
emamian
حزبالله: امام خمینی، معامله قرن را 40 سال به تأخیر انداخت
«سید ابراهیم امین السید» رئیس شورای سیاسی حزبالله اعلام کرد، پس از رونمایی آنچه «معامله قرن» نامیده میشود، مرحله جدیدی از درگیری و نزاع آغاز شده است.
بر اساس گزارش شبکه «المنار»، السید گفت: قرار بود معامله قرن بر پایه پیروزیها بر لبنان، پیروزی بر ایران پس از جنگ با عراق سپس بر پایه سقوط سوریه عملی شود اما این اتفاق نیفتاد. آمریکاییها دیگر یک گزینه بیشتر نداشتند اینکه به صورت یکطرفه و در نبود طرف فلسطینی گزینه خود را تحمیل کنند و این نشان دهنده شکست و ناتوانی است.
السید ادامه داد: امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران معامله قرن را چهل سال به تأخیر انداخت و مانع از تحقق آن توسط آمریکاییها شد؛ وی چهل سال به جهان فرصت داد تا در محاسبات خود بازنگری کند و در جایگاهی شایسته برای مقابله با اسرائیل و پروژه آمریکایی قرار بگیرد.
رئیس شورای سیاسی حزبالله در ادامه گفت: مقاومت در لبنان نیز مانع از آن شد که آمریکاییها و اسرائیلیها بتوانند معامله قرن را محقق کنند.
ترامپ در هشتم بهمن ماه از طرح خود رونمایی کرد و از آن زمان تا کنون فلسطینیها دست به اعتراضهای گستردهای زدهاند. پنجشنه هفته گذشته کرانه باختری و قدس شاهد چندین عملیات مقاومتی در رد این طرح بود که طی آن شانزده نظامی اسرائیلی زخمی شدند و چهار فلسطینی به شهادت رسیدند.
سازمان آزدیبخش فلسطین سندی شامل ۳۰۰ مورد نقض قوانین بینالملل در طرح ادعایی صلح آمریکا آماده کرده است و قصد دارد همزمان با سفر رئیس تشکیلات خودگردان به نیویورک، آن را میان اعضای شورای امنیت پخش کند.
«معامله قرن» چیست و جزئیات آن کدام است؟
با رونمایی دونالد ترامپ از چارچوب سیاسی طرح دولت وی که برای فلسطین که تحت عنوان «معامله قرن» شناخته میشود، این طرح آمریکایی به پر مخاطبترین خبر رسانههای دنیا تبدیل شده است. با نگاهی به رسانههای مختلف میتوان انبوهی از مطالب را در خصوص این طرح پیدا کرد اما واقعاً این طرح چه میخواهد بگوید وجزئیات آن چیست؟
تعریف
معامله قرن، طرح دولت «دونالد ترامپ» برای حل مسئله فلسطین است که تحت این عنوان مطرح شده است. این طرح نسبت به طرحهای دولتهای گذشته آمریکا- که تحت عنوان «روند صلح خاورمیانه» معرفی شده بودند- تفاوتهایی بنیادین دارد. مهمترین تفاوت آن این است که ترامپ اساس طرح خود را بر اقتصاد گذاشته است. در حالی که طرحهای دولتهای گذشته آمریکا برای فلسطین همگی طرحهایی سیاسی بودند.
بخش های معامله قرن
معامله قرن دارای دوبخش است که تحت عنوان «چارچوب اقتصادی» و «چارچوب سیاسی» ارائه شده است.
بخش اقتصادی
چارچوب اقتصادی معامله قرن در ماه ژوئن 2019، در جریان برگزاری «کارگاه اقتصادی منامه»در بحرین ارائه شد. براساس طرحی که 2 روز قبل از این کنفرانس، از سوی کاخ سفید منتشر شد، چارچوب اقتصادی معامله قرن شامل 3 بخش است:
- آزاد کردن پتانسیلهای اقتصادی از طریق ایجاد زیر ساخت رشد و سرمایه گذاری تجاری
- توانمندسازی ملت فلسطین از طریق تقویت خدمات آموزشی
- تقویت حاکمیت فلسطینی از طریق ایجاد فضای عملکرد بهتر
در بخش اقتصادی معامله قرن ترامپ هزینههای اجرایای این طرح را بین کشورهایی که از پیش با آمریکا ائتلاف تشکیل داده بودند تقسیم کرد. برای اجرای معامله قرن 50 میلیارد دلار هزینه برآورد شد. آمریکا اعلام کرد صندوقی با سرمایهای بالغ بر50 میلیارد دلار ایجاد خواهد کرد که برای سرمایهگذاری و ایجاد زیر ساخت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. از این مبلغ، 28 میلیون دلار آن به فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری اختصاص خواهد یافت. 9 میلیارد دلار به مصر، 7.5 میلیارد دلار به اردن و 6 میلیارد دلار به لبنان اختصاص خواهد یافت.
بخش سیاسی
بخش سیاسی معامله قرن 28ژانویه 2020 توسط دونالد ترامپ رونمایی شد. این بخش شامل 22 فصل بود که در آن تمامی مسائلی مورد اختلاف فلسطینیان ارائه شده است.
- مقدمه
- رویکرد
- چشم انداز صلح بین دولت اسرائیل فلسطینیان و منطقه
- مرزها
- قدس
- طرح اقتصادی ترامپ
- امنیت
- گذرگاهها
- باریکه غزه
- منطقه آزاد تجاری
- توافق تجاری با ایالات متحده
- بنادر
- منطقه گردشگری دریای مرده
- مسئله آب و تصفیه فاضلاب
- اسیران
- آوارگان
- زیرساختهای دولت فلسطین
- تعلیم و فرهنگ صلح
- روابط عربها و اسرائیل- شریکان اقتصادی منطقه ای
- شناخت متقابل دو دولت
- پایان دعاوی، پایان درگیری
- مدیریت در جریان مذاکرات
نتایج و پیامدها
در نتیجه اجرای این دو بخش پیامدهای زیر را شاهد خواهیم بود:
- دولت قوم یهود در فلسطین تاریخی به وجود خواهد آمد و دولت فلسطینی بدون آنکه جایگاهش مشخص باشد آن را به رسمیت خواهد شناخت.
- قدس پایتخت دولت یهودی خواهد بود و فلسطینیان حومه قدس با نام «ابودیس » را به عنوان پایتخت در اختیار خواهند داشت.
- دولت فلسطینی به وجود نمیآید بلکه مقدمات ایجاد یک دولت بدون ارتش در بخشهایی از کرانه باختری که کمتر از 40 درصد آن است طی مذاکراتی بلند مدت مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
- آوارگان فلسطینی دیگر حق بازگشت به فلسطین را نخواهند داشت.
- مقاومت تحت عنوان تروریسم قرار میگیرد و در متون آموزشی به جوانان فلسطینی به عنوان تروریسیم معرفی خواهد شد.
- حق مقاومت مسلحانه از فلسطینیان گرفته میشود و نوار غزه باید از سلاح مقاومت خالی شود. این منطقه در وضعیت کنونی منطقه منزوی و بدون ارتباط با جهان خارج خواهد بود.
- آمریکا هرگونه حق فلسطینیان برای عضویت در سازمان ملل را غیرقانونی اعلام خواهد کرد.
- زمینهای فلسطینیان در سرزمینهای سال 1948 از آنها گرفته میشود و به جای زمینهایی در صحرای نقب به آنها واگذار می شود.
- کشورهای عرب منطقه ضمن به رسمیت شناختن دولت قوم یهود با این رژیم روابط رسمی برقرار خواهند کرد.
- به فلسطینیان ساکن سرزمین تاریخی فلسطین به جای حق سیاسی امکانات اقتصادی داده میشود.
- در اطراف نوار غزه در صحرای سینا شهرکهایی صنعتی به وجود میآید تا جمعیت موجود در غزه برای کار به آنجا بروند.
- به کشورهای حاشیه فلسطین مبالغی پرداخت میشود تا آوارگان فلسطینی رادر کشورهای خود حفظ کنند.
رهبر انقلاب: باید قوی شویم تا جنگ نشود و تهدید دشمن تمام شود
حضرت آیت الله خامنهای فرمانده کل قوا صبح امروز (شنبه) در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، واقعه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را نتیجه اطمینان امام خمینی(ره) و مبارزان به وعده الهی دانستند و گفتند: اگر تفکر تخلفناپذیر بودن وعده الهی در جامعه حاکم شود و مسئولان هوشیارانه عمل کنند، تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد و تحریم می تواند عامل نجات کشور از وابستگی به نفت و حل بسیاری از مشکلات شود.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که در چهل و یکمین سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۵۷ برگزار شد، این واقعه را یک حادثه فراموش نشدنی و اعجاب برانگیز و دارای درس ها و عبرت هایی خواندند و افزودند: در دوران رژیم گذشته، نیروی هوایی ارتش یکی از نزدیکترین نیروها به مرکز قدرت و امریکا بود اما رژیم طاغوت، ضربه را از همین نیرو خورد که هیچگاه تصور آن را نمی کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: براساس آیات قرآنی، خداوند از جایی به دشمن ضربه می زند که هیچگاه انتظار آن را ندارد و مؤمنین نیز از ناحیه ای تقویت و حمایت می شوند که انتظار آن را نداشته اند که در فرهنگ دینی، «رزق لا یُحتَسَب» یا همان رزقی که در محاسبات مادی جایی نداشته است، نامیده می شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آیات قرآنی که صراحتاً و مؤکداً از نصرت یاری کنندگان دین خدا یاد شده است، افزودند: باید به این وعده های الهی اطمینان داشت و با امید به آینده به حرکت رو به جلو با قدرت ادامه داد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اگر چنین تفکر و روحیه ای در هر مجموعه و جامعه ایمانی حاکم شود، افراد آن مجموعه با عزم راسخ، تهدیدها را به فرصت تبدیل خواهند کرد. همان گونه که نیروی هوایی به رغم تحریم های امریکا، اکنون علاوه بر تعمیر و بازسازی جنگندهها و هواپیماها، طراحی و ساخت جنگنده را نیز انجام داده است.
ایشان رمز موفقیت و پیشرفت نیروی هوایی را تبدیل تهدید به فرصت، قطع امید از بیگانگان و تکیه بر توانایی ها و ظرفیت های داخلی برشمردند و افزودند: این موضوع قابل تعمیم به کل کشور است و می توان به رغم تحریم ها که یک حرکت جنایتکارانه است، برای کشور فرصتهای زیادی را بهوجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مسئولان هوشیارانه عمل کنند می توان با استفاده از شرایط تحریم، اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت که عامل مهم بسیاری از مشکلات است، نجات داد.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: البته برخی افراد با هوش در داخل هیأت حاکمه امریکا متوجه این موضوع هستند و گفته اند نباید بگذاریم ایران اقتصاد بدون نفت را تجربه کند و به همین دلیل باید مسیری را باز بگذاریم تا اقتصاد ایران بهکلی از پول نفت جدا نشود که مسئولان بهخصوص مسئولان اقتصادی باید در این خصوص هوشیار باشند.
ایشان با اشاره به پیچیده تر شدن ابزارها و شیوه های دشمنان خاطرنشان کردند: در مقابل، شیوهها و روشهای جمهوری اسلامی نیز پیچیده تر از گذشته شده است بهگونهای که اکنون در بخش های گوناگون کشور، روش ها و کارهای کاملاً منطقی، پیچیده و پیش رونده ای در جریان است که تأمین کننده عمق راهبردی کشور است و دشمن را زمینگیر کرده است.
ایشان با تأکید بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بهویژه در زمینه دفاعی گفتند: ما بهدنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد، افزودند: برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، نیروهای مسلح بهویژه نیروی هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه و سازمان صنایع دفاع را به تلاش برای تقویت بنیه دفاعی در ابعاد مختلف، دقت در پیش بردن کارهای مهم و حداکثر استفاده از ظرفیت ها و استعدادها توصیه کردند و گفتند: اگر رؤسای قبلی آمریکا مسیر شیطانی این رژیم را در زیر پوششهایی دنبال میکردند، امروز انحراف، جنگافروزی، فتنهسازی و طمع آمریکاییها به داشتههای دیگران، علنی و بدون پوشش است و این مسیر باطل دشمنان ملت ایران قطعاً محکوم به شکست است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از پیشرفت برنامههای این نیرو در ابعاد «ارتقاء توان رزم»، «پشتیبانی، فنی و قطعهسازی» و «پویایی سازمان و ارتقاء کیفیت نیروی انسانی» گفت: طراحی و ساخت پهپاد، مهمات هوشمند و هواپیمای با سرنشین، تعمیرات موتور و قطعات هواپیما، کمک به مناطق سیلزده از طریق پرواز هواپیماهای ترابری و راهاندازی آمبولانس هوایی کشور با تجهیز یک هواپیما به امکانات پیشرفته پزشکی از جمله فعالیتهای نیروی هوایی بوده است.
«ایران 2020»؛ ناگفتههایی از حاج قاسم؛ از توصیه رهبری درباره داعش تا نظر سردار درباره عربستان
موسوی در این گفتوگو به سوالات مختلف شبکه المیادین درباره ابعاد مختلف شخصیتی و سیاسی و نظامی سردار شهید سلیمانی پاسخ داد و ناگفتههایی درباره ایشان ذکر کرد.
تمایل سعد الحریری برای دیدار با سردار
موسوی در خصوص عملکرد سردار سلیمانی گفت، او شخصی بود که با همه طرفها در منطقه روابط خوبی داشت. مثلا در عراق بر خلاف آنچه که گفته میشود که فقط با یک گروه خاص ارتباط داشت اصلا اینطور نبود. او در عراق با همه طرفها مرتبط بود. در کردستان یا در الانبار اگر مشکلی پیش میآمد، حضور مییافت. مثلا با عشایر سنی در الانبار در جنوب در کردستان ارتباط داشت و گاهی اگر مشکلی پیش میآمد او برای حل آن تلاش میکرد. فقط اینطور نبود که منحصر به یک گروه باشد. در لبنان هم همینطور بود. مثلا زمانیکه سعد الحریری به تهران سفر کرد خیلی دوست داشت که با سردار سلیمانی حتما دیدار کند. نمیتوانم انجام شدن یا نشدن این دیدار را در اینجا تایید یا رد کنم اما به هر حال وی خیلی مایل بود که با ایشان دیدار کند. در لبنان حتی کسانی که مواضعی تند علیه جمهوری اسلامی ایران دارند وقتی میشنیدند که شهید سلیمانی در جایی در این نزدیکی است، دوست داشتند که با او جلسهای داشته و او را ببینند.
امیر موسوی
فرامذهبی و فراقومیتی برای اهداف بزرگتر؛
موسوی در پاسخ به این سوال که این تمایلات چه معنایی دارد، گفت، این نشان میدهد که هر کس که با او دیداری داشته یا زندگی کرده میداند که او دو مشخصه داشت. اول اینکه او فرامذهبی یا فراقومی بود. دوم اینکه فراسیاسی و فراحزبی بود چه در عراق، چه در لبنان یا فلسطین یا حتی در ایران. همیشه میگفت که باید بر مسائل اصلی و مرکزی تفاهم کنیم. این دیدگاه راهبردی سبب شده بود که از مسائل کوچک عبور کند. او به دنبال ایجاد تفاهم میان طرفها بود. هیچ مانعی برای تفاهم نمیدید و تنها هدفش مبارزه با طرح صهیونیستی آمریکایی ارتجاعی در منطقه بود. برای همین بر خلاف آنچه فکر میکنند، دسترسی به او آسان بود. مثلا یادم میآید یکی از شخصیتهای عراقی به فرودگاه تهران آمده بود و شهید وقتی شنید غافلگیر شد و به او خبر دادند که فلانی الان فرودگاه است و میخواهد شما را ببینید و به بغداد برگردد. با آنکه خارج از تهران بود، به تهران و به نزدیکی فرودگاه رفت و دیدار کرد. این ارتباط برای حل مشکلات امت بود.
حل یک مشکل هیأت فلسطینی در چند دقیقه؛
در مسئله فلسطین هم همینطور بود. خب البته گاهی مشکلاتی بین برادران فلسطینی به وجود میآمد در غزه یا میان غزه و کرانه باختری. او با همه روابط خوبی داشت حتی با طرفها در کرانه باختری. زمانیکه عزام الاحمد با هیأتی از جانب محمود عباس به تهران آمد تمایل داشتند که با سردار شهید دیدار کنند. نمیگویم دیدار انجام شد یا خیر، اما مشکلی که بود، بسادگی با حضور سردار سلیمانی در چند دقیقه حل شد. هیأت فلسطینی هم غافلگیر شد که چطور مشکل در چند دقیقه حل شد. خب آنها فکر میکردند که او علیه محمود عباس موضع دارد . گفت خیر. مهم این است که با همه از جمله فلسطینیها باید تعامل کرد چرا که مسئله بزرگتر از این چیزهاست و آن مقابله با رژیم صهیونیستی و ایجاد بازدارندگی مقابل آن است. هر کس که از نزدیک او را میشناخت، میدانست که این رفتارهای عاقلانه و سادگی و تواضعش از مشخصات او بود. او حتی در برخی دیدارها دوست داشت که مترجم نباشد و ارتباط مستقیم برقرار شود هر چند که سختش بود در [تکلم به] زبان عربی. اما دوست داشت که مترجم گاهی اجازه دهد که مستقیم ارتباط برقرار کند.
سردار صرفاً مردی امنیتی نبود؛
وفا سرایا مجری المیادین گفت، آقای ظریف گفت، شهید سلیمانی بیش از ژنرال سلیمانی اثرگذار خواهد بود. مقصود از این سخن چیست، گفت: این به دلیل مظلومیت اوست. او به شیوه خائنانهای ترور شد و به شکل مستقیم در میدان نبرد نبود. ما در ایران و در کشورهای منطقه شاهد برگزاری مراسم برای ایشان بودیم حتی در ونزوئلا و روسای احزاب و مردم که عشق عجیبی به شهید سلیمانی داشتند. آنطور که آقای وزیر [ظریف] گفت، در کشورهای مختلف ما شاهد این موضوع بودیم. او فقط مردی نظامی نبود بلکه فردی بود که در دل مردم جای گرفته بود و اثر گذار شده بود. خون او و ابومهدی المهندس و رفقایشان سبب ایجاد شوری در میان مردم شد. موسوی گفت، بر خلاف آنچه که گفته میشود وی مردمی امنیتی بود اما او در سطح دیپلماتیک هم فعال بود و بر مسئولان کشورهای مختلف در سطوح مختلف دیدار میکرد.
نظر سردار درباره عربستان؛
مثلا در موضوع عربستان سعودی نکته مهمی هست که خوب است اشاره شود. او برنامهای برای داشت برای خلاص کردن عربستان سعودی از توهماتی که [آل سعود] دارد. او همیشه میگفت که آنها [سعودیها] را باید کمک کنیم چون توهمهای خطرناکی دارند که سبب آسیب زدن به خودشان و جامعه و منطقه میشود. چون دچار اشتباه هستند و نمیتوانند نگاه درستی به امور داشته باشند. او دوست داشت به آنان کمک کند. حتی زمانیکه هیأتهای امنیتی از امارات، عربستان یا بحرین میآمد دوست داشت با آنان ارتباط بگیرد و نظراتشان را بداند و برخی مشورتها به آنها بدهد.
او دوست داشت که محور مقاومت در منطقه قوی باشد. او وقتی با سران کشورهای منطقه دیدار داشت و از او نظری میخواستند، او یادآوری میکرد که من مشاور هستم در محور مقاومت، تصمیم با خود شماست. شما فلسطینی هستید و تصمیم با خود شماست یا شما لبنانی هستید و هر چه برای کشورتان مناسب است تصمیم بگیرید. بر خلاف اتهاماتی که مطرح میکنند، چیزی را دیکته نمیکرد.
توصیه رهبری درباره جنگ با داعش؛
المیادین در ادامه از ابعاد انسانی شخصیت سردار سلیمانی پرسید و گفت،آقای ظریف در مصاحبه با ما گفت که بارها پیش آمده بود که عملیات را به خاطر مسائل انسانی متوقف کرده بود. موسوی گفت: من هم به سخن آقای ظریف چیزی اضافه کنم و میگویم که او این رفتار را حتی در قبال جنگجوها و حتی [عناصر] داعش داشت. میگفت امام خامنهای به سپاه و دوستان ایران گفته که حتی در جنگ با داعش در سوریه و عراق، تا جایی که میشود آنان را [نکشید و] به اسارت بگیرید. چون آنان جوانانی هستند که فریبشان دادهاند. با فتواهایی از جانب مفتیهای سعودی و غیره... اغفال شدهاند و سبب شده که چنین جنایاتی را در سوریه و عراق و دیگر نقاط مرتکب شوند. همیشه توصیه میکرد که تا جایی که میشود آنها را نکشند و اسیر بگیرند و بیاورندشان افکار آنان را اصلاح کنند چرا که افکارشان به دلیل وعاظ درباری در بحرین و عربستان و دیگر نقاط، تکفیری شده است و اندیشههایی جنایتکارانه در ذهن آنان کاشتهاند.
نتیجه توصیه رهبری؛ جذب عناصری از داعش
لذا ایشان رسالتی انسانی داشت نه فقط اسلامی. سعی او بر این بود که این افراد را تا جایی که میشود توجیه کند و من در اینجا فقط یک نمونه ساده آن را ذکر میکنم. برخی از اسرای داعش که نزد جوانان سوری بودند، در نهایت آمدند [در صفوف ارتش سوریه] در یکی از نبردهای آزادسازی دیرالزور شرکت کردند تا کفاره گناهانشان شود. یعنی تا اینجا رسیدند فقط به این دلیل که متوجه شدند که اشتباه میکردند. بنابراین کار به جایی رسید که از این نیروها برای آزادسازی خاک سوریه استفاده کردند و با همانها تکفیریهای دیگر را میزدند. لذا فکر میکنم که این نوعی مکتب است و در تاریخ خواهد ماند.
ترور سردار پیگیری حقوقی میشود
المیادین گفت، نکته مهم دیگر، پیگرد قانونی عامل ترور سردار سلیمانی است. در این خصوص چه نظری دارید که موسوی گفت،آقای ظریف با حقوقدانهای بینالمللی جلسه دارد و آنها مستنداتی دارند از جمله اعتراف دونالد ترامپ رئیس جمهور عراق و دیگر وزرای او. خانواده شهید هم گفته که در ایام چهلم ایشان رسما از رئیس جمهور آمریک و وزرایش شکایت خواهند کرد. کمیتهای مشترک میان وزارت خارجه و دستگاه قضای ایران هم تشکیل شده که موضوع را دارد به شکل حقوقی و قانونی پیگیری میکنند و قرار است از دولت آمریکا در محاکم بینالمللی شکایت کنند چرا که ایران ادله محکمی دارد. سه اتهام متوجه ترامپ است.
سفر سردار به دو کشور اروپایی
المیادین در ادامه به این سخن ظریف اشاره کرد که ظاهرا سردار سلیمانی به اروپا سفر نکرده اما آن را خوب میشناسد. موسوی گفت، خیر. من فکر میکنم که ایشان سفرهای مهمی به اروپا و کشورهای آمریکای لاتین کرده است بخصوص به آمریکای لاتین که طبق اطلاعات من حداقل دو بار رفته است. حداقل به دو کشور اروپایی هم سفر کرده است بخصوص در یکی از سفرهای اروپایی مشکلاتی به وجود آمد که بعد از آنکه از آنجا بازگشتند متوجه شدند که ایشان که بود.
وفا سرایا در پایان این برنامه خبر داد که شبکه المیادین در ادامه ویژهبرنامههای خود در ایام دهه فجر و ایام قبل از انتخابات مجلس، با دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی مصاحبه کرده و این مصاحبه، اولین مصاحبه مطبوعاتی ویژه فرمانده سپاه است.
خصوصیات یک زن خوب برای ازدواج چیست؟
ملزومات همسری:
آمادگیهای لازم قبل از ازدواج:
حتما به تناسب طرفین در موارد زیر دقت کنید:
از کجاها تحقیق کنیم؟
ملاک های دسته اول عبارتند از:
۱ - تدیّن و دیندارى: کسى که پاى بند دین نیست، تضمینى وجود ندارد که پاى بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگى مشترک باشد. اگر یکى دیندار و دیگرى بى دین باشد، زندگی آنان روى سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بى دین باشند، باز تضمینى وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دیندارى و تدیّن این است که پاى بندی به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحى و بى ریشه و بى عمل.
پیامبر(ص) به شخصى که مىخواست ازدواج کند، فرمود«علیک بذات الدین؛[۱] بر تو باد که همسر دیندار بگیرى».
در مورد دیگرى فرمود: «کسى که با زنى به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش وامىگذارد . کسى که فقط به خاطر زیبایى با زنى ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید. کسى که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد».[۲]
دین دار بودن، به این است که داراى صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقهمند به قرآن و اهل بیت، ترس از خدا داشتن، آبرونگهدار بودن، اسراف کار نبودن و... .
۲ - اخلاق خوب از ویژگىهاى لازم و اساسى براى همسر است: منظور از اخلاق خوب تنها خنده رویى و خوش خلقى نیست، بلکه به معناى اخلاق اسلامى داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است.
پیامبر(ص) فرمود:« اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنة فى الارض و فساد کبیر؛[۳] با کسى که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود خواهد آمد».
فردى از امام رضا(ع) سؤال کرد: براى دخترم خواستگارى آمده که بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «لا تزوّجه ان کان سیئى الخُلق؛[۴] اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده».
نمونه اخلاق بد، لجاجت و یکدندگى، تکبر نسبت به همسر، بى ادب بودن، بى وفایى، کینه توزى، سوءظن داشتن، سبکى و هرزگى، کم ظرفیتى و بى تابى، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.
۳- شرافت خانوادگى: منظور از شرافت خانوادگى، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعى نیست، بلکه منظور نجابت و پاکى و تدین خانوادگى طرفین است، زیرا ازدواج با یک فرد مساوى است با پیوند با یک خانواده و فامیل ایجاد و یک نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست که انسان بگوید: مىخواهم با خود این فرد زندگى کنم و کارى به کار خانوادهاش ندارم. پیامبر(ص) فرمود: «انظر فى أى شى تضع ولدک فان العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را کجا قرار مىدهى، زیرا نطفه و ژنها و خصوصیات ارثى، خواه ناخواه منتقل مىشود و تأثیر مىگذارد».
پیامبر(ص) فرمود: «بنگرید چه کسى را به همسرى بر مىگزینید، زیرا فرزندان، مانند دایى هایشان مىشوند».[۵]
باز حضرت در تمثیلی زیبا فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله: و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فى منبت السوء؛ از سبزههاى قشنگى که روى مزبلهها سبز می شود، پرهیز کنید. پرسیدند: مقصودتان چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خانواده ناپسندی رشد کرده باشد .[۶]
۴ - زیبایى: زیبایى نیز یک امتیاز است و در شیرینى و سعادت زندگى زناشویى تأثیر به سزایى دارد. اگرانسانى، قیافه ظاهرى و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگى را بر او تلخ نماید یا حتی بعد از ازدواج دل به دیگری دهد.
به همسران سفارش شده است که خود را براى هم بیارایند و یکدیگر را اشباع و ارضا کنند تا از انحرافات و مفاسد مصون بمانند.
۵ - کفو همدیگر بودن: سنخیت و تناسب و همتایى در علم و سواد و دین و ایمان و فرهنگ و فکر و اخلاق و تحصیلات علمى و سن و مال.
اگر در تمامى جهات تناسب بیشتر باشد، مشکلات خانوادگى کمتر خواهد بود.[۷] هر قدر روحیات دختر و پسر به یکدیگر نزدیک تر باشد، پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیش تری برخوردار خواهد بود. دختر دیندار باید با شخص دیندار ازدواج کند زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر اصطکاک و در گیری خواهند داشت. فرد تحصیل کرده هم بهتر است با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند. هم چنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد، پس ازگذشت سالیانی استحکام خانواده دچار تزلزل می شود. البته همانندی کامل امکان پذیر نیست و نباید در انتخاب همسر وسواسی بود، ولی همانندی نسبی لازم است.
احادیث و روایاتی که بیان شده، اگر چه بیشتر خطاب به مردان در انتخاب همسر است، اما معیار هایی که در آنها آمده، کلی است و در انتخاب همسر از طرف زنان نیز همین معیارها وجود دارد.
ملاکها و معیار و مسائل دیگرى که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد است، در دستهى دوم قرار مىگیرد و مىتوان از آن صرف نظر کرد مانند: هم نژاد بودن ، یا هم شهری بودن ، یا هم زبان بودن.
اما اینکه چگونه می توانید یک همسر خوب بیابید، این کار می تواند به شکل ها و شیوه های مختلف صورت گیرد. از طریق خواهران، از طریق معرفی دوستان. از طرف افراد فامیل و خانواده ، یا بستگانی که می شناسید.
اوصاف زنان شايسته:
۱. اگر شوهر در زندگي يادآور خدا شد او را همراهي و اگر خدا را فراموش كرد، يادآور او شود و به او تذكر دهد.
۲. در حفظ دين و تقوا و انجام وظايف الهي و اجتماعي، شوهرش را ياري كند.
۳. كم خرج باشد و مهرش سنگين نباشد.
۴. خوش زبان و مهربان باشد و مانند مادري مهربان از او پرستاري و محافظت كند.
۵. ولود باشد. نازا و عقيم نباشد.
۶. خانه را محل استراحت شوهر قرار دهد و هنگام بروز مشكلات و ناراحتيها دلداريش دهد.
۷. از زحمات شوهر و چيزهايي كه به منزل مي آورد تشكر و قدرداني نمايد.
۸. هيچگاه از شوهر چيزي را مطالبه نكند كه قدرت تهيه آن را ندارد.
۹. هنگام خروج شوهر از منزل، خودش و اموال شوهرش را حفظ كند و هنگام ورود او، با خوشحالي به استقبال او برود.
۱۰. در منزل و براي شوهرش آرايش كند و بهترين لباسها را بپوشد و برايش دلبري كند.
۱۱. هنگام خروج از منزل سنگين و با وقار و بدون آرايش خارج شود و با مردان بيگانه گرم نگيرد و شوخي نكند.
۱۲. در حضور شوهر از مردهاي ديگر تعريف و تمجيد نكند.
۱۳. اگر مرتكب اشتباهي شد فوراً از شوهر عذر خواهي كند.
۱۴. اسباب خوشنودي شوهر را فراهم كند و موجب خشم و عصبانيت شوهر نشود و اگر عصباني شد رضايت او را جلب كند.
۱۵. اگر شوهر فرمان داد، اطاعت كند و اگر قسم خورد، باور كند و تكليف خود را انجام دهد.
۱۶، اهل قناعت باشد تا در زندگي شوهر خود را به زحمت نيندازد.
۱۷. چنانچه از شوهر كار ناروايي سرزد، عفو و اغماض نمايد.
۱۸. خانه را لطيف، پاكيزه و زيبا و مرتب نگه دارد و در زندگي اقتصاد و ميانه روي را رعايت كند و از اسراف و تبذير و ولخرجي اجتناب كند. و در غذا پختن خوش سليقه و كاردان باشد. به سليقه شوهرش توجه كند.
۱۹. در تغذيه، بهداشت و سلامت جسم و روح بچه ها كوشا باشد و در معالجه، درمان و پرستاري از آنها جديت نمايد.
۲۰. امانتدار، راز نگه دار و راستگو باشد[۸].
منابع:
[۱]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰.
[۲]. همان، ص ۳۱.
[۳]. همان، ص ۵۱.
[۴]. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص ۲۳۵.
[۵]. جواهرالکلام،ج ۲۹، ص ۳۷.
[۶]. وسائل الشیعه ج۲۰ ص۴۸
[۷]. على اکبر مظاهرى، جوانان و انتخاب همسر، با تلخیص و اضافات.
[۸]. ر.ك: اميني، آئين همسر داري، انتشارات اسلامي.
شیوههای مبارزه با فساد از دیدگاه قرآن
یکی از دغدغههای انسان، مبارزه با فساد است. آدمی میداند که فساد در هر حوزهای و به هر علتی، نظام کامل را به هم میریزد و زندگی را دچار اختلال میکند. اما مشکل اصلی انسان، اصل مبارزه با فساد نیست؛ زیرا همه به این باور عقلانی رسیدهاند که اصلاح کردن امری لازم و ضروری است و هر جایی که فساد راه یافته میبایست اصلاحات در آن انجام پذیرد؛ بلکه مشکل اصلی انسان، چگونگی اصلاحات و شیوههای مبارزه با آن است؛ چرا که فساد، دارای اشکال و انواع و اقسام چندی است و نمیتوان با یک نسخه اصلاحی در همه حوزهها موفقیت کسب کرد.
اینجاست که جستوجو برای شناسایی شیوههای مبارزه با انواع و اقسام فساد در دستور کار قرار میگیرد. با این همه به سبب پیچیدگی بسیار فسادگران و بهرهمندی آنان از عقل ابزاری و هوش و ذکاوت انسانی، کار با دشواری پیش میرود؛ افزون بر اینکه بسیاری از فسادها با نام اصلاحات انجام میپذیرد و مفسدان خود را مصلحان واقعی بر میشمارند.
مشکل عمده دیگر در سر راه اصلاحات و مبارزه با فساد، وجود بسترهای مناسب درونی و بیرونی برای فساد و فسادگری است. گرایشهای طبیعی به شهوات نفسانی و تجاوزگری موجب میشود که همه قوانین تکوینی و تشریعی و همه اصول و مبانی اخلاقی و حقوقی که عقل و عقلا بر آن صحه گذاشتهاند، زیر پا نهاده شود و همین خردمندان شهوتران و تجاوزگر برای دستیابی به نیازهای شهوانی خود، از همه شیوههای دور زدن قانون بهره گیرند.
قرآن به عنوان کتاب راهنمای زندگی وحیانی، به این مهم توجه داشته و شیوهها و راهکارهایی را برای مبارزه با فساد و تحقق اصلاحات واقعی بیان کرده که نویسنده در این مطلب بدان اشاره نموده است.
* فساد، خروج از حد اعتدال و تعادل
یکی از بیماریهای اجتماعی که گریبانگیر همه جوامع بشری میشود، مسئله فساد است. فساد که نقیض صلاح است به معنای خروج هر چیزی از حد اعتدال و تعادل است؛ (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۶ ذیل واژه فسد) زیرا صلاح هر چیزی، همان حالت طبیعی است که بر اساس نظام احسن الهی بر اصول عدالت و اعتدال آفریده شده است.
خروج از اعتدال به دو شکل افراطی و تفریطی صورت میگیرد. بنابراین اگر کم یا زیادی در چیزی تحقق یابد و همین افزایش و کاهش، آن چیز را از اصل آفرینش آن بیرون کند، در حقیقت در آن چیز فساد راه یافته است. پس میتوان گفت هر گونه تغییرات در چیزی که موجب شود تا آن چیز از اصل خود خارج و کاربرد خود را از دست دهد، تغییر فاسدی است؛ چرا که صلاح هر چیزی، همان بقای بر خلقت اصلی و اهداف و کاربردهای آن است. بر این اساس اگر تغییر در خلقت اصلی چیزی موجب دستیابی به کمالی شود و در راستای اهداف آن چیز باشد، تغییر مثبت ارزیابی میشود و فساد بر آن اطلاق نمیشود.
به سخن دیگر، اگر خروج از اعتدال و تغییر در کمیت و کیفیت هر چیزی موجب نقص و خروج از کمال و اهداف چیزی شود، آن چیز فاسد شده است.
در قرآن اموری چون انحراف در راه خدا (اعراف، آیه ۸۶)، تخریب آبادانیهای زمین و به هدر دادن امکانات طبیعی آن (اعراف، آیه ۵۶)، نابودی کشاورزی (بقره، آیه ۲۰۵)، خونریزی و کشتار (بقره، آیه ۳۰)، نسلکشی (بقره، آیه ۲۰۵)، ظلم و ستم (اعراف، آیه ۱۰۳)، کفر به خداوند (بقره، آیات ۸ و ۱۲)، شرک و رویگردانی از توحید (آل عمران، آیه ۶۳)، ذلیل کردن عزیزان شهر به هنگام جنگ (نمل، آیه ۳۴)، سرقت (یوسف، آیه ۷۳) جلوگیری از رواج دین توحیدی والهی در جامعه (نحل، آیه ۸۸)، قطع صلهرحم (محمد، آیه ۲۲) برترجویی و خود بزرگ بینی نژادی (اسراء، آیه ۴)، کمفروشی (هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و نیز شعراء، آیات ۱۸۱ و ۱۸۳) به عنوان مصادیقی از فساد مطرح شده است.
در این مصادیق میتوان امور مختلفی یافت که به حوزه باورها و رفتارها تعلق دارد. این بدان معناست که فساد تنها در حوزه رفتاری مطرح نیست، بلکه کفر و شرک نیز به عنوان مصادیقی از فساد به شمار میرود.
اما با نگاهی گذرا به همین مصادیق بیان شده میتوان این نکته را نیز دریافت که بیشترین مصادیق فساد را میتوان در حوزه رفتارها و آن هم در حوزه رفتارهای اجتماعی یافت. بر این اساس میتوان گفت که بیشترین نمود فساد و خروج از مرزهای صلاح و اعتدال و تعادل در امور اجتماعی اتفاق میافتد، هر چند که ریشه و خاستگاه آن را میبایست در همان حوزه بینشها و نگرشها یعنی امور اعتقادی و باورها جست؛ زیرا نوع تفکر و بینش و نگرش آدمی به خود و خدا و هستی است که رفتارهای او را جهت میدهد. از این رو در قرآن اموری چون ایمان به خدا (مائده، آیات ۶۴ و ۶۵)، تفکر درباره آیات الهی و سرگذشت مفسدان (اعراف، آیات ۸۶ و ۱۰۳)، توجه به آخرت (قصص، آیات ۷۷ و ۸۳) توحید (روم، آیات ۴۱ تا ۴۳)، توجه به علم خدا (بقره، آیه ۲۲۰)، خوف از خدا (اعراف، آیات ۵۵ و ۵۶) اطاعت از خدا (مومنون، آیه ۷۱)، تقوای الهی (بقره، آیات ۲۰۵ و ۲۰۶) و عبادت خدا (هود، آیات ۸۴ و ۸۵) به عنوان موانع فساد در انسان بیان شده است.
به سخن دیگر، میان بینشها و باورها از سویی و با نگرشها و رفتارها از سوی دیگر ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم رفتارها را اصلاح کنیم میبایست به اصلاح باورها بپردازیم.
* چرایی اصلاحگری
بر اساس آموزههای قرآنی هستی بر مدار و محور عدالت است. بر این اساس میتوان گفت که جهان هستی به طور طبیعی بر مدار صلاح میگردد و فساد، امری عارضی بر برخی از چیزهاست. پس هنگامی که در چیزی فسادی راه یابد، ریشه آن را میبایست در تصرفات و تغییراتی جست که خروج از اعتدال و عدالت را سبب شده است، چرا که هر چیزی به خودی خود در مسیر عدالت و گرایش به حفظ حالت نخست خود قرار دارد.
البته انسانها به عنوان خلیفه الهی ماموریت دارند تا اصلاحاتی را انجام دهند که موجب تقویت مسیر کمالی میشود که بر مدار عدالت و صلاح شکل گرفته است. بر همین پایه است که ماموریت آبادانی زمین به عنوان ظهور نقش خلافت الهی بر عهده آدمی گذاشته شده است تا با تلاش و کوشش در مقام مظهر ربوبیت الهی، به پرورش کمالی چیزهای زمین اقدام کند. (هود، آیه ۶۱)
اما آدمی به علل درونی چون خواستههای نفسانی و یا بیرونی چون وسوسههای شیطانی، گاه بر خلاف خلافت و ماموریت خویش عمل میکند و هر آنچه را ساخته و اصلاح کرده است فاسد میکند (اعراف، آیه ۵۶) و یا آنکه از همان ابتدا به گونهای رفتار و عمل میکند که فساد را در چیزی پدید میآورد. بنابراین لازم است تا دوباره با اصلاح تفکر و بینش و نگرش خود، به اصلاح چیزها اقدام کند؛ چرا که اگر به اصلاحات نپردازد نه تنها به زمین و محیط زیست خود (روم، آیه ۴۱ و بقره، آیه ۲۷) ضربه میزند و کار را بر خود سخت میکند، بلکه موجب میشود دچار محرومیت از خلافت خدا (بقره، آیه ۳۰)، محرومیت از محبت خدا و لطف او (بقره، آیه ۲۰۵)، کوردلی و درک نکردن حقایق و از دست دادن بصیرت (محمد، آیات ۲۲ و ۲۳)، نفرین الهی (همان) گرفتاری در فتنه (آلعمران، آیه ۷) و خسران واقعی (اعراف، آیه ۱۰۳) و مانند آن شود. بنابراین برای رهایی از چنین آثار و پیامدهایی لازم است تا آدمی در اندیشه اصلاح باشد و به مبارزه با فساد و افساد اقدام کند.
* اصلاح امور، رسالت الهی
از آموزههای قرآنی این معنا به دست میآید که مبارزه با فساد و اقدام به اصلاح امور نه تنها یک وظیفه انسانی بلکه رسالت الهی است که حتی پیامبران الهی نیز ماموریت داشتند تا در این راستا فعالیت و تلاش کنند.
خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود، اصلاح و پاک کردن زمین از فساد انسانها را مسئولیت عقلانی و وظیفهای دینی بر میشمارد و در آیات ۲۰ و ۲۲ سوره محمد(ص) به مومنان هشدار میدهد که درصورت رویگردانی از مبارزه با فساد از طریق جهاد میبایست خود را آماده کنند تا گرفتار فساد و آثار آن شوند. به سخن دیگر، اگر جامعهای با فساد مبارزه نکند خود کسانی که با فساد مخالف هستند در یک فرآیند گرفتار فساد میشوند و در دام آن میافتند. بنابراین، مبارزه با فساد و اقدام به اصلاح امور یک رفتار پیشگیرانه است تا خود گرفتار فساد و تبعات آن نشود.
از آیات ۲۴۶ و ۲۵۱ سوره بقره این معنا را میتوان استنباط کرد که دفع فساد از زمین، پیامد طبیعی مبارزه با آن میباشد و اصولا چنین مبارزهای همان پیکار حق علیه باطل است، زیرا صلاح و اصلاح امری حق است که هستی بر مدار آن میباشد و فساد و تباهی امری باطل است که تحقق آن در جامعه یک امر خلاف حق به شمار میرود.
بنابراین، کسانی که در جستوجوی حق میباشند و به حق گرایش دارند، نسبت به باطل کراهت داشته و با آن مخالفت میورزند. نتیجه این مخالفت مبارزه با فساد و حمایت از صلاح و اصلاح است.
با نگاهی گذرا به گزارشهای قرآنی نسبت به ماموریت و پیامبران(ع) این معنا اثبات میشود که جلوگیری از فساد در هر شکل و نوعی، از اهداف رسالتی آنان بوده است. (مائده، آیه ۳۲) خداوند در آیات ۷۳ و ۷۴ سوره اعراف و نیز ۱۴۱ تا ۱۵۲ سوره شعراء، مبارزه با فساد و اصلاح جامعه ثمود را از اهداف رسالتی حضرت صالح پیامبر(ع) بر میشمارد و در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره هود مبارزه با فساد را مهمترین هدف حضرت شعیب(ع) بیان میکند.
مبارزه با فسق و فساد فرعونیان از اهداف رسالتی حضرت موسی(ع) است که در آیات ۱۲ و ۱۴ سوره نمل بیان شده است. با نگاهی به درخواست و استمداد حضرت لوط(ع) از خداوند این معنا به دست میآید که آن حضرت(ع) نیز ماموریت داشته است تا با فساد قوم خود مبارزه کند و چون آن حضرت(ع) خود را در برابر پافشاری قوم بر فساد ناتوان مییابد، از خداوند برای مبارزه با مفسدان و اجرای اصلاحات یاری میجوید. (عنکبوت، آیات ۲۸ و ۳۰)
البته مبارزه با فساد با همه ارزش و اهمیت آن بسیار دشوار است؛ زیرا انسانها به طور طبیعی تحت تاثیر محیط و نیز هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی به سوی فساد و تجاوزگری گرایش دارند و کم هستند که تقوای الهی در پیش گیرند و به مبارزه با هواهای نفسانی اقدام کنند. بدتر از این، آن است که عوامل نهیکننده از فساد و منکرات بسیار اندک هستند (هود، آیه ۱۱۶) از این رو خداوند در آیه ۳۰ سوره عنکبوت، دعا و استمداد طلبی از خداوند برای مبارزه با مفاسد اجتماعی و مفسدان را امری شایسته میداند تا این گونه با توکل به خداوند و استعانت و یاری او، بتوان در برابر فشارهای فساد و مفسدان ایستاد و کاری از پیش برد.
با آنکه انسان میداند که فساد امری باطل است و آدمی را به سقوط میکشاند و جامعه سالم را نابود میکند، با این همه یا گرایش به فساد پیدا میکند و یا نسبت به فساد دیگران سکوت میکند. خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود به انسانها هشدار میدهد که نهی از منکر و بازداشتن مردمان از فساد، میتواند مایه نجات و رهایی ایشان از عذابهای الهی شود تا این گونه به مبارزه با فساد اقدام کنند. با این همه چنانکه گفته شد، اصلاحگران و جهادگران علیه فساد بسیار اندک هستند.
* شیوههای مبارزه با فساد
از آنچه تاکنون گفته شد میتوان این معنا را به دست آورد که نمیتوان از یک شیوه برای مبارزه با فساد و انجام اصلاحات سود جست و برای همه آنها یک نسخه پیچید ، چنانکه با توجه به اختلاف مفسدان میبایست شیوههای اختصاصی را نیز مد نظر قرار داد؛ زیرا برخی از مفسدان دانسته و خواسته، اقدام به فساد حتی تحت نام اصلاحات میکنند. بنابراین نمیتوان تنها با هشدار و یا آگاهسازی نسبت به آثار و تبعات فساد، آنان را به سوی اصلاح امور رهنمون ساخت و از فساد و تباهی باز داشت.
مبارزه بنیادی، شاید نسبت به برخی از افراد و جوامع کارساز باشد ولی نسبت به برخی دیگر، این مبارزه میبایست به صورت حذفی انجام گیرد که همان حذف فیزیکی مفسدان است که گاه به شکل اعدام و گاه عذابهای استعجالی و استیصالی یعنی نابودی امتها و ملتها انجام میگیرد. خداوند در آیه ۲۷ سوره بقره و ۳۳ سوره مائده از مجازاتهای کیفری دنیا، به عنوان یک راهکار دفع فساد از جامعه یاد میکند. بر این اساس میتوان گفت که مجازات کیفری اشخاص مفسد نیز در همین چارچوب معنا مییابد؛ زیرا زمانی که راههای بازسازی و اصلاح شخص یا اشخاص جامعه به بنبست میرسد حذف فیزیکی مفسد یا مفسدان تنها راه درمان است تا این گونه غده سرطانی از جامعه برداشته شود؛ چرا که بقای این غده سرطانی موجب آلودگی دیگر افراد جامعه میشود. از این رو میبایست شخص به صورت فیزیکی حذف شود و اگر جامعه دچار فساد است میبایست همان جامعه حذف شود تا دیگر جوامع بشری آلوده نشوند.
از آنجایی که بینشها و باورها تاثیر اساسی در رفتارهای آدمی دارد، یکی از شیوههای مبارزه با فساد آن است که بینش و نگرش مردمان را تغییر داده و با بیان زشتی فساد و آثار آن در دنیا و آخرت، مفسدان را از انجام آن باز داشت. خداوند در آیه ۲۰۵ سوره بقره و نیز ۶۴ سوره مائده و ۱۱۶ سوره هود و ۷۷ سوره قصص به این راهکاراشاره میکند و آن را شیوهای برای جلوگیری از مفاسد بر میشمارد.
اصولا اشاره به آثار فساد که در همین مقاله نیز به برخی از آن اشاره شده است، از آن رو مورد توجه و اهتمام قرآن است تا شخص با تفکر و اندیشه در آنها به تاثیرات بد فساد پی برد و در مسیر اصلاح و مبارزه با فساد گام بردارد.
از دیگر شیوههای مبارزه با فساد و اقدام به اصلاحگری، تشویق و برانگیختن عواطف و احساسات است تا اشخاص به اعمال نیک و اهداف عالی در برابر مفسدان پایبند شوند. این روشی است که در آیات ۳۲ سوره مائده و ۷۷ و ۸۸ سوره قصص و ۲۸ سوره ص مطرح شده است.
در مقابل، گاهی لازم است که افراد انسانی تهدید شوند؛ زیرا برخی تنها با تشویق به راه نمیآیند و لازم است تا به مجازاتهای سخت دنیوی و اخروی تهدید شوند. خداوند این شیوه را در آیه ۳۳ سوره مائده و ۲۵ سوره رعد و ۸۸ سوره نحل مورد توجه قرار داده است.
نهی از فساد، از دیگر شیوههایی است که قرآن خود بدان عمل کرده و پیامبران و مومنان را بدان انگیخته است. این روش مبارزه با فساد از سوی همه پیامبران به کار رفته است و گزارشهای قرآنی از شعیب(ع) در آیاتی از جمله ۸۵ سوره اعراف و ۳۶ سوره عنکبوت و نیز صالح (ع) در آیات ۷۳ و ۷۴ سوره اعراف و ۱۴۲ و۱۵۰ و ۱۵۲ سوره شعراء نمونههایی از این اقدام پیامبران است.
اصولا یکی از پایههای رستگاری و رهایی از خسران و زیانی که همه انسانها بدان گرفتارند، سفارش دیگران به کارهای نیک و بازداشتن از کارهای زشت و فاسد است. مومنان و معتقدان به لقای الهی از مبارزان اصلی با فساد میباشند که خداوند در آیاتی از جمله آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ سوره بقره از ایشان سخن به میان آورده است.
احسان و نیکوکاری به نیازمندان جامعه، خود موجب دفع فساد است. این معنا را میتوان از آیه ۷۷ سوره قصص به دست آورد و آن را به عنوان یک شیوه قرآنی در مبارزه با فساد مطرح کرد.
آنچه بیان شد بخشی از شیوههای مهم مبارزه با فساد که در آیات فوقالذکر بدان اشاره شده بود. بیگمان تفکر و تدبر در آیات دیگر قرآن میتواند شیوههای دیگری را به آدمی بیاموزد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ فضای مجلس ما و حسینیّهی ما را با معنویّت خودتان، با اخلاص خودتان معطّر و منوّر کردید؛ بخصوص عزیزانی که از راههای دور تشریف آوردهاند، از شهرهای دوردست تشریف آوردهاند. از سرودی که این نوجوانهای عزیز هم خواندند -که خیلی خوب بود، هنرمندانه تنظیم کرده بودند- تشکّر میکنیم؛ قاری محترم هم همین جور، تلاوت زیبایی کردند.
البتّه نظام اسلامی مردمی است، امّا خصوصیّتش فقط مردمی بودن نیست؛ نظام ما، نظام ایمانی است، نظام دینی است، مردمسالاریِ اسلامی است. «اسلامی» است که مثل شهید سلیمانی تربیت میکند؛ «اسلامی» است که خانوادهها را در دوران دفاع مقدّس وادار میکند که جوانهای خودشان، پارههای تن خودشان را برای جهاد فیسبیلالله بفرستند، بعد هم افتخار کنند. در کجای دنیا هست که مادری سه فرزند یا چهار فرزند رشید خودش را داده است و افتخار میکند و از هیچ کس گلایه نمیکند؟ هیچ جا نیست. ما اوضاع و احوال کشورهای دیگر را خواندهایم، شنیدهایم؛ آنها هم جنگهایی داشتهاند، آنها هم کشتههایی داشتهاند، امّا اصلاً قابل مقایسه نیست با آنچه در اینجا گذشته است؛ این به خاطر ایمان است.
خب، حالا امروز بنده دو مطلب میخواهم عرض بکنم. یکی بحث حضور مردمی است که ما دو آزمون در مقابلمان داریم: یکی راهپیمایی بیستودوّم بهمن است؛ یکی هم انتخابات است. یک موضوع هم مسئلهی فلسطین که چند جملهای راجع به [آن] میخواهم عرض بکنم؛ موضع ما البتّه روشن است، لکن مؤکّداً این مطلب را باز میخواهیم دوباره تکرار کنیم.
ثانیاً نشاندهندهی عزم و اقتدار ملّت ایران است. خب، گرفتاریهایی وجود دارد در کشور؛ خود آنها هم میدانند. این تحریمهای آنها، به اضافهی بعضی از کمکاریهایی که خود ما داریم، مشکلاتی برای مردم درست کرده، مردم گلایههایی دارند، با وجود این، چون پای انتخابات در میان است، چون پای آبروی نظام در میان است، چون پای امنیّت کشور در میان است، مردم میآیند وسط میدان؛ این نشاندهندهی عزم ملّی، اقتدار ملّی و بصیرت ملّی است؛ این هم مطلب دیگر.
بعد خود انتخابات حلکنندهی بسیاری از مشکلات بینالمللی ما است. کسانی که ناظران بینالمللی هستند، قضاوتشان نسبت به کشورها و برخوردی که باید با این کشورها داشته باشند به این چیزها خیلی وابسته است. ببینند مجلس این کشور -اگر مجلسی دارد- رؤسای این کشور چه جور انتخاب میشوند؟ به وسیلهی چه کسانی انتخاب میشوند؟ با چه حجمی از پشتیبانی انتخاب میشوند؟ اینها تأثیر دارد.
علاوهی بر اینها انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی یک فرصتی است برای ورود افکار جدید، راههای نو در چرخهی تصمیمگذاری کشور، تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور. افکار نویی میآید، بخصوص اگر چنانچه -انشاءالله بعد عرض خواهم کرد- آدمهای درست و حسابی را بتوانیم پیدا کنیم و آنها را انتخاب بکنیم، این تأثیر میگذارد و حرفهای جدیدی وارد چرخهی تصمیمگیری کشور و تصمیمسازی کشور خواهد شد و میتوانند برای [حلّ] مشکلات کشور راههای تازهای ارائه کنند، چارهاندیشی کنند و حرفهای کارشناسانهای بزنند. مسئلهی اقتصاد خیلی مهم است که بنده همیشه تکرار کردهام، مسئلهِی فرهنگ خیلی مهم است، مسئلهی تقویت علمی و پیشرفت خیلی مهم است امّا اساس همهی اینها مسئلهی انتخابات است. انتخاب ما اگر یک انتخاب قوی و درست و عمومی باشد، به نظر من همهی این مشکلات بتدریج حل خواهد شد. این نشاندهندهی اهمّیّت انتخابات است.
بنابراین انتخابات اساسیترین مسئلهی کشور است. نباید این مسئلهی اساسی را با حاشیهسازی و اظهارات گوناگون و حرفهای دلسردکننده و ناامیدکننده از رونق انداخت؛ متأسّفانه از این حرفها هست. البتّه دشمن فعّال است، تازگی هم ندارد؛ دشمنان از همان سالهای اوّل روی انتخابات ما همیشه علامت سؤال میگذاشتند. گاهی میگفتند که در این انتخابات تخلّف شده، گاهی میگفتند مهندسیشده است؛ خارجیها از این حرفها مکرّر میگفتند. خیلی هم تأثیری نداشت، در مردم تأثیری ندارد. مردم به فلان رادیوی خائنی که اجتماعات عظیم میلیونی را میگوید چند هزار نفر امّا اگر چنانچه دویست نفر آدم در خیابان مشغول شرارت بشوند، میگوید ملّت ایران، اطمینان نمیکنند، اعتماد نمیکنند؛ معلوم است. لکن این مشروط بر این است که از داخل به آنها مایه داده نشود. تأکید بنده روی این است. توجّه بکنند گویندگان و کسانی که تریبونهایی در اختیار دارند، جایگاهی دارند و میتوانند حرف بزنند -چه در رسانهها، چه در فضای مجازی- جوری حرف نزنند که دشمن سوءاستفاده کند و از قول آنها این مطلب را چند برابر بزرگ کند و مایهی دلسری مردم در انتخابات بشوند. وقتی شما بگویید این انتخابات مهندسیشده است، خب مردم دلسرد میشوند. وقتی شما بگویید که اینجا دموکراسی نیست، اینها انتخابات نیست، انتصابات است، خب مردم دلسرد میشوند؛ در حالی که این دروغ است، چنین چیزی نیست.
انتخابات در ایران جزو سالمترین انتخابات در دنیا است. بعضی از کشورهای دنیا البتّه انتخابات خوبی دارند امّا بهتر از انتخابات ما نیست، سالمتر از انتخابات ما نیست. در بعضی از کشورها هم که اصلاً تقلّب رایج است. بعضی از کشورها هم هستند که قوانینشان، قوانینی است که در واقع در آنها دموکراسی به معنای واقعی و کامل وجود ندارد؛ از جمله خود آمریکا. خود آمریکا که بهاصطلاح مرکز دموکراسی است -با قطع نظر از تبلیغاتی که میکنند که مسیر رأی مردم را با پول و با قدرتِ سرمایه عوض میکنند که حالا این به جای خود، آن را نمیخواهیم مطرح کنیم- قانونشان این جوری است که یک نفری بیشتر رأی میآورد، [امّا] آن که کمتر رأی آورده میشود رئیسجمهور؛ قانونشان این است.(۱) رقیب همین رئیسجمهور فعلیای که در انتخابات دو سه سال قبل از این سر کار آمد، ظاهراً چند میلیون رأی بیشتر از این داشت، امّا طبق قوانین خودشان طوری است که این آدم رئیسجمهور میشود؛ خب این دموکراسی است؟ این رأی اکثریّت است؟ اینجا این جوری نیست؛ اینجا دقیق است؛ کسی که از پنجاه درصد آراء مردم -حالا آنجایی که پنجاه درصد ملاک است- یک عُشری(۲) هم بیشتر باشد، او میشود رئیس؛ در طول این سالهای متمادی ما این جوری عمل کردهایم. در انتخابات مجلس در طول این دورههای مختلف افراد گوناگون بارها به بنده نامه نوشتند که آقا تقلّب شده و مثلاً اِشکال داریم، خیلی خب، ما هیئت معیّن کردیم، دنبال کردند، تحقیق کردند، با دقّت رسیدگی کردند، دیدند نه، این کسی که گزارش داده اشتباه کرده؛ یک چیزی را اطّلاع نداشته.
انتخابات در کشور ما انتخابات سالمی است؛ من تعجّب میکنم از بعضیها که خودشان به وسیلهی انتخابات به یک جایی رسیدهاند، همینها انتخابات را زیر سؤال میبرند؛ چطور آن وقتی که انتخابات به نفع شما است، صحیح و متقن است، امّا آنجایی که به نفع شما نیست، انتخابات میشود خراب؟ وَ اِن یَکُن لَهُمُ الحَقُّ یَأتوا اِلَیهِ مُذعِنین؛(۳) قرآن میگوید اگر در قضاوت، حق طرف آنها شد، قبول میکنند قضاوت را، اگر طرف آنها نشد، قبول نمیکنند؛ بعد میفرماید: «اَ فی قُلوبِهِم مَرَض»؟(۴) در دل اینها مرض هست؟
خب پس ما از دشمن که گلایهای نداریم، دشمن خُب دشمنی میکند، شأنش این است، امّا از دوستان، از کسانی که در داخل کشور هستند -چه یک نویسندهی روزنامه، چه [آن] کسی که با فضای مجازی ارتباط دارد، چه آن کسی که نمایندهی مجلس است، چه آن کسی که مسئول مهمّ دولتی است- [توقّع داریم]؛ همه بایستی مراقبت کنند. این جور نباشد که ما به زبان به مردم بگوییم که در انتخابات شرکت کنید، منتها یک جوری حرف بزنیم که مردم را از ورود در انتخابات دلسرد کند؛ این درست نیست، این غلط است.
یکی از غلطترین کارها در این زمینه، حملهی به شورای نگهبان است؛ خب، شورای نگهبان یک مجموعهی مورد اعتماد است؛ در قانون اساسی شأنی برای شورای نگهبان معیّن شده است، مشخّص شده است؛ شش نفر فقیهِ عادل، شش نفر حقوقدانِ برجسته که منتخب مجلس شورای اسلامی در شورای نگهبان هستند؛ چطور آسان متّهم بکنند شورای نگهبان را که مثلاً از روی غرض فلان کس را رد کردهاند، یا فلان کس را قبول کردهاند؟ خب این تهمت زدن است. تهمت گناه کبیره است؛ توبه لازم دارد؛ باید توبه کنند.
انتخابات مهم است؛ من در نماز جمعهی چند هفتهی قبل(۵) عرض کردم به ملّت ایران که علاج مشکل ما با دشمنان قویپنجهی بیرحمِ بینالمللی این است که باید قوی بشویم؛ یکی از مؤلّفههای قوی شدن این است که مجلس قوی داشته باشیم. مجلس شورای اسلامی که محلّ قانونگذاری است بایستی قوی باشد؛ کِی مجلس قوی خواهد شد؟ آن وقتی که مجلس شورای اسلامی با رأی بالایی تشکیل بشود؛ این مجلس آن وقت قوی خواهد بود، پشتوانه خواهد داشت.
گلایههای مردمی ربطی به انتخابات ندارد. مردم گلایههایی دارند از مسائل معیشتی؛ یک مقداریاش مربوط به برخی از قوانین ما است، یک مقداریاش مربوط به برخی از مدیران اجرائی ما است که موجب گلایهی مردم است؛ حق هم دارند و در اغلب موارد این گلایهها بهجا است امّا این ربطی به انتخابات ندارد. مردم گلایهشان را از کس دیگری میکنند امّا قدر مجلس را که مال نظام، مال کشور و مال عموم ملّت ایران است میدانند و در تعیین مجلس انشاءالله و به توفیق الهی حضور قویای خواهند داشت.
من عرض میکنم که هر کسی به ایران علاقهمند است [باید رأی بدهد]. قبلها هم ما این را عرض کردهایم، حالا هم تکرار میکنیم؛ ممکن است یکی، از شخص این حقیر خوشش نیاید، خب نیاید عیبی ندارد، [امّا] ایران را، کشورش را دوست دارد یا نه؟ [پس] باید در انتخابات شرکت کند. هر کسی که امنیّت کشور را دوست دارد، هر کسی که حل شدن مشکلات کشور را دوست دارد، هر کسی که گردش نخبگانیِ صحیح را در کشور دوست دارد باید در انتخابات شرکت کند؛ همه باید شرکت کنند. البتّه بنده مطمئنّم که افراد مؤمن و انقلابی و علاقهمند به سرنوشت انقلاب، با انگیزهی بیشتری شرکت میکنند امّا آن کسانی هم که انگیزهی انقلابی ندارند، انگیزهی دینی ندارند، خب کشورشان را که دوست دارند؛ اینها هم باید در انتخابات شرکت کنند. خب این راجع به اصل انتخاب.
امّا نوع انتخاب؛ چه کسی را انتخاب بکنیم؟ خب ما آدم معرّفی نمیکنیم. هرگز در هیچ انتخاباتی رسم بنده نیست که حتّی اشاره کنم به کسی تا انتخاب بشود، امّا این خصوصیّات به نظر من در منتخب [باید] وجود داشته باشد: اوّلاً مؤمن باشد. کسانی را انتخاب کنید که دارای ایمان باشند. ایمان است که از کجروی و انحراف و پای غلط گذاشتن و پای کج گذاشتن جلوگیری میکند؛ ایمان، نمیگذارد که وسوسهها در انسان اثر بکند. بعضیها ابتدای کار، آدمهای خوبی هستند، منتها وقتی وارد عرصههایی میشوند، وسوسهها اینها را به این طرف و آن طرف میکشاند؛ اگر ایمانِ قوی باشد، از این انحرافها مصون میمانند. [پس]، مؤمن باشند.
بعد، انقلابی باشند؛ واقعاً به معنای واقعی کلمه، دل به انقلاب داده باشند و انقلاب را به معنای واقعی کلمه پذیرفته باشند؛ اینها را انتخاب کنید. بعد، شجاع باشند. آن نمایندهای که از حرف زدن علیه فلان قدرت خارجی هم میترسد، لایق این نیست که بیاید [برای] مردم ایران، با این عزّت، با این شجاعت نمایندگی کند. البتّه نمایندگان کنونی مجلس کار خوبی کردند؛ این آخر، بعد از شهادت شهید سلیمانی، علیه آمریکا حرکت خوبی را انجام دادند.(۶) بایستی باشجاعت [عمل کرد]؛ چون هیچ کاری با ترس و لرز و خوف و هراس پیش نخواهد رفت. باید شجاعانه، البتّه مدبّرانه و عاقلانه عمل کرد.
دارای روحیهی جهادی باشند؛ شب و روز نشناسند. کارآمد باشند؛ به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتیاج دارد، بشریّت به عدالت احتیاج دارد؛ منتها عدالت در دنیا مهجور و غریب است. جمهوری اسلامی پرچم عدالت را بلند کرده؛ نگذاریم که این پرچم بخوابد. به معنای واقعی کلمه دنبال عدالت باشیم؛ هم عدالت اقتصادی، هم عدالت حقوقی، هم عدالت سیاسی؛ در همهی زمینهها عدالت باید وجود داشته باشد.
خب اگر میتوانیم یک چنین افرادی را بشناسیم، که بهشان رأی میدهیم؛ اگر نشناختیم، از آدمهای بصیر و مورد اعتماد استفاده کنیم. کسی نگوید که «خیلی خب، شرایط نامزد انتخاباتی، اینها باید باشد، من که نمیشناسم، نمیدانم، پس بنابراین بهتر است که رأی ندهم»؛ نه، حتماً رأی بدهید، منتها به افراد بصیر، به افراد مورد اعتماد، به کسانی که انسان بتواند به اینها اطمینان بکند مراجعه کنید، از اینها سؤال کنید، از اینها بپرسید؛ اگر راهنمایی کردند، راهنماییشان را قبول بکنید تا انشاءالله همهی مردم با نیّت خالص و با اتّکاء به خدای متعال وارد میدان بشوند.
امّا مسئلهی فلسطین. خب شنیدید دیگر؛ همهی دنیا شنیدند که زورگویان و سر گردنه بگیران آمریکایی اخیراً از یک طرحی رونمایی کردند؛ اسم آن را هم گذاشتهاند «معاملهی قرن». خودشان را دلخوش میکنند به اینکه یک اسم بزرگی برایش بگذارند، شاید بگیرد، شاید بشود. به نظر بنده این کاری که اینها انجام دادند و دنبالش هستند اوّلاً احمقانه است، ثانیاً نشانهی خباثت است، ثالثاً از همین شروع کار به ضرر خودشان است.(۷) (خب قبل از آنکه بنده توضیح بدهم که چرا احمقانه است، شما تکبیر فرستادید؛ معلوم میشود همهی شما میدانید که چرا احمقانه است؛ امّا در عین حال بنده تکرار میکنم و باز این را میگویم.) احمقانه است؛چرا؟ چون این طرح قطعاً به نتیجه نمیرسد، این طرح قبل از مردن ترامپ، میمیرد؛ بنابراین [برای] یک کاری که قطعاً تحقّق پیدا نخواهد کرد، آمدن و نشستن و خرج کردن و این و آن را دعوت کردن و در دنیا جنجال راه انداختن و رونمایی کردن یک عمل احمقانهای است.
ثانیاً نشانهی خباثت و دغلکاری آمریکاییها است. حالا صهیونیستها که به جای خود، آنکه معلوم است، امّا آمریکاییها با این کار نشان دادند چقدر خبیث و چقدر دغلکارند. چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمدهاند با یک طرف دیگری که همان صهیونیستها هستند، معامله کردهاند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلّق به آنها نیست؛ مال فلسطینیها را با همدیگر معامله کردهاند و یکی داده، یکی گرفته! این خباثت نیست؟ این دغلکاری نیست؟ فلسطین، مال فلسطینیها است؛ شما چهکاره هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید که بیتالمقدّس این جور باشد، فلان جا این جور باشد، مرکز حکومت فلسطین در فلان جا باشد؟ به شما چه؟ شما چه کسی هستید؟ فلسطین مال فلسطینیها است، تصمیمگیری دربارهی فلسطین فقط به دست فلسطینیها است، که من حالا عرض خواهم کرد. تنها راه برای حلّ مشکل فلسطین آن طرحی است که ما چند سال قبل پیشنهاد کردیم، که امروز هم عرض خواهم کرد. بنابراین اینکه دیگران بیایند، آمریکا بیاید دربارهی مِلک دیگران و زمین دیگران و کشور و خانهی دیگران تصمیمگیری بکند، نشاندهندهی دغلکاری و خباثت و بدنهادی کسانی است که این کار را انجام میدهند.
بعد هم گفتیم از اوّلِ کار، این کار به ضرر خودشان است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه همهی تلاش دستگاه استکبار این بود و این است که نام فلسطین و یاد فلسطین را به فراموشی بسپرند، از خاطرهها محو کنند، [امّا] این کاری که اینها کردند، بعکس موجب شد که مسئلهی فلسطین زنده شد. الان همهی دنیا نسبت به مظلومیّت مردم فلسطین و اینکه حق با اینها است، دارند حرف میزنند و آمریکا را محکوم میکنند. حالا به چهار نفر سران خائن عرب نباید نگاه کرد که اینها رفتند و کف زدند؛ آنها ارزشی ندارند، لیاقتی ندارند، بین ملّت خودشان هم آبرویی ندارند. بنابراین این کار به ضرر آنها تمام شد؛ همین حالا فلسطین زندهتر شد، مجموعههای فلسطینی در دنیا بیشتر مطرح شدند، نام فلسطین بیشتر سر زبانها افتاد و مظلومیّتشان واضح شد؛ پس این طرح یک چنین وضعی است. خب، حالا آنها تلاشهایی خواهند کرد برای اینکه این طرح را پیش ببرند. آنها برای اینکه کار را پیش ببرند، به سلاح و پول تکیه میکنند؛ بعضیها را با رشوه، بعضیها را با اسلحه؛ او را تطمیع میکنند، این را تهدید میکنند. خطّ عملیشان این است.
علاج [مسئلهی فلسطین] چیست؟ علاج عبارت است از ایستادگی و مقاومت شجاعانه. ملّت فلسطین و عناصر فلسطینی و سازمانهای فلسطینی بایستی با جهاد فداکارانهی خودشان، عرصه را بر دشمن صهیونیست و بر آمریکا تنگ کنند؛ راهش فقط این است و همهی دنیای اسلام هم باید به اینها کمک کنند؛ همهی ملّتهای مسلمان باید از فلسطینیها پشتیبانی کنند و حمایت کنند؛ این علاج است. البتّه عقیدهی من این است که سازمانهای مسلّح فلسطینی خواهند ایستاد، مقاومت را ادامه خواهند داد؛ راهش مقاومت است.
این مقاومت خوشبختانه امروز در منطقهی غرب آسیا مخصوص فلسطین نیست، در یک دایرهی وسیعتری از فلسطین این مقاومت وجود دارد و روزبهروز انشاءالله این مقاومت بیشتر خواهد شد. و ما به عنوان نظام جمهوری اسلامی وظیفهی خودمان را پشتیبانی از گروههای مبارز فلسطینی میدانیم و هر جور بتوانیم، هر مقدار بتوانیم، با همهی وجود از آنها پشتیبانی خواهیم کرد؛ این خواست نظام جمهوری اسلامی و خواست ملّت ایران است. انشاءالله آنها تقویت خواهند شد و دشمنشان را به ضعف خواهند کشاند.
امّا علاج اساسی و زیربنائی مسئلهی فلسطین، همان مطلبی است که ما چند سال قبل گفتیم و در مراکز مهمّ بینالمللی هم این ثبت شده است؛ از همهی مردم فلسطینیّالاصل، نه آن که مال فلان کشور است و آمده در منطقهِی فلسطین ساکن شد، آن که اهل فلسطین است و از هر مذهبی ــ چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی؛ چون بعضی از فلسطینیها مسلمانند، بعضی مسیحیاند، بعضی یهودیاند ــ نظرخواهی بشود و نظامِ مورد قبول آنها سرِ کار بیاید و آن نظام بر تمام سرزمین فلسطین [حکومت کند]، نه فقط فرض کنید که مربوط به آن محدودهی به قول خودشان سرزمینهای اشغالی؛ یک بخشی از فلسطین را میگویند سرزمین اشغالی؛ در همهی فلسطین، یک حکومتی با رأی عمومی مردم باید سرِ کار بیاید که دربارهی مسائل فلسطین تصمیمگیری کند، دربارهی امثال نتانیاهو و دیگران هم خودشان تصمیمگیری کنند. اختیار دست آنها است. این تنها راهی است که برای صلح در فلسطین و حلّ مسئلهی فلسطین وجود دارد.
و انشاءالله این [مطلب] پیش خواهد رفت و امیدواریم که شما جوانها آن روز را ببینید و انشاءالله خواهید دید و انشاءالله و به توفیق الهی در بیتالمقدّس که این قدر برای اینها مسئلهی مهمّی است، نماز خواهید خواند. امیدواریم خداوند متعال سایهی جهاد فیسبیلالله و مجاهدین فیسبیلالله را از سر ما و کشور ما و مردم ما کوتاه نکند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) اشاره به انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا که علیرغم تعداد آرای مردمی کمتر، با آرای الکترال بر رقیب خود پیروز شد.
امام خمینی(ره)؛ امام وحدت و تقریب
دیدگاههای تقریبی امام:
اتحاد امت اسلام
آنچه که ملتها را به هم نزدیک میکند و یک ملت باید از آن، تحقق پیدا بکند؛ اسلام است.
اسلام یک ملت واحده است. و ممالک اسلامی، مثل محلههای یک شهر به هم نزدیکاند. و همه روی قواعد اسلامی موظفاند که با هم متحد باشند. و همه زیر پرچم توحید، متحدالکلمه با کسانی که برخلاف اسلام هستند، مقابله کنند و آنها را هدایت کنند به اسلام، و خودشان را حفظ کنند از شرّ آنها.
دو مشکل اساسی ممالک اسلامی
به نظر من، اساس مشکلاتی که برای آن ممالک اسلامی هست از همه بالاتر، دو تا مشکل است؛ یک مشکل، مشکل بین حکومتها و ملت است که حکومتها از ملت جدا هستند به حسب نام، یعنی نه حکومتْ خودش را از ملت میداند، نه ملتْ خودش را از حکومت. کلید این مشکل به دست حکومتهاست، اگر چنانچه حکومتها طوری باشند که ملت احساس کند که اینها خدمتگزار او هستند ملتها حاضرند برای همکاری.
مشکل دوم که باز از مشکلهای اساسی است برای دولتها و ملتهای اسلام؛ مشکلی است که بین خود دولتهاست. در عین حالی که اسلام دعوت کرده است بر اتحاد، و قرآن کریم مسلمین و مؤمنین رااِخْوَه میداند، در عین حال میبینیم که بین دولتهای اسلامی بعضی با بعض اختلافات هست. چرا باید دو تا حکومت ـ که هر دو اسلامی هستند، و هر دو مال یک پدیده که پدیدۀ اسلامی است، متعلق به یک حقیقت هستند، قرآنِ آنها یکی است، پیغمبرِ آنها یکی است ـ چرا نباید دعوت اسلام را قبول کنند؟ آن هم، آن دعوتی که به نفع خود آنهاست. اگر این دعوت قبول بشود و دولتهای اسلامی با هم اتحاد داشته باشند، ولو حدود ممالکشان محفوظ، لکن با هم متحد باشند، اگر این اتحاد حاصل بشود، آن وقت یک میلیارد جمعیت مسلمین یک قدرت عظیم خواهد بود که از همۀ قدرتها بیشتر و بالاتر است. با اینکه مجهز به ایمان هستند که از همۀ تجهیزات بالاتر است.
..............
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستۀ دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها میخواهند نه این باشد نه آن، راه را اینطور میدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همۀ ما مسلمان هستیم و همۀ ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم،و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم.
.................................................
حضرات آقایان! همۀ ما مسئول هستیم. روحانیون در درجۀ اولِ مسئولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما میگوییم. در جاهای دورافتاده ممکن است که یک اغفالهایی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکزِ مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمیتوانند تبلیغات خلاف بکنند، لکن در قرا و قصبات دورافتاده، یک حرفهای غیرظاهر میزنند، غیر صحیح میزنند؛ مثلاً میگویند که اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند! این خلاف اسلام است. اسلام اقلیتهای مذهبی را احترام گذاشته است؛ اسلام اقلیتهای مذهبی را در مملکت ما محترم میشمرد. و همین طور در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرفها گوش بکنند.
..................................
مسئلۀ اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشهاش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست میکردند و[به اختلاف]دامن میزدند. این اختلاف کم کم اسباب این شد که در بین عوامِ از اهل سنت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس پیدا شد؛ وگرنه نه عوام اهل سنت به سنت رسولاللّه عمل کرده و میکنند و نه عوام اهل شیعه پیروی از ائمۀ اطهار کردهاند. ائمۀ اطهار ما کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازههای آنها بروند. زمانْ کم کم آمد به این طرف، و قدرتمندان این کار را کردند برای اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند، و خودشان هر کاری میخواهند بکنند.
قریب سیصد سال پیش از این، سیاست خارجی در ایران و در شرق[اجرا]شد. آنها بیشتر درصدد این مسائل برآمدند. کارشناسهای آنها اشخاص و طوایف را مطالعه کردند و روحیات مردم را دیدند و همۀ جهات مادیات ما را تحت مطالعه قرار دادند، و از دو راه خواستند از ما بهرهگیری کنند: مادی، میبینید که بهرهگیری کردند؛ بهرهگیری روحانی هم این بود که به این اختلافات دامن زدند و ما را بیشتر، از هم جدا کردند. اینکه میبینید یک کلمه وقتی از یک آدمی در اینجا صادر میشود، آن را عَلَم میکنند و چند هزار، چند صد هزار چاپ میکنند، نه اینکه یک آدم معمولی این کار را بکند، این دولتها و این خارجیها هستند که به آن دامن میزنند و آنطور منتشر میکنند... .
یگانگی و برادری سنی و شیعه
ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام[اختلاف کنیم]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطۀ اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که میبینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همۀ ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را که مثل سابق[میخواهند]ما را از هم جدا کنند قطع کنیم.
.... من خدمتگزار همۀ شما هستم. ما آمدهایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقهها نجات بدهیم. ...
...........................
بحمداللّه شما توجه پیدا کردید که آنهایی که میخواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلاً به اسلام کار ندارند. و الاّ کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همۀ مسلمین باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم انشاءاللّه، این نمیآید دامن بزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشارهای از خارج هست. و قدرتهای بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همۀ گروههای اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.
......................
یک مطلب اینکه در اسلام نژاد، گروه، دستجات، زبان، این طور چیزها مطرح نیست. اسلام برای همه است و به نفع همه. و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن، به حکم اسلام؛ و از هم جدا نیستیم. با کردها، با ترکها، با بلوچها، همه برادر و باید با هم زندگی کنیم.
الآن یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده، و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند، یا در زوایا هستند
. آن چیزی که من تأکید کردم یکی همین معنا بود که گمان نکنند برادرهای سُنّی ما که در اسلام این معنا مطرح باشد که فرقی مابین شما و ما باشد. همان طور که چهار مذهبی که در اهل تسنُّن هست، چه طور آن مذهب با آن مذهب دوتاست، لکن برادرند همه، دشمن نیستند، این هم یک مذهب خامسی است که دشمنی در کار نیست، همه برادر؛ همه مسلمان؛ همه اهل قرآن؛ همه تابع رسول اکرم.
... شما برادرها باید به این معنا توجه داشته باشید که اینها یک توطئههایی است برای اینکه نگذارند اسلام در ایران حکومت کند. اینها با اسلام مخالفاند. نه با کُرد مخالفاند و نه با فارس مخالفاند؛ آنها با اساس مخالفاند؛ با اسلام مخالفاند. و همۀ مسلمانها تکلیفشان این هست که جلوگیری از آنها بکنند و اینها را سرکوب کنند.
.................
...باید بین قشر دانشگاهی ومحصولات دانشگاهی و قشر روحانیت و مدارس دینی و محصولات مدارس دینی اجتماع و وحدت ایجاد کنیم. وبین برادران اهل سنت وشیعه که اینها هم باهم باشند. همانطوری که اهل سنت چهار مذهب دارند که در کنار هماند، مذاهب نمیریزند به جان هم، به حسب ظاهر، ما هم که مذهب پنجمی هستیم که مینشینیم با هم، ما برای خودمان فرایضمان را انجام بدهیم، لکن همه مان با هم بر ضد کسانی که بر ضد اسلام هستند. خوب، ما مسائل مشترک زیاد داریم، ما در اصول مذاهبمان، اصول دین مان، همه با هم مشترکیم. قرآن قرآن همه است؛ اسلام اسلام همه است؛ پیغمبر پیغمبر همه است. اینها مشترکات ما است. در این مشترکات ما با هم باشیم؛ و در مختصات هرکدام برای خودمان عملی داریم وبرای خودمان آدابی داریم. این دعوا لازم ندارد؛ اینکه دعوا میشود دعوایی است که آنها ایجاد میکنند در بین ما.
انقلاب اسلامی متکی بر مردم بود/وحدت و انسجام بین مسلمانان از جمله آثار انقلاب است
«آخوند عبدالجلیل فرهمند» امام جمعه اهل سنت کلاله :یکی از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران، وحدت و انسجامی است که بین مسلمانان جهان اسلام تحقق پیدا کرده است.
وی با بیان این مطلب افزود: نظام جمهوری اسلامی ایران با آن اقتداری که داشت با طاغوت مقابله کرد و نور انقلاب آن، به کل جهان اسلام از جمله کشورهایی که زیر سلطه ظلم بودند، تابید؛چرا که جمهوری اسلامی ایران سبک زندگی خود را از قرآن و سنت نبی مکرم اسلام (ص) می گیرد.
آخوند فرهمند با اشاره به این مطلب تصیرح کرد:امروز آثار و برکات انقلاب شکوهمند اسلامی به غیر از جمهوری اسلامی ایران در کشورهای اسلامی چون بحرین و عراق نیز مشهود است و انقلاب این کشورها برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.
وی در خصوص آثار انقلاب اسلامی در مناطق سنی نشین کشور گفت:قبل از انقلاب اسلامی در مناطق سنی نشین سختیهای زیادی وجود داشته است، از جمله اینکه در این مناطق دکتر نداشتیم و از کشورهایی چون هند و پاکستان برای معالجه بیماران می آمدند که حتی زبان هم بلد نبودند، اما بعد از انقلاب اسلامی حتی روستاهای دور افتاده کشور هم از تمام امکانات بهره مند شده اند؛ این در حالی است که مردمان روستا قبل از انقلاب برای استفاده از امکانات شهرها به آنجا مهاجرت می کردند.
آخوند فرهمند تصریح کرد:قبل از انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن انقلابهایی در دنیا به وجود آمده است، اما چون در ریشه در تفکرات غرب داشته با شکست مواجه شدند، حال آنکه شعار انقلاب اسلامی، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و انقلابی متکی بر مردم بود و مردم پای آرمان و اقتدار امام راحل ایستادند.
وی با اشاره به این مطلب افزود:در کتب اهل سنت آمده است، اگر در جامعه ای حکومت به دست رهبری عادل باشد که ایمان کامل به اسلام داشته باشد، حمایت از آن رهبر یکی از فرایض دینی است؛ امام خمینی(ره) همه این فضائل را دارا و یک فرد عارف بود که به همه چیز آشنایی کامل داشت و زمانی که چنین رهبری جلو دار یک ملت میایستد، این ملت پیروز است.
امام جمعه اهل سنت کلاله گفت:رهبری که می گوید دولت برای من زمانی مفهوم پیدا می کند که مردم در آسایش باشند موفق است،امام خمینی(ره) این کار را انجام داد و با رهبری عادلانه خود به این پیروزی بزرگ دست یافت و الان ما میبنیم انقلاب اسلامی پس از 41 سال با قدرت هرچه بیشتر به راه خود ادامه می دهد و هرچند دشمن دسیسه های زیادی را در راه انقلاب به راه انداخته اما درخت تنومند انقلاب اسلامی همچنان نیرومند است و با رهبری مقام معظم رهبری و با همان پرچم امام خمینی(ره) به رشد خود ادامه می دهد.
میزگرد ویژه المیادین برای سردار؛ ژنرال سلیمانی مانع تجزیه غرب آسیا شد
شبکه خبری المیادین در پوشش خبری ویژه از انتخابات ایران همزمان با دهه فجر انقلاب، امروز شنبه در نشستی با کارشناسان ایرانی، به بررسی موضوع ترور شهید سردار سپهبد سلیمانی و معانی تشییع باشکوه آن پرداخت.
شبکه المیادین در استودیو تهران میزبان سید رضا صدرالحسینی و هادی محمدی از کارشناسان سیاسی بود. صدرالحسینی سردار سلیمانی را نمادی از مبارزه با تروریسم در منطقه برشمرد و گفت دشمن مثل دفعات گذشته در ارزیابیهای خود دچار اشتباه شد زمانیکه اقدام به ترور ایشان کرد.
میزگرد ویژه سردار
تشییع پرجمعیت سردار، پیامی برای صهیونیست داشت
صدرالحسینی در پاسخ به این سوال که چرا میلیونها نفر در ایران در مراسم تشییع او در ایران و هزاران نفر در کشورهای دیگر و حتی در برخی شهرهای اروپایی برای او بزرگداشت برگزار کردند، گفت: ایرانیها فرهنگی قرآنی به نام تواضع دارند که این خود مایه برکت است. خدا به این خصیصه برکت میدهد... اثر تواضع این فرمانده بزرگ بر قلوب مردم کاملا واضح و آشکار بود. فکر میکنم مهمترین عامل خلوص و تواضع این فرمانده شهید بود که تلاش کرد امنیت مردم ایران را فراهم کند و خدا نیز محبت ایشان را در دل همه مردم قرار داد و این پیامی کاملا روشن برای رژیم صهیونیستی بود و نشان داد که مردم از خط مقاومت حمایت میکنند نه خط سازش. حضور مردم در دیگر کشورها هم همین معنا را داشت.
صدرالحسینی
دروغگویی، راهبرد آمریکا شده است
هادی محمدی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه حضور میلیونی مردم ایران برای تشییع پیکر سردار سلیمانی بر خلاف مواضع دونالد ترامپ و مایک پامپئو، رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا درباره مردم ایران، بعد از ترور ژنرال سلیمانی گفت: شخصیت ترامپ برای همه روشن است. او دروغ میگوید و به شکل آشکار این کار را میکند. برخی محافل در آمریکا هم میگویند که به این دروغها عادت کردهاند. آمریکا پیش از این هم دروغهای دیگری گفته که حتی به راهبردی برای دولت آمریکا تبدیل شده است مثل وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق. اما اکنون این مسئله کاملا آشکار شده است.
محمدی افزود: شخصیت سردار سلیمانی محدود به جناح سیاسی خاصی نبود بلکه او فراجناحی عمل میکرد و به دنبال پیروزی و رستگاری مردم و انقلاب اسلامی ایران بود. او تابع رهبری انقلاب بود و فراتر از خطوط سیاسی و حزبی عمل میکرد. مثلا شما در جریان هستید که جنبش حماس در سالهای اخیر به گونهای دیگر رفتار کرد اما سردار سلیمانی شیوه خود را برای برخورد با موضوع داشت... به گونهای که ما شاهد بازگشت حماس به همان خط سابق هستیم.
محمدی در پاسخ به سوالی درباره نقش سردار سلیمانی در متقاعد کردن روسیه به حضور در روسیه برای مبارزه با تروریسم گفت، او موفق شد در سطح توازن جهانی و معادله بینالمللی روسیه را وارد نبرد جهانی کند. روسیهای که از ورود [نظامی] به برخی مسائل در خارج از مرزهای خود اجتناب میکرد. در حقیقت این حضور ناشی از فعالیت ایشان بود.
هادی محمدی
مکتب سلیمانی و شکست طرح آمریکا برای تجزیه
صدرالحسینی نیز در این خصوص گفت، او با نگرش تیزبینانهای که داشت موفق شد روسیه را به همکاری در مبارزه با تروریسم متقاعد کند تا روسیه با قدرت وارد عرصه سوریه شود. پس از دعوت سردار سلیمانی بود که روسیه نقشی پررنگتر ایفا کرد. شهید سلیمانی با عملکرد خود غرب آسیا را از تجزیه نجات داد و موفق شد مانع طرح سایکس پیکو دوم شود. ما میدانیم که رایس در زمان جنگ تموز [۳۳ روزه] اعلام کرد که این جنگ درد زایمان خاورمیانه جدید است اما سردار سلیمانی در کنار دیگر عناصر مقاومت ایستاد و موفق شد این طرح را ناکام بگذارد. بعد از آن هم ایشان مقابل توهم بزرگ خلافت داعش ایستاد؛ طرحی که از حمایت اسرائیل و آمریکا برخوردار بود.
محمدی در ادامه این بحث گفت که آمریکا طرحهای زیادی برای غرب آسیا داشته است. آمریکا از سلاح رسانه برای اهداف خود حتی در ایران استفاده کرده و تلاش کرده در ایران فتنهانگیزی کند و محافل اجتماعی را تحریک کند تا فضایی علیه نظام اسلامی ایجاد کند. در مقابل ایران طرح الان چیزی به نام مدرسه سلیمانی، مکتب سلیمانی، نحوه زندگی سلیمانی به وجود آمده است. مراسم تشییع ایشان شامل حضور همه طیفها و ذائقههای ایرانیها بود. این تشییع بزرگ نشان داد که طرح آمریکا برای تجزیه و ایجاد اختلاف در ایران شکست خورده است.
المیادین در این خصوص به حضور پررنگ مردم اهواز در مراسم تشییع سردار سلیمانی اشاره کرد و گفت همه میدانیم که رسانههای عربی چطور به اهواز میپردازند و درباره آن اطلاعرسانی میکنند.
صدرالحسینی در پاسخ به این سوال گفت، برخی فکر میکردند که میتوانند قومیتهای ایرانی را برای خود مصادره کنند اما ابتدای امسال شما شاهد بارانهای سیلآسا در چند استان ایران از جمله خوزستان بودید. شما دیدید که مردم از همه اقوام چطور به کمک هموطنان خود شتافتند و حتی سردار قاسم سلیمانی شخصا در منطقه سیلزده خوزستان حاضر شد و از مناطق سرکشی میکرد و حتی با بالگرد در روستایی که در محاصره آب بود فرود آمد و به بالگرد گفت که برگردد و خودش در آنجا ماند و گفت که برای کمک به مردم در آنجا میماند. ما شاهد بودیم که الحشد الشعبی عراق با همه امکانات آمد و به مردم خوزستان کمک کرد. ما چند ماه بعد از آن سیل، امروز دیدیم که مردم در پاسخ به آن فداکاریها چطور برای تشییع او به خیابانها آمدند.
هادی محمدی نیز در این خصوص گفت، شهید سلیمانی با طیفهای مختلفی در خوزستان در ارتباط بود و او ارتباط عاطفی و قلبی داشت. مردم خوزستان بخوبی او را میشناسند. کشورهای عربی بر اساس سیاستهایی ترویجی انگلیس رفتار میکنند. شما دیدید که ابومهدی المهندس نیز در خوزستان تشییع شد. شهادت ابومهدی با سردار سلیمانی و دیگر دوستانشان که مشغول مبارزه با داعش بودند، این همبستگی را همیشگی میکند. خونهای آنان به هم آمیخت. محمدی افزود: دشمن فکر میکرد با حذف فیزیکی سردار، زمینه برای اجرای طرحهایش و همچنین از هم پاشاندن محور مقاومت، فراهم میشود.
سردار، قهرمانی ملی و اسلامی
صدرالحسینی در پاسخ به سوالی درباره اینکه شهید سلیمانی قهرمانی اسلامی بود گفت، بله همینطور است او علاوه بر اینکه قهرمان ملی ایران است، قهرمان اسلامی نیز هست چرا که همه زندگی خود را برای منطقه صرف کرد. اندیشه او نماینده اندیشه ملت ایران و همه ملتهای مبارز است. خون او روح تازهای در رگهای امت اسلامی و جوانان امت برای مبارزه با استکبار دمید. او نشان داد که یک شخص با اخلاص خود چطور میتواند دلهای مردم در منطقه را به دست آورد تا جایی که به او لقب «سردار دلها» داده شد. من معتقدم که او به خط ولایت اعتقاد کامل عملی داشت و برای همین در مبارزه با تروریسم موفق بود. او هیچ گونه سازشی برای خط صهیونیستها قائل نبود. این تفکر او را میتوان توسعه داد تا نسلهای بعدی نیز اینگونه و طبق مکتب شهید سلیمانی عمل کنند.
محمدی در پاسخ به سوالی در خصوص نقش شهید سلیمانی در مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از گروههای مقاومت [فلسطین] گفت، سردار سلیمانی اینطور نبود که بایستد و بگوید بروید جلو و مبارزه کنید. خودش در خط مقدم میایستاد و میگفت بیایید مبارزه کنیم. این نگاه او نگاه امامتی بود. در خصوص مبارزه با رژیم صهیونیستی باید گفت که اگر خلاصه کار او را بخواهید ببینید باید به این عناوین اشاره کرد: تغییر توازن قوا در مقابل رژیم صهیونیستی. این توازن که به نفع دشمن بود اکنون کاملا شکسته شده است. او در همه جبههها شخصا حضور داشت. او خود در نوک پیکان مبارزه بود. در سوریه در عراق، در جنگ سیوسه روزه در لبنان و حتی در غزه که اخیرا هم اشاره شد، حضور داشته است. او با تواضع کامل در کنار سربازان و نیروهای عادی میایستاد و مبارزه میکرد. عنوان بعد، موازنه پیروزیسازی است که او ایجاد کرد. او در پاسخ به تجاوزهای اسرائیل کاری کرد که دشمن بداند که اگر بخواهد اقدام جدیدی بکند باید هزار بار قبلش خوب جوانب را بسنجد.