
emamian
دعوت مخفیانه به اسلام، تدبیری شجاعانه
در آغازِ بعثت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله [بنا بر نظر متداول و معروف]، دعوت به اسلام به شکل مخفیانه و سری انجام میشد. این دعوت بنابر نقل مورخان بین 4 تا 5 سال به طول انجامید.[1] پیرامون این مسئله سؤالات و شبهاتی مطرحشده است؛ دعوت مخفیانه چگونه با ازجانگذشتگی و شجاعت پیامبران الهی سازگار دارد؟ آیا این شیوه دعوت، قبل از پیامبر در بین دیگر پیامبران الهی سابقه داشته است؟
ماهیت دعوت
برای پاسخ به این مطالب، دقت در ماهیت بعثت راه گشاست. ماهیت و هدف بعثت هدایت انسانها بهسوی سعادت و نجات است تا خوشبختی در هر دوجهان برای بشر تأمین گردد. اگر دعوت علنی در این جهت باشد و به هدایت کمک کند، بهترین کار دعوت آشکار است، اما گاهی دعوت مستقیم و علنی فقط قطع شدن راه هدایت را بهدنبال دارد و باعث به خطر افتادن جان پیامبران و یارانشان میشود، به شکلی که این فدا کردن جان، هیچ بُعد تبلیغی برای دین خدا و هدایت ندارد. بنا بر نظر معروف، پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله با دعوت مخفیانه ابتدا کادر سازی نمودند و با تربیت گروهی معدود، اما آگاه به قوانین اسلام و ماهر در تبلیغ منتظر فرصت برای آشکارسازی رسالت خویش بودند. گرچه در همین مدت نام اسلام و خبر از دین جدید در مکه پیچیده بود، ولی به دلیل فعالیت پنهان مسلمانان، مشرکان مکه اقدام خاصی علیه حضرت و دیگر مسلمانان انجام ندادند.[2]
بیباکی یا شجاعت
هر اقدامی که در آن جان و مال به خطر میافتد، شجاعانه محسوب نمیشود. مرز بین شجاعت که صفتی پسندیده و موردستایش عاقلان است با بیباکی و اقدامات دیوانهوار، بسیار باریک است. مصلحان بزرگ تاریخ در جریان مبارزات خود علیه جهل و ظلم از روشهای مختلف استفاده میکنند، گاهی نیاز به پنهان شدن و گاهی نیاز به عقبنشینی است. نه دعوت مخفیانه و نه هجرت از مکه به مدینه، هیچکدام نشاندهنده ترس نیستند، بلکه عقلانیت در مسیر مبارزه را میفهمانند. آنچه باعث تفکیک بین دیوانگی و شجاعت میشود چراغ عقل و وحی است و تناسب اقدام باهدف را باعقل یا وحی میتوان دریافت. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نیز بهمقتضای حکمت و اطاعت از دستور خداوند به شیوههای مختلف دین اسلام را تبلیغ کردند.
سابقه مخفیکردن اعتقاد در عصر انبیاء پیشین
بنا بر آیات قرآن دعوت مخفیانه در بین انبیاء الهی و اصحاب و طرفداران ایشان در گذشته نیز وجود داشته و این امر اختصاصی به اسلام ندارد. داستان تبلیغ یوسف پیامبر علیهالسلام در مصر، در فضایی که مشرکان کاملاً مسلط هستند، این مطلب را نشان میدهد. ایشان از فرصتهای کوتاه و ویژه برای دعوت به توحید استفاده میفرمود و برای مثال در زندان هنگامیکه از او تعبیر خواب خواسته شد، دعوت به توحید را مطرح کرد.[3] قرآن از مؤمنی در میان فرعونیان گزارش میکند که باعث نجات جان موسی علیهالسلام میشود که ایمان خود را در میان فرعونیان پنهان میکرده است.[4]
نتیجه اینکه دعوت مخفیانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله نظر معروف بین تاریخنگاران است و این مسئله نهتنها با شجاعت ایشان منافاتی نداشته، بلکه متناسب با شرایط زمانه و هدف رسالت بوده است. علاوه بر این دعوت پنهانی مردم به توحید در میان انبیاء قبل از اسلام نیز سابقه داشته است.
پینوشت:
[1]. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت، دارالوفاق، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص403.
[2]. همان، السیرة النبویة، بیروت، دارالوفاق، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص169.
[3]. سوره یوسف، آیه39.
[4]. سوره غافر، آیه28.
روشهاي ساده روايي براي شيرين تر شدن زندگي مشترك
راهكارهاي تحكيم مودت و ايجاد زندگي شيرين:
1) گذشت و اغماض:
از ميان توصيه هايي كه اسلام به زن و شوهر كرده، گذشت و اغماض هر يك از لغزشها و كج خلقيهاي ديگري و چشمپوشي و ناديده گرفتن اشتباهات و خطاهاي يكديگر در درجه اوّل قرار دارد.
2) به بهترين نامي كه او دوست دارد صدايش كند.
اسلامي ميخواهد همواره تنور عشق و محبت و صفا و صميميت ميان زن و شوهر گرم باشد، از اين رو توصيه ميكند با واژه ها و نامي يكديگر را صدا كنند كه همسر خيلي خوش دارد.
3) سلام كردن:
زن و شوهر در سلام گفتن به همديگر پيشي بگيرند. هنگام وارد شدن به خانه با صداي بلند و با خوش رويي، و نشاط و محبت آميز سلام بگويد و موقع بيرون رفتن از خانه، با همان كيفيت خداحافظي كند، حتي هنگامي كه از خواب بيدار ميشوند، به همديگر سلام كنند.
4) پيشواز و بدرقه رفتن:
لازم است كه زن هنگام بيرون رفتن شوهر او را بدرقه كند و مرد با نشاط با همسرش خداحافظي نمايد. موقع داخل شدن به خانه به استقبال شوهرش رود و اگر چيزي خريده، از دستش بگيرد وخدا قوّتي به او بدهد. شوهر نيزخسته نباشيد بگويد و خدا قوّتي به همسرش بدهد و از كارها و زحماتش تقدير وتشكر كند.
روزي مردي خدمت پيامبر اسلام (ص) آمد و عرض كرد:
همسري دارم كه هرگاه وارد خانه ميشوم، به استقبال من ميآيد و چون خارج ميشوم، بدرقهام مي كند. هنگامي كه مرا ناراحت ببيند ميگويد: اگر براي مخارج زندگي ناراحتي، بدان كه خدا روزي ما را تضمين كرده، پس بيجهت غصه نخور، اگر براي آخرت ناراحتي، خدا غصهات را زيادتر كند.
پيامبر(ص) فرمود: " خداوند روي زمين كارگزاراني دارد و همسر شما يكي از عاملان و كارگزاران خدا روي زمين است. خداوند به خاطر زن استقبال و بدرقه و حرفهايش، نصف پاداش شهدا را به او عنايت ميكند."
5) سخن محبت آميز هنگام تندي و خشونت:
گفتگو و سئوال و پاسخ زن و شوهر بايد مؤدبانه، محبت آميز و صميمي باشد و در برابر كلمات تند و خشني كه گاه از همسر خود ميشنود، متانت، حوصله و بزرگواري نشان دهد تا صحنه نزاع به مجلس شوخي، و ميدان رزم و ستيز به مجلس بزم تبديل شود.
مؤثر تر از كلمات و واژهها براي ايجاد محبت و نفرت، آهنگ صدا، حركات دست و چشم و ابرو و ساير اعضا يا سكوتهاي به جا و طرز نگاه كردن به همسر است.
6) نظافت و تميزي شوهران:
اسلام براي دلگرم شدن زنان به زندگي و جلب محبت آنان به مردان توصيه ميكند كه لباس و سر و وضع خود را تميز و اصلاح كنند؛ مسواك بزنند و آراسته و پاكيزه باشند تا زنان شان به نامحرم تمايل پيدا نكنند.
پيامبر اكرم(ص) در دنباله اين حديث ميفرمايد: "گروهي از مردان بنياسرائيل چنين نكردند، در نتيجه زنانشان ازآنان دلسرد شدند و با گرايش به نامحرم به زنا رو آوردند.
6) آرايش و پيرايش زنان براي شوهران:
اسلام به زنان توصيه مي كند كه خود را براي همسران در منزل زينت و آرايش كنيد و با لباس و آرايش در زيباترين چهره و قيافه نزد شوهران جلوهگري نماييد تا همسرانتان به زنان نامحرم دل نبندند. نيز بانوان را از ظاهر كردن آرايش و پيرايششان نزد نامحرم نهي كرده است. امام صادق (ع) فرمود: "سزاوار نيست كه زن هيچ گاه، حتي در پيري و كهنسالي، بدن خود را بدون زينت گذارد، اگر چه با آويزان كردن گردن بندي باشد، چنان كه سزاوار نيست كه (چشم و ابرو ) دست آنان بدون رنگ باشد".
7) تهيه هديه و سوغات:
زن و شوهر لازم است به بهانه هاي مختلف زمينه فراهم كردن خوشحالي همديگر را فراهم سازند، مثلاً در سالگرد تولد، ازدواج ، يا اعياد مذهبي و هنگام بازگشت از سفر با تهيه هدايا و سوغات اسباب خوشحالي همديگر را فراهم كنند.
8) عيب پوشي و رازداري :
يكي از ويژگيهاي همسران شايسته و وفادار، رازداري است. زن و شوهر بايد حافظ اسرار يكديگر باشند، چنان كه قرآن ميفرمايد "لباس" يكديگر باشند و عيب ها و ضعفها و كمبودهاي زندگي را براي ديگران اگر چه نزديكترين فرد باشد نقل نكنند. بدانند افشاي عيب و اسرار همسر خيانت تلقي ميگردد.
خداوند يكي از همسران پيامبر(ص) را به خاطر افشاي سرّ همسرش مورد نكوهش و ملامت قرار مي دهد و در صورت تكرار وي را به طلاق تهديد ميكند.
9) اظهار محبتها و دوستيها :
زن و شوهر بايد بدانند كه روي كره زمين نزديكتر از همسرش به او، كسي نيست؛ پس اگر سعادت و خوشبختي ميخواهند، لذت و صفاي زندگي ميطلبند، غمخوار و دلسوز يكديگر باشند و محبت ها را از درون دل خود به زبان جاري كنن و محبت و علاقه قلبي خود راابراز نمايند.
پيامهاي سوره فرقان آيات 68الي 70
1- بالاترين مدال براى انسان، مدال بندگى خداست. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ» زيرا انتساب به بىنهايت، انسان را بالا مىبرد.
2- رفتار هر كس، نشان دهندهى شخصيّت اوست. عِبادُ الرَّحْمنِ ... يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.)
3- اسلام، دين جامعى است كه حتّى براى چگونه راه رفتن برنامه دارد. «يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»
4- ايمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. عِبادُ الرَّحْمنِ ... يَمْشُونَ
5- تواضع، ثمرهى بندگى و نخستين نشانهى آن است. «هَوْناً»
6- سرچشمهى مدارا و نرمخويى بندگان خدا، ايمان است، نه ترس و ضعف آنان. عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ ...
7- وقار و نرمى از بارزترين صفات مؤمن است. يَمْشُونَ ... هَوْناً
8- تواضع نسبت به همهى مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، كوچك وبزرگ، دانا و نادان). يَمْشُونَ ... هَوْناً ... قالُوا سَلاماً
9- با جاهلان مقابله به مثل نكنيد. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»
10- مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. «قالُوا سَلاماً»
تفسير نور، ج6، ص: 280
11- تواضع بايد هم در عمل باشد، يَمْشُونَ ... هَوْناً، هم در كلام، «قالُوا سَلاماً» و هم در عبادت. «سُجَّداً وَ قِياماً»
12- با افراد نادان و فرومايه مجادله نكنيد. «قالُوا سَلاماً» (آنان سخنى در شأن خود مىگويند، ولى شما سخنى عالمانه و كريمانه بگوييد)
13- بهترين وقت عبادت، شب است و بين شب ونماز ومناجات، رابطه محكمى است. «يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ» (فضاى آرام، دورى از ريا، تمركز فكر، از بركات شب است)
14- شب زندهدارى و استمرار و تداوم عبادت، نشانهى بندگان خاصّ خداوند است. (فعل مضارع «يَبِيتُونَ» نشانهى استمرار است)
15- آنچه به عبادت ارزش مىدهد، اخلاص است. «لِرَبِّهِمْ»
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً «65»
آنان كه مىگويند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما بازگردان كه عذاب آن دامنگير است.
إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً «66»
به درستى كه دوزخ، جايگاه و منزلگاه بدى است.
منبع:تفسير نور، ج6، ص: 279
ترجمه و شرح خطبه 5 نهج البلاغه؛ بخش دوم: شجاعت امام علی علیه السلام
ترجمه و شرح خطبه 5 نهج البلاغه؛ بخش اول: پرهیز از فتنه
و من خطبة له عليه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفيان بن حرب فى ان يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد ان تمت البيعة لابى بكر فى السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبيّن عن خلقه و علمه):
«هنگامى كه «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفيان» به «على» (ع) عرض كردند كه آماده اند با او براى خلافت بيعت كنند» (و اين در زمانى بود كه بيعت در «سقيفه» براى «ابو بكر» پايان يافته بود- حضرت نپذيرفت- و اين خطبه را ايراد كرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى كند و از روحيه و آگاهيهاى خود پرده بر مى دارد)».
خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از معدود خطبه هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. از مجموع اين خطبه و مقدمه اى كه «سيّد رضى» براى آن آورده، به خوبى استفاده مى شود كه بعد از رحلت «رسول خدا» (ص)، «ابو سفيان» و «عباس» خدمت آن حضرت آمدند (و شايد عباس به تحريك ابو سفيان آمده بود) و امام (ع) را به قيام تشويق كردند و تقاضا كردند با او به عنوان خليفه بيعت كنند ولى امام (ع) با آگاهى كاملى كه از شرايط زمان داشت و دلسوزى خاصّى كه براى بقاى اسلام و در هم شكستن توطئه هاى منافقان مى نمود نه تنها اين بيعت را نپذيرفت بلكه با عباراتى روشن به آنها هشدار داد كه از اين گونه كارها بپرهيزند.
از آن جا كه مى دانست افراد ناآگاه يا مغرض به او خرده گيريهايى به خاطر سكوتش مى كنند به آنها پاسخ داد و در پايان، عشق خود را به مرگ و شهادت و لقاى پروردگار بيان مى كند و به علم و آگاهى فراوانى اشاره مى نمايد كه از اسرار است و اجازه پرده بردارى از آن را ندارد.
رژیم موقت| ۳ - نقش سرویسهای جاسوسی در تصمیمگیریهای تلآویو
کتاب «رژیم موقت، مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی به این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویس های جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش سوم
شکست محافل امنیتی اسرائیل
کتاب رژیم موقت در ادامه به بررسی شاخصهای افول رژیم صهیونیستی با تکیه بر ماهیت نهادهای جاسوسی این رژیم پرداخت و هر کدام از این نهادها و ساختار تشکیلاتی آنها را مورد بررسی و دقت نظر قرار داده است.
الف: وزارت امور استراتژیک اسرائیل
وزارت امور استراتژیک و تبلیغاتی اسرائیل یکی از وزارتخانههای کابینه اسرائیل است که در سال 2006 تاسیس شد. آویگدور لیبرمن اولین وزیر این وزارتخانه بود. این سازمان دو سال بعد منحل شد، اما بار دیگر در سال 2009 فعالیت خود را از سر گرفت. تاسیس این وزارتخانه در سال 2006 به نفع آویگدور لیبرمن صورت گرفت تا بتواند حزب اسرائیل خانه ما را در داخل ائتلاف حاکمیتی نگه دارد. لیبرمن در آن زمان درخواست تصدی پست وزارت امنیت داخلی را داشت اما از آنجا که از سوی پلیس تحت تعقیب بود و این پست را آوی دیختر قبل از لیبرمن برای خود رزرو کرده بود، وزارت خانه جدید برای او تاسیس شد تا نقش هماهنگی تلاشهای امنیتی اطلاعاتی و دیپلماتیک در خصوص ایران و دیگر تهدیدات استراتژیک رژیم صهیونیستی را دنبال کند. وی در 18 ژانویه 2008 این وزارتخانه را ترک کرد و همزمان وزارت مذکور منحل شد، اما بار دیگر در سال 2009 آغاز به کار کرد.
این وزارتخانه از زمان تاسیس با دستور کاری برنامه هستهای ایران و عرصه داخلی فلسطین آغاز به کار کرد، اما در زمان تصدی یووال اشتاینتش با وزارت امور اطلاعات ادغام شد. در سال 2015 بار دیگر این دو وزارتخانه از هم جدا شدند و پروندههای استراتژیک که به وزارت امور استراتژیک و تبلیغات الحاق شده بود به اردان وزیر صهیونیستی سپرده شد. در اکتبر همان سال کابینه سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت اهداف تبلیغاتی این وزارتخانه را بالاتر برده و آن را به عنوان مسئول هماهنگیهای وزارتخانههای کابینه و جریانهای مدنی در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی در روند مبارزه با تلاش برای سلب مشروعیت از اسرائیل معرفی کند.
بخش قابل توجهی از افکار عمومی اسرائیل این تغییرات را صوری خوانده و انتقادات متعددی از سوی ناظران کابینه ضد این موضوع مطرح شده است. در گزارشی که یوسف شابیرا قاضی بازنشسته در خصوص صلاحیت تقابل با جنبش تحریم اسرائیل «بی دی اس» منتشر کرده، آمده است که انتقال اختیارات تقابل با بی دی اس از وزارت خارجه به وزارت امور استراتژیک به اختیارات وزارت خارجه آسیب زده و دوگانگی را در فعالیتهای کابینه در این زمینه ایجاد کرده است.
برخی از کارشناسان صهیونیستی این تغییر را در نتیجه تمایل لیبرالیستی روز افزون در وزارت خارجه اسرائیل معرفی کردند. در نهایت این تغییر باعث بروز تنش بین وزارتخانه مذکور و عوامل تبلیغاتی رژیم صهیونیستی شد.
این انتقال باعث شد زاحی جبرائیلی مدیر تقابل ضد سلب مشروعیت از اسرائیل به عنوان معاون مدیر کل این وزارتخانه معرفی شود. او پیش از این یک وزیر و مشاور کابینه بنیامین نتانیاهو بود و پیش از آن نیز در دفتر نخستوزیری آریل شارون فعالیت داشت. او هم چنین با هیئت تبلیغاتی رژیم صهیونیستی ارتباط داشته و معتقد بود که اسرائیلیها باید تقابل با تحریم اسرائیل را در ابعادی وسیعتر دنبال کنند. وی معتقد بود تحریم کالاهای اسرائیلی اولین قدم در راه رسیدن به اهدافی بلندتر است، لذا این موضوع تنها یکی از اهداف سلب مشروعیت از اسرائیل به شمار میرود.
بر اساس گزارش ناظر کابینه رژیم صهیونیستی که در سال گذشته منتشر شد، روند انتقال اختیارات در زمینه مبارزه با جنبش بی دی اس به وزارت امور استراتژیک با افزایش قابل توجه بودجه این وزارتخانه همراه شد. بودجه این وزارتخانه در سال 2015 حدود 8/8 میلیون شکل بود، اما یک سال بعد در سال 2016 چند برابر شد و به بیش از26.9 میلیون دلار رسید. البته ابهامات زیادی در خصوص پولهای وارد شده به این وزارتخانه و نحوه هزینهکرد آنها وجود دارد. فاکنین در این زمینه معتقد است که بودجه کلی این وزارتخانه در سال گذشته 44 میلیون شیکل بوده است. این در حالی است که مجموعه هزینهکرد رژیم صهیونیستی برای مقابله با سلب مشروعیت از این رژیم بالغ بر 128 میلیون شیکل است.
فعالیتهای این موسسه تنها منحصر به شناسایی افراد که با جنبش تحریم اسرائیل همکاری میکنند، نیست. بلکه آنها به دنبال تامین راهکاری برای ایجاد تغییرات اساسی در وجهه اسرائیل در تقابل با رویکرد سلب مشروعیت این رژیم هستند. آنها برای رسیدن به این راهبرد، فعالیتهای میدانی و پروژههای متعددی را دنبال میکنند. در همین رابطه وزارت مذکور از هزینهکرد 1.6 میلیون شیکل برای تامین جوانان جهت فعالیت در شبکههای اجتماعی و دیدارهای مجازی خبر داد. هیئتهای مذکور به مناطقی که وزارت امور راهبردی اسرائیل مشخص کرده، می روند و در آنجا با مجموعهای از جوانان دیدار میکنند تا بتوانند رویکردهای سلب مشروعیت را در آنها از بین ببرند. وزارت امور استراتژیک اسرائیل مدارسی را در خارج از فلسطین اشغالی برای این کار مشخص کرده است، چرا که این مدارس در آینده تغذیه کننده دانشگاهها خواهند بود که جنگ واقعی در آنها ادامه دارد.
این وزارتخانه در سپتامبر گذشته اعلام کرد که به دنبال همکاری با موسسه هستدروت است تا بتواند با سرمایهگذاری 22 میلیون شیکل فعالیت در سندیکاهای کاری و کارگری در خارج از سرزمینهای اشغالی را دنبال کند. این تنها پروژه وزارت مذکور نیست. بلکه در دسامبر گذشته وزارت امور استراتژیک اسرائیل درخواست بودجه ای 16 میلیون شیکلی از طریق آژانس یهود برای فعالسازی دانشجویان را مطرح کرده است. این وزارتخانه همچنین در ماههای اخیر به دنبال همکاری با جمعیت ایش هتوراة با هزینهای بالغ بر سه میلیون شیکل از بودجه وزارتخانه است تا بتواند رویکرد صهیونیستی را در نزد دانشجویان تقویت کرده و هیئتهای دانشجویی را از آمریکا به اسرائیل بکشاند.
وزارت مذکور همچنین در سپتامبر گذشته بیش از 10 میلیون شکل با همکاری پدر صهیونیستها در انگلیس برای برپایی جشنواره فرهنگی اسرائیل در لندن هزینه کرد. در مصوبه این بودجه آمده است که جشنواره مذکور برای مردم بریتانیا فرصت آشنایی با رویکردهای متعدد فرهنگی اسرائیل را مهیا میکند، به ویژه که مردم بریتانیا با فعالیتهای ضد صهیونیستی آشنا است و از این فعالیتها تاثیر گرفته است.
مسئولیتهای وزارتخانه مذکور
- فرماندهی حمله ضد پدیده سلب مشروعیت و تحریم اسرائیل
- هماهنگی فعالیتهای کابینه برای مقابله با این پدیده در تمامی ابعاد خود از جمله ابعاد اطلاعاتی، فعالیتهای آکادمیک، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی جهت مقابله با این تحریم.
- ارائه وجهی جدید و مدرن از اسرائیل و تمرکز بر فعالیتهای موسسات کابینه جهت ایجاد زیرساختهای مربوط به تبلیغات اجرائی و رساندن آن به طرفهای مرتبط
- نمایندگی مواضع کابینه در برابر این موج تحریم در اسرائیل و خارج از آن و همکاری با کابینه برای پیشبرد اهداف اسرائیل در جهت مقابله با تحریم اسرائیل
این وزارتخانه از زمان تاسیس و به صورت گسترده تر از سال 2001 تاکنون به دنبال حمایت از تلاشهای رژیم صهیونیستی در روند مبارزه با جنبش تحریم و خروج سرمایه گذاریها از اسرائیل و اعمال تحریمهای بیشتر بر این رژیم بر آمده است. این جنبش در اوج فعالیتهای خود در سال 2015 موفق به خارج کردن سه شرکت بینالمللی از اسرائیل شد و باعث شده شرکتهای دیگری نیز از سرمایهگذاری در سرزمینهای اشغالی خودداری کنند، علاوه بر اینکه بسیاری از هنرمندان نیز در نتیجه این فعالیتها، برنامههای خود در سرزمینهای اشغالی را لغو کردند. این روند باعث افزایش تحریم اسرائیل در فضاهای آکادمیک و شهروندی و حقوقی شد.در همین رابطه فعالیت بین المللی گستردهای در جهت تحریم اسرائیل در فدراسیون بین المللی فوتبال فیفا شکل گرفت و مناقشات جدیدی در این فدراسیون پدید آمد.
وزارتخانه مذکور در همین راستا یک تیم داخلی را در راستای فعالیتهای مطالعاتی خود مأمور کرده تا بتواند جایگاه خود را از موضع دفاعی به موضوع حمله تغییر دهد. هدف اساسی این فعالیتها تخریب وجهه افرادی است که در روند تحریم رژیم صهیونیستی نقش دارند.
از ماموریتهای اساسی وزارت مذکور، نظارت بر فعالیتها و مواضع مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین است. این وزارتخانه اظهارات کلی مسئولان ارشد تشکیلات خودگردان و مطالب منتشر شده از سوی این تشکیلات را همواره مورد بررسی و دقت نظر قرار میدهد و مواردی که آنها را تحریک آشکار به خشونت و تشویق فضای خشونت و تروریسم و نژادپرستی میداند را پیگیری میکند.
شورای وزیران رژیم صهیونیستی در سال 2015 وزارت امور استراتژیک و رسانهای به ریاست گلعاد آردان را مسئول کامل پیگیری مبارزه با فعالیتهای سلب مشروعیت و تحریم اسرائیل معرفی کرده و منابع مالی و انسانی و بودجه زیادی را برای موفقیت در این مأموریت در اختیار وزارتخانه مذکور قرار داد. بخش عظیمی از این بودجه به صورت مستقیم و فوقالعاده و بنا به تصمیم شورای وزیران از سوی شخص نخستوزیر به وزارتخانه مذکور اعطا میشود که رشد کمسابقهای داشته است. علاوه بر اینکه این وزارتخانه بودجههای دیگری نیز دارد. این موضوع نشان میدهد که رژیم صهیونیستی اولویت ویژهای برای مبارزه با جنبش تحریم اسرائیل دارد و تلاش دارد در یک چهارچوب استراتژیک و فراگیر و نه به شکل داخلی و تاکتیکی با این جنبش مبارزه کند.
این وزارتخانه همچنین دهها میلیون شیکل در روند همکاری با جنبش هستدروت و آژانس یهود و جمعیتها و موسسات صهیونیستی دیگر دریافت می کند. فاکنین در این زمینه میگوید که وزارتخانه مذکور 200 تن از نخبگان اسرائیل را به عنوان سفرای این وزارتخانه به خارج از سرزمینهای اشغالی اعزام کرده است.
ساختار وزارتخانه:
الف: دفتر رئیس اجرایی: این دفتر شامل بخشهای زیر است: رایزنی حقوقی، یگان بودجه و خرید و فروش، رصد و مراقبت.
ب: فعالیت ضد روند سلب مشروعیت: این بخش نیز از قسمتهای زیر تشکیل شده است: بخش ابتکارات، بخش مطالعات و مناسبات خارجی، بخش آگاهی و استراتژی.
وزارت مذکور به فرماندهی غلعاد آردان تلاش داشت تمامی فعالیتهای خود را مخفیانه نگه دارد. آردان و فاکنین جیل تا سال 2016 از ارائه جزئیات فعالیتهای این وزارتخانه به کمیسیون پارلمانی رژیم صهیونیستی ممانعت میکردند. با این وجود در سال 2018 سرپرستی این وزارتخانه تغییر کرده و اوریت فرکاش هکوهین وزیر جدید امور استراتژیک شد و رونین مانیلیس نیز به عنوان مدیر کل این وزارتخانه منصوب شد. آنها اعلام کردند که به دنبال افزایش شفافیت در این وزارتخانه هستند و در همین راستا اسناد سری از مراحل گذشته را منتشر کردند.
در سال 2020 مجله صهیونیستی چشم هفتم فاش کرد که وزارت مذکور بخشی از خروجی مطبوعات مشهور اسرائیل را برای تبلیغ فعالیتهای خود ضد جنبش تحریم اسرائیل به انحصار خود در آورده است. این فعالیتها از تابستان سال 2017 و از طریق رسانههایی نظیر یدیعوت آحارونوت، جروزالمپست و مجموعه کیشت دنبال شده است. وزارت مذکور برای انتشار اطلاعات خود در روزنامه جروزالمپست بالغ بر 120 هزار شیکل و برای دعوت مهمانان و برگزاری کنفرانس مطبوعاتی نیز 70 هزار شیکل هزینه کرده است.
همین مجله اسرائیلی در اکتبر 2020 گزارش داد که وزارت مذکور در سال 2019 نیز به روزنامه جروزالم پست بالغ بر 120 هزار شیکل برای انتشار پیوست ویژهای تحت عنوان پرده برداری از جنبش تحریم پول داده است.
این وزارتخانه فعالیتهای خود را در فضای اقتصاد بین الملل نیز به شدت دنبال میکند، تا جایی که در سال 2019 اعلام شد که فعالیتهای این موسسه باعث مسدود شدن 30 حساب مالی وابسته به سازمانهای غیردولتی شده که در تقویت تحریم اسرائیل مشارکت داشتهاند. 20 مورد از این شرکتها در اروپا و ده مورد در آمریکا بودهاند.
رژیم موقت| ۲-قطعی بودن فروپاشی اسرائیل به اعتراف خودِ صهیونیستها
کتاب «رژیم موقت مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی به این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویس های جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش دوم
رژیم جعلی و غیر واقعی
رژیم اسرائیل رژیم جعلی است که در سرزمینی واقع شده که موجودیت آن را نمیپذیرد، به همین علت از زمان اعلام موجودیت آن، مقاومت ضد این رژیم آغاز شده و روز به روز قدرت آن بیشتر شده است. در سطح کشورهای همسایه نیز با وجود تمامی تلاشهای بینالمللی برای به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی در منطقه عربی، اما این تلاشها موفق به کسب مشروعیت برای آن در سطح افکار عمومی ملتهای همسایه نشده است.
این رژیم بر اساس مبانی نژادپرستانه و تروریستی و خود برتر بینی نژادی بنا گذاشته شده و اسطورههایی نظیر حق تاریخی را برای خود مطرح کرده است. اسطورههایی که آن را از چارچوب دولتهای مدرن خارج میکند و به کابینهای نژادپرست تبدیل می کند که اختلاط دموکراتیک مردم در آن غیرممکن است. علاوه بر اینکه حتی تشکیل این رژیم در تناقض با سنتهای رایج در تشکیل کشورها بوده و احساس توانمندی اقتصادی، نظامی و سیاسی آن از خارج از مرزها تامین میشود و مبتنی بر حمایت آمریکا است. این رژیم بیشتر رژیمی کارکردگرا است که موسسات امپریالیستی غربی آن را طراحی کردهاند که در خدمت خود بگیرند، به همین علت بیشترین اعلام همبستگی را با آن دارند چرا که موجودیت و بقای آن را به عنوان یکی از مبانی استراتژی نظامی و سیاسی خود برای دنیای غرب میدانند.
مقاومت بینالمللی در رد رژیم صهیونیستی
فلسطینیان و متحدان آنها در محور مقاومت همواره برای تثبیت روایت خود در رسانههای بینالمللی تلاش میکنند. شکی نیست که اسرائیل برتری نظامی در درگیری مستمر با مقاومت فلسطین دارد، اما در زمینه مبارزه برای تحت کنترل گرفتن افکار عمومی، روز به روز افول میکند، آن هم بعد از شرایطی که توسعه فنی و ارتباطاتی در جهان باعث شده و موضوع فلسطین را از ابعاد منطقهای آن فراتر برده و باعث تثبیت هویت عربی قدس شده است.
تلاشهای اسرائیلیها در فریبکاری و تحریف افکار عمومی و وانمود کردن به دستاوردها و پیروزیهای مختلف در ابعاد ادبیاتی نتوانسته واقعیت متزلزل این رژیم را تغییر دهد. به این ترتیب بود که ایده موقت بودن این رژیم مطرح شد و این سوال را به وجود آورد که آیا رژیم اسرائیل همانطور که شعار قدس پایتخت ابدی برای اسرائیل ادعا می کند، قابلیت استمرار ابدی را دارد؟ فارغ از تمام تکنولوژیها برای تحریف افکار عمومی، واقعیت نشان میدهد که هر بار که جنگی بین دشمن صهیونیستی و مقاومت منطقه شکل میگیرد، افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی اظهارنظر در خصوص آغازی بر پایان این رژیم را افزایش میدهند.
در همین راستا یارون لندن روزنامهنگار صهیونیست نیز در یادداشت های خود در پایان سال 2014 مینویسد: من خودم را برای گفتگو با نوهام آماده می کنم تا به او بگویم که احتمال بقای ما در دولت اسرائیل از 50 درصد فراتر نمی رود. همچنین به کسانی که از این سخن من خشمگین میشوند، میگویم که نسبت 50 درصد نسبت خوبی است، چراکه واقعیت بدتر از این است.
یووال دسکین رئیس سابق سرویس جاسوسی شاباک نیز در این رابطه می گوید: من نمیدانم آیا این پایانی بر یک آغاز یا آغازی برای پایان است. ما تنها فاسد نیستیم بلکه خشونتطلب نیز هستیم.
کارمی گیلون رئیس اسبق سرویس شاباک نیز معتقد است ادامه سیاستهای افراطی ضد مسجد الاقصی باعث ایجاد جنگ یأجوج و مأجوج ضد ملت یهودی میشود و منجر به تخریب اسرائیل میگردد.
مائیر داگان دهمین رئیس سرویس جاسوسی موساد نیز معتقد بود: من نسبت به از بین رفتن آرمان صهیونیست احساس خطر میکنم.
رانی دانیل تحلیلگر نظامی در شبکه 2 تلویزیون رژیم صهیونیستی میگوید: من مطمئن نیستم که فرزندانم نمایندهای در این دولت! داشته باشند و تصور نمی کنم که آنها در این کشور باقی بمانند.
آفراییم هلیوی رئیس سابق موساد نیز میگوید: ما در آستانه یک فاجعه قرار داریم و این تاریکی قبل از پرتگاه است.
بنی موریس مورخ اسرائیلی میگوید: بعد از چند سال عربها و مسلمانان پیروز خواهند بود و یهودیان در این سرزمین در اقلیت قرار میگیرند و مورد تعقیب قرار میگیرند یا فرار میکنند و کسی خوششانس است که بتواند به آمریکا یا اروپا فرار کند.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر سابق اسرائیل میگوید: من تلاش میکنم تا اسرائیل بتواند به صدمین سال تولد خود برسد، اما این موضوع قطعی نیست، چرا که تاریخ به ما یاد داده که هیچ دولت یهودی بیش از 80 سال برقرار نبوده است.
گادی آیزنکوت رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل میگوید که مهمتر از تمامی تهدیدات خارجی آنچه که باعث نگرانی وی شده، افول همبستگی اجتماعی و داخلی در اسرائیل است، چرا که شکاف در جامعه اسرائیلی و قطع روابط متقابل بین رهبران اسرائیل و تنش در حاکمیت و افول اعتماد در موسسات حاکمیتی و دادگاه ها و گسترش جرم و جنایت بزرگ ترین تهدیداتی است که آینده اسرائیل را تهدید میکند.
جایگاه والای حضرت فاطمه معصومه(س)
امام صادق علیه السلام:
تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ
در قم بانویی از فرزندان من که نامش فاطمه (حضرت معصومه) دختر موسی (ع) است، از دنیا می رود؛ بانویی که به شفاعت او همه شیعیانم داخل بهشت می گردند.
بحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۲۸
محدودیتهای کرونایی به طور کامل در مسجدالنبی (ص) برداشته شد
با عادی شدن شرایط در حرمین شریفین و پذیرش عمرهگزاران بدون محدودیت کرونایی، متولیان مسجدالنبی (ص) در مدینه منوره محدودیتهای کرونایی را به صورت کامل لغو کردند.
بر همین اساس، متولیان حرمنبوی روز گذشته همه برچسبهای زده شده در گوشه و کنار مسجدالنبی (ص) را که برای رعایت دستورالعملهای بهداشتی به منظور جلوگیری از شیوع کرونا بود، برداشتند و دیگر هیچ محدودیت کرونایی برای ورود به حرم نبوی وجود ندارد.
این امر در حالی بود که در سالهای گذشته امکان ورود به مسجدالنبی (ص) بدون داشتن ماسک وجود نداشت و حتی در برههای پس از باز شدن درهای حرم نبوی پس از بیش از سه ماه تعطیلی، متولیان مسجدالنبی (ص) وضعیت سلامت زائران را بررسی میکردند؛ تا جایی که قبل از برپایی نمازهای جماعت صفهای طولانی در ورودیها تشکیل میشد تا متولیان حرم، تب و وضعیت سلامت زائران را بررسی و از ورود افراد مشکوک به کرونا جلوگیری کنند. با لغو محدودیتهای کرونایی در مسجدالنبی (ص)، زائران کشورهای مختلف بدون ماسک به حرم نبوی مشرف میشوند و دیگر خبری از فاصلهگذاری اجتماعی نیز نیست.
چه کسانی در روز قیامت می توانند شهادت دهند؟
گروه های مختلف شهدا
یک گروه از شهدا همان اولیا و انسانهای مقربند، مانند انبیا و صالحین. خداوند میفرماید: وَجیءَ بِالنَّبِیّینَ وَالشُّهَداءِ و جدا ساختن «نبیین» از شهدا محتملاً به عنوان نوعی تکریم و ارج نهادن به مقام انبیاست.
و نیز فرموده است: وَیَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ شَهیداً ثُمَّ لایُؤْذَنُ لِلَّذینَ کَفَرُوا وَلاهُمْ یُسْتَعْتَبُونَ(۲۶۵) امت به معنای گروهی از مردم است و هرگاه پیامری یازمانی یا مکانی اضافه شود به سبب این اضافه از گروه های دیگر متمایز و مشخص میشود و از آنجا که امت در آیه شریفه به چیزی اضافه نشده است، آیه شامل تمام گروه ها میشود و وَلیّ و شهید هرگروهی را در بر میگیرد؛ هرچند در میان امت پیامبر واحد، اولیای متعددی وجود داشته باشند، خدای تعالی فرموده: وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً(۲۶۶) و با توجه به مطالبی که در معنای شهید گفته شد کاملاً واضح است که این مقام (مقام شهادت) به همه افراد امت محمد (صلی الله علیه و آله) ارزانی نشده است؛ بلکه مقصود بعضی از افراد امت هستند، هرچند که در ظاهر، تمام امت مخاطب قرار گرفتهاند و این بدان خاطر است که آن گروه خاص مورد نظر، از میان این امت برخاستهاند.
این شیوه در سخن گفتن امری طبیعی و متداول است.
خداوند متعال در آیه دیگری میفرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم(۲۶۷) و این وصف «اشداء» را برای کسانی که با حضرت هستند، ذکر میکند، در صورتی که مسلماً مقصود بعضی از یاران حضرت هستند چراکه به اجماع امت، عدهای ازکسانی که با حضرت بودند منافق و فاسق بودند و چنین وصفی (اشداء ...) درباره آنها صادق نبود و نظایر این آیه (که خطاب به جمع باشد و مقصود گروهی خاص) زیاد است.
بنابراین، شهدای امت گروه خاصی هستند که شهید و گواه بر مردم میباشند و رسولاللَّه شهید بر آنهاست و آن گروه شهید، واسطه بین پیامبر (صلی الله علیه و آله) ومردم هستند، چنانکه در این آیه ذکر شده است. همچنین در آیه دیگری میفرماید: هُوَاجْتَبیکُمْ وَما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدّین مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ اَبیکُمْ اِبْراهیمَ هُوَ سَمَّیکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفی هذا لِیَکُونَ الرّسُولُ شَهیداً عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ(۲۶۸).
و این آیه در بیان این حقیقت که شهدای این امت گروه خاصی هستند، از آیه سابق صریح تر و گویاتر است.
این قسمت از آیه که فرمود: هُوَ سَمَّیکُمُ الْمُسْلِمِینَ اشارهای است به دعای حضرت ابراهیم (علیه السلام) و فرزندانش و اسماعیل (علیه السلام) هنگام ساختن کعبه رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَاَرِنا مَناسِکَنا وَتُبْ عَلَیْنا اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ * رَبَّنا وَابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَیُعَلِمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکّیهِمْ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ(۲۶۹) و نظر به اینکه ادعای آن حضرت در حق فرزندان خود و اسماعیل و به طور کلی اهل مکه بود، قهراً دعایی در حق قریش به شمار میرود ولی از آنجا که آن حضرت (علیه السلام) از خدای متعال خواست که آنها را مسلمان قرار دهد و مناسک و وظایف دینی آنها را به ایشان بیاموزد و آنها را ببخشاید و نیز از درگاه خداوند مسئلت نمود که پیامبری در میان آنها برانگیزد و مبعوث فرماید که آنها را پاک گرداند و تزکیه نماید، از مجموع این خواستهها میتوان فهمید که مقصود آن حضرت تمام قریش نیستند، بلکه گروه خاصی هستند که پاکی ذات و هدایت و راهیابی به عهدها و پیمانهای الهی و ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و تطهیر و تزکیه به وسیله او را یکجا دارا باشند، پس آنها اشخاص معینی هستند که از میان امت مورد لطف و عنایت خاص خدای متعال قرار گرفتهاند.
آنچه که در معنای این آیه شریفه گفته شد، همان تفسیری است که در اخبار منقول از اهلبیت علیهم السلام نیز آمده است. در کافی و تفسیر عیاشی از حضرت باقر (علیه السلام) نقل شده است که «ما امت وسط هستیم و ما شهدا (گواهان) خدا بر بندگان و حجّت های او در زمین و آسمان میباشیم» و نیز در شواهد التنزیل از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که مقصود خدای تعالی در آیه: لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ تنها ما هستیم.
رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) شاهد بر ماست و ما شهدای خدا بر بندگان و حجت او در زمین میباشیم و ما کسانی هستیم که خدای متعال درباره ما فرموده: وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً(۲۷۰).
در مناقب نیز از حضرت باقر (علیه السلام) ضمن حدیثی نقل شده است که: «هیچ گروهی نمیتوانند شهدای بر مردمباشند مگرائمه و پیامبران - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - و امّا خود امت نمیتواند از سوی خدای تعالی شاهد قرار گیرد؛ زیرا در میان امت کسانی هستند که شهادت آنها در دنیا حتی بر (امور بیارزشی چون) دستهای سبزی پذیرفته نیست».
در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «آیا گمان میکنی که خدای تعالی در آیه: لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ تمام اهل قبله (مسلمانان) را مخاطب قرار داده است؟ آیا فکر میکنی کسی که شهادتش در دنیا در مورد صاعی از خرما پذیرفته نیست، خداوند در روز قیامت از او میخواهد در حضور تمامی امتها (بر اعمال بندگان) شهادت دهد؟ هرگز خداوند چنین چیزی را از امثال اینها نخواسته است، مقصود این آیه «ائمه» هستند که دعای حضرت ابراهیم در مورد آنها مستجاب شده است و آنها «امت وسط» وَخَیْرُ اُمَّةٍ اَخْرَجَتْ لِلنَّاسِ میباشند».
اخبار و احادیث در این باره بسیار است. بدین ترتیب معنای این آیه شریفه فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً (۲۷۱) روشن میشود و از آنجا که رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) مستقیماً و بلاواسطه شاهد بر آحاد امتش نیست بلکه شاهد بر شهیدان امت است به خوبی میتوان دریافت که «مشارالیه» در آیه: وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً(۲۷۲) شهدای امتها هستند، نه خود امتها و این شهدای امتها هستند که رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) شاهد بر آنهاست.
آیه دیگری که با صراحت بیشتر، این حقیقت را بازگو میکنند آیه: وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلِّ اُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلی هؤُلاءِ(۲۷۳) است این آیه از آیات سابق صراحت بیشتری در این معنا دارد؛ زیرا از آوردن شهیدانِ امتهای دیگر برای شهادت در روز قیامت به «نَبْعَثُ» تعبیر فرمود در صورتی که در مورد رسولاللَّه (صلی الله علیه و آله) وَجِئْنابِکَ به کار برده.
و همچنین برای شهیدان امتهای دیگر وصف مِنْ اَنْفُسِهِمْ آورده است (این قرائن همه دلالت بر این معنا دارد که رسولاللَّه (صلی الله علیه و آله) شاهد بر شهیدان است نه بر تمام امت) و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) همانگونه که شهید بر شهدای امت خویش است، شهید بر شهیدان امتهای دیگر نیز هست.
علی بن ابراهیم قمی درباره جمله: شَهیداً عَلی هؤُلاءِ روایت کرده است که مقصود از هؤُلاءِ ائمه هستند و رسولاللَّه (صلی الله علیه و آله) شهید بر ائمه است و آنها شهید بر مردم.
در احتجاج از امیرالمؤمنین (علیه السلام) (ضمن حدیثی که اوضاع و احوال اهل محشر را بیان میکند) روایت شده است که «(در آن روز) پیامبران را برپا میدارند و آنگاه از آنها درباره ادای رسالتهایی که به دوش داشتند، سئوال میشود و آنها پاسخ خواهند داد که پیام الهی را به امتهایشان ابلاغ کردند و رسالت خویش را ادا نمودند».
همچنین از امتها درباره رسالت انبیا سؤال میشود و آنها منکر (ابلاغ رسالت) میشوند. چنانکه خدای تعالی فرمود: فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذیَن اُرْسِلَ اِلَیْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ(۲۷۴) و میگویند ما جاءَنا بَشیرٌ وَلا نَذیرٌ بشارت دهنده و اخطارکنندهای نزد ما نیامد، در این هنگام پیامبران، رسولاللَّه (صلی الله علیه و آله) را به گواهی میطلبند و آن حضرت هم به صدق آنها گواهی میدهد و گفته کسانی را که منکر رسالت انبیا شده بودند، تکذیب میفرماید و به هر امتی از آنها میگوید: آری، بشیر و نذیری نزد شما آمدند (و رسالت الهی را ابلاغ نمودند) و خدا بر هر امری قادر وتواناست، یعنی قادر است که اعضا و جوارح شما را به شهادت وادارد تا آنجا به تبلیغ رسالت الهی توسط پیامبران، گواهی دهند و به همین جهت (که رسولاللَّه (صلی الله علیه و آله) گواه و شاهد پیامبران است) خدای متعال خطاب به پیامبر میفرماید: فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً(۲۷۵)
عیاشی در تفسیرش از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف روز قیامت روایت کرده است که «(در آن روز) همه در مکان معینی جمع میشوند و همه خلایق مورد سئوال و استنطاق قرار میگیرند و هیچکس نمیتواند سخن بگوید مگر کسی که خدای تعالی به او اذن دهد و سخن به حق و ثواب گوید،آنگاه پیامبران را بپا میدارند و مورد سئوال قرار میدهند و این جریان، همان است که در سخن خدای تعالی خطاب به پیامبر آمده است فَکَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً.
بنابراین، رسولاللَّه شهود بر شهداست و شهدا هم همان پیامبران هستند». پیش ازاین درباره انکار رسالت انبیا از جانب امتها و سوگند یاد نمودن آنها و همچنین دروغ گفتنشان در این مورد که در احادیث آمده است، توضیح دادیم.
گروه دیگر از شهدا عبارتند از ملائکه (ثبت کننده اعمال) که خداوند در این باره میفرماید: وَما تَکُونُ فی شَاُنٍ وَّما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَّلا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ اِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً اِذْ تُفیضُونَ فیهِ(۲۷۶).
و نیز فرمود: وَلَقَدْ خَلَقْنَااْلأِنْسانَ وَنَعْلَمُ ماتُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ اِذْیَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَعَن الشِّمالِ قَعیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ * ... وَجاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَشَهیدٌ(۲۷۷).
و همچنین فرمود: وَاِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبینَ * یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ(۲۷۸) و آیات دیگری که بر شاهد بودن ملائکه دلالت دارند، اعضا و جوارح انسان هستند.
خدای تعالی در این باره میفرماید: اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی اَفْواهِهِمْ وَتُکَلِّمُنا اَیْدیهِمْ وَتَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ(۲۷۹).
و نیز میفرماید: وَیَوْمَ یُحْشَرُ اَعْداءُاللَّهِ اِلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ * حَتَّی اِذا ماجاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَاَبْصارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ * وَقالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا اَنْطَقَنَااللَّهُ الَّذی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَاِلَیْهِ تُرْجَعُونَ * وَما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ اَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلا اَبْصارُکُمْ وَلا جُلُودُکُمْ وَلکِنْ ظَنَنْتُمْ اَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ * وَذلِکُمْ ظَنّکُمُ الَّذی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ اَرْدیکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِریَن(۲۸۰).
سیاق این آیات درباره دوزخیان است، ازاین رو مسأله شهادت اعضا و جوارح نیز به آنها اختصاص دارد و شامل مؤمنان و اهل بهشت نمیباشد.
مسأله شهادت دادن اعضا و جوارح اهل دوزخ بر گناهان میتواند دلیل و شاهد دیگری باشد بر اینکه کافران نیز مکلف به فروع و احکام دین میباشند و علت اینکه دوزخیان تنها «جلود = پوستها»شان را مخاطب قرار میدهند و میپرسند چرا علیه ما شهادت دادید؟ این است که چشم و گوش، به حیات و فهم نزدیکتر است و از عالَم ماده دورتر؛ به خلاف «جلود = پوستها» که به ماده نزدیکتر است و شهادتشان تعجب برانگیزتر.
این قسمت از آیه که فرمود: قالُوا اَنْطَقَنَااللَّهُ الَّذی اَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ. پاسخ اعضا و جوارح به سؤال صاحبانشان است و در پاسخ آنها از به کار بردن کلمه «شهادت» عدول کردند و کلمه «نطق = سخن گفتن» را به کار بردند و در این مورد هم باز واژه «انطاق = به سخن آوردن» را برگزیدند، تا برسانند که این امر نیز به دست خدای تعالی است و اوست که آنها را به سخن آورده است، از اینرو عتاب و سرزنش کردن اعضا و جوارح به عنوان یک موجود مستقل تام الاختیار بیمورد است؛ چراکه نطق هر ناطق وسخنگویی ازخدای تعالی است و هیچ موجودی در کارها و شئونش مستقل نیست و به همین جهت به دنبال آن گفتند: وَهُوَ خَلَقَکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ وَاِلَیْهِ تُرْجَعُونَ یعنی که آغاز و انجام و بدأ و اختتام همه اشیاء و همه پدیدههابه دست اوست و اوست که قائم و واقف برهر امری است و از هیچ امری و جریانی غایب نیست،بلکه مراقب و نگهبان همه چیزاست.
و از آنجا که مراقبت و نگهبانی از شیء، به وسیله چیزی انجام میگیرد و نیز استتار و پردهپوشی هم نیاز به وسیلهای دارد، لذا به دنبال فراز پیش، فرمود: وَما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ اَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلا اَبْصارُکُمْ یعنی شما قادر نبودید نسبت به گناهانی که به وسیله جوارحتان انجام دادید پردهپوشی کنید، نه به علت این که اعضا و جوارح را به حساب نمیآوردید و از شهادت دادنها حذر نمیکردید، بل بدین علت که گمان کردید اشیاء از خود استقلال دارند و از ذات حق تعالی جدا هستند و حق تعالی از آنها غایب است، در صورتی که اعضا و جوارح انسان (در حقیقت) مرصاد و کمینگاه الهی هستند (و وسیلهای برای مراقبت و کنترل بندگان میباشند) و همین تصور غلط شما باعث شد که گمان کنید خدای تعالی بسیاری از آنچه را که انجام میدهید، نمیداند (و همین گمان) عین غفلت از حق تعالی و عین بیتوجهی به این حقیقت است که او بر هر امری گواه و شهید است و هرچیزی که نزد کسی حاضر باشد و یا هر امری که کسی آن را بداند، آن چیز به عینه نزد حقتعالی حاضر است وبه عینه برای او معلوم و مکشوف است: وَذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ اَرْدیکُمْ فَاَصْبْحْتُمْ مِنَ الْخاسِریَن(۲۸۱).
در اینجا به دو نکته باید توجه نمود. یکی اینکه این اصل کلی که علم و قدرت و بهطور کلی تمام کمالات واسطهها، عین علم و قدرت و کمالات حقتعالی است،در قرآن مجید دارای فروع زیادی است و در موارد متعددی به آن اشاره شده است؛ مثلاً درباره علم، خدای باریتعالی میفرماید: لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمواتِ وَلا فِی اْلاَرْضِ وَلا اَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَلا اَکْبَرُ اِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ(۲۸۲).
و نیز میفرماید: اَمْ یَحْسَبُونَ اَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْویهُمْ بَلی وَرُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ(۲۸۳).
و همچنین میفرماید: وَلَقَدْ خَلَقْنَا اْلأِنْسانَ وَنَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ * اِذْ یَتَلَقَّیَ الْمُتَلَقِیَّانِ عَنِ الْیَمینِ وَعَنِ الشِّمالِ قَعید(۲۸۴) و آیات زیاد دیگری که در این باره وارد شده است.
به طوری که ملاحظه میشود، خدای تعالی علم خود را به همه موجودات با ثبت بودن همه حقایق در لوح محفوظ، یکی دانسته و از آن دو به عنوان یک واقعیت سخن میگوید (این مطلب اشاره به آن اصل است که علم و سایر کمالات واسطهها، عین علم و کمالات ذات حقتعالی است) و با توجه به آنچه گفته شد معنای این آیه: ثُمَّ تُرَدُّونَ اِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(۲۸۵) که مکرراً در قرآن کریم آمده است، روشن میشود.
نکته دیگری که سزاوار تأمل است، این است که از آیات گذشته چنین استفاده میشود که حیات و زندگی، یک حقیقت ساری و جاری در تمام موجودات است؛ زیرا که در غیر این صورت، به سخن آوردن اعضا و جوارح، نمیتوانست، شهادت باشد. چون سخن گفتن درباره کسی، زمانی شهادت به حساب میآید که «سخن» حقیقتاً از آن سخنگو باشد و این جز با حیات و زنده بودن میسر نیست.
از سوی دیگر زنده نمودن شاهدها در روز قیامت و خبر دادن آنها از وقایعی که در دنیا اتفاق افتاده است، بدون آنکه هنگام وقوع آن وقایع، شاهدها حیات داشته باشند و آن وقایع را تلقی و دریافت کنند، چنین خبر دادنی نمیتواند شهادت باشد، ناچار هرچه که در روز قیامت شهادت میدهد مانند: سمع و بصر و جلود و زمان و مکان، همه وهمه در دنیا دارای حیات هستند و از این بیان بلافاصله معنای این آیه شریفه روشن میشود که میفرماید: وَمَنْ اَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِاللَّهِ مَنْ لایَسْتَجیبُ لَهُ اِلی یَوْمِ الْقِیمَةِ وَهُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ * وَاِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ اَعْداءً وَّکانُوا بِعبادَتِهِمْ کافِریَن(۲۸۶) و همچنین این آیه که در وصف آلهه کفار میگوید: اَمْواتٌ غَیْرُ اَحْیاءٍ وَما یَشْعُرُونَ اَیَّانَ یُبْعَثُونَ(۲۸۷).
درباره مطالبی که گفته شد، اخبار و احادیث زیادی وارد شده است. در کافی از حضرت باقر (علیه السلام) ضمن حدیثی روایت شده است که «اعضا و جوارح» تنها علیه کسانی شهادت میدهند که مستحق عذاب الهی شده باشند (این شهادت در مورد مؤمن نیست) و مؤمن کتاب (نامه اعمالش) را به دست راست دریافت میکند اشاره حضرت در این روایت به آیهای است که در ذیل آیات شهادت آمده است: وَقَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَاْلأِنْسِ اِنَّهُمْ کانُوا خاسِریَن(۲۸۸).
در تفسیر علی ابن ابراهیم قمی ومن لا یضحره الفقیه درباره آیه: شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَاَبْصارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ(۲۸۹) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: مقصود از «جلود» فرجها و رانها هستند.
و نیز در تفسیر قمی از قول حضرت (علیه السلام) آمده است: هنگامی که خداوند متعال در روز قیامت، خلایق را جمع کند، نامه عمل (کارنامه) هرکسی را به دستش میدهند و آنها در آن نگاه کرده (آن را میخوانند) و منکر میشوند که چنین اعمالی مرتکب شده باشند. آنگاه ملائکه علیه آنان شهادت میدهند، سپس (معصیتکاران) سوگند یاد میکنند که هیچکدام از این اعمال را مرتکب نشدهاند و در این آیه به این جریان اشاره شده است: یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ(۲۹۰) و وقتی چنین کنند، خداوند بر زبانشان مهر زند و اعضا و جوارحشان را در مورد آنچه که مرتکب شدهاند، به سخن آورد.
از جمله شهدا (گواهان) زمان و مکان است که شامل روزهای شریف و مقدس و ماهها و اعیاد و جمعهها و زمین و بقاع و مساجد و غیر اینها میشود، خداوند متعال میفرماید: وَتلْکَ اْلاَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَاللَّهُ الَّذینَ امَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَاللَّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ(۲۹۱)
از بیانات گذشته چگونگی شاهد بودن روزها روشن میشود. و نیز معنای این آیه روشن میگردد و واضح میشود که کلمه «من» در جمله وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ «من» ابتدائیه است نه تبعیضیه و مقصود از «شهدا» که در آیه آمده است همان «ایام = روزها» است.
و نیز خدای تعالی (در باره شاهد بودن زمان ها و مکان ها) میفرماید: ثُمَّ اِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَاُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * یا بُنَیَّ اِنَّها اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی صَخْرَةٍ اَوْفِی السَّمواتِ اَوْ فِیاْلاَرْضِ یَأْتِ بِهَااللَّهُ اِنَّ اللَّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ(۲۹۲)، توضیحات سابق معنای این آیه را روشن میسازد (و چگونگی شاهد بودن صخرهها و آسمانها و زمینها را روشن میکند)
و نیز خدای تعالی فرموده است: وَاَخْرَجَتِ اْلاَرضُ اَثْقالَها * وَقالَ اْلأِنْسانُ مالَها * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها * بِاَنَّ رَبَّکَ اَوْحی لَها(۲۹۳).
در کافی از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: «هنگامی که روز فرامیرسد، ای فرزند آدم! در این روز کارهای نیک انجام ده تا به نفع تو نزد خدای تعالی در روز قیامت شهادت دهم. من نه در گذشته نزد تو آمدهام ونه در آینده خواهم آمد و هنگامی که شب فرا میرسد او نیز چنین سخنی را میگوید».
این معنا (مضمون این حدیث) را ابن طاووس نیز در کتاب محاسبة النفس از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) روایت کرده است.
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع از عبداللَّه الزراد روایت کرده است که «کهمس از حضرت صادق (علیه السلام) سئوال کرد که آیا شخص، همه نمازهای نافله اش را یکجا بخواند یا آنها را در جاهای مختلف به جا آورد؟
حضرت فرمود: نه آنها را این جا و آنجا پراکنده سازد؛ زیرا این اماکن در روز قیامت به نفع او شهادت خواهند داد».
یکی دیگر از شهدای قرآن کریم، اعمال و عبادتهای شخص است و در آینده، در مبحث شفاعت به طور فشرده در این باره سخن خواهیم گفت.
آنچه را که در مورد شهادت شاهدان گفته شد از راه برهان نیز میتوان اثبات نمود؛ زیرا که: هر رابطه و نسبتی که بین اعمال و اشیاء، تحقق یابد عین آن رابطه و نسبت، بین آن شیء و ذات (عمل کننده) نیز به وجود خواهد آمد؛ زیرا که اعمال از تنزلات ذوات هستند و وجودشان قائم به ذوات است.
بنابراین، با بقای ذات، صادرهای ذات نیز به حسب نوع تحققی که دارند، باقی میمانند و با بقای «صادرها» نسبتی که بین آنها و اشیاء تحقق یافته، بقا و دوام مییابد و باز به علت بقای نسبتها، اشیاء نیز باقی میمانند؛ چون وجود نسبتها، وجود «رابط» هستند و بدون طرفین، تحقق نمییابند. (از سوی دیگر) با حیات، همه ذوات (اعمال و نسب و اشیاء) حیات خواهند داشت و با حضور آنها در پیشگاه حقتعالی (به طور کامل) و به تمام ذات، نسبت به آنچه که نزدشان هست، همه شهادت میدهند.
پی نوشت ها:
(۲۶۵) - سوره نحل، آیه ۸۴.
(۲۶۶) - سوره بقره، آیه ۱۴۳.
(۲۶۷) - سوره فتح، آیه ۲۹.
(۲۶۸) - سوره حج، آیه ۷۸.
(۲۶۹) - سوره بقره، آیه ۱۲۸ و ۱۲۹.
(۲۷۰) - سوره بقره، آیه ۱۴۳.
(۲۷۱) - سوره نساء، آیه ۴۱.
(۲۷۲) - همان
(۲۷۳) - سوره نحل،آیه ۸۹.
(۲۷۴) - سوره اعراف، آیه ۶.
(۲۷۵) - سوره نساء، آیه ۴۱.
(۲۷۶) - سوره یونس، آیه ۶۱.
(۲۷۷) - سوره ق، آیه ۱۶ - ۲۱.
(۲۷۸) - سوره انفطار، آیه ۱۰ - ۱۲.
(۲۷۹) - سوره یس، آیه ۶۵.
(۲۸۰) - سوره فصلت، آیه ۱۹ - ۲۳.
(۲۸۱) - سوره فصلت، آیه ۲۳.
(۲۸۲) - سوره سبأ، آیه ۳.
(۲۸۳) - سوره زخرف، آیه ۸۰.
(۲۸۴) - سوره ق، آیه ۱۶ و ۱۷.
(۲۸۵) - سوره جمعه، آیه ۸.
(۲۸۶) - سوره احقاف، آیه ۵ و ۶.
(۲۸۷) - سوره نحل، آیه ۲۱.
(۲۸۸) - سوره فصلت، آیه ۲۰ و ۲۵.
(۲۸۹) - همان
(۲۹۰) - سوره مجادله، آیه ۱۸.
(۲۹۱) - سوره آلعمران، آیه ۱۴۰.
(۲۹۲) - سوره لقمان، آیه ۱۵ و ۱۶.
(۲۹۳) - سوره زلزال، آیه ۲ - ۵.