emamian

emamian

 

آخرین ماه از یک سال قمری با بهترین روز خلقت و پیوندی آسمانی آغاز می‌شود، یکم ذی الحجه یادآور روزی در تاریخ اسلام است که بانوی دو عالم در سن ۹ سالگی ولایت علی ابن ابیطالب را بر خود قبول کرده است. سالگرد ازدواج این دو نور عالم رخداد عظیمی است که به تعبیر امام خمینی (ره) اشاعه نور این خانواده عالم را روشن کرده است. از این روی اول ذی الحجه مصادف با سالگرد ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت امیرالمومنین  (ع) روز مبارکی است که بیشترین زوج‌های جوان پیوند خودشان را در این روز رقم می‌زنند.

سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک‌



مراسم خواستگاری امام علی (ع) از حضرت زهرا (س)


هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، حضرت حدود ۹ سال داشتند و پیامبر (ص) در خانه ام سلمه بود. امام  علی (ع) وقتی درب خانه را زد پیش از آنکه خودشان را از پشت پرده معرفی کنند، پیامبر اکرم (ص) اذن ورود را به خانه دادند و گفتند: «درب را باز کنید. کسی پشت درب است که محبوب خدا و رسول محسوب می‌شود.»

علی (ع) وارد منزل شدند و سلام کردند و از روی شرم چشمانشان را بر زمین دوختند و شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته‌اشان شد. پیامبر (ص) که خود حالات رفتاری و روحی امام علی (ع) باخبر بود، سکوت را شکستند و فرمودند: «می‌بینم برای حاجتی اینجا آمده‌ای. خواسته‌ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته‌ات پیش من پذیرفته است».

حضرت علی (ع) که برای خواستگاری دختر پیامبر (ص) به خانه ایشان رفته بود، خواسته خود را اینگونه بیان کرد: «پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما‌ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می‌باشید.‌ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده‌ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده‌ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می‌پذیرید؟» چهره پیامبر، همانند گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می‌کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه (ع) گذاشتند.

پیامبر (ص)  ماجرای خواستگاری امام علی (ع) را برای دخترش بازگو کرد، خانه ناگهان غرق در سکوت شد و حضرت فاطمه (س) از سر حیا ساکت ماند و حرفی نزدند. به ناگاه بانگ تکبیر پیامبر (ص) بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست».

سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک‌



مهر علی (ع)؛ مهریه زهرا (س)


مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد (ص) که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی (ع)، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته‌ای داری؟ علی (ع) پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کار‌های روزمره و امرار معاش می‌خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی (ع)  زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر (ص) آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت (ع) میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می‌کردند.
ساده‌ترین مراسم خطبه عقد


برای اجرای خطبه عقد، علی (ع) به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر (ص) به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر (ص) بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد.»

سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک‌



دوره نامزدی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)

امام علی (ع) در خاطره‌ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می‌کند: یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا (ص) نماز می‌خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر (ص) به من گفتند: نمی‌خواهی درباره آوردن فاطمه به خانه خودت با پیامبر (ص) صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آن‌ها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی (ع) دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر پرسید: چرا خود علی (ع) همسرش را از من نمی‌خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم:‌ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می‌دارد. پیامبر اسلام (ص) با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

نمونه‌ای از همسرداری اسلامی


در تمام زندگی مشترک امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)، سرشار از مشق‌های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا (س) در فعالیت‌های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می‌کنند: «در طول ده سالی که پیامبر (ص) در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ‌های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آن‌ها امیرالمؤمنین (ع) هم بوده است. حالا شما ببینید، او حضرت زهرا (س) خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند... از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند... در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می‌کند. ببینید انسان چه روحیه قوی‌ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری‌های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه‌ها را به آن خوبی تربیت کند... فاطمه زهرا (س) این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».

سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک‌



الگوی تربیتی مناسب فرزندان


کوثر بی کران، کاملترین الگویی است که می‌توان در ابعاد گونه گون زندگی، او را مقتدای خویش قرار داد، که یکی از «لایه‌ها و لطافت‌های» زندگی معنوی وی که بستر معنوی خوبی را برای رشد ربانی و معنوی فراهم می‌سازد، «بستر تربیتی» زندگی او است. در «سیره عملی و علمی» زندگی وی، ظرافت‌ها و دقت‌ها موج می‌زند. او مادر است، اما چگونه مادر؟! مادر امامت است و حسنین در دامن مبارک او تربیت یافته اند. مادری است که از راه تکان دادن گهواره، برای همیشه جهان را تکان می‌دهد و از طریق «لالایی و تاتایی‌های» حساب شده، جهان و جهانیان را پر از فریاد‌های عدالت خواهی می‌کند و به سمت عدالت پیش می‌راند.

پی نوشت:

دانشنامه زن در اسلام

 کشف الغمة، ج. ۱، ص. ۵۰.

بحار الانوار، ج. ۴۳، ص. ۹.

زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام تألیف محمد قاسم‌پور با مقدمه آیت‌الله مرعشی نجفی ص۴۷.
زندگانی حضرت فاطمه علیهما‌السلام و دختران آن حضرت مولف سیدهاشم رسولی محلاتی ص ۵۶.

از سبک و شیوه ازدواج امام علی‌(علیه‌السلام) با حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نکات آموزنده و بسیار جالبی بدست می‌آید که از جمله سادگی، بی آلایشی و قناعت است که لازم است تا مرز توان، تلاش کنیم این ساده زیستی و بی آلایشی را در تمام ابعاد زندگی خود به ویژه ازدواج بکار ببریم.

امّا متاسفانه امروزه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر ناشی از فرهنگ مادی و غیردینی است، همچون زنجیری دست و پای جوانان و خانواده‌ها را گره زده و هر روز این زنجیرها بزرگتر و سنگین‌تر می‌شود، بطوری که امکان هر نوع حرکت درست و عاقلانه را گرفته و حیات جامعه را به سمت نابودی می‌کشاند و بر انحراف، فساد و مشکلات اخلاقی می‌افزاید.

امّا نکاتی که می‌توان از شیوه ازدواج امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بیاموزیم، از قرار ذیل است:

1. کفویت و همتا بودن
یکی از شاخصه‌ها و ملاک‌های اصلی در ازدواج‌های موفقیت آمیز، هم کفو بودن دختر و پسر با همدیگر است؛ زیرا کفویت و همتا بودن دختر و پسر می‌تواند درک متقابل آنان را نسبت به یکدیگر امکان‌پذیر کند. امّا متاسفانه عده‌ای در جامعه، هم کفو بودن را تنها در ظواهری مانند ظاهر، نژاد، وضعیت مادی و رفاهی می‌دانند، حال آنکه هم کفو بودن علاوه بر شرایط ظاهری بیشتر در آرمان‌ها، خواست‌ها، تمایلات روحی و روانی، اعتقادات و مسائل اخلاقی و فرهنگی کاربرد دارد.

لذا اگر مسأله هم کفو بودن در ازدواج امام علی و حضرت زهرا( علیهماالسلام) مطرح نبود، بی شک دختران دیگری در مدینه بودند که آرزوی ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) را داشتند، ولی حضرت حتی از آنان خواستگاری هم نکرد. همچنین برای حضرت زهرا نیز خواستگاران متعددی وجود داشت که در نهایت حضرت حاضر به ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) شد و تنها حضرت زهرا(علیهاالسلام) و روح والای او بود که می‌توانست جمال و شکوه معنوی امام را درک کند و برعکس، تنها امام علی‌(علیه‌السلام) بود که می‌توانست همتا و هم‌کفو حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) قرار گیرد. همچنانکه پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این باره فرمود: «اگر خداوند علی را نمی‌‌آفرید، برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت.»[1]

2. قناعت
وقتی رضایت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) برای ازدواج با امام علی(علیه‌السلام) بدست آمد، امام از سوی پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) موظف شد، زره خود را بفروشد و خرج جشن عروسی کند. وقتی که پول زره را آوردند، پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مشتی از آن را به بلال داد تا برای عروس، عطر بخرد و مقداری به ابوبکر داد تا برای داماد لوازم زندگی بخرد که با آن پول چیزهایی خریداری شد که هم وسائل زندگی برای داماد و هم جهیزیه عروس به حساب آمد.

امّا جهیزیه حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) بسیار اندک، ساده و شامل ارقام ذیل بود؛

«1- پيراهنى كه به هفت درهم خريدارى شده بود. 2- روسرى (مقنعه) كه قيمت آن يك درهم بود. 3- قطيفه مشكى كه تمام بدن را كفايت نمى‏كرد. 4- يك سرير عربى (تخت) كه از چوب وليف خرما مى‏ساختند. 5- دو تشك از كتان مصرى كه يكى پشمى ‏و ديگرى از ليف خرما بود. 6- چهار بالش كه دوتاى آن ازپشم و دوتاى ديگر از ليف خرما بود. 7- پرده. 8- حصير هجرى 9- دست‏آس 10- مشكى از پوست. 11- كاسه چوبى براى شير 12- ظرف پوستى براى آب 13- سبوى سبز رنگ 14- كوزه‏هاى متعدد 15- دو بازوبند نقره‏اى 16- يك ظرف مسى
از همین رو وقتی که چشم پيغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن‌ها افتاد، فرمود: اللّهُمَّ بَارک لِقومٍ جَل آنیتهُم الخَزف؛ خداوندا، زندگى را بر گروهى كه بيشتر ظروف آن‌ها گلی است، مبارك گردان.»[2]

امّا نکته تأسف برانگیز آن است که در برخی خانواده‌ها به ویژه قشر مرفه جامعه، جهیزیه دخترانشان همانند نمایشگاه بین‌المللی کالای خانگی است که برقش چشم‌های ظاهربین را خیره می‌کند. امّا مگر حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) دختر پیغمبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رهبر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنی‌هاشم؛ یعنی اصیل‌ترین و شریف‌ترین تیره‌های عرب به حساب نمی‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه(علیها‌السلام) ثروتمندترین زن عرب در عصر خود نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاه‌تر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر اسلام قادر نبود جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟

پاسخ همه این سوالات این است که منش و روش پیامبر عظیم ‌الشأن اسلام(صلی‌الله علیه‌و‌آله) و خاندانش بر ساده‌ زیستی استوار بود. ساده زیستی و قناعتی که در واقع تضمین کننده دوام و پایداری زندگی مشترک است.

3. خواستگاری حضرت زهرا(علیهاالسلام) بدون هیچ‌گونه تجملات و تشریفات خاصی صورت گرفت، امّا امروزه در میان برخی خانواده‌ها برای صِرف یک خواستگاری آن چنان دو خانواده در گیر و دار تجملات و تشریفات قرار می‌گیرند و خانواده‌ها همدیگر را از این جهت برانداز می‌کنند که از اصل موضوع که خواستگاری است باز می‌مانند.

4. رضایت دختر
در عصر و زمانه‌ای که دختر حق انتخاب نداشت و خانواده برای او همسر انتخاب می‌کردند، پیغمبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بدون کسب رضایت دخترش حضرت زهرا(علیهاالسلام) به خواستگار پاسخ مثبت نداد.

لذا بعد از خواستگاری امام علی‌(علیه‌السلام)، پيغمبر اکرم نزد زهرا(علیهاالسلام) رفت و فرمود: «دخترم! علی بن ابی طالب را به خوبی می‌شناسی، برای خواستگاری تو آمده است. آيا اجازه می‌دهی تو را به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سکوت کرد و چيزی نگفت. پيغمبر چون آثار خشنودی را در چهره او ديد، گفت: الله اکبر، سکوت او علامت رضايت است.»[3]

امّا امروزه با گذشت چندین قرن، هنوز خانواده‌هایی وجود دارند که سعی دارند که نظر خود را بر انتخاب دخترشان تحمیل کنند و نظر او را تغییر دهند، در حالی که باید توجه داشت که جایگاه مشورت دادن با اِعمال نظر متفاوت است و هرکدام در بستری جدا از همدیگر قرار دارند و نباید خانواده‌ها به بهانه مشورت، نظر خودشان را بر فرزندشان تحمیل کنند.

5. مراسم عروسی
از طرف داماد و عروس، عدّه‌ای برای جشن عروسی[امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(علیهاالسلام)] به صرف ولیمه دعوت شدند، امّا بعد از صرف غذا و خواندن عقد، پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست دختر خود را در دست حضرت علی(علیه‌السلام) قرار داد و فضائل هر دو را به آنان گوشزد کرد و کارها را بدین صورت تقسیم کرد؛ کارهای خانه با حضرت زهرا و کارهای بیرون از خانه با حضرت علی باشد و سپس دستور داد زنان مهاجر و انصار دور شتر عروس را گرفته و به خانه شوهر ببرند.[4] و به این سادگی ازدواج امام علی(علیه‌السلام) با حضرت زهرا(علیهاالسلام) به پایان رسید.

در حالی که امروزه در میان عده‌ای از خانواده‌ها به ویژه خانواده‌های مرفه، مراسم عروسی را در تالارهای آن چنانی با چند نوع مدل غذا، دسر و شیرنی همراه با تجملات و تشریفات خاصی که همگی آن‌ها منجر به اسراف و تبذیر می‌شود، برگزار می‌کنند. به راستی آیا امکان این نیست که به جای مراسم آنچنانی در تالارهای گران قیمت، در منازل، آن هم به صورت ساده ولی با صفا جشن گرفته شود و یا اگر در تالار جشن گرفته می‌شود، حداقل با تشریفات کمتر؛ مثلا با یک نوع مدل غذا و حذف هزینه‌های ضروری همراه شود! و یا اینکه کسانی که از امکانات زیادی برخوردار هستند، امکانات خود را برای سامان دادن به ازدواج دیگران یا مواردی از این قبیل اختصاص دهند و در آخر، آیا امکان آن نیست که با تأسی از زندگی پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دخترگرامی‌اش، کارها را برای خود و دیگران آسان گرفت، تا بتوانیم فرزندان جوان خود را با آرامش خاطر وارد زندگی مشترک کنیم؟!

 پی نوشت‌ها:
[1]. ینابیع الموده، ص 177 و 237
[2]. فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحانى، ج1
[3]. بحار الانوار، ج43، ص127
[4]. همان، ج43، ص94

امروز سالگرد ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه(س) است؛ تعاون، تقوی و نیکی از جمله ارکان زندگی مشترک این دو بزرگوار می‏باشد. حضرت زهرا هیچگاه درطول زندگانی پر فراز ونشیب خود از حضرت علی چیزی نخواست که اجابت آن برای امیرالمومنین مشکل باشد.

"ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون"؛ برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا بدانها آرام گیرید ومیان شما دوستی و مهربانی نهاد، که در این برای گروهی که اندیشه می‏کنند عبرت هاست. (سوره روم آیه 21)

اسلام درباره مساله ازدواج تعقیب کننده مقاصدی وحیانی است. اصلی ترین وبنیادی ترین امر از نظر اسلام تشکیل خانواده است وبه یقین مهمترین بحث دنیای امروز نیز چالش‏های پیش رو در این زمینه می‏باشد.

از آنجا که موانع بسیاری در مسیر ازدواج‏های امروزین قرار دارد شاید بتوان گفت تشکیل مرکزیتی قدرتمند چون خانواده امری است بس مشکل. دلیل اصلی بروز چنین مشکلاتی در امر ازدواج درکنار موانع فرهنگی، تحقیقات ضعیف ومطالعات ناقص، عدم شناخت مسائل مربوط به این امر بر مبنای قرآن و زندگانی اهل بیت (ع)است. قطعا ویقینا استفاده از مفاهیم تعالی بخش قرآنی والگوگیری از زندگانی ائمه (ع) بسیاری از مشکلات موجود در این حوزه را سامان می‏بخشد.

اول ذیحجه (برابر 26 مهر) به دلیل سالگرد پیوند آسمانی حضرت علی (ع) وفاطمه (س) به نام روز ازدواج نام گذاری شده، به همین جهت در این مقال نگاهی کوتاه می‏اندازیم به زندگانی مشترک این دو بزرگوار.

تحقق ازدواج علی (ع) وفاطمه (س) براساس وحی آسمانی وتوسط پیامبر (ص) و با رضایت قلبی هر دو بزرگوار صورت گرفت. حضرت علی (ع) در سن 21 سالگی وفاطمه (س) در سن 9 سالگی در تاریخ اول ذی الحجه سال دوم هجری زندگی خود را آغاز کردند.

فاطمه (س) شخصیتی است که تمام جلوه‏های الهی وجبروتی در او جمع است؛ کسی که به گواه تاریخ پس از بستن پیمان زناشویی با علی (ع) تا آخرین روز بر سر پیمان خود ماند.

تعاون، تقوی و نیکی از جمله ارکان زندگی مشترک این دو بزرگوار می‏باشد. زهرا (س)هیچگاه درطول زندگانی پر فراز ونشیب خود از علی (ع) چیزی نخواست که اجابت آن برای حضرت مشکل باشد.

همکاری علی (ع) با فاطمه (س) در امور خانه به صورتی بوده که هرکدام برای انجام کارها از دیگری پیش قدم می‏شده اند. از جلوه‏های مطلوب زندگی این دو بزرگوار تقسیم وظایف به صورتی عادلانه وعالمانه می‏باشد. عالمانه است به این معنا که بر مبنای ساختار روحی وجسمی ومصلحت اجتماعی انجام گرفته وعادلانه بدان جهت که توسط پیامبر (ص) انجام پذیرفت به این صورت که ایشان کارهای داخل خانه را به فاطمه (س) وکارهای خارج از خانه را به علی (ع) واگذار کردند.

محبت و انس حضرت علی (ع) وحضرت فاطمه (س) به یکدیگر به قدری وسیع وعمیق است که وقتی پیامبر (ص)از حضرت فاطمه پرسیدند : فاطمه جان رفتار شوهرت علی باتو چگونه است؟ فاطمه (س) بدون درنگ پاسخ دادند خوب است بسیار خوب است. گرچه زنان قریش مرا سرزنش می‏کنند که پدرت تو را به ازدواج کسی در آورد که دستش از مال دنیا خالی است.

پیامبر در پاسخ فرمودند : پدر وشوهر تو فقیر نیستند خداوند خزاین زمین را از طلا ونقره بر من عرضه کرد. خدای سبحان به جهانیان نگریست واز میان همه 2 نفر را انتخاب کرد من که پدر تو هستم وعلی که شوهر توست. شوهر تو بهترین همسرهاست ومن تو را از نافرمانی اوبر حذر می‏دارم.

از آنجا که هر مردی برای حل مشکلات گوناگون خارج از منزل به یک روحیه ی قوی نیازمند است فاطمه (س) نیز از این امر دقیقا مطلع بوده واز جایگاه حساس وبلند شوهر خویش علی (ع) آگاه است؛ به همین علت تمام کوشش او ایجاد محیط آرام در درون خانه بود. امیرالمومنین برخورد فاطمه (س) را این‏طور بیان فرمودند: هیچگاه فاطمه (س) از من نرنجید واو نیز هرگز مرا نرنجاند او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده نساخت. هرگاه به خانه می آمدم وبه زهرا (س) نگاه می  کردم تمام غم وغصه هایم برطرف می‏شد.

فاطمه (س) در تمام مبارزات سیاسی ونظامی مایه امید ودلگرمی علی (ع)بود ودر غیاب شوهر خویش خانه وفرزندان را به خوبی اداره می‏کرد.

وقتی علی (ع)از جبهه نبرد باز می‏گشت فاطمه به استقبال او می‎شتافت وبا روی گشاده ولبخند حاکی از افتخار به او می‎نگریست.

آری درتمام تاریخ کمتر خانه ای را می‏توان یافت که دو عنصر اساسی آن یعنی زن وشوهر هر 2 معصوم ودارای مرتبه ولایت وکمالات انسانی باشند.

اما هیچگاه برای فاطمه (س) دختر پیامبر بودن باعث نگردید تا آنچه را انجام دهد که خدا ناراضی است و چیزی طلب کند که در توان علی (ع) نباشد وعلی (ع) نیز هیچگاه به سبب حاکم بودن بر جامعه اسلامی سعی نکردند تا کاری را انجام دهند که خداوند از آن ناراضی است و هیچگاه با فاطمه (س)از موضع قدرت وتسلط برخورد نکرد.

بی شک گفتار وکردار علی (ع) وفاطمه (س) الگوی برتر ازدواج جامعه اسلامی است. الگویی که به یقین درست و قابل اعتماد می‏باشد ودستآورد آن فرزندانی است که در دامان این دو بزرگوار تربیت شدند وخود حماسه ای ویژه آفریدند.

پنج شنبه, 09 تیر 1401 19:55

پرفضیلت‌ترین ازدواج عالم

به مناسبت اول ذی الحجه سالروز ازدواج آسمانی برترین بانوی عالم حضرت فاطمه زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) در سال دوم هجری قمری شایسته است معنویت منحصر به فرد این ازدواج ساده اما آسمانی تبیین شود، با اینکه فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) خواستگاران بسیاری داشت. گروهی از مهاجران و انصار و بسیاری از ثروتمندان از جمله عبدالرحمن بن عوف که ثروتمندترین مرد منطقه بود از خواستگاران حضرت بودند.[1] حضرت فاطمه زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) که شایسته ترین بانوی هستی است به ملاکی جز تقوا و فضیلت، در انتخاب همسر نمی اندیشد؛ از این رو وقتی پدر بزرگوارش نظر او را درباره ازدواج با علی (علیه‌ السلام) جویا شد. سکوت سراپای فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها)  را فرا گرفت و از شرم و حیا هیچ نگفت. پیامبر خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) رضایت دخترش را از حالت او دریافت و در حالی که خنده نمکینی بر لبانش نقش بسته بود، علی را از سکوت فاطمه که در حقیقت نشانه رضایت او بود خبر داد.[2]

بعد از آن در مراسمی ساده و دور از هر گونه هیاهو و با نیکوترین کلام، خطبه عقد جاری شد و فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) به همسری علی (علیه‌ السلام) در آمد. سپس پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) خطاب به مردم فرمودند: «شما را گواه می‌گیرم که من بر طبق سنّت پایدار اسلام فاطمه را همسر او می‌گردانم. امیدوارم خداوند در بین آن‌ها مهر و محبّت قرار داده، پراکندگی شان را سامان دهد و این وصلت را برایشان فرخنده گرداند و از لطف خویش به آنان فرزندان پاک و پاکیزه مرحمت فرماید و نسل‌شان را سبب رحمت و برکت و گنج علم و حکمت و موجب امنیّت ملّت اسلام قرار بدهد. از خداوند برای خود و دخترم و دامادم و شما آمرزش می طلبم». سپس علی (علیه‌ السلام) نیز خطبه‌ای ایراد کرد و دوباره پیامبر آنان را دعا کرد و همه آمین گفتند.[3] پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) که از پیوند مبارک فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) و علی (علیه‌ السلام) موجی از شادی در دلش جاری بود به نزد دختر دلبندش آمد و او را با این جملات تبریک گفت: «دخترم، تو را به عقد مردی در آورده‌ام که بهترین مردان عالمیان است و تمام امتیازات خوب را داراست. دخترم او اولین کسی است که به من ایمان آورده و با من نماز خوانده در شب هجرتِ من جان بر کف نهاده، در بستر من خوابید و خداوند بر فداکاری او بر من و بر فرشتگان مباهات نمود. او علیّ مرتضی است».[4]

نکته‌ی قابل تامل در این ازدواج ساد جهیزیه ساده آن است حضرت علی (علیه‌ السلام) درباره جهیزیه حضرت زهرا (سلام الله‌ علیها) چنین می‌فرماید: «روزی پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) به من فرمود: زره خود را به بازار برده، بفروش تا با پول آن وسایل عروسی و جهیزیه‌ای برای فاطمه تهیّه کنیم. من نیز به دستور پیامبر چنین کرده، بهای آن را به پیامبر تقدیم کردم. پیامبر مقداری از پول را به ابوبکر و سلمان فارسی و بلال داد و فرمود: مقداری اسباب و لوازم یک زندگی ساده را برای فاطمه تهیّه کنند و مقداری از آن پول را نیز به همسرش امّ سلمه داد که عطر و چیزهای زینتی برای فاطمه خریداری کند. بدین گونه جهیزیه ای ساده تهیه شد که چیزی جز شانزده یا نوزده قلم جنس نبود که فقط شانزده عدد آن اسباب و وسیله‌ی مختصر یک زندگی کوچک بود. وقتی چشمان مبارک رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) به آن جهاز مختصر افتاد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا زندگی را بر کسانی که بیشتر وسایلشان گلی و سفالین است مبارک گردان».[5]

مهمانی عروسی حضرت نیز بسیار ساده، صمیمی و معنوی بود روز جمعه فرا رسید. عدّه بسیاری به مهمانی عروسی دعوت شدند و طعام نیکویی فراهم شد که گوشت و نان آن را پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) داد و به دستور پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) روغن و خرما را علی فراهم آورد. پیامبر آستین خود را بالا زد و در پخت غذا همکاری کرد. در آن جشن با شکوه و تاریخی عباس و حمزه، عموهای پیامبر  و عقیل، برادر امیر المؤمنین علی (علیه‌ السلام) از مهمانان پذیرایی می‌کردند و رسول (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) با دستان مبارک و پر برکت خود، غذا را از دیگ بیرون می‌آورد. مهمانی عروسی حضرت علی و فاطمه هم مثل مراسم عقد با سادگی و صفا و آرامش انجام گرفت.[6]

در پایان مراسم عروسی در خانه‌ی پیامبر، ایشان فرمودند: «پارچه‌ای زیبایی بر زین هموارترین مرکب او انداختند و خود آن حضرت (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله)، دست فاطمه (سلام الله‌ علیها) را گرفت و او را روی زین استر نشاند و افسار آن را به دست سلمان فارسی، که پیرمردی بود، داد و به زنان و دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار فرمود: به آرامی پشت سر مرکب عروس راه بیفتند و به آنان دستور داده بود«سخنی که خدای را ناخشنود می کند بر زبان نیاورند» و فقط سپاس خدا را بگویند و بس. بدین سان با صلوات و تکبیر و اشعاری پرمحتوا دختر پیامبر را تا خانه بخت بدرقه کردند».[7] سادگی و صفای ازدواج برترین بانوی هستی که افتخار فرزندی بزرگ ترین پیامبر الهی را نیز دارد، شکوهی جاودانه آفرید که تا کرانه‌های روزگار همه نگاه‌های حقیقت جو را به تحیّر و تحسین وا می‌دارد.

و این مراسم معنوی با دعای پیامبر تکمیل شد، نوشته‌اند بعد از مراسم شادی و سرود خوانی در پایان مراسم، رسول گرامی اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) خود وارد حجله عروس شد و علی (علیه‌ السلام) را به آن جا خواند و دست دخترش فاطمه را گرفت و در دست علی گذاشت و این چنین دعا کرد: «خداوندا این دو تن، نزد من از همه محبوب ترند. پروردگارا، تو نیز ایشان را دوست بدار و نسل‌شان را با برکت و فرخنده فرما او از سوی خود محافظتی برایشان بگمار. من این دو و فرزندانشان را از شرّ شیطان در پناه تو قرار می‌دهم. بارالها، پلیدی را از آنان بزدای و این عروسی و وصلت را برایشان فرخنده ساز».[8]

--------------------------------------------------------------------------

پی‌نوشت:
[1]. زندگانی فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، سیدجعفر شهیدی، ص46.
[2]. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، اسدالله داستانی، انتشارات قیام. ص29.
[3]. همان، ص44.
[4]. همان، ص45.
[5]. همان، ص50.
[6]. همان، ص54.
[7]. همان، ص 59 - 61.
[8]. همان، ص67.

ائمه (ع) بعنوان امام تکلیف الهی داشتند تا امت را رهبری نمایند ؛ حفظ دین و آموزه های نبوی وقرآن کریم ومرزبانی از تمامیت دین بر هعده امامت بود ؛ امام جواد (ع) در دوران امامت خود که در کودکی به امامت رسید این وظیفه الهی را به بهترین روش به انجام رسانید ، امام ضمن اینکه از هویت وتمامیت دین دفاع نمود ، مرزهای مکتب اهل بیت(ع) را نیز با مکاتب دیگر مشخص نمود واسلام اصیل را در مکتب اهل بیت (ع) معرفی کرد.

زندگي سياسي امام

امامان معصوم و ياران آن‏ها، مخالفان تسلط حکومت زورگويانه عباسي بر مسلمانان بودند. حاکمان هم در هر زمان، امامي را که عهده‏دار مسئوليت امامت بود، به عنوان منشأ سياسي و رمز مقاومت و مخالفت شناخته، نهايت سخت‏گيري را بر ايشان روا مي‏داشتند. در زمان امام جواد عليه‏السلام، اين وحشت و ظلم شدت کم‏تري يافته بود؛ زيرا درگيري بين مراکز قدرت فراوان بود. از آن‏چه به عنوان حديث و نامه از امام جواد عليه‏السلام در طول تاريخ به جا مانده، مي‏توان دريافت که امام در رأس مسايل سياسي و عقيدتي بوده، مبارزات خود را مخفيانه انجام مي‏داده و مقام رهبري عميقي در وجدان و روح امت اسلامي وهدایت شیعه وپیروان مکتب اهل بیت وهمه امت اسلام داشته است.

امام جواد با راهبردهای مختلف شیعه را رهبری کرد که به مواردی اشاره می گردد:

علم

يکي از ويژگيهاي مهم امام در اعتقاد شيعه، دانش گسترده و علوم خاص او است؛ علومي که از طرق عادي کسب دانش هاي بشري به دست نمي آيد و از اين رو به آن لدُني يا خدادادي مي گويند؛ زيرا آگاهي جامع از تمام رموز و اسرار قرآن و وقوف کامل بر شريعت و تمام احکام و قوانين ديني (حتي احکام موضوعات جديد و مستحدث) و آمادگي کامل براي پاسخگويي به شبهات، همگي مستلزم آن اند که امام از علوم ويژه اي برخوردار باشد، اگر دانش امام تنها از منابع عادي تأمين شود، هيچ تضميني براي پاسخگويي به پرسشهاي ديني گسترده و متنوع مردم وجود نخواهد داشت و اين به معناي نقض غرض خداوند از تشريع دين است.

روايات و گزارشاتي از زندگي امام جواد(ع) حاکي از آن است که آن حضرت در موارد فراوان از ضماير، افکار و درون افرادي خبر داده و در بسا موارد از امور آينده يا حوادث اتفاق افتاده در غير مرئي و مسمع اش سخن گفته و همه اين اقوال درست و صائب بوده است. هم چنان که از ساير پيشوايان ديني نيز چنين اموري به وفور نقل شده است که اين مسأله در اعتقاد شيعه اماميه نه تنها امر اعجاب انگيز نيست، بلکه از شرايط امامت شمرده مي شود که از آن به "علم لدن" تعبير مي شود؛ اما هضم اين مطلب براي بسياري از متفکرين غير شيعي همواره با مشکل مواجه بوده است. برخي از آنها با تکيه بر عموميات  قرآن بدون توجه به آيات مخصص گفته اند علم غيب محصور و مخصوص خداوند است و احدي را در اين گنجينه راهي نيست و لذا اعتقاد به علم غيب براي غير خدا را پندار نادرست و گزاف پنداشته اند و دسته ي ديگر با نگاه به مجموع آيات بينات قرآني، علم غيب را براي پيامبر امر ثابت و غير قابل ترديد دانسته، ولي آن را براي امام قابل قبول ندانسته اند. چنانچه ابن ابي الحديد معتزلي مي گويد: "ما منکر وجود افرادي که خبر از غيب داده و مي دهند نيستيم، ولي آن را مستند به خداوند باري تعالي مي دانيم که با قدرت و تمکين و آمادگي اسباب آن، به آنان عطا نموده است.

در اين ارتباط بايد گفت اولاً غيب بر دو قسم است: غيب مطلق و غيب نسبي؛ غيب مطلق اموري است که به هيچ صورت و در هيچ زمان و مکاني قابل ديد و درک نيست مانند ذات واجب الوجود که رؤيت آن براي همه و هميشه منتفي است و لذا به آن غيب الغيوب گفته مي شود اما غيب نسبي امور و مسايلي است که براي افراد خاصي يا تحت شرايط ويژه اي هر چند به غير حواس ظاهري قابل درک و دريافت است. نوع اول مخصوص مقام اعظم ربوبي است و بدون شک که احدي از مخلوقات توان ادراک آن ها را ندارد اما قسم دوم ممکن است به وسيله وحي، الهام يا به طرق ديگر براي انبيا و اوليا واقع و حاصل گردد؛ چنانچه آيات فراواني در اين زمينه وجود دارد که به طور مثال به چند نمونه اشاره مي شود:

1- خداوند در سوره جن مي فرمايد: عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احداً الا من ارتضي من رسول ... ؛ او (خداوند) داناي غيب است و هيچ کس به عالم غيب او آگاه نيست جز پيامبري که از او خوشنود باشد." ( جن/ 26 و 27)

2- در سوره آل عمران از قول حضرت عيسي(ع) مي فرمايد: و أنبئُکم بما تأکلون و ما تدخرون في بيوتکم؛ و به شما خبر مي دهم که در خانه هاي تان چه مي خوريد و چه مي اندوزيد." (آل عمران/ 44)

3- در سوره قصص مي فرمايد: "و اوحينا الي ام موسي أن ارضعيه فاذا خفتِ عليه فألقيه في اليم و لا تخافي و لا تحزني انّا رادّوه اليک و جاعلوه من المرسلين؛ به مادر موسي وحي کرديم که طفلت(موسي) را شير ده  چون (از آسيب فرعونيان) بر او ترسان شوي به دريا افکن و ديگر بر او هر گز مترس و محزون مباش که ما اورا به تو باز آوريم و هم از پيامبران مرسلش قرار دهيم.(قصص/ 7)

4- در سوره مائده مي فرمايد: و اذ اوحيتُ الي الحواريين أن آمنوا و برسولي قالو آمنا و اشهد بأننا مسلمون؛ هنگامي که به حواريين(اصحاب حضرت عيسي) وحي کرديم که به من و رسول من ايمان آريد! (حواريون) گفتند: ايمان آورديم، خدايا گواه باش که ما تسليم امر توييم." (مائده/ 111)

چنانچه ملاحظه شد در نخستين آيه شريفه خداوند بزرگ، از امکان دسترسي پيامبر مورد رضايت به امور غيبي خبر داده و در آيه بعدي از آگاهي حضرت عيسي(ع) از امور غائبه سخن گفته و در آيات سوم و چهارم از اطلاع يافتن شماري از اوليا به امور غيبي پرده برداشته است که در مجموع، اين آيات هم امکان برخورداري از علم غيب را براي انبيا و اوليا به روشني اثبات مي کند و هم وقوع و تحقق آن را.

منابع دانش امام

 علوم امام از منابع گوناگوني سرچشمه مي گيرد که عبارتند از:

الف) قرآن؛ يکي از سرچشمه هاي علم امام، قرآن کريم است. هر چند آيات قرآن در دسترس همگان قرار دارد، امام به فضل و انعام الهي، دانشي سرشار به کتاب خدا دارد؛  به گونه اي که به محکم و متشابه ، عام و خاص، مطلق ومقيد، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول آيات و ديگر ابعاد گسترده اين کتاب آسماني به طور کامل آگاه است و به پشتوانه اين آگاهي مي تواند مردم را از تفسير آيات و رموز و اسرار قرآن آگاه کند.

ب) وراثت از پيامبر؛ دومين منبع علوم امام، علوم پيامبر(ص) است که به گونه اي (که حقيقت آن بر ما روشن نيست) به امام منتقل مي گردد. در حديث آمده است که پيامبر بزرگوار اسلام(ص) هزار باب علم را به علي(ع) آموخت به نحوي که از هر بابي، هزار باب ديگر گشوده شد.

آنگونه که در فوق نيز آورديم، حضرت امام رضا(ع)  به يکي  از ياران خود به نام معمر بن خلاد فرمود: من {ابو}جعفر را در جاي خود نشاندم و جانشين خود قرار دادم، ما خانداني هستيم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگتران ما ارث مي برند.

ج) ارتباط با فرشتگان الهي و روح القدس؛ سومين سر چشمه علوم امام، الهامات الهي است که به واسطه فرشتگان الهي يا روح مقدسي به نام "روح القدس" به امام انتقال مي يابد. البته اين الهامات با وحيي که بر پيامبران فرو مي آيد تفاوت دارد. در شماري از روايات به اين حقيقت اشاره شده است که امامان مُحدَّث{به فتح دال} اند. در حديثي از امام صادق(ع) آمده است که در توضيح محدَّث فرمود: انه يستمع الصوت و لايري الشخص؛ او ( شخص محدَّث) صداي {فرشته} را مي شنود ولي او را نمي بيند.

بدين ترتيب امام از طريق الهام الهي و شنيدن صداي فرشتگان بر پاره اي حقايق آگاهي مي يابد. البته سخن گفتن خداوند يا فرشتگان با غير پيامبران، مطلب غريبي نيست و آيات متعددي از قرآن آن را تأييد مي کند.

جان کلام در اين باب اين است که همه امور و اطلاعات عالم و آدم در نزد خدا است و هرآنچه را که آن ذات با عظمت صلاح بداند مي تواند از هر طريق در اختيار بندگان برگزيده اش قرار دهد، لذا استبعاد در علم غيب انبيا و امامان، ازشک در قدرت خداوند يا عدم شناخت اين مقامات الهي، ناشي مي شود. 

در روايتي آمده است که عمر بن فَرَج رجحي(از عُمال و کارگزاران متوکل عباسي) مي گويد: با امام محمد تقي جواد(ع) در کنار دجله (دريا) اي بوديم، من به آن حضرت گفتم: شيعيان شما ادعا دارند که شما به تمامي آبهاي دجله و وزن آن ها آگاهي داريد( آيا اين درست و معقول است؟!) حضرت فرمود: آيا حق تعالي قدرت دارد که علم آن را از ميان مخلوقاتش به پشه اي تفويض نمايد،  يانه؟ گفتم: قدرت دارد!. آنگاه امام (ع) فرمود: من (نه تنها) از پشه (بلکه) از بيشتر خلق خدا در نزد او گرامي ترم

محورهاي فعالیتهای علمی :

براي شناخت مقام و شخصيت علمي امام جواد(ع) و آگاهي از دانش گسترده آن حضرت ضروري است تا محورهاي فعاليت فرهنگي و افاضات علمي آن حضرت مورد توجه قرار گيرد تا بتوان  به نتايجي هرچند اجمالي دست يافته و با چهره و بعد علمي آن امام همام آشنا شد.

در يک نگاه کلي، فعاليت ها و افادات علمي آن حضرت را مي توان در چهار محور مورد بررسي قرار داد که به اختصار به آنها مي پردازيم:

الف) اخبار غيبي؛ روايات زيادي در دست است که آن حضرت در مواقع لازم با استفاده از دانش و بصيرت خاصه مقام امامت، از ضماير و افکار اشخاص يا امور آينده خبر داده است که اين امر جهت تثبيت عقايد و باورهاي ديني افراد و يا زدودن شک و شبهه و باطل  از ذهن و ضمير آنان بوده است. حسين مکاري روايت مي‌کند که روزي در بغداد به مجلس حضرت امام جواد(ع) مشرف شدم و نهايت تعظيم و تکريم(ظاهري) خليفه را نسبت به وي مشاهده نمودم و با خود گفتم که آقا هرگز به وطن خود بر نمي گردد چرا که در اين ديار و دربار از آسايش و رفاه خوبي برخور دار است. چون اين فکر از خاطرم گذشت، ديدم که رنگ رخسار آن حضرت دگرگون شد و لحظه اي سر را پايين انداخت و بعد سر را بلند نموده به من فرمود: اي حسين! به خدا قسم که نزد من خوردن نان جوين با نمک سوده و سرنهادن بر روضه جدم در مدينه، خوشتر و گواراتر از اين زندگي است که اکنون مشاهده مي کني بلکه اين حال براي من از مکروه ترين احوال است.

ب) مناظرات يا پاسخگویی به شبهات؛ با آغاز امامت امام جواد (ع) سيلي از سوالات متوجه آن حضرت گرديد و اين پرسشها از دو ناحيه مطرح مي شد:

نخست از سوي شيعيان و پيروان مکتب اهل بيت(ع) که به خاطر سن کم آن حضرت دچار تشويش و تحير شده بودند و لذا آن حضرت را در مقابل انواع پرسشها قرار داده و از اين طريق او را به آزمايش و آزمون مي‌گرفتند تا با اثبات دانش گسترده و علم خدادادي او، به امامتش معتقد و مطمئن شوند و بدين منظور جلسات متعددي تشکيل مي شد. چنانچه در يکي از منابع آمده است: " ... در هنگام شهادت امام رضا(ع) آن جناب(امام جواد) در مدينه بود و بعضي از شيعيان از صغر سن آن جناب تأملي داشتند تا آنکه علما و افاضل و اشراف و امائل شيعه از اطراف عالم متوجه حج گرديدند و بعد از فراغت از مناسک حج به خدمت آن حضرت رسيدند و از وفور مشاهده معجزات و کرامات و علوم و کمالات، اقرار به امامت آن منبع سعادت نمودند و زنگ شک و شبهه از آيينه خاطرهاي خود زدودند حتي آنکه شيخ کليني و ديگران روايت کرده اند که در يک مجلس يا در چند روز متوالي، هزار مسأله از غوامض مسائل، از آن معدن علوم و فضائل سوال کردند و از همه جواب شافي شنيدند...

دوم از (سوي) حکومت، به ويژه مأمون و معتصم دو خليفه معاصر آن حضرت . از آن جا که شيعيان مدعي علم الهي براي امامان خود بودند، خلفا مي کوشيدند تا با تشکيل مجالس مناظره، آنان را رو در روي برخي از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شايد در پاسخ برخي از پرسشها درمانده شوند و شيعيان از اين رهگذر، در اعتقاد خود ( وجود علم الهي نزد ائمه اهل بيت) دچار مشکل شوند و از پيروي آن ها خود داري کنند... افزون بر اين ها علاقه شخصي مأمون در بر پايي اين مناظرات بي تأثير نبوده است. او شهرت به علم دوستي داشت و فيلسوف خلفاي عباسي شناخته مي شد.

   بهر صورت دستگاه خلافت عباسي چندين بار مجالس مناظره با امام را ترتيب داد که يکي از آنها در نخستين روزهاي ورود و حضور امام در بغداد بود که مأمون در پي مخالفت هاي عباسيان با طرح ازدواج  دختر خليفه با امام جواد(ع)، مجلسي را آماده کرد و علماي برجسته عباسي را خواست و مقرر شد که يحيي بن اکثم مسايل علمي سختي را از امام بپرسد، تا ميزان فضل و کمال آن حضرت براي آنان روشن گردد، در اين جلسه مناظره، يحيي بن اکثم از پاسخ سوالي که امام مطرح کرد باز ماند و برجستگي علمي امام براي آنان آشکار گرديد.  این مناظره ها در انسجام شیعه وهدایت آنها راه بردی بسیار کارآمد ومهم بود که توانست شیعه را از بحرانهای مختلف فکری وعلمی واجتماعی نجات دهد .

ج) راه بردی فرهنگی برای مکتب:  بخشي ديگر از فعاليت هاي امام جواد(ع) مربوط به احاديثي است که در زمينه هاي مختلف فقهي، اعتقادي، اخلاقي و... از ايشان به يادگار مانده است. برخي تعداد اين احاديث را در حدود 250 مورد مي دانند که از طريق 120 راوي نقل شده و به ما رسيده است.

اگرچه اين تعداد روايت اندک مي نمايد، اما اگر عوامل مختلفي چون محدوديت هاي دوران امام جواد(ع) در ارتباط داشتن با شيعيان و کم بودن طول عمر ايشان را در نظر بگيريم، خواهيم ديد که همين مقدار حديث از ايشان حجم قابل توجهي خواهد بود. ضمن آن که اين مقدار رواياتي است که به دست ما رسيده و موجود است و به طور طبيعي به دلايلي که ذکر شد، قطعاً روايات ديگري نيز از سوي آن حضرت نقل شده، اما از ميان رفته و به دست ما نرسيده است. افزون بر اين بسياري از پرسشها و پاسخها از طريق نامه و به شکل مکتوب بين شيعيان و آن حضرت انجام شده اند که بسياري از آنها نيز به دست ما نرسيده است؛ اما آنچه به دست رسیده است در هدایت شیعه وفرهنگ شیعه تاثیر بزرگی داشت.

د)شاگرد پروری مولفه ای مهم برای حفظ مکتب: رای بقای یک اندیشه وفکر تربیت شاگردان مهمترین کاری است که باید انجام داد ؛ استمرار فرهنگ و پابرجایی آن نیاز به روز آمدی وبه روز رسانی و پالایش دارد ؛ ائمه به این مهم توجه ویژه داشتند؛ تربیت کادر ویژه جهت حفظ وانتقال میراث نبوت امامت به نسلهای بعدی از اهم برنامه ائمه در دوران امام بود ؛ امام جواد (ع) با وجود تحت نظر بودن و دوران کم امامت وشهادت در جوانی تعدادی از شاگردان پدر را همراه خود داشت و شاگردان دیگری نیز حضرت تربیت کرد ؛ بر اساس تحقيقات دانشمند بزرگ شيعه مرحوم شيخ طوسي در رجال، راويان و شاگردان امام جواد(ع) صدو نُه تن مي باشند. این صد ونه نفر میراث اهل بیت را زنده داشتند وبه مردم ابلاغ وبرخی تدریس می کردند ؛ همین شاگردان بودند که حلقه اتصال مردم با مکتب اهل بیت را حفظ کردند.

هرچند به خاطر مراقبت ها و اعمال محدوديت ها و ايجاد  موانع از سوي حکومت، باعث شده که فعاليت هاي علمي آن حضرت در ميان شيعيان به خصوص در زمينه تربيت محدثان و دانشمندان برجسته به حد اقل برسد اما اهتمام و درايت و مديريت معصومانه آن حضرت فرهيختگاني را در خدمت جامعه اسلامي قرار داد که علي رغم محدوديت کمي از لحاظ کيفيت و ميزان تأثير گذاري و خدمت رساني بسيار قابل توجه مي باشند؛ نخبگان و فرهيختگاني چون حضرت عبدالعظيم حسني، ابوهاشم جعفري، علي بن مهزيار، احمد بن محمد بزنطي، محمد بن عبدالله بن مهران، زکريا بن آدم، محمد بن اسماعيل، حسين بن سعيد اهوازي، احمد بن محمد برقي، ابراهيم بن محمد همداني، معاويه بن حکيم، خيران الخادم و... که هر کدام در عرصه هاي علمي، فرهنگي و مذهبي از چهره‌هاي برجسته و مطرح  شمرده مي شوند.

26 نفر از شاگردان امام جواد (ع) مجموعاً 78 اثر (حديثي) نوشته اند که يکي از آن ها علي بن مهزيار است که 35 اثر تأليف کرده، ديگري محمد بن عبدالله بن مهران است که داراي هفت اثر مي باشد و سومي معاويه بن حکيم است با هفت اثر.

البته آنچه در فوق به آمار و اسامي شان اشاره شد مربوط به شاگردان و راويان آن حضرت از ميان پيروان و شيعيان آن حضرت است، اما افادات و افاضات امام جواد(ع) هرگز  منحصر و مخصوص شيعه نمي شود بلکه شمار زيادي از نخبگان و فرهيختگان اهل سنت نيز معارف و حقايقي از اسلام را از محضر آن حضرت دريافته و نقل کرده اند؛ چنانچه محدثان و دانشمنداني چون خطيب بغدادي، حافظ عبدالعزيز بن اخضر جنابذي، ابوبکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبي، محمد بن منده بن مهربذ و... هرکدام در آثار شان روايات و احاديثي را با سند خود از آن حضرت نقل کرده اند.

نتيجه

  1. ۱. امام جواد (ع) همچون اجداد خود از ائمه (ع) براساس تکلیف الهی مامور به حفظ دین و هداین امت بود برای همه انسانها امامت داشت و هدایت انسانها تکلیف الهی بود برای حضرت ؛ وظیفه وتکلیف دیگر امام این بود که مکتب اهل بیت را که دین اصیل در آن نمایان است به انسانها معرفی نموده و پیروان را رهبری نماید.

2-  از آنجا که منصب امامت، مقامي است الهي و انتصابي، لذا نمي توان محدوده سني را در آن معتبر و مشروط دانست؛ چرا که اين امر در حيطه فرمان الهي است که شخصي را در سنين کودکي بدين مقام برگزيند يا در ايام  جواني و بزرگسالي. چنانکه پیامبرانی چون حضرت عیسی و حضرت یحیی در کودکی به نبوت رسیده اند ؛ (انعام/124).

3-  دانش امامت همانند علوم و فنون بشري از طريق آموزش هاي معمول و متداول در ميان مردم قابل فراگيري نيست ؛ بلکه امام براي دريافت معلومات و آگاهي هاي لازم، منابع مخصوصي در اختيار دارد که اين زمينه ها و منابع علمي امور فوق العاده بوده و از دسترس افراد و اشخاص عادي بيرون است.

4-  با توجه به نکات فوق، نهمين رهبر معصوم بشريت، حضرت امام محمد تقي جواد(ع) هر چند در سنين خردسالي به مقام عظماي ولايت و امامت نائل شد؛ اما کمی سن هرگز فرايند رهبري معصومانه ي او را تحت تأثير قرار نداده و آن حضرت با کمال دانايي و توانايي، رسالت الهي اش را در قبال جامعه به انجام رسانيد که در لا بلاي نوشتار به گستره فعاليت ها و محورهاي مديريتي آن حضرت به صورت گذرا اشاره گرديد. [1] 

 

[1] . محمد بن یعقوب  کليني، الکافي، شیخ طوسي، محمد بن الحسن، رجال الشيخ، ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه؛ شیخ عباس، قمي، منتهي الآمال، سیره معصومان سید محسن امین ، رسول  جعفريان حیات فکری سیاسی ائمه (ع)

آگاهي هاي تاريخي درباره زندگي امام جواد ـ عليه السّلام ـ چندان گسترده نيست؛ زيرا افزون بر آنكه محدوديتهاي سياسي همواره مانع از انتشار اخبار به امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ مي‌ گرديد، تقيه و شيوه هاي پنهاني مبارزه كه براي «حفظ امام و شيعيان از فشار حاكميت» بود، عامل مؤثري در عدم نقل اخبار در منابع تاريخي است. ولي شكي نيست كه دوران كودكي امام جواد ـ عليه السّلام ـ از مهمترين دوران زندگي آن حضرت به شمار مي‌ رود چرا كه اولين كودكي بود كه در چنين سني به امامت رسید و معادلات فكري سياسي حكمرانان را آشفته کرد با بروز و ظهور که از علم امام در عرصه علمی جامعه آنروز واقع گردید و مناظراتی که حضرت درآن علمای بزرگ دربار عباسی را به چالش کشید ؛ امامت درخششی نو از خود نشان داد.

تلاشهای فرهنگی امام جواد (علیه السلام)

در خانواده امام رضا ـ عليه السّلام ـ در محافل شيعه، از حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ به عنوان مولودي پر خير و بركت ياد مي‌ شد. از امام رضا ـ عليه السّلام در این باره فرمودند: «اين مولودي است كه براي شيعيان ما، با بركت‎تر از او زاده نشده است»

 شبهه واقفيه با ولادتش ازبین رفت، واقفيه كساني بودند كه در امامت امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ توقف كرده بودند. اینان موجی از نگرانی در میان شیعه درباره امامت ایجاد کرده بود برخی از شخصیتها در انکار اصل امامت و یا انتقال آن و یا تردید در امامت امام رضا (ع) ایجاد کرده و خود مردد شده بودند؛ در واقع این رویدادها خود امتحانی بزرگ برای شیعه بود که برخی نتوانستند از این موج وپیچ تاریخ امامت با عقیده سالم عبور کنند.

تثبیت عقاید شیعه وترفیع جایگاه امامت و شیعیان از نظر عقیدتی در میان جامعه اسلامی با  پاسخهای امام جواد(ع) درزمینه ی امامت وچیره شدن حضرت در مناظره یحی بن اکثم که تمام اهل سنت وفرقه های آن را به چالش کشید که مساوی بود با لرزیدن تخت سلطنت عباسیان ومشروعیت خلافت آنان ؛

از جمله امتيازهاي امام جواد ـ عليه السّلام ـ اظهار علم اهل بيت(ع) است در دوره ای که عقاید اسلامی آماج شبهات گوناگون بود؛ در عصر آن حضرت علم گراییی و گسترش علم وترجمه ی علوم دیگر از زبانهای مختلف به زبان عربی وشیوع شبهات عقیدتی و فکری از طریق این متون دراوج بود در این زمان بود که وجود حضرت و شخصیتش با سن خردسالی درخششی بی مانند داشت ؛ ازاینرو وجودش وامامتش درشرایط خاص خرد سالی به نبوت حضرت عیسی(ع) تشبیه شده است.

پس از شهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ عده اي از بزرگان و علما به مدينه آمدند و سي هزار مسئله در چند روز از حضرت سئوال نمودند و حضرت بدون تأمل و درنگ همه را جواب دادند در حالي كه ده سال بيشتر نداشتند.

آماده سازی شیعه برای دوره غیبت

پایه گزاری شبكه ارتباطي وكالت با وجودموانع سیاسی واختناق شدید موجود،امام از این ابزار جهت حفظ انسجام شیعه و تقویت علمی و فکری شیعه، ارتباط خود را با شيعيان  مستمر نمود و پیوستگی شیعه با امامت را تامین و برنامه های آینده ی شیعه را نیز با تدبیر خاص سامان داد و از تجزيه و تفرقه ی شيعه پیشگیری کرد ؛ برای دوره غیبت نیز امام جواد (ع) تدابیری بی مانندی ریخت وبنیان وکالت خاص برای دوره غیبت صغری (نواب اربعه) وعام برای دوره غیبت کبری (مرجعیت) را به بهترین روش طراحی نمود.

 امام جواد (ع) و تثبیت باورهای دینی شیعیان

علم بی مانند و کوششهای فرهنگي و مواضع سياسي وـ اجتماعي امام جواد  عليه السّلام  كه تمام دانشمندان بزرگ معاصرش  را به حيرت واداشت وجریان علمی که امام رضا (ع) با محوریت اهل بیت(ع) برجسته و در میان ملل و رهبران ادیان معرفی کرده بود استمرار بخشید. این دوره با وجود امام جواد برای شیعه نقطه ی عطف وگذار از انشعابات گسترده و تجزیه بزرگ و تفرقه بود ؛ امام جواد (ع) با اقدامات ویژه تمام کارهای علمی و فرهنگی و سیاسی که امام رضا (ع) شروع کرد همه را ادامه داد و به نتیجه رساند؛ یکی از این مهمترین اقدامات تکمیلی رسمیت دادن به شیعه از نظر علمی وتثبیت برجستگی علمی مدرسه امامت بر تمام مدارس ومدرسه خلافت بود.

مناظره علمي با گروهي از معتزله و نيز با دانشمندان نامدار زمان مأمون از جمله يحيي بن اكثم ‏و چیره شدن بر او يحيي از طرح فروعات زيادي در مورد  مسائل فقهی و حج توسط امام  عليه ‏السّلامـ نمونه هایی از برجستگی علمی امام و برجستگی رهبری شیعه نسبت به دیگر فرق ومذاهب بود.

گوشه ای  از فعالیت  امام جواد(ع)

تربيت شاگردان و انتشار علوم اهل بیت بوسیله ی شاگردان گرچه دوره امام جواد عليه السّلام به دليل فشارهاي سياسي و كنترل و حصر شديد امام و زیر نظر داشتن فعاليت های آن حضرت از طرف دربار عباسی، گستره ی فعاليت بسيار محدود داشت با اين حال تربيت شاگرد ولو به صورت غیر حضوری از برنامه های مهم امام بود ؛ تعداد شاگردانش که برخی مشترک بین ائمه قبل بودـ در حدود صد و ده نفر بود و حدود 250 سخن گهربار از آن حضرت گزارش شده چون امام به سختی تحت نظر بود و از طرفی بيش از بيست و پنج سال عمر نكرد.اما دوران بابرکت امام (ع) از جهاتی بی نظیر بود مناظراتی که علمای درباری را حیرت زده کرد با وجود کودکی وخردسالی بر همه علما و فقهای زمان که از سوی دربار مامور بودند چیره شد و آنان را در شگفتی گذاشت و این آیات قرآن که درباره نبوت عیسی و یحیی نازل شده را مصداق امامت در کودکی جلوه گر نمود و اثبات امامت و حقانیت مکتب اهل بیت برای بسیاری روشن گردید که پس از امام رضا (ع) در حیرت و سرگردانی بودند ؛ دوره ترفیع شیعه و مقدمات آماده سازی شیعه به دوران غیبت از همین دوره شروع گردید.

چند نکته از فرموده ها ی حضرت

فرمایشات معصومان، چون باز تاب و شعاعي از آفتاب دانش بي‏کران آن‏هاست که براي بندگان خدا، رهنموني روشن و مطمئنبرای عمل کردن است . اين بزرگ‏واران که از هر خطا، انحراف و کج‏انديشي به دور بوده‏اند، نظرها و گفتارهايشان يک بُعد ندارد، بلکه همه ابعاد وجودي انسان را دربرمي‏گيرد و مخصوص قشر خاصي نيست و همه اقشار را به سوي کمال دعوت مي‏کند. امام جواد عليه‏السلام در اين زمينه مي‏فرمايد: «کسي که با اتکاي به خدا، روي نياز از مردم بگرداند، مردم به او نيازمند مي‏شوند و کسي که پرهيزکاري پيشه سازد، محبوب مردمان مي‏شود».

در فرمایشی دیگر می ‏فرمايد: «آن‏که به غير خدا اميد ببندد، خداوند او را به همان کس وا مي‏گذارد و آن که بدون علم و اطلاعْ کاري انجام دهد، بيش از آن که آباد کند، خراب مي‏سازد».

شهادت حضرت

در روز وماه شهادت حضرت به عللی اختلافات هست که در علل اختلاف روز شهادت امام رضا سخن رفت ودر همین سایت(اندیشه قم)  موجود است ؛ اما معروف ترین روز برای شهادت حضرت را بزرگانی چون شیخ طوسی ومفید در این روز دانسته اند (روز آخر ذی قعده) آن بعد از زندگاني کوتاه و در سن جوانی  که 25 بهار از عمر شريف و با برکت امام جواد عليه‏السلام گذشته بود، در روزگاری که از هر جهت بر جستگی علمی حضرت برای همه نمایان ومورد حسادت دستگاه ظالم و علمای درباری بود ،ووجود پر مهرش  سرشار از آثار مثبت برای امت اسلام و برای همه اهل دانش منصف  پسنديده و کوشش‏هاي علمي و سياسي امام فراگیر بود بود، در آخر ذی قعده  سال 225ق به جوار پروردگار شتافت و در قبرستان قريش(کاظمین فعلی) در کنار جدش امام موسي بن جعفر عليه‏السلام دفن گرديد.

ام الفضل، دختر مأمون، به تحریک  معتصم، خليفه عباسي، انگور رازقي زهرآلودي را خدمت حضرت آورد. همين که آن امام همام از انگور تناول نمود، آثار زهر در بدنش نمايان شد و بدين گونه، حضرت را به شهادت رسانيدند؛ زيرا که بني‏عباس، از شخصيت و وجهه علمی ونفوذ معنوی امام جواد الائمه عليه‏السلام برای حکومت ظالمانه وجاهلانه خود سخت بيمناک بودند [1].

 

[1] . منابع مورد استفاده :ارشاد شیخ مفید ، رجال شیخ طوسی ورجال نجاشی ؛ وسائل الشیعه شیخ حر عاملی ؛ امالی شیخ طوسی ، بحار الانوار مجلسی ؛ اعیان الشیعه سید محسن عاملی ، موسوعه امام جواد (ع)؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان .

به نقل از خبرگزاری «تاس»، دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین اعلام کرد که "ولادیمیر پوتین" رئیس‌جمهوری روسیه شب گذشته، چهارشنبه، در حاشیه نشست سران کشورهای حاشیه دریای خزر در پایتخت ترکمنستان، با سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به‌طور جداگانه دیدار و گفتگو کرد.

پوتین ضمن استقبال از همتای ایرانی خود گفت: «روابط ما در واقع ماهیت راهبردی عمیقی دارد و ما قطعاً مسائل زیادی برای گفتگو داریم و من از فرصت به‌وجودآمده در این زمینه بسیار خوشحالم.»

وی یادآور شد: «روسیه و ایران در خصوص مسائل سیاسی و امنیتی در تماس دائمی با یکدیگر هستند. روابط بین دو کشور ما واقعاً عمیق است و ماهیت راهبردی دارد. ما در تعاملات سیاسی، در خصوص  مسائل امنیتی در تماس دائم هستیم، ما در نقاط داغی مانند سوریه با یکدیگر همکاری نزدیکی داریم.»

رئیس‌جمهوری روسیه ادامه داد: «تنها در سال گذشته، گردش مبادلات مالی بین روسیه و ایران 81 درصد و در ماه‌های نخست سال جاری 31 درصد دیگر رشد کرده است و این روند جای خرسندی دارد و به‌نفع منافع هر دو کشور است.»

پوتین همچنین بهترین آرزوهای خود را برای آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران ابلاغ کرد.

ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری ایران نیز در دیدار با ولادیمیر پوتین در عشق‌آباد گفت: روسیه و ایران می‌توانند در حوزه دریای خزر در زمینه حمل‌ونقل، ترانزیت، ماهیگیری و گردشگری همکاری بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته باشند.

رئیسی همچنین یادآور شد که تمامی توافقات پیش از این بین دو کشور در حال اجرا و نظارت است و  این پیشرفت بسیار خوبی است.

رئی‌ ‌جمهوری روسیه روز گذشته در جریان سخنرانی خود در ششمین اجلاس سران خزر تأکید کرده بود که فدراسیون روسیه طرفدار تعمیق مشارکت بین «پنج کشور حاشیه دریای خزر» (روسیه، آذربایجان، ایران، قزاقستان و ترکمنستان) از جمله در حوزه‌های سیاسی و امنیتی است. پوتین همچنین تأکید کرد که پایبندی به کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر رمز رونق این منطقه است.

ولادیمیر پوتین همچنین در دیدار با الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان، از وی به‌خاطر ایده‌های مفید و جالب او در زمینه توسعه هرچه بیشتر همکاری‌های چندجانبه در منطقه دریای خزر تشکر کرد.

تمامی عبادات، یک سر مشترک دارند و یک سر مختص؛ هرگاه آدمی به یکی از آن دو راه پیدا کند و پی ببرد، می‌تواند درباره حج نیز این راه را طی کند. عظمت حج در دعاهای ماه مبارک رمضان بسیار چشمگیر است. به نظر می‌رسد که خداوند متعال می‌خواهد ضیافت خود را در طی چند ماه تمام کند که آغاز ضیافت، شهرالله (ماه مبارک رمضان) و پایان آن ذیحجه الحرام است که پایان اشهر حج می‌باشد. پس حج- نیز همانند روزه- ضیافت خداوند است و حاجیان ضیوف الرحمان، تعبیر ضیافت که در صوم و حج آمده، از روایات گرفته شده است (بحارالانوار، ج 96، ص 31). یکی از برجسته‌ترین دعاهای ماه مبارک رمضان، طلب حج است آن هم حج مکرر که: «و ارزقنی حج بیتک الحرام، فی عامی هذا و فی کل عام)؛ (دعای ابوحمزه ثمالی- دعای افتتاح)» خدایا! زیارت خانه خود و انجام مراسم و مناسک حج را در همه سال، نصیبم فرما.

 

این دعا، دعای انسان روزه‌دار و ضعیف الرحمان در ماه مبارک رمضان است. ضیافت دو مرحله دارد:

 

1- آن که مهماندار به مهمان می‌گوید چیزی بخواه

 

2- مهماندار آنچه را که مهمان می‌خواهد، به او عطا می‌کند

 

انسان هر چه از خداوند متعال دریافت کند، تشنه‌تر می‌شود. ابتدا نمی‌داند از خدا چه بخواهد، چون نمی‌داند که در دستگاه خداوند چه هست. وقتی رخی نشان داد و چیزهایی را از پشت پرده دید، سؤال تولید می‌شود و درخواست ظهور می‌کند. هر مرحله‌ای از عطا و بخشش، مرتبه‌ای از درخواست است و خواهش را در انسان زنده می‌کند و آدمی با درخواست و خواهش، مرحله تازه‌تری را از خداوند متعال درخواست و دریافت می‌کند. وقتی مرحله بالاتری را دریافت کرد، عطش او بیشتر می‌شود و چیز جدیدتری طلب می‌کند. از مواردی که طمع زیاد خوب است، همین معارف و علوم الهی است. به همان اندازه که طمع در مادیات بد است، در معارف به همان اندازه خوب است و به عکس قناعت کردن در علوم و معارف همان قدر بد است که طمع در دنیا و مسائل مادی بد است. یدعون ربهم خوفا و طمعاً. (سجده/ 16) هرچه خوف و طمع و دعا و دعوت بیشتر باشد، خلوص و تقرب نیز برتر خواهد بود. خداوند متعال هر اندازه به بنده سالک مرحمت کند،‌ در او سؤال تولید می‌شود و برابر این سؤال، پاسخ جدیدی را خداوند متعال عطا می‌کند و آن پاسخ جدید همان مزید عطاست. این که می‌گویند خداوند متعال هر چه ببخشد، جود و کرمش بیشتر می‌شود (و لا تزیده کثره العطا الا جودا و کرما). برای آن است که هر چه ببخشد، ظرفیت، شرح صدر و درخواست سالک صالح بیشتر می‌شود و وقتی درخواست او بیشتر گردد، عطای بیشتری نصیبش خواهد شد و وقتی عطا بیشتر بود، باز درخواست بیشتر و بهتر می‌شود و سرانجام در برابر درخواست بهتر و بیشتر، عطای افزون‌تری نصیب می‌شود. پس نه تنها با بخشش، چیزی از مخزن خداوند کم نمی‌شود که بر آن افزوده می‌گردد. چون مخزن الهی با اراده خداوند تأمین می‌شود و اراده خدا بی‌نهایت است. در مرحله دیگری از ضیافت، در ماه مبارک رمضان به ما دستور داده شده که زیارت بیت‌الله الحرام، حرمین شریفین و اعتاب مقدس را مسألت کنیم. از آنجا که ولایت جزو ارکان حج است، در دعاها نیز کنار هم ذکر شده‌اند. امام سجاد(ع) عرض می‌کند: «و لا تخلنی من تلک المواقف الکریمه و المشاهد الشریفه؛ خدایا! مبادا جای من در مشاهد شریف خالی باشد. در مهمانی‌های عادی، بنا بر این نیست که مهماندار به مهمان بگوید از من چه چیزی را درخواست کن، هر چه حاضر کردند، مهمان می‌پذیرد. مهمان تابع سفره صاحبخانه است اما در ضیافت‌های الهی و معنوی، صاحبخانه به مهمان می‌گوید از من چه چیزی را درخواست کن، هر چه بخواهی، من می‌دهم ولیکن اینها را بخواه زیارت خانه خدا، حرم رسول خدا و مشاهد مشرفه اینها کیفیت ضیافت ماه مبارک رمضان است که زمینه ضیافت حج را فراهم می‌کند.

 

آیت‌الله جوادی آملی

یکی از بزرگترین نمایش‌ها از وحدت در جامعه اسلامی، مراسم باشکوه حج است که باعث می‌شود هر مسلمانی فارغ از قید و بندها و پیوندهای زندگی روزمره در این حرکت بزرگ مشارکت داشته باشد. جایگاه حج در نزد خدای متعال چنان بلندمرتبه است که آیات متعددی در قرآن کریم به آن اختصاص داده شده است. در واقع مراسم باشکوه حج از گنجینه‌های بزرگ در قرآن کریم است که هرچه در این کتاب الهی تدبر و تحقیق بیشتری صورت می‌گیرد، معارف و اسرار بیشتری در مورد حج بر ما مسلمانان هویدا می‌شود.

 

خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ؛ در آن نشانه‏‌هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است البته بر کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى ‏نیاز است» (آل عمران/ ۹۷) خداوند در این آیه، رفتن به سمت بیت‌الله الحرام و انجام مناسک آن برای کسی‌که توانایی مالی، بدنی و سایر شرایط مقرر را دارد واجب کرده است. تعبیر «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ» بدان معناست که حج برای همه انسان‌هاست چون حج از واجباتی است که ثمرات و برکات آن مستقیماً به انسان‌ها می‌رسد و قابل لمس است.

 

لازم است در این زمینه چند نکته را مد نظر قرار دهیم. نکته اول اینکه اساساً فلسفه و ماهیت حج مبتنی بر چه چیزی است؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛ خداوند زیارت کعبه بیت الحرام را وسیله به پا داشتن مصالح مردم قرار داده و ماه حرام و قربانی‌هاى بى‌‏نشان و قربانی‌هاى نشاندار را [نیز به همین منظور مقرر فرموده است] این جمله براى آن است تا بدانید که خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است مى‏ داند و خداست که بر هر چیزى داناست» (مائده/ ۹۷) بر اساس این آیه، رعایت مصالح مردم، اصلی‌ترین هدف از حج از منظر قرآن کریم است و ثمرات و برکات این مسافرت عظیم الهی برای جوامع انسانی شامل مواردی همانند وحدت، همدلی، همراهی، همکاری و هم‌افزایی است. باید توجه داشته باشیم که خداوند با چنین بیانی خواسته که به گونه‌ای شرایط همراهی بین انسان‌ها و جوامع را به وجود بیاورد.

 

خدای متعال با گرد هم آوردن انسان‌ها از فرهنگ‌ها، زبان‌ها و نژاد‌های مختلف، در یک مکان باعث همراهی آنها می‌شود. این افراد به دلیل ایمان و همت و عزم راسخ برای سیر الی الله، همانند یک جامعه هستند چون وقتی به نمایندگی از ملل، جوامع، رنگ‌ها و نژادهای مختلف جمع می‌شوند در مدتی که در سفر حج کنار هم هستند برای آنها جا می‌افتد که باید وقتی به خانه برمی‌گردند توجه به مودت و زندگی جمعی و به بیان بهتر تمدن‌سازی را در دستور کار خود قرار دهند چراکه تمدن واقعی، ریشه وحیانی دارد و انبیای الهی نیز برای تحقق چنین هدفی آمده‌اند.

 

نکته دیگر در زمینه حج این است که خدای متعال با این واجب بزرگ الهی و این فریضه بسیار مهم خواسته که انسان‌ها علاوه بر زندگی مادی، زندگی معنوی خود را هم کامل کنند. منظور از زندگی معنوی هم این است که انسان توجه داشته باشد که وقتی در یک صحرای بزرگ همانند عرفات و منا جمع می‌شود این اقدام آنها نمادی از محشر است و سختی‌هایی که در آنجا و در هوای گرم متحمل می‌شوند همانند یک میدان مسابقه است که در نهایت استعدادها و ظرفیت‌های آنها را آشکار می‌کند. در واقع انسان‌ها در شرایطی قرار می‌گیرند که می‌توانند این استعدادها را در وجود خودشان پیدا کنند.

 

نکته دیگر اینکه در سفر حج، خدای متعال به گونه‌ای صحنه زندگی دنیا و آخرت را برای انسان‌ها ترسیم کرده است بدان معنا که انسان با احرام بستن که اعمالی بر انسان حرام می‌شود توجه به دستور الهی را در خود تمرین و تلاش می‌کند مسیری را برود که به انجام فرامین الهی منتهی شود و همین موضوع، دارای برکات دنیوی و اخروی فراوانی برای انسان است.

 

وقتی انسان در چنان موقعیتی قرار می‌گیرد، اگر به رمز و رازهای موجود در آن توجه کند که خدای متعال با قرار دادن چنین جای گرم، داغ و سوزان و با این فشار و مشکلات بار اعمال حج، چه هدفی را دنبال می‌کند، به این نتیجه می‌رسد که هدف خداوند در واقع امتحان کردن ماست؛ چون هرچقدر هم بخواهند امکانات آسایش در حج را فراهم کنند، بالاخره سختی مسیر و سکونت سر جایش باقی است؛ چراکه نمی‌توانند صحرای عرفات، مشعر یا منا را بزرگ کنند؛ چون جاهای مخصوصی هستند و امکان بزرگ کردن آنها وجود ندارد. نکته جالب این است که بنا کردن ساختمان در منا و عرفات و مشعر به اجماع تمام اهل اسلام حرام است. 

 

در واقع خدای متعال خواسته که انسان‌ها این سختی‌ها را متحمل شوند. برای مثال می‌توان گفت افرادی که در مسابقه وزنه‌برداری شرکت می‌کنند، هیچ وقت برای آسایش آنها در زیر وزنه‌ها، بالابر قرار نمی‌دهند که انسان فقط ادای وزنه‌بردارها را در بیاورد؛ بنابر این در حج نیز طبیعتاً فشارهایی بر انسان وارد می‌شود. این تجربه را بسیاری داشتند که در صحرای منا، در اسفندماه با وجود اینکه زمستان بود اما باز هم احساس عطش بسیار شدیدی بر آنان وارد می‌شد اما تمرین روحی باعث می‌شود که انسان ۲۴ عمل از جمله بوی خوش، لباس دوخته و ... را بر خود حرام می‌کند.

 

همه اینها نشان می‌دهد که خدا می‌خواهد ما را توجه دهد که روزی از دنیا می‌رویم و هرچقدر ثروت داشته باشیم نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. بنابر این به این نتیجه می‌رسیم که بی‌اخلاقی و دنبال مسائل بی‌خاصیت رفتن ارزشی ندارد؛ چراکه صرفاً خسران و زیانکاری را نصیب ما می‌کند. اوج این وضعیت در مراسم عرفه و در صحرای عرفات است.

 

معمولاً گفته می‌شود برای حل اختلاف بین دو نفر، بین آنها ملاقات برقرار کنید؛ چراکه کنار هم نشستن، در رفع سوء تفاهم‌‌ها و ذهنیت‌ها تأثیر بسیاری دارد. در حج، علمای اسلامی در یک جا جمع می‌شوند و طبیعی است در این ملاقات‌ها و رفت‌ و آمدها، نکاتی مطرح می‌شود. از قدیم هم رسم بوده که علمای اسلامی در حج، لجنه‌های علمی تشکیل می‌دادند و همین نقش مهمی در تقریب آنها و رفع سوء تفاهم‌ها دارد.

 

به نظر می‌رسد حج یک توفیق خداوندی است تا مسلمانان بر اشتراکات، تأکید کرده و آتش اختلافات را بر نیفروزند. اما متأسفانه استعمار مخصوصاً در دو سده اخیر به ظرفیت حج پی برده و با مستقر کردن وهابیت در حجاز، مانع این اقدام می‌شود. اما انقلاب اسلامی چنین سِحری را باطل کرد؛ چراکه ظرفیت حج ابراهیمی را احیا کرد و نشان داد که این حج برای با هم بودن و وحدت است. وهابیت بارها سعی کرده که برخی از تفاوت‌های فقهی را تبدیل به عاملی برای تفرقه تبدیل کند و مهم‌ترین اقدام آنها هم تشکیل داعش بود که با درایت‌های رهبر معظم انقلاب و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی این توطئه‌ها نقش بر آب شد.

پنج شنبه, 09 تیر 1401 19:45

حج و رسالت‌های ما

از خود می‌پرسم که چرا در آیات و روایات و سیره مبارک طلایه‌داران توحید نسبت به حج تأکیدهای کم مثال شده و این فریضه جهانشمول را ضامن بقا و تعیین کننده سرنوشت مسلمانان دانسته‌اند. مثلاً قرآن کریم، کعبه را عامل قیام ناس، نخستین خانه مبارک برای خلق و مشعل هدایت برای جهانیان خوانده و امیرالمؤمنین(ع) آن را رمز اقتدار دین و لوای اسلام نامیده است. پرچم، نماد یک کشور و استقرار و پایداری یک سپاه و فرو افتادنش نشانه سقوط است.

 

حضرت زهرا(س) در خطابه تاریخی خود می‌فرماید: خداوند حج را پشتوانه استواری برای تحکیم دین قرار داد. در کلام و سیره معصومین(ع)، حج مورد تصریح و تأکید قرار گرفته و خود نیز مکرر به انجام آن مبادرت می‌ورزیده‌اند و تنها امام حسن عسکری(ع) با شرایط ویژه امنیتی و اختناق حاکم موفق به تشرف ظاهری نگردید. در روایات آمده پیامبر خدا(ص) 20 بار حج گزارد که هفت بار آن قبل از بعثت بوده است. در روایاتی چند آمده که هیچ عملی هر چند صالح و نافع باشد، جایگزین حج نمی‌شود. رسول خدا(ص) در پاسخ به مرد اعرابی ثروتمندی که موفق به حج نشده بود و از آن حضرت می‌خواست عملی را به او معرفی کند تا بدان وسیله پاداش حج را ببرد، فرمود: اگر هم‌وزن کوه ابوقبیس طلای سرخ داشته باشی و در راه خدا انفاق کنی، ثواب حج را نخواهی یافت.

 

عظمت و نقش حج در حیات دینی فرد مسلمان به آن حدی است که پیامبر خدا(ص) به پرهیزکنندگان انجام فریضه حج هشدار می‌دهد که اگر حج را ترک کنند، مستوجب هلاکت و عقوبت الهی خواهند شد و حتی تارک حج را در زمره یهود و نصاری برشمرده‌اند.

 

چرا مولایمان حضرت علی(ع) حج را عامل تقویت دین می‌داند و امام صادق(ع) می‌فرماید: تا کعبه برپاست، دین برپاست. طبیعی است حضور در جغرافیای حج، فراخوانی درس پرنکته و بی‌شمار رمز و راز تاریخ برای بازاندیشی و شرکت در آزمون بزرگ زندگی است. تنفس در فضایی که رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) حیات طیب و پرفضیلت خود را مصروف هدایت و نجات بشریت و تعالی انسانیت برای دستیابی به جایگاه لاهوتی نموده‌‌اند، حال و حسی عجیب به انسان می‌دهد باور این توفیق که در کوچه‌های مکه و مدینه پا جای قدوم مبارک نبوت و امامت بگذاری، بیشتر به خواب و خیال می‌ماند اما این یک واقعیت است که لطف ویژه خداوند شامل حال من و شما شد تا نایب الزیاره شهدا و مردم خوب و عاشق کشورمان باشیم و برای موفقیت کامل دولتمردان و خدمتگزاران به نظام مقدس اسلامی‌مان و در رأس همه آنان ولی امر مسلمین جهان در این سرزمین نور و ایمان دعا کنیم.

 

مشاهده شکوه و عظمت حج در میان میلیون‌ها زائر از کشورهای مختلف، اندیشیدن پیرامون ارتباط حج با دین و اقتدار مسلمانان را آسان می‌سازد. می‌توان گفت که حج، تمرین عملی بندگی و اطاعت از خداست. حج، عامل تقویت ارتباط دینداران و اقتدار آنان در برابر دنیای کفر و شرک است. حج، نمایش عظمت، قدرت، جمعیت و حمیت مسلمانان در برابر دشمنان است.

 

حج، پاسداری از هویت تاریخی مسلمانان و یادآورنده خاطرات تاریخ اسلام و قهرمانان مکتب انبیا و حج‌گزاران بزرگ تاریخ، همچون حضرت ابراهیم، اسماعیل، هاجر، پیامبر بزرگوار، امام علی(ع) و دیگر بزرگان تاریخ ادیان ابراهیمی است.

 

حج، امکان همفکری، هم‌افزایی و مشاوره مسلمین برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دنیای اسلام را فراهم می‌سازد و بالاخره حج، میثاق سالانه امت اسلامی برای زیارت، معرفت، وحدت، بصیرت، مودت، برائت و مجد و عظمت است. به امید آن که حج‌مان، حج ابراهیمی باشد. ان‌شاءالله.