emamian
بهترین زمان مصرف شیر را بشناسید
شیر به دلیل خواص تغذیه ای و گوارشی، بخش مهمی از رژیم غذایی ما است و دانستن چگونگی و زمان نوشیدن شیر برای به حداکثر رساندن فواید آن بسیار مهم است.
کسانی که می خواهند بدن خود را بسازند و توده عضلانی به دست آورند باید صبح ها شیر بنوشند. با این حال، کسانی که می خواهند وزن کم کنند یا خواب راحتی داشته باشند، باید شب ها شیر بنوشند.
اکثرا معتقدند بهترین زمان برای نوشیدن شیر، زمان خواب است. نوشیدن شیر در صبح توصیه نمی شود زیرا معده بسیار سنگین می شود و هضم آن دشوار است. این باعث می شود که فرد در طول روز احساس بی حالی کند. برای کسانی که روز خود را با ورزش شروع می کنند، نوشیدن شیر در صبح اغلب باعث اسیدیته می شود.همچنین هرگز نوشیدن شیر در صبح برای افراد بالای ۵ سال توصیه نمی شود.
اگر می خواهید وزن کم کنید، بهترین زمان برای نوشیدن شیر قبل از خواب است. نوشیدن شیر قبل خواب به شما کمک می کند تا در هنگام خواب کالری بسوزانید. این به این دلیل است که شیر به ما کمک می کند بهتر بخوابیم و کالری سوزی را برای بدن آسان تر می کند.
فقط نوشیدن یک فنجان شیر در شب می تواند به سیری شما کمک کند و شما را از پرخوری دور نگه دارد. علاوه بر این، به آرامش ذهن شما و ایجاد خواب بهتر کمک می کند. اگر هدف شما کاهش وزن است، بهتر است شب ها نیم ساعت قبل از خواب شیر کم چرب بنوشید.
۵ ماده غذایی که سلامت دندان ها را تهدید میکند
موارد زیر که برای بزرگسالان به عادت تبدیل شده برای سلامت دندان مضر هستند.
چای
چای و قهوه علاوه بر ایجاد لکه روی دندانها باعث فرسایش مینای دندان میشوند. وقتی چای با اسانسهای طعم دهنده نیز همراه باشد این فرسایش بیشتر خواهد شد. بهتر است در هر بار استفاده از چای دندان خود را مسواک بزنید.
شیر جودوسر
شیر جو در سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است و به ویژه برای گیاهخواران یا کسانی که به لاکتوز حساسیت دارند این شیر توصیه میشود. اگرچه شیر جو دوسر ممکن است به طور فعال به دندانهای شما آسیب نرساند، اما در مقایسه با همتای لبنی خود ممکن است بر سلامت دهان و دندان شما تاثیر داشته باشد.
کیک
پلاک چسبنده روی دندانهای شما از قند موجود در کیک تغذیه میکند و اسیدی ایجاد میکند که در نهایت باعث پوسیدگی میشود.
میوههای خشک
میوه خشک ممکن است برای کسانی که سعی میکنند غذاهای سلامی در میان وعدهها استفاده کنند، ایده معقولی باشد، ولی در واقع مملو از شکر است. میوههای خشک معمولاً برای حفظ تازگی با شکر اشباع میشوند و بهتر است به جای این میوههای خشک از میوههای تازه استفاده کنید.
موز
اگرچه موز حاوی مواد مغذی و ویتامینهای متعددی است، اما گلوکز، فروکتوز و ساکارز بالایی دارد. ساکارز، گلوکز و فروکتوز انواع قندهایی هستند که عمدتا در میوهها و سبزیجات یافت میشوند. در مقادیر کم موز به نظر میرسد مفید باشد، ولی باقیماندههای آن در دهان موجب تجریه سریع به قند میشود و برای سلامت دندانها مضر است.
از گذرگاه رفح و اهمیت آن چه میدانیم؟
طی روزهای گذشته بحث تهدیدات رژیم صهیونیستی برای حمله زمینی به رفح در جنوبیترین نقطه غزه که نزدیک به یک و نیم میلیون فلسطینی از جمله ساکنان خود این منطقه و آوارگانی که از مناطق مختلف غزه آواره شدهاند را در خود جای داده، تبدیل به یکی از تحولات اصلی مربوط به جنگ غزه شده است؛ به ویژه بعد از آن که دیروز ارتش رژیم صهیونیستی دستور تخلیه شرق شهر رفح را داد و امروز هم رسانههای عربی از ورود تانکهای رژیم صهیونیستی به گذرگاه رفح واقع در جنوب نوار غزه خبر دادند.

تهدید رژیم اشغالگر برای حمله زمینی به رفح واکنشهای زیادی در سطح منطقه و جهان داشته و سازمانهای بینالمللی و کشورهای مختلف درباره عواقب فجیع آن هشدار داده و خواستار انجام اقدام فوری برای مقابله با آن شدهاند.
رفح؛ منطقهای مملو از جمعیت غیرنظامی در جنوب غزه
در همین راستا قصد داریم نگاهی به موقعیت جغرافیایی و تاریخی و اهمیت شهر رفح داشته باشیم.
رفح در جنوبیترین نقطه نوار غزه در مرز فلسطین و مصر و در فاصله 5.5 مایلی از ساحل دریای مدیترانه قرار دارد. فاصله رفح با شهر غزه 33 کیلومتر و با خان یونس 13 کیلومتر بوده و از روستای شیخ زوید در سیناء مصر 16 کیلومتر و از شهر العریش مصر 45 کیلومتر فاصله دارد.
رفح در نوار مرزی با شبه جزیره سیناء مصر قرار دارد و یکی از بزرگترین شهرهای نوار غزه در مرزهای مصر محسوب میشود. مساحت این شهر به 55 کیلومتر مربع میرسد. تنها گذرگاه مرزی بین مصر و نوار غزه نیز در شهر رفح قرار دارد واین گذرگاه طی سالیان گذشته اصلیترین نقش را در رساندن کمکهای انسانی به نوار غزه و انتقال بیماران از این منطقه به خارج از غزه جهت درمان داشته است.
طبق سرشماریهای که توسط خبرگزاری فلسطین منتشر شده، جمعیت کل استان رفح در سال 2021 ، 260 هزار و 117 نفر بوده است.

اما بعد از آغاز جنگ ویرانگر رژیم صهیونیستی علیه غزه در اکتبر 2023 و درحالی که بیش از 7 ماه از این جنگ میگذرد سازمان ملل متحد اعلام کرد که با ورود آوارگان فلسطینی از سراسر غزه به رفح، این منطقه تبدیل به یکی از پرجمعیت ترین مکانهای دنیا شده است. درحال حاضر حدود 1.4 میلیون آواره در رفح هستند که برخی از آنها 6 بار به دلیل حملات رژیم صهیونیستی آواره شدهاند.
بنابراین جمعیت رفح بعد از جنگ 5 برابر شده و این آوارگان در شرایط بسیار اسفباری زندگی میکنند.
اهمیت گذرگاه رفح در چیست؟
گذرگاه زمینی رفح در جنوب نوار غزه در منتهی الیه جنوب استان رفح بین شهر رفح و شوکت الصوفی و در سمت غرب فلسطین بین مرز فلسطین و مصر قرار دارد که بر اساس معاهده سازش مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1979 این گذرگاه به عنوان یک گذرگاه بینالمللی به رسمیت شناخته شد که نوار غزه را به شبه جزیره سینا در مصر متصل میکند.
خروج کامل رژیم صهیونیستی از سینا تا سال 1982 به درازا انجامید؛ در ادامه، نوار غزه که از سال 1948 تا 1967 تحت کنترل مصر بود، به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد و این رژیم تا 40 سال پیش که در پی فشار بینالمللی ناچار به خروج از غزه شد، بر این منطقه سیطره داشت.
پس از انتفاضه اول فلسطین تشکیلات خودگردان کنترل بر رویههای امنیتی گذرگاه رفح را در اختیار گرفت، اما رژیم صهیونیستی کنترل بیشتر امنیت و عملیات گذرگاه و همچنین قدرت بازرسی آن را در دست داشت.
در سال 2001، رژیم صهیونیستی کارکنان فلسطینی را از کار در گذرگاه رفح منع کرد و آن را به کنترل انحصاری این رژیم بازگرداند؛ این نتیجه مستقیم انتفاضه دوم بود.
در سال 2005، رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین توافقنامه حرکت و دسترسی (AMA) را امضا کردند که گذرگاه رفح را تحت کنترل کامل فلسطینیها قرار داد، اما با یک شرط بزرگ؛ بر اساس این توافق، رژیم صهیونیستی این حق را برای خود محفوظ میدانست که هر زمان که بخواهد، مرزها را ببندد و افراد را از عبور از آن منع کند.
در ژوئن 2006، به اسارت گرفته شدن گیلعاد شالیت، نظامی صهیونیست به دست مقاومت، موجب شد تا رژیم صهیونیستی گذرگاه رفح را به مدت یک سال ببندد.
بعد از پیروزی حماس در انتخابات سال 2006 ، رژیم صهیونیستی غزه را محاصره کرد و از آن زمان تا سال 2009، مصر و غزه این گذرگاه را بهندرت و بهطور نامنظم باز کردند.
نوار غزه از طریق دو گذرگاه رفح و دروازه صلاح الدین به مصر متصل میشود که هیچ یک از این گذرگاهها به طور رسمی تحت کنترل رژیم صهیونیستی قرار ندارد اما صهیونیستها همواره به شکل مستقیم و غیرمستقیم برای سیطره بر آن تلاش کرده و فشارهایی در این زمینه وارد کردهاند.

گذرگاه رفح به ویژه برای فلسطینیهایی که از هر طرف در داخل نوار غزه تحت محاصره قرار دارند اهمیت زیادی دارد زیرا دروازه آنها به دنیای خارج محسوب میشود. ابعاد اهمیت گذرگاه رفح را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
-گذرگاه رفح یک دروازه حیاتی برای انتقال کالاها و تردد افراد محسوب میشود و فلسطینیهایی که قصد خروج از غزه را دارند باید از این گذرگاه عبور کنند.
-گذرگاه رفح دروازه ورود کالاها و کمکهای بشردوستانه از جمله مواد غذایی و مواد اولیه، دارو و تجهیزات پزشکی و ... به نوار غزه است.
-علی رغم مخالفتهای رژیم صهیونیستی اما گاهی مصر اجازه صادرات محصولات کشاورزی فلسطینیها از گذرگاه رفح به مصر را میدهد.
-گذرگاه رفح به فعال سازی امور تجاری میان غزه و مصر در سطح واردات و صادرات کالاها کمک میکند.
اما درباره اهمیت این گذرگاه برای رژیم صهیونیستی وب سایت آمریکایی اکسیوس به نقل از دو منبع آگاه اعلام کرد که اسرائیل معتقد است سیطره آن بر گذرگاه رفح قدرت اصلی حماس را در غزه از بین میبرد و مانع از آن میشود که حماس بتواند بعد از جنگ بر نوار غزه حکومت کند.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که تقریبا همه زمینهای خالی از سکنه واقع در شمال غربی استان رفح به پناهگاه آوارگان تبدیل شده است.
منابع مربوطه هشدار میدهند که در صورت حمله نظامی ارتش اشغالگر به رفح، در سایه بحران انسانی فجیعی که در این منطقه و کل غزه وجود دارد، حمام خون در رفح به راه میافتد و علاوه بر اینکه امنیت ملی مصر به خطر خواهد افتاد، این اقدام موجب گسترش جنگ به شکل فاجعهبار در کل منطقه میشود.
رهبر انقلاب: برای دفاع از فلسطین منتظر دیگران نمیمانیم
در آستانه برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی، مسئولان و کارگزاران حج و جمعی از زائران بیتالله الحرام کشورمان صبح امروز، دوشنبه، با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، ذکر پروردگار و «وحدت و ارتباط مسلمانان» را دو عنصر بسیار مهم معنوی و اجتماعی فریضه حج خواندند و با اشاره به حادثه عظیم غزه و جنایات رژیم خونآشام صهیونیستی گفتند: حج امسال در پرتو آیات قرآن کریم و یاد و نام مبارک حضرت ابراهیم(ع)، باید فراتر از هر سال، حج برائت از این دشمن جنایتکار مسلمانان و حامیان آن باشد.
رهبر انقلاب اسلامی حج را در جنبه مادی و معنوی، فریضهای چندبعدی برشمردند و افزودند: در بُعد درونی و باطنی، ذکر پروردگار بهعنوان «منشأ حقیقی زندگی و عزم و اراده و تصمیمگیریهای فردی، اجتماعی و ملی»، نکته برجسته همه مراحل و مواقف حج است.
ایشان در همین زمینه به زائران بیتالله تأکید کردند: در حج متوجه مواردی باشید که در هیچ جای دیگر نیست مانند کعبه، مسجدالحرام و طواف و زیارت نبی اکرم(ص)؛ وگرنه بازار و اجناس در همهجا وجود دارد.
رهبر انقلاب نکته برجستهی بُعد اجتماعی حج را وحدت و ارتباط مسلمانان با یکدیگر برشمردند و گفتند: فلسفه دعوت الهی از همه مردم برای حضور در مکانی مشخص و در ایامی مشخص، آشنایی مسلمانان با یکدیگر و همفکری و تصمیمگیری مشترک است تا نتایج مبارک و عینی حج نصیب عالم اسلام و همه بشریت شود که اکنون دنیای اسلام در زمینه تصمیمگیری مشترک، خلأ بزرگی دارد.
ایشان نادیده گرفتن تفاوتهای ملّیتی، مذهبی و قومی را مقدمه لازم وحدت دانستند و افزودند: اجتماع عظیم، یکدست و یکشکل پیروان همه مذاهب و فرق اسلامی از همه ملّیتها، نمود بارز وجه سیاسی ـ اجتماعی حج است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته ضرورت عبور از تفاوتها و مسائل تفرقهانگیز مخصوص حج نیست و در آیات متعدد قرآن بر وحدت و همدلی مسلمانان تأکید شده است.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه فریضه حج باید مشحون از نام مبارک حضرت ابراهیم و تعالیم آن پیامبر بزرگ باشد، برائت از دشمنان دین خدا را از جمله تعالیم ارزشمند ابراهیمی خواندند و گفتند: از ابتدای انقلاب، برائت یک رکن جاری در حج بوده است اما امسال و با توجه به حوادث عظیم و عجیب غزه که بیش از همیشه چهره خونآشام مجموعهی برخاسته از تمدن غربی را آشکار کرده است، حج امسال بهصورت ویژه حج برائت است.
حضرت آیتالله خامنهای حوادث کنونی غزه را شاخصی ماندگار برای تاریخ دانستند و افزودند: حملات وحشیانه سگ هار صهیونیستی از یک طرف و مقاومت و مظلومیت مردم غزه از طرف دیگر در تاریخ میماند و راه را به بشریت نشان میدهد که بازتاب شگفتانگیز و بیسابقه آن در جوامع غیرمسلمان و دانشگاههای آمریکا و بعضی کشورهای دیگر، از نشانههای این تاریخسازی و شاخصسازی است.
ایشان در تبیین وظیفه امت اسلامی در قبال فجایع غزه در فرصت حج ابراهیمی، به نمونههای متعدد قرآنی از سیره حضرت ابراهیم(ع) اشاره کردند و گفتند: ابراهیم(ع) جزو پیامبرانی است که دل رئوف و بسیار مهربانی دارد اما همین پیامبر الهی در مقابل دشمنان ظالم و ستیزهگر بهشدت اظهار برائت و بهصراحت اعلام دشمنی میکند.
رهبر انقلاب با اشاره به آیات قرآنی که دوستی با دشمنان ستمگر را هم کاملاً نهی میکند، رژیم صهیونیستی را مصداق کامل دشمنی با مسلمانان و آمریکا را همدست این رژیم خواندند و افزودند: اگر کمک آمریکا نبود آیا رژیم صهیونیستی قدرت و جرئت این رفتار وحشیانه با مردم مسلمان و زنان و کودکان را داشت؟
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: عامل قتل مسلمانان و آواره کردن آنها و پشتیبان آن، هر دو ظالم هستند و طبق صریح قرآن اگر کسی با آنها دست دوستی بدهد او نیز ظالم و ستمگر و مشمول لعنت خداوند است.
ایشان با توجه به شرایط کنونی جهان اسلام، رویکرد ابراهیمی به حج یعنی برائت آشکار در مقابل دشمنان را ضروریتر از همیشه خواندند و گفتند: بر این اساس حجاج ایرانی و غیرایرانی باید بتوانند منطق قرآنی در پشتیبانی از ملت فلسطین را به همه دنیای اسلام منتقل کنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته جمهوری اسلامی منتظر دیگران نمانده و نمیماند اما اگر دستهای قوی ملتها و دولتهای اسلامی به کمک و همراهی بیاید، حالت رقتبار ملت فلسطین ادامه پیدا نخواهد کرد.
ایشان با تشکر از خدمات و فعالیتهای بعثه و سازمان حج و سایر دستگاههای خدماترسان در برگزاری حج، خطاب به آنان تأکید کردند: برای آسایش حجاج ایرانی و انجام حج مبرور و مقبول بهگونهای برنامهریزی کنید که فاصله بین وضع موجود و مطلوب برطرف شود.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام و المسلمین سیدعبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی در سخنانی، شعار حج امسال را «حج؛ قرآنمحوری، همدلی و اقتدار امت اسلامی و دفاع از فلسطین مظلوم» خواند و گفت: حج ابراهیمی بستری برای تعلیم خودسازی و همچنین مبارزه با طواغیت بیرونی و دفاع از مظلومان است.
آقای سید عباس حسینی رئیس سازمان حج و زیارت نیز با اشاره به تشرف 87 هزار و 550 نفر زائر ایرانی به حج امسال، از برنامهها و فعالیتهای این سازمان در زمینه افزایش کیفیت خدمات بهداشتی، اسکان، تغذیه و حملونقل و همچنین راهاندازی عمره مفرده پس از 9 سال توقف و امکان بهرهمندی مشتاقان زیارت خانه خدا گزارش داد.
دو راهکار برای همنشینی با اهل بیت(ع)
عَنْ اِسْماعیلِ بنِ سَهْلٍ قال:
کَتَبْتُ اِلی اَبی جَعفرِالثّانی علیه السلام: عَلِّمِنی شَیْئا إذا أنَا قُلْتُهُ کُنْتُ مَعَکُمْ فِی الدُّنیا وَالآخِرةِ، قالَ: فَـکَتَبَ بِخَـطِّهِ أَعْـرِفْهُ: اَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ «إنّا أنزَلْناهُ» وَرَطِّبْ شَفَتَیْکَ بِالأسْتِغْفارِ
اسماعیل بن سهل گوید: خدمت امام جواد علیه السلام نوشتم، چیزی به من تعلیم فرما که اگر آن را بگویم (بخوانم) در دنیا و آخرت با شما باشم. حضرت به خط خود نوشت: سـوره «انا انزالناه» را زیـاد بخـوان و لبهایت به گفتن استغـفار « تـر » باشـد، (یعنی آنقدر استغفار کُنی که هیچگاه لبت خشک نشود).
ثواب الاعـمال، ص ۱۹۷
شناورسپاه از خط استوا عبورکرد/ اولین ماموریت در نیمکره جنوبی
ناو اقیانوسپیمای «شهید مهدوی» نیروی دریایی سپاه با عبور از مدار صفردرجه (خط استوا) وارد نیمکره جنوبی زمین شد.
این اولین ماموریت دوربُرد دریایی سپاه از لحاظ طی مسافت و نوع ماموریت است که به نام ناو شهید «نادر مهدوی» ثبت میشود.
ناو شهید مهدوی که در اسفند 1401 به نیروی دریایی سپاه الحاق شده، بیش از 2100 تُن وزن دارد، طول آن 240 متر و عرض آن 27 متر است.
این ناو انواع رادارهای پیشرفته نظیر رادار سهبعدی، سامانههای موشکی، سطح به سطح، سطح به هوا و سامانه سوم خرداد و سایر سامانههای مخابراتی پیشرفته را داراست و در نوع خود از جمله ناوهای خاص کشور محسوب میشود.
علاوه بر این، ناو شهید مهدوی اولین شناور ایرانی مجهز به موشکهای بالستیک دوربُرد است.
در بهمن ماه سال گذشته، خبر رسمی شلیک موشک بالستیک از روی این شناور منتشر شد و طبق تصاویری که نیروی دریایی سپاه منتشر کرد، 2 موشک بالستیک با برد تقریبی 1700 کیلومتر از داخل 2 کانتینر به سمت اهداف خود شلیک شدند.
به گفته سردار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه، بر روی این ناو، علاوه بر موشکهای بالستیک برد بلند، موشکهای کروز 750 کیلومتری و 2هزار کیلومتری با نام «قدر474» نیز نصب شده است.
سپاه پاسداران از اواخر دهه 80 شمسی و در پی تفکیک ماموریت نیروهای دریایی ارتش و سپاه، مسئول اصلی حراست از خلیج فارس و تنگه هرمز است اما در سالهای اخیر، مامور به حضور در آبهای اقیانوسی نیز شده است و برای این ماموریت، شناورهای مختلفی ازجمله همین ناو شهید مهدوی، رودکی و باقری (در آستانه الحاق) در اختیار دارد.
به گفته سردار تنگسیری، مهمترین ماموریت نیروی دریایی سپاه در آبهای دوردست، ایجاد و حفظ سیادت دریایی و تأمین امنیت خطوط کشتیرانی است.
چرا باید صابر باشیم؟
مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «صبر در روایات و کلام اساتید اخلاق همراه با بررسی مفاهیم، آثار، نتایج و اقسام آن» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
مؤمنین نشانه هایی دارند که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «صَبَروا اَیّاماً قَصیرة اَعْقَبَتْهُم راحَةٌ طَویلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحةٌ یَسِّرها لَهُم رَبُّهُم/ ایام کوتاهی در مشکلات و سختیها صبر می کنند نتیجه این صبر راحتی بسیار طولانی است چند صباحی بر مشکلات صبر می کنند در عوض راحتی طولانی نصیبشان شود این تجارتی پرسود است».
در قرآن هفتاد و دو بار کلمه صبر و مشتقات آن آمده است.
بعضی از بزرگان اخلاق گفتهاند: «الصبرُ ضدُ الجزع/ صبر ضد شکایت کردن است».
صبر کردن یعنی تحمل کردن، به این صورت که نباید شکایت و ناراحتی و بدبینی داشته باشد و حتی در زبان نباید شکایت از خدا کند یا چیزی بر خلاف رضای خدا بگوید. معنای دیگری که کردهاند این است که «هو اضطرابُها فیحبس لسانَه»، یعنی این که مضطرب نیست که بر خلاف رضای خدا حرف بزند.
المقدرُ کائن، پیشامد آمدنی است و نمی شود جلویش را بگیریم، پس تحمل کنیم و صابر باشیم. معنای دیگر این است که «مقاومةُ النفس عن الهوی»، یعنی تابع هوا و هوس خود نباشد که هر کاری خواست بکند.
بعضی از بزرگان اخلاق گفته اند که اگر در برابر مشکلات فقط زبان خود را کنترل کنی و در دل ناراضی باشی این مقام تائبین است، اگر زبان را کنترل کنی و راضی به رضای خدا باشی این مقام زاهدین است، اگر زبان را کنترل کنی و نه تنها قلباً راضی باشی بلکه خوشحال باشی که خدا این چنین برای تو رقم زد این درجه محبین است.

در این زمینه روایتی است که حضرت عیسی علی نبینا وآله علیه وعلیه السلام عرض کرد: پروردگارا آیا کسی در امت من هست که در مرتبه من باشد؟ ندا آمد بله پیرزنی در بیابان هست، حضرت رفت به سوی این پیرزن و دید در یک اتاق خرابه ای زندگی می کند که روی یک پلاس کهنه است و بدنش مریض و فرتوت و نابیناست و مشغول ذکر الحمدلله علی نعمائه و الشکر علی آلائه است. به معنی حمد و سپاس خدایی را سزاست که این همه نعمت به من داده است. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: السلام علیک یا أمة الله، پیرزن گفت: وعلیک السلام یا روح الله، حضرت فرمود: چه کسی مرا به تو معرفی کرد؟ پیرزن گفت: همان کسی که مرا به تو معرفی کرد، حضرت فرمود: بر کدام نعمت این چنین شکر می کنی؟ پیرزن گفت: خدا به قدری به من نعمت
داده است که به احدی نداده است، حضرت فرمود کدام نعمت؟ گفت: بدنی به من داده است که بر بلا صابر است و زبانی داده که شکر او را دائماً می کنم و قلبی داده که همیشه متوجه خداست.
بعضی اگر کمی درآمد کمتری نسبت به گذشته داشته باشند بی تابی و گلایه و شکایت از خدا و روزگار می کنند، کمی هم صبر کن چون خدا کسی را بدون رزق و روزی نمی گذارد، این همه خدا مخلوق دارد و روزی همه را هم می دهد، حضرت صادق علیهالسلام فرمودند: «مَن اُبْتُلیَ مِنَ اَلْمُؤْمِنینَ بِبَلاَءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ/ مومنینی که مبتلا به بلایی می شوند اگر صبر کنند خدا اجر هزار شهید برای او می نویسد».
صبر در روایات سه قسم است که خلاصه اش را بیان می کنم:
اول صبر بر مصائب: اگر در این جا صبر کند و لب به شکایت نگشاید در این صورت خداوند سیصد درجه در بهشت به او عنایت کند.
دوم صبر بر طاعت: مثلاً در ماه مبارک در هوای گرم روزه می گیرد و بر طاعت خدا علی رغم سختیها صابر است در این صورت خداوند در بهشت به او ششصد درجه عنایت کند.
سوم صبر بر شهوت جنسی: مثل جوانی که چشم خود را از دیدن نا محرم حفظ کند، وقتی در خیابان صحنهای شهوت انگیز وجود دارد سرش را پایین می اندازد در این صورت خدا هم حوری در بهشت به او تزویج خواهد کرد، غریزه جنسی خود را کنترل می کند و خداوند نهصد درجه در بهشت به او عنایت کند.
ثمره باور به امام زمان (عج)
باور به امام مهدی(عجلاللهفرجه) و در انتظار ایشان به سر بردن، مقاومت و مبارزه در برابر قدرتهای نامطلوب مستقر در دنیا را به دنبال دارد. در حقیقت این آموزه این امید را در درون انسان زنده میکند که با مقاومت میتوان وضعیت موجود را تغییر داد و به وضعیت مطلوب دست یافت.
موعودباوری در انسان شور سیاسی و دینی میدمد، تا در سایه انتظار استقرار حکومت جهانیِ مطلوب در آینده با حکومتهای نامطلوبِ مستقرّ در دنیا به مبارزه و مقاومت برخیزد. موعودباوران، وضعیت موجود و شرایط فعلی دنیا را نابسامان و از هم گسیخته ارزیابی میکنند و در انتظار وضعیت مطلوبی در آینده به سر میبرند، که به دست مبارک امام مهدی(عجلاللهفرجه) جهان سرشار از عدالت، صلح، امنیت و آسایش میشود.
اگر ملتها اعتماد به ایفای نقش در آینده را سرلوحه مدیریت عملکرد خود قرار دهند، حربه دشمنان و قدرتهای استکباری کارگر نخواهد بود.
انتظار ظهور موعود و تشکیل حکومت او در آینده، نوعی اعتراض علیه وضع موجود است که میتواند مقاومت و مبارزه در برابر قدرتهای مستکبر را به همراه داشته باشد. میشل فوکو، از نظریهپردازان انقلاب در جهان، در تحلیل چگونگی پیدایش انقلاب اسلامی ایران و مقاومت مردم در برابر قدرت مستقر، به خصوصیت موعودگرایی در جامعه شیعی اشاره کرد که باعث شد تودههای مومن و معترض، بسیج شوند و انقلابی را ایجاد کنند.[۱]
بنابراین باور به امام مهدی(عجلاللهفرجه) که روزی دنیا را به زیر پرچم توحید در میآورد و دین جهانگیر میشود، مومنان را در برابر دشمنان پایداری و استقامت میدهد. در حقیقت این امید را در انسان برمیانگیزد که با مقاومت میتوان به وضعیت مطلوب دست یافت.
پینوشت:
[۱]. میشل فوکو، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران: هرمس، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص ۲۹- ۴۲
۶ توصیه امام صادق (علیه السلام) به پیروان و مُحبّان
قالَ مولانا الامام جعفر بن محمد الصّـادِقُ علیهما السلام:
إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَ تَعـالی أَوجَبَ عَلَیْکُمْ حُبَّـنا وَ مُوالاتَنا وَ فَرَضَ عَلَیکُمْ طاعَتَنا.
ألا فَمَنْ کانَ مِنّا فَلْیَقتَدِ بِنا فَإنَّ مِن شَأنِنا: ألوَرَعُ وَالإجتِهادُ
و أداءُ الأمانَةِ إلَی البِرِّ وَالفاجِرِ وَ صِلَةُالرَّحِمِ وَ إقْراءُ الضَّیْفِ وَالعَفوُ عَنْ المُسی ءِ.
و مَنْ لَمْ یَقْتَدِ بِنا فَلَیسَ مِنّا.
حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمود:
خداوند محبت و ولایت و اطاعت ما را بر شما واجب کرده است؛
پس هر کس از ماست، به ما اقتداء کند. روش و منش ما اینهاست:
تقوا، تلاش و کوشش، ادای امانتِ نیکوکار و گنهکار،
و صله رحم و گرامی داشت میهمان و گذشت از خطاکار.
و کسی که از ما پیروی نکند از ما نیست.
الاختـصاص: ۲۴۱
تحلیل جامع زندگانی ۶۵ ساله امام صادق علیهالسلام
۱- «اختصاصات امام صادق علیه السلام»
هرچند ذوات معصومین علیهم السلام «کلهم من نور واحد» اند، ولی به دلیل موقعیت ها هریک از معصومین علیهم السلام اختصاصاتی دارند که معصومین دیگر آن را ندارند، از همین رو امام صادق علیه السلام نیز دارای اختصاصی است که این اختصات در امامان پیشین و امامان بعدی وجود ندارد.
نخستین از اختصاصات امام صادق علیه السلام «نقطه اتصال تشیع و تسنن» است، چرا که که مادرش «ام فروه» است، همین موجب شده است امام صادق همانگونه که ازطرف پدر «امام باقر علیه السلام» نسبش به امام علی علیه السلام می رسد، از طرف مادرش «ام فروه» نیز نسبش به ابوبکر برسد، چرا که مادر امام صادق علیه السلام هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، نسبش به ابوبکر می رسد؛ زیرا که مادر امام صادق(علیه السلام) دختر قاسم و قاسم پسر محمد و محمد پسر ابوبکر است. و همچنین مادر ام فروه اسماء دختر عبدالرحمن و عبدالرحمن هم پسر ابوبکر بوده است. ازهمین رو که شیعیان به وجود آن حضرت به دلیل انتساب به امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها افتخار می کنند و امام را ازخود می دانند، و اهل سنت نیز به دلیل انتساب آن حضرت به ابوبکر به وجود امام صادق علیه السلام افتخار می کنند.
ولی نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است اینکه در بعضی از منابع آمده است که امام صادق علیه السلام فرمودند «ان ابابکر ولدنی مرتین»؛ (الملل والنحل، ج۱، ص۱۹۴) من از ابوبکر دو بار متولد شدم» و به این افتخار می کرد، به دلایل مختلف صحیح نیست چراکه:
اولا:
گر چه نسب امام از طرف مادر به ابوبکر بر می گردد؛ ولی این روایت را که امام صادق(علیه السلام) بر آن افتخار می کرد را هیچیک از علمای شیعه صحیح ندانسته اند و تنها مرحوم ابو الفتح اربلی در کتاب کشف الغمه آن را از یک عالم سنی نقل کرده که باز مرحوم تستری آن را کذب دانسته است.(کشف الغمة: ج۲، ص ۳۷۴؛ الصوارم المهرقة، نور الله التستری، ص ۲۴۱ و ۲۴۲.)
ثانیا:
حافظ عبد العزیز جنابذی که گفته: قال ابو عبدالله جعفر بن محمد: «لقد ولدنی ابوبکر مرتین»؛ (ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده). متوفای ۶۱۱ است و امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسیده است. چطور به صورت مستقیم این حرف را به امام نسبت می دهد در حالی که بین او و امام ۴۶۳ سال فاصله وجود دارد. لذا روایت مرسله می شود و روایت مرسل ارزشی برای استدلال ندارد.(شذرات الذهب، ج ۵، ص ۴۶.)
ثالثا:
در اینکه ام فروه مادر امام صادق(علیه السلام) بوده و از زنان پاکدامن و باعظمت و عفیف و نوه محمد بن ابی بکر بوده است، و اینکه خود محمد نیز از شیعیان مخلص علی(علیه السلام) بوده هیچ شکی نیست؛ ولی این تنها از جهت بیان نسب فامیلی است و هیچ فضلیتی را برای ابوبکر ثابت نمی کند.
رابعا:
این روایت هم از نظر شیعیان بی ارزش است و همچنین بر طبق قواعد رجالی اهل سنت نیز بی اعتبار شناخته شده است. چرا که در سلسله سند این روایت چندین راوی مجهول از قبیل: أبو البرکات ،عبد الصمد بن علی، احمد بن محمد بن إسماعیل الآدمی و حفص بن غیاث وجود دارد که علمای اهل سنت آنان را مجهول دانسته اند.(تهذیب الکمال، المزی، ج ۵، ص ۸۱-۸۲.،خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص ۴۶؛ ذهبی، تاریخ اسلام، ج ۴۴، ص ۲۸۷ و صفدی در الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۲۸۶؛ مستدرکات علم الرجال، ج۴، ص۴۴۵، شماره ۷۹۰۹.)
خامسا :
چگونه می توان پذیرفت امام صادق(علیه السلام) به کسی که مادرش صدیقه طاهره را غضبناک کرده و همچنین جدش امیرالمومنین علی(علیه السلام) او را خائن و دروغگو می دانسته است، افتخار کرده است بعضی از ظلم هایی که ابوبکر به آن اعتراف کرد این است که آخر عمرش گفت: ما خشم فاطمه را فراهم کردیم، خانه علی و فاطمه را گشودیم و.... (تاریخ الطبری، ترجمه: ج ۴، ص۱۵۷۲؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه، ج ۲، ص۱۷).
سادسا:
برفرض صحت و مستند بودن این گزارش، از این روایت هیچگونه بیان فضیلتی استفاده نمی شود بلکه امام علیه السلام صرفا در مقام بیان نسب خویش هستند که مادرش از دو جهت نسبش به ابوبکر می رسد.
دومین از اختصاصات امام صادق علیه السلام که در زمان هیچ یک از ائمه نبوده است ظهور و بروز فتنه فکری «موعودگرایی» و «ادعای مهدویت» است، چرا که عبدالله محض فرزندحسن مثنی بر این باور بودند که محمد نفس زکیه همان مهدی است، دلیل این ادعا که نفس زکیه مهدی موعود است حدیث ازپیامبر اکرم بود: «المهدی من ولدی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی: مهدی از فرزندان من است نام او چون نام من و نام پدر او چون نام پدر من است.» و چون محمد نفس زکیه همنام با آن حضرت بود و همچنین «بین دو کتف او خال بزرگ سیاهی» بود عقیده داشتند که او مهدی اهل بیت(علیهم السلام) است و میگفتند که همان مهدی موعود است که مالک شرق و غرب عالم میشود، امام صادق علیه السلام نه تنها بیعت نکرد بلکه خطاب به عبدالله محض فرمود: این کار را نکنید. «فانّ هذا الامر لم یات بعدُ ان کنتَ تری انّ ابنک هذه هو المهدی فلیس به... یعنی: مساله مهدی که پیامبر خبرش را داده وقتش الان نیست و با جملهای زیبا و با صراحت موضع خودش را مشخص کرد که «ان کنت ان تخرجه غضبا لله ولیامر بالمعروف و نهی عن المنکر فانّا و الله لا نَدعُک فانت شیخنا و نبایع اِبنَک فی الامر. یعنی: اگر شما میخواهید به نام مهدی این امت با محمّد بیعت کنید من بیعت نمیکنم چون این شخص مهدی نیست و الان هم وقت ظهور نرسیده ولی اگر قیام شما جنبه امر به معروف و نهی از منکر دارد من حاضرم بیعت کنم».
عبدالله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته، و آنچه می گویی از روی حسدی است که به پسرم داری، جعفر گفت: به خدا آنچه گفتم از حسد نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش و دست بر دوش ابو العباس نهاد، سپس دست بر دوش عبد الله بن حسن زد و گفت آری بخدا (خلافت) از آن تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد. پس برخاست و بر دست عبد العزیز پسر عمران تکیه کرد و گفت: آن را که ردای زرد پوشیده دیدی؟ (مقصودش ابو جعفر بود) -آری! -به خدا او آنان را می کشد. -محمد را؟ -بلی!من به خود گفتم پروردگار چنین چیزی بدو نگفته، بلکه حسد او را واداشته است این سخن را بگوید. ولی به خدا سوگند، نمردم تا دیدم منصور هر دو را کشت. :ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق،ص ۱۸۵،۱۸۶الارشاد، ج۲، ص۱۹۲، ۱۹۱»
سومین اختصاصات امام صادق علیه السلام نهادینه کردن و رسمیت پیدا کردن مذهب تشیع با نام آن حضرت بنام «مذهب جعفری» است، به این معنا هر چند مذهب تشیع درسال سوم بعثت و با نزول آیه ۲۱۴ سوره شعراء «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» پیامبر گرامی اسلام پایه فکری و حتی نام تشیع را بنا گذاشت، ولی در زمان امام صادق (ع) به علت درگیری های بنی امیه و بنی عباس بر سر تصرف خلافت بوجود آمد و این زمان دقیقا مصادف شده بود با زمان امامت امام ششم ( ۱۱۴ تا ۱۴۸ زمان امامت امام ششم و سال ۱۳۲ سال انقراض سلسله اموی بوده است).
امام از این دو فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برای تبلیغ مذهب تشیع و بیان احکام فقهی اسلام را با تشکیل کلاس های درس که تعداد دانشجویان ایشان را در مدت امامتشان بالغ بر ۴۰۰۰ نفر می دانند اقدام نمودند و حتی دو نفر از رؤسای مذاهب اهل تسنن یعنی ابو حنیفه و مالک بن انس در نزد ایشان درس می خواندند و شافعی و احمدبن حنبل هم از شاگردان شاگردان ایشان محسوب می شوند .
لذا با توجه به مطالب فوق و اوج گسترش معارف اسلامی و فقه و احکام اسلام بخصوص شیعه در زمان حضرت امام صادق (ع)، مذهب شیعه از آن زمان به بعد به عنوان مذهب جعفری نامیده شد.
چهارمین اختصاصات امام صادق علیه السلام، بروز و ظهور گسترده فتنه فکری غلو و «غلات» است، به این معنا هرچند در زمان ائمه دیگر تفکر و اندیشه «غلات» وجود داشته است، ولی در عصر امام صادق (ع) غلوّ و غلات، رشد چشم گیری پیدا کرد. این مسئله، هم موجب زیر سؤال بردن جای گاه اهل بیت می گردید و هم مردم را در تشخیص شیعیان واقعی از غیر آن دچار مشکل می کرد، زیرا عقاید غلات با معارف اهل بیت هم سویی نداشت، رفتار آنان نیز با رفتار شیعیان واقعی، متضاد بود. از این رو امام صادق (ع) در کنار فعالیت های علمی دیگر، با غلات و غلوّگرایی مبارزه نمود، زیرا هرگونه ارتباط و مراوده با غلات، اثرات سوء اعتقادی و اجتماعی... در پی داشت. به همین دلیل و برای حفظ شیعه اصیل و نهادینه کردن آن لازم بود امام صادق(ع) با آنها مبارزه آشکاری را شروع کند و افکار و نظریات باطلشان را از ساحت شیعه دور کند، چرا که در غیر این صورت اثری از شیعه واقعی باقی نمی ماند و این مذهب بازیچه دست بوالهوسانی می شد که با تأثّر از فرهنگ های مسیحی - یهودی، چهره ای دیگر از شیعه ارائه می دادند.
از همین رو امام صادق علیه السلام درنفی غلات و دور کردن تشیع از الوده شدن به این مرام فاسد چند گام برداشت:
گام اول
امام صادق علیه السلام عقائد و باور غلط «غلات» را که حضرت را «اله یانبی» می پنداشتند به شدت رد و نفی کردند و امام(علیه السّلام) کوشید تا با تکفیر غلات، آنان را از جامعه مسلمین طرد کرده و حوزه فکری شیعه را از آلودگی های آنان به طور کامل رهایی بخشد.
از همین رو فرمودند: «مَنْ قَالَ إِنَّا أَنْبِیَاءٌ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ مَنْ شَکَّ فِی ذَلِکَ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ» (اختیار معرفة الرجال، ۱۳۰)؛کسی که بگوید ما نبی هستیم، لعنت خدا بر او باد، کسی که در این امر تردید کند بر او هم لعنت خدا باد)،وازاینکه برخی از غالیان لفظ «اله» را با «امام(علیه السّلام)» یکی گرفته در تأویل آیه: «هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ» اظهار میکردند که مقصود از اِلهِ زمین، همان امام(علیه السّلام) است. امام صادق(علیه السّلام) آنها را بدتر از مجوس و یهود و نصارا و مشرکین دانستند.(همان، ص ۳۰)
و چون غلات جنبه «الوهیت» را به امامان نسبت می دادند. آن حضرت می فرمود: «لَعَنَ اللهُ مَنْ قَالَ فِینَا مَا لَانَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا وَ لَعَنَ اللّهُ مَنْ أَزَالَنَا عَنِ الْعُبُودِیَّةِ لِلّهِ، اَلَّذِی خَلَقَنَا وَ إِلَیْهِ مَآبَنَا وَ مَعَادَنَا وَ بِیَدِهِ نَوَاصِینَا»(همان، ص۳۰۲)؛ (لعنت خداوند بر کسی که چیزی در حق ما بگوید که ما خود نگفته ایم، لعنت خداوند بر کسی که ما را از عبودیت برای خدایی که ما را خلق کرده و بازگشت ما به سوی او و سرنوشت ما در ید قدرت اوست، جدا سازد). همچنین در روایت دیگری آمده که حضرت فرمودند: «لَعَنَ اللّهُ الْمُفَوِّضَةَ(۱۴)
فَإِنَّهُمْ صَغَّرُوا عِصْیَانَ اللهِ وَ کَفَرُوا بِهِ وَ أَشْرَکُوا وَ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فِرَاراً مِنْ إِقَامَةِ الْفَرِائِضِ وَ أَدَاءِ الْحُقُوقِ»(علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۷)؛ (خداوند مفوضه را لعنت کند. آنها عصیان .
گام دوم
برای آن که شیعیان بتوانند قدرت نقد احادیث متعارض را، که بسیاری از آنها ساخته غالیان بود، پیدا کنند، امام علیه السلام قرآن را به عنوان ملاک معین کردند. از جمله فرمودند: «لَاتَقْبَلُوا عَلَیْنَا حَدِیثاً اِلَّا مَا وَافَقَ الْقُرْآنَ وَ السُّنَّةَ أَوْ تَجِدُونَ مَعَهُ شَاهِداً مِنْ أَحَادِیثِنَا الْمُتَقَدِّمَةِ؛ فَإِنَّ الْمُغَیْرَةَ بْنَ سَعِیدٍ لَعَنَهُ اللهُ دَسَّ فِی کُتُبِ أَبِی أَحَادِیثَ لَمْ یُحَدِّثْ بِهَا أَبِی؛ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ لَاتَقْبَلُوا عَلَیْنَا مَا خَالَفَ قُوْلَ رَبِّنَا تَعَالَی وَ سُنَّةَ نَبِیّنَا(صلّی اللّه علیه و آله) فَإِنَّا إِذَا حَدَّثَنَا قُلْنَا: قَالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ»(مناقب لامام امیر المومنین بن علیه السلام، لسلیمان کوفی، ج۲، ص۲۲۴)؛ (آنچه را که از ما روایت می کنند جز آن که موافق قول خدا و رسول بوده و یا شاهدی از سخنان پیشین ما بر آنها داشته باشید نپذیرید. مغیرة بن سعید که خداوند او را لعنت کند، در کتب پدرم احادیثی را وارد کرد که هرگز از پدرم نبود. از خداوند بترسید و آنچه را که از ما نقل کرده و مخالف قول خدا و پیامبر ماست نپذیرید. ما وقتی حدیثی نقل می کنیم و می گوییم: خداوند یا رسول او فرموده است).
امام(علیه السّلام) برای طرد غلات از جامعه شیعه، عقاید آنان را مورد انکار قرار داده و با میزان قرار دادن «کتاب الله» برای سنجش نقل ها و گفته های خود، از شیعیان می خواست ادعاهای نادرست غلات را نپذیرند. بنا به نقل «شهرستانی»، «سدیر صیرفی» نزد امام(علیه السّلام) آمد و گفت: جانم به فدای تو باد! شیعیانِ شما درباره شما اختلاف کرده اند، بعضی اظهار می کنند که در گوش شما سخن گفته می شود؛ بعضی گویند به شما وحی می شود؛ بعضی گویند به قلب شما الهام می شود؛ بعضی گویند در خواب می بینید؛ بعضی گویند به کتب آباء خویش فتوا می دهید. کدام یک را باید اخذ نمود؟ امام(علیه السّلام) فرمود: «لَاتَأْخُذُ بِشَیْءٍ مِمَّا یَقُولُونَ، نَحْنُ حُجَّةُ اللّهِ وَ أُمَنَاءُهُ عَلَی خَلْقِهِ، حَلَالُنَا مِنْ کِتَابِ اللهِ وَ حَرَامُنَا مِنْهُ»(مجله تراثنا، شماره، ۱۲،ص۱۸)؛ (آنچه را که گفته شده رها کن، ما حجّت خداوند و امین او بر خلق او هستیم، حرام و حلال ما از کتاب خداوند است). این روایت نشان می دهد که به سبب القائات نادرست غالیان، این تصوّر برای برخی پیش آمده که آیا به راستی ائمه(علیهم السّلام) دین جدیدی آورده و وحی تازهای به آنان می شود یا مسأله به گونه دیگری است؟ امام(علیه السّلام) با تأکید بر این که آنان هر چه دارند همان مطالب کتاب الله است از شیعیان می خواستند تا از پیروی و پذیرش این عقاید نادرست خودداری کنند با این حرکت صحیح امام صادق(علیه السّلام)بود شیعیان اصیل ازفتنه فکری غلوّ رهایی یافتند.
گام سوم
امام صادق(علیه السّلام) شیعیان به ویژه جوانان را از نشست و برخاست با هر اهل بدعتی، بر حذر می داشت: «وَ احْذَرْ مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْبِدَعِ فَإِنَّهَا تُنْبِتُ فِی الْقَلْبِ کُفْراً وَ ضَلَالاً مُبِیناً»(مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۱۵)؛ (از همنشینی با اهل بدعت پرهیز کن؛ زیرا باعث رشد و نموّ کفر و گمراهی آشکار در قلب می شود).
امام(علیه السّلام) نسبت به جوانان شیعه حساسیت زیادتری داشته و می فرمودند: «اُحْذُرُوا عَلَی شَبَابِکُمْ الْغُلَاةَ لَایُفْسِدُوهُمُ الْغُلَاةُ شَرُّ خَلْقِ اللهِ، یُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللهِ وَ یُدَعُّونَ الرُّبُوبِیَّةَ لِعِبَادِ اللهِ»(امالی طوسی، ج۲، ص۲۴۶) ؛ (درباره جوانان خویش از این که غلاة آنان را فاسد کنند بترسید،غلاة بدترین دشمنان خدا هستند، عظمت خدا را کوچک کرده و برای بندگان خداوند ادعای ربوبیت می کنند)
گام چهارم
حکم قتل غلات را به دلیل ارتداد وانکار بدیهیات دین که نفی «توحید ونبوت» بود، در ملاقات «عیسی الحجرانی» صادرکردند، چرا که راوی می گوید«: نزد جعفر بن محمد الصادق(علیهما السّلام) آمده، پرسیدم: آیا آنچه را از این قوم شنیدم باز گویم؟ امام(علیه السّلام) فرمود: بگو. گفتم: «فَإِنَّ طَائِفَةً مِنْهُمْ عَبَدُوکَ وَ اتَّخَذُوکَ إِلَهاً مِنْ دُونِ اللهِ وَ طَائِفَةً أُخْرَی وَالَوْا لَکَ النُّبُوُّةَ وَ ...»؛ (دستهای از اینان تو را عبادت می کنند و تو را الهی جز اللّه می دانند؛ دستهای دیگر تو را در حد نبوّت بالا می برند ...). امام(علیه السّلام) آن قدر گریه کرد که محاسنش از قطرات اشک پر شد، آنگاه فرمود: «إِنْ أَمْکَنَنِیَ اللّهُ مِنْ هَؤُلَاءِ فَلَمْ أَسْفَکْ دِمَائَهُ سَفَّکَ اللهُ دَمَ وُلْدِی عَلَی یَدِی :اگر خداوند مرا بر آنان مسلط کرد و خون آنان را نریختم، خداوند خون فرزندم را به دستم بریزد:تاریخ جرجان، ص۳۲۲و۳۲۳»
چهارمین اختصاصات امام صادق علیه السلام شکل گیری «حکومت نفاق، تزویر ودوریی عباسیان»درعصر امام علیه السلام بوده است،چراکه حکومت اموی ومروانی هرچند باطل محض بودند ولی کفر عریان بودند مقابله باانان هرچند سخت وهزینه بربود ولی به مراتب آسانتر ازحکومت عباسیان بود، جراکه حکومت بنی العباس یک پارچه نفاق ودوریی بوده است که توانست خواصی چون بنی الحسن«عبدالله محض، محمد نفس زکیه»را پیاده نظام خود کند، رویا رویی باچنین جریانی که«پیچیده فکر» و«پیجیده عمل» می کرد، آنچنان سخت ودشوار بود که کاررا برامام صادق علیه السلام ازبرخورد نظامی به مراتب سخت وسختر می نمود چراکه:
اولا
بنی العباس به درستی دریافته بودند که آنان در کنار بنی الحسین چون امام صادق علیه السلام، وبنی االحسن چون عبدالله محض ومحمد نفس زکیه هیج وجهه واعتبار ومنزلتی بین مردم ندارنددرصورت قیام ازپشتبانی مردمی برخوردارنیستند، ازهمین روازراه نفاق وارد شدند وخودشان را پشت بنی الحسن پنهان کردند فتنه مهدویت را به راه انداختتندومحمد نفس زکیه را به عنوان مهدی موعود ومنجی در بسیج کردن شیعه وسنی جلو انداختند، ازهمین رو ابو الفرج اصفهانی از عمیر بن فضل خثعمی روایت کرده است:«روزی ابوجعفر منصور را دیدم در انتظار برون آمدن کسی بود که بعدا دانستم محمد بن عبدالله بن حسن است'،چون از خانه برون آمد،ابو جعفر برجست و ردای او را گرفت تا سوار اسب شد،آن گاه جامه های او را بر زین اسب مرتب ساخت، من ابوجعفررا می شناختم اما محمد را نه. از او پرسیدم: این که بود که او را چنین حرمت نهادی و رکاب او را گرفتی و جامه هایش را مرتب کردی؟ او را نمی شناسی؟ نه او محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن، مهدی ما اهل بیت است.:مقاتل الطالبین،ص۲۳۹»
همچنین شیخ مفید دراینکه بنی العباس به ویژه منصور دوانیقی چه نقش پررنگی درمهدویت«محمد نفس زکیه»داشته از عیسی بن عبدالله چگونگی بیعت کردن گروهی از بنی هاشم را با محمد بن عبدالله این چنین روایت می کند: «تنی چند از بنی هاشم که ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس،صالح بن علی،ابو جعفر منصور،عبدالله بن حسن،پسران او، محمد و ابراهیم و محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان میان آنان بودند در ابواءگرد آمدند.صالح گفت:می دانید مردم دیده به شما دوخته اند، خدا خواسته است امروزدر این مجلس فراهم آیید.اکنون با یکی از خودتان بیعت کنید و بر آن پایدار مانید تا خدا گشایشی دهد، عبدالله بن حسن پس از سپاس خدا گفت: می دانید پسرم (محمد) مهدی است. با او بیعت کنیم. ابوجعفر (منصور) گفت: چرا خود را فریب می دهید. مردم به هیچ کس چون این جوان چشم ندوخته اند و چون دعوت او دعوت کسی را پاسخ نمی گویند. حاضران گفتند راست گفتی.این را می دانیم و همگی با محمد بیعت کردند:مقاتل الطالبین،ص۲۳۹».
ثانیا
بنی العباس می دانستندکه اگر بخواهند باانتساب به عباس عموی پیغمبر و اینکه از نوادگان وی هستند قیام کنند مورد اقبال مردم قرار نمی گیرند، شعار قیامشان را «الرضی مدن آل محمد» قرار دادند و قیامشان تحت عنوان اینکه می خواهیم خلافت را به خاندان پیامبر برگردانیم اغاز کردند توانستند بسج عمومی نمایند و تا سقوط حکومت مروانیان پیش روند از همین رو درگزارش آمده است: «اینان رنگ پرچم و لباس خود را به اعتبار اینکه پرچم پیامبر سیاه بود، یا به نشانی عزای خاندان پیامبر سیاه قرار دادند: الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۶۲»
ثالثا
برای اینکه مردم را اغوا ءکرده باشند ادعا می کردند کتابی دراختیار دارند که به صور ت رمز حکومت آنان را پیش بینی کرده است، چراکه دراین کتاب آمده است: «ان(ع) ابن(ع) سییقتل (م) ابن (م) وان را اینگونه تاویل می کردند مقصود عین اول«عبدالله بن علی بن عبدالله بن عباس» سر شاخه حکومت عباسیان ودو میم «مروان بن محمدبن مروان» است که به دست عبد الله بن عباس کشته می شود وحکومت عباسی تشکیل می گردد: الامام الصادق والمذاهب الاربعه،ج۲، ص ۳۰۹» بنی العباس که مثلت سه برادر «ابراهیم امام، سفاح، منصور» بدند رهبری قیام را بعهده گرفته و باچنین شگرد های مزورانه قیام برعلیه حکومت مروانیان را آغاز کردند، تا تشکیل حکومت بنی العباس وحذف عبدالله محض و فرزندش محمد نفس زکیه که دیر متوجه هدف پنهانی آنان شده بودند پیش رفتند، تنها امام صادق علیه السلام بود که نیت آنان راخوانده بود وباانان همراهی نکرد، وتوانست شیعه را از این بحران سیاسی پیجیده عبور دهد وآنان راه هزینه وخرج این دسته از مزوران و افراد دو رو نکند.
*******
۲_ «خصائص اسوه ای امام صادق علیه السلام»
امام صادق علیه السلام به عنوان امام و پیشوا دارای خصائص اسوه ای اند، که هریک ازاین خصیصه می تواند الگوی برای دلدادگان آن حضرت باشد ازهمین روبرخی از این خصیصه آورده می شود تاشاید به برکت وجود آن حضرت توفیق الگو گیری را پیداکنیم ودر رفتار عملی خود نهادینه و مهندسی نماییم:
یکم؛«عبادت عارفانه و بندگی خالصانه»
امام صادق علیه السلام همانند پدران بزرگوارش از جهت عبودیت و خشوع و ذکر و دعا و نماز، سرآمد همه عارفان وسالکان، ودر مرتبه اعلای انسانیت و برترین مردم عصر خویش بود.از باب نمونه به برخی از آنها اشاره میشود.
۱- روایت شده که امام صادق علیه السلام در حال نماز، به تلاوت قرآن مشغول بود که از حال عادی خارج شد، هنگامی که به هوش آمد علت این حال را از او پرسیدند، فرمود: «آیاتی از قرآن را آن قدر تکرار کردم که گویا آنها را به طور شفاهی از خدای متعال یا جبرئیل میشنیدم.»( بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۵۸.)
۲- ابان بن تغلب گفته است: «بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدم در حالی که مشغول نماز بود، اذکار رکوع و سجده آن جناب را شمارش کردم، شصت مرتبه تسبیح گفت.»(همان، ج ۴۷، ص ۵۰.)
۳- حمزة بن حمران و حسن بن زیاد گفتند: بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدیم در حالی که با جمعیتی مشغول نماز عصر بود. ذکر«سبحان ربّی العظیم و بحمده»را ۳۳ یا ۳۴ مرتبه در رکوع و سجده تکرار کرد.(همان)
۴- یحیی بن علاء گفته است: «امام صادق علیه السلام شب بیست و سوم ماه رمضان، سخت بیمار و بستری بود. دستور داد بستر او را به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند و تا صبح مشغول عبادت بود.»(همان، ص۵۳)
۵- ابن تغلب گفته است: «در سفر، بین مدینه و مکه، در خدمت امام صادق علیه السلام بودم. هنگامی که به حرم رسید پیاده شد، غسل کرد، کفشهای خود را به دست گرفت و با پای برهنه داخل حرم شد.»(همان، ص۵۴)
۶- حفض بن بختری از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: دوران جوانی، در عبادت، بسیار جدّیّت میکردم، پدرم فرمود: «پسرم! در عبادت، خودت را به سختی نینداز، زیرا خدای متعال وقتی بندهاش را دوست داشت، اعمال کم او را نیز قبول میکند.»(همان)
۷- معاویة بن وهب گفته است: با حضرت صادق علیه السلام به سوی بازار مدینه میرفتیم، سوار بر الاغ بود. نزدیک بازار رسیدیم، حضرت از حیوان سواری خود پیاده شد و به سجده افتاد، سجدهاش طولانی شد. هنگامی که سر از سجده برداشت، عرض کردم: «از مرکب خود پیاده شدید و سجده کردید؟» فرمود: «یکی از نعمتهای خدا به یادم افتاد، به همین جهت برای شکر خدا سجده کردم.» عرض کردم: «در نزدیک بازار که مردم رفت و آمد دارند؟» فرمود: «کسی مرا ندید.»«. همان، ص ۲۱»
۸- مالک بن انس گفته است: «مدتی خدمت جعفر بن محمد رفت و آمد داشتم. او را جز در یکی از این سه حال ندیدم، یا در حال نماز بود یا روزهدار بود یا در حال قرائت قرآن کریم. در حال نقل حدیث همیشه با وضو بود.»(. تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۱۰۴ و مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص)
۹- مالک بن انس گفت: در یک سفر حج، خدمت امام صادق علیه السلام بودم. در میقات، حیوان سواری خود را نگه داشت تا محرم شود، ولی هر چه میخواست لبّیک بگوید، نمیتوانست. صدا در دهانش قطع میشد. به گونهای که نزدیک بود از روی مرکب سقوط کند. عرض کردم: «یا بن رسولاللّه! چرا تلبیه نمیگویی؟» فرمود: چه گونه لبّیک بگویم، در حالی که امکان دارد خدای متعال بگوید:
«لا لبّیک و لا سعدیک»؟(. مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۴۲)
دوم «کار و تلاش و دستگیری از مستمندان»
امام صادق (علیهالسّلام) نهتنها دیگر ان را دعوت به کاروتلاش میکرد، بلکه خود نیز با وجود مـجالس درس و مناظرات درروزهای داغ تابستان،در مزرعهاش کارمیکرد.یکی از یاران حضرت میگوید:آن حضرت را در باغش دیـدم،پیراهن زبروخشن بـر تن و بـیل در دست،باغ را آبیاری میکرد و عرق ازسر و صورتش می ریخت،گفتم:اجازه دهید من کار کنم.فرمود:من کسی را دارم که این کارها را بکند ولی دوست دارم مرد در راه بهدست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیندوخداوند بـبیند که من در پی روزی حلال هستم.(بحارالانوار،ج۴۷،ص۵۷.)
حضرت در تجارت نیز چنین بود و بر رضایت خداوند تاکید داشت لذا وقتی کار پرداز اوکه با سرمایه امام برای تجارت به مصر رفت و با سودی کلان برگشت، امام از او پرسید:این هـمه سـودرا چگونه بهدست آوردهای؟او گفت:چون مردم نیازمند کالای ما بودند،ما هم به قیمت گزاف فرو ختیم.امام فرمود:سبحان الله! علیه مسلمانان همپیمان شدید که کالایتان را جزدر برابرهردینارسرمایه یک دینارسود نفروشید!امام اصل سرمایه را برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود:ای مصادف! چکاچک شمشیرها ازکسب روزی حلال آسانتر است(وسایل الشیعه، ج۶، ص۱۶۰-۱۴۱.)،(سبحان الله تحلفون علی قوم ا لا تبیعونهم الابربح الدیـنار دیـنارا..ثم قال:یا مصادف! مجالدهالسیوف اهونمن طلب الحلال.)
حقیقت این است که امام علیه السلا م در نهایت علاقه به کارو تلاش،هر گز فریفته درخشش درهم و دینار نـمیشد و مـیدانست که بهترین کار از نظر خداوند تقسیم دارایی خود با نیازمندان است،حقیقتی که ما هرگز از عمق جان بدان ایمان عملی نداشته و نداریم.امام خود درباره باغش می فرمود:وقتی خرماها میرسد،می گو یم دیـوارهارا بـشکافند تا مردم وارد شوندوبخورند،هـمچنین می گویم ده ظـرف خرما که برسرهریک ده نفر بتوانندبنشینند،آماده سازندتا وقتی ده نفرخوردند،ده نفردیگر بیایند و هریک،یک مدخرما بخورند.انگاه مـیخواهم بـرای تـمام همسا یگان باغ (پیرمرد،پیرزن،مریض،کودک وهر کس دیـگر کـه توان آمدن به باغ را نداشته)یک مد خرما ببرند.پس مزد باغبان و کارگران را میدهم و باقی مانده محصول را به مدینه آورده بین نـیازمندان تـقسیم مـیکنم ود ست آخراز محصول چهارهزار دیناری، چهارصددرهم برایم میماند(بحار الانوا،ج۴۷،ص۵۹)
سوم: «پارسایی و سادهزیستی»
از خصیصه های اسوه ای امام صادق علیه السلام «پارسایی،زهد و ساده زیستی» است که با وجود فراهم بودن امکانات به حداقل قانع بود از همین رو همانند مردم معمولی لباس میپوشید و در زندگی رعایت اقتصاد را میکرد میفرمود: بهترین لباس در هـر زمان، لبـاس مـعمول همان زمان است.
لذا گاه لباس نو و گاه لباس وصلهداربر تن میکرد،لذا وقتی سفیان ثوری به وی اعتراض میکردکه:پدرت علی لباسی چنین گرانبهای نمیپوشید، فرمود: زمان علی (علیهالسّلام)زمان فقر و اکنون زمان غـنا و فـراوانی اسـت و پوشیدن آن لباس در این زمان،لباس شهرت است و حرام،پس آستین خودرا بالا زد و لبـاس زیـر را کـه خشن بود، نشان داد و فرمود:لباس زیررا برای خدا و لباس نورا برای شما پوشیدهام.( اعیان الشیعه،ج۷،ص۲۶۶)
با این هـمه حضرت همگام و همسان با مردم بود و اجازه نمیداد،امتیازی برای وی و خانوادهاش در نظر گرفته شـودوایـن ویژگی هنگام بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر بروز مییافت.ازجمله درسالی که گندم در مدینه نایاب شـد،دستور داد گندمهای موجود در خانه را بفروشند و از همان،نان مخلوط از آرد جو و گندم که خوراک بقیه مردم بـود، تـهیه کنندوفرمود:«فان الله یعلم انی واجدان اطعمهم الحنطه علی وجهها ولکنی احب ان یرانی الله قـد احـسنت تقدیر المعیشه:اعـیان الشیعه ،ج۱،ص۵۹) خدا میداند که میتوانم به بهترین صورت نان گندم خانوادهام را تهیه کنم؛اما دوسـت دارم خـداوندمرا در حال برنامهریزی صحیح زندگی ببیند.»
چهارم: «شجاعت و صلابت درمقابل طاغوتیان»
هرچندامام صادق علیه السلام در برابرمردم «متواضع» بود ولی در برابر ستمگران از هـر طایفه و رتبه ای با «صلابت و شجاعت» بود و با قدرت در برابر آنان میایستاد و این شهامت را داشت که سخن حق را به زبان آورده و اقدام حقطلبانه را انجام دهـد، هـر چند بـا عکسالعمل تندی روبهرو شود، لذا وقتی منصور از او پرسید: «یـاابا عـبدالله لم خـلق الله الذباب، فقال: لیذل به الجبابره؛ چرا خداوند مگس را خلق کرد؟» فـرمود: تـا جباران را خوار کند. و به این ترتیب منصور را متوجه قدرت الهی کرد (تهذیب الکمال،ج۱،ص۹۵.)
و آنگاه که فرماندار مدینه در حضور بنیهاشم در خطبههای نماز به علی (علیهالسّلام) دشنام داد، امام چنان پاسخی کوبنده داد که فرماندار خطبه را نـاتمام گـذاشت و به سوی خانهاش راهی شد. وسایل الشیعه ج۱۶،ص۴۲۳).































