
emamian
پایگاه انگلیسی: آمریکا نمیتواند ایران را به تسلیم وادار کند
یک پایگاه انگلیسی در گزارشی با اشاره به شکست سیاست موسوم به "فشار حداکثری" علیه ایران تصریح کرده که آمریکا نمیتواند ایران را به تسلیم در برابر خواستههایش وادار کند.
"Justice Security" در مطلبی با عنوان «عقب راندن ایران از آستانه هستهای شدن» با اشاره به وقفه ایجاد شده در مذاکرات وین، نوشته دولت "جو بایدن"، رئیسجمهور آمریکا در آستانه بحران هستهای با ایران است.
در بخشی از این تحلیل آمده است: «تحریمهای گسترده دوران ریاستجمهوری ترامپ بعد از خروج از برجام نشان داد که ایالات متحده نمیتواند ایران را به سادگی به تسلیم در برابر خواستههای خود مجبور کند.»
پایگاه Justice Security یادآوری کرده سیاست موسوم به "فشار حداکثری" که دولت ترامپ بعد از خروج از برجام در سال 2018 علیه ایران در پیش گرفت سیاست "مقاومت حداکثری" از سوی تهران را به همراه داشت.
نگارنده استدلال میکند خروج یکجانبه آمریکا از برجام، علیرغم پایبندی ایران، «تا حد زیادی اهرمهای فشار دیپلماتیکی را که واشنگتن زمانی از آنها برای افزایش فشارچندجانبه ضد ایران استفاده میکرد از بین برده است.»
Justice Security با بیان اینکه بازگشت به برجام بهترین راه برای حل مناقشه هستهای با ایران است خطاب به دولت بایدن تصریح میکند: «برای بازگرداندن ایران از آستانه هستهای شدن به اقدامات شجاعانه نیاز است.»
پایگاه انگلیسی در ادامه این تحلیل، درباره مذاکرات وین تأکید کرده است: «دولت بایدن برای دست یافتن به این هدف مسائل غیرهستهای را که به عنوان مانع برای احیای توافق عمل کردهاند را از میان بردارد.»
امیرعبداللهیان: آمادگی داریم مذاکرات را از سر بگیریم/ بورل: مذاکره ادامه مییابد
بعدازظهر امروز نشست خبری مشترک "حسین امیرعبداللهیان"، وزیر امور خارجه کشورمان و "جوزپ بورل"، مسئول نماینده عالی سیاست خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا در وزارت امور خارجه برگزار شد. دو طرف در خصوص مناسبات دوجانبه، برخی موضوعات منطقهای و بینالمللی و همچنین آخرین وضعیت مذاکرات رفع تحریمها بحث و تبادل کردند.
امیرعبداللهیان درباره روابط با قاره اروپا گفت: سطح روابط و بهویژه مناسبات تجاری دو طرف در طراز ظرفیتهای موجود بین جمهوری اسلامی ایران و یکایک کشورها نیست و ما امیدوار هستیم در پی روابط دوجانبه و گفتوگوهای دوجانبهای که با هر یک از کشورهای اروپایی داریم و همچنین در ادامه گفتوگوها و توافقاتی که با همکارم جناب آقای بورل روز جاری داشتیم شاهد توسعه و پیشرفت مناسبات باشیم.
وی درباره مذاکرات درباره لغو تحریمها گفت: آقای بورل چندی پیش از من در تماس تلفنی خواستند که چگونه میتوانیم بعد از بنبست و توقفی که بعد از صدور قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاصل شده است کار را دنبال کنیم و از این بنبست خارج شویم که من به ایشان گفتم جمهوری اسلامی ایران همیشه از مسیر دیپلماسی و مذاکره عزتمند البته مبتنی بر نتیجه استقبال میکند و از شما دعوت میکنم که سفری را به تهران داشته باشید تا از نزدیک همه ابعاد مسئله را یک بار دیگر با حضور تیمهای مشترک مذاکراتی ما و شما بهعنوان هماهنگکننده اتحادیه اروپا دنبال بکنیم. در پی این گفتوگو ما میزبان آقای بورل و آقای مورا هستیم. گفتوگوهای مفصل، عمیق و دقیقی را در خصوص مطالبات جمهوری اسلامی ایران داشتیم، تأکید کردیم که اولاً ما آمادگی داریم که در روزهای آینده مذاکرات را از سر بگیریم، ثانیاً آنچه برای ایران مهم است نفع کامل اقتصادی ایران از توافقی است که در سال 2015 حاصل شده است و هر موضوعی که بتواند نفع کامل اقتصادی ما را تحت تأثیر قرار بدهد، از نظر دولت آقای رئیسی و ایران قابل قبول نیست. ما سعی میکنیم مشکلات و نقاط افتراقی را که وجود دارد در مسیر گفتگوهایی که بهزودی از سر گرفته خواهد شد برطرف کنیم. امیدوار هستیم بهطور مشخص طرف آمریکایی این بار واقعبینانه و منصفانه در مسیر مذاکرات و در مسیر رسیدن به نقطه پایانی توافق اقدامات مسئولانه و متعهدانهای را انجام بدهد.
وزیر امور خارجه درباره آخرین وضعیت اوکراین گفت: ایران جنگ را راهحل نمیداند. با نگاه به ریشههای این بحران و جنگ بر مذاکره و گفتگوی سیاسی برای رسیدن به یک شرایط مطلوب در منطقه و خروج از جنگ در اوکراین تأکید کردیم، همچنین آقای بورل را در جریان آخرین گفتههای خودم با جناب آقای لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه که در روز پنجشنبه گذشته انجام شد، قرار دادم.
وی درباره افغانستان اظهار داشت: ما بر تشکیل دولت فراگیر با مشارکت همه اقوام تأکید کردیم. در همین جا لازم میدانم که صمیمانهترین مراتب همدردی و تسلیت خودم را به حادثهدیدگان زلزله تأسفبار در افغانستان ابراز کنم. برای کشتهشدگان این زلزله رحمت و غفران الهی و برای مجروحین این حادثه آرزوی سلامتی و برای بازماندگان آنها صبر را مسئلت دارم. جمهوری اسلامی ایران به مسئولیت انساندوستانه خودش با ارسال کمکها به مناطق زلزلهزده ادامه خواهد داد.
امیرعبداللهیان درباره جنگ یمن گفت: هر دو طرف از تداوم آتشبس در این کشور حمایت میکنیم و بر لغو کامل محاصره انسانی و ازسرگیری مذاکرات سیاسی یمنی ـ یمنی تأکید داریم.
وی در خصوص موضوعات مربوط به سوریه و فلسطین خاطرنشان کرد: این دو موضوع برای ما بسیار اهمیت دارد؛ در مسئله سوریه ما معتقد هستیم که باید لغو تحریمهای یکجانبه اعمالشده علیه سوریه در دستور کار قرار بگیرد و مردم سوریه بایستی از یک شرایط زندگی خوب برخوردار باشند و در فضایی امن و آرام نسبت به آینده سیاسی خودشان هر تصمیمی که در هر مقطعی لازم است اتخاذ بکنند. ما به رأی مردم سوریه احترام میگزاریم و به حمایتهای خودمان از دولت، ملت و رهبری سوریه در مقابله با تروریسم و برای حفط تمامیت ارضی این کشور ادامه میدهیم.
او ادامه داد: موضوع فلسطین از مسائل اساسی است که در منطقه با آن مواجه هستیم. ما اقدامات تحریمکننده رژیم جعلی صهیونیستی را برنمیتابیم و ایران در مقابل اقدامات تهدیدآمیز رژیم صهیونیستی و از جمله اقدامات تخریب کننده این رژیم در بحثهای مرتبط با فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران دستبسته نخواهد ماند.
وزیر امور خارجه در پایان ابراز کرد: از جمله مباحثی که مورد بررسی ما و آقای بورل قرار گرفت، همکاری درباره انرژی، مبارزه با تروریسم، تداوم مبارزه با مواد مخدر، و بحث مهاجرت از جمله مهاجرین افغانستانی که در ایران حضور دارند، بود. برخی از مباحث کنسولی و مطالباتی جمهوری اسلامی ایران نسبت به هموطنهای ما که در اروپا حضور دارند نیز مورد توجه قرار گرفت.
بورل: قرار است مذاکرات را در روزهای آینده از سر بگیریم
در ادامه جوزپ بورل، نماینده عالی سیاست خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا در این نشست خبری گفت: برای ما بسیار مهم بود که به ایران بیاییم و هنوز سفر ما تمام نشده است و جلسه دیگری نیز خواهم داشت. هدف اصلی سفر من به ایران شکستن بنبست برجام و کاهش تنشها است. برای من مهم است که بنبست برجام را از بین ببریم و قرار است مذاکرات برجام را در روزهای آینده و بهسرعت آغاز کنیم.
بورل درباره روند مذاکرات اظهار داشت: ما بهعنوان هماهنگکننده برجام، در ماه مارس پیشنهاداتی را مطرح کردیم و یک سری متن و سؤالاتی بود که قرار بود ایران و آمریکا آن را پاسخ بدهند و قرار شد مذاکرات متوقف بشود تا این سؤالات پاسخ داده شود، اما قرار نبود سه ماه متوقف بشود. امروز باید مذاکرات از سر گرفته شود و این تصمیمی است که باید در تهران و واشنگتن گرفته شود. بعد از سفر من، مذاکرات وین آغاز میشود و تیم من در آنجا خواهند بود. رسیدن به توافق برای کل دنیا و جهان مهم است چرا که ما از ماه فوریه در دنیای دیگری زندگی میکنیم و چهار ماه قبل از تصمیم نسبت به برجام جنگی بین روسیه و اوکراین آغاز شد و اگر در چنین فضایی توافق تاریخی ما به نتیجه برسد، بسیار مهمتر از هر زمان دیگری است، جهان به امنیت نیاز دارد، و اگر به توافق برسیم منافع اقتصادی آن هم به ایران خواهد رسید.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اضافه کرد: برای رسیدن به چنین هدفی ما باید برگردیم به توافقنامه برجام و روابط قبلی را دوباره برقرار کنیم. من بسیار خوشحال خواهم بود که بتوانم یک بار دیگر به تهران سفر کنم و گفتگوهای بیشتری را انجام بدهیم. ایران یک ظرفیت بسیار عظیمی در موضوعات مختلف از جمله، نفت و گاز و همچنین زمینههای دیگر دارد. برجام باید بازگردد تا نگرانیهای جامعه بینالمللی نیز رفع شود و از طرفی تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز باید لغو بشود تا ایران بتواند نفع اقتصادی ببرد. ما تصمیم گرفتیم در روزهای آینده گفتگو درباره برجام را از سر بگیریم.
سایه مداخلات خارجی در روند سیاسی لبنان/ تاکید عون و میقاتی بر تشکیل سریع کابینه
منابع آگاه از روند تشکیل دولت در لبنان اعلام کردند که احتمالا «نجیب میقاتی» نخست وزیر مکلف قصد دارد دولت آینده را مشابه ساختار دولت فعلی تشکیل دهد و ممکن است برخی وزرا جایگزین شوند. در این بین «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان تاکید کرده که روند توزیع پستهای وزارتی میان فرقههای مختلف نباید تغییر کند؛ به این معنا که مثلاً وزارت دارایی همچنان باید در اختیار مولفه شیعه باشد.
این منابع گزارش دادند، علاوه بر تحولات داخلی شاخصها نشان میدهد که تحولات در کشورهای عربی و اجلاس سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که با مشارکت «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا برگزار خواهد شد ،به مسئله لبنان نیز مربوط میشود و این کشورها خواستار تغییر روند سیاسی در لبنان و ایجاد تحولاتی در توزیع پستهای وزارتی این کشور هستند و به طور کلی میتوانند بر روند تشکیل دولت لبنان تاثیر بگذارند.
منابع مذکور تصریح کردند که احتمالاً روند تشکیل دولت قبل از تعطیلات عید قربان تکمیل شود و اگر این اتفاق نیفتد بدان معناست که اوضاع پیچیده خواهد شد و شاید لبنان وارد یک بنبست سیاسی جدید گردد. بنابراین میتوان گفت که نجیب میقاتی آزمون دشواری را برای تشکیل دولت در فضایی مبهم آغاز کرده و به این صورت نمیتوان درباره تشکیل سریع دولت با قطعیت صحبت کرد. به ویژه اینکه هنوز افرادی وجود دارند که مخالف ریاست نجیب میقاتی در دولت جدید هستند.
با این وجود منابع نزدیک به نخستوزیر مکلف لبنان در گفتگو با روزنامه الدیار اعلام کردند که نجیب میقاتی مصمم است دولت جدید را سریع تشکیل دهد و ظرف یک هفته یا ده روز طرح ساختار جدید کابینه را تحویل «میشل عون» رئیس جمهور خواهد داد.
بر اساس این گزارش نجیب میقاتی در جریان رایزنیهایی که فردا و پس فردا انجام خواهد داد مواضع گروههای پارلمانی را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد تا ساز و کار تشکیل دولت خود را با همکاری رئیس جمهور آغاز کند. به نظر میرسد که دولت جدید با حضور شمار قابل توجهی از وزرای فعلی تشکیل گردد و برخی وزرای جدید جایگزین وزرای قبلی شوند.
البته اطلاعات زیادی از نحوه تغییر پستهای وزارتی در دولت جدید لبنان منتشر نشده اما به نظر میرسد که این تغییرات در سطح وزارتخانههای بهداشت، اقتصاد، آموزش و پرورش، نیرو، کشور و شاید دادگستری باشد. البته منابع نزدیک به نخست وزیر مکلف لبنان تاکید کردند،همه اطلاعاتی که در این زمینه فاش میشود در چارچوب حدس و گمان است اما نجیب میقاتی تلاش دارد دولت جدید را با در نظر گرفتن همه ملاحظاتی که به نفع کشور باشد تشکیل دهد.
منابع مذکور تاکید کردند که در حال حاضر دولت پیشبرد امور در چند ماه باقی مانده به پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون میتواند مسئولیتهای زیادی را انجام دهد؛ به ویژه در زمینه تکمیل مذاکرات با صندوق بینالمللی پول، تصویب پروژههای مربوط به طرح بهبود مالی و اقتصادی و همچنین انجام اصلاحات در زمینههای مختلف. البته یکی از مهم ترین پروندهها ترسیم مرزهای دریایی با رژیم صهیونیستی و همچنین حل بحران انرژی و به ویژه برق است.
این منابع اظهار داشتند، البته صحبت درباره اینکه دولت جدید طی چند هفته آینده تشکیل خواهد شد یا اینکه وارد مسیر پیچیدهای میشود زود است و باید ببینیم چه اتفاقاتی خواهد افتاد؛ اما هم رئیس جمهور و هم نخستوزیر مکلف بر تشکیل سریع دولت اصرار دارند. از طرف دیگر نجیب میقاتی روی حمایت بین المللی حساب زیادی باز کرده به ویژه که اکنون تحت حمایت مستقیم فرانسه قرار دارد.
منابع نزدیک به میقاتی همچنین به تحرکات اخیر «ولید البخاری» سفیر عربستان در لبنان اشاره کردند که قبل از تعیین نخستوزیر مکلف با برخی منابع و جناح های پارلمانی از جمله با تعدادی از نمایندگان اهل سنت دیدار کرده بود تا در جریان رایزنیها فرد دیگری را به جای نجیب میقاتی معرفی کنند. اما در این مرحله به نظر میرسد که تحرکات سفارتخانه عربستان متوقف شده و سعودیها تصمیم گرفتهاند برای مدتی کوتاه عقبنشینی کنند تا مواضع بین المللی را در رابطه با دولت جدید لبنان بسنجند.
منابع در پایان تاکید کردند که با همه این وجود کار نجیب میقاتی آسان نیست و ممکن است دولت جدید تا پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون نیز تشکیل نشود و همه چیز طی روزهای آینده مشخص خواهد شد.
روز پنجشنبه در جریان رایزنیهای الزامآور پارلمانی برای انتخاب نخستوزیر مکلف لبنان «نجیب میقاتی» با کسب 54 رأی به این پُست منصوب شد.
نجیب میقاتی بعد از انتصاب دوباره به عنوان نخستوزیر مکلف لبنان تأکید کرد که فرصت برای نجات کشور از فروپاشی همچنان وجود دارد و ما میتوانیم لبنان را از بحرانها نجات دهیم، ولی به شرط اینکه همه گروهها، اختلافات خود را کنار بگذارند.
نخستوزیر انتخاب شده باید هفتاد و هشتمین دولت در تاریخ لبنان و پنجمین دولت در دوره ریاستجمهوری «میشل عون» را تشکیل دهد. عون در 31 اکتبر 2016 به عنوان رئیس جمهور لبنان انتخاب شد. تا کنون چهار دولت در دوره وی تشکیل شده که نخستوزیران آن سعد حریری (دو دوره)، «حسان دیاب» و نجیب میقاتی بودهاند.
حج، مظهر وحدت و انسجام امت اسلامی
سینا سعادت مند یکی از نویسندگان اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان، در آستانه ایام حج، یادداشتی را با محوریت بزرگ ترین اجتماع متحد مسلمانان، منتشر کرد.
متن یادداشت به شرح زیر است: در این روزها در حال بدرقه عاشقان الهی و مدعوین الهی جهت زیارت حرمینشریفین هستیم.
حتم دارم که در کنار تلاش شبانهروزی کادر و پرسنل درمان کشور جهت فروکش شدن پاندومی کرونا، دعای عاشقان زیارت خانه کعبه و مسجدالنبی بیتاثیر نبوده است.
حج مظهر شکوه بندگی و نهایت کرنش عبد در مقابل معبودش است.
این روزها از هر گوشه و کنار جهان، مسلمانان به سوی مکّه مكرمه عازم هستند تا در مسجدالحرام بههم بپیوندند و پروانهوار گرد خانه خدا طواف کنند و فریاد «لبیک اللّهم لبیک» آنان آسمان مكه را سرشار از معنویت و روحانیّت نماید.
صدها هزار زائر از سراسر جهان به قصد قربت و زیارت خانهخدا و حرم نبوی، کوچ معنوی را آغاز میکنند تا در مناسکی شگفتانگیز و سرشار از معنویت ، «حجّ ابراهیمی» را در پرونده عمر خویش ثبت نموده و وجود خویش را با حضور در مكانهای مهبط وحی در مکّه و مدینه متبرک و منور سازند و خود را به سجایای اخلاقی و صفات برجسته انسانی مزین کنند و خدایشان را بر نعمت هدایت شکر نمايند و با صاحب رسالت پیمان ببندند که تا پایان عمر بر دوستی و قبول رسالتش وفادار میمانند.
لباسهای احرام را که به تن میکنی انگار که دیگر روی زمین نیستی. رهسپار مکّه میشوی و میخوانی: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک...»
اولین نگاهت که به کعبه میافتد باورت نمیشود تا سرت را کامل بالا ببری و نگاه کنی.
از نعمتهای تمام و کمال خدا و ناشکری و کاستی های خودت خجالت میکشی! میروی تا هفت دور، عاشقانه به دور کعبه بگردی، آرزو میکنی که خواب نباشی. در میان انبوه عاشقان که به گِرد خانۀ معشوقشان میگردند، خودت را در آن دریای عاشقان، قطرهای بیش نمیبینی. به طرف «مقام ابراهیم» میروی و دو رکعت نماز میخوانی، اما هنوز هم باورت نمیشود… به طرف «صفا» و «مروه» درحال حرکت هستی تا بیقراری حضرت هاجر"علیهاسلام" را از عمق درون احساس کنی.
روزها یکی پس از دیگری سپری میشوند و هر لحظه تشنهتر میشوی. دلت میخواهد آب زمزم بنوشی و کنار ملتزم بایستی؛ زیرا آنجا عاشقانهها و حرفهایت بوی معنویت و رنگ اجابت میگیرند.
بعد از اتمام مناسک حج رهسپار مدینه میشوی... در همان بدو ورود بوی غریبی مَشامت را پر میکند! کمی که میروی چشمت به گنبد سبزِ مرقد مطهر رسولالله"صلیاللهعلیهوآله و سلم" میافتد؛ انگار تمام عظمت و زیبایی مدینه را یکجا در این گنبد خضرا خلاصه و جمع کردهاند! داخل مسجدالنبی میشوی، نماز میخوانی، سپس به روضۀ اطهر رسول خدا "صلیاللهعلیهوآله و سلم" درود و سلام عرض میكنی، چشمانت تاب نمیآورند و صورتت مهمان و نوازشگر مرواریدهایی میشود که از سفره و چشمهِدلت سرچشمه گرفتهاند، اشک میریزی...
کمی آنطرفتر، بيرون میروی چشمت به قبرستان بقیع میافتد، و تو نمیدانی به کدامین سوی این قبرستان نگاه کنی! در این قبرستان بزرگانی خفتهاند که اگرچه شاید نامشان بر روی قبر حک نشده باشد و ندانی که این قبر متعلق به کیست، اما این را به یقین میدانی که نام و یاد آنها تا قیامت در دلهای مسلمانان باقیست و مسلمانان جهان سعادت و دیانتشان را مدیون این جماعت پاک و مقدس هستند.
همین حج است یعنی: مجموعهای از مناسک معنوی و سراسر حکمت که مسلمانان از سراسر جهان برای تجدید میثاق با معبود خود گِرد هم میآیند.
حج، شکوهِ اقتدارِ عشق الهی، مظهر بندگی، کرامت انسانی، سجایای اخلاقی و یکپارچگی امت اسلامی است.
بار الهی زیارت حرمین شریفین را به کرات و مرات نصیب ما بگردان.
چهار عاملی که موجب سعادت و خوشبختی انسان می شود
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یکی از جلسات خود به روایتی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کردند که متن و توضیح آن بدین شرح است:
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایتی می فرماید: أَربعٌ مِن سَعادهِ المَرءِ أَن تَکونَ زَوجَتُهُ صالِحَه وأَولادُهُ أَبراراً وَخُلَطاؤُهُ صالِحینَ وَأَن یَکونَ رزقُه فی بَلَدِه.[۱]
چهار چیز موجب خوشبختی انسان است.
اول اینکه همسرش صالحه باشد.
دوم اینکه فرزندان خوبی داشته باشد،
سوم اینکه دوستانش انسان های صالحی باشند
و چهارم اینکه رزق و زندگی او در شهر خودش باشد تا مجبور نباشد در بیابان ها و این شهر و آن شهر سرگردان باشد و دنبال روزی بگردد.
این چهار مورد همه به دست خود انسان است. انسان از همان اول باید در انتخاب زوجه دقت کند و دنبال مال و اموال پدری او و یا جمال و زیبایی او نباشد بلکه صفات و کمالات اخلاقی را در نظر بگیرد.
همچنین انسان می تواند با تربیت صحیح دارای فرزندانی خوب باشد. انسان باید دقت کند که فرزند او با چه افرادی رفت و آمد دارد و چه کارهایی انجام می دهد.
همچنین دوستان انسان هم بسته به انتخاب خود انسان هستند. انسان باید ببیند که دوستانی که انتخاب می کند به سبب مال و منال آن هاست یا به سبب صلاحیت های اخلاقی و صفات برجسته ی خدایی در آنها وجود دارد.
اما اینکه رزقش در بلدش باشد شاید اشاره به این نکته باشد که کسانی که زندگی شان در یک نقطه متمرکز است آنها می توانند منبع اقتصادی بهتری برای خود و جامعه باشند بر خلاف کسانی که دائما به اینجا و آنجا می روند.
پی نوشت:
[۱] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۲۰۴، حدیث ۲۵۷سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی (بخش سوم)
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سفرنامه ای به حج دارند که در شماره های گوناگون به انتشار آن خواهیم پرداخت.
ورود به جدّه
جده یکی از بنادر معروف و از شهرهای عربستان است و شهرت جهانی دارد. این شهر در هفتاد و سه چهار کیلومتری مکه معظمه واقع است و به صورت یکی از آبادترین شهرهای عربستان است که میتوان گفت تمام ساختمانهای آن قصور و کاخهای مدرن و مجهز به تمام وسائل عصری است.
این شهر که آبادی و عمران ظاهری آن روز افزون است از مراکز مهم تجارت و بازرگانی میباشد خیابانها و منازل آن انباشته از درخت و تماشائی و دیدنی است.
جمعیّت جده را در سفر قبل (۱۳۸۵ قمری) سیصد تا چهارصد و پنجاه هزار نفر تخمین میزدند و با این حساب میتوان گفت که فعلا تا نزدیک به میلیون قابل تخمین است.
سفارتخانهها همه در این شهر (و شاید هم ریاض) قرار دارند چون ورود ملل غیر مسلمان در مکه معظمه و حرم و مدینه طیبه ممنوع است، لذا مقرّ سفراء در شهر جده است، فقط سفرای مسلمان حق دارند به مکه معظمه و مدینه منوره مشرف شوند.
و اینکه گفتیم جده به صورت آبادترین شهرهای عربستان است برای این است که اینگونه آبادانی را که موجب افزایش تولید و بینیازی جامعه از خارج نشود و در خودکفائی و رسیدن به یک اقتصاد مستقل اثر نداشته باشد آبادانی نمیدانم بلکه عین خرابی و ویرانی میبینم اینگونه آبادی در شهرهای مدینه منوره و طائف و ریاض نیز هست. اما جز اینکه تجمل و تفنن و اسراف و تبذیر را در کشوری که فقیر و بینوا بسیار دارد رایج کرده است و جز اینکه به عنوان ساختمانهایی که ساخته میشود و لوازم آنها جیب مهندسهای بیگانه را پر میکند و کالاهای آنها به مصرف میرسد پیشرفت حقیقی در امور کشور حاصل نشده است، و این ظاهرسازیها و بنای قصور و کاخها برای ترقی و تعالی کشور اگر مضر نباشد (که هست) مفید نخواهد بود.
باری قریب ساعت چهارده به وقت تهران و سیزده و نیم به وقت جده وارد این شهر شدیم و پس از انجام مراسم گمرکی که در حد متعارف بود در انتظار هواپیما برای عزیمت به مدینه منوره ماندیم.
برادران ستاد حج ایرانی آمدند و اظهار محبت کردند و بر حسب خواهش آنها به ستاد حج رفتیم، برخورد آنان با مراجعه کنندگان، اسلامی و دلسوزانه بود و با روی گشاده و مهربانی به مردم جواب میدادند و از کمکهایی که لازم بود و میتوانستند دریغ نمیکردند.
شعبه هلال احمر ایران نیز همین جا بود، این واحد نیز با کمی امکانات که داشت انجام وظیفه مینمود و بیماران مراجعه کننده را درمان میکرد و وجود این واحد در آنجا برای بیماران غریب نعمتی بود. نماز ظهر و عصر را در جدّه بجا آوردیم و ضمناً به مسائل شرعی که بعضی داشتند جواب داده شد.
مسائل شرعی
از جمله این مسائل حکم خروج از مکه معظمه بعد از عمره تمتع بود که اعضای گروهها از لحاظ آنکه موقع رفتن به مکه معظمه، و برگشت به جده نیاز داشتند این سؤال را مینمایند که بر حسب بعض فتاوی خروج از مکه پس از عمره تمتع قبل از محرم شدن به احرام حج تمتع جایز نیست و در صورتی که ناچار شود باید محرم به احرام حج شود و به جده و هر مکان دیگر که میخواهد برود و پس از مراجعت برای اتمام حج به عرفات برود، و چنانچه بدون آنکه محرم به احرام حج شود بیرون رود معصیت کرده و اگر در همان ماهی که عمره را بجا آورده مراجعت کند همان عمره کافی است و جایز نیست دوباره محرم شود و اگر پس از گذشتن سی روز از عمره اولی مراجعت کند باید در میقات محرم شود به احرام عمره تمتع، و چنانچه قبل از گذشتن سی روز مراجعت کند ولی در غیر ماهی که عمره اولی را به جا آورده مراجعت کرده باشد احتیاطاً محرم به احرام عمره تمتع شود.
فرودگاه جده و آسایشگاه حاجیان
مطار جده یعنی محل پرواز و به اصطلاح ایرانیان فرودگاه از نظر ظاهر بسیار وسیع و مجلل است و ظرفیت دارد که صدها هزار نفر در آن وارد شوند.
در این مطار بناها و مراکزی در فاصلههای مناسبی ساخته شده که در اختیار هیأتهای حج هر کشور و مؤسسات درمانی و راهنمائی آنها قرار دارد.
و در ایام حج هر ساعتی هواپیماهای متعدد گروههایی از حاجیان را در این مطار (فرودگاه) پیاده میکنند علاوه بر حاجیانی که از طریق زمینی و دریا میآیند.
پرواز از جدّه به سوی مدینه
قریب ۹ ساعت در جده منتظر هواپیما برای حرکت به مدینه منوره شدیم تا سرانجام حدود بیست دقیقه به ساعت ۲۴ شب یکشنبه، جده را برای تشرف به مدینه منوره ترک کردیم در بین راه جده تا مدینه منوره حال شوق و شور و اشتیاقی که برای عاشقان روضه مقدسه نبویه «علی من حل فیها صلوات الله و تحیته» حاصل میشود غیر قابل توصیف است.
دقایق و ثانیهها را با بیصبری عجیب و انتظار شدید میگذرانند و دقیقه شماری مینمایند، و هر چه به رأس موعدی که قبلاً از سوی کارکنان هواپیما اعلام شده نزدیکتر میشوند شور و شوقشان افزونتر میگردد.
وعده وصل چون شود نزدیک * آتش عشق تیزتر گردد
حالات این بار یافتگان به روضة مقدسه مختلف است: بعضی از فرط خوشحالی گریه میکنند، بعضی با شعر و نظم و نثر رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم را مخاطب ساخته و به حسب حال و معرفت خود با آن حضرت گفتگو میکنند، و خود را در حضور مییابند، برخی به یاد خویشاوندان و نزدیکان و دوستانشان که آرزومند درک این سعادت بزرگند گریه مینمایند، بعضی هم چیزی نمیگویند و خاموشی اختیار میکنند، گوئی حرف و سخنی را که در خور این فوز عظیم، و مناسب عظمت مقام حضرت خاتم الانبیاء صلیالله علیه وآله وسلم باشد پیدا نمیکنند، و خود را حقیرتر از آن میبینند که در چنین مقامی ارفع و اقدس پا بر بساط حضور گذارند و خود را عرضه بدارند.
بعضی مبهوت و متحیرند، و گوئی باور نمیکنند که به چنین سعادتی نایل شوند که چند دقیقه دیگر به مدینه شهر وحی، شهر قرآن، شهر اسلام، شهر رحمة للعالمین و شهر علی، زهرا، حسن و حسین علیهمالسلام وارد خواهند شد.
خلاصه در بین اینگونه احساسات، ناگهان شهر مدینه منوره و قبةالخضراء همچون خورشید عالمتاب و برتر از آن چهرهنمائی میکند، و فریاد و غریو صلوات از مسافرین هواپیما به آسمان بلند میشود.«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».
سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی (بخش دوم)
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سفرنامه ای به حج دارند که در شماره های گوناگون به انتشار آن خواهیم پرداخت.
تفکر در هواپیما
اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ وَ اخْتِلافِ الْلَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النّاسَ، وَ ما اَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماء فَاَحْیا بِهِ اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّة وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ اْلاَرْضِ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون[۱]
در هواپیما بهترین اشتغال یاد خدا و اندیشه در عظمت آفرینش است. در آیهای که تلاوت فرمودید به خلق آسمان و زمین و به کشتی که در دریا به نفع مردم حرکت میکند، و به ابرهای مسخر بین آسمان و زمین و آیات دیگر اشاره شده است.
در هواپیما این فرصت را دارید اکنون که از زمین به فضا صعود کردهاید، و ابرها را در زیر پای خود میبینید، در خلق آسمان و زمین و نظاماتی که در آنها است اندیشه کنید، و وسعت فضا را که اگر میلیونها سال هواپیماهای سریع السیر بتوانند در هر شرایط در فضا پرواز نمایند شاید به هیچ کجا نزدیک نشوید در نظر آورید، و ببینید که یکی از اموری که ذهن بشر ظرفیت آن را ندارد، و تصوّر آن در ذهن اگر محال نباشد محال گونه است همین فضا است.
آیا میتوانید فضا را تصور کنید؟ آیا میتوانید همین چیزی را که نمیتوانید تصوّر کنید انکار نمائید، و بگوئید فضا نیست و وسعتش موهوم است؟ پس آیا میتوانید حقایق دیگر را که عاجز از تصور آن هستید مثل روح و ملائکه وعلم خدا و ذات خدا را انکار کنید، و به استناد اینکه نتوانستهاید آنها را تصور نمائید آنها را رد نمائید؟ آیا میتوانید صد میلیارد انسان یا درخت را در ذهن بیاورید؟ هم اکنون بعض رادیوها خبری به تفصیل دادند
در آیهای که تلاوت کردید نام کشتی در ضمن آنچه آیات خدا است برده شده است اما اهل دانش و بینش میدانند که کشتی خصوصیت ندارد، کشتی آیه است اتومبیل هم آیه است، هواپیما آیه است، ماشین تحریر آیه است، ماشین چاپ آیه است، سفینه فضائی آیه است تمام علوم و صنایع و هنر بشر و هربیت شعر و هر سطر علم همه آیه میباشند و راه افزایش معرفتند و تفکر در هر یک از آنها سالک الی الله را به خدا میرساند.
بیندیشید در آن فکرها و عقلهایی که نقشه این هواپیما را میدهند، آن اندیشههایی که محصول آنها این اختراعات است. این نقشهها از کجا در ذهن آنها میآید؟ و چه کسی به آنها الهام میکند؟ این اشعار ادبی با آن لطایف و نکتههای پر از ذوق و سرشار از زیبائی و این صنایع شعری و هنرهای نقاشی از کجا بیرون میآیند و چگونه تولید میشوند؟
آیا همه اینها، و همه این علوم اثر ماده بیشعور و ظاهر وجود انسان و پوست و استخوان است؟
آیا این ذهن، و افکار مادی هستند یا مجرد. اگر مادی میباشند در کجا قرار دارند؟ اگر میگوئید در مغز قرار دارند چگونه عالم و این همه اشیاء کوچک و بزرگ در جسمی که یک میلیاردم آنها همه نیست جا میگیرند؟
اصولا این افکار بشر، و اینهمه علوم و ادبیّات، این بیانات شیوا، این اشعار شیوا و آبدار، این صنایع شعری، این همه لطایف با آن تعبیرات و مجازات و استعارهها، آن مضامین بسیار بلند عرفانی و غیره و غیره آیا مولود تعدادی سلول نفهم میباشند؟
آیا آن حقیقتی که از این امور لذت میبرد و زشتی و زیبائی و جمال و کمال را درک میکند و اظهار شوق و ذوق یا ابراز تنفر مینماید همین سلولهای مغز است یا باطن انسان و روح و حقیقت او است؟
آیا همین هواپیما دلیل عالم غیب نیست؟ دلیل این نیست که انسان فقط این پوست و گوشت و سلولها نمیباشد؟
آیا اینها همه دلیل بر وجود خدای آگاه و دانا و توانا نیست؟ آیا کسی میتواند با قاطعیت بگوید اینها همه اثر ماده است و ماورای ماده چیزی نیست؟
آیا کسی میتواند بگوید عالم و تمام این حقایق پوچ و پوک و بیهدف و بیهوده است؟ که اینها دلیل بر قصد از آفرینش این عالم نیست؟
آیا اینگونه اظهار نظر سفیهانه و غیر منطقی نمیباشد؟ آیا بشری که منکر این حقایق شود میتواند انکار خود را به یک شِبه دلیل عقل پسند مستند سازد؟
قرآن میفرماید: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ اْلاَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلا ذلِکَ ظَنُّ الَّذینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنَ النّاِر[۲] «آسمانها و زمین و آنچه را بین آنها است باطل نیافریدیم این گمان آن کسانی است که کافر گردیدهاند پس وای بر کسانی که کفر ورزیدهاند از آتش.»
این آیه کریمه را نیز تلاوت فرمائید که متضمن حال بسیاری از مسافران هواپیما و سایر وسایل فضانورد و به طور کلی بیان کننده حال بیشتر افراد بشر است: «وَ کَاَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمواتِ وَ اْلاَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون[۳]؛ چه بسیار از آیه آسمانها و زمین که بر آنها میگذرند و ایشان از آن روگردانند.»
یک نکته تفسیری
در تفسیر این آیه احتمالی به نظر میرسد که چون ممکن است استظهار عرف پسند از آیه نباشد و العیاذ بالله تفسیر به رأی شود تذکر میدهیم که فقط یک احتمال است هر چند ممکن است در نزد اهل نظر احتمالی مقبول و قابل بررسی باشد.
احتمال این است که: آیه در عین حال که متضمن نکوهش کسانی است که به آیات خدا مرور مغرضانه دارند، و از آنها روگردانند اخباری از غیب است، چون مرور بر آیات آسمان به دو گونه قابل تصور است یکی به دیدن آنها یا شنیدن صدای آنها مثل اینکه ماه و آفتاب را میبینیم، و صدای رعد را میشنویم، و دیگر به مرور و گذشتن بر آنها مثل آنکه در کشتی سوار شده و بر دریا میگذریم، بر فلان درخت، فلان شهر، فلان کوه، فلان اقیانوس، فلان شخص مرور میکنیم. بدیهی است اطلاق مرور بر قسم دوم ظاهرتر است.
بنابراین مرور بر آیات آسمان آنچنان که امروز و در عصر ما با پیشرفت صنایع حاصل شده حاصل نبوده است، و بشر اکنون تا کره ماه، رفته به گردشهای کیهانی پرداخته است و با هواپیما نیز در فضا و آسمان پرواز میکند.
این مرور یک مرور حقیقی است که قرآن میفرماید: «ایشان از آن آیات روگردانند».
آیا این یک خبر از غیب، و آخرالزمان نیست؟ که این کفار و خدانشناسان بر بسیاری از آیات و نشانههای حق و پدیدههای جهان در آسمان و زمین خواهند گذشت، و از آن رو میگردانند.
غیر از این است که اینها که توانستهاند مرور بر این آیات بنمایند از آنها روگردانند؟ یعنی به غیب وجود آنها و آنکه اینها را آفریده توجه نمیکنند، و آنها را به عنوان آیه و با نظر عبرت تحت بررسی قرار نمیدهند، و به یاد خدای بزرگی که اینها را آفریده است نمیافتند.
آنچه مسخر انسان است
شخصی که بر هواپیما سوار میشود میتواند در این کرامتی که خدا انسان را به آن سرافراز کرده و زمین و آسمان را مسخر او قرار داده است تفکر کند، و بیندیشد که این مخلوق و پدیده به ظاهر کوچک با عقل و اندیشه خود چه تصرفاتی در زمین و فضا مینماید و چه کارهایی از او صارد شده و میشود که از حیوانات عظیم الجثه، و آفتاب و ماه و کوهها و اقیانوسها صادر نخواهد شد.
این چه امتیاز و چه استعدادی است که به انسان عطا شده است؟ و چه تاج کرامتی بر سرش نهادهاند؟ جا دارد به این شعر منسوب به امیر المؤمنین علیهالسلام مترنم شده و به خودش خطاب کند.
اَتَزْعَمُ اَنَّکَ جِرْمٌ صَغیرٌ * وَ فیکَ انْطَوَی الْعالَمُ اْلاَکْبَرُ
وَ اَنْتَ الْکِتابُ الْمُبینُ الَّذی * بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ[۴]
***
توئی تو نسخه صنع الهی * بجواز خویش هر چیزی که خواهی
و از اینکه نتوانستهایم از این همه استعداد استفاده کنیم و نعمتهای بزرگ خدا را رایگان و بیعوض به هدر دادهایم، و از آنان که در مراحل اظهار استعداد، و به فعلیت رساندن کمالات انسانی پیشتاز شدهاند عقب ماندهایم شرمنده و خجلت زده باشیم.
یقیناً در آینده چنان که در بعض روایات مربوط به عصر ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و زمان حکومت جهانی آن حضرت به آن اشاره شده است بیش از اینها هویت و استعداد انسان ظاهر خواهد شد.
اما نکتهای در اینجا است که اسلام همه کمالات و همچنین کوشش برای تسخیر زمین و آسمان و ترّقی و پیشرفت مادی و معنوی را به انسان پیشنهاد نموده و او را به دنبال کردن اندیشههای ژرف، دلیر و گستاخ و به تسخیرات بیشتر امیدوار نموده است و چهارده قرن پیش نیل به پیشرفتهایی را که برای بشر محال شمرده میشد ممکن معرفی کرده و گذشت زمان هم نظر اسلام را تأیید مینماید و برای نمونه در این آیات شریفه دقت و تأمل نمائید.
اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی اْلاَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِاَمْرِهِ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی اْلاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ[۵]
اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخِّرَ لَکُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً[۶]
اَللهُ الَّذی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِی الْفُلْکَ فیهِ بِاَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ اِنَّ فی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ[۷]
وَ سَخِّرَ لَکُمْ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِاَمْرِهِ[۸]
بدیهی است مفهوم اینکه زمین و آسمان مسخّر انسان شدهاند تسخیر بالفعل نیست بلکه اشیاء را چنان آفریده است که تسخیر آنها برای انسان امکان پذیر باشد یا انسان را چنان آفریده است که میتواند این اشیاء را مسخر خود سازد به هر دو صورت مقصود تسخیر بالقوه است که به فعلیت رسیدن امروز از گذشته گستردهتر و کاملتر و ظاهرتر است.
مثلا برداشتن آب از نهرهای بزرگ مانند نیل و دجله و فرات و جیحون یک نوع تسخیر آنها است ولی کشتیرانی و سدسازیهای بزرگ در آنها نوع دیگر است همچنین تسخیر هوا و فضا و نور و آفتاب و زمین و معدن صورتهای متعدد دارد که به تدریج آنچه در قوه بوده به فعلیت میرسد.
و خلاصه هواپیما نیز یکی از نمونههای تسخیر اشیاء برای انسان است چنانکه تمام مظاهر صنعت و کشاورزی مظاهر همین تسخیر است؛ فَسُبْحانَ الَّذی جَعَلَ اْلاَشْیاءَ مُسَخَّراً للإنْسانِ، وَ اَکْرَمَهُ بِالنُّطْقِ وَ الْبَیانِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ
پی نوشت ها:
[۱]. سوره بقره، آیه ۱۶۴.
[۲]. سوره ص، آیه ۲۷.
[۳]. سوره یوسف، آیه ۱۰۵.
[۴]. دیوان منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) حرف راء ص۱۷۵.
[۵]. سوره حج، آیه، ۶۵.
[۶]. سوره لقمان، آیه ۲۰.
[۷]. سوره جاثیه، آیه ۱۳ ـ ۱۲.
[۸]. سوره نحل، آیه ۱۲.
سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی (بخش اول)
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سفرنامه ای به حج دارند که در شماره های گوناگون به انتشار آن خواهیم پرداخت.
* بخش اول
بحول و قوه الهی، و به امید توفیق برای انجام عمره مبروره و حج مقبول و تشرف به تقبیل آستان فرشته پاسبان خواجه کائنات و خلاصه موجودات حضرت خاتم الانبیا و شفیع روز جزا ابوالقاسم محمّد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم، و تشرف به زیارت قبور منتسبه به شفیعه قیامت و خاتون دنیا و آخرت سیده بانوان بهشت سلام الله و اعتاب مقدسه حضرت سید شباب اهل الجنة سبط الرسول و ابن سیف الله المسلول و قرة عین البتول ابی محمد امام حسن مجتبی علیهالسلام، و حضرت باقر علوم النبیین امام محمد باقر و حضرت سید الساجدین و زین العابدین علی بن الحسین و حضرت کشاف حقایق امام جعفر صادق علیهمالسلام و زیارت سائر اماکن متبرکه و مساجد و مشاهد حرمین شریفین.
و به امید درک سعادت و فوز به تشرف به زیارت ملازمان درگاه قطب جهان و غوث دوران حضرت صاحب الزمان بقیة الله ارواح العالمین له الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز پانزدهم ماه ذی القعدة الحرام ۱۴۰۲ قمری هجری برابر با ۱۳ شهریور ماه ۱۳۶۱ شمسی هجری حدود ساعت ده و نیم بامداد پس از تودیع با آقایان مشایعت کنندگان با هواپیما تهران را به عزم مقصد ترک کردیم.
رجاء واثق آنکه از برکات معنوی این سفر و حضور در مشاعر و مشاهد و مواقف اسلامی و تاریخی بهرهمند شده، موجبات آمرزش گناهان و تقرب به خداوند متعال و قبول طاعات فراهم گردد و موانع قبول به هیچ وجه پیش نیاید و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه اُنیب.
در هواپیما
برخی از اشخاصی که سابقه سفر با هواپیما را نداشته باشند ممکن است در ابتدا بیم و هراس برایشان پیش بیاید، و هر چه هواپیما صعود کند و بر سرعت حرکتش افزوده شود بر هراسشان افزود شود، و چنان توهم کنند که چون دستشان از کره زمین کوتاه شده با خطرات بیشتر روبرو هستند، اما این بیم و هراس پس از مقداری سیر و حرکت تخفیف مییابد، و این افراد نیز دل به تقدیر خواهند داد و تسلیم تقدیر میشوند. بدیهی است این ترس و بیم در اثر عدم انس و بیسابقه بودن آن است، وگرنه بشر در روی زمین با ماشین و با وسایط نقلیه دیگر نیز که سیر و سفر مینماید، و پیاده هم که در کنار خیابانها قدم میزند و خلاصه همه جا و در همه حالات در معرض خطرات بسیار است که یا از خطرات هواپیما کمتر نیست و یا بیشتر است ولی چون به آنها عادت دارد بیم و هراسی بر او مستولی نمی شود، و خلاصه بشر در هر کجا باشد حیات و زندگانیش پایدار و استوار و مصون از خطر و بلا نیست، و بیجهت از مرگ که واقع شدنی است بیم به خود راه میدهد و در هراس و وحشت میگذراند و با اینکه میداند از مرگ گریز و گریزی نیست نباید صرف خطر مرگ او را با اندیشهناک و خاطرش را مشوش نماید که خدا در قرآن مجید به پیامبر گرامی خود خطاب میفرماید: اِنَّک مَیّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَیِتّونَ[۱]
و اَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمْ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی بُرُوجٍ مُشَیِّدَةٍ[۲]
و امیر المؤمنین علیهالسلام میفرماید: ...ثُمَّ لا یُبالی اَوَقَعَ عَلَی الْمَوْتُ اَمْ وَقَعَ الْمَوْتِ عَلَیْهِ وَاللهِ ما یُبالی اِبْنُ اَبیطالِب اَوْقَعَ عَلَی الْمَوْتِ اَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ[۳]
این عمر عزیز را سلامت نفسی است * واین سعی و تلاش ما توسل به خسی است
در وادی حیرت به خس آویختگان * همچون من و تو ز بیم غرقاب بسی است
حقیقت همین است که بشر ثبات و بقایش در این جهان هر آن در معرض خطرات بسیار، و هجوم ناگواریهای بیشمار است، و اگر لطف خدا از او دستگیری ننماید در دم نابود خواهد شد.
وَ اِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلاّ هُوَ وَ اِنْ یُرِدْک بِخَیْر فَلا رادَّ لِفَضْلِهِیُصیبُ بِهِ مَنْ یَشْاءُ مِنْ عِبادِهِ[۴]
قُلْ اَرَاَیْتُمْ اِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ اِلهٌ غَیْرُ اللهِ یَاْتیکُمْ بِضِیاءٍ اَفَلا تَسْمَعُونَ[۵]
قُلْ اَرَاَیْتُمْ اِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ اِلهٌ غَیْرُ اللهِ یَاْتیکُمْ بِلَیْل تَسْکُنُونَ فیهِ اَفَلا تُبْصِرُونَ[۶]
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای * نبرد رگی تا نخواهد خدای
موحد چو در پای ریزی زرش * چو شمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد ز کس * بر این است بنیاد توحید و بس
بدیهی است معنای آنچه گفته شد تحفظ نکردن، و خود را در خطر انداختن و سوار وسیله معیوب شدن نیست که «اَعْقِلْها وَ تَوَکَّلْ»[۷]
گفت پیغمبر به آواز بلند * با توکل زانوی اشتر ببند
سایه حق بر سر بنده بود * عاقبت جوینده یابند بود
فقط مقصود این است که انسان وقتی در جریان تقدیر الهی قرار گرفت، و آن را رعایت کرد و ملاحظه نمود از قضای الهی نباید بگریزد، و بداند که قضای حضرت باری تعالی را از انسان در هر کجا و هر حال باشد جز او کس دیگر نمیتواند رد کند، و وسائط و آلات مادی و تأثیر و تأثرهای ظاهری و غیر ظاهری از آن مانع نمیشود. بلی مثل صدقه را اگر چه کیفیّت و چگونگی تأثیرش را در رفع بلا[۸] میفهمیم و مکرّر تجربه شده است و لذا در روایت است: داوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَادْفَعُوا اَمْواجَ الْبَلاءِبِالدُّعاءِ[۹]
چنان که توسل و استشفاع به نفوس زکیه و ارواح طیبه پیغمبر خدا و ائمه معصومین علیهمالسلام و دعا نیز به تقدیر الهی دافع بلا است و در باب توسل از طرق شیعه و سنی روایات بسیار وارد است بلکه علاوه بر اینها به امور دیگر مثل صله رحم نیز بلا دفع میشود و بلکه وجود سالخوردگان و حتی حیوانات و جنبندگان، بسیاری از آثار شوم معاصی و گناهان را مرتفع مینماید که تمام این امور به قضا و قدر الهی است. چنانکه از حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام روایت است:
اِنَّ للهِِ تَعالی فی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ مُنادِیاً یُنادِی مَهْلا مَهْلا عِبادَاللهِ عَنْ مَعاصِی اللهِ وَلَوْلا بَهائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیَةٌ رُضَّعٌ وَ شُیُوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمْ الْعَذابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً[۱۰]
در روایت است که حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام از کنار دیواری مشرف به ویرانی، برخاست به مکان دیگر رفت، گفتند: از قضای الهی می گریزی؟ فرمود، از قضای او به قدر او میگریزم.[۱۱]
در اینجا نمی خواهیم راجع به قضا و قدر سخن بگوئیم اما این را میگوئیم: که باید اسباب ظاهری را رعایت کرد، و دعا و صدقه و اینگونه امور را نیز که از شارع علیم خبیر که به حقایق قضا و قدر آگاه است دستور داده شده است انجام داد، و با این برنامه و عقیده به اینکه هیچ امری از امور بدون اینکه در کتاب الهی نوشته شده باشد جریان نمییابد محکم و با کمال آرامش و اطمینان قلب به احتمال خطراتی که انسان به آنها در تمام حالات پیچیده است اعتنا نکرد و از استقبال آنها هراس ننمود که خداوند میفرماید:
قُلْ لَنْ یُصیبَنا اِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۱۲]
وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی اْلاَرْضِ اِلاّ عَلَی اللهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتاب مُبینٍ[۱۳]
ما مِنْ دابَّة اِلاّ هُوَ آخِذ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّی عَلی صِراط مُسْتَقیمٍ[۱۴]
شعر زیر منسوب به حضرت مولی العارفین علی علیهالسلام است.
اَی یَوْمَی مِنَ الْمَوْتِ اَفِرُّ
یَوْمَ ما قُدِّرَ اَوْ یَوْمَ قُدِرَ
یَوْمَ ما قُدِّرِ لَمْ اَخْشَ الرَّدی
وَ اِذا قُدِّرَ لَمْ یُغْنِ الْحَذَرْ[۱۵]
***
از مرگ حذر کردن دو روز روانیست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روا نیست
و بالأخره باید در این جریان در حال امر بین امرین و بیم و امید بود نه چنان بود که تسبیب اسباب و تمسک به وسایل مادی و معنوی را بیثمر دانست، و آنها را کنار گذارد و نه در توسل به اسباب چنان غلو و مبالغه نمود که مسبب الاسباب و قضا و قدر او فراموش گردد و از او غفلت حاصل شود.
اما به هر حال پس از تسبیب اسباب مادی و معنوی و توکل و اعتماد به خدا نباید احتمالاتی که عقلا به آن اعتنا نمیکنند سبب وحشت و اضطراب و هراس شود و ترس از مرگ و خطرات دیگر ما را همواره نگران بدارد.
اگر آنان که از سرعت حرکت هواپیما که فقط چند صد نفر مسافر دارد میترسند، میتوانستند سرعت هواپیمائی را که سه میلیاد بشر و کوهها و اقیانوسها و درختان تنومند و میلیاردها جانداران و جنبندگان دیگر محموله آن هستند ببینند که در زمان واحد چگونه به حرکتهای سریع و متعدد در حرکت است و با این محموله سنگین در یکی از حرکتهایش در هر ساعت در فضا هجده هزار فرسخ طی میکند از نشستن و خفتن در این مرکب عظیم غرق وحشت و اضطراب میشدند، و از اینکه می فهمیدند در عمر پنجاه ساله فقط در این سیر و حرکت چهار میلیارد و ششصد و شصت و پنج میلیون و ششصد هزار کیلومتر راه طی کرده در هراس می افتادند، و اگر میدانست از آن موضعی که در روز ولادت او زمین در آنجا بوده تا حال چقدر فاصله گرفته و دور شده است، و زمین و منظومه شمسی و کهکشان آن در حرکتشان به سوی مقصدی که بر ما مجهول است چه مسافت دور و درازی را طی کرده است چنان به وحشت میافتد که قابل تصور نبود ولی چون از این هواپیمائی که او و همه ابناء بشر بر آن سوارند و به کار و کوشش و صنعت و تجارت و تحصیل علم و جنگ و پیکار و عبادت خدا و معصیت او مشغولند غافل است و حرکت آن را نمیبیند آرام و مطمئن در آن نشسته است و از سقوط آن یا اینکه خودش از آن سقوط کند با اینکه به ظاهر (غیر از فشار هوا و جاذبه زمین) دیواری و مانعی از سقوط از آن نیست بیمی ندارد: ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزُ الْعَلیمُ[۱۶]
نه بشر این حرکتها را رؤیت میکند، و نه این حرکتها باعث سقوط بارهایی که زمین بر پشت دارد میشود، و نه این زمین با هواپیماهای دیگر از نوع خود تصادم میکند، و تا هر وقت خدا بخواهد حرکتش دائم و مستمر است.
وَالشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزُ الْعَلیمُ، وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناُه مَنازِلَ حَتّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ، لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی لَها اَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرُ وَ لاَاللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَک یَسْبَحُونَ[۱۷]
در کتاب «نقد فلسفه داروین» داستانی از یکی از روزنامه ها نقل کرده که خلاصهاش به بیان ما این است که، در سال ۱۳۳۷ که یکی از منجّمین مشهور اروپا خبر داد که زمین در اثر تصادم با ستاره دنبالهدار منهدم و متلاشی میشود و زمان و وقت آن را معین کرده بود و با اینکه بر حسب اسناد و مصادر اسلامی وقوع این حادثه قابل قبول نبود بسیاری از مردمان ضعیف الایمان از مسلمانان هم سخت گرفتار اضطراب و نگرانی شده بودند در روز قبل از روزی که بر حسب قول این منجّم باید زمین منهدم شود، در یکی از کوچه ها یا خیابانهای تهران بچهها بازی میکردند یک نفر به بچهای که در بازی زیاد به اصطلاح فضولی میکرد گفت مگر نمیدانی که فردا زمین متلاشی خواهد شد؟ بچه گفت من هیچ نگران نیستم و اطمینان دارم که چنین حادثهای رخ نخواهد داد برای اینکه میبینم مهندسی که نقشه خط آن قطار بین حضرت عبدالعظیم و تهران را داده است چنان آن را منظم کرده است که قطارها در آمدن و رفتن بهم تصادم ننمایند پس به طریق اولی مهندسی که عالم کون و ترتیب سیر اجرام و کرات را چنان مقرر فرموده است که بر خلاف نظمی که او معین کرده است حادثهای اتفاق نخواهد افتاد. آن روز گذشت و شب موعود آمد و زمین به هیچ چیزی برخورد نکرد، روز بعد روزنامه (ایران نو) جریان این سؤال و جواب را در روزنامه اش منتشر کرد.[۱۸]
باری از این رشته مطالب که پایان ندارد میگذریم.
با یادآوری (علویه معظمه) با خواندن این آیه: سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ[۱۹]
بدون اندیشه و بیمی بر هواپیما سوار شدیم.
آری منزه است خدائی که زمین و فضا و هوا و آهن و معدن و چیزهای دیگر را مسخر بشر نموده است. باید او را به پاکی و توانائی و دانائی یاد کرد که این استعدادات محیر العقول را به بشر عطا کرده است، و اگر آفرینش و عطای او نبود نه بشری بود و نه این همه ظهورات استعدادات که در واقع همه ظهور قدرت الهی هستند، و او را می نمایانند، و ما را به سر «ما رَاَیْنا شَیْئاً اِلاّ وَ رَاَیْنَا اللهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَهُ»
آگاه مینماید. همه از او است و همه به سوی او و آیات اویند.
در دیده تنگ مور نور است ز او * در پای ضعیف پشه زور است ز او
ذاتش سزا است مر خداوندی را * هر وصف که ناسزا است دوراست ز او
ادامه دارد ...
پی نوشت ها:
[۱]. سوره زمر، آیه ۳۰.
[۲]. سوره نساء، آیه ۷۸.
[۳]. سفینة البحار، ج۲ ص۵۵۴.
[۴]. سوره انعام، آیه ۱۷.
[۵]. سوره قصص، آیه ۷۱.
[۶]. سوره قصص، آیه ۷۱ و ۷۲.
[۷]. الجامع الصغیر حرف همزه.
[۸]. من نمیدانم چگونه برخی تأثیر علل مادی را در معلولات آنها میپذیرند، و همه چیز را به علل مادی مستند میکنند، و از قبول تأثیر صدقه و دعا در رفع بلا سر باز میزنند مثلا اگر میگویند تأثیر آتش را در سوزاندن میفهمیم، و قبول داریم آیا غیر از انس و تکرار و عادت چه چیزی را فهمیدهاند؟ البته ممکن است کیفیّت احراق و سوختن اشیاء را هم بدانند اما اینکه علیتش را برای سوختن فهمیده باشند که چرا آتش میسوزاند، و چرا آفتاب و آب و هوا و اشیاء دیگر نمیسوزاند و خواص آتش را ندارند نمیتوانند به آن ادعای علم کنند و مثلا بگویند علیت آتش برای احراق ذاتی آن است. جریان تأثیر و تأثر و ظهور خواص هر شیئی را بشر کشف میکند و بر این اساس هم در ظهور این تأثیر و تأثرات مادی مداخلات مینماید، اما این شناخت علت علت بودن نیست و بلکه شناخت علت و علیت است، و شناخت علت و علیت غیر از شناخت علت علت بودن است. بنابراین کسی که علت این علیت را نمیشناسد هر چند بگوید ذاتی آن است نمیتواند اگر علت علیت و تأثیر دعا و صدقه را در دفع بلا نشناخت آن را انکار نماید، همانطور که با تأثیر آتش در سوختن و تأثیر سایر اشیاء مادی در اشیاء دیگر، آنها را علل میشناسند همینطور با تأثیر صدقه و دعا در رفع بلا که تجربه شده است و به طور متواتر تأثیر آن اثبات یافته و ما خود مکرر به آن رسیدهایم آن را نیز دفع بلا میدانیم، و اگر علیت سائر علل را ذاتی بگویند علیّت صدقه را نیز در دفع بلا ذاتی میگیرند چنانکه بسیاری از گناهان را دارای آثار و تبعات سوء میدانیم و حداقل کسی نمیتواند علیت این امور را برای این آثار انکار کند و تأثیر احتمالی آن را نپذیرد.
[۹]. بحار الانوار، ج۹۰ ص۲۸۸ این مطالب در رسالة (سرالبداء) تألیف نویسنده به طور تحقیق و علمی بیان شده است.
[۱۰]. اصول کافی، ج۲ ص۲۷۶.
[۱۱]. توحید صدوق، ص۳۶۹.
[۱۲]. سوره توبه، آیه ۵۱.
[۱۳]. سوره هود، آیه ۶.
[۱۴]. سوره هود، آیه ۵۶.
[۱۵]. توحید صدوق،ص۳۷۵.
[۱۶]. سوره یس، آیه ۳۸.
[۱۷]. سوره یس، آیه ۴۰ ـ ۳۸.
[۱۸]. در اینجا تذکر پیش گوئی دیگر یکی از منجمین بزرگ یعنی انوری ابیوردی بی مناسبت نیست، وی به اصطلاح بر حسب قواعد نجومی پیش بینی کرده بود در شبی که معین کرده بود طوفان باد زمین را ویران میسازد و در آن شب در نیشابور باد به قدری که چراغهای منارهها را خاموش نماید هم نوزید لذا شاعری چنین گفت:
گفت انوری که از اثر بادهای سخت
ویران شود سراچه و کاخ سکندری
در روز حکم او نوزیده است هیچ باد
یا مرسل الریاح تو دانی و انوری
[۱۹]. سوره زخرف، آیه ۱۳.
چگونه ممکن است شش هزار سال عبادت شیطان با تکبُّر یک ساعته از بین برود؟
خطبه قاصِعَه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش میکند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.
- متن بخش دوم خطبه
وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ، لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلَائِکَةِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ، تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُمْ.
فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ -وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَی أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ- عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ، کَلَّا مَا کَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً، إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ، وَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِی إِبَاحَةِ حِمًی حَرَّمَهُ عَلَی الْعَالَمِینَ.
- ترجمه بخش دوم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
اگر خدا می خواست می توانست آدم را از نوری بیافریند که روشنایی اش دیده ها را برباید و زیبایی و جمالش عقول را مبهوت کند و عطرش شامّه ها را مسخر سازد و اگر چنین می کرد گردنها در برابر آدم خاضع می شد و آزمایش برای فرشتگان بسیار آسان بود؛ ولی خداوند سبحان خلق خود را با اموری می آزماید که از فلسفه آن آگاهی ندارند تا (مطیعان از عاصیان) ممتاز گردند و تکبّر را از آنان بزداید و آنها را از کبر و غرور دور سازد.
بنابراین، از کاری که خداوند با ابلیس کرد عبرت بگیرید، زیرا اعمال طولانی و کوششهای بسیارش را بر باد داد در حالی که خدا را شش هزار سال عبادت کرده بود، سالهایی که معلوم نیست از سالهای دنیا بود یا آخرت (آری) همه آنها را به سبب ساعتی تکبّر نابود ساخت. چگونه ممکن است کسی بعد از ابلیس همان نافرمانی او را انجام دهد ولی در برابر (خشم) خدا سالم بماند؟ نه، هرگز چنین نخواهد بود هیچ گاه خدا انسانی را با داشتن صفتی وارد بهشت نمی کند که بر اثر همان صفت فرشته ای را از بهشت بیرون کرده است. حکم او درباره اهل آسمان و زمین یکسان است و خدا با هیچ یک از خلق خود دوستی خاصی ندارد تا به سبب آن چیزی را که بر همه جهانیان تحریم کرده است بر وی مباح سازد.
- شرح بخش دوم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه در ادامه آزمایش ابلیس که در بخش قبل گذشت به نکته مهمی اشاره می کند و آن اینکه خداوند بندگانش را با اموری آزمایش می کند که فلسفه آن بر آنها پوشیده است و گاه تحمل آن بر آنها سخت و سنگین است می فرماید: «اگر خدا می خواست می توانست آدم را از نوری بیافریند که روشنایی اش دیده ها را برباید و زیبایی و جمالش عقلها را مبهوت کند و عطرش شامّه ها را مسخر سازد و اگر چنین می کرد گردنها در برابر آدم خاضع می شد و آزمایش برای فرشتگان بسیار آسان بود»؛ (وَ لَوْ أَرَادَ اللّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُور یَخْطَفُ(۱) الاَْبْصارَ ضِیَاؤُهُ، وَ یَبْهَرُ(۲) الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ(۳)، وَ طِیب یَأْخُذُ الاَْنْفَاسَ عَرْفُهُ(۴) لَفَعَلَ. وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الاَْعْنَاقُ خَاضِعَةً، وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ).
اشاره به اینکه اگر امتحانات الهی هماهنگ با خواسته دل افراد باشد، امتحان عملا بی اثر خواهد شد، زیرا همه بر طبق آن عمل می کنند؛ هم خداپرستان و هم هواپرستان و چنین امتحانی بی نتیجه خواهد بود؛ ولی اگر بر خلاف میل افراد بود صفوف مؤمنان خداپرست و مخلص از خود خواهان هواپرست و غیر مخلص جدا خواهد شد.
امتحان مغروران و متکبّران باید با اموری باشد که غرور و تکبّر را بشکند همان گونه که در امتحان فرشتگان و ابلیس واقع شد.
به همین دلیل امام در ادامه این سخن می افزاید: «اما خداوند سبحان خلق خود را با اموری می آزماید که از فلسفه آن آگاهی ندارند تا (مطیعان از عاصیان) ممتاز گردند و تکبّر را از آنان بزداید و آنها را از کبر و غرور دور سازد»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ، تَمْیِیزاً بِالاِخْتِبَارِ لَهُمْ، وَ نَفْیاً لِلاِسْتِکْبارِ عَنْهُمْ، وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلاَءِ(۵) مِنْهُمْ).
از اینجا روشن می شود چرا فلسفه همه احکام شرع، آشکار نیست. درست است که فلسفه بسیاری از آنها به حکم عقل یا به توضیح آیات و روایات بر ما آشکار شده ولی قسمت قابل ملاحظه ای از آن همچنان در پرده ابهام باقی مانده، این برای آن است که مطیعان مخلص از متمردان و گردنکشان شناخته شوند. البتّه مخفی بودن اسرار این احکام غیر از آنچه گفته شد دلایل دیگری نیز می تواند داشته باشد.
سپس امام(علیه السلام) عاقبت کار ابلیس مستکبر و گردنکش را به منظور این که درس عبرتی برای همگان باشد مطرح می کند و به آنها هشدار می دهد که راه ابلیس را نپویند تا به سرنوشت او گرفتار نشوند می فرماید: «از کاری که خداوند با ابلیس کرد عبرت بگیرید، زیرا اعمال طولانی و کوششهای بسیارش را بر باد داد در حالی که خدا را شش هزار سال عبادت کرده بود سالهایی که معلوم نیست از سالهای دنیا بود یا آخرت (آری) همه آنها را به سبب ساعتی تکبّر نابود ساخت»؛ (فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَ جَهْدَهُ(۶) الْجَهِیدَ، وَ کَانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّةَ آلاَفِ سَنَة، لاَ یُدْرَی أمِنْ سِنِی(۷) الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَةِ، عَنْ کِبْرِ سَاعَة وَاحِدَة).
تدبیر «لا یُدری أمِنْ سِنِی الدُّنْیا أمْ مِنْ سِنی الاْخِرَةِ». مفهومش این نیست که امام از این مسئله خبردار نبود، بلکه اشاره به این است که توده مردم از آن آگاه نیستند و منظور از سالهای دنیا همین سالهایی است که بر ما می گذرد که مقدارش معلوم است و منظور از سالهای آخرت آن است که در قرآن به طور مکرر به آن اشاره شده است: «(وَإِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَة مِّمَّا تَعُدُّونَ)؛ و یک روز نزد پروردگار تو (در جهان آخرت) مانند هزار سال است از آنچه می شمارید».(۸)
در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه ممکن است شش هزار سال عبادت با تکبّر یک ساعت از میان برود؟ پاسخ آن روشن است، چون سازندگی کاری است پیچیده و طولانی؛ ولی تخریب کاری ساده و سریع است؛ یک خانه بزرگ را ممکن است سالها صرف ساختن آن کنند ولی در یک آتش سوزی چند ساعته نابود شود؛ یک سد عظیم را سالها می سازند ولی با چند دینامیت و مواد منفجره در مدتی بسیار کوتاه متلاشی می شود.
مسئله «حبط اعمال» بر اثر پاره ای از گناهان مطلب مهمی است که در پایان همین بخش در نکته ها خواهد آمد.
آن گاه امام در ادامه به این نکته اشاره می کند که متکبّران از انسانها نیز سرنوشتی همچون ابلیس دارند، می فرماید: «چگونه ممکن است کسی بعد از ابلیس همان نافرمانی او را انجام دهد ولی در برابر (خشم) خدا سالم بماند، نه، هرگز چنین نخواهد بود هیچ گاه خدا انسانی را با داشتن صفتی وارد بهشت نمی کند که بر اثر همان صفت فرشته ای را از بهشت بیرون کرده است»؛ (فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَی اللّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ؟ کَلاَّ، مَا کَانَ اللّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بأَمْر أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً).
سپس در تأکید بر این معنا می فرماید: «حکم او درباره اهل آسمان و زمین یکسان است و خدا با هیچ یک از خلق خود دوستی خاصی ندارد تا به سبب آن چیزی را که بر همه جهانیان تحریم کرده است بر وی مباح سازد!»؛ (إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الاَْرْضِ لَوَاحِدٌ. وَ مَا بَیْنَ اللّهِ وَ بَیْنَ أَحَد مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ(۹) فِی إِبَاحَةِ حِمیً(۱۰) حَرَّمَهُ عَلَی الْعَالَمِینَ).
اشاره به اینکه همه مکلفان در برابر خداوند یکسانند و هیچ کس را بر دیگری امتیاز نیست، خداوند با کسی خویشاوندی ندارد، گناه برای همه گناه و طاعت برای همه طاعت است. مبادا بعضی تصور کنند مجازات سنگین ابلیس در برابر تکبرش از ویژگیهای او بوده و دامان دیگران را نخواهد گرفت.
نکته ها:
۱ـ مسئله حبط اعمال
در این بخش از خطبه آمده بود که عبادات شش هزار ساله ابلیس به سبب یک ساعت تکبر بر باد رفت.
مسئله احباط و تکفیر، و به تعبیر دیگر بر باد رفتن اعمال نیک یا جبران اعمال سوء با توبه و اطاعت، از مسائل مهمی است که در میان متکلمان و مفسران و ارباب حدیث مورد بحث و گفتگوست.
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که بعضی از اعمال سوء، آن قدر اهمیّت دارد که می تواند آثار اعمال نیک را از بین ببرد، از جمله کفر به خداوند و پیامبر و یوم المعاد است که در آیه ۸۸ سوره انعام می خوانیم: «(وَلَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ)؛ هر گاه مشرک شوند اعمالی را که انجام دهند از بین می رود و در آیه ۱۴۷ سوره اعراف می فرماید: «(وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِایَاتِنَا وَ لِقَاءِ الاْخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ)؛ کسانی که آیات ما و روز قیامت را انکار کردند اعمالشان بر باد می رود».
در مورد تکفیر نیز قرآن مجید در آیه ۷ سوره عنکبوت می فرماید: «(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ(۱۱))؛ کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند گناهان آنها را می پوشانیم (و می بخشیم)».
البتّه این به آن معنا نیست که روز قیامت مجموعه حسنات و سیئات را در برابر هم قرار دهند، اگر حسنات بیشتر بود، سیئات مورد نظر قرار نگیرد و اگر سیئات بیشتر بود، حسنات به طور کلی نادیده گرفته شود، این نوع احباط و تکفیر مورد قبول نیست و با آیات قرآن نیز نمی سازد. در آیه ۷ و ۸ سوره زلزال می خوانیم: «(فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَه وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ)؛ هر کس به مقدار ذره ای کار نیک انجام دهد آن را می بیند و هر کس به اندازه ذره ای کار بد انجام دهد آن را خواهد دید».
کوتاه سخن اینکه هر یک از کار نیک و بد اثر خاص خود را عنداللّه در قیامت خواهد داشت؛ ولی این مطلب استثنائاتی دارد که بعضی از کارهای نیک، خطاها را می پوشانند و بعضی از کارهای زشت، حسنات را از میان می برند.(۱۲)
۲ـ آیا ابلیس فرشته بود؟
در این بخش از خطبه آمده بود که ابلیس فرشته ای بود که خدا او را به جهت گناه سنگینش از بهشت بیرون راند و مطرود درگاه حق شد.
این تعبیر ممکن است این تصور را ایجاد کند که ابلیس واقعاً از فرشتگان بوده است، در حالی که قرآن با صراحت می گوید: «(کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ)؛ او از جن بود سپس از طاعت فرمان پروردگارش خارج شد».(۱۳) از سوی دیگر قرآن به وضوح می گوید: فرشتگان معصوم اند و هرگز گناه نمی کنند: «(بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)؛ آنها بندگان گرامی خدا هستند در هیچ سخنی بر او پیشی نمی گیرند و فرمان او را به گردن می نهند».(۱۴)
چگونه ممکن است فرشته معصوم نه تنها نافرمانی کند، بلکه راه کفر و معارضه با پروردگار را بپوید؟!
از اینجا روشن می شود که ابلیس به موجب داشتن عبادات فراوان در صفوف فرشتگان جای گرفته بود؛ نه اینکه واقعاً جزء فرشتگان بود. این تعبیر گرچه تعبیری مجازی است؛ ولی با وجود قرائن روشن نباید جای تردید باشد.
۳ـ تکبّر ابلیس سرچشمه کفر او شد!
از آیات قرآن و روایات اسلامی و خطبه بالا به خوبی استفاده می شود که تکبّر ابلیس سرانجام به کفر او انجامید، آن هم بالاترین درجه کفر، زیرا به حکمت خدا اعتراض کرد و دستور پروردگار را درباره سجده بر آدم(علیه السلام) غیر حکیمانه پنداشت و به همین دلیل به شدیدترین مجازاتها گرفتار شد و آن طرد ابدی از درگاه خدا و حبط عبادات شش هزار ساله بود.
این سخن پیامی به همه ما دارد که تکبّر و تعصب را کوچک نپندارید که گاه ممکن است به کفر و حبط اعمال و طرد از درگاه خداوند بیانجامد. البتّه ابلیس می توانست باز گردد و توبه کند؛ ولی نخستین شرط توبه او این بود که فرمان خدا را در مورد سجده بر آدم(علیه السلام) اطاعت کند، لذا در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «وَاللهِ لَوْ أنّ إبْلیسَ سَجَدَ للهِِ بَعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ التَّکَبُّرِ عُمْرَ الدُّنْیا، ما نَفَعَهُ ذلِکَ وَ لا قَبِلَهُ اللهُ مِنْهُ ما لَمْ یَسْجُدُ لاِدَمَ کَما أمَرَاللهُ أَنْ یَسْجُدَ لَهُ ؛ به خدا سوگند اگر ابلیس به اندازه عمر دنیا بعد از آن معصیت، سجده برای خدا می کرد، سودی به حال او نداشت و خدا از او نمی پذیرد جز اینکه باز گردد و بر آدم سجده کند. آن گونه که خدا به او دستور داده بود».(۱۵)
۴ـ یکسان بودن حکم خدا درباره همگان
از پیام های مهم این بخش از خطبه این است که رابطه خلق با خالق رابطه اطاعت و بندگی است و همه انسانها، بلکه همه مخلوقاتی که در شرایط یکسان قرار دارند، در احکام او یکسانند و آن گونه که جمعی از یهود و نصارا خود را فرزندان خدا و خاصّان او می پنداشتند و مجازاتی جز اندک برای خود در برابر اعمالشان قائل نبودند: (وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَی نَحْنُ أَبْنَاءُ اللهِ وَأَحِبَّاؤُهُ)(۵) خیالی باطل و فکری بی اساس است.
بنابراین هرگاه تکبّر و تعصّب و نافرمانی سبب رانده شدن کسی از درگاه خدا شود و هرکس در هر جا آلوده به چنین صفتی گردد، سرنوشتی غیر از آن نخواهد داشت. نژادها، اقوام، انسانها و غیر انسانها همه مشمول همین قاعده اند.
پی نوشت ها:
۱. «یخطف» از «خطف» بر وزن «عطف» به معنای ربودن با سرعت گرفته شده است.
۲. «یبهر» از ریشه «بهر» بر وزن «بحر» به معنای حیرت و مبهوت ساختن گرفته شده است.
۳. «رواء» به معنای ظاهر زیباست.
۴. «عرف» به معنای بوی خوش است.
۵. «خُیَلاء» به معنای تکبّر است.
۶. «جهد»، بر وزن «مهد» و «جُهد» بر وزن «کفر» هر دو به معنای سعی و تلاش خسته کننده است و «جهید» فعیل از همین ریشه است که برای تأکید ذکر می شود، بنابراین «جهد و جهید» به معنای آخرین مرتبه تلاش و کوشش است.
۷. «سنی» دراصل سنین بوده که به هنگام اضافه نون آن حذف شده و سنین جمع سنه به معنای سال بوده است.
۸. حج، آیه ۴۷. نزدیک به همین تعبیر نیز در سوره سجده، آیه ۵ آمده است.
۹. «هواده» به معنای احترام و محبّت و نرمش آمده است.
۱۰. «حمی» به معنای منطقه ممنوعه است از «حمی» بر وزن «نفی» به معنای منع گرفته شده است.
۱۱. شرح بیشتر در باره این مسئله را در تفسیر نمونه ذیل، آیه ۲۱۷ سوره بقره مطالعه فرمایید.
۱۲. کهف، آیه ۵۰.
۱۳. انبیاء، آیه ۲۶ و۲۷.
۱۴. الکافی، جلد ۸، صفحه ۲۷۱.
۱۵. مائده، آیه ۱۸.
بررسی ابعاد ضرورت وجود امام زمان
دلیل عقلی، امامت و ضرورت وجود امام را در تمام زمان ها، به صورت عام (این که در هر زمانی یک امامی باید وجود داشته باشد، صرف نظر از مصداق آن) اثبات می کند؛ اما امامت امام زمان علیه السلام و وجود حضرت از مباحث امامت خاصه است. در امامت خاصه مستقیم نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت و باید از نقل کمک گرفت.
برهان عقلی ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین را اثبات می کند، ادله روایی و تاریخی دال بر امامت امام زمان علیه السلام نیز به مقدمه ی اول ضمیمه می شود؛ در نتیجه اثبات می گردد که در این زمان تنها حضرت امام زمان علیه السلام که زنده هستند، واسطه فیض الهی می باشند.[1]
دلیل عقلی اثبات وجود امام
عقل حکم می کند، معرفی، نصب و وجود راهنمایی الهی که معصوم از خطا و اشتباه باشد، برای بشر، حُسن و لازم است و از اینرو خداوند برای حفظ هدفمندی و به کمال رساندن انسان ها، به طور حتم چنین راهنمایی را می فرستد؛ زیرا او بندگان خود را عبث و بیهوده نیافریده و راه رسیدن به هدف را بر ایشان هموار می سازد.
در نتیجه عقل ایجاب می کند، در میان جامعه باید امامی باشد تا محور حق قرار بگیرد و جامعه را از خطا بازدارد و آنان را به سعادت حقیقی هدایت کند.
همچنین اطاعت انسان ها از تکالیفی که خداوند بر بندگان واجب داشته و امتثال از دستورات الهی، بدون انجام اموری از جانب خداوند (مثل نصب امام معصوم، وعده و وعید و...) محقق نمی شود و خدای حکیم این امور را انجام می دهد تا نقض غرض در تکلیف لازم نیاید و این به دست امام صورت می گیرد.[2]
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: همانا خداوند عزوجل جلیل تر و عظیم تر از آن است که زمین را بدون امام رها کند.[3]
ادله روایی وجود امام زمان
در بررسی روایات به ادله فراوانی برخورد می کنیم که وجود امام زمان علیه السلام را بر ما اثبات می کنند که به برخی اشاره میشود:
1. احمد بن اسحاق میگوید: از امام حسن عسکری علیه السلام شنیدم که فرمود: حمد و سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا این که جانشین من و مهدی موعود را به من نشان داد. او از حیث ویژگی های جسمانی و اخلاقی و رفتاری شبیه ترین انسان ها به پیامبر خدا است. خدا مدتی وی را در حالت غیبت نگهداری میکند و سپس ظاهر میشود و جهان را از عدل و داد پر میکند.[4]
2. یعقوب بن منفوس میگوید: خدمت امام عسکری علیه السلام رسیدم و از حضرت دربارهی امام بعدی و صاحب الامر جویا شدم. حضرت فرمود: پرده را کنار بزن؛ کنار زدم، در این هنگام کودک پنج ساله ای را دیدم که به سوی ما می آید، آمد و روی زانوی حضرت عسکری علیه السلام نشست. حضرت فرمود: این امام شما است.[5]
سید بن طاووس می نویسد: امام زمان علیه السلام را بسیاری از اصحاب پدرش امام حسن عسکری علیه السلام دیده و از وی اخبار و احکام شرعی روایت کردهاند. از این گذشته حضرت وکیل هایی داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسائل مشکل و بسیاری از اخبار غیبی را که حضرت از جدش پیامبر روایت کرده بود، نقل کرده اند.[6]
در نتیجه با کنار هم گذاشتن ادله عقلی و روایات به این نتیجه می رسیم، وجود امام در هر زمان ضرورت دارد و مصداق آن در زمان ما وجود با برکت مهدی موعود علیه السلام می باشد.
پی نوشت
[1] نهج الولایة، ص 7.
[2] شرح باب حادی حشر، ص ۸۳.
[3] بصائر الدرجات، ص 485.
[4] بحارالانوار، ج 51، ص 161.
[5] همان، ج 52، ص 25.
[6] الطرائف فی معرفة مذهب الطوائف، ج 1، ص 183.