
emamian
رهبر انقلاب: پایبندی ورزشکاران به مسائل دینی و فعالیت جهادی تأثیر معنوی و اجتماعی زیادی دارد
بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار که در تاریخ 20 شهریور 1401 برگزار شده بود، صبح امروز در محل برگزاری این همایش در تهران منتشر شد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به تصریح قرآن به زنده بودن شهیدان، گفتند: شهیدان به جامعه ایمانی بشارت و دلگرمی میدهند که مجاهدت در راه خدا با وجود دشواریها، عاقبت بسیار خوبی دارد و پایان آن نه با ترس همراه است نه با اندوه.
ایشان این بشارت امیدبخش را موجب حرکت و پیشرفت دانستند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی موجب ایجاد جاذبه عمومی برای جهاد و شهادت در راه خدا شد و بیش از 5 هزار شهید ورزشکار نشانههای ممتازی از این جاذبه فراگیر و اثرگذار هستند.
رهبر انقلاب، محیط کنونی ورزش را متأثر از معنویت شهدای ورزشکار دانستند و با برشمردن جلوههایی از تدیّن و پایبندی ورزشکاران کشورمان گفتند: حضور بانوی ورزشکار بر سکوی قهرمانی با حجاب اسلامی و دست ندادن با مرد بیگانه، اهداء مدالهای قهرمانی به خانوادههای شهدا، سر به خاک ساییدن و ذکر نام ائمه هدی(ع) پس از پیروزی، و عزیمت هیئت ورزشی به زیارت اربعین، پدیدههای شگرف و بیبدیلی در دنیای مادی و پر از فساد امروز است که برای شناخت اعماق روحی و اخلاقی ملت ایران باید مورد توجه قرار بگیرند.
ایشان با اشاره به نقش برجسته چهرهها از جمله ورزشکاران صاحبنام در تزریق معنویت به لایههای گوناگون اجتماعی، گفتند: پایبندی ورزشکاران و مدیران ورزشی به مسائل دینی و حضور جهادی چهرهها در میادین، تأثیر معنوی زیادی بر افراد مستعد دارد.
حضرت آیتالله خامنهای ورزش همگانی را عامل سلامت جسم و نشاط روح و امری لازم و واجب برای همه خواندند و افزودند: ورزش حرفهای و قهرمانی نیز اهمیت زیادی دارد چراکه هم موجب تشویق عموم مردم به ورزش همگانی است هم مایه افتخار ملی است و پیروزی در آن موجب خرسندی و سرافرازی همه ملت میشود و به همین علت بنده همواره از قهرمانان ورزشی تشکر میکنم و به آنها تبریک میگویم.
ایشان با تأکید بر لزوم همراه کردن پیروزی فنّی در میدان با پیروزی ارزشی افزودند: اینکه ورزشکار ما بهعلت مسابقه ندادن با فرستادگان رژیم صهیونیستی از مدال محروم میشود، در واقع یک پیروزی است چرا که مسابقه دادن بهمعنی بهرسمیت شناختن رژیمی غاصب، جلاد و کودککش و پامال کردن پیروزی اخلاقی بهبهای پیروزی فنّی و ظاهری است که بههیچوجه ارزش ندارد.
ایشان تحریمهای ورزشی بعد از جنگ اوکراین را موجب رنگ باختن ادعاهای مستکبران و دنبالهروهای آنها درباره دخالت ندادن سیاست در ورزش دانستند و گفتند: این قضیه نشان داد هر جا منافع غربیها اقتضاء کند بهراحتی از خطوط قرمز خود عبور میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای ورزشکاران را به حفظ شرف و آبروی خود و ملت و کشور با مراقبت از رفتارشان در میدان مسابقه و خارج از آن، توصیه کردند و افزودند: در گذشته محیط ورزشی ما همیشه به نام خدا و ائمه معصومین و جنبههای دینی و اخلاقی آراسته بود اما غربیها سعی کردند همراه با ورزشهای جدید، فرهنگ خود را نیز وارد کنند که باید ضمن فراگیری و پیشرفت در ورزشهای جدید، فرهنگ خود را غالب کنیم و نگذاریم ورزش به پلی برای ورود فرهنگ غربی تبدیل شود.
رهبر انقلاب، همچنین از تولیدکنندگان فیلم مستطیل قرمز با موضوع شهادت جمعی از ورزشکاران و تماشاگران در جریان بمباران یک زمین فوتبال در استان ایلام در دوران دفاع مقدس، تشکر و تأکید کردند: بیان حقایق با آثار هنری کار لازمی است که باید با قوت انجام شود.
راه دفع سلطه مستکبران و مصلحت امت اسلام در وحدت است
۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول را هفته «وحدت» نام نهادند تا تذکری بر اخوت دینی و انسجام ملی بین ایرانیان و بلکه جهان اسلام باشد. در این رابطه سخنان حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را در این باب میخوانیم.
وحدت، یک اعتقاد و ایمان قلبی است
ما در جمهوری اسلامی، از دوازدهم تا هفدهم [ربیعالاوّل] را، به عنوان هفته وحدت نامگذاری کردهایم. این یک نامگذاری محض نیست، یک حرکت سیاسی و تاکتیکی هم نیست، این یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد به لزوم اتّحاد امّت اسلامی است. این [کار] سابقه هم دارد، یعنی مخصوص زمان ما و دوران جمهوری اسلامی نیست. مرجع بزرگی مثل مرحوم آیتالله بروجردی که مرجع کلّ دنیای شیعه در زمان جوانی ما بود، طرفدار جدّی وحدت اسلامی بودند، طرفدار جدّی تقریب مذاهب اسلامی بودند، با بزرگان علمای دنیای اسلام و اهل سنّت مراوده داشتند، گفتوگو داشتند. این یک اعتقاد است، یک اعتقاد قلبی و عمیق است. بعضیها تصوّر میکنند یا وانمود میکنند که این یک تاکتیک سیاسی است، نه، این جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است.(۱۳۹۸/۰۸/۲۴)
راه دفع سلطه مستکبران وحدت است
امروز دنیای اسلام دچار محنتهای بزرگی است و راهحلّ آن محنتها، اتّحاد اسلامی است. وحدت، همافزایی، کمک به یکدیگر، از اختلافات مذهبی و فکری عبور کردن. امروز نگاه دستگاه استکبار و استعمار به دنیای اسلام، این است که سعی میکنند دنیای اسلام را هرچه بیشتر از وحدتِ خود دور کنند. این برای آنها تهدید است: یکونیم میلیارد مسلمان، اینهمه کشورهای اسلامی با اینهمه منابع، این نیروی انسانی فوقالعاده، اگر این [مجموعه] متّحد باشد و با وحدت به سمت اهداف اسلامی حرکت بکند، قدرتمندان دیگر نمیتوانند در دنیا کوس قدرت بزنند. آمریکا دیگر نمیتواند اراده خود را بر کشورها و بر دولتها و بر ملّتها تحمیل کند، شبکه بدخیمِ خبیثِ صهیونیستی دیگر نمیتواند دولتها و قدرتهای گوناگون را در پنجه اقتدار خود بگیرد و آنها را در جهت راه خود و کار خود پیش ببرد. اگر مسلمانها متّحد باشند این[طور] است.(۱۳۹۵/۰۹/۲۷)
مصلحت امت اسلام در وحدت است
امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنیها پدید آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکا متجاوز و غدّار و سگ زنجیریاش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگوییها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» معرّفی میکند، و از او وظیفه «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»، «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»، «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء» را میطلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم» صادر میفرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشتساز، هرگز نباید از منظومه فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و بهدست فراموشی سپرده شود.(۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
امروز بحمدالله ملّت ایران این بصیرت، این آگاهی، این معرفت والا را یافته است که بداند مصلحت آینده کشورش بستگی دارد به اتّحاد اسلامی، با ملّتهای مسلمان و با کشورهای دیگر. البتّه تلاش میکنند کسانی، کوشش میکنند، سعی میکنند، اختلال ایجاد کنند، بدبینی ایجاد کنند، وسوسه بکنند لکن ملّت بحمدالله این را ملّت ما امروز فهمیده است. این فریاد امام بزرگوار ما از قبل از پیروزی انقلاب، بعد هم از آغاز تشکیل نظام اسلامی به مسأله وحدت کار خود را کرد، مردم ما آگاه شدند؛ این وظیفه همه است. امروز باید همه مسلمانان در اقصینقاط عالم، به امّت اسلامی بیندیشند، به وحدت اسلامی بیندیشند؛ اگر ما به امّت اسلامی فکر کردیم، منافع کشورهایمان هم تأمین خواهد شد. مصلحت دشمن این است که ما را از هم جدا کند، به یک کشور حمله کند، از کشور دیگری یارگیری کند؛ مصلحت دشمن در این است، ما نباید بگذاریم. ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
ملت ایران در تمام صحنه های انقلاب ثابت قدم هستند
ماموستا " لقمان محمدیان" امام جمعه اهل سنت بیجار ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول به همه مسلمان بخصوص امت اسلامی کشورمان، اظهار داشت: در جریانات اغتشاشات اخیر مشکلاتی برای مردم مظلوم ایران با موج سواری و تبلیغات همه جانبه دشمن بر مطالبه گری مردم بوجود آمد، مردمی که همیشه در صحنه های متفاوت همراه انقلاب اسلامی بودند، ملتی که همیشه همدل با بزرگ دینی، سیاسی و مذهبی کشور و گوش به فرامین رهبر انقلاب بوده اند و هستند.
ماموستا محمدیان تصریح کرد: مردم با بصیرت و فهیم ایران در صحنه های مختلف انتخابات، حماسی، سیاسی شرکت کردند و اگر مطالبه هم داشته اند به صورت مسالمت آمیز از راه های مختلفی همچون اصحاب رسانه، ائمه جمعه و یا نمایندگان مردم در اقشار مختلف به گوش مسئولین مربوطه رسانده اند و پیگیری شده است.
امام جمعه اهل سنت بیجار خاطر نشان کرد: مطالبه گری با اغتشاش متفاوت است، لذا مطالبه بحق نیاز به اغتشاش که موجب از بین رفتن اموال عمومی و بیت المال است، ندارد؛ زیرا اغتشاش که خواسته دشمنان قسم خورده این املت می باشد موجب از بین رفتن امنیت، آرامش، بیت المال و یا کساد بازاریان و یا دست فروشان است و قطعاً ناجوانمردانه و نامردی است و آنچه در این میان مسلّم است این که همیشه دست دشمن در میان است تا برادری، وحدت و امنیت ملت را برهم بزند.
ماموستا محمدیان تأکید کرد: ما به عنوان ائمه جمعه استان کردستان این نوع جنایت ها که در حق مردم مظلوم ما ایجاد می شود را محکوم می نماییم.
وی در ادامه افزود: وضعیتی که هم اکنون در فضای خیابان و کوچه رسانه های معاند می خواهند به تصویر بکشانند آن است که فرهنگ غلط و باطل برهنگی، بی حیایی، فاحشگی ، فرهنگ دوری از اسلام و قرآن، دوری از فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی است، تا عزت و آبرو را از زنان مسلمان بخصوص بانوان ایرانی بگیرند.
امام جمعه اهل سنت بیجار اضافه کرد: متأسفانه می بینیم در فضای مجازی توسط دشمنان اسلام سوزاندن قرآن کریم منتشر می شود و یا به قرآن، مساجد، نیروهای امیتی بی حرمتی می شود، نیروهای امنیتی بازوی حفظ ناموس؛ عزت، شرف و آبروی این ملت و ستون اقتدار نظام اسلامی هستند.
وی اذعان کرد: نیروهای مسلح ما حافظ امنیت ،جان، مال و ناموس ما هستند و این پایداری امنیت که همیشه برقرار است اول از سایه خدای متعال و دوم فرماندهی حکیمانه و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی و بعد جانفشانی همین نیروها است که موجب رفاه ما شهروندان است.
ماموستا محمدیان توضیح داد: دشمن برای اقتدار و امنیت این کشور خواب های باطل فراونی دیدهاند تا وضعیت ملت مظلوم ولی مقتدر ایران اسلامی را همچون افغانستان، سوریه و یا سایر کشورهای همسایگان بنمایند، و امنیت و آسایش در کشورمان را برهم زنند.
امام جمعه اهل سنت بیجار بیان داشت: رهنمودهای عالی، حکیمانه و بجای اخیر رهبر انقلاب حاوی چند پیام مهم بود، اول اینکه ملت ایران همیشه از آرمان های انقلاب اسلامی، حجاب، دین، قرآن، مسجد حمایت می کنند و همیشه در صحنه اسلام ثابت قدم هستند و اگر می بینیم کسانی از روی احساسات و یا برخی افراد جیره خوار بیگانگان و دشمن می خواهند امنیت و وضعیت آرامش این ملت برهم بزنند به آرزوی خود نمی رسند.
وی یادآور شد: پیامی دیگر در رهنمودهای رهبر انقلاب برای دشمنان بود، حضور ایشان در دانشگاه افسری امام حسن مجتبی (ع) که دانشجویان نظامی در آنجا فارغ التحصیل می شوند، این پیام را برای دشمنان قسم خورده این نظام مخابره می کند که دشمنان بدانید ملت ما همیشه برای حفظ امنیت تا آخرین قطره خون خود می ایستند.
ماموستا محمدیان ابراز داشت: پیام دیگر که در رهنمودهای رهبر انقلاب به اقوام مختلف میهن اسلامیمان اشاره کردند؛ و فرمودند که در میان اقوام مختلف بلوچ، کُرد، آذری بوده و زندگی کرده است، آنها را بخوبی می شناسد و همیشه وفادار به اسلام و نظام هستند؛ ایشان راست می فرمایند، زیرا ملت مظلوم ولی مقتدر ایران اسلامی همیشه در کنار هم، منسجم و همدل در برابر نقشه های پلید دشمنان نظام ثابت قدم بوده اند و موجب یأس آنها شده اند؛ الحمدلله این ملت مقتدر در زیر سایه قرآن کریم و سکانداری انقلاب توسط مقام معظم رهبری در امنیت، آسایش، استوار و ثابت قدم باقی می مانند. انشاءالله
قدرت اسلام، تحت لوای وحدت به منصه ظهور خواهد رسید
مولوي سيد احمد عبدالهي اسكندر خطيب جمعه اهل سنت اسديه خراسان جنوبي با تاکید بر فراهم سازی زمینه تقویت وحدت در جوامع اسلامی توسط کنفرانس های بین المللی وحدت، اظهار داشت: مسلمانان باید زمینه ای را فراهم کنند که وحدت و یک صف شدن را به وضوح مشاهده کنند تا بتوانند در تمامی امور مسلمین مانند تجارت و مسائل گوناگون که ارتباط مستقیم با معنویت و مادیت امت اسلامی دارد این شکوفایی و استقلال را مشاهده نمود.
وی افزود: امت اسلام و تمام دست اندرکاران نظام های اسلامی باید تمام شاخه های قدرت را در ذیل وحدت ساماندهی نمایند تا اسلام ناب به منصه ظهور رسیده و جهان را از عدل و صمیمیت و دوستی پرسازند.
مولوی اسکندر عنوان کرد: از راه حل های مهم در مقابله با این اقدامات دشمنان اسلام، وحدت و تقریب میان تمام ملت های مسلمان است که می تواند نقشه های شوم دشمنان را خنثی نموده و از سویی قدرت اسلام را بیافزاید.
وی در پایان تاکید کرد: کشورهای اسلامی با وحدت و یکپارچگی باید سبب اعتلای عزت مسلمین شوند و دشمنان امت اسلام خصوصا غربی ها و آمریکا که نمی خواهند رشد و بالندگی مسلمانان را مشاهده کنند، رسوا کنند.
حضرت حجت(عج) در کلام امام یازدهم شیعیان
امام حسن عسکری (علیه السلام) در روایتی به مشخصات حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداختند که بدین شرح است:
امام حسن عسکری علیه السلام:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی أَرَانِیَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِی ما أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَلْقاً وَ خُلُقاً یَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی غَیْبَتِهِ وَ یُظْهِرُهُ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
سپاس خدایی را که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشین پس از خود را به من نشان داد و او کسی است که شبیهترین مردم در صورت و سیرت به رسول الله صلی الله علیه و آله است و خداوند متعال در غیبتش نگهدار اوست تا این که ظهور میکند و زمین را پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده از عدل و مساوات لبریز میکند.
کفایةالاثر، علی بن محمد خزاز رازی، ص ۲۹۵
مفهوم آخر الزمان در دین اسلام
هر سه دین (اسلام - مسیحیت و یهودیت) بر این باورند که مراد از آخر الزمان دورهای از زندگی بشر است که ظلم و ستم از بین میرود و ظالمان و ستمگران، به جزای عمل خود میرسند و صالحان و مؤمنان وارث زمین میشوند، و با تحقق حکومت الهی، همه مردم نیز موحد و یکتا پرست میشوند. هر سه دین، اعتقاد دارند که در آخرالزمان، اتفاقات غیر طبیعی و بیسابقه رخ خواهد داد و نیز معتقدند آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز میشود؛ اما درباره انتها و مدت آن مطالب مختلف است. در این نوشتار مفهوم آخر الزمان در دین اسلام مورد بحث قرار گرفته است.
* مفهوم آخر الزمان در دین اسلام
در قرآن مجید، گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این، اصطلاحی است که در احادیث و مؤلفات مسلمانان به چشم میخورد؛ اما از آیات مطالب گوناگونی درباره این موضوع برداشت میشود. قرآن به طور کلی جهانیان را به دوبخش پیشینیان و پسینیان تقسیم کرده است.[۱] علاوه بر آن، آیاتی، به ارث بردن زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزی نهایی حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان را بیان میکند که پس از وقوع بلاها و فتنههای بسیار محقق میشود.[۲] احادیث آخرالزمان را بسیاری از محدثان از جمله بخاری،[۳] ابوداوود،[۴] ابن ماجه،[۵] احمد بن حنبل[۶] و مرحوم مجلسی آوردهاند.[۷] این اصطلاح، در کتابهای حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است:
۱. همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است و از آغاز نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا وقوع قیامت را شامل میشود.
۲. فقط آخرینبخش از دوران یاد شده که در آن، مهدی موعود ظهور میکند و تحولات عظیمی در عالم واقع میشود.
بنابراین آخرالزمان در اسلام، به معنای دوره پایانی این عالم مادی است که بعد از آن، قیامت برپا میشود؛ اما این دوره، گاهی بر معنای وسیعتر یعنی از آغاز ظهور اسلام تا آخر عمر عالم اطلاق شده و گاهی تنها بر دورهای که منجی و مصلح موعود ظهور خواهد کرد و جامعه متحول خواهد شد.
اتصاف پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبر آخرالزمان با این دو مطلب ارتباط دارد: نخست اینکه این پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خاتم پیامبران است و شریعت وی به دلیل کامل بودن تا پایان این عالم اعتبار دارد و او پیامبر آخرین قسمت از زمان است که به قیامت میپیوندد. دیگر اینکه در نخستین سدههای اسلام، دستکم تصور عدهای از مسلمانان چنین بود که قیامت نزدیک است و ظهور پیامبر اسلام در عصری واقع شده که به قیامت متصل است. البته در حقیقت، مطلب دوم نتیجه مطلب نخست است؛ یعنی چون پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، آخرین پیامبر و خاتم آنها است. چنین تصوری میان مسلمانان پدید آمد که بنابراین قیامت نزدیک است؛ لذا نمیتوان دلیل دوم را مستقل و در عرض دلیل اول بیان کرد. این عقیده به روایاتی مستند بود که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که مطابق مضمون آنها فرموده است: « میان عصر وی و برپا شدن رستاخیز، فاصله چندانی نیست».
در یکی از روایات آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از روزها هنگام غروب آفتاب به اصحاب خود فرمود: « آنچه از عمر دنیا باقی مانده است در مقایسه با گذشته آن، به همان نسبت باقیمانده وقت امروز در مقایسه با گذشته آن است».
در روایات دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: « میان من و قیامت فاصله نیست؛ همان سان که میان انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست».[۸]
البته هنوز در اسناد این روایات تحقیق لازم به عمل نیامده و صحت آنها به پیامبر اسلام محرز نیست؛ ولی مسلماً این روایات بین مسلمانان، این تصور را پیش آورده که میان بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و برپا شدن رستاخیز، فاصله بسیار کمی است. در واقع، مراد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این بوده که میان من و قیامت، پیامبر و دین دیگری نیست و دین من، آخرین دین آسمانی و متصل به قیامت است؛ یعنی آنچه به طور قطع میتوان فهمید، اتصال پیامبر آخرالزمان(صلی الله علیه و آله و سلم) به قیامت و تمام شدن این عالم است؛ اما نمیتوان گفت که حتماً فاصله کمی بین بعثت پیامبر و پایان عالم وجود دارد؛ زیرا چه بسا این دین، به علت کامل بودن، در تمام دنیا فراگیر شود و هزاران سال هم ادامه داشته باشد؛ چنان که تا امروز هم حدود پانزده قرن از ظهور آن گذشته و معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. تشبیه به انگشتان هم مؤید این مطلب است. به عبارت دیگر، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خواسته است به امت خود بفهماند که او آخرین پیامبر، و دین او آخرین دین آسمانی و تنها راه نجات است و از این پس دیگر منتظر دین و آیین دیگری نباشند و مثالها، تعبیرات و بیانات مختلف، تأکید بر این مطلب است.
مسلمانان، از تصور عمومی پیشینیان درباره محدودیت زمان این عالم و تعیین سنّ آن، متأثر بودند. تصور پیشینیان این بود که از عمر این جهان، چند هزار سال بیش نمیگذرد و جهان مادی، عمر کوتاهی دارد و آغاز و انجام آن، به هم نزدیک است.
طبری ضمن نقل عقاید گذشتگان درباره مقدار زمان این جهان مینویسد:
عدهای آغاز تا انجام زمان را شش هزار سال میدانند و گروهی هفت هزارسال؛ ولی من این مدت را چهارده هزار سال میدانم؛ هفت هزار سال پس از آغاز خلقت تا پایان آفرینش ابوالبشر و هفت هزار سال پس از آن تا قیامت.[۹]
ابن اثیر نیز مانند همین مطلب را نقل کرده است؛[۱۰] اما گروهی از دانشمندان مسلمان، تاریخ گذاری عالم و تعیین باقی مانده عمر عالم را آن گونه که از طبری و ابن اثیر نقل شده است، از اسرائیلیات میشمارند و رد میکنند. آنان بر این عقیدهاند که به موجب آیه {وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ }[۱۱] و آیات مشابه آن، کسی غیر از خداوند از عمر عالم آگاه نیست و پیشبینی باقی مانده آن، امکان ندارد.
قرآن هم از تعیین وقت مشخص برای پایان عالم پرهیز کرده است.[۱۲] با این حال، با استفاده از روایات،[۱۳] میتوان بعثت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) را سرآغاز دوره آخرالزمان دانست؛[۱۴] زیرا ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار میرود؛[۱۵] لذا مفسران، مقصود از نشانههای قیامت در سوره محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) [۱۶] را بعثت پیامبر دانستهاند که در مقایسه عمر جهان، فاصله بسیار کمی تا قیامت دارد.[۱۷]
در فرهنگ عامه مسلمانان به ویژه شیعه، اصطلاح آخرالزمان، حکایت از عصری میکند که مهدی موعود در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان رخ میدهد. در روایات مسلمانان، برای این عصر، مشخصات ویژهای به نام «علایم آخرالزمان» نقل شده است. از مجموعه روایاتی که در کتابهای حدیث، تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده دو مطلب درباره مشخصات آخرالزمان (به نام عصر مهدی موعود) به صورت تواتر معنوی به دست میآید:
نخست اینکه در این عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی، بیداد کرده و ستم همه جوامع بشری را فرا میگیرد و به صورت عامترین پدیده در روابط انسانها در میآید. از بُعد کیهانی هم عالم، به اتفاقات و پدیدههای پیشبینی نشده دچار میشود. دیگر اینکه پس از ظهور مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تحول عظیمی در جامعه واقع میشود؛ فساد و ظلم از میان میرود و توحید، عدل، رشد کامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد. معروفترین حدیث که با عبارات گوناگون نقل شده است، علامت اصلی دوران حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزمان را گستردگی عدالت در سراسر جهان بر میشمرد:
«خداوند، جهان را که از بیداد و تباهی آکنده شده است، به وسیله او از قسط و عدل پر میسازد».[۱۸]
در فرهنگ مسلمانان، افزون بر اصطلاح « علایم آخرالزمان» اصطلاح مشابه دیگری وجود دارد و آن «اشراط الساعة» یعنی علایم برپا شدن رستاخیز است. این اصطلاح، ویژه علایم وقوع قیامت است؛ ولی با بررسی روایاتی که ذیل این عنوان نقل شده است، میفهمیم که مضمون این روایات، مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد.[۱۹]
با وجود اشتراک در مضمون روایات این مطلب بین تمام مسلمانان در ادوار مختلف مسلم است که بین مسأله آخرالزمان و مسأله قیامت به صورت آشکار تفاوت است؛ زیرا به عقیده مسلمانان، قیامت؛ پس از فنای این عالم مادی است و پس از آن زندگی جاودانه است؛ اما دوره آخرالزمان، بخش پایانی همین دنیا است که در آن، جامعه و افراد، دچار تحولات عظیم میشوند.
تعبیر «الیوم الآخر» که در قرآن فراوان به کار رفته، مترادف جهان آخرت و ناظر به این واقعیت است که زندگی آن جهان، به دنبال حیات دنیایی و سرانجام آن است؛ لذا این اصطلاح نیز با بحث آخرالزمان مورد نظر، متفاوت است.[۲۰]
در نظر عدهای از مفسران متأخر، علاوه بر روایات، آیاتی نیز هست که آینده جوامع انسانی را بیان میکند و درباره حکومت توحید و عدل است. این عده از مفسران، معتقدند که آیات مربوط به استخلاف انسان و فرمانروا شدن نیکوکاران در زمین، وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل، آیاتی هستند که سرنوشت آینده بشریت را پیشگویی میکنند و مستقیماً به مسأله آخرالزمان مربوطند.[۲۱] چنین افرادی آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ میدانند. این مفسران، به فلسفه تاریخ انسان قایل بوده و درصدد کشف آن از دیدگاه اسلامند. در نظر ایشان، تحولات آخرالزمان که در روایات بیان شده، چیزی جز آینده طبیعی جامعه انسانی نیست. عصر آخرالزمان، عبارت از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان است. چنین آیندهای، امری است محتوم و مسلمانان باید منتظر آن باشند.
به نظر بعضی این انتظار هرگز نباید منفعلانه باشد؛ بلکه باید حالتی سراسر فعالیت و امیدواری باشد؛ زیرا انسانی که به امید آیندهای درخشان و تحقق تمام آرمانهای پیامبران است؛ باید دارای شور و آگاهی و سرشار از آمادگی باشد و با سعی و تلاش، خود و جامعه خود را برای چنین روزی مهیا کند. در چارچوب چنین برداشت فلسفیای، آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوعی انسان است که نه ممکن است پیش افتد و نه به عقب افکنده شود. نوع انسان، باید حرکت تکاملی تدریجی خود را که بر مبنای پیروزی تدریجی حق بر باطل صورت میگیرد، همواره دنبال کند تا به دوره آخرالزمان برسد.
در نقطه مقابل این تصور که طرحی برای فلسفه تاریخ است، در آثار بیشتر مسلمانان قدیم ـ اعم از شیعه و سنی ـ مسأله آخرالزمان ظاهراً به فلسفه تاریخ ربط داده نشده است. علمای قدیم نه در تفسیر آیات، سخن از تحول طبیعی جامعه انسانی به سوی حکومت توحید و عدل به میان آوردهاند و نه روایات آخرالزمان را به چنین فلسفهای برای تاریخ مربوط کردهاند. در نظر آنان، تحولات آخرالزمان، امری است غیرعادی که در آخرینبخش زندگی نوع انسان واقع میشود و به تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمیگردد؛ چون به نظر این افراد تاریخ، عبارت از مجموعه حوادث پراکنده و جدا از هم میباشد که هر دوره، اتفاقات ویژه خود را دارد و پس از مدتی آن دوره سپری میشود و بر این اساس هم، پیروزی حق بر باطل، ویژه دوره آخرالزمان است و نه فلسفهای که تاریخ براساس آن حرکت میکند. طبق این نظر، برخلاف آنچه در برداشت فلسفی از آخرالزمان دیده میشد، ممکن است هر قطعه از تاریخ نوع انسان، آخرالزمان باشد.
اما میان علمای قدیم نیز بین علمای شیعه و سنی اختلاف است؛ مفسران اهل سنت، آیات مربوط به پیروزی حق بر باطل و وعدههای الهی را بر پیروزیهای صدر اسلام حمل میکنند؛[۲۲] ولی علمای شیعه، آن آیات را به عصر مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ربط دادهاند.[۲۳]
به طور کلی میتوان گفت اعتقاد به آخرالزمان، میان همه فرقههای بزرگ اسلامی مورد پذیرش است؛ اما در اینکه تحولات آخرالزمان با ظهور مهدی موعود آغاز خواهد شد یا مصداق مهدی موعود، چه کسی است، اختلاف است. البته تفاوتی که بین شیعه و اهل تسنن وجود دارد این است که غیر شیعه، تحولات آخرالزمان را به قیام قیامت و مقدمه آن مربوط میدانند و به اشراط الساعة تعبیر میکنند؛[۲۴] ولی شیعه، آخرالزمان را مقولهای جدا از قیامت میداند و قایل است که آخرالزمان، قطعه آخر این عالم است و تحولاتی در این قطعه رخ میدهد که برخی مقدمه آخرالزمان است و برخی در متن آخرالزمان واقع میشود.
نتیجه:
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم آخرالزمان، عبارت از قطعه و دوره آخر عمر این نسل از بشر است که مقدمهای برای پایان این دوره عالم و سپس برپایی قیامت است؛ اما خود این دوره مدتی از عمر بشر را در بر میگیرد که با ظهور منجی و مصلح، بشر به تکامل و ترقی لایق خود نایل میشود و در نهایت، جهان رو به صلاح و رستگاری میرود؛ اگرچه قبل از این دوره و مقدم بر آن، جهان و زندگی بشری مدتی دستخوش تحولات و دگرگونیهایی میشود که از آنها با عنوان علایم آخرالزمان تعبیر میشود و بیشتر، بعد منفی دارند؛ فطرت سالم بشری از وجود آنها رنج میبرد و جوامع، دچار اضطراب میشوند.
پینوشتها:
[۱]. واقعه (۵۶): ۱۳ـ۱۴ و ۳۹ـ۴۰ و ۴۹؛ حجر (۱۵): ۲۴.
[۲]. اعراف (۷): ۱۲۸ـ۱۲۹؛ نور (۲۴): ۵۵؛ قصص (۲۸): ۵؛ فتح (۴۸): ۲۸.
[۳]. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۴۹.
[۴]. سنن ابوداوود، ج ۴، ص ۱۱۳.
[۵]. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۹.
[۶]. سنن احمد حنبل، ج ۳، ص ۵.
[۷]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۵ـ۲۷۸.
[۸]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۵۸۱؛ اشراط الساعة، ص ۸۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۸۱ به بعد.
[۹]. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵.
[۱۰]. الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۱۴.
[۱۱]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ زخرف (۴۳): ۸۵.
[۱۲]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ احزاب (۳۳): ۶۳؛ زخرف (۴۳): ۸۵.
[۱۳]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۷، ج ۹ و ص ۳۱۹ و ج ۱۲، ص ۲۸۲ و ج ۱۴، ص ۸۳ و ج ۱۵، ص ۲۰۳ و ج ۱۶، ص ۱۸ ـ ۲۱ و ج ۲۰، ص ۲۲۲ و ج ۲۱، ص ۳۱۷ و ۳۵۱ و ج ۴۰، ص ۱۷۷.
[۱۴]. التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۰۴.
[۱۵]. تفسیر فرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۱۰۹.
[۱۶]. آیه ۱۸.
[۱۷]. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۴؛ تقسیر قرطبی، ج ۸، جزء ۱۶، ص ۱۷۲.
[۱۸]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۶؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۳۶.
[۱۹]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳؛ اشراط السّاعة، ص۲۹ ـ ۴۰.
[۲۰]. التحقیق، ج ۱، ص ۴۶؛ هزاره گرایی، ص ۲۱.
[۲۱]. المنار، ج ۹، ص ۸۰؛ تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۳۳۰؛ فی ظلال القرآن، ذیل اعراف(۷): ۱۲۸؛ انبیاء (۲۱): ۱۰۵؛ صافات (۳۷): ۱۷۱ـ۱۷۵.
[۲۲]. مانند آیه ۵۵ سوره نور که میفرماید: « خداوند به افرادی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده داد که آنها را در روی زمین،
خلیفه قرار دهد؛ آنچنان که گذشتگان را خلیفه قرار داد. و دین آنها را مستقر کند و ترسشان را به ایمنی مبدّل سازد».
[۲۳]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۸۳ ـ ۲۸۴ و ج۸، ص۱۲۹.
[۲۴]. شرح مقاصد، ج ۵، ص ۳۱۵ ـ ۳۲۰.
همکاری ایران با روسیه، چین و اعضای شانگهای میتواند قدرتهای جدیدی پدید آورد
آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور در حاشیه شرکت در هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک گفتگویی با شبکه ملی تلویزیون چین (CCTV ) و شبکه جهانی تلویزیون چین (CGTN) داشت که متن کامل این گفتگو در ادامه منتشر میشود:
خبرنگار: عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای را خدمتتان تبریک میگویم. به نظر شما اهمیت این عضویت برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟
رئیسجمهور: بسمالله الرحمن الرحیم. ابتدا لازم میدانم که عرض سلامی به همکارانتان و همه بینندگان عزیز و گرامی داشته باشم. عضویت رسمی ایران در سازمان شانگهای فرصت متقابلی برای جمهوری اسلامی ایران و سازمان شانگهای است. کشورهای عضو سازمان شانگهای و جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهایی دارند که با این عضویت میتوانند از پتانسیل یکدیگر استفاده کنند.
با وجود عضویت کشورهایی همچون چین، روسیه، هند و کشورهای آسیای مرکزی میتوان گفت امروز بخش قابل توجهی از اقتصاد و ثروت جهان مربوط به کشورهای عضو شانگهای است. به نظرم حضور در سازمان همکاری شانگهای زمینه خوبی برای ارتباط میان ایران و سایر کشورهای عضو است و حتما از این ظرفیت در جهت تقویت و رشد اقتصادی ایران و سازمان شانگهای استفاده خواهد شد. من از همه کشورهای عضو به ویژه چین که زمینه عضویت دائمی ایران را فراهم کردند، تشکر میکنم.
خبرنگار: در نطق خودتان در مجمع عمومی سازمان ملل فرمودید که دنیا وارد یک دوره جدیدی میشود و دوره سلطه را پشت سر میگذاریم و با چندجانبهگرایی و رویه و چشمانداز جدید میتوانیم اتحادهای مفیدتری را شاهد باشیم. برای ایران در این چارچوب چه افقی را میبینید؟
رئیسجمهور: مردم دنیا خاطرات بدی نسبت به عصر قدیم یا دوره کهنه دارند. دوره کهنه دوره سلطهطلبی، یکجانبهگرایی، تجاوز به حقوق حقه بسیاری از ملتها بود. ما فکر میکنیم عصر جدید، عصر چندجانبهگرایی و تشکیل مجموعههای مولد قدرت جدید است. همکاری ایران با روسیه، چین و سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اوراسیا و سازمان همکاریهای اکو میتواند قدرتهای جدیدی پدید آورد.
همکاری ایران و چین میتواند قدرت جدیدی را رقم بزند، به نظر من این همکاری میتواند در جهت نفی یکجانبهگرایی در دنیا باشد.
خبرنگار: ایران قرن بیست و یکم را چگونه تجسم میکنید؟
رئیسجمهور: شاخصهای مهمی ترسیم شده است که اقداماتی که ایران اسلامی انجام میدهد با این شاخصها سنجیده میشود. در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی تدوین و اعلام کردند، چشمانداز دقیقی برای آینده ایران ترسیم شده است تا مثلا در مسائلی چون استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، سبک زندگی مردم ایران، علم و فناوری و در همه حوزهها ایران بتواند در جهت رسیدن به این اهداف مهم حرکت کند.
مثال میزنم؛ ما از ابتدای دولت رشد اقتصادی 8 درصد را هدفگذاری کردیم و به دنبال آن هستیم که در گام اول به رشد اقتصادی 8 درصد برسیم. ما برای رسیدن به یک ایران قوی در قرن بیست و یکم نیازمند برنامه برای رسیدن به اهداف و شاخصهای بیانیه گام دوم انقلاب هستیم. ما در دولت برنامه تحول داریم و این کار تحولی را ادامه میدهیم تا به آن اهداف مهم نزدیک و نزدیکتر شویم.
ممکن است برخی تصور کنند که آیا میتوان به آن نقطه رسید؟ پاسخ این است که آری؛ ما میتوانیم. مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی قهرمان مبارزه با تروریسم، مکتب «ما میتوانیم» بود. سوال این است که علیرغم این تهدیدها و تحریمها آیا امکان دستیابی به رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و استقلال در همه حوزههای کشاورزی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد؟ جواب این است که ما میتوانیم. ما با اراده و امید به آینده بسیار روشن حرکت میکنیم.
خبرنگار: در مورد یکی از مهمترین مطالبی که در نیویورک مورد گفتگو قرار گرفته یعنی موضوع تحریمها صحبت کنید.
رئیسجمهور: روابط ایران با کشورهای منطقه از جمله چین میتواند بسیاری از این تهدیدها و تحریمها را خنثی کند. تا دیروز آمریکاییها تحمیل مقاصد خود به دیگر کشورها را از طریق لشکرکشی نظامی دنبال میکردند اما امروز تحریم حربهای برای تهدید کشورها و دولتها است. امروز همان لشکرکشی نظامی به تحریم تبدیل شده است.
در واقع تحریم جنگی علیه ملتها است، اما ارتباط کشورهای تحریم شده میتواند تحریمهای آمریکایی را خثی کند. ارتباط ایران، چین و روسیه و کشورهای دیگر که در حال تحریم از سوی آمریکا هستند، میتواند باعث خنثیسازی تحریمها شود.
ما علیرغم تحریمهایی که تاکنون بوده پیشرفتهای بسیار خوبی در کشور داشتهایم. آمریکاییها فکر نمیکردند که چنین پیشرفتهایی نصیب جمهوری اسلامی شود، اما ما مصمم هستیم که علیرغم تحریمها در همه حوزهها کشور را پیش ببریم و یقین داریم که با اراده استوار و تعامل با دوستانمان در منطقه مانند چین و کشورهای آسیای مرکزی این تحریمها را کاملا خنثی کنیم.
خبرنگار: مانع اصلی احیای برجام چیست؟
رئیسجمهور: ما به یک توافق خوب و عادلانه تمایل داریم. آمریکاییها باید تصمیم بگیرند به تعهدات خود عمل کنند. فکر میکنیم اگر آمریکاییها به تعهدات خود عمل کنند، تحریمها را بردارند و تضمینهای لازم را به ایران بدهند تا با نقض برجام، به تعهدات خود پشت پا نزنند، دستیابی به توافق خوب امکانپذیر است.
این توافق جدیدی نیست، همان برجام است، لکن در برجام دو اشکال ایجاد شد. یکی اینکه آمریکاییها خارج شدند و دوم آنکه اروپاییها به تعهد خود عمل نکردند. اگر آمریکاییها و اروپاییها به تعهد خود عمل کنند فکر میکنم زمینه برای توافق خوب وجود دارد.
خبرنگار: صحبتی داشته باشیم در رابطه با حوادث اخیر در ایران. خانم جوانی طبق گزارشات جانش را از دست داده که باعث تظاهرات در شهرها شده است. شما دستور تحقیقات و پیگیری لازم را دادید، وضعیت این تحقیقات چیست و چه میخواهید به آن تظاهرکنندگان بگویید؟
رئیسجمهور: از مراجع ذیربط خواستهام که موضوع از دست دادن جان این خانم به طور جدی و دقیق پیگیری شود. گروههای مختلفی این موضوع را بررسی میکنند تا مشخص شود آیا قصور یا تقصیری در این قضیه بوده یا فوت ایشان به شکل طبیعی اتفاق افتاده است. این موضوع در حال بررسی است. من نمیخواهم اظهارنظر قطعی کنم لکن یک گروه از مجلس ایران این موضوع را بررسی کردند و گفتند ضرب و شتمی نبوده و عوارض جسمی خودِ خانم باعث فوت شده است.
این خانم قبلا دو بار جراحی شده و اسناد پزشکی او هم موجود است. یک گروه هم از طرف پزشکی قانونی این موضوع را بررسی کردند. پزشکی قانونی هم قریب به همین نظر را دادند، اما من الان نظر قطعی نمیدهم و اظهارنظر قطعی را به قاضی و دستگاه قضایی واگذار میکنم. آنها نظر قطعی میدهند.
اما نکته اینجاست که از این دست حوادث در غرب هم اتفاق میافتد. میبینید طبق اعلام روزنامه گاردین در 28 هفته بیش از 80 زن در کشور انگلیس جان خود را در اثر نوع برخورد پلیس با آنها از دست دادهاند. چه کسی این مسئله را بررسی کرد که علت این حوادث چیست؟ در همین آمریکا در سال گذشته بیش از هزار نفر به دست پلیس کشته شدند، چه کسی رفت بررسی کند که این هزار نفر چگونه به دست پلیس کشته شدند!
ما معتقدیم که حفظ حقوق بشر جزو ذات جمهوری اسلامی است، یعنی چه کسی بخواهد، چه نخواهد، ما هم به اعتبار ماموریت الهی و هم ماموریتی که از طرف مردم به ما محول شده خودمان را موظف به حفظ جان انسانها میدانیم و نسبت به مال و حقوق انسانها حتما این کار را میکنیم. اما سوال این است چرا آنهایی که امروز فریادشان بلند است، استانداردهای دوگانه را دنبال میکنند. یک جا حقوق انسان هست یک جا نیست؟!
نسبت به این خانم دغدغه حقوق انسان دارند اما نسبت به آن خانمهای دیگر چه؟ نسبت به آن هزار نفر چه؟ نسبت به بسیاری از مصادیق نقض حقوق بشری که در دنیای امروز اتفاق میافتد چه؟(نسبت به) آنچه که در فلسطین اتفاق میافتد چه؟
آمریکاییها دو دهه در افغانستان حضور داشتند، جز جنگ و خونریزی و کشتن زن و کودک هیچ چیز باقی نمانده است. فقط 35 هزار کودک معلول شدهاند. چه کسی جواب اینها را میدهد؟ اینها حقوق انسان نیست؟ کسی درباره اینها نباید تحقیق کند؟ کسی نباید از اینها سوال کند که نتیجه دو دهه حضور آمریکاییها و ناتو در افغانستان چه بوده است؟ این حضور چه آبادانی برای افغانستان آورده است؟ جز جنگ و خونریزی و جز بدبختی برای مردم افغانستان چیز دیگری آورده است؟ اینها حقوق انسان نیست؟ چرا حقوق انسان در افغانستان بررسی نمیشود؟
آنچه که در ایران دارد اتفاق میافتد، یکی بحث مطالبات یا اعتراضها است. دولت و مسئولین همواره برای اعتراضها احترام قائل هستند. ممکن است اعتراضات صنفی واقع شود و اقشار اعتراض کنند، اشکالی ندارد! بیان خواسته اشکالی ندارد، اما آنچه که امروز دارد واقع میشود تحریکی است که از جانب کشورهای غربی و رسانههایشان صورت میگیرد و مردم را دعوت به اغتشاش میکنند.
میخواهند روی موج خواستههای مردم سوار شوند و یک رفتار سیاسی در جهت ضدیت با نظام جمهوری اسلامی میکنند. افرادی را تحریک و آنها را دعوت به اغتشاش میکنند. اغتشاش در هیچ کشوری قابل قبول نیست. هیچ دولتی قبول نمیکند نظم کشور او به هم بخورد. «ایجاد آتش سوزی» و «به خطر انداختن جان مردم» اعتراض نیست. اعتراض و بیان مطالبات همواره مورد توجه قرار گرفته است. اصلا ایران کشور آزادی بیان است. وقتی رسانههای آمریکایی و اروپایی مردم را به اغتشاش تشویق میکنند این یعنی ناامنی، قتل و خونریزی. این دیگر اعتراض نیست، این بر هم زدن نظم کشور است و طبیعتا این موضوع قابل تحمل نیست.
پس اینجا سه مسئله هست: یک؛ مسئله خانمی که برای او حادثهای اتفاق افتاده است که حتما پیگیری میشود. حق هیچکس نباید ضایع شود. من به پدر ایشان زنگ زدم و گفتم که خاطرتان جمع باشد که ما موضوع را پیگیری میکنیم. ایشان هم در مصاحبهای گفت از وقتی که رئیس جمهور با من تماس گرفت قوت قلب پیدا کردم که حتما ایشان پیگیری میکنند.
مردم به من اعتماد دارند. این اعتماد مردم سرمایهای برای بنده است. وقتی وعده کردم، پیگیری میکنم، مجدانه هم پیگیری خواهم کرد. گفتم این دخترخانم مثل دختر خودِ من میماند، همه دخترهای ایران دختران ما هستند.
دو؛، اعتراض که شنیدنی است. این جزو برنامههای ماست و همواره این حرفها شنیده میشود.
سوم؛ موجسواری است که غربیها میخواهند، که ربطی به دو مورد قبلی ندارد. اجازه نمیدهیم ضد ایران و ضد نظام جمهوری اسلامی موج سواری کنند. امروز آمریکاییها و غربیها میخواهند روی موج اعتراض سوار شوند و اغتشاش ایجاد کنند؛ طبیعتا این موضوع تحمل نمیشود.
خبرنگار: جنابعالی با رئیس جمهور چین آقای «شیجین پینگ» در سمرقند دیدار داشتید و همچنین چندین بار بصورت تلفنی با یکدیگر گفتگو کردهاید. نظرتان درباره ایشان چیست و با توجه به بعضی از مطالب بینالمللی چه دیدی نسبت به ایشان دارید؟
رئیسجمهور: فکر میکنم کشور دوست ما چین در دوران مدیریت آقای شی جین پینگ گامهای بلندی در جهت رشد اقتصادی برداشته است و همچنین تدابیر ایشان در روابط بین کشورهای منطقه زمینه خوبی ایجاد کرده است.
در زمینه ارتقای روابط ایران و چین نیز در دوره مدیریت ایشان و با ملاقاتی که با رئیس جمهور چین داشتیم زمینه همکاریهای بهتری فراهم و یک نقطه عطفی ایجاد شده است.
امروز با به حاشیه رانده شدن ویروس کرونا و رفع محدودیتی که ایجاد شده بود، زمینه سفر به چین به منظور تحکیم روابط دو کشور آماده شده است. من هم از ایشان برای سفر به تهران دعوت کردم که قرار شد پس از سفر بنده به پکن، سفر ایشان به تهران هم انجام شود. توافق کردیم که سطح روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور ارتقا پیدا کند.
خبرنگار: بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین به زودی آغاز میشود که برای ما جلسه مهمی است. چه انتظاری در رابطه چین و ایران پس از برگزاری این کنگره وجود دارد؟
رئیسجمهور: بنده در دیدار با آقای «شی جین پینگ» هم (برای برگزاری موفق کنگره) آرزوی موفقیت کردم و گفتم امیدوارم که در این نشست مهم تصمیماتی در جهت ارتقای چین و نیز توسعه روابط تهران - پکن گرفته شود. امروز ارتباطات ما با کشور چین یک ارتباطات معمولی مثل سایر کشورها نیست.
ارتباط ما با این کشور ارتباطی بسیار قدیمی و راهبردی است. ما برنامه همکاری جامع 25 ساله را با چین امضا کردیم. ممکن است برخی از این برنامه ناراحت شوند، اما اشکالی ندارد، چرا که ما مصمم هستیم برنامه جامع همکاری بین ایران و چین با جدیت اجرایی شود. در دیداری که در حاشیه نشست شانگهای در سمرقند با یکدیگر داشتیم نیز تاکید کردیم که این برنامه باید به سرعت اجرایی شود.
خبرنگار: روز اول اکتبر روز اول سال نو تقویم چینی است. پیامتان را در رابطه با این جشن سال نو به مردم چین برسانید.
رئیسجمهور: به مردم چین سال جدید را تبریک میگویم. امیدوارم که در سال نو در همه عرصههای زندگی همراه با نوآوری، خلاقیت، ابتکار و پشتکاری که چینیها همیشه دارند، موفق باشند. پشتکار آنها باعث شده که امروز چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و سیاسی توانایی قابل توجهی را بروز دهد.
من اطمینان دارم با مدیریت مدیران امروز در چین و با پشتکار مردم این کشور که معروف به تلاش و خستگیناپذیری هستند، بتوانید با خلاقیت و با ابتکار عمل خود عرصههای مختلفی را در دنیا دنبال کنید و با همکاری و همراهی با مردم منطقه گامهای بلندی را در جهت پیشرفت چین در عصر جدید بردارید.
بیانات در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
بسیار خرسندم و خدا را شاکرم که بعد از یک تعطیلی نسبتاً طولانی در دیدار حضوری با شما جوانان عزیز و دانشآموختگان و سردوشیبگیران، امسال در این روز این توفیق مجدّداً دست داد. ورود چند هزار جوان به نیروهای مسلّح یک مژده است، یک بشارت است که هر سال تکرار میشود. چه جوانهایی که دانشآموختهی دانشگاهها هستند و درجهی افسری میگیرند و وارد میشوند، مشغول کار میشوند، چه کسانی که وارد دانشگاه میشوند و سردوشی میگیرند و مشغول تحصیل میشوند، هر کدام به نحوی روحیهی جدیدی را به نیروهای مسلّح تزریق میکنند. این ورود جوانها دارای پیام نوسازی و استحکام است؛ جوانها هر جا که وارد میشوند، در هر مجموعهای، در هر سازمانی که وارد بشوند، در واقع پیام استحکام و نوسازی آن مرکز را با خود همراه دارند. حضور جوانان ایرانی در همهی زمینهها امیدآفرین است؛ یعنی در بخشهای گوناگون علمی، اقتصادی، سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و غیره، هر جا جوانها وارد میشوند، با خودشان مژدهی امید و نوسازی و نوآوری را به همراه میآورند.
امروز یک جریان تبلیغاتی گمراهکنندهای وجود دارد که میخواهد عکس این را تبلیغ بکند؛ همّت این جریان تبلیغاتی این است که وانمود کند جوان ایرانی از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند؛ این را یک جریان تبلیغاتی دارند بشدّت دنبال میکنند. این، عکس واقعیّت است؛ درست نقطهی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل جوان ما در همهی عرصهها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم انشاءالله همین جور خواهد بود: چه در دفاع از میهن، چه در دفاع از امنیّت، چه در کمک به جبههی مقاومت در کلّ منطقه ــ در همین حرکت عظیم و مقدّس دفاع از حرم ــ چه در خدمات اجتماعی، چه در پیشرفتهای علمی ــ که شما که نگاه میکنید، پیشرفتهای علمی در هر نقطهای در واقع بر دوش جوانها است و آنها هستند که پیشران این حرکتند ــ چه در همهی آئینهای مذهبی، این راهپیمایی اربعین ــ چه میلیونها جوان ایرانی که رفتند و راه نجف تا کربلا را طی کردند و چه میلیونها جوانی که در خود کشور، در شهرها، به عنوان اربعین، به عنوان دورافتادگان از آن سرمنزلِ بشارت و معنویّت راهپیمایی کردند ــ چه در میدان تولید و ابتکار که خبرهای آن را در تلویزیون مشاهده میکنید که هر روزی در یک بخشی از بخشهای تولید کشور و صنعت کشور یک حرکت جدیدی را جوانهای ما دارند ارائه میدهند، چه در مقابلهی با بیماری همهگیر و چه در نهضت کمک مؤمنانه، چه در جهاد فرهنگی، چه در امداد به مناسبت حوادث طبیعی، سیل و زلزله و امثال اینها؛ در همه جا که شما نگاه میکنید، حضور جوانان را به صورت پُررنگ میبینید. این جوان نمیتواند ناامید باشد، این جوان نمیتواند گسستهی از ارزشها باشد، این جوان یک نیروی خستگیناپذیر در وسط جبهه است و البتّه جوانان انقلابی و باایمان در همهی این موارد پیشتاز بودند. این وضع جوانها است.
خب، با این نگاه اگر حضور شما را ــ که در این دانشگاه امام حسن مجتبیٰ اجتماع کردهاید و در دانشگاههای دیگر دارند میشنوند این سخن را ــ مشاهده کنیم، حضور شما و ورود شما در نیروهای مسلّح یک ثروت بزرگ است؛ حضور شما یک ثروت بزرگ است، البتّه در کنار تجربهی پیشکسوتان و دانشِ فرماندهان.
تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستونهای محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستونهای محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایهی پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دلها مایهی استحکام ملّی است؛ حکومت برخاستهی از مردم و متّکی به مردم مایهی سربلندی یک کشور است؛ همهی اینها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیلهی مهمّی برای تقویت بنیهی کشور است. این عوامل گوناگون میتوانند کشور را از آسیبها و دشمنیها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همهی کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همهی کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبهرو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود.
این را من همیشه گفتهام، باز هم تکرار میکنم: قدرت دفاعی باید تقویت بشود. بخشی از سوی بیرون نیروهای مسلّح، بخشی از سوی درون نیروهای مسلّح؛ من به این دوّمی میپردازم. مسئولان نیروهای مسلّح باید راهکارهای نو و روزآمد را برای تقویت نیروهای مسلّح در پیش بگیرند که از جملهی آنها هوشمندسازی در آموزشها و در ابزارهای نظامی است که بحمدالله در نیروهای مسلّح ما شروع شده، لکن میدان کار هنوز خیلی باز است. امروز هوشمندسازیِ تمامِ حرکاتِ نیروهای مسلّح از جمله ابزارهای نظامی، سلاح و حتّی مهمّات یکی از مسائل مهم است. یا پیشرفتهای پژوهشی و علمی در نیروهای مسلّح که این، تقویت نیروهای مسلّح است. یا طرّاحی بازیهای پیچیدهی جنگ ترکیبی. امروز جنگهای دنیا جنگهای ترکیبی است. میدانید؛ جنگ سخت و جنگ نرم و جنگ فکری و جنگ فرهنگی و جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و امثال اینها با همدیگر مایهی تهاجم به یک ملّت یا یک کشور است. بازیهای جنگ بایستی بتواند همهی این لایهها را با شیوههای نو، با شیوههای روزآمد، انشاءالله تأمین کند.
خب، مسئولیّت اصلی نیروهای مسلّح چیست؟ حراست از امنیّت ملّی؛ این، آن چیزی است که شما جوانها که تازه وارد این راه شدهاید، باید به آن ببالید، باید افتخار کنید، سربلند باشید. مسئولیّت نیروهای مسلّح، مسئولیّت امنیّت عمومی کشور است. «امنیّت» یعنی چه؟ امنیّت زیرساخت همهی ابعاد زندگی یک جامعه است، یک زیرساخت عمومی است؛ از مسائل شخصی بگیرید، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل عمومی، تا مسائل خارجی؛ امنیّت زیرساخت همهی اینها است. در مسائل شخصی، معنای امنیّت این است که شما شب بتوانی با خیال راحت در خانهی خودت بخوابی، صبح بتوانی با خیال راحت و بدون دغدغه فرزندت را به مدرسه بفرستی، بتوانی به محلّ کسب و کار بروی، بتوانی بدون دغدغه به نماز جمعه بروی. ببینید، به آن کشورهایی نگاه کنید که این بیدغدغگی را ندارند در هیچ کدام از این مراحل؛ نه شب با خیال راحت میتوانند بخوابند، نه روز میتوانند سر کار بروند، نه میتوانند با خیال راحت به تماشای بازیهای ورزشی بروند، نه میتوانند به نماز جمعه بروند، نه میتوانند به مسافرت بروند. مخصوص کشورهای کوچک هم نیست؛ در کشورهای بزرگ، از همه بدتر آمریکا، در رستوران امنیّت نیست، در دانشگاه امنیّت نیست، در مدرسهی کودکان امنیّت نیست، در فروشگاه امنیّت نیست. «امنیّت» در مسائل شخصی یعنی این؛ یعنی شما بتوانید خودتان، فرزندانتان، خانوادهتان با احساس امنیّت زندگی کنید؛ کارتان، کسبتان، مسافرتتان، تفریحتان همراه با امنیّت باشد.
در مسائل عمومیتر، در دانشگاه یا حوزهی علمیّه یا پژوهشکده یا اندیشکده؛ بتوانید بنشینید فکر کنید، کار کنید، تحقیق کنید، مطالعه کنید؛ بدون امنیّت نمیشود. امنیّت اگر نبود، این پیشرفتها حاصل نمیشد؛ هر جایی که پیشرفتی حاصل شده است به برکت وجود امنیّت بوده است؛ بدون امنیّت، کار دشوار میشود، سخت میشود. تا سرمایهگذاری اقتصادی؛ [اگر] بخواهید برای پیشرفت اقتصادی کشور سرمایهگذاری کنید، بدون امنیّت نمیشود؛ ترانزیت بدون امنیّت نمیشود، تولید بدون امنیّت نمیشود؛ امنیّت زیرساخت همهی این چیزها است.
خب سازمانهای مسلّح، تأمینکنندهی این نیاز همیشگی و همهجایی برای کشور و برای عموم مردم جامعه هستند؛ این، کم افتخاری نیست. ارتش یک جور، سپاه یک جور، سازمان انتظامی یک جور، بسیج یک جور، هر کدام به نحوی تأمینکنندهی امنیّت هستند. آن کسی که به پاسگاه پلیس حمله میکند، [دارد] به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که به پایگاه بسیج حمله میکند، دارد به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که در اظهارات، در سخنرانی، در گفتگوها ارتش را یا سپاه را مورد طعن قرار میدهد، به امنیّت کشور دارد اهانت میکند. تضعیف سازمانهای نیروهای مسلّح، تضعیف امنیّت کشور است. تضعیف پلیس به معنای تقویت مجرمین است. پلیس موظّف است در مقابل مجرم بِایستد، امنیّت آحاد مردم را تأمین کند. آن کسی که به پلیس حمله میکند، در واقع مردم را بیدفاع میگذارد در مقابل مجرمین، در مقابل اراذل و اوباش، در مقابل دزد، در مقابل زورگیر. امتیاز بزرگ کشور ما این است که امنیّتی که داریم، امنیّت درونزا است. فرق دارد که یک کشوری، یک ملّتی، از درون خود، با نیروهای خود، با قدرت خود، با اندیشه و فکر خود برای خودش امنیّت ایجاد کند، یا یکی از بیرون بیاید بگوید من برای شما امنیّت ایجاد میکنم، شما را حفظ میکنم؛ مثل کسی که از گاوِ شیردهِ خودش حراست میکند؛ خیلی با هم فرق دارند. امنیّت ما درونزا است. ما به هیچ کس برای امنیّت خودمان متّکی نیستیم. ما با نیروی خداداد، به لطف الهی، به توفیق پروردگار، به پشتیبانی ولیّعصر (ارواحنا فداه)، به پشتیبانی ملّت، با ایستادگی مسئولان نیروهای مسلّح، این امنیّت را توانستهایم به وجود بیاوریم و حفظ کنیم. آن که به نیروی خارجی متّکی است، همان نیروی خارجی او را در روز مبادا وا خواهد گذاشت؛ نه میتواند و نه میخواهد از او حراست کند و حفاظت کند. خب، این جملاتی دربارهی مسائل نیروهای مسلّح؛ اینها را به یاد داشته باشید؛ افتخار کنید، دنبال این حرکت کنید، کارتان را کاری مطابق رضای خدا بدانید و برای خدا این کار را دنبال کنید.
و امّا چند جمله دربارهی حوادث اخیر. اوّلین چیزی که من میخواهم بگویم، این است که در این حوادثِ چند روز اخیر، بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملّت ایران ظلم شد؛ ظلم کردند. البتّه ملّت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر کاملاً قوی ظاهر شد؛ مثل همیشه، مثل گذشته؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آن که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملّت شجاع و مؤمن ایران است؛ وارد میدان میشوند؛ و وارد میدان شدند. بله، ملّت ایران، مظلوم است امّا قوی است؛ مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متّقیان، سرور خودش علی (علیه السّلام) که قویترین بود و مظلومترین.
در این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت؛ خب حادثهی تلخی بود، دل ما هم سوخت، ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچ گونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدّهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیّت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجّبه بکشند، مسجد و حسینیّه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. واکنش به یک قضیّهای که حالا تأسّفآور هم هست، موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد؛ این حرکات عادّی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی داشت؛ این اغتشاش برنامهریزیشده بود. اگر قضیّهی این دختر جوان هم نبود، یک بهانهی دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اوّل مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامهریزی کرده؟ بنده بصراحت میگویم این برنامهریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنبالهروهای آنها است؛ نشستهاند برنامهریزی کردهاند. عَمَله و مزدوران و حقوقبگیران آنها، بعضی از ایرانیهای خائن هم که در بیرون از کشور هستند، به اینها کمک کردند.
بعضیها تا ما میگوییم «فلان حادثه را دشمن خارجی ایجاد کرده»، روی این کلمهی «دشمن خارجی» کأنّه حسّاسیّت دارند؛ تا میگوییم «آقا! این کار، کار خارجیها بود، کار دشمنان خارجی بود»، فوراً سینه سپر میکنند برای دفاع از سازمان جاسوسی آمریکا یا صهیونیستها! انواع تحلیل را، انواع لفّاظیهای مغالطهآمیز را وسط میکشند برای اینکه اثبات کنند که نه، پای خارجیها، دست خارجیها در این قضیّه وجود نداشته. در دنیا خیلی اغتشاشات به وجود میآید؛ خب شما نگاه کنید در اروپا، در فرانسه، هر چند وقت یک بار یک اغتشاش مفصّل در خیابانهای پاریس به راه میافتد؛ من سؤال میکنم که آیا سابقه دارد رئیسجمهور آمریکا و مجلس نمایندگان آمریکا از اغتشاشگران حمایت بکنند؟ آیا سابقه دارد که پیام بفرستند که ما در کنار شما هستیم؟ آیا سابقه دارد که رسانههای جمعیِ وابستهی به سرمایهداریِ آمریکا و دولت آمریکا و مزدوران آنها مثل متأسّفانه بعضی از دولتهای منطقه، از جمله دولت سعودی، به راه بیفتند برای اینکه از اغتشاشگر حمایت بکنند؟ چنین چیزی سابقه دارد؟ سابقه دارد که اعلان کنند ما فلان سختافزار و فلان نرمافزار اینترنتی را در اختیار اغتشاشگران قرار میدهیم تا بتوانند با هم راحت ارتباط برقرار کنند و کارشان را دنبال کنند؟ چنین چیزی در هیچ جای دنیا، در هیچ یک از کشورها سابقه دارد؟ امّا اینجا اتّفاق افتاد؛ نه یک بار، نه دو بار، بارها و بارها. خب، چطور شما دست خارجی را نمیبینید؟ چطور انسان هوشمند احساس نکند که پشت صحنهی این حوادث دستهای دیگری در کارند، سیاستهای دیگری در کارند؟
البتّه آنها بدروغ اظهار تأثّر میکنند برای اینکه یک نفری از دنیا رفته؛ [امّا] دروغ میگویند و به هیچ وجه متأثّر نیستند؛ خوشحالند، شادمانند برای اینکه یک بهانهای به دست آوردند تا بتوانند حادثهآفرینی کنند؛ دروغ میگویند. اینجا مسئولان سه قوّه اظهار تأسّف کردند، همدردی کردند با اینها؛ خب، بعد عناصر خاصّی که حالا من اشاره خواهم کرد، افراد دیگری را به قتل میرسانند، بدون جرم، بدون جنایت. قوّهی قضائیّه قول داد کار را تا نهایت دنبال کند؛ خیلی خب، تحقیق یعنی همین؛ یعنی کار را دنبال کنند، ببینند، نتیجه معلوم بشود، ببینیم مقصّری وجود دارد یا ندارد و مقصّر کیست. چطور شما یک سازمان را، یک مجموعهی عظیم خدمتگزار را، مورد تهمت قرار میدهید، مورد اهانت قرار میدهید برای احتمال اینکه یک خطائی از یک نفر یا دو نفر سر زده باشد که آن هم یقینی نیست و تحقیق نشده است؟ هیچ منطقی پشت سر این حرف نیست؛ این جز کار دستگاههای جاسوسی، جز کار سیاستمداران خبیث عنود خارجی هیچ عامل دیگری ندارد.
خب، حالا انگیزهی دولتهای خارجی چیست؟ آنچه بنده احساس میکنم، انگیزهی آنها این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همهجانبه است و این را نمیتوانند تحمّل کنند؛ این را احساس میکنند، میبینند. میبینند که بحمدالله بعضی از گرههای قدیمی در حال گشوده شدن است. البتّه کشور خیلی مشکل دارد، بر بعضی از این مشکلات سالها گذشته، [امّا] حرکت جدّیای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات، برای گشودن این گرهها. حرکت به سمت پیشرفت را میبینند که شتاب گرفته در کشور؛ این واقعیّتی است. در همهی بخشها یک حرکت شتابندهای را انسان مشاهده میکند، احساس میکند؛ این را آنها هم احساس میکنند. آنها نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. میبینند که کارخانههای نیمهتعطیل به کار افتاده، میبینند که دانشبنیانها فعّال شدهاند، میبینند که تولیدات پیشرفته در بعضی از بخشها روزبهروز خود را دارد نشان میدهد، میبینند که کارهایی دارد انجام میگیرد که میتواند تهاجم تحریم را ــ که تنها اسلحهی دشمن فعلاً تحریم است ــ خنثی کند؛ این را مشاهده میکنند. برای اینکه این حرکت را متوقّف کنند، نشستهاند برنامهریزی کردهاند؛ برنامهریزی کردهاند برای دانشگاه، برنامهریزی کردهاند برای خیابان؛ برنامهریزی کردهاند؛ دشمن برنامهریزی کرده که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب کشور، در جنوب شرق کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرمکننده است؛ اینها کارهایی است که برای این دارد ایجاد میشود و تحریک میشود که حرکت پیشروندهی کشور را متوقّف کنند. البتّه اشتباه میکنند؛ هم در شمال غرب اشتباه میکنند، هم در جنوب شرق اشتباه میکنند. من در میان قوم بلوچ زندگی کردهام؛ جزو اقوام وفادار عمیق به انقلاب اسلامی و به جمهوری اسلامیاند. قوم کُرد یکی از پیشرفتهترین اقوام ایرانیاند؛ علاقهمند به میهنشان، علاقهمند به اسلامشان، علاقهمند به نظام اسلامیشان. نقشهی آنها نخواهد گرفت، امّا آنها زهر خودشان را میریزند، کار خودشان را میکنند.
این [کارها] نشاندهندهی باطن دشمنان ما است. آن دشمنی که در اظهارات دیپلماسی میگوید ما قصد تهاجم به ایران را نداریم، ما قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی را نداریم، ما با شما دشمنی نداریم و با ملّت ایران موافقیم، باطنش این [چیزی] است که مشاهده میکنید؛ باطنش توطئه است، باطنش ایجاد اغتشاش است، باطنش نابود کردن امنیّت کشور است، باطنش تحریک هیجان کسانی است که با یک هیجانی ممکن است تحریک بشوند و بیایند وسط خیابان؛ باطنش این است.
آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است. همهی بحث آنها، همهی دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست؛ البتّه با جمهوری اسلامی بشدّت و عمیقاً دشمنند، در این شکّی نیست، امّا بدون جمهوری اسلامی هم با ایرانی که قوی باشد مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند. آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند: گاو شیرده و مطیع اوامر آنها که شاه مملکت برای یک تصمیم، ناچار بشود سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا را بخواهد و از او کسب تکلیف بکند! این ننگ را ملّت ایران چگونه میتواند تحمّل بکند؟ آنها این را میخواهند؛ با ایران مخالفند.
خب؛ عرض کردیم که این زورگویان اینها هستند، فرمان دست اینهایی است که پشت صحنه هستند. بنابراین، دعوا بر سر مسئلهی باحجاب و بدحجاب نیست؛ دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان نیست؛ دعوا اینها نیست. خیلی از این کسانی که حجاب کاملی هم ندارند، جزو هواداران جدّی نظام جمهوری اسلامی هستند؛ شما میبینید در مراسم مذهبی، در مراسم انقلابی، اینها شرکت میکنند؛ بحث سر اینها نیست. بحث سر اصل استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است؛ بحث سر این است.
من یکی دو نکته را عرض بکنم، عرایضم را تمام کنم. یک نکته این است که این کسانی که در خیابان فساد و تخریب میکنند و کردند، اینها همه یک حکم ندارند. بعضی از اینها جوانان و نوجوانانی هستند که هیجان ناشی از ملاحظهی فرض کنید که فلان برنامهی اینترنتی اینها را به خیابان میکشاند؛ هیجانیاند، احساساتیاند، احساساتی میشوند میآیند. البتّه همهی اینها، در مجموع، عدّهی بسیار کمی هستند در مقابل ملّت ایران و در مقابل جوانان مؤمن و غیور ایران اسلامی؛ لکن همینهایی که هستند، یک عدّهشان کسانی هستند که آنها را احساسات و هیجان به خیابان میکشاند؛ مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛ لکن بعضی از اینها این جور نیستند؛ بعضی از اینها بازماندههای عناصرِ ضربتخوردهی چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیهطلبها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانوادههای ساواکیهای مطرود و منفور که بیانیّهی اخیر وزارت اطّلاعات تا حدود زیادی برخی از این مطالب را روشن کرد؛(۳) البتّه مطالب بیشتری هم وجود دارد. قوّهی قضائیّه بایستی اینها را به میزان مشارکتشان در تخریب و ضربهی به امنیّت خیابانها محاکمه کند و برایشان مجازات معیّن کند.
یک نکتهی دیگر این است که در همان اوّل کار، بعضی از خواص، حالا ناشی از دلسوزی ــ دلشان سوخت ــ بدون تحقیق اطّلاعیّه دادند، بیانیّه دادند، حرف زدند، اظهاراتی کردند ــ البتّه تحقیقنکرده ــ بعضیهایشان سازمان انتظامی کشور را متّهم کردند، پلیس را متّهم کردند، بعضیشان مجموعهی نظام را متّهم کردند؛ هر کسی یک جوری یک حرکتی کرد. خب حالا حساب این جدا است، لکن بعد از آنکه دیدند قضیّه چیست، بعد از آنکه فهمیدند در نتیجهی حرفهای آنها همراه با برنامهریزی دشمن چه اتّفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم میافتد، بایستی آن کار خودشان را جبران میکردند؛ باید موضع بگیرند، باید صریحاً اعلام کنند که با آنچه اتّفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامهی دشمنان خارجی مخالفند. باطن قضیّه معلوم شد. وقتی شما میبینید که عنصرِ سیاسیِ آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه میکند، خب باید بفهمید که غرض چیست؛ باید بفهمید که مسئله، مسئلهی دلسوزی برای یک دختر جوان نیست؛ این را باید میفهمیدید؛ اگر نفهمیدید، بفهمید؛ اگر فهمیدید، باید موضع اعلام بکنید. این هم یک نکته.
برخی چهرههای ورزشی و هنری هم موضعگیریهایی کردند؛ به نظر بنده هیچ اهمّیّت ندارد؛ روی این نباید حسّاسیّت به خرج داد. جامعهی ورزشی ما جامعهی سالمی است، جامعهی هنری ما هم جامعهی سالمی است. عناصر مؤمن، علاقهمند، باشرف، در این جامعهی ورزشی و هنری کم نیستند، زیادند؛ حالا چهار نفر هم یک حرفی میزنند؛ حرف آنها ارزشی ندارد. اینکه حالا آیا عناوین مجرمانه بر حرف آنها تطبیق میکند یا نه، به عهدهی قوّهی قضائیّه است، امّا از لحاظ نگاه عمومی هیچ اهمّیّتی و ارزشی ندارد و جامعهی هنری ما و ورزشی ما با این گونه حرکتها، با این رفتارهای دشمنشادکن، آلوده نخواهد شد.
آخرین عرض من درود فراوان بر شهدای انتظامی، بر شهدای نیروهای مسلّح، بر شهدای مدافع امنیّت، بر شهدای اخیر و بر همهی شهدای راه حق است.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
جایگاه امامت و نقش آن در جامعه
امام محمد باقر علیه السلام:
وَ اَللَّهِ مَا تَرَکَ اَللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَی بِهِ إِلَی اَللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لاَ تَبْقَی اَلْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی عِبَادِهِ .
به خدا سوگند از روزی که آدم علیه السّلام قبض روح شده، خدا زمین را بدون امام وانگذاشته جز اینکه همیشه رهبری دادگستر بوده است که بوسیلۀ آن به سوی خدا رهبری میشدند و او حجت خدا بر بندگانش بوده است و زمین بیحجت خدا بر بندگانش نمیماند.
الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۷۸
توصیه های اخلاقی امام حسن عسکری علیه السلام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم ...
خبرگزاری حوزه | یکی از مجموعه گنجینه های بسیار مفید و گرانبها که می تواند در هدایت و ارشاد انسانها بسیار مفید و کارساز باشد، وصیتهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وصیتهای متعددی نسبت به امام علی علیه السلام، ابوذر و دیگر اصحاب نقل شده است. امام علی علیه السلام نیز نامه ها و وصیتهای متعددی دارند و همین طور دیگر امامان علیهم السلام. آنچه پیش رو دارید، یکی از وصیتهای مهم امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان و پیروان ایشان است. امید که همگان از آن بهره ببریم.
متن وصیت
امام حسن عسکری علیه السلام چند روز قبل از شهادت در مجلسی که چهل تن از دوستان و یاران ایشان، از جمله: محمد بن عثمان، معاویة بن حکم و محمد بن ایوب حضور داشتند، بعد از نشان دادن جمال زیبای حضرت مهدی علیه السلام چنین فرمود: او (اشاره به حضرت مهدی علیه السلام) بعد از من صاحب و خلیفه شماست. او قائمی است که گردنها منتظرانه به سوی او کشیده می شود. هنگامی که زمین از ستم و ناروا پر شد، خروج می کند و زمین را از قسط و عدل سرشار می سازد.
آنگاه حضرت به شیعیان وصیتی فرمود که در آن، مکارم اخلاق، تقوای الهی، مصالح عمومی، روابط حسنه با اهل سنت و راه های خودسازی مطرح گردیده است: «أُوصِیکمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکمْ منْ برٍّ أَوْ فاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فبِهَذَا جاءَ محَمَّدٌ صلی الله علیه و آله؛[۱] شما را به تقوای الهی و ورع و دوری از حرام در دینتان، تلاش برای خدا، راستگویی در سخن گفتن، ادای امانت به کسی که به شما اعتماد کرده است؛ چه خوب باشد و چه بد، طولانی کردن سجده ها[ی نماز] و حُسن همسایه داری سفارش می کنم؛ چراکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این [رسالت] را آورده است.»
اساسی ترین پایه های اجتماع
در جملات فوق به اصلی ترین پایه های یک اجتماع خوب و کامل اشاره شده است که عبارتند از:
۱- اجتماع، آرامش و زندگی مناسب نیاز دارد که در درون آن گناه وجود نداشته و «تقوا » بر آن حاکم باشد و از حرام خوری، اختلاس، رشوه خواری، ربا و... به دور بوده، «ورع » شیوة رفتاری مردم باشد؛
۲- تلاش برای خداوند برای اغراض دنیوی و زودگذر، عامل دیگری برای قوام اجتماع مناسب و نمونه است؛
۳- علامت دیگر برای اجتماع نمونه، راستگویی و پرهیز از دروغگویی است. اگر بازاریان، معلمین، شاگردان، مسئولان، کارگران، کارمندان و. . . از دروغ دوری کنند، آرامش روانی خاصی بر جامعه حاکم خواهد شد؛
۴- امانتداری، از دیگر پایه های اجتماع سالم و نمونه است. اگر در امانتهای مالی، اسراری، آبرویی و... خیانت نشود و امانات را به اهلش بسپارند، آن جامعه هم آرامش دارد و هم پیشرفت خواهد کرد؛
۵- در زندگی شهری، خصوصاً زندگی آپارتمانی، می طلبد که قوانین همسایه داری و مراعات حقوق یکدیگر در رأس امور قرار گیرد. حقیقتاً اگر حقوق همسایگان مراعات نشود، زندگی به جهنم تبدیل خواهد شد.
رفتار نیکو با اهل سنت
در طول تاریخ تلاش استعمار بر این بوده است که بین شیعه و سنی اختلاف و درگیری ایجاد کند و آنها را به جان هم بیندازد تا حکومت کند. این تلاش در زمان ما با ظهور وهابیت و گروه های تکفیری همچون طالبان، القاعده، داعش، النصره و. . . به اوج خود رسیده است. بر همگان لازم است که با حفظ اصول مذهب و تبیین منطقی پایه های مذهب خویش، وحدت بین مسلمین را که در واقع پای فشردن بر نقاط مشترک است، حفظ نموده و رابطه ای حسنه ای با هم داشته باشند.
حضرت عسکری علیه السلام به شیعیان سفارش فرموده است که: «صلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛[۲] بین عشایر آنان [اهل سنت] نماز بخوانید و در تشییع جنازة آنها شرکت کنید و بیماران آنان را عیادت و حقوق آنها را ادا کنید. » هرچند ظاهر عبارات فوق عام به نظر می رسد و شامل همۀ همسایگان و مسلمانان می شود؛ ولی با توجه به روایات دیگر اهل بیت علیهم السلام با همین مضمون در مورد اهل سنت، مراد از جملات فوق، شرکت در مراسمهای اهل سنت می باشد.
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه همین سفارشات را فرموده است که: «صَلُّوا فِی عشَائِرِهِمْ وَ اشهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ...»[۳]
شادی اهل بیت علیهم السلام از رفتار شیعیان
اگر شیعیان به دستورهای اجتماعی فوق که از زبان حضرت عسکری علیه السلام بیان شد و مدارایی که نسبت به اهل سنت سفارش شده است، مقید و پایبند باشد، نه تنها ثواب دارد و باعث آرامش و امنیت در جامعه می شود؛ بلکه باعث خوشحالی و شادی اهل بیت نیز می شود. لذا حضرت عسکری علیه السلام می فرمایند: «فإِنَّ الرَّجُلَ منْکمْ إِذَا وَرِع فی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حدِیثِهِ وَ أَدَّی الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیسُرُّنِی ذَلِک؛ اگر یک نفر از ما در دین خود پرهیزگار و سخنش راست باشد و به امانت خیانت نکند و اخلاقش با مردم نیکو باشد، (مردم) می گویند که این شخص شیعه است پس این سخن مرا خوشحال می کند.»
حضرت صادق علیه السلام نیز شبیه این جملات را دارد. آنجا که می فرمایند: «قِیلَ هَذَا جَعْفَرِی فیسّر بی ذَلِک وَ یدْخلُ علَیَّ منْهُ السرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کانَ عَلَی غَیرِ ذَلِک دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛[۴] گفته می شود این جعفری است پس من خوشحال و از این رفتار شادمان می شوم. گفته می شود این است اثر تربیت جعفر (حضرت صادق علیه السلام)؛ ولی اگر برخلاف این دستورات رفتار شود، ننگ و عارش بر من وارد شده، گفته می شود: این هم تربیت جعفر علیه السلام.»
مایۀ زینت یا ملامت
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه سفارشات خود می فرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ کونُوا زَیناً وَ لَا تَکونُوا شَیناً جُرُّوا إِلَینَا کلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کلَّ قَبِیحٍ فَإِنَّهُ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ حسْنٍ فنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ کذَلِک لَنَا حَقٌّ فِی کتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِیرٌ مِنَ اللَّهِ لَا یدَّعِیهِ أَحَدٌ غیرُنَا إِلَّا کذَّاب؛[۵] از خدا بترسید و زینت ما (اهل بیت) باشید و دوستی را برای ما بیاورید (و زمینة محبت مسلمانان را نسبت به ما فراهم کنید) و هر زشتی را (با رفتار و گفتار نیک) از ما دور کنید. هر چیز خوبی که دربارۀ ما گفته شود، درست است؛ ولی چیزهای بدی که دربارۀ ما گفته می شود، ما اهل آن نیستیم. در کتاب خداوند حقی برای ما (به گردن مردم) وجود دارد (مانند اطاعت و دوستی ما) و خویشاوند (و فرزندان) رسول خدا صلی الله علیه و آله! و خداوند ما را (در آیه تطهیر) پاک شمرده است و هیچ کسی غیر از ما نمی تواند ادعای چنین مقامی را نماید، مگر کذاب.»
در این فقرات نیز چند دستور اخلاقی بسیار مهم به شیعیان داده شده است:
۱- اینکه با رفتار و گفتار خویش زینت اهل بیت علیهم السلام باشند و باعث جلب و جذب مسلمانان به ایشان شوند و کاری نکنند که مردم آنها را به عنوان شیعة بد رفتار و بد گفتار سرزنش و ملامت نمایند. شعرانی، از فرزندان شقران، غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: در زمان منصور به خانة منصور رفته بودم تا به من کمک کند که دیدم جعفر بن محمد( خارج شد. خدمت حضرت نیازم را عرض کردم، حضرت دوباره نزد منصور برگشت و مبلغی کمک از او برایم گرفت و آن را پنهانی داخل آستینم قرار داد، آنگاه فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کلِّ أَحدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْک أَحْسَنُ لِمَکانِک مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ وَ إِنهُ منْک أَقْبَحُ لِمَکانِک مِنَّا؛[۶] کار نیک از هر کسی خوب است؛ ولی از شما به جهت نسبتی که به ما داری (و شیعة ما هستی) بهتر است. و هر زشتی ای زشت؛ ولی از تو زشت تر؛ چون تو با ما نسبت داری.»
شیخ ابراهیم زکزاکی، یک دانشجوی سنی اهل نیجریه بود که با دیدن امام خمینی رحمه الله عاشق ایشان و شیعه شد، سپس آستین همت را بالا زد تا خوبیهای تشیع را به مردم نشان دهد و محاسن کلام اهل بیت علیهم السلام را به جهانیان معرفی نماید. یکی از کارهای نیک او این بود که در ایام عاشورا به جای قمه زنی، دستور می داد شیعیان برای بیماران خون اهدا کنند و در اختیار بیماران دیگر؛ اعم از مسیحی، اهل سنت و. . . قرار دهند؛ خون شیعیان دو ویژگی داشت: یکی اینکه مجانی بود، دوم اینکه خونهای شیعیان به دور از هرگونه آلودگی و ناپاکی بود و همین امر باعث جذب دیگران به سمت تشیع شد و توانست ظرف حدود سی سال، بیش از ۱۵ میلیون انسان را به تشیع دعوت کند و باعث افتخار اهل بیت علیهم السلام و شیعیان گردد، به گونه ای که وهابیت احساس خطر کرد و برای جلوگیری از گسترش تشیع به حسینیه صاحب الزمان علیه السلام حمله کردند و صدها نفر از شیعیان را به شهادت رساندند.[۷]
۲- اهل بیت علیه السلام دارای چند ویژگی هستند که قرآن نیز به آن اشاره فرموده است:
یکی حق اطاعت است که بر همگان واجب گشته از آنان اطاعت نماید، چنان که قرآن کریم می فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ»[۸]؛ «ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت اند و چون پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام عصمت می باشند نیز] اطاعت کنید.»
دوم، حق دوستی و مودّت است که خداوند واجب فرموده: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْموَدَّةَ فی الْقرْبی»[۹]؛ «بگو از شما [در برابر رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم، جز مودّت و دوستی نزدیکانم را [که بنا بر روایات بسیار، اهل بیت علیهم السلام هستند].»
سوم، عصمت اهل بیت علیهم السلام است که در آیات متعددی، از جمله آیۀ تطهیر[۱۰] به آن اشاره شده است که به روایت شیعه و سنی، حضرت محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.
چند دستور برای خودسازی
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامۀ وصیت خویش چند دستور اخلاقی مهم که در سازندگی فردی شیعیان مؤثر است، بیان می فرمایند: «أَکثرُوا ذِکرَ اللَّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَإِنَّ الصَّلَاةَ علَی رَسولِ اللَّه عَشْرُ حَسَنَاتٍ احْفَظُوا مَا وَصَّیتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیکمُ السَّلَامَ؛[۱۱] خدا را بسیار یاد کنید و مرگ را نیز فراوان یاد نمایید و قرآن را بسیار تلاوت کنید و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله بفرستید؛ زیرا صلوات دو حسنه دارد و آنچه را به شما سفارش کرده، در حفظ آن بکوشید. شما را به خدا می سپارم و بر شما درود می فرستم.»
در فقرات فوق به چند امر دربارة خودسازی سفارش شده است:
۱- یاد مرگ
یاد مرگ آثار گرانبهایی در سازندگی انسان دارد که فقط به یک حدیث از حضرت صادق علیه السلام اشاره می شود که می فرمایند: «ذِکرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یقْلَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَةِ وَ یقَوِّی الْقلْبَ بمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ یرِقُّ الطَّبْعَ وَ یکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَی وَ یطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یحَقِّرُ الدُّنْیا؛[۱۲] یاد مرگ شهوات نفسانی را می میراند و ریشة غفلت و کم توجهی را می خشکاند، و قلب انسان را نسبت به وعده های الهی (خصوصاً قیامت) محکم می کند و باعث رقّت قلب (و روان شدن اشک) می گردد و پرچمهای هواپرستی را در هم می شکند و آتش (شعله ور) حرص و آز را خاموش می کند و دنیا را در دید انسان پست و کم اهمیت جلوه می دهد. » به راستی اگر برای یاد مرگ جز آثار فوق نبود، جا داشت که انسان هرگز آن را در زندگی فراموش نکند.
۲- تلاوت قرآن
تلاوت؛ یعنی خواندن، تدبر و عمل به قرآن نیز در سازندگی، پیشرفت و آرامش انسان نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کمَا یصْدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ: یَا رَسولَ اللَّه! فَمَا جِلَاؤُهَا؟ قَالَ: تِلَاوَةُ الْقُرْآن؛[۱۳] به راستی که این دلها، همچون آهن زنگار می گیرند. عرض شد: عامل جلای دلها چیست؟ فرمود: خواندن قرآن.»
و در جای دیگر فرمود: «یا بُنَی لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ فاِنَّ القرآنَ یحیی القَلبَ المیت وَ ینهَی عَنِ الفحشاءِ وَ المنکرِ و البَغی؛[۱۴] ای پسرم! از خواندن قرآن غافل مشو؛ زیرا خواندن قرآن دلها را زنده می کند و از بدیها و ستم دور می سازد.»
۳- صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله
ذکر دیگری که در سازندگی انسان و افزوده شدن حسنات او اثر شگفت انگیزی دارد، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ حَتَّی یصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؛[۱۵] هر دعایی در پرده است (و اجابت نمی شود)، مگر وقتی که صلوات بر نبی صلی الله علیه و آله و آلش علیهم السلام فرستاده شود.»
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: «أَثْقَلُ مَا یوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ؛[۱۶] سنگین ترین چیز در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است.»
و در پایان حضرت تأکید می فرمایند که شیعیان این وصیت نامه را حفظ کنند و بدان عمل نمایند.
حسن ختام
یکی از کرامات حضرت عسکری علیه السلام که کم تر مطرح شده، سفر آن حضرت به جرجان (گرگان) است. جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد تشرف به حج را داشتم. قبل از حج به زیارت حضرت عسکری علیه السلام در سامرّا شتافتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم که اموال را به چه کسی بدهم؛ ولی قبل از آنکه من بپرسم، حضرت فرمودند: «به مبارکِ خادم بده!» عرض کردم: همین کار را کرده ام. سپس لحظة خارج شدن عرض کردم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند. امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی گردی؟ عرض کردم: بر می گردم. فرمود: ۱۷۰ روز دیگر، ابتدای روز جمعه، سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلان کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت! خداوند متعال تو و آنچه را با توست، به سلامت به اهل و اولادت خواهد رساند. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و او از اولیای ما خواهد بود. عرض کردم: یابن رسول الله! ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمتهای الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند، جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق ما [و شیعه] باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی( می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار.
وی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند، به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده دادند که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند، وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال ایشان شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد کنم. اکنون شما حوایج و مسائل خود را مطرح کنید.
اول کسی که ابتدا به سؤال کرد «نضر بن جابر» بود. او عرض کرد: یابن رسول الله! پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمانش گذارد، روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهای آنان را برآورد «حَتَّی قَضَی حَوَائِجَ الْجَمِیعِ؛ تا اینکه حوایج همه را برآوردند» و مسائل آنها را جواب فرموده، همان روز به سامراء مراجعت نمودند.[۱۷]
پی نوشت ها:
[۲] تحف، ص ۸۹۰.
[۳] مناهج الاخیار فی شرح الاسـتبصار، احـمد علوی عاملی، قم، موسسه اسـماعیلیان، اول، ۱۳۹۹ق، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۴] مناهج الاخیار، هـمان، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۵] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۶] مناقب آل ابی طالب، ابـن شـهر آشـوب، قم، علامه، اول، ۱۳۷۹ق؛ بحار، ج ۴۷، ص ۳۵۰.
[۷] Ayannews.com/fa/tag۱ – شیخ ابراهیم زکزاکی.
[۸] نساء / ۵۹.
[۹] شوری / ۲۳.
[۱۰] احزاب / ۳۳.
[۱۱] تحف العقول، ص ۸۹۰.
[۱۲] بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۳۲، ح ۳۲.
[۱۳] کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مکتبۀ التراث الاسلامی، اول، ۱۳۹۷ق، ج ۱، ص ۵۴۵، ح ۲۴۴۱.
[۱۴] همان، ج ۲، ص ۲۰۰، ح ۴۰۳۲.
[۱۵] کنز العمال، ج ۱، ص ۲۵۲، ش ۲۱۵۳.
[۱۶] بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۴۹، ح ۹.
[۱۷] بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۴، ح ۲۲.