emamian

emamian

این موکب حسینی دیروز (سه‌شنبه) پس از پایان فعالیت‌های دومین کنفرانس بین‌المللی نداءالاقصی در استان کربلا و با مشارکت 65 کشور برپا شد.

شرکت کنندگان در آیین افتتاحیه این موکب، با تاکید بر موضع خود در رد هرگونه عادی سازی با رژیم صهیونیستی، از علمای امت اسلامی و آزادگان جهان خواستند برای مقابله با همه انواع عادی‌سازی به پا خیزند و از مقاومت قانونی ملت فلسطین تا آزادسازی سرزمین تاریخی خود حمایت کنند.

زیارت امام حسین (علیه السلام) چه ثواب و آدابی دارد؟

 

پاسخ:

معنای زیارت: حقیقت «زیارت» آن است که زیارت کننده (زائر) در نزد کسی که قصد زیارت او را دارد حاضر شود، به خاطر بزرگ دانستن او و احترام به او و اُنس با او؛ به عبارت دیگر، «زیارت» به معنای بیعت کردن با رهبران معصوم الهی و زنده نگه داشتنِ یاد انبیاء و شهادت آنهاست.

زیارتگاه: میعادگاه عاشقان راه ولایت است.

زیارت نامه: اعلام پشتیبانی از خط رهبری معصوم و تنفّر از طاغوت و راه اوست.

 

نکاتی دربارۀ اسرار زیارت

 

۱. تعظیم و بزرگداشت اولیاء

خداوند می فرماید: (ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ)؛ این است (برنامۀ حج)، و هر کس شعائر خدا را (علامت های حجّ او و هر علامت دینی را) بزرگ شمارد، بی تردید (تعظیم شعائر الهی) نشأت یافته از تقوای دل هاست.

 

۲. پاک سازی روحی

بر اساس آیه تطهیر معصومان خود پاک و طاهرند و دوستداران و زائران خود را به سوی پاکی ها می کشانند. در هنگامی خواندن زیارت آن بزرگواران نیز گواهی می دهیم که آن بزرگواران پاک و پاک کننده هستند:

«أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِهَا وَ طَهُرَ حَرَمُکَ».

 

۳. تقرب و نزدیکی به خدا

در حدیثی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ای اباالحسن، به درستی که خداوند متعال، قبر تو و فرزندان تو را بُقعه هایی از بقعه های بهشت و عرصه ای از عرصه های آن قرار داده است و دل های خلق و برگزیدگان بندگان خود را به سوی آنها مایل ساخته است، تا خواری و اذیت راه را متحمّل شوند و قبور شما را تعمیر کنند و بسیار به زیارت آیند، تا موجبات تقرب به خدا و دوستی و محبتِ پیامبرش را فراهم سازند».

 

۴. جلوه گاه محبّت و دوستی با اهل بیت علیهم السلام: عمل به آیه مودت.

 

۵. شناخت و معرفت بیشتر اهل بیت علیهم السلام

در پرتو حضور در مرقدهای پاک و قدسی معصومان و مطالعه و اندیشه در حالات و گفتارهای عترت پیامبر صلی الله علیه و آله، شناخت زیادی نسبت به آن بزرگواران حاصل می شود و عظمت روحی و معنوی آنان، بیشتر درک می شود.

 

۶. بهره مندی از شفاعت

خداوند به اهل ایمان دستور می دهد: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ...)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خداوند پروا کنید و (برای تقرّب) به سوی او (از مقرّبان درگاهش) وسیله بجویید.

بر اساس این آیه، زائر با واسطه قرار دادن امام معصوم، از خداوند طلب شفاعت می کند و نتیجه شفاعت، ورود به بهشت است.

 

(۷) . یادآوری مرگ و آخرت: زیارت (قبور)، شما را به یاد مرگ می اندازد.

 

۸. بهره مندی از پاداش ها و فیض های بی شمار

بر اساس روایات، پاداش های فراوانی برای زیارت معصومان وارد شده است؛ مانند ورود به بهشت، قرار گرفتن در جوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، ثواب حج مقبول با پیامبر صلی الله علیه و آله، پاک شدن از گناهان و... .

 

۹. پیروی و الگوبرداری از اهل بیت علیهم السلام

 

۱۰. تجدید عهد با ولایت

شیعیان نسبت به هریک از امامان معصوم خود، پیمان و تعهدی دارند که کمال وفای به عهد، در زیارتِ مشتاقانه و عارفانۀ قبور آن ذوات نورانی است.

 

برخی از ثواب و فضایل زیارت امام حسین علیه السلام

در کتب معتبر شیعه روایات فراوانی در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است که به هشت روایت اشاره می نماییم:

 

روایت اوّل

محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «شیعیان ما را به زیارت قبر حضرت حسین بن علی علیهما السّلام؛ چرا که زیارت آن حضرت، رزق و روزی را زیاد و عمر را طولانی می کند و اموری که بدی و شر را جلب می کنند را دفع می نماید و زیارت آن حضرت واجب و لازم است بر هر مؤمنی که اقرار به امامت آن حضرت از طرف خداوند متعال دارد».

 

روایت دوم

امام صادق علیه السلام فرمود: «روزی امام حسین علیه السلام در دامن جدّ بزرگوارش بود که حضرت با او بازی می کرد و او را می خنداند. عایشه گفت: چقدر علاقه و محبت شما به این طفل زیاد است؟!

حضرت فرمود: «وَیْلَکَ، وَکَیفَ لا اُحِبُّ ولا اَعْجَبُ بِهِ هَوَ ثَمَرةُ فُؤادی وقرّةُ عَیْنی، اَما اِنَّ اُمّتی سَتَقْتُلُهُ فَمَن زَارَهُ بَعْدَ وفاتِهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ حجَّةً من حِجَجی؛ وای بر تو، چگونه او را دوست نداشته باشم و از او به شگفت درنیایم حال آن که او میوۀ دل من و مایۀ چشم روشنی من است؛ بدان که در آیندۀ نزدیک امّت من این فرزند عزیزم را می کشند؛ کسی که او را پس از شهادتش زیارت کند، خداوند یک حج از حج های من برای او می نویسد».

عایشه تعجب کرد و گفت: یا رسول الله، یک حج از حج های شما!؟

حضرت فرمود: «بلی، دو حج از حج های من».

عایشه عرضه داشت: یا رسول الله دو حج از حج های شما؟!

حضرت فرمود: «بلی، چهار حج از حج های من».

راوی می گوید: پیوسته حضرت به تعداد حج ها اضافه کرد و آن را بالا برد تا به نود حج با عمره از حج ها و عمره های خودشان رساند.

 

روایت سوم

امام صادق علیه السلام فرمود: «زیارت امام حسین علیه السلام افضل اعمال است».

 

روایت چهارم

ابو اُسامه گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که می فرمود: «کسی که می خواهد در همسایگی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و حضرت علی و فاطمه علیهما السّلام باشد؛ زیارت حسین بن علی علیهما السّلام را ترک نکند».

 

روایت پنجم

ابو بصیر وی گوید: از امام باقر یا امام صادق علیهما السّلام شنیدم که می فرمودند: «کسی که دوست دارد منزلش در بهشت باشد، پس زیارت مظلوم (کربلا) را ترک نکند».

عرض کردم: مظلوم کیست؟ حضرت فرمود: «مظلوم، حسین بن علی علیهما السّلام صاحب کربلا است؛ کسی که به خاطر شوق به آن حضرت و محبّت به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و فاطمه سلام اللَّه علیها و امیر المؤمنین علیه السلام آن حضرت را زیارت کند، خداوند او را بر سر سفره های بهشتی می نشاند که با آن بزرگواران هم غذا باشد در حالی که مردم در حساب هستند».

 

روایت ششم

عبد اللَّه بن زُراره گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که می فرمود: «در روز قیامت برای زوّار حسین بن علی علیهما السّلام بر سایر مردم فضیلت و برتری می باشد». عرض کردم: فضیلتشان چیست؟ حضرت فرمود: «پیش از دیگران و چهل سال قبل از آن ها به بهشت داخل می شوند، در حالی که مردم در حساب قیامت هستند».

 

روایت هفتم

سیف تمّار گوید: شنیدم امام صادق علیه السّلام می فرمود: «زائر امام حسین علیه السّلام در روز قیامت صد نفر که همگی اهل دوزخ بوده و در دنیا از مسرفین بودند را شفاعت می کند».

 

روایت هشتم

سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که می فرمود: «خداوند بلند مرتبه در هر روز و شب، صد هزار مرتبه به اهل زمین نگاه می نماید و در هر مرتبه نگاه کردن، هر کس را که بخواهد می آمرزد و هر کس را که بخواهد عذاب می کند و به ویژه زائران قبر امام حسین علیه السّلام و نیز اهل بیت ایشان و کسانی را که زائران در روز قیامت شفاعت آنها را می کنند، خواهد آمرزید.

ناگفته نماند اشخاص شفاعت شده، هر شخصی که باشد، مشمول آمرزش حق تعالی قرار خواهد گرفت، اگر چه کسی بوده که مستوجب آتش جهنم باشد». راوی می گوید: عرض کردم: اگر چه کسی بوده که مستحق آتش دوزخ باشد؟ حضرت فرمود: «اگر چه این طور باشد، به شرطی که ناصبی(و دشمن اهل بیت علیهم السلام) نباشد».

 

آداب زیارت

۱. انجام غسل، پیش از بیرون رفتن برای سفر زیارت؛

۲. ترک کلام بیهوده و لغو؛

۳. طهارت از هر گونه ناپاکی؛

۴. پوشیدن جامه های پاک و پاکیزه و نو و سفید بودن رنگ؛

۵. گام ها را به آرامی و وقار برداشتن، خاضع و خاشع بودن و سر به زیر انداختن و به بالا و اطراف خود توجه نکردن؛

۶. خوشبو نمودن خود، در غیر زیارت امام حسین علیه السّلام؛

(علیه السلام) . زبان را به ذکرِ تکبیر، تحمید، تسبیح و تهلیل مشغول ساختن و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام دهان را معطّر کردن؛

۸ . ایستادن بر در حرم شریف و درخواست اذن دخول و سعی در به دست آوردن رقّت قلب و خضوع و شکستگی خاطر با کمک تصوّر و فکر در عظمت و بزرگیِ قدر و منزلت صاحب آن مرقد منوّر، با توجه به این نکته که صاحب قبر ایستادن او را می بیند و کلام او را می شنود و سلام او را جواب می دهد، چنان که در وقت خواندن اذن دخول به همه این واقعیات گواهی می دهد، و تدبّر نماید در محبّت و لطفی که ایشان به شیعیان و زائران خود دارند و تأمّل کند در خرابی های حال خود و مخالفت هایی که با آن بزرگواران کرده، و دستورهای زیادی که از ایشان عمل نکرده و آزارها و اذیت هایی که از او به ایشان یا خاصان و دوستان آن بزرگواران رسیده که بازگشت نتیجۀ همۀ این اعمال، آزردن ایشان است، و اگر به حقیقت و راستی، در وضع خود بنگرد، قدم هایش از رفتن باز بایستد، قلبش هراسان و چشمش گریان شود، و این حالت، روح تمام آداب است؛

۹. بوسیدن عتبۀ عالیه(درگاه) و آستانۀ مبارکه. شهید اوّل(محمد بن مکی) فرموده است: ، بهتر است زیارت کننده سجده کند و نیّتش این باشد که خدا را به شکرانۀ این که مرا به این مکان رسانده، سجده می کنم؛

۱۰. مقدّم داشتن پای راست به وقت وارد شدن و مقدّم داشتن پای چپ به وقت بیرون آمدن، مانند ورود به مساجد و خروج از آنها؛

۱۱. پیش از شروع زیارت، به هنگام دیدن قبر مطّهر تکبیر بگوید؛ در روایتی آمده است: هرکه پیش روی امام علیه السّلام تکبیر گوید و پس از آن بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ» برای او «رضوان الله الاکبر» نوشته شود؛

۱۲. ایستادن در وقت خواندن زیارت؛ البته اگر عذری از ضعف و دردکمر و درد پا و غیر آنها نداشته باشد؛

۱۳. در وقت زیارت پشت به قبله و ایستادن رو به قبر منوّر؛ ظاهراً این ادب مختصّ به معصوم است.

۱۴. خواندن زیارت های روایت شده در کتب معتبر؛ به عنوان مثال زیارت جامعه، زیارت امین الله و... ؛

۱۵. رفتن به نزد ضریح مطهّر، به طوری که بتواند خود را به آن بچسباند و ضریح را ببوسد؛

۱۶. هنگامی که خواندن زیارت به پایان رسید، گونۀ راست را به ضریح بگذارد و به حال تضرّع دعا کند، سپس گونۀ چپ را بگذارد و خدا را به حق صاحب قبر بخواند که او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد و در دعا مبالغه و اصرار ورزد، آن گاه به سمت سر مطهّر برود، و رو به قبله بایستد و دعا کند؛

۱۷. به جا آوردن نماز زیارت؛ اگر برای آن زیارتی که نماز می خوانَد، کیفیت مخصوصی برای نمازش ذکر نفرموده باشند؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، سوره یاسین و در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره الرحمان، بخواند، و پس از نماز به آنچه وارد شده دعا کند، یا به آنچه برای دین و دنیای خود به خاطر او می رسد، و در حق دیگران نیز دعا کند؛ زیرا که به اجابت نزدیک ‌تر است؛

۱۸. شیخ شهید(شهید اوّل) فرموده است: کسی که وارد حرم مطهر شود و ببیند نماز جماعت بر پا شده، پیش از زیارت، ابتدا نماز بخواند، همچنین اگر وقت نماز شده، زیارت را ترک کند و وارد نماز شود و اگر وقت نماز نیست، شروع به زیارت بهتر است؛ چرا که زیارت، ‌نهایت مقصد اوست و اگر بین زیارت، نماز اقامه شد، برای زائران مستحب است، زیارت را قطع کنند و به نماز روی آورند که ترک نماز کراهت دارد، و بر کارگزاران حرم است که مردم را به نماز امر کنند؛

۱۹. شهید اوّل امر تلاوت قرآن را نزد ضریح امامانِ معصوم و هدیه کردن آن را به روح مقدس امامِ زیارت شده، از جمله آداب زیارت شمرده که سود آن به زیارت کننده باز می گردد و متضمن تعظیم امام زیارت شده نیز می شود؛

۲۰. ترک کردن سخنان ناشایست و کلمات لغو و بیهوده و دوری جستن از صحبت های دنیایی که همیشه در هرجا مذموم و قبیح و مانع رزق وموجب قساوت قلب است، به ویژه در این بارگاه های مطهر و قُبه های بلندپایه که خدا در سوره «نور» از بزرگی و جلالت آن بزرگواران خبر می دهد؛ آنجا که می فرماید: (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ).

۲۱. بلند نکردن صدای خود در وقت زیارت؛

۲۲. وداع کردن با امام در وقت بیرون رفتن از شهر آن حضرت به زیارت وداعی که در روایت رسیده است؛

۲۳. توبه و استغفار کردن از گناهان و بهتر کردن حال و کردار و گفتار خود، پس از فراغ از زیارت از آنچه پیش از زیارت دارا بوده است؛

۲۴. انفاق کردن به خادمان آستانۀ شریفه به اندازه ای که می تواند؛

۲۵. انفاق و احسان بر فقرای مجاور حرم و مساکین آبرومند شهر امام، به ویژه سادات... ؛

۲۶. شیخ شهید(شهید اوّل) فرموده است: از جمله آداب زیارت، شتاب کردن در برگشت از شهر زیارتی است، البته زمانی که بهرۀ خود را از زیارت درک کرده باشد و این شتاب برای فزونی تعظیم و احترام و شدت شوق به بازگشت برای زیارت بعد از آن است.

۲۷. شهید اوّل فرموده است: زنان در وقت زیارت باید خود را از مردان جدا کنند و تنها به زیارت بپردازند و اگر شب به زیارت اقدام کنند، برایشان بهتر است و باید در وضع ظاهر خود تغییر دهند؛ یعنی لباس عالی و خوب را به لباس های معمولی تبدیل کنند، تا شناخته نشوند و در صورت امکان مخفی و پنهان بیرون آیند که کمتر دیده شوند، و شناخته نشوند... .

صلح امام حسن (علیه السلام) را شاید بتوان یکی از دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیای اسلام نامید. آیت الله شهید مرتضی مطهری در مجموعه آثار جلد شانزدهم در خصوص صلح امام حسن مجتبی علیه السلام می‌گوید:

به طور کلی و هم تاریخ اسلام نشان می‌دهد که برای امام و پیشوای مسلمین در یک شرایط خاصی جایز است و احیاناً لازم و واجب است که قرارداد صلح امضا کند، همچنانکه پیغمبر اکرم رسماً این کار را در موارد مختلف انجام داد؛ هم با اهل کتاب در یک مواقع معینی قرارداد صلح امضا کرد و هم حتی با مشرکین قرارداد صلح امضا کرد، و در مواقعی هم البته می‌جنگید. و بعد، از فقه اسلامی کلیاتی ذکر کردم و به اصطلاح استحسان عقلی عرض کردیم که این مطلب معقول نیست که بگوییم یک دین یا یک سیستم (هرچه می‌خواهید اسمش را بگذارید) اگر قانون جنگ را مجاز می‌داند، معنایش این است که [آن را] در تمام شرایط [لازم می‌داند] و در هیچ شرایطی صلح و به اصطلاح همزیستی یعنی متارکه‌ی جنگ را جایز نمی‌داند؛ کمااینکه نقطه‌ی مقابلش هم غلط است که یک کسی بگوید اساساً ما دشمن جنگ هستیم به طور کلی و طرفدار صلح هستیم به طور کلی. ای بسا جنگ‌ها که مقدمه‌ی صلح کامل‌تر است وای بسا صلح‌ها که زمینه را برای یک جنگ پیروزمندانه، بهتر فراهم می‌کند.

اینها کلیاتی بود که پیشتر عرض کردیم. بعد قرار شد که درباره‌ی این موضوع صحبت کنیم که وضع زمان امام حسن چه وضعی بود و آن شرایط چه شرایطی بود که امام حسن در آن شرایط صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند، و نیز این شرایط با شرایط زمان امام حسین چه تفاوتی داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند. تفاوت خیلی فراوان و زیادی دارد. حال من جنبه‌های مختلفش را برایتان عرض می‌کنم، بعد آقایان خودشان قضاوت کنند.

اولین تفاوت این است که امام حسن در مسند خلافت بود و معاویه هم به عنوان یک حاکم (گو اینکه تا آن وقت خودش را به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین نمی‌خواند) و به عنوان یک نفر طاغی و معترض در زمان امیرالمؤمنین قیام کرد، به عنوان اینکه من خلافت علی را قبول ندارم به این دلیل که علی کشندگان عثمان را که خلیفه‌ی بر حق مسلمین بوده پناه داده است و حتی خودش هم در قتل خلیفه‌ی مسلمین شرکت داشته است، پس علی خلیفه‌ی برحق مسلمین نیست. معاویه خودش به عنوان یک نفر معترض و به عنوان یک دسته‌ی معترض تحت عنوان مبارزه با حکومتی که برحق نیست و دستش به خون حکومت پیشین آغشته است [قیام کرد]. تا آن وقت ادعای خلافت هم نمی‌کرد و مردم نیز او را تحت عنوان «امیرالمؤمنین» نمی‌خواندند؛ همین طور می‌گفت که ما یک مردمی هستیم که حاضر نیستیم از آن خلافت پیروی کنیم.

امام حسن (ع) بعد از امیرالمؤمنین (ع) در مسند خلافت قرار می‌گیرد. معاویه هم روز به روز نیرومندتر می‌شود. به علل خاص تاریخی، وضع حکومت امیرالمؤمنین در زمان خودش- که امام حسن هم وارث آن وضع حکومت بود- از نظر داخلی تدریجاً ضعیف‌تر می‌شود به طوری که نوشته‌اند بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، به فاصله‌ی هجده روز (که این هجده روز هم عبارت است از مدتی که خبر به سرعت به شام رسیده و بعد معاویه بسیج عمومی و اعلام آمادگی کرده است) معاویه حرکت می‌کند برای فتح عراق. در اینجا وضع امام حسن یک وضع خاصی است، یعنی خلیفه‌ی مسلمین است که یک نیروی طاغی و یاغی علیه او قیام کرده است. کشته شدن امام حسن در این وضع یعنی کشته شدن خلیفه‌ی مسلمین و شکست مرکز خلافت. مقاومت امام حسن تا سرحد کشته شدن نظیر مقاومت عثمان بود در زمان خودش، نه نظیر مقاومت امام حسین (ع). امام حسین (ع) وضعش وضع یک معترض بود در مقابل حکومت موجود؛ اگر کشته می‌شد- که کشته هم شد- کشته شدنش افتخارآمیز بود، همین طور که افتخارآمیز هم شد. اعتراض کرد به وضع موجود و به حکومت موجود و به شیوع فساد و به اینکه اینها صلاحیت ندارند و در طول بیست سال ثابت کردند که چه مردمی هستند، و روی حرف خودش هم آنقدر پافشاری کرد تا کشته شد. این بود که قیامش یک قیام افتخارآمیز و مردانه تلقی می‌شد و تلقی هم شد.

 

امام حسن (ع) وضعش از این نظر درست معکوس وضع امام حسین (ع) است، یعنی کسی است که در مسند خلافت جای گرفته است، دیگری معترض به اوست، و اگر کشته می‌شد خلیفه‌ی مسلمین در مسند خلافت کشته شده بود و این خودش یک مسأله ای است که حتی امام حسین هم از مثل این جور قضیه احتراز داشت که کسی در جای پیغمبر و در مسند خلافت پیغمبر کشته شود. ما می‌بینیم که امام حسین حاضر نیست که در مکه کشته شود، چرا؟ فرمود: این احترام مکه است که از میان می‌رود؛ به هر حال مرا می‌کشند، چرا مرا در حرم خدا و در خانه‌ی خدا بکشند که هتک حرمت خانه‌ی خدا هم شده باشد؟! ما می‌بینیم امیرالمؤمنین در وقتی که شورشیان در زمان عثمان شورش می‌کنند. فوق‌العاده کوشش دارد که خواسته‌های آنها انجام شود نه اینکه عثمان کشته شود. (این در نهج البلاغه هست.) از عثمان دفاع می‌کرد، که خودش فرمود من اینقدر از عثمان دفاع کردم که می‌ترسم گناهکار باشم: «خَشیتُ اَنْ اَکونَ اثِماً» ولی چرا از عثمان دفاع می‌کرد؟ آیا طرفدار شخص عثمان بود؟ نه، آن دفاع شدیدی که می‌کرد، می‌گفت من می‌ترسم که تو خلیفه‌ی مقتول باشی.

این برای عالم اسلام ننگ است که خلیفه‌ی مسلمین را در مسند خلافت بکشند؛ بی احترامی است به مسند خلافت. این بود که می‌گفت اینها خواسته‌های مشروعی دارند، خواسته‌های اینها را انجام بده، بگذار اینها برگردند بروند. از طرف دیگر امیرالمؤمنین نمی‌خواست به شورشیان بگوید کاری نداشته باشید، حرفهای حق خودتان را نگویید، حالا که این سرسختی نشان می‌دهد پس شما بروید در خانه‌هایتان بنشینید که قهراً دست خلیفه بازتر باشد و بر مظالمش افزوده شود. این حرف را هم البته نمی‌زد و نباید هم می‌گفت، اما این را هم نمی‌خواست که عثمان در مسند خلافت کشته شود، و آخرش هم علیرغم تمایل امیرالمؤمنین [این امر واقع شد].

پس اگر امام حسن مقاومت می‌کرد نتیجه‌ی نهایی اش- آن طور که ظواهر تاریخ نشان می‌دهد- کشته شدن بود اما کشته شدن امام و خلیفه در مسند خلافت، ولی کشته شدن امام حسین کشته شدن یک نفر معترض بود. این یک تفاوت شرایط زمان امام حسن علیه السلام و شرایط زمان امام حسین علیه السلام.تفاوت دومی که در کار بود این بود که درست است که نیروهای عراق یعنی نیروهای کوفه ضعیف شده بود اما این نه بدان معنی است که بکلی از میان رفته بود و اگر معاویه همین طور می‌آمد یکجا فتح می‌کرد، بلاتشبیه آن طور که پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد، به آن سادگی و آسانی؛ با اینکه بسیاری از اصحاب امام حسن به حضرت خیانت کردند و منافقین زیادی در کوفه پیدا شده بودند و کوفه یک وضع ناهنجاری پیدا کرده بود که معلول علل و حوادث تاریخی زیادی بود.

یکی از بلاهای بزرگی که در کوفه پیدا شد مسأله‌ی پیدایش خوارج بود که خود خوارج را امیرالمؤمنین معلول آن فتوحات بی بند و بار می‌داند، آن فتوحاتِ پشت سر یکدیگر بدون اینکه افراد یک تعلیم و تربیت کافی بشوند، که در نهج‌البلاغه هست: مردمی که تعلیم و تربیت ندیده‌اند، اسلام را نشناخته‌اند و به عمق تعلیمات اسلام آشنا نیستند آمده اند در جمع مسلمین، تازه از دیگران هم بیشتر ادعای مسلمانی می‌کنند.

به هر حال در کوفه یک چند دستگی پیدا شده بود. این جهت را هم همه اعتراف داریم که دست کسی که پایبند به اصول اخلاق و انسانیت و دین و ایمان نیست، بازتر است از دست کسی که پایبند این جور چیزهاست. معاویه در کوفه یک پایگاه بزرگی درست کرده بود که با پول ساخته بود. جاسوس‌هایی که مرتب می‌فرستاد به کوفه، از طرفی پول‌های فراوانی پخش می‌کردند و وجدان‌های افراد را می‌خریدند و از طرف دیگر شایعه پراکنی های زیاد می‌کردند و روحیه‌ها را خراب می‌نمودند. اینها همه به جای خود، در عین حال اگر امام حسن ایستادگی می‌کرد یک لشکر انبوه در مقابل معاویه به وجود می‌آورد، لشکری که شاید حداقل سی چهل هزار نفر باشد، و شاید- آن طور که در تواریخ نوشته اند- تا صد هزار هم امام حسن می‌توانست لشکر فراهم کند که تا حدی برابری کند با لشکر جرّار صد و پنجاه هزار نفری معاویه. نتیجه چه بود؟ در صفّین، امیرالمؤمنین- که در آن وقت نیروی عراق بهتر و بیشتر هم بود- هجده ماه با معاویه جنگید؛ بعد از هجده ماه که نزدیک بود معاویه شکست کامل بخورد، آن نیرنگِ قرآن سر نیزه بلند کردن را اجرا کردند.

اگر امام حسن می‌جنگید، یک جنگ چند ساله‌ای میان دو گروه عظیم مسلمین شام و عراق رخ می‌داد و چندین ده هزار نفر مردم از دو طرف تلف می‌شدند بدون آنکه یک نتیجه‌ی نهایی در کار باشد. احتمال اینکه بر معاویه پیروز می‌شدند- آن طور که شرایط تاریخ نشان می‌دهد- نیست، و احتمال بیشتر این است که در نهایت امر شکست از آنِ امام حسن باشد. این چه افتخاری بود برای امام حسن که بیاید دو سه سال جنگی بکند که در این جنگ از دو طرف چندین ده هزار و شاید متجاوز از صد هزار نفر آدم کشته بشوند و نتیجه‌ی نهایی اش یا خستگی دو طرف باشد که بروند سر جای خودشان و یا مغولبیت امام حسن و کشته شدنش در مسند خلافت؟ اما امام حسین یک جمعیتی دارد که همه ی آن هفتاد و دو نفر است. تازه آنها را هم مرخص می‌کند، می‌گوید می‌خواهید بروید بروید، من خودم تنها هستم. آنها ایستادگی می‌کنند تا کشته می‌شوند، یک کشته شدن صد در صد افتخارآمیز.

پس این دو تفاوت عجالتاً در کار هست: یکی اینکه امام حسن در مسند خلافت بود و اگر کشته می‌شد، خلیفه در مسند خلافت کشته شده بود، و دیگر اینکه نیروی امام حسن یک نیرویی بود که کم و بیش با نیروی معاویه برابری می‌کرد و نتیجه‌ی شروع این جنگ این بود که این جنگ مدتها ادامه پیدا کند و افراد زیادی از مسلمین کشته شوند بدون اینکه یک نتیجه‌ی نهایی صحیحی به دنبال داشته باشد.

رویکرد امام حسن (ع) و تفاوت اقدام ایشان با قیام امام حسین (ع)

امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسبت‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد. متن زیر گزیده‌ای از سخنرانی امام موسی صدر در مرکز مطالعات اسلامی (معهد الدراسات الاسلامیة) در صور است. امام صدر در این سخنرانی که به مناسبت دومین سال تأسیس مرکز در رمضان ۱۹۶۹ یا ۱۹۷۰ ایراد شده، به رویکرد امام حسن (ع) و تفاوت اقدام ایشان با قیام امام حسین (ع) می‌پردازد:

همه امامان نور واحد هستند. هریک از امامان اگر به جای امام حسن (ع) بود، همان می‌کرد که او کرد و همان موضعی را می‌گرفت که او گرفت. نقش امام حسن (ع) در میان امامان، نقش فداکاری و نقش سرباز گمنام بود.سرور ما امام شرف‌الدین (قدس الله نفسه) در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب «صلح الحسن» اثر شیخ راضی آل یاسین نوشته است، پس از مبحثی مفصل درباره موضع امام حسن (ع)، گفته است:

 

برای امام ممکن نبود که جهاد کند، زیرا اصحاب او، و حتی برخی از خویشان او، به وی خیانت کردند؛ همچنان‌که نمی‌توانست همانند امام حسین (ع) جانفشانی و فداکاری کند، زیرا اوضاع و احوال عمومی جامعه آماده نبود. فداکاری و جانفشانی شرایط خاص و فراهم بودن ابزار و زمان مناسب می‌طلبد. اگر دوره امام حسن را بررسی کنیم و در نظر آوریم که معاویه خواستار برقراری صلح و پرهیز از ریختن خون مسلمانان بود و آن گونه که نقل شده، او را کاتب وحی می‌دانستند و «خال المؤمنین» می‌خواندند؛ در چنین وضعیتی امت از نیت واقعی دشمنان اسلام ناآگاه بود.

در حالی که در زمان قیام امام حسین (ع) شرایط آماده، چهره‌ها آشکار، پرده‌ها برافتاده و همه‌چیز روشن بود؛ وجدان‌ها در خواب غفلت فرو رفته و مردمان هراسان و بیمناک بودند. در چنین وضعیتی، اقدام امام حسین (ع) همچون ضربه‌ای بود که وجدان مردم را بیدار کرد و هرچیزی را در جایگاه خود قرار داد. این حرکت اثر خود را گذاشت، به‌گونه‌ای که از همان ساعت‌های نخستین شهادت امام، قیام بر ضد امویان آغاز شد و تا انقراض حکومت آنان ادامه یافت و حتی آثار و ته‌مانده‌های آنان را نیز در طول تاریخ محو کرده و خواهد کرد.

فداکاری امام حسین (ع) در زمان مناسب خود صورت گرفت و این، امام حسن (ع) بود که زمینه را برای امام حسین فراهم کرد. سید شرف‌الدین پس از این مقدمه می‌گوید که واقعه کربلا یعنی شهادت امام حسین (ع) در کربلا، نخست، حسنی است و بعد، حسینی. سپس می‌افزاید که رویداد نخیله (یعنی آنچه بر امام حسن (ع) گذشت) از نظر جانفشانی و فداکاری، ریشه‌دارتر از روز عاشوراست. بر این اساس، اگر بگوییم امام حسن (ع) نقش سرباز گمنام را دارد (امام حسین در هنگام شهادت امام حسن، به این نقش اذعان کرده است) و اگر بگوییم نقش جانفشانی مطلق دارد، سخن مبالغه‌آمیزی نگفته‌ایم.

البته، امام حسن (ع) ویژگی‌ها و نقش‌های دیگری مانند هدایت‌گری و ارشاد و آموزش نیز داشت که میان همه امامان پس از رسول خدا مشترک بود. اما نقش خاص او، فداکاری مطلق، چه در عصر خویش و چه پس از شهادت و چه در طول تاریخ است.

ایام اربعین در پیش است و یکی از مشکلات شایعی که برخی از افراد ممکن است در این ایام تجربه کنند، مشکلات گوارشی است.

یبوست، اسهال و استفراغ جزو شایع‌ترین مشکلاتی هستند که در مسافرت برای افراد رخ می‌دهند، اما طب سنتی ایران،‌ توصیه‌های بسیار خوبی برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری‌ها دارد.

از منظر طب ایرانی، در فصل تابستان با گرم شدن هوا دستگاه گوارش انسان ضعیف می‌شود و بنابراین به طور کلی در این فصل باید از مصرف غذاهای سنگین پرهیز کرد. در ادامه به توصیه‌های طب سنتی برای پیشگیری از هریک از بیماری‌های گوارشی می‌پردازیم.

توصیه‌هایی برای پیشگیری از یبوست

رعایت توصیه‌های زیر باعث جلوگیری از یبوست و درمان آن می‌شود:

  • مصرف مایعات کافی و خوب و زیاد جویدن غذا
  • پرهیز از پرخوری و درهم خوری، پرهیز از مصرف زیاد ادویه گرم و خشک و افراط در مصرف خوراکی‌های یبوست‌آور مانند ذرت، برنج، چای پررنگ، کنسروها و...
  • استراحت کافی و پرهیز از بیداری طولانی مدت شبانه
  • ماساژ شکم در جهت عقربه‌های ساعت با روغن‌هایی چون کرچک، بادام شیرین یا بنفشه به‌ویژه در کودکان و سالمندان
  • خوردن 5 تا 7 عدد انجیر خیسانده در آب یا آب و گلاب صبح ناشتا
  • مصرف آش‌های ساده و سوپ‌های کم حبوبات و پرسبزیجات با روغن بادام شیرین یا روغن زیتون
  • استفاده از ملین‌های ملایم مانند هویج آب پز یا خام نرم رنده شده میوه‌های شیرین و آبدار تابستانی مانند آلو و هلو و شفتالو و شلیل یا آب کامل آنها توت تازه یا خشک انگور رسیده به ویژه انگور عسکری یا یاقوتی درشت مویز و شربت خاکشیر با آب گرم و درصورت نیاز بیشتر شربت گل سرخ شربت بنفشه و روغن بادام شیرین
  • خوردن یک قاشق غذاخوری مربای سیب یا به یا مکیدن یک قاشق مرباخوری از رُب آنها نیم ساعت پس از وعده‌های غذایی
  • نوشیدن جوشانده یا محلول یک قاشق غذاخوری ترنجبین در یک لیوان شیر یا آب جوش شب پیش از خواب به‌ویژه در سالمندان
  •  توجه: بانوان باردار باید از مصرف گیاهان و داروهای مسهل قوی و همچنین مصرف سنا، صبر زرد (آلوئه‌ورا) بپرهیزند و در مصرف گل بنفشه، گل ختمی، گل پنیرک و خاکشیر هم احتیاط بسیار به خرج دهند.

توصیه‌های طب سنتی برای پیشگیری از اسهال و استفراغ

با رعایت برخی تدابیر کلی پیشگیری از ابتلا به اسهال و استفراغ چندان سخت نیست:

  • شست‌و‌شوی دست‌ها پیش از خوردن غذا و میوه
  • پرهیز از مصرف آب یا خوراکی‌های غیر بهداشتی یا مشکوک
  • کاهش مصرف میوه‌های ملین در افراد مستعد و جایگزینی میوه‌های خشک
  • پرهیز از نوشیدن آب یخ و دوغ ترش
  • در صورت ابتلا نیز می‌توان با تدابیر ساده‌ای علائم را کنترل و درمان کرد از جمله:
  • استفاده از سیب رنده شده و در صورت امکان سیب خرد شده و کمی تفت داده
  • مصرف چای سیاه یا چای سبز همراه با نبات سفید یا عسل
  • کم کم نوشیدن شربت رقیق آبلیمو همراه با کمی نمک و عسل یا شکر
  • استفاده از سماق روی برنج یا همراه با غذاهای سبک مانند سیب زمینی آب‌پز
  • استفاده از سنجد یا پودر آن در کمی ماست
  • مصرف رب بِه یا سیب یا دمنوش آن‌ها پیش از غذا
  • نوشیدن شربت انار حاوی نعنا، رب انار ترش، شربت به لیمو و گلاب

توصیه‌های طب سنتی برای درمان وبا

وبا نوعی بیماری حاد گوارشی است که اگر به موقع درمان نشود موجب کم آبی شدید بدن و منجر به مرگ انسان می‌شود. بیماری وبا با خوردن آب و غذای آلوده به آن مبتلا می‌شود. بیش از 75 درصد بیماران وبایی بدون علامت هستند ولی می‌توان با رعایت اصول بهداشت فردی و عمومی از گسترش آن جلوگیری کرد.

نشانه‌های شایع بیماری وبا شامل احساس پری و سروصدا در شکم، استفراغ، مدفوع شل و آبکی، عطش و تشنگی است و در بیشتر موارد ممکن است احساس سروصدا در شکم و مدفوع شل نخستین نشانه‌های بیماری بوده و سپس نشانه‌های شدیدتر آغاز شود.

راه‌های پیشگیری از وبا شامل استفاده از آب آشامیدنی تصفیه شده و بسته‌بندی، خودداری از مصرف آب‌های خنک شده با یخ‌های قالبی و آب‌های آشامیدنی معابر، خودداری از مصرف مواد غذایی خوراکی و آشامیدنی عرضه شده توسط فروشندگان سیار، خودداری از مصرف سبزی‌ها و میوه‌هایی که از شست‌و‌شو و ضدعفونی مناسب آن‌ها مطمئن نیستید، مصرف زیاد لیموی تازه، ماست و دوغ بهداشتی و شست‌و‌شوی درست و مکرر دست‌ها با آب و صابون است.

مراجعه به پزشک متخصص در صورت بروز نشانه‌های گوارشی مانند اسهال تا 7 روز پس از بازگشت از سفر ضروری است.

ایام پیاده‌روی اربعین حسینی(ع) در پیش است و عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با پای پیاده در حال حرکت به‌سوی کربلای معلی هستند.

باتوجه به این‌که یکی از شایع‌ترین عوارض پیاده‌روی طولانی‌مدت، گرفتگی عضلات است؛ رعایت برخی نکات ساده طب سنتی ایرانی می‌تواند باعث پیشگیری و درمان این مشکل شود.

گرفتگی عضله چیست؟

گرفتکی عضلات حالت انقباض دردناک و ممتد ماهیچه است که ممکن است از چند ثانیه تا چند روز طول بکشد.

علل بروز گرفتگی عضلانی چیست؟

انجام دادن تمرینات بدنی شدید و خستگی عضلات

کم‌آبی بدن

قرار گرفتن عضلات در یک وضعیت ثابت به‌مدت طولانی

انجام ندادن حرکات کششی و گرم نکردن بدن پیش از اقدام به فعالیت‌های بدنی

به هم خوردن تعادل مایعات، هورمون‌ها و الکترولیت‌های بدن

خالی شدن عضلات از عناصر منیزیم، کلسیم و پتاسیم که برای انقباض مناسب عضلات ضروری هستند.

برای پیشگیری از بروز گرفتگی عضلانی می‌توانید اقدامات زیر را انجام بدهید:

قبل از اینکه احساس تشنگی کنید آب بنوشید، همیشه بیش از نیاز خود آب بنوشید، همراه با افزایش مصرف مایعات از موادی که نمک بیشتری دارند مثل آجیل شور یا دوغ استفاده نمایید و یا کمی به آب نمک اضافه کنید و یا همراه میوه نمک بخورید. در صورتی که در محیط گرم فعالیت می‌کنید و یا در صورتی که بیش از حد معمول عرق می‌کنید میزان مصرف مایعات را افزایش دهید.

راه‌های طب سنتی برای پیشگیری از خستگی و گرفتگی عضلات

پس از رسیدن به محل استراحت در صورت امکان حمام کنید و اگر دسترسی به حمام ندارید پاها را در آب ولرم یا خنک بگذارید و به‌آرامی بمالید و سپس با روغن بنفشه روغن‌مالی و استراحت کنید.

ماساژ ملایم پاها پیش و پس از حرکت و پیش از خواب شب در کاهش خستگی عضلانی بسیار مؤثر است، می‌توانید برای تأثیر بیشتر در برطرف کردن گرفتگی‌های عضلانی و تسکین دردهای ماهیچه‌ای از روغن‌ها کمک بگیرید.

برای رفع گرفتگی عضلانی از روغن بادام شیرین روغن گل سرخ یا روغن کنجد استفاده کنید.

برای رفع ورم و درد زانوها از روغن بابونه یا سیاهدانه استفاده کنید.

برای کاهش تیرکشیدن و سوزن سوزن شدن پاها از روغن گردو استفاده کنید.

برای رفع کوفتگی شدید از روغن شوید یا روغن بابونه استفاده کنید.

روغن‌مالی باید بدون فشار و به‌صورت دورانی در طول مسیر عضلات انجام شود. در صورتی که روغن‌های خاص در دسترس ندارید ماساژ و چرب کردن مکرر عضلات با هر روغنی می‌تواند گره‌گشا باشد.

چند روش ساده برای ماساژ ساق پا

روی صندلی یا زمین بنشینید و از زانو تا مچ پاها را با روغن بادام شیرین، کنجد یا زیتون، با کف دست‌ها بدون فشار زیاد روغن‌مالی کنید.

هر دو انگشت شست را روبه‌روی همدیگر قرار دهید و با شست‌های نزدیک به هم به پشت مچ پا به‌صورت عمودی فشار کمی عمقی وارد کنید، این کار را با فاصله‌های 2 تا 3 سانتی‌متر تا زیر پشت زانو ادامه دهید.

سرانگشتان شست‌ها را به هم بچسبانید و شست‌ها را از مچ پا تا پشت زانو با کمی فشار بدون مکث بالا بکشید.

در ابتدا کف یک دست و سپس کف دست دیگر را از مچ پا تا پشت زانو با کمی فشار بکشید.

یک دست را دور ساق پا حلقه کنید و کمی فشار دهید و این کار را در تمام طول مسیر مچ پا تا نزدیکی زانو تکرار کنید.

یکی از آرامش‌بخش‌ترین ماساژها که کمک زیادی به رفع خستگی پاها و بهبود عملکرد اندام‌های داخلی بدن می‌کند ماساژ کف پا با روغن است، مچ پای راست را روی زانوی پای چپ کمی بالاتر از زانو قرار دهید و روش‌های زیر را بدون شتاب انجام دهید:

با استفاده از کف دست چپ به‌صورت دورانی از پاشنه به‌سمت انگشتان پا را با روغن ماساژ دهید.

عضلات پاشنه پا را در دست چپ بگیرید و کمی فشار دهید و پس از 3 ثانیه رها کنید چندین بار این حرکت را تکرار کنید.

انگشتان شست هر دو دست را کنار هم بگذارید و شست‌ها را از پاشنه تا زیر برجستگی انگشتان پا با کمی فشار حرکت دهید.

با انگشت شست یک دست با کمی فشار مسیر پاشنه تا انگشتان را به‌صورت دورانی بمالید، از دایره‌های کوچک شروع کنید و بعد دایره‌ها را بزرگ‌تر کنید، انگشتان پا را یکی یکی بدون فشار به‌صورت دورانی ماساژ دهید و انگشت را به‌آرامی در امتداد خودش کمی بکشید.

 

همان‌طورکه می‌دانید یکی از نشانه‌های افزایش سن سفید شدن موهای سر است، زیرا موها رنگ‌دانه‌های خود را از دست می‌دهند و سفید می‌شوند؛ بنابرین سفیدی مو در سنین بالا یک امر کاملا طبیعی خواهد بود. اما در این میان افرادی هستند که موی سفید در جوانی را تجربه می‌کنند و قطعا این موضوع برایشان خوشایند نخواهد بود.

 آیا می‌دانید چه عواملی باعث می‌شود زودتر موسفید شود؟ اصلا می‌توان جلوی آن را گرفت؟ به همه این سوال‌ها در این مطلب پاسخ‌می‌دهیم.
 

رنگ مو خبر می‌دهد از سر ضمیر!

موهای سفید در هر دهه‌ای از راه‌برسند اطلاعاتی بیشتر از سن بیولوژیکی ما را در اختیارمان می‌گذارند و می‌توانند نشانه‌ای از وضعیت سلامتی ما باشند. یک پژوهش نشان‌می‌دهد میزان موهای سفید با بالا بودن خطر بیماری قلبی در مردان مرتبط است.

همچنین پیاز تارهای مو حاوی رنگدانه‌ای به نام ملانین است که به موهای ما رنگ می دهد. با بالا رفتن سن، این رنگدانه به میزان کمتری در بدن تولید و رنگ موها تبدیل به سفید می شود.

متخصصان پوست می گویند ۵۰ درصد از افراد در ۵۰ سالگی، دست کم نیمی از موهایشان سفید شده‌است. معمولا در افراد سفیدپوست موها از میانه دهه سوم زندگی شروع به سفیدشدن می‌کنند، در آسیایی‌ها از اواخر دهه سوم و در آفریقایی- آمریکایی‌ها از میانه دهه چهارم. بنابراین سفید شدن مو قبل از این سنین پیش از موعد محسوب ‌می‌شود و نشان‌دهنده نداشتن تعادل‌غذایی است.عوامل سفیدی مو را بشناسید!

کمبود ویتامین B12 از علل شناخته‌شده فقدان رنگدانه مو است. همچنین تحقیقی در سال ۲۰۱۳ نشان داد کمبود ویتامین D3، سرم کلسیم و سرم فریتین هم از عوامل سفیدی پیش از موعد مو هستند.

سفیدی زودرس موها می‌تواند نشانه اختلال در عملکرد غده هیپوفیز یا تیروئید هم باشد.

احتمال سفیدی زودرس موها در افراد سیگاری در مقایسه با افراد غیرسیگاری، دو و نیم برابر بیشتر است. همچنین تحقیقات نشان‌می‌دهد اگر والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ‌تان دچار سفیدی زودرس موها بوده اند، احتمالا شما هم این‌گونه هستید و در واقع ژن سفیدی مو را از آن‌ها به ارث‌برده‌اید. البته نظریات ضدونقیضی در باره تأثیر عوامل استرس‌زای زندگی بر سفید شدن زودهنگام موها وجود دارد. براساس مطالعات انجام‌شده در دانشگاه نیویورک، سلول‌هایی که مسئول رنگ موها هستند می‌توانند بر اثر استرس کاهش یابند و ممکن است در سفیدی موها نقش داشته باشند.

چطور جلوی سفیدشدن مو را بگیریم؟

رژیم غذایی یک فرد می‌تواند در جلوگیری از سفیدشدن موها نقش مؤثری داشته باشد. با مصرف مواد غذایی سرشار از آنتی‌اکسیدان مانند سبزیجات و میوه‌های تازه، ماهی، روغن زیتون و چای سبز می‌توان استرس اکسیداتیو را کاهش‌داد. اگر سفیدی موهایتان ناشی از کمبود ویتامین است، گنجاندن ویتامین‌ها و مکمل‌ها می‌تواند روی روند سفیدی موها تاثیربگذارد. همچنین با ترک سیگار و توجه به وضعیت سلامت می‌توان جلوی سفیدشدن موها را گرفت.

روایات معتبر اسلامی از اهمیت و تأکید پیشوایان دین بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی های شهیدان کربلا حکایت می کند. روایات اهل بیت(ع) در فضیلت زیارت امام حسین(ع) از راه دور و نزدیک در حد تواتر معنوی است؛ آنچنان که روایت منسوب به امام عسکری(ع) زیارت اربعین را یکی از نشانه های شناخت شیعیان اهل بیت(ع) معرفی می کند. چند سالی است که مراسم اربعین شکوه و جلوه جاذب تری به خود گرفته و اقشار گوناگون در آن شرکت می کنند؛ ازاین رو تحلیل ها و تفسیرهای مختلفی از خاستگاه تأیید یا انتقاد و از لحاظ دینی، فلسفی، جامعه شناختی، روان شناختی، امنیتی و غیره دربارۀ این مراسم صورت می گیرد. در این راستا برخی از افراد به نقد درون دینی و برون دینی راهپیمایی اربعین پرداخته و آن را به دلایل گوناگون ناموجه معرفی می کنند. در یکی از این نقدها چنین آمده است: «به نظر می رسد برگزاری مراسم زیارت اربعین و پیاده روی نجف تا کربلا و ترویج چنین مراسمی، خصوصاً از خاستگاه حاکمیتی، حتی با استناد به منابع فرهنگی شیعی، توجیه نیرومندی نداشته باشد. این مراسم از مشکلات متعددی رنج می برد: 1. در منابع روایی شیعی، توصیه ای به زیارت با پای پیاده، به ویژه در ایام اربعین، نشده است. 2. این مراسم و نظایر آن، مرزبندی غلیظی میان شیعه و سنی ایجاد کرده و به واگرایی مذهبی دامن می زند. 3. هزینه های هنگفتی که در این مراسم مصرف می شود، با ارزش های اسلامی سازگار نیست!»

ضرورت تبیین مبانی، دلایل درون دینی و برون دینی و تشریح آثار و برکات مناسک اصیل دینی و مذهبی بر کسی پوشیده نیست. امروزه به سبب گسترش سواد عمومی، آشنایی اکثر اقشار جامعه با مباحث علمی و فرهنگی، رشد حیرت انگیز رسانه ها و فراوانی و فراگیری شبهات دینی و مذهبی بیش از گذشته به تحکیم و تقویت باورهای دین و مذهبی و بازتبیین ارزش ها و معارف و نمادهای آن نیازمندیم. در گذشته معارف، آموزه ها و نمادهای دینی و مذهبی بیش تر کارکرد فردی و احیاناً اجتماعی داشته و نوعی مرزبندی عقیدتی و فرهنگی میان ادیان و مذاهب گوناگون ایجاد می کرد؛ اما در جهان امروز، دین و مذهب به ویژه اسلام و تشیع) ابعاد فرا فرهنگی و فراملی یافته و بسیاری از آموزه ها و مناسک دینی آثار سیاسی، فرهنگی و تمدن سازانه یافته است؛ ازاین رو توجه به تبیین و تقویت بعد نظری و سامان دادن به بعد عملی آموزه ها و مناسک دینی و مذهبی ضروری و لازم به نظر می رسد. هدف از این پژوهش مضاف بر مرور سریع مبانی و مدارک مشروعیت زیارت مراقد ائمۀ معصومین(ع) خصوصاً مرقد مطهر امام حسین(ع) تبیین اهمیت اربعین و آثار معنوی و فرهنگی آن برای شیعیان در بعد فردی و اجتماعی است. این پژوهش با روش نقلی  توصیفی  تحلیلی انجام گرفته و داده های آن به شیوۀ کتابخانه ای گردآوری شده است.

اهمیت زیارت امام حسین(ع) در روایات اهل بیت (ع)

مرور گذرا بر روایات پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) به خوبی نشان می دهد که از منظر فرهنگ ناب شیعه زیارت امام حسین(ع)، گریه و سوگواری بر مصائب آن امام و بزرگداشت ایام شهادت آن حضرت و یاران مظلومش، از جایگاه بلند و برجسته ای برخوردار است. روایات معتبر اسلامی از اهمیت این مسئله و تأکید پیشوایان دین بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی های شهیدان کربلا حکایت می کند. تعابیری که در روایات ما دراین باره واردشده و پاداش های گوناگونی که بر این امر مژده داده شده است، بسیار شگفت انگیز می نماید. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می‎شود:

امام صادق(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیرَ قذَفَ فی قلْبِهِ حُبَّ الْحسین(ع) وَ حبَّ زِیارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السوءَ قذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَینِ وَ بُغْضَ زِیارَتِهِ»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص496) خداوند خیر هرکس را بخواهد، دوستی امام حسین(ع) و دوستی زیارت او را در دلش می افکند و برای هرکس بد بخواهد، بغض امام حسین(ع) و بغض زیارت او را در قلبش قرار می دهد.

امام رضا(ع) نیز می فرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عرْشِهِ»؛ (نوری، 1408ق، ج10، ص250) هرکس اباعبدالله(ع) را در کنار نهر فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است.

محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است که حضرت می فرماید: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ <مَا فی زِیارَةِ الْحسین(ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ علَیْهِ حسَرَاتٍ قلْتُ وَ ما فیهِ قالَ مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص452) اگر مردم می دانستند چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است، از اشتیاق زیارت او می مردند و نفس هاشان از حسرت به شماره می افتاد! گفتم مگر چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است؟ امام(ع) فرمود: هرکس امام حسین(ع) را از روی اشتیاق زیارت کند، خداوند پاداش هزار حج مقبول و هزار عمرۀ پاکیزه و پاداش هزار شهید از شهدای بدر و پاداش هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه مقبول و پاداش آزادی بندای که برای خدا آزاد شده باشد، برای او مقرر می فرماید!

بشیر دَهّان می گوید: در پایان یک گفتگوی طولانی که با امام صادق(ع) داشتم، ایشان به من فرمود: «وَیحَک یا بَشِیرُ! إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَتَاهُ عارِفاً بحَقِّهِ وَ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ کتِبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ مَبْرُورَاتٌ مُتَقَبَّلَاتٌ وَ غَزْوَةٌ مَعَ نَبِی أَوْ إِمَامٍ عَادِلٍ»؛ (شیخ طوسی، 1365، ج6، ص46) ای بشیر! به درستی که مؤمن زمانی که به زیارت حسین بن علی(ع) بیاید، درحالی که حقّش را بشناسد و (پیش از زیارت) در فرات غُسل نماید، به ازای هر قدمی، حج و عمره ای مقبول و یک جهاد در رکاب پیامبر یا امام عادل برایش نوشته می شود.

روایات اهل بیت(ع) در فضیلت زیارت امام حسین(ع) از راه دور و نزدیک در حد تواتر معنوی[1] است. این امر جای شکی باقی نمی گذارد که زیارت آن امام همام از اعظم قربات الی الله است و هیچ عمل مستحبی در فضیلت به پای آن نمی رسد. امامان اهل بیت(ع) هم در گفتار و هم در رفتار بر این موضوع مهم تأکید کرده اند. آن بزرگواران از هر فرصت و به هر بهانه بهره می جستند تا یاد و خاطره حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحابش، زنده تر و پویاتر شده و غبار گذر زمان و سایه سنگین دشمنی ها، بر آن نیفتد.

اربعین در منابع دینی و فرهنگی

واژۀ اربعین، به معنای چهل، در ادب اسلامی، جایگاه برجسته ای دارد؛ همچنان که در ادب فارسی هم به این معنا توجه شده است. عدد اربعین (چهل) در قرآن کریم از ویژگی خاصی برخوردار است. مثلاً خداوند متعال وقتی با حضرت موسی(ع) برای دریافت الواح تورات، وعدۀ مناجات و عبادت می گذارد، ابتدا سی شب و سپس با ده شب دیگر آن را کامل کرده و به چهل شب می رساند؛ یعنی حضرت موسی(ع) پس از چهل شب مناجات با خداوند، توفیق می یابد الواح تورات را از خداوند دریافت کند: «وَوَاعَدْنَا موسَی ثلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَقَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»؛ (اعراف: 142) «و با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب تمام کردیم. پس او مدت زمان مناجات با پروردگارش را در چهل شب تمام کرد».

در آیه ای دیگر، چهل سالگی، مقطع کمال عقلی و رشد معنوی انسان ها معرفی شده است: «وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثلَاثُونَ شهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَعَلَی وَالِدَی وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیک وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»؛ (أحقاف: 15) «و احسان به پدر و مادر را به انسان سفارش کردیم. مادرش او را با ناخوشی باردار شد و با ناخوشی (سختی) بر زمینش نهاد و دوران بارداری و از شیرگرفتنش، سی ماه است؛ تا آن هنگام که به بالاترین حد از رشد خود و چهل سالگی رسید، گفت: خداوندا! یاریم ده تا نعمتت را سپاسگزارم؛ نعمتی که بر من و پدر و مادرم انعام کردی و عمل صالحی که تو از آن خشنودی، انجام دهم و کار را دربارۀ فرزندانم به سامان کنی؛ یقیناً به سوی تو بازگشتم و من از تسلیم شدگانم!»

در روایات اسلامی هم عدد اربعین (چهل) منزلت و سرّ خاصی دارد؛ به این روایات توجه کنید:

امام صادق(ع) می فرماید: «مَن حَفِظَ عَنّا أرْبَعینَ حَدیثا مِن أحادیثِنا فی الحلالِ و الحرامِ، بَعثَهُ اللّه  یومَ القِیامَةِ فَقیها عالِما و لَم یعَذِّبْهُ»؛ (شیخ صدوق، 1362، ج2، ص542) هرکس چهل حدیث از احادیث ما را دربارۀ حلال و حرام حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و عالم برانگیزد و عذابش نکند!

پیامبر خدا(ص) می فرمایند:

«من حفِظَ من اُمَّتی أرْبَعینَ حَدیثا یطْلُبُ بذلک وَجْهَ اللّه  عزّ و جلّ و الدّارَ الآخِرَةَ، حشَرهُ اللّه  یومَ القِیامَةِ مَع النَّبِیینَ و الصِّدِّیقینَ و الشُّهداءِ و الصَّالِحینَ و حَسُنَ اُولئک رَفیقا»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج27، ص95) هرکس از امّت من چهل حدیث به خاطر خداوند عزوجل و آخرت حفظ کند، خداوند در روز رستاخیز او را با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان محشور فرماید و چه نیکو همدمانی هستند اینان!

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «مَنْ أَکلَ اَلْحَلاَلَ أَرْبَعِینَ یوْماً نَوَّرَ اَللَّهُ قَلْبَهُ»؛ (مجلسی، 1403ق، ج100، ص16) هرکس چهل روز از حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی کند.

جالب است بدانیم که بنابه روایات دینی پیامبر اکرم (ص) در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد (فتال نیشابوری، ج1، ص52). توبه حضرت آدم پس از چهل روز گریه و زاری به درگاه خداوند پذیرفته شد (قمی، 1367، ج۱، ص۴۵). کسی که شراب بنوشد تا چهل روز نمازش مقبول نیست (طبرسی، 1412ق، ج۱ ص۴۳۳). کسی که چهل روز گوشت نخورد، بدخلق می شود (شیخ صدوق، 1378ق، ج2، ص41) و.... این گونه روایات که شمار آن هم بسیار است، از اهمیت عدد اربعین و اسرار نهفته در آن حکایت می کند.

عدد اربعین در فرهنگ فارسی هم موردتوجه بوده است. کلمات مرکبی مانند چهل دختر، چهل چراغ، چهل قلندر، چهل اختران، چهل ستون،. .. در شعر و ادب فارسی و نیز فرهنگ عامۀ مردم، اهمیت عدد چهل در فرهنگ ایرانی را نشان می دهد (معین، 1371، ج1، ص1326).

خواجه حافظ شیرازی می فرماید:

چل سال رنج کشیدیم و عاقبت

تدبیر ما به دست شراب دوساله بود!

(حافظ شیرازی، 1320، ص145).

اربعین حسینی در فرهنگ شیعی

شاید یکی از عوامل برجسته شدن و اهمیت یافتن اربعین حسینی در میان دوستان اهل بیت(ع) روایت مشهوری است که از امام عسکری(ع) نقل شده است:

«علَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَی وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجهْرُ ببِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛ (فتال نیشابوری، ۱۳۷۵، ج1، ص195) علامات مؤمن (شیعه) پنج چیز است:

1. 51 رکعت نماز در شبانه روز (17 رکعت واجب و 34 رکعت نافله) 2. زیارت اربعین 3. قرار دادن انگشتری در دست راست 4. پیشانی بر خاک مالیدن 5. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز.

در این روایت منسوب به امام عسکری(ع)، زیارت اربعین امام حسین (ع)، یکی از نشانه های شناخت شیعیان اهل بیت(ع) و تمایز آنان از مذاهب دیگر معرفی شده است. به راستی سرّ این امر چیست؟ در آموزه های شیعه اعمال یا مناسک فراوانی است که می توان آن را به عنوان علامت شیعه محسوب کرد؛ چرا در این میان بر زیارت اربعین انگشت نهاده شده است؟

اربعین، مبدأ حرکت فرهنگی اهل بیت(ع)

توجه عمیق و جامع به حوادث عاشورا تا اربعین، می تواند تا حدی سرّ این امر را آشکار کند. چه اربعین را آغاز حرکت آنها از شام بدانیم و چه زمان رسیدنشان به کربلا، اربعین، مقطع پایان اسارت اهل بیت(ع)، کامل شدن رسالت حضرت زینب (ع) و امام سجاد(ع) در رسواساختن یزیدیان و رساندن پیام خون سرخ حسین(ع) به گمراهان کوفی و شامی است. از دیگر سو، اربعین، مبدأ حرکت جوشنده و تمام نشدنی تبلیغ و ترویج فرهنگ حسینی هم هست. از اربعین به این سو تمام همت و تلاش امامان اهل بیت، خاندان، شیعیان و دوستانشان در جهت زنده نگهداشتن یاد و خاطره امام حسین(ع) و ورود در مبارزه ای فرهنگی علیه نظام ستمکار اموی و پس ازآن نظام عباسی و همه نظام های ستمگر در طول تاریخ قرار گرفته است. پیام اربعین، پیام پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر و آغاز شکل جدیدی از نبرد فرهنگی با طاغوت های زمانه است. حادثه عاشورا و بر زمین ریختن خون های پاک امام حسین(ع) و یاران قهرمانش، بهترین انرژی و سرمایه برای چنین مبارزه تمام نشدنی و مستمر تا قیام قیامت است.

خواندن زیارت اربعین، زیارت کردن امام حسین(ع) در روز اربعین و پاسداشت چنین روزی در میان شیعیان اهل بیت(ع) یکی از برجسته ترین عوامل تقویت هویت شیعی است. از اربعین است که هویت شیعی جان و قالبی تازه می گیرد و با استمداد از نیروی شگرف عاشورا، ظهور پرقدرتی را در عرصه های سیاسی و فرهنگی و نظامی از خود نشان می دهد. اربعین، آموزندۀ این تفکر الهی است که اگرچه باطل مانند کفی بر روی آب،[2] ممکن است کوتاه زمانی به جولان و هیجان، افکار عمومی را در دست گیرد و حق طلبان را گرفتار قتل، اسارت و انواع بلاها کند، اما عاقبت نیک و پیروزی از آن حق و حق طلبان خواهد بود.[3] دستگاه یزید که با تمام توان برای نابودی حرکت عدالت خواهانه امام حسین(ع) به میدان آمده بود، به شکست خود اعتراف کرد و اهل بیت را با احترام به سوی مدینه روانه ساخت و از این مبدأ به بعد شاهد قیام ها و حوادثی هستیم که با الهام از قیام امام و یارانش، عرصه را بر حکومت اموی تنگ و آرام آرام زمینۀ نابودی آن را فراهم می کند (ابن طاووس، [بی تا]، ج1، ص149). قیام توابین، قیام مردم مدینه و قیام مختار بن أبی عبید ثقفی در امتداد همین خط پدید می آید و بر اندام حکومت جبار اموی لرزه می افکند. شیعه با پاسداشت اربعین، پیروزی امام حسین(ع) و یارانش را فریاد می زند. اگرچه در عاشورا در غم شهادت امام و یارانش می گرید و از جنایت هایی که بر اهل بیت رفته است، مویه می کند، اما در اربعین، نتیجۀ شهادت طلبی و جانبازی امام و اهل بیتش را به نظاره می نشیند. اربعین، شایسته تکریم و بزرگداشت است؛ زیرا اربعین، ثمرۀ عاشورا است و آنچه امام حسین(ع) در عاشورا آغاز کرد، در اربعین به بار می نشیند.

پیاده روی اربعین، نماد شور و شعور شیعی

به درستی نمی دانیم که رسم پیاده روی اربعین از کی و توسط چه کسی یا کسانی بنیان نهاده شده است؛ اما به یقین مراسمی باشکوه و تأثیرگذار در تکریم اربعین و تعظیم شعائر الهی است؛ البته در روایات ما تصریحاً یا تلویحاً پیاده رفتن برای زیارت امام حسین(ع) بزرگ داشته شده و ثواب عظیمی برای آن وعده داده شده است. بنابر روایات ما هرگونه رنج و سختی که زائر در راه زیارت امام حسین(ع) بر خود هموار می کند، او را مستوجب پاداش الهی می نماید. علی بن میمون صائغ از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «ای علی! به زیارت امام حسین(ع) برو و از این کار فروگذار نکن! عرض کردم: ثواب زیارت کننده او چیست؟ حضرت فرمود: «منْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ منْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ اهل بیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص441) هرکس پیاده به زیارت او برود، خداوند برای هرگامی که برمی دارد، حسنه ای برایش نوشته، گناهی از او پاک کرده و درجه ای به رتبه او می افزاید؛ هنگامی که به آنجا برسد، خداوند دو فرشته بر او می گمارد تا آنچه از اعمال خیر در زیارت از او سر می زند بنویسد و هرآنچه شر و زشت از او سر می زند ثبت نکنند. وقتی که قصد بازگشت می کند، با او وداع می کنند و می گویند: ای ولی خدا! بخشیده شدی! تو از حزب خدا، حزب رسول او و حزب اهل بیت رسول او هستی. به خدا سوگند! هرگز آتش جهنم را نخواهی دید و او هم تو را نمی بیند و بدنت هرگز طعمه آتش نخواهد شد.

جابر مکفوف از ابوصامت نقل کرده که گفت: شنیدم امام صادق(ع) می فرماید: «مَنْ أَتَی الْحسین(ع) ماشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْف حسَنَةٍ وَ محَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ»؛ (مجلسی، 1403 ق، ج98، ص171) هرکس پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی که برمی دارد هزار حسنه برای او می دارد و هزار گناه او را پاک می کند و رتبه او را هزار درجه بالا می برد.

ابن مشکان از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «مَنْ زَارَ الْحسین(ع) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حَتَّی یغْفَرَ لَه کلُّ ذَنبٍ وَ یکتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْف حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ یرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ»؛ (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ج1، ص134) هرکه از شیعیان ما حسین(ع) را زیارت کند، بازنمی گردد، مگر اینکه همه گناهانش بخشیده می شود و به ازای هرقدمی که برمی دارد و هردستی که به سوی آسمان توسط هرکسی بالا می رود، برایش هزار حسنه نوشته می شود و هزار گناهش پاک می شود و هزار درجه بالا می رود.

قدامة بن مالک از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «مَنْ زَارَ الْحسین(ع) مُحْتَسِباً لَا أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا سمْعَةً محِّصَتْ عنْهُ ذُنُوبُهُ کمَا یمَضَّضُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یبْقَی عَلَیهِ دَنَسٌ وَ یکتَبُ لَهُ بِکلِّ خطْوَةٍ حجَّةٌ وَ کلَّمَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ»؛ (مجلسی، 1403ق، ج98، ص19) کسی که حسین(ع) را برای رضای خدا زیارت کند، نه برای خوش گذرانی و تفریح و نه به جهت کسب شهرت (و فخرفروشی)، گناهانش فرو می ریزد، همان طور که لباس در آب شسته شده (و پاک می شود) و در نتیجه، هیچ آلودگی بر او باقی نمی ماند و با هر گامی که بر زمین می گذارد، حجّی برایش نوشته می شود و با هر قدمی که برمی دارد، عمره ای برایش ثبت می گردد.

رسم پیاده روی از نجف تا کربلا، رسمی کهن در میان مردم عراق و مجاوران حرم علوی است؛ اما پیاده روی اربعین از حال و هوای خاصی برخوردار است. چند سالی است که شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) از سراسر جهان، به ویژه ایران اسلامی، همراه با شیعیان عراق در این مراسم باشکوه و معنوی شرکت می کنند و هرسال بر شکوه و تأثیرگذاری آن افزوده می شود. مسلماً چنین مراسم ساده ولی باشکوه و پرعظمتی، از جنبه های گوناگون آثار و برکاتی را با خود به همراه دارد. طولانی بودن مسیر نجف تا کربلا و مشقت زیادی که زائر امام حسین(ع) تحمل می کند، نیز هزینه های بسیاری که برای تأمین امنیت و خدمات رفاهی زائران صرف می شود، برخی از ساده اندیشان را به خورده گیری واداشته است. منتقدان از جنبه های گوناگون به این مسئله پرداخته و توسعۀ چنین مراسمی را موجّه نمی دانند. می گویند چرا به رسم پیاده روی اربعین می پردازید و آن را به حماسه ای شیعی تبدیل می کنید؟! این امر می تواند به همبستگی و انسجام میان همۀ فرق اسلامی آسیب رسانده و مانع وحدت امت اسلامی شود. می گویند پیاده روی از نجف تا کربلا مستلزم مشقت زیاد و رنج بدنی فراوان است؛ درحالی که در شریعت اسلامی، تحمیل رنج بر بدن کار درستی تلقی نشده است! می گویند....

چنین افرادی غافل اند که اولاً پیاده روی ساده و خالصانه و به قصد زیارت امام حسین(ع) مخصوص شیعیان نیست و بسیاری از اهل سنت و دیگر ادیان الهی نیز در این مراسم شرکت می کنند. مراسم پیاده روی اربعین هرگز نمایش اقتدار شیعه در برابر دیگر فرق اسلامی نیست؛ بلکه نمایش اقتدار جبهۀ حق در برابر ظلم جهانی است. ثانیاً در شریعت اسلامی جواز و عدم جواز تحمیل مشقت بر بدن، متوقف بر هدفی است که فرد مؤمن در نظر دارد و می خواهد با رفتار خود آن را محقق کند. اگر هدف، متعالی و مقصود، معنوی و بلندمرتبه و برای فرد و جامعه حیاتی باشد، تحمیل مشقت بر بدن روا؛ بلکه گاهی واجب است. کافی است به خود مسئله جهاد و شهادت در فرهنگ اسلامی توجه کنیم. جنگ و جهاد در راه خدا سهمگین ترین مشقت ها و رنج ها را بر بدن آدمی تحمیل می کند؛ مع الوصف، جهاد در راه خدا تا سر حد مرگ، امر واجبی است (چه جهاد دفاعی و چه جهاد ابتدایی). فارغ از نقدهایی که ممکن است که دربارۀ چگونگی برپایی مراسم پیاده روی اربعین و ابعاد بهداشتی و رفاهی آن وجود داشته باشد، یقیناً فواید مهمی بر این حرکت عظیم مترتب است که پرداختن هزینه هایی به مراتب بیش از این را تجویز می کند؛ در ادامه به پاره ای از کارکردهای ارزشمند و مفید پیاده روی اربعین اشاره می کنیم:

1. هجرت نمادین به سوی حجت خدا

امام حسین(ع) مظهر رحمت، هدایت و رهایی بخشی خداوند است. امام خلیفه خدا بر زمین و سرپرست مؤمنان است. حضور در محضر امام و بیعت با او و اظهار وفاداری به آرمان ها و ارزش های او شرط باریابی به ساحت ایمان و ولایت خدا است (نساء: 100).[4] فردی که با پای پیاده از نجف تا کربلا می رود و پایان سفرش حضور در مضجع امام و اعلان بیعت با او است، درواقع نوعی مهاجرت نمادین را از خود به سمت خداوند به نمایش می گذارد. پیاده روی به سوی حرم امام حسین، بازسازی نمادین هجرت از خودخواهی به سوی خداخواهی و گذاردن دست بیعت و اطاعت در دست خدا است. زائر، با رفتار نمادین خود، از ژرفای وجود، هجرتی را به سوی ولی خدا شکل می دهد که در همه ابعاد و ساحت های وجود او (فکری، احساسی و رفتاری) تأثیری شگرف گذاشته و او را آماده اطاعت داوطلبانه و جان نثاری در راه خدا، به فرمان ولی خدا، می گرداند. دقت در صورت و معنای مناسک دینی نشان می دهد که بخش فراوانی از رفتارهای دینی ما جنبۀ نمادین دارد. حرکت هایی که در نماز انجام می دهیم، مناسک حج و... و بسیاری از رفتارهای دینی دیگر، رفتارهایی نمادین و نشانه خضوع و فرمان برداری از خداوند متعال است. اگر زائر حسینی در پیاده روی به سوی حرم امام حسین(ع) به این جنبه از عمل توجه کند، سفر او و سختی هایی که بر بدن خود وارد می کند، او را از لحاظ روحی و معنوی آماده ورود به ساحت ولایت خدا ساخته و فکر، عاطفه و عمل او را در جهت اطاعت از خدا و بهره گیری از هدایت تام و کامل هدایت الهی حرکت می دهد.

2. تقویت هویت جمعی شیعی

شیعه از همان ابتدای شکل گیری در زمان پیامبر (ص) تاکنون، تاریخ پرفرازونشیب، خون بار و دشواری را پشت سر گذشته است. شیعیان همواره اقلیتی تحت ستم و جفا بوده و قدرت های حاکم، خواهان هضم آنها در اکثریت؛ بلکه نابودی آنها بوده اند (ر.ک: صفایی حایری، 1379). امروزه که دشمنی با اسلام و تشیع ابعاد به مراتب خطرناک تر و کشنده تری را به خود گرفته و دشمن با ابزارهای مختلف فرهنگی، سیاسی و نظامی درصدد نابودی مکتب تشیع و خاموش کردن چراغ اهل بیت(ع) است، استفاده از همه ابزارهای مشروعی که به تقویت هویت مذهبی و تحکیم انسجام درون مذهبی و نمایش اقتدار و صلابت شیعه در برابر قدرت های ظالم جهان مدد می رساند، وظیفه ای مهم و ضروری است. فرزندان ما باید به شیوه های گوناگون با هویت مذهبی شیعی خود آشنا شوند و آن را در درون خود ریشه دار کنند. سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله یکی از مؤثرترین رسومی است که به تبیین و ترویج معارف اسلامی و تقویت پایه های فرهنگ اهل بیت(ع) در طول تاریخ یاری رسانده است. مراسم پیاده روی اربعین که با حضور عاشقانه و خالصانه دوستان اهل بیت، فارغ هر ملیت و زبان، انجام می گیرد، یکی از بهترین فرصت های آشنایی و تعمیق روابط معنوی، سیاسی و فرهنگی شیعیان جهان است. این مراسم در قالبی ساده، ملایم و نرم و عاری از هرگونه خشونت و تعرض به دیگر فرق اسلامی، شیعیان را به عنوان امتی مقتدر و باصلابت معرفی کرده و ضمن به نمایش گذاردن مناسک شیعی، پیام وحدت، یکپارچگی و هوشیاری آنها را به دشمنان و بدخواهان فریاد می زند. البته این مهم وقتی به کمال خود قابل دست یابی است که زائران حرم حسینی در کنار شور و هیجان مقدسی که در این مراسم از خود نشان می دهند، جنبه های معرفتی آن را نیز دریابند و با توجه به آن در این مراسم شرکت کنند؛ ازاین رو یقیناً مسئولیت عالمان دینی، خصوصاً نهاد مقدس مرجعیت دینی شیعه، در جهت افزایش معرفت شیعیان و آشنا کردن هرچه بیش ازپیش زائران به فرهنگ ناب عاشورا، مسئولیتی مهم و اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین توجه به ظرفیت های عظیم این مراسم و نیز تأمل در آسیب هایی که می تواند بر جنبه های مثبت آن سایه افکنده و آن را در حد یک رفتار هیجانی فروکش کننده تنزل دهد، ضروری می نماید.

آسیب شناسی مراسم پیاده روی اربعین

بدون تردید مراسم باعظمتی مثل پیاده روی اربعین، که به صورت خودجوش و مردمی صورت گرفته و می گیرد، در کنار نقاط قوت و ارزشمند آن، از آسیب هایی هم رنج می برد که باید برای آن فکری کرد و طرحی درانداخت. روشن است که مدیریت دولتی و ورود مستقیم و سیاسی دولت ها به این امر، کار نادرست و خطرناکی است. این مراسم باید با همان ماهیت ساده و مردمی اش ادامه حیات دهد؛ اما این امر هرگز به این معنا نیست که نهادهای تصمیم گیر و تأثیرگذاری مانند نهاد مرجعیت شیعه، برای جهت دادن، مدیریت کردن و بهره برداری فرهنگی از این مراسم، دست به کار نشوند. این هیجان مقدس و حرکت ارزشمند می تواند و باید بهره های بسیار فراوان فرهنگی، سیاسی، امنیتی و معنوی برای شیعیان؛ بلکه جهان اسلام، با خود به ارمغان آورد. متأسفانه ما اکنون اقدام های جدی و قابل توجهی را در این خصوص شاهد نبوده ایم. زائران حرم حسینی باید ضمن توجه به ابعاد معنوی، سیاسی و فرهنگی این مراسم و تلاش برای بهره جستن از آن، در ارتقاء کیفی آن هم بکوشند و این امر نیازمند مدیریت فرهنگی و هدایت فکری رفتاری زائران به سمت اهداف مقدس قیام عاشورا است. زائر حسینی باید در چند روز سفر، ضمن افزایش شور معنوی و جذبۀ روحانی حسینی در شخصیت خود، با اهداف والای امام حسین(ع) بیش ازپیش آشنا شده و همان هدف ها و ارزش ها را با مصادیق امروزی اش بازشناسد. زائر اربعین باید به دشمن شناسی مسلح شده و به نشانه های جبهۀ حق و جبهۀ باطل در زمانه خود به وضوح آگاه گردد.

آسیب دیگری که در این مراسم وجود دارد، نحوۀ پذیرایی و هزینه های هنگفتی است که به صورت غیرمنضبط و مدیریت نشده مصرف می شود. این امر هم صورت مراسم را تهدید می کند و هم بر جنبه های نمادین معنوی، سیاسی و فرهنگی آن تأثیر منفی می گذارد. به نظر می رسد که نهاد مرجعیت شیعه در عراق باید با تشکیل کمیته های مردمی و با حضور شخصیت های فرهنگی، سیاسی و مذهبی و عشایر و گروه های مهم و تأثیرگذار در این مراسم، تمهیدی بیندیشند که مراسم پیاده روی اربعین به بهترین شکل ممکن صورت گیرد و شاهد اسراف، تبذیر و حیف ومیل اموال شیعیان، به بهانۀ پذیرایی از زائران حسینی نباشیم. متأسفانه نحوۀ پذیرایی در این مراسم و حجم اسراف کاری ها و حیف ومیل ها به حدی است که می تواند بر جنبه های سودمند و ارزشمند آن تأثیر منفی بگذارد؛ البته بدون تردید با مدیریت صحیح می توان ضمن ایجاد رفاه متناسب و متعادل برای زائران، هزینه های غیرضروری را در رسیدگی به تهیدستان و نیازمندان کشور عراق به کار گرفت.

جمع بندی

1. زیارت امام حسین(ع) و تأکید بر زیارت با پای پیاده در روایات اهل بیت(ع) تأکید شده و برای آن اجر و ثواب فراوان معرفی شده است.

2. اربعین در فرهنگ اسلامی و ایرانی جایگاه ویژه و برجسته ای دارد.

3. اربعین حسینی، مقطع پایانی حادثۀ عاشورا و مبدأ حرکت فرهنگی و اجتماعی اهل بیت در تداوم یافتن فرهنگ حسینی است.

4. کارکردهای مراسم اربعین، به ویژه پیاده روی نجف تا کربلا کارکردهای گوناگون معنوی، سیاسی و تمدنی دارد. هجرت نمادین به سوی خدا، تقویت و تحکیم هویت شیعی و نیز تقویت انسجام اسلامی و رساندن پیام آزادگی، ظلم ستیزی، عدالت طلبی و صلح خواهی به جهان از کارکردهای این حرکت عظیم به شمار می رود.

فهرست منابع

قرآن کریم.

1. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمۀ احمد فهری زنجانی، تهران: جهان، [بی تا].

2. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف: المطبعة المبارکة المرتضویة، 1356ق.

3. حافظ شیرازی، شمس الدین محمد، دیوان حافظ، به اهتمام محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران: سینا، 1320.

4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم : مؤسسة آل البیت(ع)، 1409ق.

5. شیخ صدوق، ابن بابویه، محمدبن علی، الخصال، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1362.

6. ------------، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران: نشر جهان ، 1378ق.

7. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الأحکام، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1365.

8. صفایی حایری قمی، عباس، تاریخ سیدالشهدا(ع)، قم: مسجد مقدس جمکران، 1379.

9. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم: شریف رضی ، 1412 ق.

10. فتال نیشابوری، محمدبن احمد و محمدمهدی خرسان، روضة الواعظین، قم: شریف رضی، ۱۳۷۵.

11. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تهران: دارالکتاب، 1367.

12. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.

13. معین، محمد، فرهنگ معین، چاپ هشتم، تهران: زرین، 1371.

14. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، 1408ق.

اهل‌بیت علیهم‌السلام به زیبایی هرچه تمام‌تر، آیات نورانی قرآن کریم را بر حادثه غم‌بار عاشورا تطبیق داده و پیامد قیام امام حسین علیه‌السلام را جز پیروزی و جاودانگی تفسیر نکرده‌اند.

شیعیان بر این باورند که وجود مطهر رسول الله و اهل‌بيت عصمت عليهم‌السلام هر يک، قرآن ناطق هستند و قلب ایشان ظرف حقائق قرآن است. از این‌رو، هر آنچه که معصومان علیهم‌السلام می‌فرمایند، با آیات قرآن مطابقت کامل دارد، به گونه‌ای که قرآن مانند یک متن کلی است که احادیث، آن را توضیح و شرح می‌دهند.[1]

اندیشمندان با انصاف در طول تاریخ بر پیروزی قطعی و همیشگی قیام امام حسین علیه‌السلام اذعان و اعتراف داشته‌اند. زیبایی و حلاوت این ادعای مهم آنگاه بیشتر می‌شود که آیات قرآن بر این فتح الفتوح، شهادت دهند. احادیث تفسیری از اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌تواند راهگشای این مطلب باشد.[2]

سیدالشهداء و یارانش در بهشت 
هنگامی که مروان‌بن‌حكم برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه‌السلام وارد مدينه شد، روى تخت دراز کشید. او گمان می‌کرد که می‌تواند این آشوب را به نفع خلیفه خودخوانده یعنی یزید تمام کند، پس این آیه را خواند: «رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبينَ»؛[3] «تمام بندگان به سوی خدا، كه مولاى حقيقى آنهاست، بازمی‌گردند. بدانيد كه حكم و داورى، مخصوص اوست و او سريع‌ترين حسابگران است».

یکی از شیعیان که در مجلس مروان حضور داشت، این جریان را برای امام حسین علیه‌السلام بازگو کرد. امام علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: «آرى، به خدا قسم، من و يارانم به سوى بهشت بازمی‌گرديم و مروان و يارانش نیز به سوی جهنم بازخواهند گشت».[4]

هم رتبه خاتم الأنبیاء
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «خدای متعال در برابر شهادت امام حسین علیه‌السلام چند ویژگی به ایشان عطا فرمود؛ امامت در نسل ایشان قرار گرفت؛ تربت مزارش شفابخش است؛ دعا نزد قبرش مستجاب می‌شود؛ تمام زمانی که زائران سیدالشهداء برای این سفر زیارتی سپری کردند، از عمرشان حساب نمی‌شود».

در این هنگام یکی از شیعیان از امام صادق علیه‌السلام پرسید: «این ویژگی‌هایی است که به واسطه امام حسین علیه‌السلام به دست آمده و دیگران از آن بهره می‌برند. خود سیدالشهداء چه چیزی را از خدا در برابر شهادتشان دریافت کرده است؟»

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «خداوند امام حسین علیه‌السلام را به جدّش خاتم الأنبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله ملحق نموده و هم‌درجه و هم‌پایه ایشان قرار داد». سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»؛[5] «كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را در بهشت به آنان ملحق می‌كنيم».[6]

پیروزی با عظمت 
امام حسین علیه‌السلام به ظاهر از دشمن شکست خورده و در سرزمین کربلا با فجیع‌ترین شیوه، شهید شدند، اما خون مطهر ایشان باعث استحکام بنیان اسلام شد. بی‌گمان این هدف مقدس را باید پیروزی با عظمت نامید که آیندگان نیز می‌توانند در آن سهیم باشند.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: «اگر دوست داری به ثواب کسانی برسی که با امام حسین علیه‌السلام شهید شدند، هرگاه به یادشان افتادی، این آیه را تلاوت کن؛ «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً»؛[7] «اى كاش من هم با آنها بودم و به رستگارى و پيروزى بزرگى می‌رسيدم».[8]

پی نوشت:
[1]. حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، دفتر تبلیغات، ج1، ص 85.
[2]. قلندری، حمید، سومین امام علیه‌السلام، فراگفت، ص 103-106.
[3]. انعام/62.
[4]. عیاشی، محمد، تفسير العياشي، المطبعة العلمية، ج‏1، ص 362.
[5]. طور/21.
[6]. طوسی، محمد، الأمالی، دار الثقافة، ص 317.
[7]. نساء/73.
[8]. صدوق، محمد، عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، نشر جهان، ج‏1، ص 300.

این ندای قرآن است که فرمود: «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون‏»؛[1] «به‌راستی که ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت». چه جنایتی بالاتر و بزرگتر از کشتن امام حسین علیه‌السلام سبط پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله؟ او را در زیارت عاشورا به خون خدا و «ثارالله» توصیف کرده‌اند. پس این خداوند است که در قرآن وعده انتقام از جانیان و قاتلان عاشورا را داده است.[2]

انتقام گرفته نشده 
نقل شده امام باقر علیه‌السلام آیه «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ»؛[3] «به يقين که ما پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در روزى كه گواهان به پا می‏‌خيزند، يارى می‌‏دهيم»، را تلاوت کرده و در توضیح آن دو بار فرمودند: «به خدا قسم که حسین‌بن‌علی علیهماالسلام کشته شد و هنوز کسی به یاری و خونخواهی او برنخواسته است».[4]

نخستین رجعت‌کننده 
رجعت یکی از باورهای عمیق و اصیل شیعه می‌باشد که آیات و احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد. امام صادق علیه‌السلام در توضیح و تفسیر آیات «يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ * تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»؛[5] «آن روز كه زلزله‌هاى وحشتناک همه چيز را به لرزه درمی‌آورد و به دنبال آن، حادثه دوم رخ می‌دهد» فرمودند: «مراد از راجفه و لرزاننده، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است و منظور از حادثه دوم، علی‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسلام است. نخستین فردی که قبرش در هنگام رجعت شکافته شده و بیرون می‌آید و سپس خاک را از سر مبارک خویش می‌زداید، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است».[6]

رجعت برای انتقام 
بر اساس باورهای شیعی، دو گروه رجعت می‌کنند؛ برخی از مؤمنان واقعی و گروهی از سران کفر و ستم‌پیشه. ازاین‌رو امام صادق علیه‌السلام فرمودند:‌ «به راستی که نخستین کسی که به هنگام رجعت به دنیا بازمی‌گردد، امام حسین علیه‌السلام و یاران ایشان هستند. سپس یزید و یارانش لعنةالله‌علیهم هستند که به دنیا رجعت می‌کنند. آنگاه امام حسین علیه‌السلام یکایک آنان را از دم تیغ می‌گذراند، همانگونه که آنها سیدالشهداء و اصحابش علیهم‌السلام را کشتند». سپس امام صادق علیه‌السلام این آیه را تلاوت کردند: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيراً»؛[7] «سپس شما را بر آنها چيره می‏‌كنيم؛ و شما را به وسيله دارایی‌ها و فرزندانى یاری خواهیم داد و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار می‏‌دهيم».[8]

پی نوشت:
[1]. سجده/22.
[2]. قلندری، حمید، سومین امام علیه‌السلام، فراگفت، ص: 107-110.
[3]. غافر/51.
[4]. این‌قولویه، جعفر، كامل الزيارات، دار المرتضوية، ص: 63.
[5]. نازعات/6-7.
[6]. کوفی، فرات، تفسير فرات الكوفي، وزارت ارشاد ایران، ص: 537.
[7]. اسراء/6.
[8]. عیاشی، محمد، تفسير العياشي، المطبعة العلمية، ج‏2، ص: 282.

مظلومیت امام حسین علیه‌السلام و کشته شدن ناحق ایشان بر هیچ انسان آزادی‌خواه و عدالت‌جویی پنهان نیست. احادیث متعدد و گزارش‌های تاریخی، نشان از خشم و غضب شدید خداوند بر این مصیبت دارد که در قالب بارش خون از آسمان و جوشش خون از زمین نمود پیدا کرد. این وضعیت چندان تعجب‌ برانگیز بوده که نه فقط کتب شیعی، بلکه راویان اهل‌تسنن نیز آن را گزارش کرده‌اند.[1]

گزارش‌های مربوط به این واقعه مهم و معجزنشان را می‌توان به دو بخش آسمان و زمین تقسیم نمود:

الف- بارش خون از آسمان 
گزارش‌های مربوط به بارش خون از آسمان بر دو بخش است:

1. راویان تصریح کرده‌اند که از آسمان خون باریده و اطراف را خونین کرده است:

یکی از عالمان اهل‌تسنن در قرن سوم هجری به نام فَسَوی با سند خود از زنی به نام نَضرَت اَزدیّة نقل می‌کند که گفته: «چون حسين به قتل رسيد، آسمان خون باريد، صبح كه شد هر ظرفى كه برايمان بود، آكنده از خون گرديد».[2]

ذهبی از مورخان شهیر اهل‌تسنن، از اُم‌سالم نقل می‌کند: «حسين كه كشته شد، بارانى همچون خون، بر خانه‌ها و ديوارها باريد».[3]

2. در نگاه راویان، بارش خون از آسمان به معنای سرخی غیر معمولی است که در آن پدیده آمده:

طبرانی با سند صحیح و به نقل از اُم‌حکیم گفته: «آن روز كه حسين به قتل رسيد، من دخترى خردسال بودم. روزهايى بود که آسمان همچون «عَلَقه» (خون بسته) بی‌حركت ماند».[4]

شخصی به نام سُدَی گزارش کرده: «چون حسين‌بن‌على علیهماالسلام به قتل رسيد، آسمان گريست، و گريه آسمان، سرخ‌گون شدنِ‌ آن است».[5]

همین معنا و مضمون را دیگر حدیث‌نگاران و تاریخ‌نویسان اهل تسنن نیز بیان کردند.[6]

ب- جوشش خون از زمین

یکی از خدمتکاران هند دختر مُهَلَّب به نام مروان گزارش کرده: «دربان عُبَيدالله بن زياد گفت:‌ آن هنگام که سر حسين را آوردند و پيش ابن‌زياد نهادند، ديدم از هر طرف ديوارهاى دار الإماره كوفه، خون جارى شد».[7]

گزارش شده عبدالملک بن مروان پیکی را به سوى فرزند رأس الجالوت فرستاد و از وی پرسید: «آيا كشته شدن حسين نشانه‌اى داشت‌؟ فرزند رأس الجالوت گفت: در آن روز، سنگى برگردانده نشد مگر اينكه زير آن، خون تازه يافت گرديد».[8]

زُهْرى گزارش کرده: «عبدالملک بن مروان از من پرسيد: كدام يک از شما می‌تواند مرا خبر دهد كه روز قتل حسين‌بن‌على، چه علامتى پديد آمد؟» در پاسخ گفتم: «ريگى در بيت المقدس برداشته نمی‌شد مگر اينكه زير آن خون تازه، يافت می‌شد».[9]

پی نوشت:
[1]. شهرستانی، سیدعلی، تربة الحسین علیه‌السلام و تحولها إلی دم عبیط في یوم عاشوراء، العتبة الحسینیة، ص: 15-17.
[2]. فسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، مؤسسة الرسالة، ج3، ص: 422.
[3]. ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، دار الكتاب العربى‏، ج5، ص: 16.
[4]. طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، مکتبة ابن‌تیمیة، ج3، ص: 113؛ ن.ک: مصنف ابن‌ابی‌شیبة، دار التاج، ج7، ص: 478.
[5]. طبری، محمد، تفسیر الطبری، دار الهجر، ج21، ص: 41.
[6]. ر.ک: ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، ج64، ص: 217 ؛ ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن، تفسير القرآن العظيم، مكتبة نزار مصطفى الباز، ج‏10، ص: 3289.
[7]. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، مؤسسة الرسالة، ج6، ص: 433.
[8]. ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، ج14، ص: 230.
[9]. ابن‌ابی‌عاصم، احمد، الآحاد و المثانی، دار الرایة، ج1، ص: 152؛ ن.ک: نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج5، ص: 309.