emamian
بهترین برادر از نگاه امام حسن عسکری(ع)
امام عسکری علیهالسلام:
خَیْرُ إِخْوَانِکَ مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ وَ ذَکَرَ إِحْسَانَکَ إِلَیْهِ.
«بهترین برادر تو کسی است که خطای تو را فراموش کند و نیکی تو را به یاد آورد.»
اعلام الدّین، ص ۳۱۳
نقش امام حسن عسکری(ع) در مهندسی غیبت نقش امام حسن عسکری(ع) در مهندسی غیبت
امامت امام حسن عسکری علیهالسلام در یکی از حساسترین دورههای تاریخ تشیع رقم خورد؛ دورهای که زمینهساز غیبت امام دوازدهم و آغاز عصر انتظار بود.
این دوران با فشارهای شدید سیاسی، کنترلهای امنیتی عباسیان و محدودیت ارتباطی میان امام و شیعیان همراه بود. به دلیل همین فشارها، امام عسکری علیهالسلام بیشتر عمر خود را در شهر نظامی «سامرا» و در محلهای به نام «عسکر» تحت نظر حکومت سپری کردند. همین اقامت اجباری باعث شد لقب «عسکری» برای ایشان مشهور شود.
آن حضرت در شرایطی به امامت رسیدند که ارتباط مستقیم شیعیان با امام خود به شدت محدود بود و حکومت تلاش داشت تا هرگونه نفوذ علمی، فکری و اجتماعی ایشان را کنترل کند. با همه اینها، امام یازدهم با تدبیر الهی، جامعه شیعه را برای ورود به مرحلهای نوین از امامت آماده ساخت. با وجود این محدودیتها، امام حسن عسکری علیهالسلام شبکهای از وکلا و نمایندگان را برای ارتباط با شیعیان سامان دادند، به پرورش شاگردان برجستهای در زمینههای علمی و کلامی پرداختند و با سعهصدر و حکمت، معارف اهلبیت علیهمالسلام را در میان شیعیان و حتی دیگر مسلمانان نشر دادند.
شناخت شرایط زندگی و فعالیتهای امام حسن عسکری علیهالسلام تنها یک بررسی تاریخی نیست، بلکه تلاشی برای فهم بهتر شکلگیری هویت فکری و اجتماعی شیعه در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ اسلام است. یکی از مهمترین ویژگیهای دوران ایشان، آمادهسازی شیعیان برای پذیرش غیبت و امامت حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود که پس از ایشان آغاز شد.
امام حسن عسکری علیهالسلام در سامرا تحت نظارت مستقیم خلیفه عباسی قرار داشت. ارتباطات ایشان با شیعیان از طریق شبکه وکالت انجام میشد؛ شبکهای که بعدها در دوران غیبت صغری نقش کلیدی ایفا کرد. امام با بهرهگیری از روشهای تربیتی خاص، یاران را برای عصر غیبت آماده کرد. این تربیت شامل تقویت ایمان، آموزش مفاهیم امامت و تمرین تقیه در برابر دشمنان بود و با تربیت یاران خاص مانند عثمانبنسعید عمری، محمدبنعلیبنبابویه و احمدبناسحاققمی، پایههای ارتباط غیرمستقیم با امام زمان را بنا نهاد. امام همچنین با ارسال توقیعات و پاسخ به مسائل فقهی، نقش مرجعیت علمی را ایفا کرد.
طبیعی است مردم و جامعه میبایست آمادگیهای لازم را میداشتند تا موضوع غیبت امام را بپذیرند و دچار سردرگمی و انحراف در دین نشوند. از اینرو، امام عسکری علیهالسلام با انجام اقداماتی حکیمانه، در مسیر زمینهسازی و آماده کردن مردم برای پذیرش امر مهم غیبت امام دوازدهم قدمهای بسیار مؤثری برداشتند.
امام با اقدامات راهبردی همچون حفظ هویت شیعی در برابر نفوذ فکری معتزله و اهل حدیث، با موضعگیریهای علمی و تربیتی مرزهای اعتقادی شیعه را حفظ کرد و مانع از انحراف در اصول امامت شد، و نیز با تربیت یاران خاص و تقویت نهاد وکالت برای انتقال احکام و وجوه شرعی، آموزش مفاهیم غیبت و انتظار در قالب روایات و نامهها، تأکید بر تقیه و حفظ امنیت یاران در شرایط اختناق سیاسی، مهندسی و معماری معرفتی و اجتماعی عصر ظهور را بنیان نهاد.
بنابراین، سکوت سیاسی امام حسن عسکری علیهالسلام، برخلاف ظاهر آن، سرشار از تدبیر الهی بود.
ایشان با تمرکز بر تربیت خواص، تقویت نهادهای ارتباطی و تبیین مفاهیم بنیادین، جامعهای را ساخت که بتواند در عصر غیبت، هویت خود را حفظ کرده و در مسیر انتظار فعال باقی بماند. ظهور امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، نقطه اوج حرکت تاریخی تشیع است. این تحول عظیم، نیازمند تربیت و فهم عمیق از ولایت، بسترسازی معرفتی، اجتماعی و امنیتی بود که بخش مهمی از آن در عصر امام حسن عسکری علیهالسلام رقم خورد.
ایشان در شرایط اختناق سیاسی شدید، با تدبیری الهی و سکوتی راهبردی، جامعه شیعه را برای ورود به عصر غیبت آماده ساخت. امام حسن عسکری علیهالسلام با مدیریت دقیق و الهی، جامعه شیعه را از امامت آشکار به امامت پنهان منتقل کرد. این «مهندسی غیبت» یک تدبیر سیاسی و یک تحول معرفتی و اجتماعی بود که زمینهساز استمرار ولایت در عصر غیبت شد.
معصومه احمدیان علیآبادی
چرا در قرآن کریم نام پیامبران ذکر شده، ولی نام امامان نیامده است؟
یکی از پرسشهای مهم در حوزه معارف قرآن کریم، درباره شیوه بیان مفاهیم و ذکر جزئیات در کتاب آسمانی است. گاهی این سؤال مطرح میشود که چرا قرآن کریم نام برخی از پیامبران را به تفصیل بیان کرده، اما به ذکر نام ائمه معصومین (علیهم السلام) نپرداخته است؟ آیا این مسئله نشاندهنده تفاوت در مراتب اهمیت است؟ یا حکمت دیگری در این زمینه وجود دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
پاسخ به این مسئله، با توجه به ماهیت قرآن و ویژگیهایی که بر اساس آن نازل شده و نیز مخاطبان قرآن، تا حدی روشن میشود. قرآن کتاب هدایت است؛ آخرین کتاب آسمانی که بر آخرین پیامبر نازل شده. طبیعتاً باید آنچه برای هدایت بشر در هر عصر، زمان و مکان لازم است، در خود داشته باشد. اما قرآن هرگز کل هدایت را با تمام جزئیاتش در خود محصور نمیکند؛ یعنی نمیگوید همهی جزئیات آنچه لازم دارید، در من بیان شده و شما هیچ نیازی به توضیح، تفسیر، تبیین و سخنان پیامبر ندارید.
برعکس، قرآن پیامبر را تبیینکنندهی خود معرفی میکند. به همین دلیل، در همین ساختار، برخی مباحث را با جزئیات بیان میکند و در برخی دیگر، وارد جزئیات نمیشود. از مسائل اعتقادی بگیرید تا مسائل اخلاقی و احکام فقهی: در بعضی موارد، قرآن جزئیات را هم بیان کرده و در بعضی موارد تنها به کلیات بسنده کرده است.
برای نمونه، در احکام، بحث نماز را در نظر بگیرید: قرآن بارها بر اصل نماز تأکید کرده، اما جزئیات آن را بیان نکرده است. یا در مسائل اخلاقی، گاهی به بحثهای جزئی اخلاقی پرداخته، ولی بعضی مسائل مهمتر اخلاقی که شاید از نظر ما پراهمیتتر باشند، را مورد اشاره قرار نداده است.
یک شاکله کلی را نمیتوان در قرآن تصویر کرد که بگوییم مثلاً چیزهایی که اهمیت بیشتری دارند، حتماً باید با مصداق و جزئیات در قرآن بیان شده باشند و هرچه اهمیت کمتر شده، آن موارد را به تبیین پیامبر واگذار کرده باشد. قرآن چنین منطقی ندارد. همچنین نمیتوان از این مسئله یک الگوی کلی ارائه داد که معیار و ملاک قرآن در چه مواردی وارد جزئیات شده و در چه مواردی نشده است.
آنچه میتوان گفت این است که قرآن برخی مسائل را به طور کلی بیان کرده و در برخی دیگر وارد جزئیات شده است. این ادعا که نام همه پیامبران در قرآن ذکر شده نیز درست نیست؛ بسیاری از انبیا هستند که نامی از آنان در قرآن نیامده است. حتی در مواردی که نامی از پیامبران برده شده، این امر به ترتیب اهمیت مرتبط نیست. برای مثال، نام پیامبر اسلام تنها چهار بار در قرآن آمده، در حالی که نام حضرت موسی بیش از بیست بار ذکر شده است. برای اطلاع از تعداد دقیق، میتوانید با جستجویی ساده آن را به دست آورید.
این نشان میدهد که مسئلهٔ ذکر نام افراد یا مسائل مشابه، ارتباطی با میزان اهمیت آنان ندارد. قرآن کتاب هدایت است؛ برای مثال، داستان حضرت موسی به دلیل زمینهٔ هدایتگری بیشتری که داشته، در جایجای قرآن به انواع مختلف و به بهانههای گوناگون ذکر شده، اما نام پیامبر اسلام فقط چهار بار آمده است.
در مورد مسئلهٔ امامت نیز، قرآن چارچوب کلی امامت، ویژگیهای امام، شرایط امامت، شاخصههای امام و وظایف او را در آیات مختلف بیان کرده است. برای مطالعهٔ بیشتر در این زمینه میتوان به کتاب «نصوص امامت در قرآن» اثر آیتالله شیخ محسن اراکی اشاره کرد که در آن آیات مرتبط با امامت گردآوری و ویژگیهای استنباطشده از قرآن دربارهٔ امام بررسی شده است. آثار دیگری نیز در این رابطه وجود دارد.
قرآن در مسئله امامت، کلیات را بیان کرده و وارد جزئیات از جمله ذکر اشخاص، نشده است. برخی از علما حکمتهایی در این رابطه ذکر کردهاند؛ برای مثال، مرحوم علامه عسکری معتقدند قرآن به گونهای نازل شده که ضمن دارا بودن لوازم و ابزارهای هدایت، مصون از تحریف نیز بماند. اما مصونیت از تحریف به این معنا نیست که خداوند مستقیماً مانع تحریفگران میشود، بلکه این ویژگی در ساختار و شیوه نزول قرآن نهفته است و به نحوی است که قرآن تحریف ناپذیر شده است.
سبک نزول قرآن، محتوای آن، و نحوه حفظ و نقل آن از طریق تلاوت پیامبر، حفظ صحابه، و نوشتن کاتبان همه به گونهای بوده که قرآن را تحریفناپذیر ساخته است. همچنین محتوای قرآن به گونهای است که زمینه اختلافات اساسی و دغدغههای جدی برای تحریف را ایجاد نمیکند.
اگر نام ائمه در قرآن ذکر میشد، شاید انگیزههایی برای تحریف ایجاد میکرد. این یک حکمت احتمالی است؛ یعنی احتمالاً قرآن به همین دلیل مصادیق و جزئیات امامت را بیان نکرده است. اما همانطور که پیشتر اشاره شد، ما نمیتوانیم یک منطق و شاکله کلی ارائه دهیم که معیار قرآن را در ورود به جزئیات مشخص کند.
ادعای اینکه «اگر چیزی در قرآن نیامده، پس حقیقت ندارد» با مثالهای نقض بسیاری روبرو است. بسیاری از احکام و عقاید که شیعه و سنی هر دو آنها را پذیرفتهاند به طور صریح در قرآن ذکر نشدهاند. بنابراین، نبودن یک موضوع در قرآن بهطور خاص و جزئی، دلیل بر عدم حقانیت آن نیست.
پس از رد این معیار، به سراغ معیارهای دیگر، مانند عقل، روایات صحیح و منابع معتبر میرویم که با استناد به آنها، حقانیت اهل بیت و ائمه بهطور مصداقی اثبات میشود.
لاریجانی: آمریکا با جنگ، هر روز تشییع جنازه خواهد داشت
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در برنامه تلویزیونی «همعهد» با اشاره به شخصیت شهید نصر الله گفت: صحبت درباره ایشان نیازمند زمان زیادی است، چرا که شخصیتی بزرگ با ابعاد مختلف بود و تنها پرداختن به بخشی از ویژگیهایش برای معرفی کافی نیست.وی با بیان اینکه مجموعهای از خصال اخلاقی و فکری، شخصیت جذاب و اثرگذاری از او ساخته بود، افزود: یکی از مهمترین خصوصیاتش برخورداری از اندیشهای منسجم در قبال تحولات منطقه، بهویژه در لبنان و جهان اسلام، بود. برخلاف برخی افراد که در مسائل مختلف دچار پراکندگی میشوند، او همواره چشمانداز روشنی نسبت به حوادث داشت.لاریجانی ادامه داد: همین نگاه آیندهنگرانه موجب میشد بتواند نهادها و جریانهای مدنی را بهخوبی هدایت کند. اگر رهبران و مدیران فاقد چنین چشماندازی باشند، معمولاً به واکنشهای مقطعی و تاکتیکی بسنده میکنند؛ اما او با تیزهوشی و روحیه مشورتپذیر، مسیر درست را در مدیریت تحولات دنبال میکرد.
دبیر شورای امنیت ملی گفت: شهید نصرالله همواره از نظرات افراد مختلف استفاده میکردلاریجانی ادامه داد: یکی از ویژگیهای برجسته او این بود که همواره از نظرات افراد مختلف استفاده میکرد و اطلاعات گستردهای به دست میآورد، اما در این اطلاعات گم نمیشد و توانایی داشت از دل آنها چشمانداز روشنی برای آینده ترسیم کند.
وی افزود: او واقعاً اهل مشورت بود. بهعنوان نمونه، در حزبالله که ساختار شورایی دارد، خود را مقید به تبعیت از نظر شورا میدانست. حتی در جلساتی که ما به همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر دوستان حضور داشتیم، دیده میشد که اگرچه گاهی نظر قاطعی داشت، اما وقتی مباحث مطرح میشد و ابعاد جدیدی روشن میشد، با پذیرش و انعطاف برخورد میکرد.
وی افزود: این روحیه مشورتپذیری برای شخصیتی که کاریزما و نفوذ اجتماعی بالایی دارد، اهمیت فراوانی دارد.لاریجانی با تأکید بر اینکه این ویژگی در شرایط حساس نیز بروز مییافت، تصریح کرد: در اوج جنگ ۳۳ روزه که او بهعنوان مجاهدی برجسته در جهان اسلام مطرح شد، کوچکترین تغییری در رفتار متواضعانه و شیوه مدیریتیاش ایجاد نشد. واقعگرایی از خصایص بارز شهیدنصرالله دبیر شورای عالی امنیت ملی در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: واقعگرایی از دیگر خصایص بارز او بود.
لاریجانی گفت: او هیچگاه نمیخواست مخاطب را با اطلاعات نادرست به راهی غلط بکشاند و حقیقت را دقیق منتقل میکرد. از همین روحیه واقعگرایی نشئت میگرفت که همواره رویدادهای تلخ و شیرین را در کنار هم میسنجید و بر اساس آن تصمیم میگرفت.
وی برای روشنتر شدن این موضوع خاطرنشان کرد: در مقطعی اوضاع منطقه بههمریخته بود و همزمان پرونده هستهای ایران نیز وارد مرحله پیچیدهای شد. غربیها تلاش میکردند این دو موضوع را به هم مرتبط نشان دهند، در حالی که هیچ ارتباطی وجود نداشت. به یاد دارم در همان زمان که با آقای سولانا مذاکراتی داشتیم، جنگ ۳۳ روزه رخ داد. در همان مقطع، هنری کیسینجر مقالهای نوشت و تأکید کرد که اکنون بهترین فرصت است تا علیه ایران قطعنامه صادر شود؛ اقدامی که نشان میداد آنها به دنبال پیوند زدن جنگ لبنان با موضوع هستهای بودند. حتی آقای سولانا در تماس تلفنی به من گفت که «خرابکارها کار خودشان را کردند».
لاریجانی ادامه داد: این درهمتنیدگی مسائل مشکلات زیادی ایجاد میکرد، اما ایشان همواره با تحلیل دقیق شرایط، به این نتیجه میرسید که هرگونه توافق در حوزه هستهای میتواند به سود کل منطقه باشد. نگاه او این بود که چه در روابط دیپلماتیک ایران در منطقه و چه در عرصه بینالمللی، چنین توافقهایی مسیر درستی را میگشاید.
وی تأکید کرد: این روحیه واقعگرایی برای کسانی که مسئولیت هدایت یک حزب، نهاد یا جریان سیاسی را بر عهده دارند، بهویژه جریانهایی که مخالفان و دشمنان متعددی دارند، اهمیت حیاتی دارد و کمک میکند تصمیمات درست و بهموقع اتخاذ کنند.
وی گفت: یکی از نکاتی که در کل میگویم، صد درصد در ایشان وجود داشت این بود که از موقعیتهای زمانی و مکانی بهخوبی استفاده میکرد؛ این یکی از خصوصیات رهبران قوی است. افلاطون در این زمینه اصطلاحی دارد به نام «کایروس» که در یونانی به معنای این است که یک رهبر سیاسی چگونه زمان و مکان را در دست میگیرد، در چنگ میگیرد و تصمیم بهموقع میگیرد.
لاریجانی ادامه داد: این ویژگی در رفتار جناب سید حسن نصرالله در زمانهای مختلف مشهود بود. انتخابهایی که میکرد، نشان میداد که او سوار بر زمان و مکان است و شرایط بر او مسلط نیست. برای مثال، در زمان جنگ ۳۳ روزه، هفته اول هفتهای سهمگین بود و بسیاری توصیه میکردند کوتاه بیایند. حتی از سیاسیون داخلی، یادم است که یکی از افراد مبرز تحلیل میکرد که این کار سرانجامی ندارد و بهتر است رها شود. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در هفته اول به ایران آمد و با هم دیدارهایی داشتیم؛ آن فرد به شهید سلیمانی گفت که روحیه ماجراجویی و جنگی دارید با این روحیه این مسئله را حل نکن.
وی افزود: سید حسن نصرالله تصمیمش این بود که باید مقاومت کرد. وقتی با آقای سلیمانی به مشهد رفتیم و خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم، شهید سلیمانی بار دیگر تأکید داشت و دل شهید نصرالله را برای ادامه مسیر سفت شد.
وی گفت: پای کار ایستادن ایشان در موقعیتهای مختلف کاملاً مشهود بود. برای مثال، در مورد نحوه تربیت سیاسی و نظامی حزبالله، او به موقع تصمیم گرفت. در آن زمان حزبالله به عنوان یک جریان کوچک با فعالیتهای امنیتی مختصر و امکانات محدود برای دفاع از میهنش وجود داشت. اگر فرصت به موقع استفاده نمیشد، بعداً امکان چنین تصمیمگیری فراهم نمیشد و این مقطع کوتاه فرصت بسیار مهمی بود.
لاریجانی ادامه داد: وقتی بحران سوریه آغاز شد و تروریستها عملیات شدیدی انجام دادند، مشخص بود که دولت سوریه توان مقابله ندارد و نظام عراق نیز شرایط مشابهی داشت. شهرهایی مانند موصل به راحتی سقوط کردند و پایتخت سوریه وضعیتی ناپایدار رسید. بسیاری توصیه میکردند حزبالله وارد این بحران نشود، زیرا ورود با هزینههای جانی، مالی و تأمین امکانات حیاتی همراه بود؛ بهویژه که لبنان کشوری با هزار و یک فرقه است و همه نظر میدهند.
وی افزود: در ابتدا نتیجه ملموسی حاصل نشد، اما در نهایت، طی زمان، بساط این مسائل تا حد زیادی جمع شد و صداهای مخالف تا حدودی خاموش شد. چند سال طول کشید تا حضور حزبالله تثبیت شود. دلیل این کار هم این بود که ابتدا نیروهای لبنانی در آنجا مستقر شدند، به ویژه اینکه بسیاری از لبنانیها دل خوشی از سوریها نداشتند، زیرا سوریه قبلاً بخشهایی از پایتخت را در اختیار گرفته بود.
لاریجانی افزود: او امنیت لبنان را بیمه کرد. تروریستها میآمدند و تا لب مرز لبنان پیش میرفتند و هیچ دلیلی نداشتند که به کشور کوچک لبنان رحم کنند، در حالی که کشور بزرگی مثل سوریه را گفته بودند. آقای حسن نصرالله با دیدگاه کلان و استفاده درست از زمان و مکان، تصمیم گرفت جلو بیاید و نگذارد این نیروها وارد حریم لبنان شوند و عملاً امنیت ملی لبنان را تضمین کرد.شهید حسن نصرالله شخصیتی معنوی داشتوی ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات برجسته ایشان، متخلقی و دارای شخصیت جذاب بودن او بود.
دبیر شورای امنیت ملی کشورمان افزود: بسیاری از رهبران سیاسی تصمیمات درستی میگیرند، اما شخصیت جذاب و اثرگذار ندارند و بیشتر به فکر بزرگ شدن خود هستند. به عنوان مثال، آقای ترامپ هرچند تلاش میکند صلح جهانی را مطرح کند، اما جاذبهای ندارد. در مقابل، رهبرانی مانند امام خمینی، که همه اقدامات خود را برای خدا انجام میدهند، یا رهبر معظم انقلاب که هیچ حرکتی برای خود ندارد و تمام تلاشش برای فداکاری است، جاذبه خاصی دارند. شهید حسن نصرالله نیز چنین بود؛ او شخصیتی معنوی داشت، با تواضع و فروتنی، و زندهدلی و جذبهای که در برخورد با دیگران احساس میشد.
لاریجانی ادامه داد: شهید حسن نصرالله گاهی حالات معنوی و عارفانهای از خود نشان میداد و بسیار متواضع بود. برخلاف تصور بسیاری که او را صرفاً با شور و حرارت سخنرانیهایش میشناسند، وقتی در کنارش مینشستید، مانند یک انسان کاملاً معمولی و راحت صحبت میکرد. از این منظر، شخصیت او بسیار جذاب بود. این گونه رهبران که فکر عمیق دارند، اهل مشورت و عقلانی فکر میکنند، وقتی با معنویت ممزوج میشوند، جذابیت و تأثیرشان دوچندان میشود.
لاریجانی گفت: «یک، دو، سه بار با شهید مغنیه به منزل ما آمدند و شام خدمت ایشان بودیم. در آن زمان خانم شهید مطهری نیز در قید حیات بودند و ما در آنجا مینشستیم و صحبت میکردیم. آقای سلیمانی هم حضور داشت و رفتوآمد ما با هم بسیار نزدیک بود. خاطرات برجسته زیادی دارم. جلسات پر از مطالب مختلف درباره مسائل لبنان، منطقه، ایران و همچنین مسائل گوناگون دیگری مانند حوزههای آخوندی و حوزوی بود.
وی گفت: یکی از نکات بارز این جلسات، دلمشغولی شدید ایشان نسبت به ایران بود؛ کوچکترین حوادثی که در کشور رخ میداد ذهنشان را مشغول میکرد و او حوادث مختلف منطقه را بهخوبی به یکدیگر مرتبط میکرد. به خاطر دارم که گاهی اتفاقاتی در حوزه عراق رخ میداد و ایشان فوری آنها را تجزیه و تحلیل میکرد و میپرسید: «چه تحلیلی دارید؟ چرا این اتفاق افتاده است؟» و در همین جلسات این مسائل مورد بحث قرار میگرفت.
لاریجانی گفت: در اینکه حزبالله ضربه خورده را نمیتوان انکار کرد؛ به هر حال یک جریان مقاومت، برخی از رهبرانش را ترور کردند و این یک ضربه است. شهید حسن نصرالله کاریزمایی داشت که کل جریان حزبالله از نظر روحی تحت تأثیر او بود؛ بنابراین واقعاً ضربهای وارد شد.
وی ادامه داد: اما یک نکته هست که به نظرم دشمن روی آن بیشتر فکر میکند تا خود ما اینکه این جریان ریشهدار است چون یک تفکر ایدئولوژیک پشتش وجود دارد و مسیر مجاهدت را دنبال میکند. وقتی فشار به این جریان وارد شود، ظرفیتهایش بیشتر باز میشود و یک جریان فکری که روشش مجاهدت است، از این طریق از بین نمیرود.
وی تصریح کرد: مثلاً در موضوع هستهای ایران اگر چند استاد دانشگاه را ترور کنند، وقتی ما مسلط شدیم به تئوری آن موضوع، عقل ایجاب میکند که تعداد زیادی دیگر نیز تربیت شدهاند؛ بنابراین آن مشکل با ترور حل نمیشود. فرض کنید کسی اینجا را بمباران کند ولی مشکل هستهای ایران حل نشده است، چون دانش و تئوری آن همچنان وجود دارد؛ این یک تخلیه نیست، مسئله خیلی عمیقتر است.
لاریجانی بیان کرد: حزبالله یک جریان ریشهدار است و واقعاً اهل مجاهدت است. در سفرهایی که من داشتم، خیلی جالب بود که معلوم بود یک رویش عمیق در آنجا رخ داده؛ بنابراین آنها تا حد زیادی خودشان را بازسازی کردند و خیلی فوری هم بازسازی شدند.»
لاریجانی گفت: به همین دلیل دشمن نتوانست بهراحتی وارد خاک لبنان شود؛ در برخی نقاط حدود ۳۰۰ متر و در جای دیگری یک کیلومتر پیش آمدند اما نتوانستند جلوتر بیایند، زیرا نیروهای حزبالله حضور داشتند و میجنگیدند.
وی ادامه داد: وقتی من آنجا بودم، با چند نفر از جوانان حزبالله دیدار کردم؛ با دیدنشان هم احساس غرور میکردم و هم واقعاً اثر گذاشت. آنها میگفتند وقتی شهید حسن نصرالله شهید شد، ما در جبههها گرد هم آمدیم و عزاداری کردیم؛ روحیهشان لطمه خورده بود و چند ساعت عزاداری کردند، اما بعد حسی در میانشان به وجود آمد که روح آن شهدای بزرگشان به آنها کمک کرد و گفتندباید تا پای جان بایستیم. این همان چیزی است که در یک جریان مجاهدت ایدئولوژیک رخ میدهد.
لاریجانی گفت: این آمریکاییها و انگلیسیها و امثالهم واقعاً در عراق دارند جریان مقاومت را به وجود میآورند. در یکی از جلسات از من سؤال کردند که «شما چه انگیزهای دارید در عراق جریان مقاومت راه میاندازید؟» من گفتم: «مگر شما نبودید که حزبالله را در لبنان راه انداختید؟ الآن در عراق دارید همان را تکرار میکنید.» ادامه داد: شما دو تا اشتباه کردید به جای یکی؛ حالا حزبالله ما را راه انداختید، حزبالله کاری را انجام داد که خود اسرائیلیها کرده بودند؛ آمدند بیروت را گرفتند و بهطور طبیعی جوانهایی که آنجا بودند احساس کردند کشورشان باید دفاع شود، دور هم جمع شدند و این گروه به وجود آمد. البته ما کمک کردیم؛ نمیگویم ما کمک نکردیم، ولی آنها خودشان به وجود آمدند و ما کمک کردیم.
لاریجانی افزود: در عراق هم همینطور است. شما کشورهای غربی آمدید و روی سر مردم عراق فشار آوردید؛ میخواستید آنجا را مثل ایالت خودتان کنید. آقای برمر آمد و در عراق قانون اساسی نوشت، وزرا را تعیین میکردند و حتی یک مشاور عراقی هم به شکل صوری داشتند؛ کارها بهگونهای انجام شد که اکثریت مردم احساس تحقیر کردند؛ سربازانتان در خانه مردم میزدند و در خانهها را باز میکردند و وارد میشدند. خوب یک جوان عراقی که آنجا نشسته چرا باید اینطور باشد؟ بهطور طبیعی قیام میکند و شما با دست خودتان نیروی مقاومت را ایجاد میکنید. لاریجانی تاکید کرد: البته ما هم به آنها کمک میکنیم؛ وقتی شما خودتان این نیروها را ساختید، ما هم کمکشان میکنیم.
لاریجانی گفت: این حقیقتِ موضوع است که جریانهای ایدئولوژیک با فشار بیشتر از بین نمیروند؛ بلکه گسترش هم پیدا میکنند. از این رو به نظر من جریان حزبالله عمیقتر شده است. ممکن است هر تشکیلاتی وقتی ضربه میبیند دچار آشفتگی شود، اما اگر جریان ریشهداری باشد، مجدداً مسلط میشود. حزبالله چنین جریانی است و اکنون نیز چون به عهد خود وفادارند و آتشبس برقرار است، نمیخواهند مسئلهآفرینی کنند؛ اما توان به هم زدن میدان را دارند و فعلاً خویشتنداری میکنند.
وی تصریح کرد: فکر میکنم این یک سرمایه بزرگ برای مردم لبنان و جهان اسلام است؛ یعنی این گونه جوانان رشید که اهل مجاهدتاند و تربیتشده هستند، سرمایهای بزرگاند.
وی ادامه داد: اینکه اسرائیل نگران است؛ چراکه جایگاه و منزلت این جریان موجب نگرانی او شده است. اگر جریان حزبالله چیزی سطحی و ناچیز بود، نگرانیای وجود نداشت؛ مثل برخی جریانها در کشورهای دیگر. به نظر من فهم دقیق جریان حزبالله زمان میبرد تا مشخص شود این نیروهای مقاومت در این دوره چه تأثیری بر سرنوشت مسلمین داشتهاند و اگر نبودند، چه رخ میداد. در سوریه اگر مقاومت مختصر بود و وجود نداشت، اسرائیل جرئت نمیکرد دست به اقداماتش بزند؛ این مقاومت بود که مانع شد. لاین مقاومت برداشته شد؛ دیدید که با سوریه چه میکردند؟ یعنی عملاً کشور را رها شد و اسرائیل هر کاری دلش میخواهد انجام می دهد؛ یک گروه را علیه گروه دیگر انداختند، به دنبال تجزیه هستند، تحقیر می کنند و کشتار راه انداختند. اگر مثلاً سی سال پیش مقاومت شکل نگرفته بود، کل منطقه این بدبختی را تجربه میکرد.
وی گفت: به نظر میرسد آمریکا، اسرائیل و غرب تا حد زیادی به این تلقی رسیدهاند که زمان محدودی دارند تا ژئوپلیتیک منطقه را تغییر دهند و از ویژگیهای مهم ژئوپلیتیک در شرایط فعلی که جریان مقاومت جریان مؤثری است، غافل نیستند. هدف آنها در واقع از بین بردن مقاومت در کشورهای مختلف و ایجاد تسلط اسرائیل است. با این حال، باید توجه داشت که تسلط اسرائیل با محدودیتهایی مواجه است؛ این کشور کوچک است، جمعیت یهودی دارد و دارای مرام خاص خود است. برای اینکه تسلطی پذیرفته شود، معمولاً باید هژمونی فکری، اقتصادی یا فناورانهای وجود داشته باشد، اما هیچکدام از این ویژگیها در اسرائیل به صورت قابل توجه دیده نمیشود.
لاریجانی بیان کرد: هیچیک از کشورهای منطقه، فکر و نظری حاکم بر اسرائیل را نمیپذیرند، هژمونی اقتصادی ندارد و هژمونی فناورانه هم قابل توجه نیست. بسیاری از ویژگیهای مؤثر را از آمریکا و سایر کشورها گرفته و منابع داخلی شاخصی ندارد. بنابراین، تنها راه باقیمانده برای اسرائیل، اعمال فشار و زور نظامی است. در نتیجه، کشورهای منطقه باید بدانند که برنامه آمریکا و اسرائیل در واقع مبتنی بر فشار نظامی برای ایجاد تسلط اسرائیل است.
وی گفت: اگر آمریکا میخواهد هر روز تشییع جنازه داشته باشد، به کشورهای مختلف حمله کند.
وی بیان کرد: این جنگی که با ما کرد برای چه بود؟ گفته شد ایران قدرت بزرگی در منطقه است از نظر هژمون راهی برای تسلط وجود ندارد؛ این کشور ریشهدار است، تکنولوژی دارد، امکانات دارد، صد میلیون جمعیت دارد، کشور بزرگی است و سالها امپراتوری داشته؛ به هر حال کشور بزرگی است. چطور باید تسلط پیدا کرد؟ نمیتوان تسلط یافت. «تو هستهای هستی، خودت مگر نیستی؟» اصلاً فرض کنید ایران دانش هستهای دارد ما که حالا سلاح نداریم ولی تو که سلاحش هم داری، برای چه میجنگی؟ اینها همه بهانه است این دشمن در خانه همه است؛ اینها فهمیدند که راه دیگری برای تسلط ندارند.
لاریجانی گفت: بعد از همین حمله به قطر، اجمالاً پذیرفته شد، ولی این باید تبدیل شود به اراده عملی. این بخش مشکل دارد، چون یک مقدار رفاهیاتشان ممکن است به هم بخورد؛ مجاهدت و زد و خورد در کار است؛ باید بپذیرند که دیگر اینگونه نمیتوان زندگی کرد و باید برای عزت خود وارد عمل شوند. حالا مشکلاتی دارند.
وی افزود: برنامه آمریکا و اسرائیل در منطقه به نظر میرسد اینها را جدا میکنند و مسئله را اشتباه میبینند. آمریکا در منطقه برنامه کامل دارد. باید اسرائیل مسلط بر منطقه شود و این دو هدف را دنبال میکنند؛ اول اینکه کل منطقه به وسیله اسرائیل اداره شود و همیشه اختیارش دست آمریکا باشد؛ ضمناً قطع ارتباط با چین، چون چین هژمونساز از نظر اقتصادی مطرح شده و در منطقه امتداد پیدا کرده؛ همان طرح «یک کمربند، یک راه» یعنی راهِ اقتصادیاش به سمت شما باز میشود و دارد امتداد پیدا میکند؛ میخواهد به سمت اروپا برود، لذا اروپا تا حدی گارد گرفته، اما در منطقه آمریکاییها در سند امنیت ملیشان چین را اولین مسئله میدانند، بعد روسیه و بعد ایران؛ آنها را تهدید میشمارند.
وی گفت: شما بروید با آژانس تفاهم برسید. ما حالا به هر دلیل بحث شد و راههایی مشخص شد و یک چارچوب تعریف شد، چون بخشی از مراکز هستهای بمباران شده بودند و بمباران مرکز هستهای برای اولین بار در تاریخ انجام شد و نظامات جدید برای آنها نوشته شد و در مصر توافق حاصل شد. زیر آن توافق زدن، اما دوباره روسها یک طرح برای حل مسئله ارائه دادند ایران هم آن را پذیرفت. حتی یک طرح اروپایی هم مطرح شد و ایران تمام راههای ممکن را پذیرفت و مذاکره در راههای مختلف انجام شد.غرب نمیخواهد مذاکره واقعی کند.
لاریجانی ادامه داد: چرا طرف مقابل نمیپذیرد؟ چون یک چیزی در ذهنشان است و تصور میکنند که الان فرصتی دارند تا فشار بیاورند به ایران. بر اساس اخبار به ما رسیده، غرب و اسرائیل این تلقی را دارند که اگر فشار اقتصادی بر ایران وارد شود، ممکن است بحرانهای اجتماعی ایجاد شود و در این صورت راحتتر بتوانند با ایران تسویه حساب کنند. فکر میکنم باید این کار را هم انجام دهند، چون ما همه راههای ممکن برای جلوگیری از آن را رفتهایم. گفتهاند مذاکره با آژانس انجام شود و حتی مذاکرات با آمریکاییها مطرح شد و گفته شد اگر شرطی دارید که نتیجه همان باشد که میخواهید، انجام شود. رهبری فرمودند که این مذاکره نیست، اما اگر شرطی ندارد، بروید در چارچوب «۱+۵» مذاکره کنید.
لاریجانی تصریح کرد: اما وقتی طرف آمریکایی صراحتاً میگوید باید برد موشکهای شما زیر ۵۰۰ کیلومتر باشد، نشان میدهد که نمیخواهد مذاکره واقعی کند. یعنی همه این راهها رفتیم، اما آنها در ذهنشان این است که فرصتی دارند و باید از آن استفاده کنند تا بفهمند مقابل چه ملتی قرار دارند. درست است که مشقتی برای کشور ایجاد میشود، اما باید تلاش کنیم و انشاءالله خدا هم کمک میکند تا این مشقت، آنطور که آنها میخواهند ایجاد نشود، چون تحریمها به حدی گسترده بوده که میتوان گفت یک اتحادیه از کشورهای تحریمشده شکل گرفته است.
وی گفت: پیشنهاد من در برجام این بود که برای حل اختلاف نظرها، یک نماینده از ایران، یک نماینده از ۱+۵ و یک مرضیالطرفین تصمیمگیری کنند؛ برخی دوستان در ایران این را نپذیرفتند. اسنپبک به نظرم مکانیسم خوبی نبود. اول آمریکا و بعد اروپاییها تخلف کردند و حالا ایران را متهم به تخلف میکنند.
وظایف و مسئولیتهای خاصّ منتظران
وظایف خاص، وظایفی است که به نوعی با غیبت حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه در ارتباط است. وظایفی از قبیل:
۱. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه
در روایات فراوانی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر محبت و دوستی با اهلبیت علیهمالسلام و دشمنی با دشمنان ایشان تأکید شده و این مربوط به همه زمانها است؛ امّا در برخی روایات به صورت ویژه به دوستی با دوستان حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه و دشمنی با دشمنان ایشان سفارش شده است.
امام باقر علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اینگونه روایت میکنند:
«طُوبی لِمَنْ اَدْرَکَ قائِمَ اَهْلِ بَیتی وَهُوَ یأتَمُّ بِهِ فی غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیامِهِ وَیَتَوَلّی اَوْلِیاءَهُ وَیُعادِی اَعْداءَهُ، ذلِکَ مِنْ رُفَقایی وَ ذَوِی مَوَدَّتی وَاَکْرَمُ اُمَّتی عَلَی یَوْمَ القِیامَةِ.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۶)
خوشا بر احوال کسی که قائم اهلبیت مرا درک کرده و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد؛ دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد؛ چنین کسی در روز قیامت، از رفقا و دوستان من و گرامیترین امت من خواهد بود.
۲. صبر بر سختیهای دوران غیبت
امروزه کم نیستند افرادی که به دلائلی، باور به آن امام غایب و یاد آن حضرت را بر نمیتابند و در این راه دست به هر کاری میزنند. از آنجا که یکی از آموزههای مهم دینی، صبر بر مشکلات و مصیبتها است، لازم است در این دوران، بیش از هر زمان دیگر، در برابر این مشکلات و مصیبتها شکیبایی داشته باشیم.
عبدالله بن سنان از امام صادق علیهالسلام روایت کرده که فرمودند: رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«سَیَأْتِی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکُمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ. قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ کُنَّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ وَ نَزَلَ فِینَا الْقُرْآنُ. فَقَالَ: إِنَّکُمْ لَوْ تحملوا [تحملونَ] لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ.» (شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص۴۵۶)
پس از سپریشدن دوران شما، مردمی بر سر کار خواهند آمد که هر فردِ آنان، پاداش پنجاه تن از شما را داراست». عرض کردند: «ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و اُحد و حُنین در رکاب شما جنگیدیم و درباره ما آیاتی از قرآن نازل شد». فرمود: «اگر شما آنچه را آنها تحمل کردند، متحمل شوید، از صبر و شکیبایی آنان برخوردار نخواهید بود.
امام حسین بن علی علیهماالسلام نیز فرمودند:
«اِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیبَتِهِ عَلَی الاَذی وَالتَّکْذِیبِ بِمَنزِلَةِ المُجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَی رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷)
«صبرکننده بر اذیت و تکذیب در غیبت او، بسان مجاهدی است که با شمشیر در رکاب پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با دشمنان مبارزه کند.»
۳. دعا برای فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه
دعا و نیایش، در فرهنگ اسلامی جایگاه والایی دارد. یکی از مصادیق دعا میتواند رفع گرفتاریهای همه انسانها باشد. در نگاه شیعه، این مهم تحقق نمییابد، مگر آن زمانی که واپسین ذخیره الهی از پس پرده غیبت بیرون آمده و جهان را به نور خود روشن سازد، از این روست که در برخی روایات سفارش شده است برای فرج و گشایش، دست به دعا برداریم.
آری، کسی که در انتظار آمدن مولای خود به سر میبرد، از خداوند، تعجیل امر فرج او را درخواست خواهد کرد؛ به ویژه آن که بداند با فرج و ظهور او زمینه هدایت، رشد و کمال جامعه بشری به طور کامل فراهم میشود. در روایت است که خود آن حضرت، در بخشی از توقیع شریف فرمودند:
«وَاَکثِرُوا الدُّعاء بِتَعجیلِ الفَرَجِ.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳)
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید.
مرحوم آیتالله علی پهلوانی تهرانی (۱۳۰۵–۱۳۸۳شمسی/ ۱۹۲۶-۲۰۰۴ میلادی) معروف به علی سعادتپرور، عارف شیعه که نزد آیتالله سیدمحمدحسین طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) مراحل سیر و سلوک را طی نمود، در این رابطه میگوید:
«البته هر کس میداند که سفارش امام به درخواست و دعا، فقط مقصود، ادای کلمات و لقلقة زبان نیست؛ گرچه خواندن دعا هم ثواب مخصوصی دارد؛ بلکه منظور، توجه قلبی دائم به معنا و مفهوم این دعا و توجه به این است که در دوره غیبت، امر دین و دینداری و اعتقاد صحیح به غیبت و امامت، کار دشواری است که فقط از آدم اهل یقین و با استقامت ساخته است.» (ظهور نور، ص ۱۰۳)
۴. آمادهباش دائمی
از مهمترین وظایف دوران غیبت، آمادگی دائمی و راستین است. در اینباره روایات فراوانی وجود دارد.
امام باقر علیهالسلام ذیل آیه «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا؛ استقامت کنید و در برابر دشمنان (نیز) پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت کنید.» فرمودند:
«اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ المنتظر.» (نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۹)
بر انجام واجبات شکیبایی کنید و در برابر دشمنان، یکدیگر را یاری نمایید و برای یاری پیشوای منتظَر، همواره آمادگی خود را حفظ کنید.
بر خلاف تصور برخی که «رابطوا» را بر ایجاد ارتباط و ملاقات با حضرت معنا کردهاند، این واژه به معنای آمادگی برای مبارزه است. (لسان العرب، ج ۷، ص ۳۰۳؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۲۴۸)
۵. بزرگداشت نام و یاد آن حضرت
یکی از مسئولیتهای شیعه درباره حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه در این دوران، بزرگداشت نام و یاد آن حضرت است. این بزرگداشت، جلوههای فراوانی دارد. از تشکیل نشستهای دعا و نیایش گرفته تا اقدامهای فرهنگی و ترویجی و از تشکیل حلقههای بحث و گفتوگو گرفته، تا پژوهشهای بنیادین و سودمند، همه و همه میتواند در راستای بزرگداشت نام حضرت باشد.
۶. حفظ پیوند با مقام ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر عجلاللهتعالیفرجه و تجدید دائمی عهد و پیمان، یکی دیگر از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد.
امام باقر علیهالسلام درباره ثابتقدمان بر امر ولایت فرموده است:
«یَأْتِی عَلَی اَلنَّاسِ زَمَانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَیَا طُوبَی لِلثَّابِتِینَ عَلَی أَمْرِنَا فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَی مَا یَکُونُ لَهُمْ مِنَ اَلثَّوَابِ أَنْ یُنَادِیَهُمُ اَلْبَارِئُ جَلَّ جَلاَلُهُ فَیَقُولَ عِبَادِی وَ إِمَائِی آمَنْتُمْ بِسِرِّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبِی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ اَلثَّوَابِ مِنِّی فَأَنْتُمْ عِبَادِی وَ إِمَائِی حَقّاً مِنْکُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْکُمْ أَعْفُو وَ لَکُمْ أَغْفِرُ وَ بِکُمْ أَسْقِی عِبَادِیَ اَلْغَیْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ اَلْبَلاَءَ وَ لَوْلاَکُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَیْهِمْ عَذَابِی.» (کمال الدین و تمام النعمة, ج۱, ص۳۳۰)
زمانی بر مردم آید که امامشان غیبت کند. خوشا بر افرادی که در آن زمان، بر امر ما ثابت بمانند! کمترین ثوابی که برای آنها خواهد بود، این است که باری تعالی به آنها ندا کرده و فرماید:ای بندگان و ای کنیزان من! به نهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید؛ پس به ثواب نیکوی خود، شما را مژده میدهم. شما بندگان و کنیزان حقیقی من هستید. از شما میپذیرم و از شما در میگذرم و برای شما میبخشم و به واسطة شما باران بر بندگانم میبارم و بلا را از آنها بگردانم. و اگر شما نبودید؛ بر آنها عذاب میفرستادم.
برنامههای امام حسن عسکری(ع) برای آمادهسازی غیبت امام زمان(عج)
مام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. امامت ایشان ۶ سال به طول انجامید (از سال ۲۵۴ تا ۲۶۰ هجری قمری) و در این دوره تحت نظارت شدید خلفای عباسی، به ویژه معتز و معتمد عباسی، قرار داشتند.
برنامههای امام حسن عسکری(ع) برای آمادهسازی غیبت امام زمان(عج)
امام عسکری(ع) در شرایط بسیار سخت و تحت کنترل شدید حکومت عباسی زندگی میکردند. با این حال، حضرت اقدامات مهمی برای آمادهسازی جامعه شیعه برای دوران غیبت امام زمان(عج) انجام دادند که برخی از آنها عبارتند از:
معرفی امام دوازدهم(عج)
امام عسکری(ع) به طور غیرمستقیم و با رعایت تقیه، وجود امام دوازدهم را به شیعیان خاص و مورد اعتماد معرفی میکردند.
حضرت در مواردی، حضرت مهدی(عج) را به برخی از یاران نزدیک نشان دادند تا جانشینی حضرت مشخص شود.
تشکیل شبکه وکالت
امام عسکری(ع) شبکه وکالت را که از دوران امامان پیشین (به ویژه امام جواد(ع) و امام هادی(ع)) آغاز شده بود، تقویت کردند. این شبکه متشکل از نمایندگان و وکلای امام در مناطق مختلف بود که ارتباط شیعیان با امام را حفظ میکردند و وجوهات شرعی را جمعآوری می کردند. این شبکه در دوران غیبت صغری نیز به کار خود ادامه داد.
تبیین مسئله غیبت
امام عسکری(ع) به تدریج مفهوم غیبت و اینکه امام بعدی دوران طولانی غیبت خواهد داشت را به شیعیان القا میکردند تا آنان را برای این دوران دشوار آماده سازند. حضرت بر اهمیت انتظار فرج و پایبندی به دین در دوران غیبت تأکید داشتند.
تقویت بنیه علمی و اعتقادی شیعیان
امام عسکری(ع) با پاسخ به شبهات فکری و عقیدتی و نیز تشویق به تألیف کتابهای حدیثی، بنیه علمی شیعه را تقویت کردند. احادیث زیادی از ایشان در زمینههای مختلف فقه، تفسیر و عقاید نقل شده است.
آمادهسازی روحی شیعیان
حضرت با رفتار و سخنان خود، شیعیان را برای فقدان ظاهری امام و رویارویی با حکومتهای ستمگر آماده میکردند. بر نقش عالمان دینی به عنوان مرجع علمی و دینی در دوران غیبت تأکید داشتند.
امام حسن عسکری(ع) در دوران کوتاه امامت خود، با درایت و برنامهریزی دقیق، زمینه انتقال امامت به امام دوازدهم و دوران غیبت را فراهم کردند. اقدامات حضرت باعث شد شیعیان اگرچه در ابتدا دچار حیرت شدند، اما به تدریج با مفهوم غیبت آشنا شده و بتوانند ساختار خود را در دوران غیبت حفظ کنند. این برنامهها نشاندهنده دوراندیشی ائمه(ع) و اهمیت مسئله امامت و تداوم آن در اسلام است.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به حضرت آیتالله سیستانی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت همسر مکرمه حضرت آیتالله سیستانی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
حضرت آیتالله آقای حاج سیّدعلی سیستانی (دامت برکاته)
درگذشت همسر مکرّمهی آن جناب را تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۷ مهر ۱۴۰۴
علائم مصرف بیشازحد ویتامینها و مکملها
مکملها، دارو نیستند بلکه محصولات تجاری هستند و باید برای جبران کمبودهای تغذیهایِ خاص استفاده شوند نه اینکه جایگزین یک رژیم غذایی متعادل شوند و بهعنوان میانبری برای رسیدن به سلامتی به کار روند.
مطالعات آزمایشگاهی نشان میدهد که مصرف بیشازحد ویتامینها و مکملهای غذایی میتواند برای بدن خطرناک باشد و حتی به کبد، کلیه و قلب آسیبهای جدی وارد کند.
بنا بر اعلام سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA)، حدود ۷۵ درصد آمریکاییها دستکم یک مکمل غذایی مصرف میکنند.
حتی بسیاری از آمریکاییها به مکملها به چشم میوه و غذا نگاه میکنند و فکر میکنند هرچه بیشتر از آنها مصرف کنند، سالمتر خواهند بود.
علائم مصرف بیشازحد ویتامینها و مکملها
ایسنا نوشت: ویتامینهای محلول در آب مانند ویتامین ث و گروه ویتامینهای ب در صورت زیادهروی، معمولا از طریق ادرار دفع میشوند اما ویتامینهای محلول در چربی مانند آ، دی، ئی و کا در بدن تجمع میکنند و خطر مسمومیت با آنها بالاتر است. مواد معدنی و سایر مکملها نیز میتوانند خطرناک باشند زیرا در سیستمهای مختلف بدن نقش مهمی دارند و حتی اختلالهای کوچک در تعادل آنها میتواند عملکرد طبیعی بدن را مختل کند.
نشانههای هشدار عبارتند از تغییر رنگ ادرار (روشن یا غیرعادی)، مشکلات گوارشی (حالت تهوع، اسهال، یبوست یا درد شکمی)، علائم عصبی (سردرد، سرگیجه، گزگز دست یا پا، بیخوابی)، تغییرات غیرقابلتوضیح در سلامتی (خستگی، ریزش مو، تغییر رنگ پوست) و نتایج غیرطبیعی آزمایشها (مانند افزایش آنزیمهای کبدی یا اختلال عملکرد کلیه)
علائم خاص برخی مکملها
۱ــ تپش قلب یا درد قفسه سینه: برخی مکملها کافئین زیادی دارند و میتوانند فشار خون را بالا ببرند یا با داروهای قلبی تداخل پیدا کنند.
۲ــ تحریک پوستی: بثورات یا واکنشهای آلرژیک ممکن است نشانه مصرف بیشازحد باشد.
۳ــ ادرار تیره همراه با زردی پوست: احتمال آسیب کبدی وجود دارد.
۴ــ سرگیجه: میتواند ناشی از مصرف زیاد آهن باشد که منجر به مسمومیت کبدی میشود.
۵ــ مشکلات گوارشی: مکملهای فیبر باعث نفخ و گاز میشوند. مصرف زیاد ویتامین ث میتواند اسهال، دلدرد و استفراغ ایجاد کند.
یک قانون کلی و ساده این است که مکمل باید فقط به تغذیه کمک کند و شما نباید تغییر محسوسی احساس کنید. هر تغییری در بدن نشانه مشکل است.
مکملهایی که نباید با هم مصرف شوند
ــ کلسیم و آهن نباید همزمان مصرف شوند زیرا برای جذب رقابت میکنند و میتوانند در جذب داروهای تیروئید مانند لووتیروکسین اختلال ایجاد کنند.
ــ ویتامین کا میتواند اثر داروهای رقیقکننده خون مانند وارفارین را خنثی کند.
ــ علف چای یا گل راعی (St. John’s Wort) میتواند با داروهای ضدافسردگی تداخل داشته باشد.
همچنین مصرف چند مکمل حاوی ویتامینهای آ، دی یا بی و نیز ترکیب مکملهای محرک (برای تمرکز، انرژی یا کاهش وزن) میتواند خطرناک باشد. درمانهای طولانیمدت نیز ممکن است تحت تاثیر مکملهای گیاهی قرار گیرند. پژوهشی در سال ۲۰۲۵ نشان داد بیماران مسن در حال درمان سرطان که همزمان از مکملهای گیاهی استفاده کرده بودند، دچار واکنشهای ناخواسته شدند.
به گزارش پرویونشن، سازمان غذا و داروی آمریکا بر مکملها مثل دارو یا مواد غذایی، نظارت ندارد و خود شرکتهای تولیدکننده مسئول آزمایش ایمنی محصولاتشان هستند؛ آنچه راستیآزمایی و اطمینان از صحت نتایج را دشوار میکند. محتوای دقیق مکملها نیز اغلب نامشخص است و برچسبگذاری بسیاری از آنها دقیق نیست.
هدف واقعی مکمل چیست؟
مکملها محصولاتی تجاری هستند، نه دارو. آنها باید برای پر کردن شکاف تغذیهای خاص استفاده شوند، نه اینکه جایگزین یک رژیم متعادل شوند و بهعنوان میانبری برای رسیدن به سلامتی به کار روند. به همین دلیل افراد مبتلا به بیماریهای کبدی، کلیوی، قلبی، افراد تحت درمان سرطان، کسانی که داروهای تضعیفکننده سیستم ایمنی یا رقیقکننده خون مصرف میکنند، همچنین زنان باردار یا شیرده و زنانی که قصد بارداری دارند، باید در مصرف مکملها بسیار محتاط باشند.
بنابراین اگر مکمل مصرف میکنید، بهتر است همه آنها را به مطب پزشک ببرید و صادقانه توضیح دهید چه مصرف میکنید. بیماران اغلب از بیان این موضوع پرهیز میکنند زیرا فکر میکنند پزشک تصور میکند به درمان اعتماد ندارند، در حالی که شفافیت به معنای ایمنی است و هرچه پزشک بیشتر بداند، بهتر میتواند از سلامتی شما محافظت کند.
چرا مفاصل تقتق میکنند؟
شنیدن صدای تقتق یا ترکیدن هنگام حرکت مفاصل -مثل زانو، گردن یا انگشتان- پدیدهای رایج است. اما آیا این صداها نشانهی بیماریاند یا فقط یک واکنش طبیعی؟
بیشتر این صداها بیخطرند، اما در برخی موارد میتوانند نشانهی آسیب یا التهاب باشند.
علتهای رایج صدا دادن مفاصل
۱. حبابهای گازی در مایع مفصلی
مایع سینوویال داخل مفصل حاوی گازهایی مثل نیتروژن و دیاکسید کربن است. حرکت مفصل باعث ترکیدن این حبابها و تولید صدا میشود.
۲. حرکت تاندونها و رباطها
هنگام خمکردن یا کشیدن مفصل، تاندونها ممکن است از روی استخوان بلغزند و با برگشت به جای اولیه، صدای «پاپ» ایجاد کنند.
۳. ساییدگی غضروفها (Crepitus)
با افزایش سن یا در بیماریهایی مثل آرتروز، غضروفها نازک شده و سطح مفصل زبر میشود، که باعث صداهای سایشی میشود.
۴. فشار منفی در بافتها
جدا شدن سریع پوست از لایهی فاشیا (لایهی بین پوست و عضله) نیز میتواند صدای ترکیدن ایجاد کند.
چه زمانی باید نگران شد؟
- صدا همراه با درد یا تورم
- محدودیت در حرکت مفصل
- سابقهی آسیب یا شکستگی
- احساس ناپایداری یا قفلشدن مفصل
در این موارد، مراجعه به پزشک ارتوپد یا فیزیوتراپیست توصیه میشود.
راهکارهای مراقبتی
- ورزشهای کمفشار مثل شنا یا یوگا
- حفظ وزن مناسب برای کاهش فشار مفصلی
- مصرف غذاهای غنی از کلسیم و ویتامین D
- نوشیدن آب کافی برای حفظ روانکاری مفاصل
- اصلاح وضعیت نشستن و ایستادن
با مصرف کم این نوشیدنی هم بد اخلاق میشوید هم افسرده
تحقیقات نشان میدهد که بین کمآبی بدن و افزایش اضطراب و افسردگی ارتباط وجود دارد و مطالعات نشان میدهد افرادی که آب بیشتری مینوشند، خطر کمتری برای ابتلا به این بیماریها دارند.
هیدراته ماندن میتواند با کاهش تنش، گیجی و خستگی، تأثیر مثبتی بر خلق و خو داشته باشد و همچنین ممکن است خواب را بهبود بخشد که به نوبه خود میتواند به کاهش اضطراب کمک کند.
تأمین مداوم آب، گردش خون را روان نگه میدارد، به هضم و کاهش وزن کمک میکند، حرکت مفاصل را آسان میکند و به بدن کمک میکند تا مواد مغذی موجود در غذا را جذب کند. برای آشنایی بیشتر با ارتباط کمآبی بدن با اضطراب، علائم کمآبی و راهکارهای آبرسانی برای افزایش مصرف آب، ادامه مطلب را بخوانید.
در بسیاری از مطالعات، تأثیر کمآبی بدن بر سطح اضطراب خفیف اما قابل توجه بوده است. اما برای درک بهتر تأثیرات هیدراتاسیون بر خلق و خو، سلامت روان و تواناییهای تفکر، تحقیقات بیشتری لازم است.
کاهش خطر اضطراب و افسردگی با آب بیشتر
در یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ که روی بیش از ۳۰۰۰ بزرگسال انجام شد، افرادی که آب بیشتری مینوشیدند، نسبت به افرادی که آب کمتری مینوشیدند، خطر اضطراب و افسردگی کمتری داشتند. اگرچه ارتباط بین کمآبی بدن و افسردگی قویتر بود، محققان دریافتند که اضطراب در افرادی که آب کافی نمینوشیدند، بیشتر بود.
بهبود خلق و خو با مصرف بیشتر آب
در یک مطالعه کوچک و قدیمی در سال ۲۰۱۴، محققان بررسی کردند که چگونه افزایش یا کاهش مصرف آب بر خلق و خو تأثیر میگذارد. آنها دریافتند افرادی که معمولا آب زیادی مینوشند، با کاهش مصرف آب، احساس آرامش، رضایت کمتر و تنش بیشتری میکنند. وقتی محققان مصرف آب شرکتکنندگان را افزایش دادند، افراد حاضر در مطالعه، صرف نظر از میزان آبی که معمولا مینوشیدند، احساس شادی بیشتری میکردند.
افزایش بیماری با کمآبی بدن
در یک مطالعه قدیمیتر در سال ۲۰۱۵، محققان خلق و خو و میزان مصرف کل آب را در بین ۱۲۰ زن سالم بررسی کردند. آنها دریافتند که مصرف کمتر آب با تنش، افسردگی و سردرگمی بیشتر مرتبط است.
یک بررسی در سال ۲۰۲۰ از مطالعات انجام شده در رابطه با کم آبی بدن نشان میدهد که بین عدم نوشیدن آب کافی و افزایش خطر ابتلا به دیابت، هایپرگلیسمی، مقاومت به انسولین، سندرم متابولیک، چاقی شکمی، سکته مغزی، بیماریهای قلبی عروقی، حوادث قلبی و عروقی، مرگ ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون بالا و بیماری کلیوی ارتباط معناداری وجود دارد.
در همان بررسی اشاره شده که پنج راه وجود دارد که افراد میتوانند از طریق آنها به پیشگیری از این بیماریها و شرایط کمک کنند.
راههای پیشگیری از بیماریهای ناشی از کم آبی بدن
- غذاهایی با محتوای آب بالا مصرف کنید.
- برای نوشیدن آب و نوشیدنیهای بیشتر تلاش آگاهانهای داشته باشید.
- وضعیت هیدراتاسیون خود را در طول روز ارزیابی کنید.
- بار اسمولار رژیم غذایی را کاهش دهید (به عنوان مثال، پروتئین و سدیم زیاد میتواند منجر به بار اسمولار بالاتر شود).
- از نوشیدن بیش از حد مایعات خودداری کنید.
































