحاتی به آنها دادیم.
ثواب و آداب زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده
زیارت امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده چه ثواب و آدابی دارد؟
پاسخ:
گوشه ای از ثواب و فضایل زیارت امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده
در روایات متعددی، ثواب های زیادی برای پیاده روی به سویِ زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است که به سه روایت بسنده می کنیم:
روایت اوّل
از امام صادق علیه السّلام نقل شده که آن حضرت فرمود: «کسی که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام برود خداوند متعال به هر قدمی که بر میدارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وی محو میفرماید و هزار درجه مرتبهاش را بالا میبرد.
سپس فرمود: وقتی به فرات وارد شدی ابتدا غسل کن و کفشهایت را آویزان نما و پای برهنه راه برو و مانند بندۀ ذلیل راه برو و وقتی به درب حائر رسیدی چهار مرتبه تکبیر بگو، سپس اندکی حرکت کن باز چهار بار تکبیر گفته بعد به طرف بالای سر حضرت برو و در آنجا بایست و سپس چهار مرتبه تکبیر بگو و نزد قبر نماز بخوان و از خداوند متعال حاجت خود را بخواه».
روایت دوم
امام صادق علیه السّلام فرمود: «کسی که پیاده به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام برود، خداوند متعال به هر گامی که برداشته و به هر قدمی که از زمین بلند نموده و بر آن نهاده، ثواب آزاد کردن بندهای از اولاد حضرت اسماعیل علیه السلام را میدهد».
روایت سوم
امام صادق علیه السّلام فرمود: «خداوند متعال فرشتگانی دارد که موکّل قبر امام حسین علیه السّلام هستند، هنگامی که شخص قصد زیارت آن حضرت را مینماید، حق تعالی گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار میدهد و زمانی که وی قدم برداشت فرشتگان تمام گناهانش را محو میکنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش مضاعف و دو چندان میکنند و پیوسته با قدمهایی که برمیدارد حسناتش مضاعف میشود تا به حدّی میرسد که بهشت برایش واجب و ثابت میشود، سپس اطرافش را می گیرند و تقدیسش میکنند و فرشتگان آسمان ندا می دهند: زوّار دوست دوست خدا را تقدیس نمایید و وقتی زوّار غسل کردند حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم ایشان را مورد نداء قرار داده و میفرماید: ای مسافران خدا، بشارت باد بر شما که در بهشت با من هستید. سپس امیر المؤمنین علیه السّلام به ایشان ندا می کند و میفرماید: من ضامنم که حوائج شما را بر آورده و بلا را در دنیا و آخرت از شما دفع کنم. سپس پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم با ایشان از طرف راست و چپ ملاقات نماید تا بالأخره به سوی خانوادۀ خود بازگردند».
برخی از آداب پیاده روی در زیارت امام حسین علیه السّلام
بر اساس روایات، برخی از آداب پیاده رویِ زیارت امام حسین علیه السّلام عبارتند از:
۱. غسل کردن؛
۲. آویزان کردن کفش ها؛
۳. برهنه کردن پاها؛
۴. خاضعانه راه رفتن؛
۵. قبل از حرکت، سه روز روزه گرفتن: روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه؛
۶. استعمال نکردن عطر و روغن و سُرمه در چشم؛
(علیه السلام). لباس های پاک و پاکیزه داشتن؛
۸. خوش رفتاری با همراهان؛
۹. فقط به نیکی و خیر سخن گفتن و کمتر صحبت کردن؛
۱۰. از شوخی و مزاح خودداری کردن؛
۱۱. بسیار یاد خدا کردن( با گفتن اذکاری همچون: تهلیل، تکبیر، تسبیح و استغفار)؛
۱۲. زیاد نماز خواندن(مخصوصاً خواندن نماز جعفر طیّار)؛
۱۳. بسیار صلوات فرستادن(به ویژه با درخواست فرج؛ اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم)؛
۱۴. چشم از حرام فرو بستن؛
۱۵. کمک به زوّار پیاده که خسته و از ادامه دادن راه، ناتوان شده اند؛
۱۶. رعایت کردن تقیه؛
۱۷. با حالت غمگین، اندوهناک، ناراحت، ژولیده، گرفته، گرسنه، تشنه به زیارت رفتن؛
۱۸. از خوردن غذاهای چرب و شیرین خودداری کردن.
ثواب و فضیلت هزینهکردن در راه زیارت سیدالشهدا (علیه السلام)
در روایات متعددی، ثواب های زیادی برای هزینه کردن در زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است که به سه روایت بسنده می کنیم:
روایت اوّل
اَبان بن تَغلِب گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: «کسی که به زیارت قبر حضرت اباعبد اللَّه الحسین علیه السّلام رود، به تحقیق به رسول خدا و به ما اهل بیت احسان کرده و غیبتش جایز نبوده و گوشتش بر آتش حرام است و در مقابل هر یک درهمی که انفاق کرده، خداوند متعال انفاق اهالی و سکنۀ ده هزار شهرهایی که در کتابش ثبت شده و معلوم است را به او اعطا می فرماید و به دنبال آن، حوائج و نیازمندی هایش را برآورده می فرماید و آن چه را که از خود باقی گذارد، خداوند متعال حافظ آنهاست و چیزی از خدا درخواست نمی کند، مگر آن که اجابتش می فرماید؛ اعم از آن که سریع و بدون مهلت، حاجتش روا می کند یا با تأخیر و مهلت آن را برآورده می سازد».
روایت دوم
ابن سنان گوید: محضر مبارک امام صادق علیه السّلام عرض کردم: فدایت شوم، پدر بزرگوارتان دربارۀ حجّ می فرمود: «در مقابل هر درهمی که شخص انفاق می کند، هزار درهم برایش قرار داده می شود»؛ اکنون بفرمایید: چه اجر و ثوابی است برای کسی که در سفر زیارت پدرتان امام حسین علیه السّلام انفاق کند؟
حضرت فرمود: «ای ابن سنان، در مقابل هر درهمی که شخص انفاق کند، ده هزار درهم قرار داده می شود و به همین مقدار درجه اش را بالا می برند و رضایت و خشنودی خداوند متعال از وی و دعای حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین و حضرات ائمه علیهم السّلام برای او بهتر از آن می باشد».
روایت سوم
صفوان جمّال از امام صادق علیه السّلام حدیثی طولانی نقل کرده و در ضمن آن می گوید: محضر مبارک امام علیه السّلام عرضه داشتم: چه اجر و ثوابی است برای کسی که نزد قبر مطهّر آن امام حسین علیه السّلام نماز بخواند؟ حضرت فرمود: «کسی که نزد قبر آن جناب دو رکعت نماز بخواند چیزی را از خدا نخواسته مگر آنکه خداوند متعال آن را به وی اعطا می فرماید».
عرض کردم: چه اجر و ثوابی است برای کسی که از آب فُرات غسل کند و سپس به زیارت آن حضرت رود؟ امام علیه السّلام فرمود: «هنگامی که با ارادۀ زیارت آن حضرت از فُرات غسل می کند، تمام گناهانش ریخته می شود و پاک می گردد، مثل اینکه تازه از مادر متولد شده است».
عرض کردم: ثواب و اجر کسی که خودش به خاطر جهتی نمی تواند به زیارت رود، ولی دیگری را مجهّز کند و به زیارت فرستاده، چه ثوابی می باشد؟ حضرت فرمود: «در مقابل هر یک درهمی که خرج کند، خداوند متعال به قدر کوه اُحُد از حسنات به وی پاداش می دهد و چند برابرِ هزینه ای را که متحمل شده برایش ذخیره می کند و نیز بلاهایی که نازل شده را از وی دور می گرداند و همچنین مال و داراییِ وی را حفظ و نگهداری می کند».
امام حسین (ع) خون خود را در راه خدا نثار کرد
در روایات شیعه برای روز اربعین حسینی دستورهایی وجود دارد؛ مانند خواندن زیارت مخصوص آن روز در پیش از ظهر که پس از آن دو رکعت نماز نیز خوانده می شود و دعا در آن وقت مستجاب است.
در زیارت اربعین، هدف قیام امام حسین علیه السلام همان هدف رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله دانسته شده است. بر اساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم و دیگری عاقل نمودن آن ها با تهذیب نفس.
کسانی که علم ندارند، دستور خدا را نمی دانند و توان تربیت خود با دیگران را ندارند. برخی نیز عالمند، ولی در اثرِ نداشتن عقل به دانش خود عمل نمی کنند. اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است.
به دیگر سخن، براساس فرمودۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله: عصاره رسالت (نبوی صلی الله علیه و آله) قرآن و عترت است؛ «إنّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَین کِتَابَ اللهِ وَ عِترَتِی أهل بَیتِی» . عصارۀ کتاب الهی که دین خداوند است، ستونی دارد که نماز است و عصارۀ عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری علیه السلام در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهم آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.
خداوند در قرآن، معارف فراوانی دربارۀ نماز بیان کرده؛ مثلاً فرموده است: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع (بسیار حریص و کم طاقت )، جزوع(بسیار بی تاب) و منوع بودن(بسیار بخیل و بازدارنده) به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛ چنان که خداوند متعال می فرماید: (إنّ الإنسان خلق هلوعاً * إذا مسّه الشرّ جزوعاً * وإذا مسعه الخیر منوعاً * إلاّ المصلّین).
زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیه مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان (نوشتن نامه) اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت علیه السلام است.
خلاصه آنکه رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیۀ نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نمایند و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان علیه السلام وجود دارد؛ چنان که منشأ خشونت و درنده خوییِ منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّشِ منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطرسه و خودخواهی و دنیاپرستی و زورگویی بود که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت شده است: «وَ تَغطَرَسَ وَ تَرَدّی فِی هَوَاهُ؛ و خودخواهی و تکبر ورزیدند و در پیروی هوای نفس هلاک شدند».
از این رو، پیامبران علیهم السلام برای تعلیم و نیز تزکیه مردم مبعوث شده اند که به مردم خوبی ها را بشناسانند و راه خوب را به آنان بنمایانند تا مردم خوب بفهمند و به خوبی ها عمل کنند. چنین جامعه ای مهد پرورش اولیای الهی است.
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام نقل شده که به خداوند عرض کرد: پیامبری مبعوث فرما که مردم را عالم و مهذّب کند: (رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ )؛ . خداوند دعای آن حضرت را اجابت کرد و در سوره «جمعه» فرمود: (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
براساس این آیه، مردم حجاز، پیش از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفتار دو معضل علمی و عملی بودند: یکی نادانی و دیگری گمراهی. پیامبر صلی الله علیه و آله با تعلیم کتاب و حکمت، آن ها را از جهل رهانید و عالم کرد و نیز با تزکیه نفس، آنان را از بیراهه به راه آورد و عادل کرد.
امیرمؤمنان علیه السلام در تشریح رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ؛ خداوند آنان را به وسیلۀ پیامبر از گمراهی به راه راست هدایت کرد و از جهالت رهانید». (یعنی خداوند به دست پیامبرش، مردم را عالِم و عادل کرد).
امام حسین علیه السلام نیز که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر صلی الله علیه و آله است و صاحب ولایت؛ «حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِن حُسَین»، باید مردم را عالم و عادل کند؛ یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیاموزاند و آنان را اهل عمل کند.
همۀ اهل بیت علیهم السلام این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی و نوشتن نامه به وظیفۀ خود عمل می کردند؛ ولی سیدالشهداء علیه السلام افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار، در شرایطی قرار گرفت که خون جگر خود را نیز برای رسیدن به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت علیه السلام بود که هم مبارزۀ فرهنگی و سیاسی و اجتهادی داشت، هم نبرد جهادی.
چنان که در زیارت اربعین آن حضرت می خوانیم: «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ؛ [یعنی آن حضرت علیه السلام با اتمام حجت بر خلق]، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ـ ای خدا ـ نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد».
نکات
۱. کلمه «لِیَسْتَنْقِذَ» از باب تنازع، متعلّق به هر سه فعل (أعذر، منح، و بذل) است که پیش از آن آمده است؛ یعنی اعذار و نصح و بذلِ خون آن حضرت علیه السلام همگی برای عالِم و عادل کردن انسان هایی بود که در دریای هلاکت جهل علمی و فساد اخلاقی غوطه ور بودند؛ چنان که برخی از پیامبران گذشته نیز صرف نظر از تبلیغ، تعلیم و تحقیق اجتهادی به نبرد جهادی نیز مبادرت نمودند و شربت شهادت نوشیدند تا ددمنشی را به فرشته وَشی و جاهلیت را به تمدّن اسلامی بدل نمایند.
۲. جهالت در اصطلاح اسلامی در مقابل هدایت قرار دارد و به گمراهی در شناخت اعتقادات و ضروریات دین معنا شده است. در تأیید این بیان، به سه روایت اشاره می نماییم که در آنها جهالت در مقابل هدایت قرار داده شده است:
روایت اوّل
شیخ طوسی در کتاب خود، زیارت دیگری برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام نقل کرده که جملاتش شباهت بسیاری به جملات زیارت اربعین دارد. در فرازی از این زیارت در مورد حضرت می خوانیم:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَی وَ الشَّکِّ وَ الإرْتِیَابِ إِلَی بَابِ الْهُدَی وَ الرَّشَادِ» .
روایت دوم
در خطبه ای که مرحوم شیخ صدوق در کتاب توحید از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است؛ در فرازی این خطبه آمده است: «وَ نَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ بَعَثَهُ بِالْحَقِ دَالًّا عَلَیْهِ وَ هَادِیاً إِلَیْهِ فَهَدَانَا بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ اسْتَنْقَذَنَا بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ».
روایت سوم
امام حسن مجتبی علیه السلام در ضمن خطبه ای می فرماید: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ هَدَاکُمْ بِجَدِّی مُحَمَّدٍ فَأَنْقَذَکُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ رَفَعَکُمْ بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ».
از این نوع کاربرد که دو اصطلاحِ جهالت و هدایت در مقابل هم قرار می گیرند، در ادبیات دینی موارد فراوانی وجود دارد؛ از این رو می توان گفت: اگر در زیارت اربعین هم این فراز وارد شده است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ». نباید اشتباهاً جهالت را در اینجا لغوی معنا کرد. بلکه بر اساس اصطلاح دینی، این جهالت در مقابل هدایت بوده و به معنای دقیق تر، جهالت در اینجا به معنای نشناختن امام است.
شناخت اجمالی جامعه اسلامی در زمان شهادت امام حسین علیه السلام می تواند ما را به این بیان برساند که با آن اهمیتی که موضوع امامت و حجیت در هدایت بندگان دارد، امام علیه السلام روشنگری نسبت به این موضوع را هدف خود قرار داده اند.
۳. در حدیث مشهور و مورد توافق فریقین از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که آن حضرت فرمود:
«مَنْ ماتَ ولَمْ یَعْرِف امامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیّةً؛ هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت است.
در این روایت رسول خدا به صراحت جاهلیت را همان امام ناشناسی و عدم معرفت به حجت معصوم الهی معنا فرموده است. این روایات با بیانهای مختلفی و متفاوتی از ائمه علیهم السلام وارد شده است.
۴. بر اساس متن زیارت اربعین، فلسفۀ شهادت امام حسین علیه السلام، نجات بندگان خداوند متعال از پیروی هر مسیری غیر مسیر اهل بیت علیهم السلام خصوصا مکتب خلفاء است. مکتبی که پس از سقیفه تصمیم خود را مبنی بر حذف عملی امامان معصوم الهی از صحنه جامعه، جامه عمل پوشانده بود و در این تاریکی و ظلمت بود که مردم دچار جهالت در امام شناسی و حیرت ضلالت در دین الهی شده بودند.
آری، حضرت سید الشهداء علیه السلام با فدا کردن جان خویش و پذیرش شهادت بهترین افراد آن روزگار؛ یعنی برادران و فرزندان و یارانشان و پذیرش امر جانکاه اسارت خواهر و اهل بیتشان، خواستند به بندگان خدا، جدایی راه پیامبر خدا را از سقیفه نشینان و پیروان آنان نشان دهند، بلکه در جهالت باقی نمانند.
۵. قرآن کریم به صورت های مختلف به بحث امامت و حجیت پرداخته و روایات اهل بیت علیهم السلام دقیقاً آن را تبیین نموده است. از جمله در ماجرای سجده نکردن شیطان به حضرت آدم علیه السلام، این مطلب روشنی خاصی یافته است. با توجه به آیه ۷۹ سوره «ص»، ابلیس هم ربوبیت خداوند متعال را پذیرفته بود و خطاب «رب» به خداوند می کرد و هم به معاد و روز قیامت معتقد بود؛ زیرا می گوید: (قَالَ رَبِ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ)؛ گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که آنها برانگیخته می شوند مهلت ده.
همچنین بر اساس روایات، سال های زیادی را به عبادت خداوند متعال پرداخته بود؛ یعنی با این اعتقاد و این عملی که داشت، تنها به دلیل نپذیرفتن ولایت و حجیت حضرت آدم(علیه السلام) ، خداوند متعال او را غیر موحد و کافر معرفی می فرماید.
در همین موضوع، روایت بسیار مهمی را از امام صادق علیه السلام نقل می کنیم:
عبدالحمید بْنِ أبی الْعَلاءِ گوید: وارد مسجد الحرام شدم و غلام امام صادق علیه السلام را دیدم به او نزدیک شدم که دربارۀ امام صادق علیه السلام بپرسم، دیدم امام در حال سجدۀ طولانی است... . امام سر از سجده برداشت و آن گاه به من فرمود: «قسم به خدا، اگر ابلیس بعد از آن معصیت و تکبّر[و سجده نکردن بر آدم]، به درازای عمر دنیا، برای خدا سجده می کرد، برای او سودی نداشت و خداوند از او نمی پذیرفت تا هنگامی که مطابق دستور الهی بر آدم سجده نمی کرد و چنین است این امّت گنهکار فریب خورده بعد از پیامبر که امامی را که پیامبر نصب کرده بود، رها کردند. بنابراین خداوند هیچ عملی را از آنها نمی پذیرد تا اینکه آن گونه که خداوند به آنها دستور داده است عمل کنند و ولایت امامی را بپذیرند که خداوند امر به ولایت او کرده است، و از دری وارد شوند که خدا و رسول گشوده اند. خداوند بر امت محمد صلی الله علیه و آله پنج فریضه را واجب کرد: نماز، زکات، روزه و حج و ولایت ما را، پس در آن چهار فریضه مردم را اجازه داد و در ترک ولایت ما به هیچ کس اجازه نداده است».
نتیجه: امام صادق(علیه السلام) مشکل شیطان و کسانی که ولایت اهل بیت رسول خدا را نپذیرفته اند، یک نوع بیان می فرمایند؛ اشکال هر دو در این است که ولایت حجت معصوم الهی در زمان خود را نپذیرفته اند؛ به همین دلیل از درگاه هدایت الهی نیز مطرود شده اند.
در کربلا، هرچند کسانی که در مقابل امام حسین(علیه السلام) صف آرایی کردند به ظاهر، خداوند متعال، پیامبر خدا و قرآن کریم را قبول داشتند و به عبادات زیادی مشغول بودند؛ اما همانند ابلیس جهالتشان، در معرفت و شناخت حجّت الهی زمان بود و در ادامه منکر امام زمان خویش شدند.
حسن ختام با کلام سیدالشهداء علیه السلام
سَلَمةِ بن عطا روایتی را از حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) نقل میکند که چنین است: حضرت به اصحاب خود فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ؛ ای مردم، قسم به خدا، خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای این که معرفت به او پیدا کنند، پس وقتی معرفت او را یافتند به عبادت او بپردازند، پس با بندگیِ او از بندگیِ غیر او بی نیاز شوند». فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ مردی به امام گفت: ای پسر پیامبر، پدر و مادرم فدای تو باد، معرفت و شناخت خدا چیست؟ قَالَ: مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَان،ٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ؛ فرمود: این که اهل هر زمان بشناسند، امام خود را که اطاعت او واجب است».
نکات
۱. سه چیز هدف خلقت است: معرفت، عبودیت و بی نیازی از شرک. خدای متعال، انسان را برای معرفت آفریده که اثر معرفت، عبودیت و اثر عبودیت هم بی نیازی از عبادت غیر خداست. کسی که به مقام توحید راه مییابد، حالت بی نیازی از توجه به غیر در او پیدا میشود.
۲. اهمیت معرفت و نقش آن در عبادتِ خدا کاملاً روشن است؛ چرا که اگر عبادت، بدون معرفت انجام شود، اصلاً ارزشی ندارد، بدین جهت هدف از خلقتِ انسان ها این است که ابتدا معرفت پیدا کنند، آن گاه به عبادت پردازند که در واقع انگیزه و راهنمای آنها برای عبادت، همان معرفت باشد نه عبادتِ بدون معرفت که در حقیقت عبادت نیست.
۳. معرفت و شناخت خدا، که هدف خلقت است، در صورتی امکان پذیر است که امام هر عصری شناخته شود، آن گاه از طریق امام و به وسیله و واسطه او، خدا به صورت صحیح شناخته میشود.
۴. شاید امام(علیه السلام) که معرفت خدا را معرفت امام دانسته، منظورش این است که معرفت خدا حاصل نمی شود مگر از طرف امام یا به جهت این که شرطِ رسیدن به معرفت خدا، معرفت امام است که اگر خدا را بشناسد ولی امام شناسی نداشته باشد، خداشناسیِ او برایش سودی ندارد.
رابطهی بین زیارت امام حسین(ع) و معرفت امام
چه رابطه ای بین زیارت امام حسین(علیه السلام) و معرفت امام وجود دارد؟
پاسخ:
کسب معرفت نسبت به امام، هم امری آسان و هم دشوار است؛ زیرا در نگاه اوّل، شناخت امام مطلبی ساده و ممکن به نظر می رسد، اما با نگاهی عمیق و محقّقانه، معرفت امام مطلبی بسیار دشوار و حتی دست نیافتنی به نظر می رسد. از این رو در روایات اهل بیت: بیان شده که دستیابی به کُنه و حقیقت معرفت امام برای افراد ناممکن است؛ چرا که یکی از جنبه های وجودی امام، جنبه ملکوتی و الهی امام است و عالم ملکوت، حقیقتی دور از فهم خاکیان دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سلمان و ابوذر فرمود: «وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ، فَإِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا مِنْ فَضْلِنَا کُنْهَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا، وَ لَا مِعْشَارَ الْعُشْرِ؛ در بارۀ فضیلت و برتریِ ما هر چه مایلید بگویید، به کُنه فضل ما نخواهید رسید، و حتّی یک صَدُمِ آن را نمی-توانید بیان کنید».
امام رضا(علیه السلام) نیز درباره امام و امامت در مرو خطبه ای خواند و دربارۀ معرفت امام فرمود: «پس چه کسی می تواند به (حقیقت) شناخت امام برسد؟ یا انتخاب امام برای او ممکن باشد؟ دور است، در این جا خِرَدها گمگشته، خویشتنداری ها بی راهه رفته، و عقل ها سرگردان، و دیدهها بینور، و بزرگان کوچک شده، و حکیمان گمگشته، و خردمندان کوتاه فکر، و خطیبان درمانده، و خردمندان نادان، و شعرا وامانده، و ادیبان ناتوان، و سخندانان درماندهاند که بتوانند یکی از شئون و فضائل امام را توصیف کنند، همگی به ناتوانی خودمعترف هستند. چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبی از امر امام را فهمید و جایگزینی که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟! در صورتی که او از دستیاران و وصفکنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر؟! او کجا و خرد بشر؟! او کجا و مانندی برای او؟!...».
امام هادی(علیه السلام) نیز در زیارت جامعه می فرماید: «مَوَالِیَّ لا أُحْصِی ثَنَاءَکُمْ، وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کُنْهَکُمْ، وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکُمْ؛ ای پیشوایان من(صفت کمالیه شما آنقدر است که) ثنای شما را نمی توان شمرد، و به کُنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نمی توان رسید».
امّا در یک نگاه کلّی می توان برای معرفت امام، پنج مرتبه در نظر گرفت که از کمترین حدّ شناخت تا عالی ترین مقامات معرفتی را شامل می شود؛ چرا که معرفت و شناخت، مفهومی کمّیت بردار است؛ به این معنا که شدّت و ضعف و مراتب بی شماری برای معرفت امام قابل تصوّر است، هم چنان که نور یک مفهوم کمّیت بردار بوده و می توان برای آن یک مرتبه ضعیفِ نور، مثل نور شمع، تا مرتبه قویِّ نور، مثلِ نور خورشید را تصور کرد؛ از این رو در باب معرفت امام، کسی که پیرو ایشان است می تواند معرفتی از نقطه نزدیک به صفر تا بی نهایت را کسب کند.
این مراتب پنج گانه عبارتند از:
مرتبۀ اوّل: کم ترین حدّ معرفت امام(شناخت حداقلی)؛
مرتبۀ دوم: شناخت مشخصات و صفاتِ امام(شناخت علم و عصمت امام)؛
مرتبۀ سوم: سیره شناسی امام معصوم(علیه السلام) با هدف پیروی عملی؛
مرتبۀ چهارم: معرفت به مقام نورانیتِ اهل بیت:(شناخت خلقت نوری معصومان)؛
مرتبۀ پنجم: معرفتِ حقّ امام.
یکی از مراتب شناخت امام که بسیار مهم و ضروری است، «معرفتِ حقّ امام» است. در روایات، ادعیه و زیاراتِ معصومین:، بر معرفتِ حق امام یا به تعبیری روشن تر، بر به رسمیت شناختن امامان معصوم: به عنوان حجّت های الهی تأکید شده است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَنْ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَحَبَّنَا، فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی؛ هر کس حقّ(و مقامِ) ما را بشناسد و ما را دوست بدارد، به تحقیق خداوند متعال را دوست داشته است».
همچنین امام صادق(علیه السلام) از پدران خویش از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ضمن حدیث مفصلی معروف به اربع مأة، نقل فرمودند: «سِرَاجُ الْمُؤْمِنِ مَعْرِفَةُ حَقِّنَا؛ چراغِ (راهِ) مؤمن، معرفت و شناختِ حقّ ما (اهل بیت) است». در زیارت جامعه نیز خطاب به اهل بیت: می گوییم: «مُطِیعٌ لَکُمْ، عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُم؛ من مطیع شما (اهل بیت)، عارف به حقّ شما، و اقرار کننده به فضیلت و برتری شما هستم».
معرفتِ حقّ امام؛ یعنی عقیده داشتن به این که امام معصوم(علیه السلام) از سوی خدا معرّفی شده و امر و نهیِ او الهی و دارای مقام «اِفتراضُ الطّاعَه» است؛ این مقام که در قرآن با عنوان «مُلک عظیم» تعبیر شده است؛ معرفتی است که باید عقیده داشت اطاعت از امام بر همگان واجب است. برای آشنایی بیشتر با «معرفت حقّ امام» به دو روایت زیر توجّه شود:
روایت اوّل
حمزةِ بن حُمران گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ؛ مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ، أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ، وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ؛ نوۀ من در خراسان در شهری به نام طوس به قتل میرسد، هر کس به زیارت او رود و به حقّ او عارف باشد (مقام او را بشناسد)، روز قیامت، من دست او را گرفته داخل بهشتش خواهم کرد، هر چند از اهل گناهان بزرگ باشد». حمزة بن حُمران گوید: عرض کردم: فدایت شوم، عرفان حقّ او چیست؟ فرمود: «یَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ، غَرِیبٌ شَهِیدٌ؛ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِینَ شَهِیداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(علیه السلام) عَلَی حَقِیقَةٍ؛ بداند که او امام مُفتَرضُ الطّاعه است(یعنی کسی که اطاعتش بر همه واجب باشد)، و بداند که او غریب و شهید است، و هر کس با این شناخت او را زیارت کند، خداوند اجر هفتاد شهید از شهدائی که به راستی و حقیقت در پیش روی رسول خدا(علیه السلام) کشته شدهاند به او عطا خواهد فرمود».
روایت دوم
محمد بن سلیمان از محضر امام جواد(علیه السلام) دربارۀ مردی پرسید که بعد از انجام اعمال حج و درود سلام بر رسول خدا (علیه السلام) ، به زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شرفیاب می شود و او را با معرفت زیارت می کند. راوی حدیث معرفت نسبت به حق امام را این گونه معرّفی می کند: «عَارِفاً بِحَقِّهِ یَعْلَمُ أَنَّهُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ؛ عرفان به حق امام؛ یعنی علم به این که امام(علیه السلام) حجّت و برهان الهی بر مردم است و درگاه (رحمت) خداوند است که از آن درگاه (به شهر علم و ایمان) وارد می شوند».
پس از بیان تعریف و نقل روایاتِ معرفت حق امام، دو روایت دیگر نقل می کنیم تا با فضیلت و ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام) همراه با شناخت حق ایشان آشنا شوید:
روایت اوّل
عبدالله بن عباس گوید: به محضر پیامبر(ص) وارد شدم در حالی که [امام] حسن بر گردن ایشان، و [امام] حسین بر روی پای ایشان بود. هر دو را می بوسید و می فرمود: «خدایا، با هر کس که با این دو دوستی کند، دوست باش و با هر که با این دو دشمنی کند، دشمن باش».
سپس فرمود: «ای ابن عباس، گویی او را می بینم در حالی که محاسنش از خونش رنگین شده است؛ صدا می زند، اما جوابی نمی آید، کمک می طلبد، اما کمکی نمی شود». عرض کردم: «ای رسول خدا، چه کسی چنین می کند؟» فرمود: «بد نهادان از امت من؛ آنها را چه شده است؟! خداوند شفاعت مرا به آنان نرساند». سپس فرمود: «ای ابن عباس، هر کس او را با شناختِ حقش زیارت کند، برایش هزار حج و هزار عمره نوشته شود. بدان که هر کس او را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده است و هر کس مرا زیارت کند، همانند کسی است که خدا را زیارت کرده است و حق زائر بر خداوند این است که او را با آتش(جهنم) عذاب نکند».
روایت دوم
بشیر دهّان گوید: محضر مبارک امام صادق علیه السّلام عرض کردم: خیلی وقت ها زیارت حجّ از من فوت شده، پس در روز عرفه به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام میروم؛ از نظر شما چگونه است؟
حضرت فرمود: «ای بشیر، عمل نیک و پسندیده ای انجام داده ای؛ هر مؤمن که در غیر روز عید به زیارت قبر حسین بن علی علیهما السّلام برود در حالی که به حقّ آن حضرت عارف و آگاه باشد، خداوند متعال ثواب بیست حجّ و بیست عمرۀ قبول شده و اجر بیست مرتبه جنگ با دشمنان خدا در معیّت پیامبر مرسل یا امام عادل برایش مینویسد و کسی که در روز عید به زیارت قبر مطهّرش برود، خداوند متعال ثواب صد حج و صد عمره و صد مرتبه جنگ با دشمنان خدا در رکاب پیامبر مرسل یا امام عادل برای او قرار می دهد و کسی که در روز عرفه با عرفان به حق آن حضرت به زیارت قبر مطهّرش برود، خداوند منّان ثواب هزار حج و هزار عمرۀ مقبول و هزار مرتبه جنگ کردن با دشمنان خدا در رکاب پیامبر مرسل یا امام عادل به او میدهد».
نکتۀ مهم: بنابراین روایات می توان گفت: هر چه شناخت زائر دربارۀ امام حسین(علیه السلام) بیشتر باشد، ثواب بیشتری برای او نوشته می شود.
چه رابطهای بین زیارت اربعین و مهدویت وجود دارد؟
چه رابطه ای بین زیارت اربعین و موضوع مهدویت وجود دارد؟
جواب:
برای کشف ارتباط زیارت اربعین با موضوع مهدویت، باید به متن زیارتنامۀ اربعین مراجعه کنیم.
قسمت پایانیِ متن زیارت اربعین به روایت امام صادق(علیه السلام) چنین است:
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا، وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ».
بازخوانی پیام های آینده گرایانۀ زیارت اربعین و توجه ویژه به بحث مهدویت
اوّل: گواهی دادن به امامان پس از امام حسین(علیه السلام) که فرزندان ایشان هستند و گواهی دادن به نظام امامت دوازده گانه: وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ؛
دوم: ایمان داشتن به امامان و یقین داشتن به بازگشت ایشان و گواهی دادن به «ظهور» و «رجعت»: أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ.
نکات
۱. در این قسمت از زیارت، به صورتی غیر مستقیم نیز اشاره می شود که امام حسین(علیه السلام) رجعت خواهد کرد.
گفتنی است که پس از ظهورِ امام زمان(علیه السلام)، هنگامی که آن حضرت رسالت جهانیِ خویش را انجام داد و عدل و داد را به صورت کامل بر پا کرد؛ بر اساس بسیاری از روایات، ادامۀ نهضت جهانی امام عصر(علیه السلام) با سیدالشهدا(علیه السلام) خواهد بود؛ یعنی ایشان به دنیا باز میگردند. همچنین آن کسی که بر حضرت مهدی(علیه السلام) نماز میخواند و ایشان را کفن و دفن میکند، امام حسین(علیه السلام) است.
آن وقت اصحاب سیدالشهدا(علیه السلام) هم برمی گردند، یزید بن معاویه و اصحابش نیز بازمیگردند، و در دنیا یک بار انتقام خونِ این مظلومان گرفته میشود، و در آخرت نیز انتقام نهایی از آن ظالمان گرفته خواهد شد.
۲. دین اسلام به عنوان کامل ترین دین، دارای چهار مرحلۀ اساسی است که عبارتند از: مرحلۀ آغاز، مرحلۀ کمال، مرحلۀ تثبیت و مرحلۀ پیروزی. اوّلین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم۹ شروع شد و در حدود ۲۳ سال طول کشید. مرحلۀ دوم نیز با «امامت و ولایتِ» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز غدیر شروع شد و تا ظهور حضرت حجت(علیه السلام) ادامه می یابد. در سومین مرحله، دین اسلام، با «شهادت امام حسین(علیه السلام)»، به تثبیت رسید و سلسلۀ امامت در فرزندانِ سیدالشهدا ادامه یافت. مرحلۀ چهارم نیز با «ظهور امام عصر(علیه السلام)» آغاز می شود و دین اسلام در دوران حکومت ایشان، به پیروزی نهایی خواهد رسید. پس از ایشان، «رجعت» و حکومت امامان معصوم: خواهد بود و بعد از حکومت آخرین امام معصوم، قیامت برپا خواهد شد.
۳. آمادگی برای یاری امام زمان(علیه السلام): وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ بر بستر این آموزه هاست که زیارت اربعین با تعهدگیری از زائر دربارۀ نصرت در بستر زمان شناسی به پایان می رسد.
بنابراین در این ساختار و هندسه از دوگانه اعتقاد به امامت، و ضرورت ولایتمداری روزآمد بر مدار ولیّ زمانه ای که امتداد امام حسین(علیه السلام) است، سخن گفته شده و توسط زبان حال زائر مورد تأکید قرار می گیرد و برای این که در امام شناسی از تبار حسین بن علی۸ زائر دچار اشتباه و خطا نشود، ضمن تأکید بر همانندی کامل امامان بعدی با امام حسین از جهت مقام امامت، بر دو مسألۀ غیبت و رجعت هم تأکید و تصریح می شود تا نشانی برای امام پایانی باشد.
پس زیارت اربعین، زیارتی است که به صورت مستقیم سخن گفتنِ زائر با امام حسین(علیه السلام) را در دستور کارِ خود دارد. ولی در لایۀ درونی خود، بهانه و زمینۀ این سخن گفتن را تعهدات فرامتنیِ زائر قرار می دهد؛ تعهداتی که فراتر از مسألۀ عاشوراست و رویکرد آینده گرایانه دارد و در یک کلام، مبتنی بر مهدویت و انتظارِ شیعی است.
مهم ترین پیوند عاشورا با ظهور
مهم ترین پیوند امام مهدی(علیه السلام) با حماسۀ حسینی، مسألۀ «انتقامِ مقدس» و خون خواهی(طلب ثار) از جریان تاریخی است که واقعۀ خونین کربلا را به وجود آورد و هدفش نابودی اسلام بود. بدین جهت یکی از القاب حضرت مهدی(علیه السلام)، «منتقم» است.
در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت، مطالب زیادی در سخنان اهل بیت: وارد شده است.
به عنوان نمونه، ابو حمزه ثُمالی گوید: از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، آیا همۀ شما قائم و به پا دارندۀ حق نیستید؟ فرمود: «بلی»، عرض کردم: چرا حضرت مهدی(علیه السلام) را قائم نامیدهاند؟ فرمود: «هنگامی که جدم حسین(علیه السلام) کشته شد، فرشتگان گریستند و ضجّه زدند و به درگاه الهی نالیدند و گفتند: ای خدا و ای سرور ما، آیا از کسی که برگزیده و فرزند برگزیده و بهترین خلق تو را کشته، غافل هستی؟ خداوند بلند مرتبه به ایشان وحی فرمود: ای فرشتگان من، آرام باشید، قسم به عزت و جلال خودم، از قاتلان او انتقام خواهم گرفت اگر چه در زمان بعد باشد، سپس امامانی که از فرزندان حسین(علیه السلام) هستند را به ایشان نشان داد، آن ها خوشحال شدند، در بین فرزندان حضرت، یکی از آنان ایستاده و نماز میخواند، پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بِذَلِکَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ؛ با این قائم از آن قاتلان انتقام خواهم گرفت».
بنابراین تردیدی باقی نمیماند که امام زمان(علیه السلام) در هنگام ظهور، به خونخواهی جدّ مظلومش برمیخیزد و انتقام امام حسین(علیه السلام) را از قاتلانش میگیرد.
با مقایسۀ زیارت اربعین با زیارت عاشورا می توان نتیجه گرفت که زیارت اربعین ساختاری همچون زیارت عاشورا دارد؛ چرا که در زیارت عاشورا نیز جملاتی وجود دارد که زائر در پی خون خواهیِ امام حسین(علیه السلام)به همراه امام منصور است؛ چنان که در زیارت عاشورا می خوانیم:
«فَأَسْالُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ اَکْرَمَنی بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ۹؛ پس، از خداوندی که مقام تو را گرامی داشته و مرا به واسطۀ تو عزت و کرامت بخشیده است، درخواست می کنم که خون خواهیِ تو را با امامی پیروزمند و یاری شده از خاندان محمد (درود خدا بر او و خاندانش باد) به من روزی کند».
«وَ اَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ مَهْدِیٍّ (هُدیً) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ؛ و این که خونخواهی شما را روزیِ من قرار دهد به همراه یک پیشوای هدایت و راستی و پیشوای نمایان و گویای به حق که از شما (اهل بیت) است».
بنابراین، هم در فرهنگ سازیِ عاشورایی و هم در فرهنگ سازیِ اربعینی، ریشه در سیره و سنت امامان معصوم دارند. سند چشم اندازی مشترک برای هر دو رویداد تعریف شده است و در حقیقت اربعین یک طرح کوتاه مدتِ راهبردی برای راهبریِ زائران به سوی آینده و انتقالشان از عاشورای حُزن به عاشورای حماسه و انتقام است و آن گاه تجمیع عاشورا و اربعین، توجه دهیِ عاشقان و زائران حسینی به چشم انداز بلند مدتی است که باید در فرهنگ حسینی مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت، وقتی گفته می شود که تشیع بر دوبال سرخ عاشورا و سبز مهدویت استوار است؛ عنصر و رویدادی که حلقۀ پیوند بین این دو را برقرار می کند، اربعین است؛ چرا که اربعین به عاشورا امتدادی می دهد که به ظهور ختم می شود.
پیوندها در یاریِ امام معصوم
زائری که در ایام اربعین، وارد جمع عظیم راهپیمایان حسینی می شود، فقط در زمان حال در جمع یاوران امامان قرار نمی گیرد؛ بلکه او زائری برآمده از اصحابُ الحسینِ تاریخ است و مقصدش اصحابُ المهدی در آینده است. پس او اگر ادعای یاوری یا علامت یا نشانِ شیعی بودن را دارد، باید بداند که ادعایش در فضای خلأ نیست و او قطره ای از جریانی تاریخی و مهم است که دو طرف مبدء و مقصدِ خیلی خاص دارد.
پس هر یک از زائران حسینی که با آرزوی یاری کردنِ امام زمانِ خویش گام برمی دارند؛ در میانۀ دیروز شفاف و آیندۀ روشن قرار دارند؛ یاورانی که در بحرانی ترین شرایط دیروز و در سخت ترین و عظیم ترین مأموریت های آینده، امام زمان خویش را هرگز تنها نگذاشتند و تنها نخواهند گذاشت.
بنابراین، در بستر های حضور در اربعین، باید خود را در زمانِ حال به مرتبۀ یاوران دیروزِ عاشورا و فردای ظهور برسانند. پیش شرط این رشد و تعالی، شناسایی پیوندهای حسینی مهدوی در زمینۀ یاری و نصرت است(وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ).
زائر وقتی در پیاده رویِ اربعین حاضر می شود، باید با درک دیروز و فردای یاران اهل بیت:، در زمان حال رسالتی سنگین پیشِ روی خود ببیند و بداند که به دلیل قرار گرفتنش در دوران آخرالزمان، در شرایط سختی زندگی می کند؛ زیرا هم از سوی خداوند، پیوسته مورد امتحان قرار می گیرد و هم وسوسه های شیطان به نهایت مرتبۀ خود رسیده و جاذبه های دنیای آخرالزمانی و همچنین خطر مدعیان انحرافی نیز پیشِ روی او قرار گرفته است. حال در این شرایط، تنها راه نجاتش، نگاه دوسویه به دیروز و فردا به هدف الگوگیری برای امروز و زمان حال خویش است.
مهم ترین دست آورد اربعین
یکی از دستاوردهای مهمِ اربعین شیعی برای عاشورا و حتی برای مهدویت، جلوگیری از تبدیل شدن این دو ارزش بزرگ شیعی(عاشورا و ظهور)، به باورهای تاریخی و ماندن در خاطرات تاریخی است؛ چرا که اربعین از یک سو به پویا سازیِ عاشورا کمک می کند و از سوی دیگر، در مقابل نگاه های گذشته گرایانه به مهدویت می ایستد.
بدین جهت کسی که در اربعین است، در برزخی بین عاشورا و ظهور است؛ یعنی اربعین، زائر حسینی را از عاشورای تاریخی جدا می سازد و او را به عاشورای ظهور آدرس می دهد و همین در برزخ بودن، حالت انتظاری پیوسته در او ایجاد می کند تا طالب رسیدن به ظهور باشد؛ البته زائر در عین حال می داند که به ظهور نمی رسد جز با بازگشت به عاشورای تاریخی؛ یعنی با بازخوانیِ ارزش های فطری و انسانیِ عاشورای تاریخی، به راهبردهای جهانی سازیِ پیام ها بیندیشد و این اربعین است که مأموریت عاشورا اندیشی و جهانی سازیِ پیام عاشورایی با هدف انتظارِ ظهور را به عهده می گیرد.
مهم ترین مأموریت زائر اربعین
در مقایسه بین امام حسین و امام مهدی(عج) باید گفت که در روایت معروف نبوی آمده که امام حسین(علیه السلام)، «مِصباح» است؛ یعنی چراغ هدایتی در ظلمت های جاهلیتِ پس از سقیفه تا جاهلیتِ فراگیر آخرالزمانی است که راه را نشان می دهد؛ همچنین بر اساس آیات و روایات، حضرت مهدی(علیه السلام)، «صبح» است؛ یعنی با ظهور امام زمان(علیه السلام)و طلوع آفتاب مهدوی، ظلمت ها و تاریکی های سراسر کُرۀ زمین زدوده می شود و روشنایی، همۀ عالم را فرا می گیرد.
با این توصیف، اربعین در بین «مصباح» و «صبح» قرار دارد؛ یعنی وقتی چراغِ هدایتِ حسینی به دست زائر رسید، دیگر درنگ و در جا زدن و خوف و ترس از تاریکی جایز نیست؛ زیرا با در دست داشتن چراغ، دیگر ترسی از گمراهی نخواهد داشت. در این صورت، در جا زدن و ماندن و به انتظار نشستن جایز نیست؛ بلکه با الگوگیری از اصحابُ الحُسین و اصحابُ المهدی باید حرکت را آغاز کند؛ حرکتی که نور امام حسین(علیه السلام) را به جهانیان نشان دهد و به نور وارث حسین(علیه السلام) دعوتشان کند و این مهم ترین مأموریت زائر اربعین است.