
emamian
نمونه هایی از سیره اخلاقی پیامبر رحمت (ص) با خانواده خود
سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش در تمامی زمینهها بهترین تابلو و الگو برای تاسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامی است.
در این مطلب، به گزیده ای از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) که بالاترین اسوه و نمونه برجسته اخلاق الهی هستند اشاره می کنیم تا با الهام گیری از سیره والای ایشان زندگی خداپسندانهای داشته باشیم.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب "محجه البیضاء" از "سعدبن هشام" روایت کرده که گفت: به دیدار "عایشه" رفتم و از اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله (صلی الله علیه و آله) سؤال کردم.
قالت عایشه: ما کان احد احسن خلقا منه 9 ما دعاه احد من اصحابه ولا اهل بیته الا قال: لبیک؛ عایشه گفته است: احدی از پیامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق تر نبود، هیچ کس از اصحاب و اهلبیت او را صدا نمیزد مگر این که در جواب میفرمود: لبیک.(5)
عایشه گفت: او رهنمودهای قرآن را به دل میگرفت و در زندگیاش از شیوهای که قرآن پیشنهاد میکرد ـ بیهیچ انحرافی و بی آن که هیچ ناراحتی در آن روا دارد ـ پیروی میکرد و لذا تجسم قرآن به حساب میآمد. و این ادعا از نظر کلام الله مجید مورد تأیید است. (7)
کار در منزل
پیامبر اکرم میفرمودند: "خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی(8)؛ بهترین شما شخصی است که با همسرش خوشرفتارتر باشد و من از تمامی شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم."
در اخلاق پیامبر اکرم همین بس که با آن جلالت و موقعیتی که به سلاطین نامه دعوت مینوشت با این حال، در خانه، تا حد امکان کارش را شخصاً انجام میداد.(9)
اهل سیره نوشتهاند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشت را تکه تکه میکرد و بر سفره غذای حقیرانه مینشست، بز خود را میدوشید و لباس خود را وصله مینمود و بر شتر خود عقال - ریسمانی که بهوسیله آن زانوی شتر را میبندند – میزد و به ناقه خود علف میداد، با خدمتکار منزل آرد را آسیاب میکرد و خمیر میساخت.(10)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، (ج 1، ص 146) روایت کرده که: "رسول خدا صلیالله علیه و آله کفش خود را وصله میزد،
امام حسین علیه السلام میفرماید: از پدرم در مورد امور رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در داخل خانه سؤال کردم، فرمودند: وقتی به خانهاش میرفت، اوقاتش را سه قسمت میکرد: یک قسمت برای خدا، یک قسمت برای خانوادهاش و یک قسمت برای خودش؛ آن گاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم میکرد و آن را برای بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او میرسیدند) قرار میداد و ذرهای از امکانات خود را از آنان دریغ نمینمود.
پوشاک خویش را میدوخت، در منزل را شخصاً باز میکرد، گوسفندان و شترها را میدوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او میشتافت و آب وضوی شبش را خود تهیه میکرد و در همه کارها به اهل خانه کمک میکرد و لوازم خانه و زندگانی را به پشت خود از بازار به خانه میبرد."
گاه اتفاق میافتاد که حضرت خانه خویش را نظافت میکرد و جارو میکشید و خود مکرر میفرمود:"کمک به همسر و کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب میشود."(11)
امام علی (علیهالسلام) که بیش از سی سال عمر خود را با رسول خدا صلیالله علیه و آله علیهالسلام میفرماید:
حضرت در مورد اموری که به شخص او مربوط میشد، خشمگین نمیشد. تنها برای خدا، آن گاه که حرمتهای الهی شکسته میشد، غضب میکرد.
روزی رسول اکرم صلیالله علیه و آله وارد اتاق عایشه شد مشاهده کرد که تکه نانی روی زمین و زیر دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود:
ای حمیرا! از نعمتهای الهی صحیح استفاده کن و آنان را گرامی دار تا هرگز نعمتهای خداوند از مردم دور نشوند.
علاوه بر همسران، همنشینان روزانه پیامبر صلی الله علیه و آله عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهی تاریخ و روایات فراوان، علاقه پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله به آنها قابل قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتی که عایشه نقل کرده است، هرگاه فاطمه علیها السلام بر پدر وارد میشد رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوی پای دخترش بلند میشد و او را میبوسید و در جای خود مینشانید.(18)
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفتند:
"یا حمیرا! اکرمی جوار نعم الله علیک فانها لم تنفر من قوم فکادت تعود الیهم"؛ ای حمیرا! از نعمتهای الهی صحیح استفاده کن و آنان را گرامی دار تا هرگز نعمتهای خداوند از مردم دور نشوند.(20)
پینوشتها:
- کحل البصر، ص 94.
7.آمن الرسول بما انزل الیه من ربه، (بقره، آیه 285).
8.وافی ، ج 3، ص 117/ وسائل، ج 14، ص 122/ الاحیاء، ج2، ص 41.
9.مجمع الزوائد، ج 4، ص 303.
10.کحل البصر، ص 102.
11.خدمتک زوجک صدقه. ر.ک: العبقریات الاسلامیه، ص 192 .
12.مکارم الاخلاق، ص 10.
13.بحارالانوار، ج 16، ص 227.
14.همان، ص 230 / مکارم الاخلاق، ص 15.
15.سنن النبی، ص 14/ معانی الاخبار، ص 80 / بحارالانوار، ج 16، ص 150 و غیره.
16.سیمای پیامبر اسلام، ترجمه "مختصر الشمائل المحمدیه"، حاج شیخ عباس قمی، ص 53.
17.منتخب کنزالعمال، ج 3، ص 82.
18.صحیح ترمذی، ج 2، ص 319.
19.ریاحین الشریعه، ج 1، ص 98.
20.فروغ کافی، ج 2، صص 158 و 165.
اسلام در تمام جهان در حال قدرت گرفتن است/ معامله قرن، بزرگترین "جنایت قرن" است
نشست "بررسی بحران ها وچالش های جهان اسلام" عصر جمعه 24 آبان ماه 98 در دومین روز برگزاری سی و سومین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی در تهران برگزار شد.
دکتر "عباس خامه یار" در ابتدای این نشست، با اشاره به اینکه جهان اسلام در حال حاضر دچار چالش ها و بحران های بزرگ داخلی و خارجی و فشارهای استکبار جهانی قرار دارد، تأکید کرد که مسلمانان باید با همفکری با یکدیگر در چنین نشست هایی راهکارهایی برای اینگونه چالش ها به دست آورند.
وی به انواع مختلف چالش های جهان اسلام پرداخت و گفت: بحران فقر، مشروعیت، هویت شهروندی، زنان، حقوق بشر، اقلیت های دینی و سایر بحرانها جهان اسلام را درگیر کرده است.
در ادامه، حجت الاسلام "محمد حسن اختری" به عنوان رئیس این نشست، در سخنانی ضمن تبریک میلاد با سعادت پیامبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) و فرا رسیدن هفته وحدت، به زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 13 ربیع الاول سال 57 اشاره کرد و گفت: از آن زمان به بعد شاهد پیروزی ها و موفقیت های بسیار بزرگی در جهان اسلام بوده ایم و امیدواریم همانطور که امام خامنه ای در بیانات امروز خود بشارت دادند، شاهد پیروزی نهایی اسلام و برقراری حکومت اسلامی در اسرع وقت باشیم.
وی افزود: مسئله فلسطین امروز بزرگترین مسئله جهان اسلام است. علاوه بر آن جهان اسلام با مسائل کشورهای یمن، بحرین، افغانستان، نیجریه، عراق، سوریه و توطئه های استکبار جهانی با حمایت صهیونیسم در کشورهای مختلف و تحریم های بسیار علیه جمهوری اسلامی ایران روبرو است که باید مورد توجه قرار گیرد.
اختری در ادامه به 70 سال اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی اشاره و تأکید کرد: این اشغالگری با زور و قدرت و تزویر امپریالیسم جهانی و در رأس آنها آمریکای جنایتکار انجام می شود و تا امروز نیز این جنایات همچنان ادامه دارد.
وی درباره طرح معامله قرن آمریکا نیز تأکید کرد: این معامله قرن نیست، بلکه بزرگترین "جنایت قرن" است و برای ما مسلمانان که امروز از قدرت بالایی برخوردارند ننگ است که زیر بار این طرح ننگین برویم.
اختری به قدرت جمهوری اسلامی ایران در سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و و توقیف کشتی انگلیسی اشاره کرد و گفت: جمهوری اسلامی ایران اکنون چنان قدرتی پیدا کرده است که آمریکای جنایتکار و انگلیس نتوانستند در برابر این اقدامات هیچ عکس العملی نشان دهند.
دبیرکل سابق مجمع جهانی اهل بیت(ع) در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه آل سعود جنایتکار اکنون 5 سال است که یمن را بمباران می کند و از طرفی برای عادی سازی روابط با اسرائیل هزینه می کند، تصریح کرد: آل سعود حتی به خود اجازه نمی دهد که برای مظلومیت ملت فلسطین یک بیانیه صادر کند.
حجت الاسلام اختری با تأکید بر اینکه دین اسلام در حال قدرت گرفتن است، اظهار داشت: امروز دین اسلام در تمام کشورها وجود دارد. بنابراین ما به عنوان پیروان مذاهب اسلامی باید اختلافات را کنار بگذاریم تا آنها نتوانند گروههای تروریستی مانند داعش را آموزش داده و در کشورهای مختلف به جنایت بپردازند.
وی در پایان تأکید کرد که باید بتوانیم به جوانان و دانشجویان مسلمان آموزش دهیم که این دین اسلام که به نام اسلام داعش معرفی شده است، اسلام حقیقی نیست و دین اسلام دین رحمت است.
در ادامه "عدنان منصور"، وزیر خارجه سابق لبنان بر لزوم بازنگری اهداف کشورهای اسلامی در کنفرانسهای بینالمللی کشورهای اسلامی تاکید کرد و گفت: کشورها باید به صورت مستمر نسبت به بررسی دغدغهها اهتمام داشته باشند تا بتوانند در رفع این دغدغهها به نتایج مورد نظر برسند.
وی با بیان اینکه برای اجرای اهداف دولتهای اسلامی کشورها باید در کنار یکدیگر قرار گیرند، عنوان کرد: فعالسازی رسانههای گروهی در معرفی و رفع دغدغه تاثیرگذاری بسیاری دارد.
عدنان منصور با تاکید بر اینکه مردم کشورهایی همانند ایران، تونس و لبنان در کنار مردم فلسطین هستند، مطرح کرد: ما نباید توقع داشته باشیم از دولتهای مزدور که به ما خدمت کنند بلکه باید تلاش کنیم تا ملتهای خود را نسبت به تجاوز بیگانگان آگاه کنیم.
"مجتبی مدرسی"، یکی از فعالان رسانه ای ایران نیز در سخنانی تأکید کرد: ما در کنفرانس وحدت در مورد وحدت اسلامی سخن میگوییم درحالیکه در برخی از کشورهای منطقه درحال از بین بردن وحدت مسلمانان به ویژه شیعه و سنی هستند و میخواهند با برهم زدن کشورهایی همانند عراق منطقه را دچار آشوب کنند.
وی اضافه کرد: رسانههای غربی بودند که نمیتوانند حماسه بزرگ اربعین حسینی را مشاهده کنند به همین علت خرابکاریهای خود را به کشور عراق رسانده و وحدت اسلام را هدف گرفتند.فعال رسانهای ایران خاطرنشان کرد: شعار ایران و عراق لایمکنالفراق همچنان بر زبانها جاری است و علمای دینی و شخصیتهای علمی باید در کنار یکدیگر قرار گرفته و این شعار مهم را در گوش جهانیان فریاد بزنند.
وی با بیان اینکه وحدت اسلامی در برخی کشورها درگیر بازیهای سیاسی و حزبگرایی شده است، عنوان کرد: شخصیتهای تاثیرگذار در حوزه اسلام به ویژه اصحاب رسانه باید در کنار یکدیگر قرار گرفته و حرکتهای مشترکی را برای ضربه زدن به استکبار جهانی دنبال کنند.
در ادامه این نشست، علما و اندیشمندان حاضر در جلسه، در خصوص معامله قرن، وجود اسرائیل به عنوان یک غده سرطانی، بحران میانمار، بحران کشمیر، فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران و مسائل مربوط به علمای مسلمان دربند حکام ظالم جهان از جمله شیخ ابراهیم زکزاکی، به گفتگو و تبادل نظر پرداختند و راهکارهای لازم برای مبارزه با دشمنان و رژیم صهیونیستی را بررسی کردند.
روحانی: راه نجات مسلمانان در برابر تجاوز آمریکا پیروی از رسول خداست
حجت الاسلام حسن روحانی در دیدار مسئولان نظام، میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، سفیران کشورهای اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم با رهبر انقلاب اسلامی اظهارداشت: در این روز میلاد با سعادت، همه از خدا می خواهیم دنیای اسلام، متحد، برادر و در کنار هم بتواند در برابر انواع ظلم ها و تجاوزها به پیروزی بزرگ دست یابد.
رئیس جمهور در این دیدار که در سالروز ولادت با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع) انجام شد؛ با تبریک عید سعید میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و فرزند برومندش امام جعفر صادق(ع) به محضر رهبر انقلاب اسلامی، همه مسلمانان جهان، ملت بزرگ ایران ، سفرای اسلامی مقیم در تهران و همچنین میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی گفت: زاده امروز، در جهان و دنیایی پا به عرصه وجود گذاشت که سراسر آن را تبعیض ، فساد ، ظلم ، جنگ و خونریزی فرا گرفته بود و افتخار آنها به قبیله ، قدرت بازو و شمشیر و هدف آنها استیلا بر اموال و سرزمین دیگران بود.
وی راه نجات مسلمانان در برابر تجاوز آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه و تلاش آنها برای ایجاد تشتت و تفرقه را پیروی از رسول همیشه ستوده خداوند، حضرت محمد (ص) دانست و تاکید کرد که پیامبر با معجزه کتاب ، حکمت ، اخلاق و سیاستش، تمدن نوینی را برای جهان به ارمغان آورد و امروز ما به عنوان مدعیان پیروی از پیامبر و ایجاد حکومتی بر مبنای الگوی حکومت نبوی همانند او بدنبال امپراطوری نبوده و نیستیم .
روحانی ادامه داد: در این دوران، زنان به عنوان شهروندان درجه دوم در جامعه محسوب می شدند و جنگ خونینی بین قبایل ، ادیان و مذاهب در طول آن دهه ها استمرار داشت و دو امپراطوری عظیم و بزرگ در شرق و غرب بر جهان سلطه یافته بودند؛ در شرق امپراطوری ساسانی و در غرب امپراطوری روم و بقیه تمدنها از جمله چین ، هند و مصر جایگاه چندانی در نظم جهانی آن زمان نداشتند.
رئیس جمهور اظهارداشت: مردی از جوار کعبه نوایی به گوش جهانیان رساند که با همه صداها متفاوت بود، او برای مردم کتاب آسمانی ، حکمت و میزان آورده بود؛ میزان و ترازویی که با همه ترازوهای گذشته فرق داشت.
روحانی افزود: در این میزان و ترازو، قبیله آنچنان سبک بود که نشانی از او نبود، ثروت و جنسیت وزنی نداشت اما صداقت ، علم ، ایمان ، وحدت و یگانگی و برابری، بالاترین وزن را در این میزان داشت.
رئیس جمهور با بیان اینکه " او پیامبر و در عین حال راهبر، پیشوا، امام و حاکم بود اما مقدم بر حکومت پیامبر، حکمت او بود و این راز موفقیت پیامبر بود"، گفت: پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) همه را در کنار هم یکسان قرار داد؛ از سیاه ، سفید ، عرب و عجم گرفته تا زن ، مرد ، فقیر و ثرومند، همه یکسان بودند و تنها معیار، بزرگی ، تقوا، پاکدامنی ، علم ، جهاد و فداکاری بود.
روحانی خاطرنشان کرد: پیامبر عظیم الشان اسلام با ایمان، قانون، اخلاق و پیمان، جامعه را اداره کرد، او تنها با مردها پیمان نبست و بیعت نکرد، زنان هم در کنار مردان بودند. او پیمانش تنها با مسلمانان نبود، با اهل کتاب و یهود هم پیمان بست و اساس و زیربنایش در پیمان عقبه بود.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه "او با هر جمعیتی پیمان می بست یک معیار بود"، گفت: پیامبر هیچگاه هیچ پیمانی را نشکست، آنها بودند که پیمان شکن بودند اما او پای پیمان خود تا اخر ایستاد و مدینه النبی را ساخت و حکومتی را استقرار بخشید که هنوز هم بهترین الگو برای اداره جامعه است.
روحانی اظهار داشت: او خود را بر دیگران مقدم نمی دانست و پیامبر و مردم و حتی بردگان در اجرای شریعت و قانون مساوی بودند و حتی خداوند به پیامبر (ص) می گوید اگر تو کج راه بروی مجازات تو سنگین تر است.
رئیس جمهور با بیان اینکه از نظر پیامبر همه در برابر قانون یکسان و مساوی هستند، گفت: پیامبر به جز قرآن که معجزه آسمانی او بود، معجزه بزرگ دیگری هم آورد و او با اخلاقش بزرگترین معجزه اجتماعی و فضیلتی را در جامعه به جهانیان نشان داد.
روحانی تصریح کرد: او با معجزه سیاسی اش پیمانی را بست و صلحی را امضا کرد که از دهها و صدها جنگ برتر و بالاتر بود و خدا مدال فتح را به پیامبر در آن صلح عطا کرد و نه در جنگ؛ "إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا " . و همان صلح کنار مکه بود که بزرگترین پیروزی را در سال های بعد به ارمغان آورد و به همان شهری که پیامبر را از آن بیرون رانده بودند و قصد جانش را داشتند بازگشت، بدون آنکه خونی ریخته شود.
رئیس جمهور در ادامه با بیان اینکه پیامبر با معجزه کتاب ، حکمت، اخلاق و سیاستش، تمدن نوینی را برای جهان به ارمغان آورد، تصریح کرد: امروز ما به عنوان مدعیان پیروی از پیامبر و ایجاد حکومتی بر مبنای الگوی حکومت نبوی همانند او بدنبال امپراطوری نبوده ایم و نیستیم .
روحانی تاکید کرد: نفوذ ما در منطقه بدلیل قدرت ما و توانمندی نظامی و علمی و جایگاه استراتژیک جغرافیایی نیست، نفوذ ما بخاطر دعوت انقلاب اسلامی و نفوذ انقلاب است که دلها را به خود جذب کرده است.
رئیس جمهور افزود: ما به انقلابی ایمان داریم و مردم برای آن فداکاری کردند که برای اسلام و تحقق اخلاق نبوی است و امروز که مردم در عراق، سوریه، لبنان، بحرین ، یمن و .. رابطه نزدیکی با ایران احساس می کنند به خاطر جاذبه دعوت و پیام بزرگ انقلاب اسلامی است که در مسیر و راه پیامبر اسلام(ص) است.
روحانی یادآور شد: فرزندان ما در عراق و سوریه به عنوان مستشار حضور یافتند و جان خود را برای مبارزه با تروریسم در کنار ملت ها در طبق اخلاص قرار دادند، فرزندان ما در عراق، سوریه و لبنان و هر کجا حضور داشته باشند ، آزادی انسان معیار آنها است و مسلمان، مسیحی، یهودی، ترک ، عرب و یا کرد برای آنها یکسان است.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه نه فارس بودن از نگاه ما امتیاز است و نه عرب بودن امتیاز محسوب می شود، اظهارداشت: امتیاز اصلی برای ما پیروی از رسول خداست ، ما استیلا بر خاک و خوی امپراطوری نمی خواهیم، آنچه در منطقه می خواهیم برادری، وحدت ، پیروی از رسول خدا و پرچمداری او می باشد.
روحانی با بیان اینکه خداوند با پیامبرش بر ما منت گذاشت، گفت: هر کجا خدا بر ما منت گذاشت، برای رسولش بود یا اسلامش یا نجات از ظلم و کفر بود. خداوند بر ما منت گذاشت تا جایگاه این گوهر گرانبها را بدانیم و در کنار آن، برای وحدت بر ما منت گذاشت.
پیامبر اسلام (ص) الگوی برتر وحدت در جهان اسلام است
رئیس جمعیت علمای مسلمان الجزایر گفت: موضوع فلسطین فقط موضوع کشورها و دولتها نیست بلکه ملل مختلف نیز باید موضوع فلسطین را درک کنند و با تحریم کالاهای صهیونیستی و تشکیل اتئلافهای مردمی در راستای مقابله با صهیونیستها قیام کنند.
عبدالرزاق قسوم ظهر امروز در بخش دوم مراسم افتتاحیه کنفرانس بین المللی وحدت که در سالن سران اجلاس برگزار شد، با بیان اینکه بنده حامل پیام برادری مردم الجزایر برای مردم ایران هستم، اظهار کرد: الجزایر با دیگر کشورهای اسلامی همراه است و برای تحقق اهداف اسلامی تلاش میکند.
وی افزود: پیامبر اسلام(ص) نمونه و الگوی برتر وحدت اسلامی و انسانی هستند و بسیار پسندیده است که در سالروز میلاد ایشان برنامههای هفته وحدت دنبال میشود که یکی از این برنامهها برگزاری کنفرانس بینالمللی وحدت است.
رئیس جمعیت علمای مسلمان الجزایر ضمن تقدیر از دستاندرکاران برگزاری کنفرانس وحدت عنوان کرد: امیدواریم نخبگانی که در این مکان گردهم آمدهاند بتوانند در راستای تقویت وحدت جهان اسلام نقش قابل توجهی را ایفا کنند.
عبدالرزاق قسوم با اشاره به اینکه در پرتو این کنفرانس باید از رهنمودهای پیامبر اسلام(ص) الهام گرفته و در مسیر اهداف اسلام گام برداریم، گفت: اگر ما به دین بدون افراطگرایی و رادیکالی متوسل شویم، میتوانیم مقابل ظالمان ایستاده و از ظلم به مظلومان جلوگیری کنیم.
وی ادامه داد: معیاری که ما برای ارزیابی پایبندی مسلمانان به تعالیم اسلام داریم موضوع فلسطین است چراکه اگر مسلمان نسبت به فلسطین دغدغهمند باشد میتوانیم بگوییم که به دین اسلام پایبند است.
این شخصیت الجزایری با اشاره به از همگسیختگی برخی از ملل اسلامی گفت: این وضعیت موجب میشود که دشمن بتواند اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشد به همین علت رفع این ازهم گسیختگی و رسیدن به وحدت از اهمیت بسیاری برخودار است.
وی با تاکید بر اینکه ایمان و باور ما نسبت به فلسطین ملاک و معیار پایبندی ما به دین اسلام است، تصریح کرد: همه ما باید بدانیم که موضوع فلسطین فقط موضوع کشورها و دولتها نیست بلکه تمام جوامع و ملل مختلف باید موضوع فلسطین را درک کنند و با تحریم کالاهای صهیونیستی و تشکیل اتئلافهای مردمی در راستای مقابله با صهیونیستها قیام کنند.
سیره تقریبی اهل بیت (ع)/ وحدت از دیدگاه امام زمان (عج)
پیشبرد اهداف بلند اسلام هرگز با تفرقه محقق نمیشود. مسأله وحدت، یکی از بنیانیترین مسائل اسلام است. پیامبر (ص) با همین عنصر وحدت توانست میان قبائل جزیره العرب یکپارچگی برقرار کند تا حکومت اسلامی تشکیل دهد.
امیرالمؤمنین (ع) نیز پس از رحلت پیامبر (ص) به خاطر همین وحدت و عدم تفرقه، از حق خلافت خود گذشت تا امت پیامبر (ص) با وجود دشمنان سرسختی که داشت تضعیف نشود تا جایی که برخی گمان کردند شاید امیرالمومنین (ع) از وضع موجود پیش آمده راضی است، لیکن حضرت برای دفع این شبهه فرمود: «... هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگی امت محمد حریصتر نیست. من در این کار خواستار پاداشی نیکو از جانب خداوند و بازگشت به جایگاه نیکو هستم».(۱)
عدم تفرقه میان امت اسلامی، هدف اصلی امیرالمؤمنین (ع) بود. از اینرو بارها به پیروان خود توصیه به وحدت میفرمود: «دست حمایت خدا بالای جمعیت است. از پراکندگی بپرهیزید که «انسان تنها» بهره شیطان است چنان که گوسفند تکرو طعمه گرگ!».(۲)
و نیز در جریان بیعت با خلیفه اول فرمود: «ای مردم! امواج فتنهها را با کشتیهای نجات درهم شکنید، از راه اختلاف و پراکندگی کنار آیید».(۳)
همین روش را دیگر امامان شیعه نیز در پیش گرفتند. حفظ وحدت چنان از نگاه اهل بیت (ع) مهم بوده که تبدیل به یک سیره در میان ایشان شده است و آنان را به عنوان منادیترین منادیان وحدت قرار داده است؛ چنانکه هشام کندی نقل میکند: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: در نماز جماعت اهل سنت حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و بر جنازه آنها حاضر شوید».(۴) ایشان نه تنها توصیه به وحدت میکردند، بلکه خود نیز به آن عمل میکردند. چنان که در روایات آمده است امیرالمؤمنین (ع) پشت سر خلفاء نماز میخواند.(۵)
همچنین علی بن جعفر در کتاب خود از برادرش، حضرت امام موسی بن جعفر (ع)، نقل کرده که آن حضرت فرمود: امام حسن (ع) و امام حسین (ع) پشت سر مروان، نماز خواندند و ما هم با ایشان (اهل سنت) نماز میخوانیم».(۶) نماز خواندن پشت سر اهل سنت و در صف جماعت آنها شرکت کردن، به عنوان یک نماد برای ابراز وحدت است، زیرا نماز برترین فروعات دین است که اگر آن را پشت سر اهل سنت بخوانیم؛ یعنی ما با شما سر اختلاف و تنافر نداریم.
وحدت از دیدگاه امام زمان (عج)
بیشک سیره امام زمان (عج) نیز همان سیرت ائمه اطهار (ع) است. بنابراین میتوان گفت که در عصر غیبت امام زمان (عج) مهمترین دغدغه ایشان وحدت و یکپارچگی جهان اسلام است. ما در عصر غیبت بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدتیم. زیرا تا وحدت جهان اسلام به معنای واقعی کلمه تحقق نیابد، هرگز تمدن اسلامی و مدینه فاضله عصر ظهور محقق نخواهد شد. وحدت بی شک زمینهساز ظهور است و تفرقه بزرگترین مانع ظهور.
جامعه آرمانی که توسط اهل بیت (ع) از عصر ظهور، ترسیم شده است جامعهای با محوریت وحدت و یکرنگی و یکپارچگی است؛ جامعهای که اختلاف و ظلم و کینه در آن رخت بربسته و عدالت در آن حکمفرما خواهد بود؛ جامعهای که در اوج تعالی اخلاق و در نهایت اعتدال خواهد بود. به طوری که مصداق بارز امت وسط و صراط مستقیم قرار خواهد گرفت. امتی که نه افراط در آن خواهد بود و نه تفریط.
پس میتوان گفت: یکی از مهمترین عناصری که امام عصر (عج) در زمان ظهور حضرتشان در پی تحقق آن خواهند بود وحدت و یکپارچهسازی تمام ادیان و مکاتب و مذاهب است، به طوری که اختلاف و تفرقهای در میان نباشد. یکپارچهسازی اندیشه و تقریب بینشها از اهداف اصلی ظهور حضرت منجی است و اصلاً نجات بشر که منجی بشریت در پی آن است، همین تقریب است تا اختلافی در میان نباشد که ظلم و جنگی پدید آورد. زیرا عدالت و صلح در سایهسار وحدت تحقق خواهد یافت و تا زمانی که تفرقه باشد ظلم خواهد ماند و عدالت محقق نخواهد شد.
امام زمان (عج) در عصر ظهور، نظام حقوقی و سیاسی واحدی بر اساس دین اسلام تشکیل میدهند که مهمترین خروجی آن، بسته شدن باب اختلافات است و این برگرفته از صفت مصلحیّت ایشان است. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند: «اى مفضل! به خدا قسم، (مهدی موعود) اختلاف را از میان ملل و ادیان بر میدارد و همه دینها یکى مىشود، چنان که خدا فرموده: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آلعمران/۱۹) مسلماً دین (واقعى که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند) نزد خدا اسلام است.(۷)
در روایت دیگری، نزدیکی و تألیف دلها را از برکات ظهور آن حضرت معرفی کرده است: «خداوند دلهاى مختلفه را با هم در آمیزد و مهربان کند»(۸)؛ پس یکی از کارکردهای ظهور ایجاد وحدت بین ملتها حتی ملتهای غیر اسلامی است، به طوری که همه امتها مبدل به امت واحده وسط خواهند شد. در سایه سار همین وحدت و تقریب اندیشهها و تألیف قلبهاست که رشد اخلاق در جامعه ظهور خواهد یافت و اختلافات میان آدمیان رخت بر خواهد بست.
چنان که امام علی (ع) فرمود: «وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا ... لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ»؛ اگر قائم ما (آل محمد) قیام کند، ... کینهها از سینهها بیرون رود؛ یعنی تفرقه و پراکندگی دلها، تبدیل به همدلی بلکه یکدلی میشود. آیا این جز تجلی اعظم وحدت است؟!
بنابراین، در عصر کنونی هرگونه کوبیدن بر طبل تفرقه، نه تنها مورد رضایت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امام زمان (عج) نیست، بلکه سبب تأخیر انداختن ظهور و عصر صلح و یکپارچگی و مدینه فاضله مهدوی است.
پینوشتها
۱- «ولَیْسَ رَجُلٌ - فَاعْلَمْ - أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعلیهوآله وأُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وکَرَمَ الْمَآبِ وسَأَفِی بِالَّذِی وَأَیْتُ عَلَى نَفْسِی». نهج البلاغة، أبو الحسن محمّد الرضی بن الحسن الموسوی( السیّد الرضیّ]، المحقق: الدکتور صبحی الصالح، لبنان، دار الکتاب اللبنانی، ص۴۶۶، نامه ۷۸
۲-«فَإِنَّ یَدَ اللَّه مَعَ الْجَمَاعَةِ وإِیَّاکُمْ والْفُرْقَةَ! فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ». نهج البلاغه، پیشین، ص۱۸۴
۳-«أیها الناس! شقوا أمواج الفتن بسفن النجاه، و عرجوا عن طریق المنافرة...». تعریب کامل البهائی، عماد الدین ابو جعفر حسن بن علی بن محمد الطبری(م بعد ۶۹۸ق)، قم، المکتبة الحیدریة، ج۱، ص۲۶۹
۴-«... صلوا فی عشائرهم و عودوا مرضاهم و أشهدوا جنائزهم». الهدایة فی الأصول و الفروع، الشیخ الصدوق محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(۳۰۵-۳۸۱ق)، مؤسسة الإمام الهادی(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳
۵-«صلی علی علیه السلام وراءهم». وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، العلامة الشیخ محمد بن الحسن الحر العاملی(م۱۱۰۴ق)، تحقیق: الشیخ عبد الرحیم الربانی الشیرازی، لبنان، دار احیاء التراث، ج ۵، ص ۳۸۳، ح۱۰
۶- «صلی حسن و حسین خلف مروان و نحن نصلی معهم». همان، ج ۵، ص ۳۸۳، ح۹
۷-«فَوَ اللَّهِ یَا مُفَضَّلُ لَیُرْفَعُ عَنِ الْمِلَلِ وَ الْأَدْیَانِ الِاخْتِلَافُ وَ یَکُونُ الدِّینُ کُلُّهُ وَاحِداً، کَمَا قَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام». حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (ع)، السید هاشم بن سلیمان البحرانی، تحقیق: الشیخ غلام رضا مولانا البروجردی، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۷۴
۸- «یُؤَلِّفَ اللَّهُ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ». الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، اسلامیه، ج۱، ص۳۳۴
ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در آیات قرآن
ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص) در آیات قرآن
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، در تمام عمر پر برکت خویش، از کودکی تا هنگامی که به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالیترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره آن حضرت، برای تمام انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و بر همه ماست، ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم. در قرآن، آیات بسیاری درباره اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد که ما در اینجا به بررسی تعدادی از آیات می پردازیم.
یکی از بهترین راه های شناخت مدعیان راستین از دروغین، ویژگیهای اخلاقی، آنهاست. توجه کامل رسول اکرم به قرآن کریم، سیره نورانی آن حضرت را شایسته تأسی کرده است. «لقد کان فی رسول الله اسوة حسنة» هر سیرهای به هر میزان و با هر مرتبه از مراتب قرآن هماهنگی کند و به همان اندازه قرآنی است و چون رسول خدا سیرهاش را بر حقایق قرآنی تنظیم کرده است، سیره آن حضرت، کاملترین سیرههاست.
اینک برای بهره وری افزونتر از این سیره مبارک، به جمال به برخی موارد که شاهد قرآنی نیز در بردارد، اشاره میشود.
۱. پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله اسوه حسنه
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً» پیامبر اسوه حسنه نام گرفتند. اسوه یعنی سر مشق و مقتدا. اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است. دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام (ممتحنه،4-6)و یک مرتبه در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله در سوره احزاب. این آیه پیامبر را به عنوان انسانی کامل که نیکوترین سرمشق و الگو است، معرفی میکند. ایشان بهترین الگو در همه امور هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار کاملترین سر مشق برای انسانهای جهان هستند و مردم با پیروی از این الگوی نیکو میتوانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.
۲. خلق عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله
«وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۱] در این آیه خُلق بیمانند پیامبر را با صفت «عظیم» میستاید و او را کانون عالیترین صفات انسانی معرفی میکند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت میدهند و تو آنها را انذار میدهی. ناسزایت میگویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر میداری. بر تو سنگ میزنند و خاکستر بر سرت میریزند و تو هدایت آنها را طلب میکنی.
۳. پیامبر اکرم اُسوه صبر و استقانت (صبر جمیل)
هدایت مردمی که در میان آنها افرادی لجوج، ناآگاه، مغرض و متعصب وجود دارد، همیشه با مشکلات و رنجهای فراوان همراه است. زیرا آنها دائم مشغول توطئه و کارشکنی هستند. تحمل این مشکلات پایداری و صبری عظیم میطلبد. وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله دعوت خود را آغاز کرد، آزار و اذیت مخالفان هم از هر سو آغاز شد. گاه وجود مقدس آن حضرت را سنگسار میکردند، آن چنان که بدن مبارکش مجروح میشد. زمانی خاکستر و احشاء شتر بر سرش میریختند. گاه ساحر، دیوانه و شاعر خطابش میکردند. مدتی او و یارانش را در محاصره قرار دادند و زمانی هم کمر به قتل بستند. امّا پیامبر صلی الله علیه و آله تمام دشواریها و ناملایمات را با توکل بر خدا و استقامت تحمل کرد. در آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم(ص) فرمان میرسد که در انجام رسالت خود و عمل به دستورات خدا و تحمل آزار مخالفان، صبر و شکیبایی پیشه کند.[۲]
۴. چهار خصوصیّت پیامبر صلی الله علیه و آله در یک آیه
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛[۳] هر آینه پیامبری از خود شما، بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج میدهد بر او گران میآید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.»
الف. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم)
ب. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم)
ج. علاقمند به مردم (حریص علیکم)
د. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان.(بالمؤمنین روف رحیم)
۵.شش ویژگی پیامبر صلی الله علیه و آله در یک آیه
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛[۴] به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»
الف. مهربانی و نرمش با مردم.
ب. پرهیز از خشونت.
ج. عفو و بخشش خطاکاران.
د. طلب مغفرت برای خطا کاران.
و. مشاوره و هم فکری با مؤمنان.
ی. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.
در روایات وارد شده است که امام حسین علیه السلام به نقل از پدرش، پیامبر(ص) را چنین توصیف میکند: او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمی زد، از کسی عیب نمیگرفت، کسی را بی مورد مدح نمیکرد و نسبت به چیزی که مورد علاقهاش نبود با اغماض برخورد میکرد. در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده است: آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که را به وی بدی کرده بودند، مورد عفو قرار میداد، او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
۶. عبادت و تهجّد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
خداوند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به شب زندهداری امر فرمود تا از این طریق به مقام محمود دست یابد. قرآن در سوره اسراء میفرماید: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً» در کیفیت نماز شب آن حضرت آمده است که، پیامبر آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا میفرمود و مانند یک رزمنده سنگرنشین، خواب ممتد و طولانی نداشت، آن حضرت پس از خوابی کوتاه بیدار میشد و چهار رکعت نماز میخواند و سپس قدری میخوابید و دوباره برمیخاست و به همین ترتیب عمل میکرد. ایشان هر بار که بیدار میشد به آسمان نگاه میکرد و این آیات را تلاوت میکرد: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب...»[۵] این گونه آیات هم انسان را به تفکر در نظام آفرینش تشویق کرده و ضمناً با بیان برخی اوصاف فرزانگان، دیگران را هم به فرزانهشدن ترغیب میکند و هم هدف دارای نظام خلقت را گوشزد میکند و هم روش نیایش در پیشگاه خداوند را برای امن از عذاب دوزخ به سالکان میآموزد. شب زنده دار واقعی کسی است که عبادت عملی او با عبادت فکری وی هماهنگ باشد، از این رو پیامبر گرامی که بر اساس آیه سوره اسراء شب زنده دار بود، بر اساس آیات سوره آل عمران، تفکر در معارف را با شب زنده داری توأم کرد.
۷. ساده زیستی و وارستگی از دنیا
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله امور زندگی خود را همانند مسایل عبادی بر اساس توجه به قرآن تنظیم میکرد. بیتوجهی به مظاهر دنیا و بی رغبتی به آنها نشانه توجه تام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به معارف قرآن است و از جمله آیاتی که به این مطلب اشاره دارد آیه «فلاتعجبک أموالهم و لا اولادهم» داراییها و فرزندان کفار و متکاثران دنیا تو را به شگفت در نیاورد زیرا خدای سبحان عدهای را با مال و فرزند که فتنهاند عذاب میکند. پس، اگر کسی به متاعی یا مقامی نایل شود، ناچار است بر اثر علل طبیعی مانند مریضی و کهنسالی و مرگ و یا علل سیاسی و اجتماعی آن را به دیگری بسپارد و با ساده زیستی راه مستقیم به آسانی طی خواهد شد. از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«نجی المخفون» سبکباران بهتر به مقصد میرسند و اهل نجاتاند. موارد فوق نمونهای از دریای معرفت پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله بود.
پی نوشتها:
[۱] قلم/۴.
[۲] دهر/ ۲۴، قلم/ ۴۸، طور/ ۴۸، مؤمن/ ۵۵، ۷۷، روم/ ۶۰، مائده/ ۵۶، مزمل/ ۱۰، ق/ ۳۹، ص/ ۱۷، طه/ ۱۳۰، معارج/ ۵، یونس/ ۱۰۹، هود/ ۴۹، ۱۱۵، نحل/۱۲۷، مریم/ ۶۵، کهف/ ۲۸، طه/ ۱۳۲، احقاف/ ۳۵.
[۳] ۱۲۸/ توبه.
[۴] ۱۵۹/آل عمران.
[۵] آل عمران، آیه ۱۹۱ ـ ۱۹۰.
نقش امام صادق(ع) در نجات تشیع از تحریف /نقش امام درپیوند مسلمانان
یکی از کارهایی که امام صادق(ع) بسیار به آن اهتمام داشت و برای آن تلاش کرد، بحث ایجاد وحدت میان شیعیان و دیگر فرق اسلامی بود که روایت های زیادی از آن حضرت در این مورد آمده است.
مذهب تشیع از آنجا که بسیاری از معارف خود را از امام جعفر صادق(ع) به یادگار دارد و آن حضرت نقش بسزایی در تبیین چارچوب های نظری و فقهی شیعه داشته است، به نام شیعه جعفری شهرت یافته است. شرایط سیاسی حاکم بر دوران امام صادق(ع) طوری رقم خورد که آن حضرت فرصت مناسبی برای تدریس علوم اسلامی داشت به طوری که بنا بر نقلی حدود ۴ هزار نفر پای درس آن حضرت در مقاطع مختلف رسیده اند.
لذا اولین و اساسی ترین فعالیت امام صادق(ع) در آن عصر مواجهه فکری با دشمنان شیعه و همچنین تربیت شاگردانی برای قوام دین بود که امام از آن شرایط سیاسی ویژه حداکثر بهره مندی را داشت.
کار وجود مبارک امام صادق همان کار پیامبر(ص) بود
آیت الله جوادی آملی در مورد کارویژه امام صادق(ع) در آن دوران می گوید: «کار وجود مبارک امام صادق(ع) همان کار پیامبر(ص) و وجود مبارک حضرت امیر(ع) بود که همان احیای معارف توحید الهی، نفی جبر و نفی تفویض بود اینها را وجود مبارک امیرالمؤمنین در همان طلیعه امر بررسی کرد و وجود مبارک امام صادق(ع) اینها را احیا کرد و شکوفا کرد.
آن حضرت شاگردان مخصوص خودش را هم با علوم فراوان تربیت میکرد. بخشی را در مسائل فقهی، بخشی را در مسائل تفسیری، بخشی را در مسائل کلامی که تشیع را نجات داد، ولایت را نجات داد، امامت را نجات داد دیگر آن تحریفهایی که راه پیدا کرد همه آن مسائل را به جای اصلاش برگرداند و تفرقهزدایی کرد.»
همایون همتی استاد فلسفه و عرفان نیز در مورد فعالیت های علمی امام صادق می گوید: «امام صادق(ع) در برخی احادیث با برهان نظم، برهان فطرت و ارجاع به فطرت و وجدانیات که انسان در اوج مشکلات و اضطرار به دنبال امداد غیبی می گردد، همچنین با برهان حدوث و حرکت (که همان برهان کازمولوژیک است) خداوند را اثبات می کند. علاوه بر این ها ۲ برهان ابتکاری نیز دارد که مختص اوست. یکی برهان فرجه است که ۲ واجب الوجود بالذات را در نظر می گیرد و ما به الامتیاز و ما به الاشتراک آن ها را بیان می کند. دیگری برهان هلیله است که ابن سینا در نمط ۴ اشارات از آن استفاده می کند. طبق این برهان کافی است شما یه تکه سنگ یا یک حبه قند یا یک قطره را بپذیرید، وجود خدا با همان اثبات می شود.
وی می گوید: «امام صادق(ع) حدود ۱۳ مناظره دارد. در مناظرات به قدری ادب بحث را رعایت می کرد که خود افرادی که با ایشان مناظره می کردند از اخلاق ایشان تعریف می کردند. بسیاری از علوم اسلامی را اولین بار ایشان تدوین کرده و بیشترین احادیث در اختیار ما از ایشان است. ایشان همچنین شاگردان برجسته ای تربیت کرده است. مثل محمد بن مسلم، حسن بن محبوب، جمیل بن درّاج، زراره، هشام و ... .۴۰۰۰ و برخی نوشته اند ۶۰۰۰ شاگرد تربیت نمود که بسیری از این ها شیعه نبوده اند. نزدیک به ۲۰۰ دانشجو که من لیست آن ها را دارم شاگرد غیر عرب ایشان بوده اند. یک فردی هندی در کتابش این اسامی را آورده است. زنان بسیاری جزو شاگردان ایشان بوده اند. در حالی که دختران در زمان جاهلیت زنده به گور می شدند.»
مبارزه امام صادق(ع) در راه مکتب
قوام مکتب تشیّع با پایهریزی بنیادین و مستحکم صادق آل محمد(ع) و پدر بزرگوارشان شکل گرفت و شیعیان و پیروان ایشان مفتخر به شاگردی این مکتب و آن هم در محضر مفسران وحی الهیاند. اما امام صادق (ع) تنها بر تشکیل حوزه علمیه و بیان حکم فقهی بسنده نکردند بلکه ایشان با ملحدان از یک سو و با مشرکان و با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخواستند و ضمن معرفی نظام اسلامی با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کردند.
آیت الله جوادی آملی در این مورد می گوید: «وجود مبارک امام صادق(ع) که رئیس مذهب ماست، مشابه همان کار و برنامه ای را که رسول گرامی (ص) در زمان خود انجام داد، بر عهده داشته است.
وجود مبارک رسول گرامی(ص) قیام کرد، هم مشکلات محلّی و ملّی را و هم مشکلات منطقهای را و هم مشکلات جهانی را حل کرد. همان مشکلی که وجود مبارک پیامبر داشت و مشکلگشایی که به دست رسالت رسول اکرم انجام شد، همان مشکل در زمان امام صادق(ع) بود و همان مشکلگشایی به دست امام صادق(ع) حل شد.
مشکلات اعتقادی مردم حجاز، مجاوران حجاز و جهان معاصر در ابتدای بعثت پیامبر اسلام، الحاد، شرک و مشوبیّت اعتقادی و مانند آن بود؛ در عصر امام صادق(ع) هم همین مشکلات محلّی و ملّی از یک سو، منطقهای از سوی دیگر و بینالمللی از سوی سوم وجود داشت.
این نبود که امام صادق (ع) تنها حوزه علمیه داشته باشد و رئیس مذهب باشد و حکم فقهی بیان کند؛ او با ملحدان از یک سو، با مشرکان از سوی دیگر، با کسانی که مشوبیت اعتقادی و اخلاقی داشتند از سوی دیگر، با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخواست و ضمن معرفی نظام اسلامی، با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کرد.»
اگر امام صادق(ع) نبود فاصله شیعه و سنی بسیار بیشتر بود
یکی دیگر از کارهایی که امام صادق(ع) بسیار به آن اهتمام داشت و برای آن تلاش کرد، بحث ایجاد وحدت میان شیعیان و دیگر فرق اسلامی بود. روایت های زیادی از آن حضرت در این مورد آمده است مانند این روایت که حضرت فرمودند شما شیعیان برای کسی که به او روی آوردهاید زینت باشید و باعث زشتی و آبروریزی ما نشوید. در نماز جماعت آنها شرکت کنید واز مریضهای آنان عیادت نمایید و در تشییع جنازه هاشان حاضر شوید.
حجت الاسلام سید سجاد علم الهدی در این باره می گوید: «اگر امام صادق(ع) نبود فاصله شیعه و سنی بسیار بیشتر بود. ایشان اشکالات اهل سنت را اصلاح کرد و آن ها را بسیار نزدیک به هم کرد. قبل از امام صادق (ع) فقه اسلامی نه فقط تشیع اصلاً سامانی نداشته است. پیامبر اکرم (ص) پایه گذار دین و امام صادق(ع) پایه گذار فقه اسلامی هستند. هیچ جامعه ای باقی نخواهد ماند مگر این که پایه های علمی اش استوار شود. یک جامعه با شعار و هیاهو و احساسات پایدار نمی ماند.»
امام صادق(ع) چگونه با مخالفین خود رفتار می نمود
بر همین اساس حجت الاسلام محمدرضا جباری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه امام صادق(ع) چگونه با مخالفین خود رفتار می نمود، گفت: یک اصل کلی که امام صادق(ع) در برخورد با مخالفان فکری و اعتقادی داشتند، بحث تبیین، روشن گری و ارتباط بود تا با این راه بتوانند حداکثر هدایت و ارشاد را در شخص مقابل داشته باشند. امام صادق(ع) این شیوه را هم در برابر غیر شیعه و هم در برابر غیر مسلمانان و زنادیق داشتند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال مالک بن انس از شیعیان امام صادق(ع) نبود، اما او که در مدینه ساکن بود، با امام صادق(ع) ارتباط داشت و به خانه ایشان می رفت. خود این رفت و آمد مالک به خانه امام صادق(ع) نشان می دهد که امام به او روی خوش نشان می داد. مالک بن انس می گوید که من به صورت مستمر به محضر امام صادق(ع) می رسیدم و ایشان به من احترام میگذاشت و امام صادق(ع) به من می گفت که من، تو را دوست دارم.
مدیر گروه تاریخ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: امام صادق(ع) از این برخورد اسلامی و قرآنی برای جذب اخلاقی مخالف استفاده می کند. مالک بن انس گرچه جزو سران مخالفین بود، اما از لحاظ اخلاقی تحت تاثیر امام صادق(ع) قرار گرفت و مدح ایشان را می کرد. مالک می گوید که من هرگاه من بر امام صادق(ع) وارد می شدم، ایشان با من گرم می گرفت و مرا در جای خوبی می نشاند. مالک همچنین در سفر حجی با امام صادق(ع) بود و حالات عرفانی ایشان را پس از این سفر برای دیگران توضیح داد.
رفتار نرم امام صادق(ع) با ابوحنیفه
وی افزود: شبیه این رفتارها را در مناظرات امام صادق(ع) با ابوحنیفه هم شاهد هستیم که امام تا آن جایی که ممکن بود، رفتار نرمی را با ابوحنیفه داشتند. همینطور در رفتار امام صادق(ع) با زنادقه و مخالفان غیرمسلمان هم شاهد چنین برخوردهایی هستیم. البته باید توجه داشته باشیم که رفتار امام صادق(ع) همیشه اینگونه نبود. در مواردی هم امام در عین داشتن رفتار نرم با طرف مقابل، حجت را بر او تمام کرد و پس از آن لازم بود که امام صادق(ع) یک برخورد تند و تشر به طرف مقابل بزند تا او بیدار شود.
جباری با اشاره به مناظرات امام صادق(ع) گفت: امام صادق(ع) با ابوحنیفه مناظره کرد، ایشان همچنین با فقهای زمان خود و حتی زندیق ها هم مناظراتی داشته اند. امام صادق(ع) علاوه بر اینکه خودشان مناظره می کردند، فن مناظره را به اصحاب خود همچون مفضل و هشام بن حکم تعلیم دادند، هشام بن حکم یکی از مناظره کننده های قوی در عصر خودش بود. البته امام صادق(ع) برخی از اصحاب خودشان که توانایی مناظره نداشتند را از این کار نهی می کردند.
وی ادامه داد: یک اصل در برخورد امام صادق(ع) با مخالفان، تبیین حقیقت مذهب از سوی ایشان بود. امام صادق(ع) در مناظرات از شیوه بیان نرم و استدلالی استفاده می کردند و این مناظرات تاثیرگذار بود و حتی مواردی هم به تشیع مخالفان منجر شد، به عنوان مثال می توان در این خصوص به مناظره امام صادق(ع) با مرد شامی اشاره کرد. شام در آن زمان تحت تاثیر بنی امیه بود، یکی از مردان شهر شام با سفر به مدینه از امام صادق(ع) خواست که با او مناظره کند. امام در نزد اصحاب برجسته خود همچون هشام بن حکم نشسته بود و به آن مرد شامی گفت که بیا با اصحاب من مناظره کن، اگر بر آنها غالب شدی، بر من هم غلبه خواهی کرد. سپس امام صادق(ع) به او گفت که در چه زمینه ای می خواهی مناظره کنی، امام اصحاب خود را در زمینه های مختلف از جمله فقه، متخصص بار آورده بود. در نهایت آن مرد شامی در مناظره با اصحاب امام صادق(ع) مغلوب شد و پس به امام گفت که من را از اصحاب خود قرار بده و امام صادق(ع) هم به اصحاب خودشان گفتند که این مرد شامی را تعلیم بدهید.
درس هایی از سیره امام صادق(ع)
این کارشناس دینی در مورد درس های سیره امام صادق(ع) گفت: اصل اول در برخورد با مخالفان که یک اصل قرآنی است و از سیره معصومان گرفته شده، ارتباط بیشتر است. ما باید بین مخالفان فکری و معاندین تفاوت قائل شویم، در برخورد با دشمنان و معاندین مجال بحث، مناظره و گفت گو نیست و باید به صورت عملی با او برخورد کنیم، به عنوان مثال داعش به خون شیعه تشنه است و در برخورد با داعش مناظره مطرح نیست. اما در برخورد با مخالف فکری و اعتقادی باید با او نرم سخن گفت. امام علی(ع) تا زمانی که خوارج دست به سلاح نبردند، با آنها گفتگو می کرد. امام صادق(ع) هم با مخالفان فکری و اعتقادی خود به نرمی سخن می گفتند و با آنها مناظره می کردند و استدلال های امام در وجود این مخالفان تاثیر می گذاشت. بخشی از مناظرات امام صادق(ع) را مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج جمع آوری کرده است.
اما در نهایت با همه تلاش هایی که امام صادق در راه دین انجام داد، دشمنان دیدند این نور را نمیتوانند خاموش کنند، آیت الله جوادی آملی در بیان مصائبی از امام صادق(ع) می گوید: مرحوم کلینی نقل کرد که دستور دادند شبانه امام صادق(ع) را از منزل آوردند و همین کلینی نقل میکند آن مأموران عباسی که این خانه را مشتعل کردند و سوزاندند خواستند ببینند چطور امام صادق(ع) از داخل این آتشها عبور میکند؛ مرحوم کلینی نقل کرد که وجود مبارک امام صادق(ع) از امواج این آتشها عبور میکرد فرمود: «أنا ابن ابراهیم خلیلا» من فرزند ابراهیم خلیلم یعنی همان «یا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً» اینجا هم هست.
ده خصلت نبوی ذکر شده در قرآن کریم/ چرا نبوت و رسالت با پیامبر (ص) خاتمه یافت؟
حضرت محمد (ص) در زمان ولادتشان نشانه های بسیاری داشتند؛ نمادهایی که برگرفته از خصلت ویژه حضرت است و خداوند نبوت را در ایشان کامل کرد. خداوند خصلت های بسیاری از پیامبر اکرم (ص) را در آخرین کتاب خود قرآن آورده است؛ خصوصیاتی که در زیر بیشتر به آنها اشاره می شود:
چهار خصوصیّت پیامبر (ص)
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»
هر آینه پیامبری از خود شما، بر شما مبعوث شد؛ هر آنچه شما را رنج میدهد بر او گران میآید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.» (توبه آیه ۱۲۸)
ویژگی پیامبر در این آیه:
«رسول من انفسکم»، فردی از جنس خودتان فرستادیم؛ «عزیز علیه ما عنتم» رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است؛ «حریص علیکم» علاقه مند به مردم و «بالمؤمنین رئوف رحیم» رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان است.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»
به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخو و مهربان هستی. اگر تندخو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن. چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.» (آل عمران، آیه ۱۵۹)
ویژگی های پیامبر در این آیه:
مهربانی و نرمش با مردم، پرهیز از خشونت، عفو و بخشش خطاکاران، طلب مغفرت برای خطا کاران، مشاوره و همفکری با مؤمنان، قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا .
در روایات وارد شده که امام حسین (ع) به نقل از پدرش امام علی (ع)، پیامبر (ص) را چنین توصیف میکند: او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمیزد، از کسی عیب نمیگرفت، کسی را بی مورد مدح نمیکرد و نسبت به چیزی که مورد علاقهاش نبود با اغماض برخورد میکرد. در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده: آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی که به او بدی کرده بودند، مورد عفو قرار میداد. او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
پیامبر حقیقت دین اسلام را بیان کردند/ کاملترین دین به خاتم انبیا رسید
در بحث ختم نبوت و انتخاب حضرت محمد (ص) در مقام پیامبری دو دلیل بیان شده است که یکی از آنها وجود شرع مقدس اسلام به عنوان کاملترین دین است. به زبان سادهتر میتوان گفت خداوند از ابتدا بحث شرعیت را در سطوح مختلف و با انبیای پیشین به انسان آموخت تا با وجود آخرین پیامبر خود حقیقت دین را بیان کند.
در مورد آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» آمده است که تمام ادیان گذشته همه برای اتمام دین آمده بودند و ائمه اطهار (ع) واسطهای برای تکمیل کردن آن. خاتم انبیا حضرت محمد (ص) دینی کامل را برای مردم ارائه کرد. پیامبران گذشته در سطوح ابتدایی شعر و شعور پایین مردم بودند تا کاملترین دین به خاتم انبیا رسید.
مردم سابق بر این نمیتوانستند دینشان را حفظ کنند. البته پیامبران و صاحبان دین بودند، ولی کتبشان مانند انجیل، تورات، زبور دارای تحریف است و فقط قرآن کریم است که به پیامبر اکرم (ص) آموزش داده شده و انحرافاتی در آن وجود ندارد.
در زمان حضرت محمد (ص) شعر و کتیبه نویسی رواج داشت، تا جایی که قرآن آمد و مردم به سطحی رسیده بودند که قرآن را حفظ کنند.
پیامبر اکرم (ع) در ارائه شرعیت دین آمد تا زمینه را برای برپایی شرعیت به اتمام برساند و پس از ایشان ائمه اطهار (ع) به تبیین شرعیت و فراهم کردن عدالت جهانی آمدند تا جهان را برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده کنند.
رجزخوانی نتانیاهو برای جهاد اسلامی زیر باران راکتها
نخستوزیر رژیم صهیونیستی که طی دو روز قبل با بارش صدها فروند راکت مقاومت بر اراضی اشغالی مواجه بوده، جهاد اسلامی را تهدید کرد که در صورت عدم توقف حملات، صدمات بیشتری میبینند.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی ضمن استقبال از ترور فرماندهان جنبش جهاد اسلامی در نوار غزه، هشدار داد در صورت تداوم ناآرامیها، حملات به مواضع جهاد ادامه مییابد.
نتانیاهو امروز (چهارشنبه) در آغاز جلسه هفتگی کابینه گفت: «ما بعد از کشتن فرمانده ارشد جهاد اسلامی در غزه، در حال تداوم حمله به آنها هستیم. او [بها ابوالعطا] مسئول بیشتر حملات تروریستی سال گذشته از نوار غزه بود و برای حملات بیشتری در روزهای آینده برنامهریزی میکرد».
به نوشته دفتر نخستوزیری این رژیم، وی با تقدیر از دستگاههای دخیل در ترور ابوالعطا، مدعی شد: «طی بیستوچهار ساعت گذشته، اهداف مهمی متعلق به جهاد اسلامی و همچنین گروههایی را که مشغول پرتاب راکت به سمت اسرائیل بودند، از بین بردیم».
نخستوزیر رژیم صهیونیستی با تاکید بر اینکه تلاویو به دنبال تنشزایی بیشتر با غزه نیست، افزود: «اما به هر حملهای علیه خود، به شدیدترین شکل واکنش نشان میدهیم. جهاد اسلامی این پیام را درک کرده و میداند که بیرحمانه آنها را هدف قرار خواهیم داد».
در حالی که به اذعان ارتش اسرائیل، طی دو روز قبل بیش از 500 فروند راکت بر سر صهیونیستها فرود آمده، اما این نتانیاهو بود که برای جهاد اسلامی خط و نشان کشید: «جهاد فقط یک گزینه دارد، این حملات را متوقف کند یا ضربات بیشتری دریافت کند. البته این وضعیت شاید ادامه پیدا کند».
درگیریها در نوار غزه بعد از حمله صبح بامداد روز سهشنبه (21 آبان) رژیم صهیونیستی به منزل مسکونی «بها ابوالعطا» از رهبران جنبش جهاد اسلامی و شهادت وی و همسرش آغاز شد. در حمله دیگری، رژیم صهیونیستی به منطقه «المزه» دمشق، «معاذ» فرزند «اکرم العجوری» از اعضای دفتر سیاسی جهاد اسلامی به شهادت رسید.
ارتش رژیم صهیونیستی درباره تحولات روز دوم درگیریها با غزه گفت که از ساعت هشت صبح امروز حدود ۲۵۰ راکت به سمت اراضی اشغالی شلیک شده و جهاد اسلامی بهطور میانگین طی ۲۷ ساعت گذشته، هر هفت و نیم دقیقه یک راکت پرتاب کرده است.
«گیلعاد اردان» وزیر امنیت عمومی این رژیم نیز گفت واکنش جهاد اسلامی به ترور یکی از فرماندهان خود، باعث تغییر سیاست تلآویو از مقصر دانستن حماس به عنوان عامل اصلی اتفاقات غزه شد.
جنبش مقاومت اسلامی «حماس» نیز شامگاه گذشته با صدور بیانیهای تهدید کرد که اگر رژیم صهیونیستی حملات به غزه را افزایش دهد، آنها هم پاسخ خواهد داد.
«نفتالی بنت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز با بیان اینکه ترور فرمانده جهاد اسلامی پیامی به دیگر فرماندهان گروههای مقاومت فلسطینی است، تهدید کرد: «[آن اقدام] پیام روشنی به تمام دشمنان ما است، هر کسی که قصد صدمه زدن به ما در روشنایی روز را داشته باشد، تاریکی شب را به سلامت طی نمیکند».
نگاه مذاهب چهارگانه اهل سنت درباره امام مهدی (عج) چگونه است!؟
تعدادی از دانشمندان شافعی مذهب در مورد خصوصیات و ویژگی های امام علیه السلام با شیعه هم عقیده هستند و این واقعیت از لا به لای برخی نوشته های آنان مشهود است.
مقدمه
اعتقاد به ظهور مهدی موعود علیه السلام بخشی از اعتقادات اسلامی را تشکیل می دهد و با وجود پاره ای از اختلاف نظرها در برخی از جزئیات مربوط به شخص امام مهدی علیه السلام و نیز در باره چگونگی ظهور و تشکیل حکومت آن حضرت، تمامی مذاهب اسلامی به آمدن چنین شخصیتی در آخر الزمان باور دارند و بر خلاف نظر بعضی از نویسندگان، این عقیده اختصاص به مذهب شیعه نداشته و ندارد و این واقعیت با مراجعه به منابع روایی و دیدگاههای عالمان مذاهب اسلامی به خوبی روشن می شود. عالمان و دانشمندان چهار مذهب اصلی اهل سنت، یعنی: شافعیان، حنبلیان، مالکیان و حنفیان به این واقعیت تصریح دارند و آن را از جمله اعتقادات اسلامی بر شمرده و حتی برخی آن را ضروری دین نیز دانسته اند.
با این وصف، برخی از نویسندگان اسلامی و به ویژه در دوره اخیر، از پذیرفتن اصل مهدویت سرباز زده اند و با دلایلی که به نظر می رسد برخی از آنها برگرفته از دیدگاههای مستشرقان باشد، به انکار مهدویت به عنوان عقیده ای اسلامی پرداخته و آن را بر آمده از تفکرات شیعه معرفی کرده اند.
بر خلاف این اظهار نظر غیر کارشناسانه، اعتقاد به امام مهدی علیه السلام و تصریح بر اسلامی بودن این باور، از سده های نخستین تاریخ اسلام تاکنون وجود داشته و در آثار و نوشته های دانشمندان اسلامی منعکس شده است و نادیده گرفتن این واقعیت همانند انکار امور بدیهی و واضح است.
در این نوشتار، برای اثبات این ادعا گفته ها و نوشته هایی از دانشمندان چهار مذهب اصلی اهل سنت ذکر می شود که به روشنی بیانگر این مهم است؛ البته باید اعتراف کرد که توجه به این موضوع در میان عالمان شافعی مذهب جایگاه ویژه و برتری داشته است و آثار و تألیفات آنان در این زمینه، بیش از آثار و تألیفات دیگر دانشمندان مذاهب اسلامی می باشد.
الف. دانشمندان شافعی
آنان توجه خاص و ویژه ای به موضوع مهدویت داشته اند و در بسیاری از آثار و نوشته های خود، از زوایای مختلف به طرح این بحث و مباحث پیرامونی آن پرداخته اند؛ گاهی با ذکر روایات و احادیث مربوط، گاهی با بیان ویژگیها و اوصاف حضرت و دیگر گاه با رد اشکالات و شبهاتی که در این حوزه وارد شده است.
یادآوری این نکته مفید است که تعدادی از دانشمندان شافعی مذهب در مورد خصوصیات و ویژگی های امام علیه السلام با شیعه هم عقیده هستند و این واقعیت از لا به لای برخی نوشته های آنان مشهود است. اینک برخی از نوشته ها و نظرات تعدادی از نویسندگان شافعی مذهب ذکر می شود:
۱. کمال الدین محمد بن طلحة الشافعی (م قرن هفتم ه. ق)
وی با نوشتن کتاب «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» دیدگاههای خود را در باره امامان معصوم علیهم السلام بیان داشته است و همان گونه که از نام کتاب پیداست، مؤلف، آن را در باره فضایل و زندگی نامه امامان علیهم السلام نگاشته است و به همین سبب، باب آخر کتاب را به امام مهدی علیه السلام اختصاص داده و در آنجا نظرات خود را در باره آن حضرت بیان داشته است.
نکته مهم و قابل توجه در اندیشه این نویسنده، این است که در مورد شخص آن حضرت، به مانند شیعه معتقد است که ایشان فرزند امام عسکری علیه السلام می باشد و اکنون نیز در قید حیات است.
برای اثبات ظهور امام علیه السلام، احادیث متعددی را از منابع اهل سنت ذکر کرده و در پایان نیز به بررسی و ارزیابی برخی اشکالات در باره امام مهدی علیه السلام پرداخته و به تفصیل آنها را پاسخ داده است. از جمله آن اشکالات اینکه چگونه مهدی موعودی که پیامبر صلی الله علیه و آله وعده آمدن وی را داده است، همان محمد بن الحسن العسکری می باشد؟
نویسنده در توجیه حدیث «اسم ابیه اسم ابی» که برخی منابع اهل سنت آن را به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله ذکر کرده اند، توضیح مفصل و ارزشمندی را بیان داشته است.
۲. کنجی شافعی (م قرن هفتم ه. ق)
یکی از کتابهای خوب و منظمی که احادیث و مباحث مربوط به امام مهدی علیه السلام را با ترتیبی خاص و با ابواب و موضوعاتی منسجم ذکر کرده، کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» نوشته کنجی شافعی است. وی در مقدمه کتاب می نویسد:
«من این کتاب را به نام «البیان فی اخبار صاحب الزمان» نامیدم و از ذکر هر روایتی که از طریق شیعه وارد شده، اجتناب کردم؛ که شیعه هر چند نقلش صحیح باشد، برای آنان کارساز است... و استدلال به احادیث غیر شیعه مسئله را تأکید بیشتری خواهد بخشید. »
نکته حائز اهمیت در این نوشته آن است که نویسنده با عنوانی که به آخرین باب داده ـ بر خلاف نظر بیشتر اهل سنت ـ امام مهدی علیه السلام را متولد شده می داند و معتقد است که وی دارای حیات است.
وی در ابتدای باب ۲۵ می نویسد:
«هیچ امتناعی در بقاء مهدی وجود ندارد؛ به دلیل اینکه عیسی و الیاس و خضر علیهم السلام که از اولیای خداوند می باشند، زنده اند و دجال و ابلیس که از دشمنان خداوند هستند نیز زنده اند و زنده بودن اینها به وسیله قرآن و سنت اثبات شده. آن گاه که بر این موضوع اتفاق کرده اند، زنده بودن مهدی را انکار کرده اند. پس بعد از این به سخن هیچ عاقلی توجه نمی شود، اگر بخواهد باقی بودن مهدی را انکار نماید.
نویسنده در ادامه، با ذکر دلایل و مستنداتی، زنده بودن عیسی و خضر علیهماالسلام را اثبات می کند و از این دلایل نتیجه می گیرد که زنده ماندن امام مهدی علیه السلام در مدت طولانی هیچ استبعادی ندارد.
۳. اسماعیل بن کثیر(م ۷۷۴ ه. ق)
وی در کتاب «النهایة فی الفتن و الملاحم» فصل ویژه ای برای امام مهدی علیه السلام گشوده و ضمن توضیحاتی در باره ایشان، احادیث و روایات زیادی را نقل کرده و در پاره ای از موارد به توضیح آنها نیز پرداخته است. وی عنوان این فصل را چنین ذکر کرده: «فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان. »
در ابتدای این فصل این چنین آغاز می کند:
«مهدی علیه السلام یکی از خلفای راشدین و از امامان هدایتگر می باشد که روایات منقول از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او نقل شده و گویای این است که حضرت در آخر الزمان خواهد آمد و به گمانم ظهورش پیش از آمدن عیسی علیه السلام باشد. »
وی تصریح می کند که مهدی موعود علیه السلام از ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله و از فرزندان فاطمه علیهاالسلام می باشد.
نویسنده بعد از ذکر برخی از احادیث، در باره سند آنها به قضاوت نشسته و در چند مورد، اسناد این روایات را صحیح و یا حسن دانسته است.
۴. سعد الدین تفتازانی (م ۷۹۳ ه. ق)
وی در مبحث امامت کتاب «شرح المقاصد» که آخرین بخش این کتاب است، موضوع ظهور امام مهدی علیه السلام را مورد توجه قرار داده، می نویسد:
«روایات صحیحه ای در مورد ظهور پیشوایی از نسل فاطمه علیهاالسلام آمده و چنین دلالت دارد که آن حضرت، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از پر شدنش از ظلم و ستم ...»
وی در ادامه، ظهور امام علیه السلام را از جمله نشانه های قیامت بر شمرده و مجددا بر صحت اخبار مهدویت تأکید ورزیده؛ هر چند آنها را احادیث آحاد دانسته است.
البته نگاهی نقادانه به نگرش شیعه به مهدویت دارد و زنده بودن امام مهدی علیه السلام را امری بعید دانسته و ظاهرا مهم ترین دلیل وی در این مطلب، همین استبعاد حیات حضرت می باشد که معلوم است استبعاد تنها، نمی تواند دلیل قانع کننده و درستی باشد؛ چون واضح است که اگر با استبعاد تنها بشود موضوعی را منکر شد، بسیاری از مباحث و مسائل به راحتی قابل انکار خواهد بود و البته این شیوه ای پسندیده نمی باشد.
۵. جلال الدین سیوطی (م ۹۱۱ ه. ق)
وی که از نویسندگان برجسته اهل سنت در زمینه های گوناگون حدیثی، تفسیری و علوم قرآنی است، تألیف مستقلی در باره امام مهدی علیه السلام دارد با نام «العرف الوری فی اخبار المهدی» و در آن صدها حدیث را از منابع متعدد و مختلف اهل سنت جمع آوری کرده است و این کار، نشان از اهتمام و توجه جدی وی به این موضوع دارد. نویسنده که بیشتر به نقل احادیث اکتفا کرده و به ندرت توضیحاتی در باره آنها ذکر کرده است، در پایان، فصلی را گشوده و در آن چهار نکته مهم را یادآوری کرده که عبارت است از:
۱. مهدی علیه السلام یکی از خلفای دوازده گانه ای است که در حدیث جابری سمره ذکر شده؛
۲. مهدی علیه السلام نمی تواند از فرزندان عباس بن عبد المطلب باشد؛
۳. سند حدیث «لَا مَهْدِی اِلَّا عِیْسَی بْنُ مَرْیَمَ» ضعیف است؛ چون با نقل متواتری که گویای ظهور مهدی علیه السلام است، و اینکه وی از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند، متعارض است؛
۴. آنچه نقل شده که مهدی علیه السلام از مغرب ظهور خواهد کرد، هیچ پایه و دلیلی ندارد.
علاوه بر آنچه که وی در این اثر نقل کرده، در برخی دیگر از آثارش، همانند: «الجامع الصغیر» احادیثی را در باره امام مهدی علیه السلام ذکر کرده است.
۶. ابن حجر هیتمی (م ۹۷۴ ه. ق)
وی در کتاب «الصواعق المحرقه» در ذیل آیه دوازدهم که در فضایل اهل بیت علیهم السلام نقل کرده، روایات مربوط به امام مهدی علیه السلام را با تفصیل زیادی از منابع متعدد اهل سنت آورده است و در ادامه می نویسد:
«قول بهتری است که خروج امام مهدی علیه السلام پیش از ظهور عیسی علیه السلام می باشد؛ ولی برخی نیز گفته اند: بعد از آن می باشد. ابو الحسن آبری می گوید: روایات ظهور مهدی علیه السلام که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده و متواتر و مستفیض هستند، دلالت دارند که وی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است و زمین را پر از داد می کند و به همراه عیسی علیه السلام خروج می نماید و او را در کشتن دجال در درب «لدّ» در سرزمین فلسطین یاری می رساند و او امام این امت خواهد شد و عیسی علیه السلام پشت سر او به نماز می ایستد. »
وی در شرح حال ابی القاسم محمد الحجة می گوید:
«سن وی هنگام وفات پدر، پنج سال بوده که خداوند در این سن به وی حکمت عطا کرد. »
با اینکه سخن وی صراحت در تولد پسر امام عسکری علیه السلام دارد، اما در ادامه و نیز در جایی دیگر، شدیدا بر شیعیان تاخته است که چرا آنان مهدی موعود علیه السلام را همان فرزند امام عسکری علیه السلام دانسته اند.
هیتمی در جایی دیگر و در پاسخ به پرسشی در مورد اعتقاد به یک مدعی مهدویت و نیز سؤال در باره حکم منکران امام مهدی علیه السلام چنین نوشته است:
«اعتقاد این گروه (معتقدان به مهدی بودن آن شخص) باطل و زشت است و بدعتی فاحش و گمراهی حتمی می باشد و اما انکار مهدی علیه السلام اگر به خاطر انکار سنت باشد، حکم کفر و ارتداد آنان باید صادر شود و کشته شوند و اگر این انکار، نه به خاطر انکار سنت، بلکه صرف دشمنی با بزرگان اسلامی باشد، پس تعزیر آنان لازم است.»
وی ضمن یادآوری مطلب یاد شده و تأکید بر آن در کتاب «الفتاوی الحدیثیة» برای استوار کردن رد این افکار و عقاید، احادیث متعدد و مختلفی را در باره امام مهدی علیه السلام ذکر کرده و به استناد آنها، ادعای آنان را غیر قابل قبول معرفی کرده است.
ضمنا وی کتابی مستقل در باره امام مهدی علیه السلام به رشته تحریر در آورده با نام «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» که این نوشته در سه باب و یک خاتمه خلاصه شده و باب اول به بیان نشانه ها و خصوصیاتی که برای امام مهدی علیه السلام در روایات آمده، اختصاص یافته است و در این قسمت، با استناد به احادیث، ۶۳ عنوان را یادآور شده است. در باب دوم روایات و احادیثی را که از صحابه ذکر شده، نقل کرده و در آن ۳۹ حدیث را آورده است. در باب سوم آنچه که از تابعین در باره امام علیه السلام نقل شده، آورده که جمع آنها ۵۶ حدیث است و در خاتمه کتاب، مباحث مختلفی از قبیل خروج امام علیه السلام پیش از آمدن عیسی علیه السلام، علامات نزول عیسی علیه السلام، خروج یأجوج و مأجوج، و نیز خروج دابة الارض را با تکیه بر احادیث و گفته های علما ذکر کرده است.
افزون بر این چند مورد که از میان علمای شافعی مذهب ذکر شد، شمار زیادی از دانشمندان شافعی، در باره امام مهدی علیه السلام با صراحت اظهار نظر کرده اند و برخی حتی تألیف مستقل و ویژه ای در این مورد به سامان رسانده اند که به جهت رعایت اختصار تنها نام چند نفر از آنها برده می شود: ۱. مناوی (م ۱۰۳ ه. ق) در کتاب «فیض القدیر»؛ ۲. محمد رسول برزنجی (م ۱۱۰۳ ه. ق) در کتاب «الاساعة لا شراط الساعة»؛ ۳. محمد الصبان (م ۱۳۰۷ ه. ق) در کتاب «اسعاف الراغبین و ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون. »
ب. دانشمندان حنبلی
۱. امام احمد بن حنبل (م ۲۴۱ ه. ق)
وی رئیس فرقه حنبلیهاست و نویسنده یکی از گسترده ترین و کهن ترین جوامع حدیثی اهل سنت نیز به شمار می رود. وی در این مجموعه حدیثی، احادیث مختلف و متعددی را در باره امام مهدی علیه السلام ذکر کرده است. یکی از فضلای محترم حوزه علمیه قم در اقدامی شایسته، احادیث مربوط به امام مهدی علیه السلام را که در این کتاب حدیثی آمده، جمع آوری کرده و با نام «احادیث المهدی علیه السلام من مسند احمد بن حنبل» به چاپ رسانده است.
در این کتاب، ۱۳۶ حدیث از مسند احمد استخراج شده و طی چند بخش تنظیم گردیده است که در بردارنده موضوعات متعدد و مختلفی در باره امام مهدی علیه السلام است؛ از نشانه های ظهور آن حضرت تا ظهور و وضعیت عصر ظهور و دیگر موضوعات مرتبط با امام مهدی علیه السلام.
ممکن است گفته شود: چون احمد بن حنبل در باره این احادیث قضاوت خاص نداشته است، پس ذکر این احادیث نمی تواند دلیلی برای اثبات دیدگاه و نظر او در این باره باشد؛ ولی در جواب باید گفت: ثبت این تعداد زیاد از احادیث در این جامع حدیثی کهن، حتما نشان از پذیرش و اعتماد نویسنده بر این احادیث دارد و چنین اهتمامی از سوی وی حکایت از مقبولیت محتوای آنها نزد وی دارد. بنابراین، مهم ترین شخصیتِ فرقه حنبلی که در موضوع مهدویت دیدگاهش روشن و مشخص است، امام آنها یعنی احمد بن حنبل است.
۲. ابن تیم جوزیه حنبلی (م ۷۵۱ ه. ق)
وی که از نویسندگان سرشناس و معروف اهل تسنن است، فصل پنجاهم کتاب «المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف» را به مباحث مربوط به امام مهدی علیه السلام اختصاص داده و در ردّ حدیث جعلی «لَا مَهْدِیَّ اِلَّا عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ؛ مهدی جز عیسی وجود ندارد. » مطالب و مباحث مختلفی را ذکر کرده و از قول برخی از دانشمندان اهل سنت، از جمله احمد بن الحسین آبری تواتر روایات نبوی را در باره امام مهدی علیه السلام یاد آور می شود و می گوید: «تواتر در این باره وجود دارد که آن حضرت از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله است و عیسی علیه السلام به هنگام ظهور وی، خواهد آمد و در نماز به او اقتدا خواهد کرد. »
وی در ادامه، برای تأکید گفته آبری، روایات متعددی را از منابع اهل سنت ذکر کرده و هنگام تقسیم بندی این احادیث، تصریح دارد که اینها چهار دسته هستند: صحیح، حسن، غریب و موضوع.
و به این ترتیب، تعدادی از احادیث امام مهدی علیه السلام را صحیح و حسن دانسته و آنها را دارای حجیت و قابل برای استدلال معرفی کرده است.
۳. یحیی بن محمد حنبلی (م قرن دهم ه. ق)
وی در پاسخ به پرسشی در مورد معتقدان به یک مدعی مهدویت و نیز در باره منکران اصل مهدویت چنین نوشته است:
«الحمد لله اللهم اهدنا لما اختلف فیه الحق باذنک! عقیده مذکور بدون شک، باطل است؛ چون مستلزم مخالفت و ردّ احادیث صحیحی است که از پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده و پیامبر صلی الله علیه و آله در این احادیث از ظهور مهدی علیه السلام در آخر الزمان خبر داده و ویژگیهای شخصی مهدی علیه السلام و حوادث زمان ظهور را یاد کرده است. یکی از علائم مهم ظهور مهدی علیه السلام که کسی نمی تواند ادعا کند که واقع شده است، فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام از آسمان و قرار گرفتن او در کنار مهدی علیه السلام و نمازگزاردن او پشت سر آن حضرت و همین طور خروج دجال و کشته شدن او می باشد... و کسی که مهدی موعود علیه السلام را تکذیب کند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به کفر او خبر داده است ...»
ج. عالمان حنفی و مهدویت
تعدادی از عالمان و نویسندگان حنفی مذهب در باره مهدویت و اعتقاد به مهدی آخر الزمان، نوشته ها و آثار خوب و ارزشمندی را از خود بر جای گذاشته اند. در پاره ای از موارد، علاوه بر اصل اعتقاد به ظهور امام مهدی علیه السلام، به مانند شیعه به زنده بودن وی نیز معتقد می باشند و اینک دیدگاه چند نفر از دانشمندان حنفی مذهب در پی می آید:
۱. ابن جوزی (م ۶۵۰ ه. ق)
وی در کتاب معروفش، «تذکرة خواص الامة فی خصائص الائمة علیهم السلام »، فصلی جداگانه به امام مهدی علیه السلام اختصاص داده و مباحث و موضوعات مختلفی در این باره نگاشته است و در آغاز این فصل می گوید:
«فصل فی ذکر الحجة المهدی هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا و کنیته ابو عبد الله و ابو القاسم و هو الخلف الحجة صاحب الزمان. »
آن گاه روایاتی از منابع اهل سنت ذکر می کند که در آنها موضوعات مربوط به امام مهدی علیه السلام مطرح شده است. ابن جوزی سپس به دیدگاه امامیه در باره زنده بودن امام مهدی علیه السلام پرداخته و برخی دلایل شیعیان در این باره را یاد آور شده است. از نوشته ابن جوزی چنین بر می آید که وی اعتقاد شیعه را در باره امام مهدی علیه السلام پذیرفته و آن را منطقی و قابل قبول دانسته است.
۲. ابن طولون دمشقی (م ۹۳۵ ه. ق)
وی که در حدیث، فقه و تاریخ صاحب نظر و در بسیاری از موضوعات دارای آثار و نوشته هایی بوده، کتابی با نام «الائمة الاشاعة» دارد که بخشی را به «الحجة المهدی» اختصاص داده و در آن به بحث در باره امام مهدی علیه السلام پرداخته است. در این اثر، بیشتر عقاید و اندیشه های شیعه در مورد ولادت امام مهدی علیه السلام و زنده بودن آن حضرت را نوشته است و هر چند با صراحت این عقاید را نپذیرفته، ولی از لا به لای نوشته وی چنین بر می آید که تمایل به قبول آنها دارد و البته اظهار نظر صریح را به کتاب دیگرش با نام «الهدی الی ماورد فی المهدی» موکول کرده و ظاهرا از این نوشته هم اثری باقی نمانده است.
ابن طولون در کتاب «الائمة اثنا عشر» با احترام و تجلیل فراوان اسامی امامان دوازده گانه شیعه را در اشعاری گنجانده است.
۳. عبد الوهاب شعرانی (م ۹۷۳ ه. ق)
وی در باب ۵۶ کتاب «الیواقیت و الجواهر» نشانه های قیامت را که در احادیث آمده، ذکر کرده که از جمله آنها، خروج امام مهدی علیه السلام می باشد. نکته قابل توجهی که وجود دارد، این است که وی با وجود حنفی بودن، به مانند شیعه معتقد است امام مهدی علیه السلام فرزند امام عسکری علیه السلام است و اکنون زنده و در قید حیات می باشد و تا زمان ظهور عیسی علیه السلام نیز زنده خواهد ماند. به متن عبارت وی بنگرید:
«وی (امام مهدی علیه السلام) از فرزندان امام عسکری علیه السلام است و ولادتش در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه. ق اتفاق افتاده و تا زمان آمدن عیسی علیه السلام زنده خواهد ماند. »
بدین شکل، وی نه تنها آمدن و ظهور امام مهدی علیه السلام را در آخر الزمان از جمله موارد حتمی بر شمرده است، بلکه تولد آن حضرت و حیات ایشان را تا زمان ظهور قبول دارد و از این جهت، اندیشه و عقیده وی بسیار نزدیک به عقیده شیعه می باشد.
۴. ابو السرور حنفی (م قرن دهم ه. ق)
وی که مفتی حنفیها در شهر مکه بوده است، در پاسخ به استفتائاتی که جماعتی از مسلمانان هند از علمای آن زمان مکه کرده اند و از آنان خواسته اند که نظرشان را در مورد اعتقاد به یک مدعی مهدویت و نیز منکران مهدویت بنویسند، چنین گفته است:
«اعتقاد این طایفه زشت کردار باطل است و پوچ. باید با عقیده باطل و پیروان آن به سختی مبارزه کرد و این فکر یاوه را از مغز آنان در آورد؛ چون این عقیده مخالف است با احادیث صحیح و سنن صریح و متواتری که به وسیله راویان بسیار و اخبار فراوان رسیده است و آن احادیث و سنن همه می گوید که مهدی موعود علیه السلام که در آخر الزمان خروج می کند، همراه عیسی علیه السلام خواهد آمد و با کمک او، دجال را خواهد کشت. برای ظهور او، علامتهایی است، از جمله: خروج سفیانی و گرفته شدن ماه و خورشید در ماه رمضان بر خلاف معمول. »
از این گفته به خوبی نگاه مذهب حنفی به موضوع امام مهدی علیه السلام آشکار می شود و معلوم می گردد که نه تنها آنان این فکر را قبول دارند، بلکه آن را مضمون احادیث صحیح و متواتر می دانند و این نکته بسیار مهمی می باشد.
۵. سلیمان بن ابراهیم قندروزی (م ۱۲۹۴ ه. ق)
وی که متولد شده در بلخ می باشد، بیشتر تحصیلاتش را در همان دیار سپری کرد و ادامه تحصیلات را در بخارا گذراند. بعد از آن به تصوف و عرفان نیز روی آورد و از بزرگان صوفیه شد. بدین شکل، هم در مباحث نقلی و هم طریقی صاحب مقاماتی گردید.
او کتاب «ینابیع المودة» را در مناقب و فضایل اهل بیت علیهم السلام نگاشته است و بخش عمده ای از آن را به مباحث مربوط به امام مهدی علیه السلام اختصاص داده و آیات تفسیر و تأویل شده در باره آن حضرت را ذکر کرده و نیز روایاتی که در مورد ایشان نقل شده، از منابع مختلف آورده است. همین طور، احادیث خلفای دوازده گانه و تفسیرهایی که برای آنها شده را ذکر کرده و نقلهایی که در باره ولادت ایشان شده و نیز علمای سنی مذهب را که تصریح بر ولادت آن کرده اند، نام برده است. در بخش دیگر، کرامات و خارق عادتهایی که توسط آن حضرت انجام شده را نقل کرده و ملاقات کنندگان با ایشان را در دوره غیبت یاد آور شده است.
از مجموع نوشته های وی چنین بر می آید که نویسنده درباره امام مهدی علیه السلام همانند شیعه می اندیشد و معتقد به ولادت و زنده بودن آن حضرت است.
۶. ابو البرکات آلوسی (م ۱۳۷۱ ه. ق)
وی در کتاب «غایة المواعظ» در بخش شمارش نشانه های برپایی قیامت ـ به مانند برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت ـ ظهور امام مهدی علیه السلام را از جمله این نشانه ها دانسته و گفته است که قول صحیح تر نزد بیشتر عالمان و دانشمندان، ظهور و خروج امام مهدی علیه السلام است.
وی از قول ابن حجر هیتمی در «الصواعق المحرقة» نقل می کند که آیه «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَة» در مورد امام مهدی علیه السلام نازل شده است. آن گاه در ادامه می گوید که در باره آمدن امام مهدی علیه السلام، احادیث و اخبار متعددی وارد شده و به همین مناسبت، تعدادی از این احادیث را ذکر کرده است. در باره سیر حکومتی که امام خواهد داشت، بحثهایی را مطرح کرده و نظرات عالمان معروف را مورد اشاره قرار داده است.
وی در پایان، با اشاره به اعتقاد شیعه در مورد زنده بودن امام علیه السلام، این باور را مردود دانسته و آن را انکار می کند؛ البته دلیل خاصی برای این کار ارائه نکرده است.
د. امام مهدی علیه السلام در نگاه مالکیان
همانند دیگر عالمان مذاهب اسلامی، علمای فرقه مالکی باور به ظهور و فرج امام مهدی علیه السلام را یکی از اعتقادات خود دانسته و بر آن تأکید ورزیده اند. این واقعیت در نوشته ها و آثار آنان کاملاً مشهود و واضح است. در دوره های مختلف، تصریح بر این عقیده در لا به لای کتابها و نوشته های آنها دیده می شود. اینک از باب نمونه به گزارشی از نوشته ها و گفته های برخی از دانشمندان برجسته این فرقه پرداخته می شود:
۱. قرطبی مالکی (م ۶۷۱ ه. ق)
او که از جمله عالمان و نویسندگان معروف و شناخته شده اهل سنت است، آثار علمی و مشهوری از خود بر جای گذاشته که مهم ترین آنها تفسیر «الجامع لاحکام القرآن» است. وی در کتاب دیگرش با نام «التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة» ابواب و فصولی را به بحث در باره امام مهدی علیه السلام اختصاص داده و با بیان احادیث متعددی از منابع اهل سنت، این موضوع را دنبال کرده و در توضیح برخی از این احادیث، مطالبی را در مورد امام مهدی علیه السلام بیان داشته است؛ البته نویسنده در تفسیر آیه ۳۳ سوره توبه، در کتاب تفسیرش، مضمون آن آیه را که وعده خداوند بر غلبه دین اسلام است، بنا بر قولی منطبق بر عصر و زمان امام مهدی علیه السلام دانسته است.
۲. ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ ه. ق)
وی که از بزرگان فرقه مالکی در عصر و زمان خود بوده است، کتابی با نام «الفصول المهمة فی معرفة احوال با وجود پاره ای از اختلاف نظرها در برخی از جزئیات مربوط به شخص امام مهدی علیه السلام و نیز در باره چگونگی ظهور و تشکیل حکومت آن حضرت، تمامی مذاهب اسلامی به آمدن چنین شخصیتی در آخر الزمان باور دارند
الائمة علیهم السلام » نگاشته که انگیزه تألیف آن را بیان شرح حال و مقامات ائمه دوازده گانه علیهم السلام معرفی کرده است و این نوشته را بنا بر درخواست برخی از معاصران خود به سامان رسانده است. وی در فصل دوازدهم این کتاب، شرح حال و خصوصیات امام مهدی علیه السلام را ذکر کرده و در آن، مباحث مختلف و احادیث گوناگونی در باره امام مهدی علیه السلام آورده است. وعده رسول خدا صلی الله علیه و آله به ظهور آن حضرت را مورد اثبات قرار داده و از نسب آن بزرگوار سخن گفته است.
نکته قابل توجه در نوشته های این نویسنده آن است که به مانند برخی دیگر از عالمان اهل سنت، معتقد به ولادت امام مهدی علیه السلام است و بر این باور است که آن حضرت اکنون زنده و در قید حیات می باشد.
۳. محمد بن محمد بن الخطاب المالکی (م قرن دهم ه. ق)
وی در پاسخ به پرسشی در باره معتقدان به میّتی که مدعی مهدویت بوده و نیز راجع به منکران مهدویت گفته است: «عقیده طایفه یاد شده، در باره آن میّت در گذشته که او مهدی موعود است و باید در آخر الزمان ظهور کند، باطل و پوچ است؛ به سبب احادیث صحیحه ای که دلالت دارد بر وجود مهدی علیه السلام و خروج او و نیز حوادثی که در آستانه ظهور او اتفاق خواهد افتاد، همانند: ظهور سفیانی، فرو رفتن وی و لشکرش در زمین منطقه بیداء، کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه در اول آن... و نیز به سبب احادیثی که دلالت دارند بر اینکه مهدی علیه السلام فرمانروای زمین خواهد شد و دجال، در روزگار وی ظهور خواهد کرد و دیگر علاماتی که هیچ کدام در دوره این شخص مرده ای که بدان اشاره شد، تحقق نیافته است. »
۴. شیخ محمد الصبان (م ۱۳۰۷ ه. ق)
وی در کتاب «اسعاف الراغبین» فصلی را به بحث درباره امام مهدی علیه السلام، نسب ایشان و محل ظهور و نیز نشانه های خروج حضرت بیان داشته است. علاوه بر روایاتی که در این باره ذکر کرده، مطالب مختلفی در تأیید این موضوع از بزرگانی چون محی الدین عربی و شعرانی نقل می کند.
عربی در جمع بین روایاتی که امام مهدی علیه السلام را از نسل امام حسین علیه السلام دانسته و روایاتی که آن حضرت را از نسل امام حسن علیه السلام می داند، مطالب متنوعی را بیان داشته است.
۵. محمد بن جعفر بن ادریس الکتانی المالکی (م ۱۳۴۵ ه. ق)
در کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» که در آن احادیث متواتر را جمع آوری کرده، روایات مربوط به امام مهدی علیه السلام را از جمله آنها دانسته و با استناد به سخنان و گفته های دانشمندان معروف و شناخته شده اهل سنت، بر تواتر این احادیث پای می فشارد و معتقد است که آمدن و ظهور امام مهدی علیه السلام بر اساس این احادیث و نیز وعده هایی که در آنها داده شده است، از ضروریات و موارد حتمی می باشد.