emamian

emamian

یکی از شعارها و ادعاهای مهم آمریکا از زمان روی کارآمدن جو بایدن رئیس جمهور این کشور، بازگشت به توافق هسته ای برجام بوده است. با این حال و به رغم گذشت حدود دو سال و نیم از این وعده ها، رویکرد متناقض آمریکا در زمینه مواضع و اقدامات در باره برجام و ایران بیش از پیش آشکار شده است.

در جدید ترین اقدام واشنگتن درباره ایران که اقدامی بر خلاف شعار های آن در باره لغو تحریم ها و بازگشت به برجام شمرده می شود وزارت خزانه داری آمریکا روز پنج شنبه اعلام کرد شبکه‌‌ای را که به ایران برای دور زدن تحریم‌ها و فروش محصولات پتروشیمی این کشور کمک می‌کنند را در فهرست تحریم‌ها قرار داده است.

در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمده است: «امروز دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌‌داری آمریکا شبکه‌ای از تولیدکنندگان محصولات پتروشیمی ایران و همچنین شرکت‌های صوری مستقر در چین و امارات که حامی شرکت پتروشیمی تریلیانس و شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران هستند را در فهرست تحریم قرار داد. این دو شرکت در فروش محصولات پتروشیمی ایران در خارج از این کشور نقش اساسی دارند.»

مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه در واکنش به تحریم‌های جدید آمریکا با بیان این‌که پتروشیمی ما تحریم بوده، گفت: فروش از مسیرهای مختلف ادامه داشته و خواهد داشت.

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا بارها بر لزوم بازگشت به برجام تاکید کرده و مدعی بود که این کار را در کوتاه ترین زمان صورت خواهد داد. با این حال پس از برگزاری هشت دور مذاکرات طولانی در وین بین ایران و گروه 1+4 و با حضور غیر مستقیم آمریکا، به رغم ابراز خوش بینی های اولیه در باره رسیدن به توافقی در زمینه لغو تحریم های ضد ایرانی توسط آمریکا و بازگشت ایران به اجرای تعهدات برجامی خود، اما اکنون جوی از تردید و حتی ناامیدی در این زمینه وجود دارد.

در واقع آمریکا تلاش می کند تا در زمینه به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین به اصطلاح توپ را در زمین ایران انداخته و تهران را مقصر وضعیت نامعلوم کنونی جلوه دهد. در حالی که ایران بارها خواسته های خود را به طور صریح و شفاف بیان کرده و این دولت بایدن است که ظاهرا یا نمی خواهد ویا نمی تواند که به این خواسته های منطقی پاسخ مثبت دهد.

دولت بایدن عملا همان رویکرد دولت ترامپ در زمینه تداوم کارزار فشار حداکثری را علیه ایران تداوم بخشیده و ضمن مطرح کردن خواسته های فرا برجامی اساسا از اراده لازم برای پاسخ مثبت به خواسته های منطقی و قانونی ایران برخوردار نیست. این مساله به ویژه با توجه به اینکه تقریباً همه قانونگذاران جمهوریخواه و بسیاری از دموکرات‌ها مخالفت خود را باهرگونه توافق با ایران بدون بررسی آن در کنگره اعلام کرده‌اند تشدید شده است.

اکنون طرف‌های غربی و حتی اروپایی ها، بدبینی فزاینده‌ای نسبت به امکان دستیابی به توافق جدیدی برای از سرگیری توافق 2015 برجام ابراز می‌کنند. مذاکرات رفع تحریم‌ها در وین از چند ماه پیش دچار وقفه شد. دولت آمریکا از زمان آغاز این مذاکرات به جای پیشنهاد دادن ابتکارهای عملی برای پیشرفت گفت‌وگوها بارها تلاش کرده طرف‌های مختلف از جمله ایران و روسیه را به کند کردن روند مذاکرات و ایجاد مانع بر سر راه آن متهم کند.

ضمن اینکه دولت بایدن به رغم اذعان به شکست سیاست فشارو تحریم علیه ایران اما هم چنان تهران را در این زمینه تهدید می کند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید می گوید:«گام‌هایی که ایرانی‌ها درباره غنی‌سازی و مکانیسم‌های راستی‌آزمایی برداشته‌اند مفید نیستند و ما با افزایش فشار اقتصادی به آنها پاسخ داده‌ایم.تحریم‌هایی را علیه ایران اعمال کرده‌ایم، تحریم‌های بیشتری در راه است.»

این در حالی است که لارنس نورمن،خبرنگار روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در توئیتی با اشاره به تحریم های جدید وزارت خزانه داری آمریکا علیه صادرات پتروشیمی ایران ادعا کرد که دولت بایدن معتقد است تحریم‌هایی که امروز اعمال شده‌اند با برجام احیاشده مغایرت دارند و در صورت دستیابی به توافق، رفع خواهند شد و از اروپایی‌ها خواسته شده این پیام را به ایرانی‌ها انتقال دهند.

نورمن افزود: حدود ۱۵۰ مورد تحریم قبلی دولت بایدن، همگی با توافق سازگار دانسته می شدند و گفته شد در صورت احیای برجام رفع نخواهند شد.

اگر این مساله واقعیت داشته باشد باید گفت که دولت بایدن در سیاست خود در قبال ایران و برجام دچار تعارض و سردرگمی آشکار بوده و همین مساله دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین را به خوبی روشن می کند.

اخباری که در بزرگی ثواب و اهمیت یاری کردن ستمدیدگان و به طور کلی سعی در انجام حاجت های مومن رسیده زیاد است، و  برای زیادتی اطلاع به پاره ای از آنها  اشاره می شود:

حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که برادر مومن بیچاره اش را هنگام شدت گرفتاریش، فریاد رسی کند، غم او را برطرف سازد و در انجام حاجتش یاریش کند، خداوند برای او به سبب این عمل، هفتاد و دو رحمت واجب می فرماید که یکی از آنها را به او عنایت می فرماید که به سبب آن امر معیشت دنیایش را اصلاح می فرماید و هفتاد و یک رحمت دیگر  را برای ترس ها و سختی های قیامتش ذخیره می فرماید»، و نیز می فرماید: «کسی که در برآوردن حاجت برادر مومن خود بکوشد تا اینکه خدای تعالی آن حاجت را به دست او جاری فرماید، خداوند ثواب حج و عمره و روزه و اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام را برایش می نویسد و اگر آن حاجت به دستش جاری نشد ثواب یک حج و عمره برایش می نویسد». و نیز فرمود: «خدای تعالی به داود وحی فرمود که بنده ای از بندگان من با حسنه ای نزد من می آید و من او را به بهشت می برم. گفت خداوندا آن حسنه کدام است؟ فرمود: دفع کند از مومنی غمی و بلیه ای را اگر چه به یک خرما باشد. داود عرض کرد: خداوندا سزاوار است کسی که تو را شناخت از تو امیدش را نبرد.»

در کتاب فقیه از میمون بن مهران روایت کرده که گفت: نزد حضرت امام حسن علیه السلام نشسته بودم که مردی آمد و گفت: ای فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله فلان  شخصی از من طلبی دارد و می خواهد مرا زندانی کند. حضرت  فرمود: مالی حاضر ندارم که بدهی ت را بدهم. گفت: با او سخنی بفرمائید شاید مرا زندانی نکند. حضرت کفش های خود را پاره کرد. من گفتم : ای فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله مگر فراموش  کرده اید که اعتکاف دارید؟ ( و نباید از مسجد بیرون روید) فرمود: فراموش نکرده ام، لیکن از پدرم شنیده ام که جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: «کسی که در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، چنان است که خدای را نه هزار سال عبادت کرده باشد که روز را به روزه و شب را به عبادت به سر برده باشد.»

نامه حضرت صادق علیه السلام به حاکم اهواز:
وقتی که نجاشی، حاکم اهواز  شد، یکی از کارمندانش به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: در دفتر نجاشی خراجی بر عهده من است و او مردی است مومن و فرمانبردار  شما. اگر صلاح می دانید جهت من برایش نامه ای بنویسید. حضرت مرقوم فرمود: «برادرت را شاد کن تا خدا شادت کند.» گوید چون به دیدن نجاشی رفتم در مجلس کار خود بود و چون تنها شد نامه را به او داد و گفت این نامه امام صادق علیه السلام است آن را بوسید و بر دو چشم نهاد و گفت چه حاجت داری؟ گفت خراجی که در دفترت به عهده من است. گفت چه مقدار است؟ گفت ده هزار درهم. نجاشی دفتردار خود را طلبید و به او دستور داد تا از طرف او بپردازد و آن را از دفتر بیرون آورد و دستور داد برای سال  آینده هم برابر همین مبلغ برای او ( خود نجاشی) بنویسد. سپس  به او گفت: آیا تو را شاد کردم؟ پاسخ داد آری قربانت، سپس فرمان داد یک مرکب سواری و یک کنیز و یک غلام با یک دست جامه به او دادند. و در عطای هریک می گفت آیا تو را شاد کردم و او پاسخ می داد آری قر بانت. و هر چه می گفت آری، برایش می افزود تا از عطاء فراغت یافت. سپس به او گفت همه فرش این اطاق را هم که من در آن نشسته ام با خود ببر، چون نامه آقای مرا در این جا به من دادی و هر حاجتی داری به من بگو. پس آن مرد بیرون آمد و چون خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید همه را به آن حضرت خبر داد. آن حضرت از کارهای نجاشی شاد شدند. آن مرد گفت: ای فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله گویا کاری که با من، نجاشی کرد شما را شاد نمود؟ فرمود: آری به خدا قسم و رسولش را هم شاد کرد.

و از یقطین والد علی، چنین نقل شده که والی شد بر ما در اهواز مردی که از منشیان یحیی بن خالد بود و بر من مقدار زیادی مالیات باقی مانده بود که در دادنش ناتوان بودم به طوری  که تمام دارائی ام و ملکم از دستم می رفت. می گفتند که او قائل به امامت و از شیعیان است و من ترسیدم او را ملاقات کنم مبادا شیعه نباشد. چاره ای ندیدم مگر اینکه از اهواز فرار کنم به سمت مکه. چون از حج خود فارغ شدم راه خود را از مدینه قرار دادم. پس بر حضرت صادق علیه السلام وارد شدم و عرض کردم ای آقای من، بر ما فلان شخص والی شده که می گویند از دوستان شما است و ترسیدم او را ملاقات کنم شاید شیعه نباشد و در ملاقاتش، از بین رفتن تمام دارائیم باشد پس، از او به سوی خدای تعالی و به سوی شما فرار کردم. حضرت فرمود: باکی بر تو نیست. و رقعه کوچکی  نوشت: «به درستی که برای خدا در سایه عرشش سایبانها است که مالک نمی شود آنها را جز کسی که برادر خود را از غمی برهاند و برادر خود را از آن آسایش دهد یا خیری به او برساند هرچند به پاره ای یا نصف خرمائی باشد و این شخص  برادر تو است». پس آن رقعه را مهر فرموده و به من داد و فرمود: آن را به او برسان. چون به شهرم برگشتم شب به منزلش رفتم و اذن خواستم، گفتم: فرستاده حضرت صادقم. پس ناگاه او را دیدم که با پای برهنه بیرون آمد و تا چشمش  به من افتاد سلام کرد و میان دو چشمم را بوسید و گفت: ای آقای من، تو فرستاده مولای منی؟ گفتم آری، گفت: فدای چشمانت اگر راست گوئی پس دستم را گرفت ای سید به چه حال آقای مرا ترک کردی؟ گفتم به خوبی. گفت والله؟ گفتم والله. تا آنکه سه مرتبه این سخن را برمن رد کرد. پس رقعه امام علیه السلام  را به او دادم خواند و آن را بوسید و بر چشمانش  گذاشت.  پس گفت ای برادر امر خود را بفرما، گفتم؛ در دفتر بر ذمه من چند هزار درهم است و در او تمام شدن و  هلاکت من است. پس دفتر را طلبید و آنچه بر عهده من بود از آن پاک کرد و به من رسید پرداخت وجه را داد. پس صندوق های مال خود را طلبید و نصف آن را به من داد. آن گاه اسب های خود را طلبید یکی را خودش برمی داشت و دیگری را به من می داد آن گاه جامه های خود را طلبید یکی را خودش برمی داشت و یکی را به من می داد تا اینکه تمام دارائی خود را با من نصف کرد و پیوسته می گفت: ای برادر آیات خوشنود شدی؟ من می گفتم آری قسم به خدا. چون موسم حج شد گفتم او را تلافی نمی کنم به چیزی که بهتر باشد نزد خدا و رسولش از بیرون رفتن به سوی حج و دعا کردن برایش و رفتن خدمت سید و مولایم حضرت صادق علیه السلام و تکرار او نزد مولایم که از آن حضرت بخواهم در باره اش دعا فرمایند. پس از مکه وقتی که بر حضرت صادق علیه السلام داخل شدم خوشحالی را در رخسار مبارکش دیدم. فرمود: ای یقطین کار تو با آن مرد چه شد؟ پس شرو ع کردم به گزارش کارهایش با خودم و رخسار آن حضرت از خوشحالی می درخشید. پس گفتم: ای آقای من آیا معامله اش با من، شما را خشنود کرد( که خدا خشنودش کند)؟ فرمود: آری به خدا  سوگند که پدرهای مرا خشنود کرد. به خدا سوگند که امیرالمومنین علیه السلام را خشنود کرد. به خدا سوگند که رسول خدا صلی الله علیه و آله را خشنود کرد. به خدا سوگند که خدا را در عرش خشنود کرد.

حاجت خود شخص هم برآورده می شود:
ناگفته نماند، کسی که در رفع ظلمی از ستمدیده یا برآوردن حاجت مومنین سعی کند، علاوه بر ثواب های  آخرتی، موجب زیادتی آبروی شخص و سبب برآورده شدن حاجتش نیز می گردد، و روایات و شواهد این مطلب زیاد است. فقط به ذکر داستانی که مشتمل بر حدیث نیز هست اکتفا می شود.

عالم جلیل احمدبن محمدبن خالد البرقی، صاحب کتاب محاسن که زمان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را درک کرده و در غیبت صغری هم بوده گفت: در ری فرود آمدم و مهمان ابوالحسن مادرانی منشی کوتکین بودم و برای من نزد او وظیفه ای (مقرری) بود، هر سال ده هزار درهم. که آن را از مالیات قریه ای که در کاشان داشتم محسوب می کردم. پس از من مطالبه مالیات کردند و او به جهت پاره ای کار ها از من غفلت کرد. پس در روزی که در سختی و اضطراب و اندوه بودم که ناگاه داخل شد بر من شیخی عفیف که سست شده بود از بس که خون از او رفته بود و او مرده ای بود در  صورت زنده ها پس گفت: ای ابوعبدالله جمع کرد میان من و تو، عصمت دین و دوستی ائمه طاهرین علیهم السلام، برخیز برای من در این ایام به جهت رضای خدا و دوستی  سادات ما. گفتم درد تو چیست؟ گفت: در حق من گفتند که من در نهانی نوشتم به سلطان در امر کوتکین پس حلال کردند به این سبب مال مرا. پس او را وعده دادم که حاجت تو را برمی آورم و او رفت. پس اندیشه کردم و گفتم اگر طلب کنم حاجت خود و حاجت او را هر دو که با هم نمی شود، و اگر حاجت او را طلب کنم حاجت خودم روا نمی شود. پس به کتابخانه خود رفتم و حدیثی را یافتم که از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده بود: هرکس خالص کند قصد خود را در حاجت برادر مومن خود، خداوند انجام آن را  بر دست او مقدر می فرماید و هر حاجتی که خود دارد برمی آورد. پس همان ساعت برخاستم و بر در خانه ابوالحسن مادرانی رفتم و چون پس از اذن بر او وارد شدم، دیدم بر چهار بالش خود نشسته و بر مسند ملوکانه تکیه نموده و بر دستش چوبی بود. پس سلام کردم جوابم داد و گفت: بنشین. پس خداوند بر زبانم این آیه را جاری فرمود که به آواز بلند خواندم "وابتغ فیما  اتیک  الله  الدار  الاخره  و لاتنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک و لا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین" یعنی طلب کن در آنچه خدا  به تو داده از نعمت مال و جاه و جوارح سعادت آخرت را و فراموش نکن بهره ات را از دنیا ( یعنی از حیات و صحت و فراغت و توانگری و جوانی به اینکه در راه خیر صرف کنی) و نیکی کن چنانچه خداوند به تو نیکی کرده و نطلب فساد در زمین را، جز این نیست که خداوند دوست ندارد فساد کنندگان را.»

ابوالحسن گفت: خوان این آیه دلیل است که تو را حاجتی است پس ذکر کن آن را، با روی گشاده. گفتم: فلان کس در حقش چنین و چنان گفتند. گفت: آیا  او از شیعیان است که می شناسی او را؟ گفتم: آری. پس از کرسی به زیر آمد و به غلام گفت آن دفتر را بیاور. پس دفتری آورد که در آن مال آن مرد ثبت بود و آن مالی بی حساب بود پس امر کرد همه را به او رد کنند و امر کرد برای او خلعتی و استری و برگرداند او را به اهلش معزز و مکرم. پس گفت: ای ابو عبدالله کوتاهی نکردی در نصیحت و تدارک کردی کار مرا پس  برداشت رقعه ای و در او نوشت به احمدبن محمدبن خالد البرقی داده شود و این حساب شود از مالیات مزرعه  او به کاشان، پس اندکی صبر کرد و گفت ای ابوعبدالله خدا جزای خیرت دهد به جهت آنکه اصلاح کردی خرابی کار مرا، نسبت به ظلمی که به آن بیچاره شده بود، پس رقعه دیگر نوشت، باید ده هزار درهم دیگر به او داده شود به سبب آنکه  ما را دلالت به خیر کرد. احمد گفت: قصد کردم دستش را ببوسم. گفت: کار مرا مشوب مکن و الله اگر دستم را ببوسی من پای تو را می بوسم. این کم بود در حق او زیرا او متمسک به حبل آل محمد صلی الله علیه و آله است.

در قرآن در سوره حج آیه 77 آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید».

پیام آیه
1- اهدافی که یک انسان باایمان به واسطه ایمان خویش تعقیب می کند و خواسته هاس متعالی و مقدسی که در پی آن است در منطق قرآن ممکن است با واژه های متنوعی مطرح شوند. فلاح و رستگاری و قرار گرفتن در گروه مفلحان نیز یکی از آثار و اهداف ایمان در فرد و جامعه ایمانی است.
2- دستیابی به این هدف عالی نیازمند استفاده از ابزارها و راهکارهایی مناسب و مطمئن است.
3- قرآن کریم که خود طراح ضرورت ایمان در زندگی و تبیین کننده آثار و فوائد آن نیز می باشد خودش راهکارهای دستیابی به اهداف متعالی ایمان را یادآوری کرده است.
4- رکوع و سجده و عبادت و انجام کار نیک راهکارهای پیشنهادی قرآن برای رسیدن به فلاح است.
5- انسان باایمان گذشته از این که باید برنامه عبادی ویژه ای در زندگی داشته باشد نیازمند آن است که برای تقویت گوهر ایمان خویش و به منظور بهره مندی بهتر و بیشتر از فوائد و برکات آن در صحنه ها و لحظه های مختلف زندگی و در شرایط رنگارنگ آن، در پیشگاه خدا خضوع و شکستگی و افتادگی و نیازمندی خویش را عاجزانه و جدی به نمایش بگذارد. خم شدن به نیت رکوع در پیشگاه الهی و صورت به خاک سائیدن و افتادن به خاک به نیت سجده در پیشگاه عظمت حق، بزرگ ترین سرمایه ای است که می تواند برای ایمان یک مؤمن پشتوانه ای مطمئن و مؤثر محسوب شود.
6- کار نیک در زندگی ممکن است برخاسته از انگیزه های مختلفی باشد اما کار نیکی که انسان باایمان تنها با انگیزه فرمانبرداری از خداوند متعال که خالق همه خوبی ها و نیکی هاست و در بردارنده همه کمالات است انجام می دهد تأثیری در دل و روح انسان باایمان دارد که لذتش را نمی تواند وصف کند ولی با همه وجود درک می کند و شیرینی و آرام بخشی آن را می یابد و احساس می کند.
7- کار خیر در منطق قرآن اختصاص به عبادت های رایج و رسمی چون نماز و روزه ندارد، بلکه هر عملی که مورد امضای عقل و دین است و خدای هستی بخش بدان راضی است، اگر از انسان باایمان صادر شود کار خیر است. این کار هر چند ممکن است در حق دیگران صورت پذیرد اما مطمئنا بیش از آنچه از آثار و برکات مادی و معنوی این کار نصیب دیگران می شود چندین برابر بلکه نامحدود نصیب خود انسان باایمان می شود و این نتیجه و رهاورد چیزی جز فلاح که قرآن مؤمنان را به آن وعده داده نیست.

جمع بندی پیام ها
اگر انسان باایمان در پی فلاح و رستگاری است نیازمند برنامه ریزی جدی و پایبندی به اعمال عبادی و خوبی های اجتماعی است و بدون تلاش و همت و عزم و اراده و عمل، امید بستن به بهره مندی از آثار و برکات ایمان، خام اندیشی و کوته نگری است.

آثار و پیامد های انفاق را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
الف : آثار فردی  

این آثارعبارتند از: قوت ایمان، رسیدن به مقام برّ، جلوگیری از بخل، افزایش مال شخصی، رفع حوادث ناگوار، آمرزش گناهان، آرامش درونی.
ب : آثار اجتماعی  

این آثار عبارتند از: تعدیل اختلاف طبقاتی، حفظ عزّت و كمال فقیر، جلوگیری از فساد اخلاقی. برای تشریح بیشتر باید به موارد زیر توجه نمود:
انفاق و رهائى از تنگناها

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ أَنفِقُوا فى سبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلى التهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُحْسِنِینَ؛ و در راه خدا، انفاق كنید! و ( با ترك انفاق)، خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید! و نیكى كنید! كه خداوند، نیكوكاران را دوست مى دارد» (سوره بقره/ آیه ۱۹۵). این آیه تكمیلى است بر آیات جهاد، زیرا جهاد به همان اندازه كه به مردان با اخلاص و كار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحى و جسمى لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگى. درست است كه عامل تعیین كننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولى سرباز بدون وسایل و تجهیزات كافى ( اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائى، وسایل درمانى ) كارى از او ساخته نیست. لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور مى دهد و مى فرماید: در راه خدا انفاق كنید و خود را به دست خویش به هلاكت نیفكنید.

مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیارى از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولى چون وسایل جنگ را هر كس شخصا فراهم مى كرد و بعضى فقیر و نیازمند بودند آن چنان كه طبق آیه ۹۲ سوره توبه، گریه مى كردند و اشك مى ریختند كه چرا وسیله شركت در جنگ ندارند: (تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا ان لا یجدوا ما ینفقون؛ آنها برگشتند در حالی که از غم این که چیزی ندارند (برای جهاد) خرج کنند چشمانشان اشک می ریخت)، آرى در چنین شرایطى نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. جمله «و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة؛  با دست خویش خود را به هلاكت نیفكنید» هر چند در مورد ترك انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گسترده اى دارد كه موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى شود، از جمله اینكه انسان حق ندارد از جاده هاى خطرناك ( چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوى یا غیر آن ) بدون پیش بینى هاى لازم بگذرد، یا غذائى كه به احتمال قوى آلوده به سم است تناول كند، و یا حتى در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى جهت جان خود را به خطر انداخته و مسؤول است».

در آخر آیه دستور به نیكوكارى داده، مى فرماید: و نیكى كنید كه خداوند نیكوكاران را دوست دارد. در اینكه مراد از احسان در اینجا چیست؟ چند احتمال در كلمات مفسران دیده مى شود: نخست این است كه حسن ظن به خدا داشته باشید ( و گمان نكنید انفاقهاى شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد ) و دیگر اینكه منظور، اقتصاد و میانه روى در مساله انفاق است و دیگر اینكه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونه اى كه همراه با گشاده روئى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است بر كنار باشد. مانعى ندارد كه همه این معانى سه گانه در مفهوم و محتواى آیه جمع باشد.
انفاق سبب پیشگیرى از هلاكت جامعه ها

آیه ۱۹۵ بقره گر چه در ذیل آیات جهاد آمده است ولى بیانگر یك حقیقت كلى و اجتماعى است و آن اینكه انفاق به طور كلى سبب نجات جامعه ها از مفاسد كشنده است، زیرا هنگامى كه مساله انفاق به فراموشى سپرده شود، و ثروتها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اكثریتى محروم و بینوا وجود داشته باشد دیرى نخواهد گذشت كه انفجار عظیمى در جامعه به وجود مى آید كه نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت، و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیرى از هلاكت روشن مى شود. بنابراین انفاق، قبل از آنكه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. امام على علیه السلام در یكى از كلمات قصارش به این حقیقت اشاره فرموده، مى گوید: «حصنوا اموالكم بالزكاة؛ اموال خویش را با دادن زكات حفظ كنید». و به تعبیر بعضى از مفسران، خوددارى از انفاق فى سبیل الله هم سبب مرگ روح انسانى به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى، مخصوصا در نظامى همچون نظام اسلام كه بر نیكو كارى بنا شده است.
انفاق یكى از مهم ترین اسباب نجات در قیامت

خداوند در قرآن می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَكُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شفَعَةٌ وَ الْكَفِرُونَ هُمُ الظلِمُونَ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق كنید! پیش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه خرید و فروش است ( تا بتوانید سعادت و نجات از كیفر را براى خود خریدارى كنید)، و نه دوستى ( و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت، ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود ). و كافران، خود ستمگرند، ( هم به خودشان ستم مى كنند، هم به دیگران )» (بقره،۲۵۴) .

در این آیه روى سخن را به مسلمانان كرده و به یكى از وظائفى كه سبب وحدت جامعه و تقویت حكومت و بنیه دفاعى و جهاد مى شود اشاره مى كند و مى فرماید: اى كسانى كه ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق كنید. با توجه به آخرین جمله آیه كه كافران را ظالمان مى شمرد، اشاره اى است كه ترك انفاق نوعى كفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمى شود. سپس مى افزاید: امروز كه توانائى دارید انفاق كنید پیش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت. اشاره به اینكه راه هاى نجاتى كه در دنیا از طرق مادى وجود دارد هیچكدام در آنجا نیست، نه بیع و معامله اى مى توانید انجام دهید كه سعادت و نجات از عذاب را براى خود بخرید و نه دوستیهاى مادى این جهان كه با سرمایه هاى خود كسب مى كنید در آنجا نفعى به حال شما دارد زیرا آنها نیز به نوبه خود گرفتار اعمال خویش اند و از خود به دیگرى نمى پردازند و نه شفاعت در آنجا به حال شما سودى دارد زیرا شفاعت الهى در سایه كارهاى الهى انجام مى گیرد كه انسان را شایسته شفاعت مى كند و شما آن را انجام نداده اید و اما شفاعتهاى مادى كه با مال و ثروت در این دنیا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت.

بنابراین شما با ترك انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران تمام درهاى نجات را به روى خود بسته اید و در پایان آیه مى فرماید: كافران همان ظالمان اند. اشاره به اینكه آنها كه انفاق و زكات را ترك مى كنند هم به خویشتن ستم روا مى دارند و هم به دیگران. قرآن در این جمله مى خواهد این حقیقت را روشن سازد كه: اولا - كافران به خود ستم مى كنند زیرا با ترك انفاق واجب و سایر وظائف دینى و انسانى، خود را از بزرگ ترین سعادتها محروم مى سازند، و این اعمال آنها است كه در آن جهان دامانشان را مى گیرد و خداوند در باره آنها ستمى نكرده است. ثانیا - افراد كافر به اجتماعشان نیز ستم مى كنند و اصولا كفر سرچشمه قساوت، سنگدلى، مادى گرى و دنیا پرستى است و اینها همه سرچشمه هاى اصلى ظلم و ستم هستند.
انفاق مایه رشد آدمى

مساله انفاق یكى از مهمترین مسائلى است كه اسلام روى آن تاكید دارد و قرآن مجید تاكید فراوان روى آن نموده است. خداوند می فرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سبْعَ سنَابِلَ فى كلِّ سنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضعِف لِمَن یَشاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه برویاند، كه در هر خوشه، یكصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى كند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع، و (به همه چیز) داناست» (بقره/۲۶۱).

در این آیه «مشبه انسان انفاق كننده است و مشبه به بذرهاى پر بركت، و وجه تشبیه نمو و رشد آن است. انسان انفاق كننده در پرتو عملش، رشد فوق العاده معنوى و اجتماعى پیدا مى كند.
انفاق مهمترین طریق حل مشكل فاصله طبقاتى

یكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پیشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است به این معنى كه فقر و بیچارگى و تهیدستى در یك طرف و تراكم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عده اى آنقدر ثروت بیندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طوریكه تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد. بدیهى است جامعه اى كه قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است.

گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متاسفانه اکنون این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناك تر شده است. زیرا از یك سو، درهاى كمكهاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه یكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكلهاى مختلف به روى آنها باز است. پیدایش كمونیسم و مانند آن و خونریزیها و جنگهاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عكس العمل محرومیت اكثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است. با این كه دانشمندان و مكتبهاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل این مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند، كمونیسم از راه الغاى مالكیت فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیاتهاى سنگین و تشكیل مؤ سسات عام المنفعه (كه به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى ) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقیقت این است كه هیچكدام نتوانسته اند گام مؤ ثرى در این راه بر دارند زیرا حل این مشكل با روح مادیگرى كه بر جهان حكومت مى كند ممكن نیست.

با دقت در آیات قرآن مجید آشكار مى شود كه یكى از اهداف اسلام این است كه اختلافات غیر عادلانهاى كه در اثر بی عدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى كسانى كه نمیتوانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون كمك دیگران رفع كنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند. اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است - تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق وقف و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشكیل مى دهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.
انفاق یکی از عوامل آمرزش گناهان

خداوند در قرآن می فرماید: «َاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطعْتُمْ وَ اسمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیراً لأَنفُسِكمْ وَ مَن یُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ بنابراین تا آنجا كه در توان دارید تقواى الهى پیشه كنید و گوش دهید و اطاعت نمائید و انفاق كنید كه براى شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند» (تغابن/۱۶).

سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى فرماید: «ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لكم و یغفر لكم و الله شكور حلیم؛ اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند، و خدا شكرگزار و بردبار است» (تغابن/ ۱۷). چه تعبیر عجیبى كه بارها در قرآن مجید در مورد انفاق فى سبیل الله تكرار شده، خدائى كه آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتها، و مالك اصلى همه ملكها است، از ما وام مى طلبد! و در برابر آن وعده اجر مضاعف و آمرزش مى دهد، و نیز از ما تشكر مى كند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمى شود. یضاعفه از ماده ضعف ، تنها به معنى دو برابر نیست، بلكه چندین برابر را نیز شامل مى شود كه در مورد انفاق تا هفتصد برابر، و بیش از آن، در قرآن آمده است! ( بقره /۲۶۱ ).

ضمنا جمله «یغفر لكم» دلیل بر این است كه انفاق، یكى از عوامل آمرزش گناه است. تعبیر به شكور كه یكى از اوصاف خدا است، دلیل بر این است كه خداوند از بندگانش به وسیله پاداشهاى عظیم تشكر مى كند، و حلیم بودن او اشاره به مساله آمرزش گناهان، و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است. اوصاف پنجگانه خداوند كه در این آیه و آیه قبل به آن اشاره شده، همگى نوعى ارتباط با مساله انفاق در راه او دارد، ولى توجه به این صفات پنجگانه خداوند علاوه بر مساله تشویق به انفاق، انسان را در مساله اطاعت پروردگار به طور كلى و خوددارى از هرگونه گناه مصمم تر مى كند و به او قوت قلب و نیروى اراده و روح تقوا مى بخشد.
انفاق در راه خدا یك تجارت پر سود

خداوند در قرآن می فرماید: «قُلْ إِنَّ رَبى یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنفَقْتُم مِّن شىْء فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُ الرَّزِقِینَ؛ بگو: پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد توسعه مى دهد و براى هر كس بخواهد تنگ ( و محدود ) مى سازد و هر چیزى را ( در راه او ) انفاق كنید جاى آن را پر مى كند و او بهترین روزى دهندگان است» (سبا/ ۳۹).

این آیه ممكن است اشاره به دو حالت مختلف از یك انسان باشد كه گاه روزیش گسترده و گاه تنگ و محدود است. به علاوه آنچه در آغاز این آیه آمده در حقیقت مقدمه اى است براى آنچه در پایان آیه است و آن تشویق به انفاق در راه خدا است. جمله «فهو یخلفه؛ او جایش را پر مى كند» تعبیر جالبى است كه نشان مى دهد آنچه در راه خدا انفاق گردد در حقیقت یك تجارت پر سود است، چرا كه خداوند عوض آنرا بر عهده گرفته و مى دانیم هنگامى كه شخص كریمى عوض چیزى را بر عهده مى گیرد رعایت برابرى و مساوات نمى كند بلكه چند برابر و گاه صد چندان مى كند. البته این وعده الهى منحصر به آخرت و سراى دیگر نیست، آن كه در جاى خود مسلم است، در دنیا نیز با انواع بركات جاى انفاقها را به نحو احسن پر مى كند.
انفاق مایه فزونى است نه كمبود

تعبیرى كه در آیه فوق در مورد انفاق آمده كه فرمود هر چیزى را كه در راه خدا انفاق كنید خداوند جاى آن را پر مى كند تعبیرى است بسیار پر معنى. اولا: از این نظر كه شىء به معنى وسیع كلمه، تمام انواع انفاقها را اعم از مادى و معنوى، كوچك و بزرگ، به هر انسان نیازمند اعم از صغیر و كبیر، همه را شامل مى شود. مهم اینست كه انسان از سرمایه هاى موجود خود در راه خدا ببخشد به هر كیفیت و به هر كمیت باشد. ثانیا: انفاق را از مفهوم فنا بیرون مى آورد، و رنگ بقا به آن مى دهد، چرا كه خداوند تضمین كرده با مواهب مادى و معنوى خود كه چندین برابر و گاه هزاران برابر - و حداقل ده برابر است - جاى آن را پر كند، و به این ترتیب شخص انفاق كننده هنگامى كه با این روحیه و این عقیده به میدان مى آید دست و دل بازترى خواهد داشت، او هرگز احساس كمبود و فكر فقر به مغز خود راه نمى دهد، بلكه خدا را شكر مى گوید كه او را موفق به چنین تجارت پرسودى كرده است.

همان تعبیرى كه قرآن مجید در آیه ۱۰ و ۱۱ سوره صف فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا هل ادلكم على تجارة تنجیكم من عذاب الیم * تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبیل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید آیا شما را به تجارت پرسودى كه از عذاب دردناك رهائیتان مى بخشد راهنمائى بنمایم؟ * ایمان به خدا و پیامبرش بیاورید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد كنید این براى شما بهتر است اگر مى دانستید». در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده: «من ایقن بالخلف سخت نفسه بالنفقه ! ؛ كسى كه یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود». همین معنى از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است. اما مساله مهم اینست كه انفاق از اموال حلال و مشروع باشد كه خدا غیر آن را قبول نمى كند و بركت نمى دهد.
اثرات معنوی انفاق

از نظر قرآن کریم انفاق در راه خدا، تجارتی پرسود و معامله ای ارزشمند است که موجب جلب پاداش های عظیم و رسیدن به بهشت الهی شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده و موجب نجات از عذاب دردناک الهی می شود. خداوند می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طیِّبَتِ مَا كسبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیث مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَستُم بِئَاخِذِیهِ إِلا أَن تُغْمِضوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنىُّ حَمِیدٌ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید! از قسمتهاى پاكیزه اموالى كه ( از طریق تجارت ) به دست آورده اید، و از آنچه از زمین براى شما خارج ساخته ایم ( از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق كنید! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاك نروید در حالى كه خود شما، ( به هنگام پذیرش اموال) حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و كراهت! و بدانید خداوند، بى نیاز و شایسته ستایش است» ((بقره/ ۲۶۷).

از آنجا كه بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بى ارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق كنند و اینگونه انفاقها علاوه بر اینكه سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یك نوع اهانت و تحقیر نسبت به آنها است، و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمى باشد، این جمله صریحا مردم را از این كار نهى مى كند و آن را با دلیل لطیفى همراه مى سازد و آن اینكه، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روى كراهت و ناچارى چرا در باره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى كه در راه او انفاق مى كنید و همه چیز شما از او است راضى به این كار مى شوید. در حقیقت، آیه به نكته لطیفى اشاره مى كند كه انفاق در راه خدا، یك طرفش مؤمنان نیازمندند، و طرف دیگر خدا، و با این حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از یك سو تحقیرى است نسبت به نیازمندان كه ممكن است على رغم تهیدستى مقام بلندى از نظر ایمان و انسانیت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى دیگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار. جمله «لا تتیمموا؛ قصد نكنید» ممكن است اشاره به این باشد كه اگر در لابلاى اموالى كه انفاق مى كنید بدون توجه چیز نامرغوبى باشد، مشمول این سخن نیست. سخن این است كه از روى عمد اقدام به چنین كارى نكنید.

تعبیر به طیبات ( پاكیزه ها ) هم پاكیزگى ظاهرى را شامل مى شود، و ارزش داشتن براى مصرف، و هم پاكیزگى معنوى، یعنى اموال شبهه ناك و حرام، زیرا افراد با ایمان از پذیرش همه اینها كراهت دارند، و جمله « الا ان تغمضوا فیه» شامل همه مى شود و این كه بعضى از مفسران آن را منحصر به یكى از این دو دانسته اند صحیح به نظر نمى رسد. نظیر این آیه در سوره آل عمران آیه ۹۲ نیز آمده است آنجا كه مى فرماید : «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون؛ هرگز به حقیقت نیكوكارى نمى رسید، مگر آنكه از آنچه دوست دارید، انفاق كنید». البته این آیه بیشتر روى اثرات معنوى انفاق تكیه مى كند و در پایان آیه مى فرماید: بدانید خداوند بى نیاز و شایسته ستایش است ( و اعلموا ان الله غنى حمید )، یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلكه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده و لذا حمید و شایسته ستایش است.
جلوگیری از بخل

خداوند می فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطعْتُمْ وَ اسمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنفِقُوا خَیراً لأَنفُسِكمْ وَ مَن یُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ بنابراین تا آنجا كه در توان دارید تقواى الهى پیشه كنید، و گوش دهید و اطاعت نمائید، و انفاق كنید كه براى شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند» (تغابن/ ۱۶). نخست دستور به اجتناب از گناهان مى دهد ( چرا كه تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است ) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى كه مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روى مساله انفاق كه از مهمترین آزمایشهاى الهى است تكیه مى كند و سرانجام هم مى گوید سود تمام اینها عائد خود شما مى شود. در پایان آیه به عنوان تاكیدى بر مساله انفاق مى فرماید: و آنها كه از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند.

شح به معنى بخل توأم با حرص است و مى دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان و بزرگترین سد راه انفاق و كارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا كند و در خودسازى و تهذیب نفس بكوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین كرده است. گرچه در بعضى از روایات از امام صادق علیه السلام آمده است: «من ادى الزكاة فقد وقى شح نفسه؛ كسى كه زكات را بپردازد از بخل و حرص رهائى یافته» ولى روشن است كه این یكى از مصداقهاى زنده ترك بخل و حرص است، نه تمام مفهوم آن.

در حدیث دیگرى مى خوانیم كه امام صادق علیه السلام از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا مى آورد و پیوسته مى فرمود: «اللهم یوق شح نفسى؛ خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار» یكى از یارانش عرض مى كند: فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا، دعاى دیگرى كنى. فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى كه خداوند مى فرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون». سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى فرماید: اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند و خدا شكرگزار و بردبار است.
انفاق و صدقه باعث افزایش مال شخصی

خداوند در قرآن می فرماید: «هر کس صدقه دهد، علاوه بر اجر اخروی، چند برابر پاداشش را در همین دنیا پس می‌گیرد». به همین دلیل در روایات آمده است که «هرگاه احساس تنگدستی کردید، آن را با صدقه دادن که نوعی معامله با خداست، برطرف کنید. برخلاف تصور افراد ظاهربین، انفاق نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمی شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد. قرآن کریم می فرماید: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صددانه باشد، خداوند برای هرکس که بخواهد آن را چند برابر می کند و خدا گشایشگر داناست (بقره/۲۶۱).

« یضاعفه» از ماده «ضعف» تنها به معنای دو برابر نیست، بلکه تا چندین برابر را نیز شامل می شود که در انفاق تا هفتصد برابر و بیشتر در قرآن آمده است. با توجه به اطلاق در آیه می توان استفاده کرد که زیاد شدن صدقات و برکت آن علاوه بر این که شامل اموال دنیا اعم از زیاد شدن رزق و روزی، اداء دین و... می باشد افزونی پاداش ها و ثواب های الهی در آخرت را نیز شامل می شود، چنان چه در روایات هر دو مورد بیان شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: به وسیله صدقه، رزق و روزی را برای خود نازل کنید. امام صادق علیه‌السلام فرموده است: صدقه دین را ادا می کند و برکت را برای انسان به دنبال دارد. امام علی علیه السلام می فرماید: هرگاه بی چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید. همچنین پیامبر اسلام فرموده است: خداوند صدقه شما را افزایش داده و زیاد می کند همانطور که یکی از شما فرزند خود را رشد داده و پرورش می دهد، تا این که روز قیامت در حالی که به بزرگی کوه احد رسیده است او را ملاقات می کند. آن حضرت در جای دیگر می فرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد می کند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد.
انفاق باعث دوری بلا و مرگ بد

رفع بلا، دوری از مرگ سوء و ...از اثرات انفاق می باشد که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر علیه‌السلام می فرماید: صدقه هفتاد بلا را از انسان دور می کند و نیز مرگ سوء را از انسان دور می نماید چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمی رود. و در جایی دیگر آمده است: با دست خود صدقه دادن، انسان را از مرگ سوء حفظ می کند و هفتاد نوع از انواع بلایا را از انسان دور می کند.
انفاق و صدقه باعث طول عمر

همانطور که در تعالیم اسلامی آمده است، برخی عوامل بر مدت عمر انسان تأثیر می گذارد و کاهش یا افزایش طول عمر انسان را به همراه دارد «صدقه دادن» از عواملی است که طبق بیان صریح روایات، موجب افزایش طول عمر می شود. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می فرماید: صدقه و صله رحم شهرها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.
انفاق باعث شفای مریض

از دیگر آثار مهم، صدقه و انفاق، شفای مریض است که نفش اساسی و مهمی دارد و اثر آن بارها به تجربه رسیده است. حدیثی که به این مسئله تصریح می کند از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، امام صادق علیه‌السلام، امام کاظم علیه‌السلام و امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل شده است: «بیماران خود را به وسیله صدقه درمان کنید» و در حدیث دیگری می خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد.
انفاق دورکننده فقراست

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است: نیکی و صدقه فقر را دور می کند.
منابع:

۱-تفسير نمونه ج: ۲ ص۳۸-۳۶ و ص ۲۲ و ص ۲۶۲، ج ۲۴ ص ۲۱۲-۲۱۱ ، ج ۱۸ ص ۱۲۱ تا ۱۲۲ و ص ۱۱۷،
۲-المیزان، ج ۲، ص ۴۲۰ و ص۴۳۳

آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور صبح امروز جمعه 27 خرداد ماه در اجتماع مردمی هسته های جهاد و پیشرفت که در حسینیه جماران برگزار شد، اظهار داشت: امروز روز صدور فرمان مبارک امام عظیم‌الشان در تشکیل جهاد سازندگی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب شجره طیبه ای است که ثمره آن در هیچ کجای کشور بر کسی پوشیده نیست.

وی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای جهادگر عنوان کرد: نقش جهاد سازندگی در دفاع مقدس، احیای امید در دل‌های محرومان و مستضعفان، ناامید کردن دشمنان در خلاقیت و ابتکار عمل در شهر و روستا و نوآوری هایی که به اسم انقلاب ایجاد کرد، بسیار مهم است.

رئیس جمهور خاطر نشان کرد: در مقطعی جهادسازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد، با این امید که روحیه جهاد در همه اعضای دولت ایجاد شود و همه دارای روحیه جهادی شوند چون تجربه نشان داد این نگاه حرکت موفقی است که جواب خواهد داد.

رئیسی ادامه داد: بسیاری از دلسوزان این دغدغه جدی را داشتند، بالاخره این ادغام صورت گرفت اما حرکت جهادی در کشور متوقف نشد و به جهاد سازندگی تبدیل شد.

وی با بیان اینکه رهبر انقلاب همیشه بر اقدامات جهادی تاکید داشتند، گفت: بهترین روزهای جوانان عزیز و دانشجویان و طلبه ها در کنار محرومان گذشت و هیچ گاه این اقدام سرد نشد زیرا رهبر انقلاب همیشه بر اقدامات جهادی تاکید داشتند. 

رئیس دولت سیزدهم عنوان کرد: پس از ادغام جهاد سازندگی، حرکت جهادی متوقف نشد و امروز پر رونق ادامه دارد.

رئیسی افزود: آن چیزی که امروز باید مورد توجه قرار بگیرد این است که گستره ای از حرکت جهادی در کشور مورد حمایت قرار بگیرد و دولت این مجموعه را به عنوان بازوان پرتوان خودش مورد حمایت قرار دهد.

رئیس جمهور گفت: قبل از اینکه به دولت بیایم این نقیصه را کاملاً احساس کردم که باید برای آن یک جایگاهی در دولت ایجاد شود و جریان جهاد سازندگی احیا شود. باید جریان جهاد سازندگی که جریان مبارکی بود و امام راحل این شجره طیبه را غرس کردند و ثمرات بسیاری داشت باید ادامه پیدا کند. تصمیم گرفتم جریان جهاد سازندگی در کشور احیا شود و گروه های جهادی سراسر کشور احساس کنند که از سوی دولت حمایت می شوند.

وی با بیان اینکه با گروه های جهادی و صاحب نظرانی که در محرومیت زدایی نقش آفرینی کردند نشست هایی داشتیم، اظهار داشت: به معاون اول ریاست جمهوری هم ابلاغ کردم که شما هم جلساتی را داشته باشید؛ نشست های بسیاری تکیل شد و در نتیجه به این نتیجه رسیدیم که یک مجموعه ای به عنوان اتاق فکر و مسئول رصد کردن که سه نقش مهم را داشته باشد تشکیل شود ولی کار دست گروه های جهادی باشد.

رئیسی سه نقش دولت نسبت به گروه‌های جهادی را هدایت، حمایت و نظارت دانست و گفت: برای اینکه از گروه های جهادی حمایت های مالی و حقوقی صورت بگیرد، شورای جهاد سازندگی را با شرکت دست اندرکاران جهاد و پیشکسوتان این عرصه و نیروهای با انگیزه ای تشکیل دادیم.

وی ادامه داد: چهل و چند سال از پیروزی انقلاب گذشته است و باید نگاه کنیم که چه کارهایی انجام شده است؛ موفقیت های بزرگی در کشور داشتیم، نسبت به این موفقیت ها باید خداوند را شکر کرد.

به گفته رئیس دولت سیزدهم هر جا به رهنمود های امام و رهبر انقلاب توجه کردیم، در آن حوزه ها موفقیت داشتیم و هر کجا که کاستی و نقص داریم جایی بود که خواستند به نسخه دیگران عمل کنند و چشمشان به دست دیگران بود.

رئیسی ادامه داد: ما نمی توانیم به نسخه هایی که دیگران نوشتند و مطابق و مناسب با انقلاب ما نیست، عمل کنیم.

وی با تاکید بر اینکه بهره برداری از تجارب دیگران کار درستی است، گفت: ما به تجربه های دیگران توجه می کنیم و مورد مطالعه قرار می دهیم اما نسبت به نسخه ای که دیگران نوشته اند بسیار محطاتانه عمل می کنیم.

رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آمریکایی ها خودشان اعلام کرده اند که در فشار حداکثری شکست خورده اند. معنای این حرف این است که انقلاب اسلامی راه پیروزی و پیشرفت را طی می کند و آمریکا راه افول و ضعف را طی می کند.

وی افزود: امروز  آمریکایی ها می خواهند ما را محدود کنند، مگر تحریم ها تا کنون کشور را محدود کرده است؟ اگر ما توانستیم راه برون رفت از تحریم ها را دنبال کنیم حرکت جهادی بوده است.

رئیس دولت با بیان اینکه تحریم ها را باید خنثی کرد گفت: تعجب می کنم آمریکایی ها از سویی اعلامی می کنند آماده توافق با ایران هستیم اما از طرفی بر لیست تحریم ها می افزایند.

وی افزود: اینکه اعلام می کنیم به آمریکا اعتماد نداریم دنیا باید به ما حق دهد که ما به این ها اعتماد نداریم، این ها میثاق شکن هستند.

رئیسی با بیان اینکه گروه‌های جهادی، حرکت معمولی را جهاد نمی‌دانند، گفت: حرکت جهادی توأم با انگیزه، اندیشه، دیدن مقصد، مقصود و هدف و دیدن ابزار دشمن و اراده برای موفقیت بر خواست دشمن است.

وی با تاکید بر اینکه حرکت جهادی برای جامعه یک ضرورت به شمار می رود، عنوان کرد: جهاد تبیین ترجمان جهاد با لسان است و عزیزان ما در کسوت روحانی بدانند همواره باید جهاد تبیین را در برنامه کاری خود داشته باشند. 

رئیس جمهور با اشاره به اینکه کشور به حرکت جهادی که موجب ناامیدی دشمن شود نیاز دارد، تصریح کرد: گروه‌های جهادی باید با انگیزه به حرکت خود شتاب دهند و به صورت انقلابی پیش روند و دولت خود را موظف به حمایت از گروه‌های جهادی می داند.

 رئیسی با اشاره به بیانات رهبر انقلاب درباره تولید گفت: محور حرکت کشور تولید بوده و تولید در روستاها مورد هدف است؛ اقتصاد روستا باید تأمین شود و روستایی در روستا بماند، این کارها باید بسیار پر رونق باقی بماند و گام‌های بلندی نیز برداشته شود. 

وی با بیان اینکه گروه‌های جهادی باید برای تولید با کیفیت، دانش بنیان، علم پایه و فناوری پایه پیشگام شوند، گفت: اگر گروه جهادی منحصر به چند نفر است بدانید هر فردی که با اخلاق کار می‌کنند از ما است و آن را منحصر به اسم و جریان خاص نکنید، بگذارید جریان جهادی گسترده باشد و به تمام دنیای اسلام برسد.

رئیس‌جمهور خاطر نشان کرد: نکند افراد جهادگر را در نگاه منحصر و حرکات سازنده را به چند فرد خاص اختصاص دهیم؛ اجازه دهید همه افراد به سمت دغدغه نظام و حفظ ارزش‌ها حرکت کنند.

رئیسی با بیان اینکه باید مهاجرت دانشجویان را جدی گرفت افزود: اینکه دانشجویان ترغیب به ترک کشور شوند یک خیانت است؛ باید در حوزه علم و فناوری به قدری جذابیت ایجاد کنیم که جریان علم و فناوری معکوس شود و آنهایی که رفتند پشیمان شوند و برگردند.

وی با تاکید بر اینکه در حوزه کشاورزی نیازمند کار بیشتری هستیم، گفت: بسیاری از محصولات غذایی را به کشور وارد می‌کنیم اما نباید اینچنین باشد؛ در واقع این از نمونه کارهای جهادی است که تولید را به سمت تأمین کالاهای اساسی در کشور برود تا به استقلال در مواد غذایی و کشاورزی برسیم.

رئیس دولت با بیان اینکه کشور نیازمند ایجاد اشتغال با حرکت جهادی است، تصریح کرد: اگر یک میلیون در سال اشتغال آفرینی نکنیم مانند مسکن دچار عقب ماندگی می‌شویم؛ تأمین اشتغال و مسکن هم نیاز کشور، هم الزام دولت و هم مصوبه مجلس است.

رئیسی با اشاره به موفقیت‌های حاصل شده پیرامون مدیریت کرونا در کشور گفت: علت موفقیت ما در کرونا به دلیل لطف خدا، کمک پزشکان و پای کار بودن نیروهای جهادی بود. 

وی ادامه داد: ما می‌توانیم در تمام عرصه‌هایی که دیگران با تردید با آن برخورد می‌کنند موفق شویم زیرا ما طرفدار ما می‌توانیم مکتب شهید سلیمانی هستیم.

رئیس جمهور جهاد با مال، جان و لسان یعنی جهاد تبیین را بسیار با اهمیت دانست و عنوان کرد: ما در جهاد تبیین بسیار مشکل داریم و طلبه‌ها و نیروهای جهادی ما در جهاد تبیین می‌توانند بسیار اثرگذار باشند؛ جهاد تبیین نباید اجازه دهد جریان نظام ستمشاهی که پای آمریکا و اسرائیل را به کشور باز کردند تطهیر شود.

رئیس دولت سیزدهم در پایان گفت: دولت، ملت و دستگاه‌های کشور تمام همت خود را به کار خواهیم بست تا منویات رهبری برای پیشرفت کشور و اجرای عدالت کشور بر زمین نماند و تا آخرین نفس تلاش خواهیم کرد اجرای عدالت و پیشرفت کشور متوقف نشود و با تمام وجود و اخلاص کنار نیازمندان باشیم تا آنها نیز شاهد پیشرفت کشور باشند و با تمام وجود به وعده خدا، رسول خدا، رهبر انقلاب و مجاهدان و پیروزی جریان حق بر باطل و پیشرفت کشور یقین داریم.

یک مطالعه جدید نشان داده است، افرادی که سطح بالاتری از اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA) را در خون خود دارند، ۴۹ درصد کمتر در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر در مقایسه با افرادی هستند که سطوح پایین‌تری از آن را دارند.

به گفته موسسه تحقیقات اسید‌های چرب (FARI)، این مطالعه که به رهبری دکتر الکس سالا ویلا در مجله Nutrients منتشر شده مطرح کرده است که فراهم شدن مواد غذائی اضافی از اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA)، به ویژه برای حاملان ژن ApoE۴ (که تقریبا حساسیت فرد به بیماری آلزایمر را دو برابر می‌کند) ممکن است پیشرفت این بیماری را کند کند.

چنین مداخله تغذیه‌ای مقرون به صرفه و کم خطری مانند این می‌تواند باعث میلیارد‌ها صرفه جویی در هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی شود.

در این مطالعه مشاهده‌ای ۱۴۹۰ شرکت کننده بدون زوال عقل با میانگین سنی ۶۵ سال شرکت داشتند که محققان ارتباط گلبول‌های قرمز خون (RBC) با اسید دوکوزاهگزانوئیک (DHA) را با بیماری آلزایمر (AD) را در آن‌ها بررسی و تعامل آن با انتقال دهنده APOE-ε۴ را آزمایش کردند.

خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در بالاترین پنجک (زمانی که مجموعه‌ای از داده‌ها به پنج قسمت مساوی تقسیم می‌شود) اسید دوکوزاهگزانوئیک در گلبول‌های قرمزدر مقایسه با پایین‌ترین پنجک، ۴۹ ٪ کمتربوده است.

پیش‌بینی می‌شود که افزایش DHA در گلبول‌های قرمز خون از سطح Q۱ به Q۵، به میزان ۴.۷ سال دیگر به داشتن زندگی بدون آلزایمر می‌افزاید.

نویسندگان تأکد کرده اند که افزایش مصرف DHA ممکن است خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهد، به خصوص در افرادی که در معرض خطر بالاتری هستند، مانند کسانی که رونوشت APOE-ε۴ را دارند.

ویلیام اس. هریس، نویسنده ارشد این مطالعه می‌گوید: یافته‌های جدید با یافته‌های سایر محققین همخوانی دارد.

پاسخ سؤال در چند محور ارائه می‌شود:

اولاً: قبل از هر چیز باید اشاره شود که انسان مرکب از روح و بدن است؛ تنها به روح، انسان گفته نمی‌شود چه اینکه تنها به بدن بدون روح نیز انسان گفته نمی‌شود بلکه به تعبیر برخی از بزرگان انسان موجود چند طبقه است مثلاً یک طبقه آن بدن و جسم است و طبقه دیگر آن روح او است و به مجموع بدن و روح انسان گفته می‌شود و هر عملی را که انسان انجام می‌دهد در واقع با تمام طبقه‌های وجودی خود انجام می‌دهد نه اینکه گناه را جسم مادی انجام دهد عذاب را روح بچشد بلکه گناه را انسان انجام می‌دهد که مرکب از جسم و روح است.[۱]

 

ثانیاً: در آخرت هم جسم و بدن عذاب می‌شود و هم روح زیرا معاد هم جسمانی است و هم روحانی، قرآن کریم در آیات متعدد جریان عذاب جسمانی و روحانی را مطرح کرده از جمله فرمود: «اذ الاغلال فی اعناقهم و السلاسل یسحبون فی الحمیم ثم فی النار یسجرون»[۲] در آن هنگام که غل‌ها و زنجیرها برگردن آنها قرار گرفته و آنها را می‌کشند و در آبی سوزان وارد می‌کنند سپس در آتش دوزخ افروخته می‌شوند.

در این آیه آن گونه که پیداست به صراحت از عذاب جسمانی و این که جسم و بدن عذاب می‌شود و زنجیر به گردن‌ها انداخته می‌شود سخن گفته شده است در آیه دیگر نیز فرمود: «کسانی که به آیات ما کافر شدند به زودی آنها را در آتشی وارد می‌کنیم که هر گاه پوستهای تن آنها درآن عریان گردد پوست‌های دیگری به جای آن قرار می‌دهیم تا کیفر را بچشند خداوند توانا و حکیم است.»[۳]

 

در رابطه با این آیه که جریان عذاب جسمانی و روحانی را مطرح کرده است سؤالی در میان مفسران پیدا شده و آن این که اگر آن پوست‌ها به پوست‌های دیگری تبدیل شود گناه پوست‌های تازه چیست که آنها بسوزند؟

مفسران بزرگ پاسخ‌های متعددی از این سؤال داده‌اند که از همه بهتر پاسخی است که عیناً در حدیث امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب شخصی مادی‌پرست که دربارة این آیه سؤال کرد فرمود: «پوست‌های نو همان پوست های سابق است و در عین حال غیر آن است» آن شخص چون نتوانست به عمق این سخن برسد تقاضای توضیح بیشتری با ذکر مثال کرد، امام فرمود: این مانند آن است که کسی خشتی را بشکند و دو مرتبه آن را در قالب بریزد و به صورت خشت تازه‌ای در آورد، این خشت دوم همان خشت اول است و در عین حال خشت تازه‌ای است.

طبق این روایت پوست‌های جدید از همان مواد پوست‌های گذشته تشکیل می‌شود که در عین تازه بودن صورت وحدت ماده محفوظ است.[۴] پس این گونه نیست که عمل را جسم انجام دهد و عذاب را روح بچشد بلکه انسان مرکب از جسم و روح عمل را انجام می‌دهد و همان انسان عذاب می‌شود.

 

ثالثاً: در آخرت عذاب هم برای جسم است و هم برای روح یعنی گذشته از آن که روح انسان از طریق عذاب‌های جسمانی عذاب را می‌چشد، گرفتار عذاب روحی نیز می‌شود که اثر آن در بدن ظاهر نمی‌گردد اما خود روح شدیداً در عذاب است و در این باره در قرآن کریم آیات متعددی آمده است از جمله فرمود: «و الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا فاولئک لهم عذاب مهین»[۵] کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند عذاب خوار کننده‌ای برای آنهاست. در ذیل این آیه گفته‌اند: منظور از کیفرهای روحانی مجموعه اموری است که روح و جان انسان را در فشار قرار می‌دهد، هر چند تأثیری در جسم او ظاهراً نداشته باشد و یا آن که تأثیر دو گانه دارد هم جسم را مستقیماً آزار می‌دهد و هم روح را، در آیه یاد شده آمده دوزخیان دچار ذلت و خواری می‌شوند و این بیان بسیاری از جنبه‌های تحقیرآمیز عذاب‌های دوزخ را شامل می‌شود که مبتکران گردنکش و خودبین را به پائین‌ترین مرحله ذلت می‌کشاند. پس عذاب‌های دوزخی‌ آمیخته با انواع اهانت‌هاست که مایه آزار روح و جان نیز می‌شود به همین سبب گفته شده که مجازات‌های روحانی در قیامت دردناکتر است.[۶] بنابراین همان طور که در دنیا روح وجسم هردو مرتکب گناه شده اند در آخرت هم روح و جسم هردو عذاب می شوند .

 

 

پی نوشت ها:

[۱]. سبحانی، جعفر، الهیات، قم، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ۱۴۱۷ ق، ج ۴، ص ۳۸۷.

[۲]. غافر/ ۷۱ و ۷۲.

[۳]. واقعه/ ۴۱ ـ ۴۴.

[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج ۶، ص ۴۵۱.

[۵]. حج/ ۵۷.

[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر پیشین، ج ۶، ص ۴۶۴.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار سردار بردی محمداف رئیس‌جمهور ترکمنستان و هیئت همراه، گسترش و تعمیق هر چه بیشتر روابط را کاملاً به نفع هر دو کشور دانستند و گفتند: سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران، گسترش روابط با کشورهای همسایه است و این، سیاستی کاملاً درست است.

ایشان با تأکید بر اینکه لازمه عبور از موانع منوط به عزم و اراده جدی دو کشور برای گسترش روابط است، افزودند: البته روابط دوستانه میان ایران و ترکمنستان مخالفینی در سطح منطقه و بین‌الملل دارد ولی باید بر موانع فائق آمد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید کمیسیون همکاری‌های مشترک میان دو کشور به‌صورت جدی فعال باشد و با پیگیری مستمر، توافق‌ها به سرانجام برسند.

در این دیدار که آقای رئیسی رئیس‌جمهور کشورمان نیز حضور داشت، آقای سردار بردی محمداف رئیس‌جمهور ترکمنستان گفت: اولویت دولت ترکمنستان گسترش روابط با همسایگان است و تلاش داریم با توجه به اسناد همکاری که امروز امضاء شد، روابط خوب دو کشور را در حوزه‌های مختلف به‌ویژه گاز، برق و حمل و نقل کالا و همچنین اجرای طرح‌های بزرگ بیش از پیش تحکیم ببخشیم.

رئیس‌جمهور ترکمنستان با اشاره به سی‌اُمین سالگرد روابط دو کشور خطاب به رهبر انقلاب گفت: از طرف خود و همچنین ملت ترکمنستان از جنابعالی به دلیل حمایت‌های همیشگی از تعمیق روابط ایران و ترکمنستان تشکر و قدردانی می‌کنم.
 
چهارشنبه, 25 خرداد 1401 00:01

اهمیت حج در آیات و روایات

یکی از ارکان دین مبین اسلام که مورد تایید ائمه اطهار(علیهم‌السلام) هم قرار گرفته است و بسیار روی آن هم تاکید کرده‌اند، مساله «حج» است؛ این واجب الهی جز ضروریات اسلام بوده و هرگز نباید ترک شود. قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ [آل عمران/97] و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آن‌ها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند، و هر كس كفر بورزد (و حج را ترك كند به خود زيان رسانيده) خداوند از همه جهانيان بى‌نياز است».

راجع به اهمیت حج امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «اسلام بر پنج پایه و رکن استوار شده است؛ نماز، روزه، زکات، حج و ولایت».[1] این تعبیر حضرت به خوبی گویای اهمیت فوق العاده حج و مراسم باشکوه آن است. در این حدیث شریف، حج یکی از ارکان مهم اسلام شمرده شده است و جایگاه رفیعی دارد.

هم‌چنین در آیه بالا از حج به عنوان حقی از خداوند متعال بر انسان سخن گفته شده است، یعنی در مساله حج انسان بده‌کار خداوند متعال است و در صورت استطاعت مالی، اگر حج را انجام ندهد، مانند یک بده‌کار از دنیا رفته است و این اهمیت فوق العاده حج را می‌رساند. از طرفی از جمله آخر آیه برداشت می‌شود که انجام ندادن حج به صورت عمدی و در صورت داشتن استطاعت مالی، کفر است و انسان را از دایره اسلام خارج کرده و او را دچار کفر باطنی می‌کند و ایمان را به کلی از انسان سلب می‌کند.[2]

 این مطلب در روایات اسلامی هم اشاره شده است، به طور مثال پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این باره خطاب به امیرالمومنین(علیه‌السلام) فرمودند: «ای علی، هر کس حج را عمدا ترک کند، در حالی‌که مستطیع بوده است، کافر شده است؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ». ای علی، هر کس حج را به تاخیر بیاندازد تا این‌که مرگ او فرا رسد و حال آن‌که مستطیع بوده است، خداوند متعال در روز قیامت او را یهودی یا نصرانی مبعوث خواهد کرد».[3]

این آیات و روایات دال بر عظمت و اهمیت فوق العاده حج در نزد خداوند متعال و معصومین(علیهم‌السلام) است که هرگز نباید ترک شود، هرگز نباید به بهانه‌های واهی مثل کمک به فقرا، تقویت وهابیت، پول‌دار شدن اعراب و... باعث تعطیلی حج شد و مردم را از رفتن به حج باز داشت. چون بزرگ‌ترین اجتماع مسلمانان دنیا در حج است و دشمن از این مساله بسیار ترس دارد، لذا با تمام قوا به جنگ با این امر الهی آمده است.

امروزه دیده می‌شود که در فضای مجازی و در شبکه‌های اجتماعی دشمنان این مرز و بوم که چشم دیدن اسلام و تشیع و بالندگی مسلمانان را ندارد، کاسه داغ‌تر از آش شده و مانند دایه‌ای مهربان به فکر فقرای ایران افتاده‌اند و در پیام‌ها و نوشته‌های متعددی به حج حمله کرده و می‌نویسند، به جای حج به کمک فقرا بشتابید و پول آن‌را صرف فقرای موجود در کوچه خود کنید. این تعابیر و دل‌سوزی‌ها از روی حسد و کینه نسبت به اسلام است و می‌خواهند با هر بهانه‌ای که شده مردم مسلمان را از حج جدا کنند و این واجب الهی را به تعطیلی بکشانند و از اجتماع چند میلیونی مسلمانان در کنار هم و بیداری بسیاری از آن‌ها خودداری کنند.

آنان دل‌سوز این مردم و فقرای ایران نیستند، آن‌ها هدف دیگری دارند، آن‌ها می‌خواهند ما به حج نرویم تا دنیا، ندای اسلام را نشنود و با اسلام آشنا نشود. چرا که با اجتماع آن همه انسان مشتقاق در سراسر دنیا و مخابره خبر آن در سراسر دنیا، خود به خود باعث می‌شود دیگران نیز توجه‌شان به اسلام جلب شده و با خود بگویند این چه دین و آیینی است که پیروان آن هر ساله در این اجتماع عظیم حاضر شده و اعمال خاصی را انجام می‌دهند، خود همین مساله باعث توجه مردم دنیا به حج و سپس به اسلام خواهد شد.

به همین خاطر است آنان از حج می‌ترسند و تلاش می‌کنند مسلمانان را از انجام حج بازدارند، لذا با وارد کردن انواع شبهه در این زمینه فقط می‌خواهند ما به حج نرویم و این مراسم باشکوه کم‌رنگ شده و جایگاه خود را از دست دهد و آن‌ها به اهداف شوم خود برسند.

در نتیجه: حج از ضروریات و ارکان اسلام بوده و اهمیت آن به اندازه توحید است و طبق روایات اگر کسی آن را عمدا ترک کند، کافر شده است؛ لذا اهمیت آن به اندازه ایمان انسان است. از طرفی دشمن از این اجتماع عظیم می‌ترسد و با وارد کردن انواع شبهه و دل‌سوزی‌های بی‌جا برای فقرا، تلاش می‌کند مردم را از انجام این فریضه مهم باز دارد.
-------------------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. الكافی، ج 2، ص 18.  «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ».
[2]. تفسير نمونه، ج‏3، ص 19.
[3]. من‏لايحضره‏الفقيه، ج 4، ص 368. «يَا عَلِيُّ تَارِكُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِيعٌ كَافِرٌ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ يَا عَلِيُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا»

بر اساس روایات؛ حضرت مهدى(عج) به عنوان امام زنده و غایب، هر سال در موسم حج حضور می‌یابد؛ مانند دیگر مسلمانان مناسک حج را به جاى می‌آورد؛ مردم را می‌بیند؛ اما آنان ‏او را نمی‌شناسند.

امام صادق(ع): «مردم، امام خود را، نمی‌یابند. وى در موسم (مراسم حج) حضور پیدا می‌کند. وى آنان را می‌بیند، ولى آنان وى را نمی‌بینند».[1]

محمّد بن عثمان عَمرى - یکى از نوّاب خاصّ امام زمان(ع) در غیبت صغرا - می‌گوید: «به خدا سوگند، صاحب الأمر(عج)، همه ساله در موسم حج حضور می‌یابد. او مردم را می‌بیند و می‌شناسد و مردم هم او را می‌بینند، ولى او را نمی‌شناسند».[2]

با این وجود در مواردی ادعا شده است؛ برخی شیعیان، به زیارت حضرتشان در این ایام موفّق شدند که اگرچه امکان چنین ملاقات محدودی را نمی‌توان انکار کرد، اما یکایک موارد ادعا شده را نیز نمی‌توان قطعی دانست.

به هر حال، نقل‌هایی در این زمینه وجود دارد که به یک مورد آن اشاره می‌کنیم:
على بن ابراهیم فَدَکى از أودى روایت می‌کند: من در حال طواف بودم، شوط ششم را تمام کرده، خواستم دور هفتم را آغاز کنم که ناگهان حلقه‌اى را در سمت راست کعبه دیدم و جوانى خوش‌سیما و خوش‌بو و هیبت‌دار را دیدم که با تمام هیبتش از مردم دوری نمی‌گزید! من زیباتر از کلام و شیرین‌تر از منطق و خوش‌نماتر از نشستن او ندیده بودم، رفتم با او سخن گویم، مردم مرا راندند، پس از بعضى ایشان پرسیدم: این شخصیت کیست؟!

گفتند: فرزند رسول خدا است، هرسال یک روز براى خواصّش ظاهر می‌شود و با آنها صحبت می‌کند.

گفتم: اى آقاى من! نیازمند راهنمایى هستم، مرا راهنمایى کن! خدا تو را راهنما شود! پس یک ریگ به من داد و من برگشتم. یکى از هم‌نشینانش از من پرسید: فرزند رسول خدا به تو چه داد؟!

گفتم: یک «ریگ»، دستم را باز کردم دیدم قطعه‌اى از طلا است!

پس به راهم ادامه دادم ناگه او خود را به من رسانید و فرمود: «[با طلا شدن ریگ] حجّت براى تو ثابت شد و حقّ آشکار گردید و کورى از تو برطرف شد! آیا مرا می‌شناسى؟»

گفتم: خدایا! نه.
فرمود: «منم مهدى، منم قائم زمان، منم آن‌کس که زمین را از عدالت پُر می‌نمایم، بعد از پُر شدنش با ظلم و ستم؛ زیرا زمین از حجّت الهى خالى نمی‌ماند....».[3]
 

پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏2، ص 150، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ‏1429ق.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 520، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. طوسی، محمد بن حسن‏، کتاب الغیبة، محقق، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 253 – 254، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.