emamian
اشتراکنظر ایران و روسیه در مقابله با تحریمها و اقدامات یکجانبه
«سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه در کنفرانس خبری مشترک با «سید عباس عراقچی» همتای ایرانی خود، با اشاره به توسعه روابط تهران و مسکو طی سالهای اخیر، تأکید کرد این مناسبات بهطور قابل ملاحظهای تقویت شده است.
لاوروف خاطرنشان کرد که معاهده مشارکت جامعه راهبردی میان روسیه و جمهوری اسلامی ایران، که توسط رؤسای جمهور «ولادیمیر پوتین» و «مسعود پزشکیان» امضا و لازمالاجرا شده، از سوی رئیسجمهور ایران نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
وی افزود: در دیدار اخیر رؤسای جمهور دو کشور در عشقآباد، وظایف و اهداف مشخص شد و دو طرف توافق کردند که اجرای این معاهده به تقویت هماهنگیها و همکاریهای دوجانبه در عرصههای بینالمللی و منطقهای کمک کرده و توان دو کشور را برای تأمین و تحکیم امنیت در منطقه مشترک افزایش دهد.
وزیر خارجه روسیه همچنین به ویژگیهای گفتوگوهای سیاسی میان دو کشور اشاره کرد و گفت: این تعاملات در سطح عالی، در سطح بینوزارتی و نیز در ارتباطات میان محافل جامعه مدنی جریان دارد و پایههای روابط حسن همجواری ایران و روسیه را مستحکمتر میسازد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به همکاریهای تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری میان دو کشور پرداخت و اظهار داشت: روند این همکاریها مثبت بوده و حجم مبادلات کالا طی ده ماه نخست سال جاری بیش از ۱۰ درصد رشد داشته است، در حالی که در ۱۰ سال گذشته نیز رشد مبادلات بیش از ۱۵ درصد ثبت شده است.
وزیر امور خارجه روسیه در اظهارات خود درباره بحران اوکراین تأکید کرد که کشورهای غربی در چارچوب این بحران تلاش میکنند از تمامی ابزارهای حقوق بینالملل به نفع خود سوءاستفاده کنند، در حالی که این اقدامات هیچ ارتباطی با اصول واقعی حقوق بینالملل ندارد.
جهانیسازی با سیاستهای غرب در حال فروپاشی است
وی این رویکرد را انعکاس سیاستهای نواستعماری غرب دانست و گفت: آنها عادت کردهاند زندگی خود را به هزینه دیگران تأمین کنند؛ رویکردی که از دوران استعمار سنتی تاکنون ادامه یافته و امروز نیز در قالب وابستگیهای اقتصادی نوع استعماری با برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی حفظ شده است.
لاوروف افزود: ما اقدامات تحریمی غیرقانونی و یکجانبه غرب را محکوم میکنیم، چرا که این اقدامات موجب تخریب روابط بینالمللی میشود.
به گفته او، در بحران اوکراین نیز اروپاییها تلاش میکنند سیاستهای دولت ترامپ را تخریب کنند و اصول جاری حقوق بینالملل را نادیده بگیرند.
وی خاطرنشان کرد: این اقدامات حتی اصول پیشین مورد قبول اروپاییها را نیز از بین میبرد و در روند جهانی شدن شاهد تجزیه و فروپاشی این روندها هستیم.
روسیه آماده کمک در یافتن راهحلهای قابل قبول برای حل مسئله هستهای ایران است
لاوروف در بخش دیگری از این کنفرانس خبری مشترک اظهار داشت: «روسیه بار دیگر آمادگی خود را برای کمک به دوستان ایرانی در یافتن راهحلهای قابل قبول برای حل بحران هستهای که توسط غرب ایجاد شده، اعلام میکند.»
وی افزود: نمایندگان کشورهای اروپای غربی با نادیده گرفتن «تمام توافقات ممکن» و مقررات شورای امنیت سازمان ملل، تمام تلاش خود را میکنند تا تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را دوباره برقرار کنند، در حالی که این تحریمها مدتهاست منقضی شدهاند. ما چنین بیاعتنایی به قانون و حقوق بینالملل را محکوم میکنیم و تلاشها برای قرار دادن منافع خودخواهانه بالاتر از اصول منشور سازمان ملل را نیز محکوم میکنیم.
رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه همچنین ابراز امیدواری کرد که دبیرکل سازمان ملل، که غرب تلاش دارد او را وارد این روند کند، بهروشنی دریابد که در «دام» کشیده میشود و اجازه ندهد از اعتبارش برای اجرای «طرحهای خودخواهانه و غیرقانونی کشورهای غربی» سوءاستفاده شود.
بهخوبی میدانیم چگونه ایالات متحده برجام را تخریب کرد
وزیر امور خارجه روسیه با اشاره به نقش فعال مسکو در روند شکلگیری برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، تأکید کرد: «روسیه در جزئیات تهیه این توافق که در سال ۲۰۱۵ تصویب شد و سپس به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسید، مشارکت جدی داشت.»
وی افزود: «ما بهخوبی میدانیم چگونه ایالات متحده برجام را تخریب کرد و اکنون همان کسانی که این توافق و قطعنامه مربوط به آن را از بین بردند، تلاش میکنند ایران را مقصر جلوه دهند. این موضوع برای همه روشن است.»
لاوروف با اشاره به تماسهای مستمر میان روسیه و ایران گفت: «رؤسای جمهور دو کشور در ارتباط هستند و من نیز با همکار و دوست ایرانی خود در تماس دائمی هستم. چندین بار سفرهایی در این چارچوب انجام شده و آقای لاریجانی و همچنین آقای عراقچی با رئیسجمهور پوتین دیدار داشتهاند.»
وزیر خارجه روسیه تأکید کرد: «ما همانند ایران خواهان عادیسازی وضعیت هستیم و بر این باوریم که نباید هیچ ابزاری مبتنی بر توسل به زور در این روند وارد شود. این موضوع در شرایط کنونی یک ضرورت است.»
آمریکا را به یافتن راهحل ترغیب میکنیم
وزیر امور خارجه روسیه در ادامه اعلام کرد که مسکو در تماسهای خود با ایالات متحده آنها را به یافتن راهحلهای مورد قبول متقابل در خصوص وضعیت پیرامون ایران ترغیب میکند.
لاوروف گفت: «ما در تماسهای کارشناسی با همکاران آمریکایی نیز این مسائل را مطرح میکنیم و آنها را به یافتن راهحلهای مورد قبول متقابل تشویق میکنیم. بنابراین اقدامات میانجیگرانه که میتوانیم ارائه دهیم، شناخته شده است.»
وی افزود: «ما این میانجیگری را تحمیل نمیکنیم، اما اگر جمهوری اسلامی ایران بهعنوان طرف اصلی این روند تصمیم بگیرد که چنین خدماتی مورد نیاز است و دیگر طرفهای تهران نیز مخالفتی نداشته باشند، در آن صورت ما قطعاً آماده این کار خواهیم بود.»
اقدامات پنتاگون امید به دستیابی به توافق درباره ونزوئلا را تضعیف میکند
وزیر خارجه روسیه همچنین درباره موضوع ونزوئلا گفت: «اظهارات جنگطلبانه پنتاگون که علاوه بر اقدامات غیرقانونی غرق کردن کشتیهای غیرنظامی بدون محاکمه در دریای کارائیب، از برنامهریزی برای عملیات زمینی نیز خبر میدهد، همه اینها امید به دستیابی به توافق در چارچوب توازن کنونی قدرت در صحنه بینالمللی را تضعیف میکند. با این حال، ایالات متحده همچنان برای گفتوگو باز است.»
روابط ایران و روسیه ماهیتی جامع و همهجانبه دارد
از سوی دیگر، «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه کشورمان در کنفرانس خبری با همتای روس خود در مسکو تاکید کرد: امروز مذاکراتی بسیار نزدیک، دقیق و جزئی در تمامی حوزهها، شامل مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی، برگزار شد. روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه طی سالهای اخیر، بهویژه در سال جاری، از گسترش چشمگیری برخوردار بوده است.
وزیر خارجه ایران تاکید کرد که با امضای معاهده مشارکت جامع میان دو کشور، همکاریها وارد مرحلهای جدید شده و شتاب بیشتری گرفته است. به گفته او، این معاهده هماکنون وارد مرحله اجرا شده و دو طرف بر اساس چشمانداز ترسیمشده در آن در حال حرکت هستند.
عراقچی گفت: در توافقی که امروز با وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، به امضا رسید، دستور کار وزارتخانههای امور خارجه دو کشور برای سالهای ۲۰۲۶ تا ۲۰۲۸ تعیین شد که بهعنوان نقشه راه همکاریهای سهساله آینده مورد عمل قرار خواهد گرفت. روابط ایران و روسیه ماهیتی جامع و همهجانبه دارد.
وزیر امور خارجه ایران همچنین اشاره کرد که در یکسالونیم گذشته و در دوره دولت چهاردهم، رؤسای جمهور ایران و روسیه پنج بار دیدار داشتهاند که نشاندهنده سطح بالای روابط دوجانبه است. همچنین دیدارها و رایزنیهای منظم میان وزرای امور خارجه دو کشور نیز بهصورت مستمر ادامه داشته و آخرین دیدار رؤسای جمهور دو کشور جمعه گذشته در عشقآباد برگزار شد که در آن، مسائل دوجانبه و بینالمللی مورد بررسی قرار گرفت.
سید عباس عراقچی گفت: روابط اقتصادی ایران و روسیه بهطور قابل توجهی گسترش یافته است. همکاریها در حوزه انرژی، حملونقل و ترانزیت، بهویژه در پروژه راهبردی کریدور شمال–جنوب و قطعه رشت–آستارا، در حال پیشرفت است. همچنین تجارت دوجانبه روندی افزایشی دارد و زمینههای جدیدی برای توسعه آن در حال پیگیری است. کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور نیز با ۱۷ کارگروه تخصصی در ماه فوریه برگزار خواهد شد.
ایران بهعنوان عضوی متعهد به انپیتی، به تمامی تعهداتش پایبند است
وزیر امور خارجه ایران همچنین تاکید کرد که تهران بهعنوان عضوی متعهد به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، به تمامی تعهدات خود پایبند است، اما بر اساس همین معاهده از حقوق قانونی خود صرفنظر نخواهد کرد.
سید عباس عراقچی گفت: استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، از جمله غنیسازی، حق مسلم ایران است و این حق علیرغم حملات صورتگرفته همچنان پابرجاست. حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران اگرچه به برخی ساختمانها و تجهیزات آسیب وارد کرده، اما نه توانسته فناوری بومی کشور را از بین ببرد و نه اراده جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کند. در حوزه بینالمللی نیز اشتراک نظر روشنی برای مقابله با نظام سلطه، زورگویی و استانداردهای دوگانه کشورهای غربی، بهویژه آمریکا، وجود دارد.
ایران و روسیه تعاملات مشترک خود را بهصورت فعال دنبال میکنند
وزیر امور خارجه کشورمان در بخش دیگری از کنفرانس مطبوعاتی خود با سرگئی لاوروف تاکید کرد که ایران و روسیه در مقابله با تحریمها و اقدامات یکجانبه، اشتراک نظر داشته و در چارچوب سازمانهای بینالمللی و منطقهای همکاری نزدیکی دارند.
سید عباس عراقچی گفت: دو کشور در نهادهایی همچون بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا عضو بوده و تعاملات مشترک خود را بهصورت فعال دنبال میکنند. ایران و روسیه در زمینه مقابله با تحریمهای غیرقانونی آمریکا، همکاری اقتصادی، تبادل تجربه و هماهنگیهای عملیاتی دارند و از ابتکارهای بینالمللی مخالف اقدامات قهرآمیز و تحریمهای یکجانبه حمایت میکنند.
او افزود، در همین راستا، گروه «دوستان منشور ملل متحد» با عضویت ایران، روسیه، چین و دیگر کشورها تشکیل شده و جمهوری اسلامی ایران از هر اقدام بینالمللی در مقابله با نظام سلطه، زورگویی و قلدری آمریکا حمایت میکند.
ایران قاطعانه با هرگونه حضور نیروی خارجی در قفقاز مخالف است
وزیر خارجه کشورمان در ادامه کنفرانس خبری مشترک با همتای روس خود اشاره کرد: مشورتهای بسیار خوبی داشتیم و مواضع ما کاملاً روشن است. جمهوری اسلامی ایران معتقد است امنیت و ثبات در مناطق قفقاز و آسیای مرکزی باید توسط کشورهای همان منطقه تأمین شود.
به گفته عراقچی، در همین چارچوب، ایران سازوکار «۳+۳» را برای قفقاز پیشنهاد داده و این مسیر را با جدیت دنبال میکند. در حال حاضر نیز برنامهریزی برای برگزاری نشست آتی وزرای امور خارجه این سازوکار در دست انجام است.
سید عباس عراقچی تاکید کرد: ایران بهطور قاطع با حضور هرگونه نیروی خارجی در منطقه قفقاز مخالف است و این موضع به همسایگان و شرکای منطقهای اعلام شده است. ایران و روسیه در این زمینه موضعی مشترک دارند و بر این باورند که هیچ قدرت یا کشور خارج از منطقه نباید در امور امنیتی قفقاز مداخله کرده یا ثبات منطقه را تهدید کند.
غرب و آمریکا به دیپلماسی و مذاکره خیانت کردند
وزیر خارجه کشورمان همچنین با اشاره به حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به تاسیسات هستهای ایران در ژوئن که در میانه مذاکرات غیرمستقیم در عمان صورت گرفت، گفت: آنها به دیپلماسی و مذاکره خیانت کردند. طرف مقابل با عملکرد خود به دیپلماسی و اصل مذاکره خدشه وارد کرده است. با این حال، چنانچه رویکرد خود را اصلاح کرده و برای گفتوگویی برابر، محترمانه و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی واقعی نشان دهد، ایران موضوع مذاکره را مجدداً بررسی خواهد کرد. در شرایط کنونی، نشانهای قانعکننده از چنین آمادگیای مشاهده نمیشود.
به گفته سید عباس عراقچی، تجربه یک سال گذشته نشان داده است که برداشت آمریکا از مذاکره، نه گفتوگو، بلکه تحمیل و دیکته کردن مواضع است. مذاکره واقعی تنها زمانی امکانپذیر است که طرف مقابل رویکرد خود را تغییر داده و به گفتوگویی منصفانه، متوازن و از موضع برابر تن دهد.
او افزود: بدیهی است اهدافی که از طریق فشار و اقدام نظامی محقق نشده، پشت میز مذاکره نیز قابل تحمیل نخواهد بود. میز مذاکره باید بر پایه احترام متقابل، توازن و تأمین منافع مشترک شکل بگیرد.
تروئیکا دیگر هیچ ظرفیتی برای مذاکره ندارد
وزیر خارجه کشورمان همچنین گفت که سه کشور اروپایی دیگر هیچ ظرفیتی برای مذاکره ندارند و تروئیکای اروپایی با فعالسازی غیرقانونی مکانیسم ماشه، عملاً آخرین ابزار و ظرفیت مذاکراتی خود را از دست دادهاند؛ لذا ایران دلیلی برای گفتگوی مجدد با این سه کشور نمیبیند.
عراقچی گفت: ایران اگرچه به تعهدات خود در چارچوب «NPT» پایبند است، اما تأکید میکند که حملات اخیر به تأسیسات هستهای، واقعیتهای میدانی را تغییر داده و آژانس فاقد پروتکلهای لازم برای بازرسی از مراکز مورد تهاجم است.
او تاکید کرد که تا زمان تعیین چارچوبهای جدید برای مقابله با تهدیدات ایمنی و امنیتی، امکان بازرسی وجود ندارد.
سید عباس عراقچی گفت: با توجه به ابطال توافق قاهره در پی اقدامات خصمانه غرب، مطابق قانون مجلس، تصمیمگیری درباره درخواستهای آژانس منحصراً بر عهده شورای عالی امنیت ملی خواهد بود.
سبک زندگی و توجه به اصول خانواده در نگاه اهلبیت(ع)
خانواده، اولین نهاد اجتماعی است که هر انسانی نخستین گامهای ورود به مسیر رشد را در آن برمیدارد. اینکه اکثریت برنامههای مخرب و هجمههای فرهنگی و اجتماعی از جانب مخالفان سلامت بشر جهت نابودی خانواده طرحریزی میشود، ضرورت صیانت و محفوظ نگه داشتن این نهاد مقدس را آشکارتر میکند.
دین مبین اسلام با سرلوحه قرار دادن آیات کتاب آسمانی و روایات معصومین(ع) راهکارهای مناسبی برای حفظ و نگهداری بنیان خانواده و رشد و تعالی اعضای آن برای جوامع بشری ارائه داده است.
رعایت آداب اسلامی در سبک زندگی از جمله مواردی است که به عنوان راهکار و چارهساز در حفظ و تحکیم خانواده نقش بسزایی دارد. اگر هر یک از اعضای این جامعه کوچک خود را ملزم به رعایت آداب اسلامی بدانند، بدون شک در کنار یکدیگر میتوانند این زورق ارزشمند را به ساحل آرامش برسانند.
امام جعفر صادق(ع) فرمود: خود را برای خوشرفتاری با همنشین خویش آماده کن، و خلق و خویت را نیکو گردان، و زبانت را نگهدار، و خشمت را فرو بر، و سخنان بیهوده را رها کن، و عفو را پیشه ساز، و بخشنده باش.
این سفارشهای ارزشمند از امام معصوم(ع) از رفتارهای ضروری در خانواده است که با بهکارگیری آن شاید هیچ مشکلی در خانواده ایجاد نخواهد شد.
ابو ربیع شامی میگوید: به حضور امام صادق(ع) رسیدم در حالی که خانه پر از جمعیّت بود، فرمود: ای شیعیان آل محمد، آگاه باشید از ما نیست کسی که هنگام خشم بر خود مسلّط نباشد، و کسی که با یارانش بخوبی رفتار نکند و به آنان که با او خوشاخلاقی کردهاند خوشخلقی نشان ندهد، و با همنشینانش بهخوبی معاشرت نکند، و نسبت به همسایگان خوشرفتار نباشد و رعایت نمکخوارگی را ننماید.
نخست وزیر اسپانیا : موضع ما در قبال فلسطین واضح و روشن است
پدرو سانچز در سخنرانی خود اشاره کرد ،اسپانیا پس از آغاز جنگ بی رحمانه و نسل کشی اسرائیل در غزه، برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین زودتر از دیگران اقدام کرد. در آن زمان، این تصمیم ما با مخالفت شدید رقبای سیاسی و فشار دیپلماتیک از سوی متحدان مواجه شد.
وی خاطرنشان کرد که این دود یک سال بعد، سایر کشورها به تبعیت از ما گام های قابل مقایسه ای برداشته اند که نشان دهنده تغییری گسترده تر در نگرش بین المللی است. او گفت: «زمان به ما ثابت کرد که حق با ماست.»
نخست وزیر اسپانیا همچنین اقدامات مشخصی که توسط دولتش اتخاذ شده است را نام برد که می توان به تحریم دائمی صادرات تسلیحات به اسرائیل و افزایش کمکهای بشردوستانه به فلسطینیان اشاره کرد .
وی این اقدامات را به عنوان بخشی از یک سیاست خارجی منسجم که ریشه در چندجانبه گرایی، ثبات و همبستگی اخلاقی دارد، دانست و تاکید کرد که اسپانیا نمیتواند در برابر مرگ و میر گسترده غیرنظامیان و کودکان و نابودی کل یک انسانی جامعه بی طرف بماند.
حسادت را چطور بشناسیم و چگونه درمان کنیم؟
بررسی جامع نشانهها و راهکارهای درمانی رذیله حسد، از نگاه آیات و روایات و علم اخلاق، بهمنظور شناسایی مراحل پنهان این بیماری روحی و ارائه درمانهای علمی و عملی آن منتشر شد. در این گزارش به چهار مرحله اصلی بروز حسد، از غم درونی تا عیبجویی و دشمنی، و نیز راهکارهای دوگانه علمی و عملی برای رهایی از این آفت اخلاقی پرداخته شده است.
پرسش: حسد چه نشانه هایی دارد؟
پاسخ اجمالی:
از جمله نشانه هایی که برای حسد ذکر شده امور زیر است: ۱. حسود هنگامی که می شنود نعمتی به دیگری رسیده است، غمگین و ناراحت می شود، هرچند آثاری از خود بروز ندهد. ۲. گاه از این مرحله فراتر می رود و زبان به غیبت و عیب جویی می گشاید. ۳. گاه از این هم فراتر می رود و به دشمنی و عداوت و کارشکنی برمی خیزد! ۴. گاه تنها به بی اعتنایی و بی مهری و یا قطع رابطه از شخصی که مورد حسد او قرار گرفته قناعت می کند. سعی دارد او را نبیند و سخنی از او نشنود و ... .
پاسخ تفصیلی:
این صفت رذیله مانند بسیاری از صفات دیگر گاه آشکار و صریح است و گاه مخفی. به همین دلیل باید از آثاری که بزرگان علم اخلاق و روانکاوان برای آن ذکر کرده اند، یا به تجربه آنها را دریافته ایم، آن را در مراحل اولیه شناخت و پیش از آنکه در وجود انسان ریشه بدواند و مستحکم گردد، به درمان آن پرداخت. از جمله نشانه هایی که برای آن ذکر شده امور زیر است:
۱. حسود هنگامی که می شنود نعمتی به دیگری رسیده است، غمگین و ناراحت می شود، هرچند آثاری از خود بروز ندهد.
۲. گاه از این مرحله فراتر می رود و زبان به غیبت و عیب جویی می گشاید.
۳. گاه از این هم فراتر می رود و به دشمنی و عداوت و کارشکنی برمی خیزد!
۴. گاه تنها به بی اعتنایی و بی مهری و یا قطع رابطه از شخصی که مورد حسد او قرار گرفته قناعت می کند. سعی دارد او را نبیند و سخنی از او نشنود و اگر سخنی درباره او بگویند، سعی می کند با ورود در مطالب دیگر گوینده را از ادامه سخن بازدارد. اگر مجبور به بیان مطلبی درباره او شود، سعی می کند صفات برجسته او را پنهان سازد و یا نسبت به آن سکوت کند.
هر یک از این امور می تواند نشانه ای از بروز رذیله حسد باشد. در احادیثی که در منابع اهل عصمت علیهم السّلام برای ما نقل شده است، اشارات روشنی به این معنا دیده می شود؛ در کلامی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام می خوانیم: «یَکْفِیکَ مِنَ الْحَاسِدِ أَنَّهُ یَغْتَمُّ فِی وَ قْتِ سُرُورِک؛[۱] برای شناخت حسود همین بس که او غمگین شود در حالی که تو شادمان هستی».
به عکس هنگامی که زیانی به انسان برسد، شخص حسود خوشحال می شود، همان گونه که در آیه ۵۰ سوره توبه می خوانیم: «إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَةٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَ لَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ؛ هر گاه نیکی به تو رسد آنها را ناراحت می کند، و اگر مصیبتی به تو رسد می گویند: ما تصمیم خود را از پیش گرفته ایم، و بازمی گردند در حالی که خوشحالند»
در روایات اسلامی نیز اشارات مکرّری به همین مسئله دیده می شود که حسودان همیشه از زوال نعمت مَحسُود خوشحال می شوند و از موفّقیّت او ناراحت؛ از جمله در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام می خوانیم: «الْحَاسِدُ یَفْرَحُ بِالشُّرُورِ وَ یَغْتَمُّ بِالسُّرُورِ؛[۲] حسود از شرور و بدی ها خوشحال می شود و از سرور و خوشحالی دیگران غمگین می گردد».[۳]
پرسش: راههای درمان حسد چیست؟
پاسخ اجمالی:
درمان این بیماری اخلاقی مانند درمان صفات رذیله دیگر است که بر دو اساس استوار می باشد: ۱. راههای علمی ۲. راههای عملی.
در بخش «درمان های علمی»، شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقّت کند. یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد از نظر روح و جسم و دیگر ریشه ها و انگیزه های پیدایش حسد. از سوی دیگر، شخص حسود باید در باره انگیزه های حسد بیاندیشد و ریشه های آن را یکی پس از دیگری قطع نماید.
امّا از نظر «عملی» حسود به جای اینکه برای در هم شکستن اعتبار و شخصیّت فردی که مورد حسدش قرار گرفته، به تقویت موقعیّت خود بپردازد، به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند و به جای تلاش در تخریب زندگی مادّی او، خود را آماده اعانت و همکاری با او نماید و ... .
پاسخ تفصیلی:
حسد از بیماری های خطرناک اخلاقی است، که اگر انسان به درمان آن نپردازد، دین و دنیای او را تباه می کند.
درمان این بیماری اخلاقی مانند درمان صفات رذیله دیگر است که بر دو اساس استوار می باشد:
۱. راههای علمی ۲. راههای عملی.
در بخش «درمان های علمی»، شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقّت کند. یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد از نظر روح و جسم و دیگر ریشه ها و انگیزه های پیدایش حسد. همان گونه که شخص معتاد باید سرانجام کارِ معتادان را بررسی کند و ببیند آنها چگونه سلامت و تندرستی خود را از دست داده و زن و فرزند و حیثیّت اجتماعی آنها بر باد می رود و با دردناک ترین وضعی در جوانی جان می سپارند و نه تنها کسی از مرگ آنها ناراحت نمی شود، بلکه مرگ او را سعادتی برای خانواده و فامیل و دوستانش می شمرند. همین طور «حسود» باید بیاندیشد که این بیماری اخلاقی به زودی جسم او را بیمار می کند و مانند خوره روح او را می پوساند و می خورد و از بین می برد. همچنین خواب و آرامش را از او سلب می کند و هاله ای از غم و اندوه همیشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اینکه مطرود درگاه خدا می شود و نهایتا نمی تواند به مقصود خود یعنی زوال نعمت مَحسُود برسد. بی شک مرور بر این آثار و پیامدها، تأثیر بسیار مثبتی در درمان این بیماری اخلاقی دارد.
از سوی دیگر، شخص حسود باید در باره انگیزه های حسد بیاندیشد و ریشه های آن را یکی پس از دیگری قطع نماید. اگر دوستان ناباب و وسوسه های آنها، او را به این وادی کشانده است، با آنها قطع رابطه کند. هرگاه تنگ نظری و بُخل، سرچشمه این رذیله اخلاقی شده، به مداوای آنها برخیزد. اگر ضعف ایمان، او را در این گرداب پرتاب کرده است، به تقویت مبانی ایمان و توحید بپردازد. هرگاه ناآگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیّت هایی که برای ترقّی و پیشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقّارت و به دنبال آن حسد نموده است، به درمان آن روی آورد و در سایه توکّل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقّارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد
چه بهتر اینکه «حسود» عصاره و خلاصه ای از این امور را در صفحه یا صفحاتی بنویسد و هرچند روز یک بار بر آن مرور کند و حتّی با صدای بلند آن را برای خودش در تنهایی جمله جمله بخواند و پیرامون آن بیاندیشد. بی شک هر حسودی این برنامه را به طور جدّی دنبال کند، در مدّت کوتاهی نتیجه خواهد گرفت و روح و جسم خود را تدریجاً از شرّ حسد رهایی می بخشد و افق های روشنی از سلامت و سعادت در برابر او نمایان می گردد. مخصوصاً «حسود» باید روی این نکته کاملًا فکر کند که اگر وقت و نیرویی را که او برای زوال نعمت از مَحسُود به کار می برد صرف پیشرفت خودش کند، چه بسا از او جلو بیافتد. به تعبیر دیگر باید انگیزه های حسد را به انگیزه های غِبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدّل سازد.
امّا از نظر «عملی» می دانیم که تکرار یک عمل تدریجا تبدیل به یک عادت می شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی می گردد. اگر حسود به جای اینکه برای در هم شکستن اعتبار و شخصیّت فردی که مورد حسدش قرار گرفته، به تقویت موقعیّت خود بپردازد، به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند و به جای تلاش در تخریب زندگی مادّی او، خود را آماده اعانت و همکاری با او نماید. تا می تواند از او سخن بگوید. تا ممکن است نسبت به او محبّت کند. تا آنجا که در اختیار اوست خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند. به یقین تکرار این کارها تدریجاً آثار رذیله حسد را از روح او می شوید و نقطه مقابل آن که «نصح» و «خیرخواهی» است با یک دنیا نور و صفا و روحانیت، جانشین آن می گردد
علمای اخلاق به افراد ترسو برای از میان بردن این رذیله اخلاقی توصیه می کنند که در میدان هایی که ورود در آن شجاعت فراوان می خواهد، گام بگذارند و این کار را بر خود تحمیل کنند، تا تدریجاً ترس آنها بریزد و شجاعت به صورت عادت و حالت در آید و سپس ملکه گردد. همین گونه حسود باید با استفاده از ضدّ آن به درمان پردازد که درمان هر بیماری دارویی است که از ضدّ آن تشکیل یافته است. در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است که: «انَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ؛[۴] مؤمن حسد خود را به کار نمی گیرد».
از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثّر است راضی به رضای حقّ بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگی خویش گشتن است. در حدیثی از امیرمؤمنان علیه السّلام می خوانیم: «مَنْ رَضِیَ بِحَالِه،ِ لَمْ یَعْتَوِرْهُ الْحَسَدُ؛[۵] کسی که به آنچه دارد راضی باشد، حسد دامان او را نمی گیرد».[۶]
پی نوشت ها:
[۱]. بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳هـ ق، چاپ دوم، ج۷۰، ص۲۵۶، «تتمة أبواب الکفر و مساوی الأخلاق؛ باب الحسد»، ح۲۹.
[۲]. غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، دار الکتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰هـ ق، چاپ دوم، ص۷۹، «الفصل الأوّل ممّا ورد من حکم أمیر المؤمنین علیّ بن أبیطالب فی حرف الألف و قد یعبّر عنه مجازا بالهمزة»، ح۱۵۱۲.
[۳]. اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع)، قم، ۱۳۷۷هـ ش، چاپ اول، ج۲، ص۱۳۸-۱۴۰.
[۴]. الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷هـ ق، چاپ چهارم، ج۸، ص۱۰۸، «حَدِیثُ أَبِی بَصِیرٍ مَعَ الْمَرْأَة»، ح۸۶.
[۵]. عیون الحکم و المواعظ، لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، دار الحدیث، قم، ۱۳۷۶هـ ش، چاپ اول، ص۴۵۴، «الفصل الأوّل بالمیم المفتوحة بلفظ من»، ح۸۱۹۱.
[۶]. اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع)، قم، ۱۳۷۷هـ ش، چاپ اول، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۸.
بیانات در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید همهی بانوان محترم، بخصوص خانوادههای شهیدان عزیز، و بالاخص خانوادههای شهدای اخیر که مظهر اقتدار کشور و مظهر اقتدار جمهوری اسلامی بودند. و تشکّر از خانمهایی که اینجا بیاناتی بیان کردند؛ هم پُرمغز و پُرمعنا بود آنچه اینجا گفته شد ــ چه همسر شهید رشید و مادر شهید [امینعبّاس] رشید و چه صبیّهی شهید سلامی ــ هم از لحاظ مضمون و معنا حاکی از یک ذهن روشن و فکر بلند در این بانوان و در مجموعهی بانوان فداکار کشور بود، هم از لحاظ متن بسیار زیبا و شنیدنی بود؛ خیلی متشکّرم از همهی خانمها و بالخصوص از این خانمها.
این روزها مربوط به حضرت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) است؛ من یک جملهی کوتاه دربارهی آن بزرگوار عرض میکنم، بعد هم دربارهی مسئلهی زنان و مسئلهی زن ــ که امروز مسئلهی مطرحی در دنیا است ــ چند کلمهای عرض خواهم کرد.
دربارهی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، فضایل ایشان را [اگر] بخواهیم بشمریم، حدّوحصر ندارد. اگر بخواهیم در یک جمله این بزرگوار را معرّفی کنیم، باید بگوییم انسان عرشی، انسان کامل، مثل بقیّهی معصومین؛ انسانند، امّا اهل عرشند. ما فرشیها، زمینیها، قادر نیستیم رتبه و مقام و نورانیّت اینها را ببینیم یا حتّی به آن چشم بدوزیم؛ مثل انسان که در مقابل خورشید نمیتواند مستقیم به خورشید نگاه کند. حدّ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) این حد است. در همهی ابعاد زندگی، یک موجود عرشی است، یک انسان عرشی است؛ چه در عبادت و خشوع در مقابل پروردگار ــ که شنیدهاید عبادتهای ایشان را، مناجاتهای ایشان را در شبها، دعای ایشان را برای دیگران ــ چه در ایثار و گذشت برای مردم؛ یعنی آن که غرق در معارف الهی و معنوی و توجّه به خدا است، از زمین غافل نیست، از انسانها غافل نیست. در شب عروسی، لباس عروسی خود را به سائل، به فقیر میبخشد؛ سه روز غذا نمیخورد و افطاری خودش را به سائل میبخشد؛ به مردم رسیدگی میکند.
در تابآوری در سختیها و مصیبتها؛ چه کسی است که بتواند تاب بیاورد و طاقت بیاورد مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را؟ در این زمینه هم ایشان یک انسان آسمانی است، یک انسان عرشی است. در دفاع شجاعانه از حقّ مظلوم؛ در تبیین حقایق و روشنگری؛ در فهم و عمل سیاسی. ببینید، اینها همه خصوصیّات فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است. به عنوان یک زن و دارای جنسیّت زنانه، در خانهداری، در شوهرداری، در فرزندپروری؛ کسی مثل زینب را پرورش میدهد و به وجود میآورد، کسی مثل امام حسین و امام حسن را در آغوش خودش تربیت میکند. حضور در جایگاههای غیر قابل فراموشی در تاریخ؛ حضور در شِعب ابیطالب، حضور در هجرت به مدینه، حضور فعّال در برخی از غزوات پیغمبر، حضور در ماجرای مباهله. اینها یک فهرستهایی است که تمامی ندارد؛ فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) به این خصوصیّات آراسته است و تمامی ندارد. به طور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم، همان که خود پیغمبر فرمود: سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمین؛ سَرور زنان جهان. طبق روایت، از پیغمبر اکرم پرسیدند که این جمله دربارهی حضرت مریم آمده که «سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمین»؛ فرمود: مَریَمَ کانَت سَیِّدَةَ نِساءِ عالَمِها؛(۲) او سرور زنان زمان خودش بود ــ زنان عالم [خودش] ــ امّا فاطمه سرور زنان همهی عالم است در همهی دورانهای تاریخ. این فاطمهی زهرا است. شما درستان را از چنین شخصیّتی میگیرید، خودتان را به سمت چنین شخصیّتی حرکت میدهید، هدف را از چنین شخصیّتی میگیرید و دنبال میکنید؛ اینها آن نقاطی است که زنان جامعهی ما، زنان کشور ما بحمدالله به آن توجّه دارند و باید داشته باشند. این راجع به حضرت زهرا (سلام الله علیها).
امّا در مورد موضوعات مربوط به زن، که امروز در دنیا هم این مسائل مطرح است و علّت هم جفاهایی است که صورت گرفته و الان صورت میگیرد. تصوّر من این است که در بین موضوعاتی که در مورد جنس «زن» باید مطرح بشود، دو موضوع مهمتر از همه است: یکی «شأن زنان» و دیگری «حقوق زنان»؛ اینها باید مطرح بشود.
شأن زنان در اسلام خیلی شأن والا و بالایی است. شاید مترقّیترین و بهترین تعبیرات و سخنان را دربارهی زن و بهترین مفاهیم را در مورد هویّت و شخصیّت زن، ما در قرآن پیدا میکنیم؛ مثلاً من اینجا یادداشت کردهام:
اوّلاً نقش پدید آمدن حیات بشر و تاریخ بشر از مرد و زن: برابری مرد و زن. اِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثیٰ؛(۳) یعنی در خلقتِ این سلسلهی بشری ــ که چندین هزار سال سابقه دارد و خدا میداند تا چندین هزار سال دیگر لاحقه(۴) خواهد داشت ــ مؤسّس این تشکیلات یک مرد و یک زن است؛ یعنی بنا بر تعبیر قرآن، زن نیمی از تأثیر حیات بشریّت را به خودش اختصاص داده.
[ثانیاً] در مورد تکلیف عمومی؛ خداوند متعال انسانها را خلق کرده است برای یک هدفی، برای رسیدن به یک رتبهای؛ در این زمینه هم مرد و زن در منطق اسلام یکسانند، بدون هیچ گونه تفاوتی. وَ مَن یَعمَل مِنَ الصّالِحاتِ مِن ذَکَرٍ اَو اُنثیٰ وَ هُوَ مُؤمِن؛(۵) تأثیر عمل صالح و ایمان در مرد و در زن یکسان است و میتواند اینها را نجات بدهد، که در چند آیهی قرآن [آمده]؛ حالا این آیهای که من خواندم در سورهی نساء است امّا در آیات متعدّد دیگری همین معنا ذکر شده.
ثالثاً در دستیابی به کمالات معنوی و ابزارهای آن. وقتی که زن مانند مرد به ایمان و عمل صالح اتّصاف پیدا کرد، دسترسی او به کمالات معنوی و عالیترین مقامات آسان خواهد شد و راه برای او باز است. ببینید! همهی این نکات و این حرفها در مقابل بدفهمیهایی است، چه از سوی کسانی که دیندارند امّا دین را نشناختهاند، و همچنین از سوی کسانی که به اساس دین اعتقادی ندارند. در سورهی مبارک احزاب [که میفرماید]: «اِنَّ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ وَ القانِتینَ وَ القانِتاتِ وَ الصّادِقینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرینَ وَ الصّابِراتِ وَ الخاشِعینَ وَ الخاشِعاتِ وَ المُتَصَدِّقینَ وَ المُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمینَ وَ الصّائِماتِ وَ الحافِظینَ فُرُوجَهُم وَ الحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَهَ کَثیراً وَ الذَّاکِرات»،(۶) همهجا مرد و زن در کنار هم [آمده]؛ ده عنوان درجهی یک و یکسان برای مرد و زن به عنوان بندگان خدا، بندگان مؤمن. کسانی که با این خصوصیّت هستند، مورد لطف خدا، مورد عفو خدا، مورد توجّه الهی و لایق رسیدن به مقامات عرشی و معنوی و الهی هستند.
در حقوق متقابل با مرد، در سورهی مبارکهی بقره [آمده] است: وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنّ؛(۷) اینها منطق قرآن است. ببینید، چه جور و چگونه مابین زن و مرد به عنوان مؤمن، به عنوان انسان، به عنوان یک فرد متعالی تساوی کامل برقرار میکند! از نظر اسلام زن میتواند در فعّالیّت اجتماعی، در کسب و کار، در فعّالیّت سیاسی، در بیشتر مناصب حکومتی، در همهی عرصههای زندگی فعّال باشد. آن چیزی که فرهنگِ منحطّ فاسدِ غلطِ غربی از زن دارد ارائه میدهد ــ که بعداً اشاره خواهم کرد ــ مطلقاً در اسلام مردود است؛ [در اسلام] زن این[جور] است؛ با این معانی بلند، با این رتبههای عالی، با این زمینههای پیشرفت در عالم مادّی زندگی میکند و در عالم معنوی سِیر و حرکت میکند.
از جملهی نکاتی که در اسلام در مورد زن وجود دارد، مسئلهی محدودیّتهایی است در ارتباط با مرد. این برابریها [که ذکر شد] هست امّا محدودیّتهایی هم وجود دارد در ارتباط زن و مرد که این از خصوصیّات اسلام است. این هم در فرهنگ منحطّ غربی مطلقاً مورد توجّه قرار نگرفته؛ علّتش هم معلوم است. علّت این است که کشش درخواستها و خواهشهای جنسی، کشش بسیار قویای است؛ بایستی آن را مهار کرد و اسلام توانسته با احکام خودش [آن را] مهار کند. اگر چنانچه به آن احکام عمل نشود، این بیمهاری همان کاری را خواهد کرد که امروز در غرب کرده که میشنوید و از باندها و تشکیلات فاسد در آمریکا و در اروپا و در عمدهی کشورهای غربی اطّلاع دارید. پوشش زن و مرد از این قبیل است؛ از آن محدودیّتهایی است که وجود دارد، هم [برای] مرد و هم زن . مسئلهی پوشش، تنها مربوط به زن نیست. حجاب زن از این قبیل است؛ فواصل جسمی میان زن و مرد از این قبیل است؛ تشویق به ازدواج از این قبیل است؛ اینها همان چیزهایی است که آن عامل خطرناک و خطرزا را مهار میکند.
خب، شأن زن در فرهنگ اسلام منطقی است؛ اوّلاً شأن بسیار والایی است که من فقط یک اشارهای کردم؛ ثانیاً کاملاً منطقی است؛ یعنی منطبق با طبیعت زن و منطبق با نیاز جامعه و منطبق با مصلحت جامعه است.
در نگاه اسلام، زن و مرد دو عنصر متعادل انسانیاند؛ کاملاً متعادل، با مشترکات بسیار زیاد و برخی خصوصیّات متفاوت که بر حسب ساخت جسمانی، این خصوصیّات با هم تفاوت دارند. این دو عنصر باید برای ادارهی زندگی و ادامهی نسل بشر و پیشرفتهای تمدّنی و نیازهای روحی ــ و نیازهای روحی! ــ نقش ایفا کنند؛ یعنی زن و مرد، دنیا را اداره میکنند، درون انسانیِ خودشان را هم اداره میکنند. یکی از مهمترین کارهایی که اینها انجام میدهند، تشکیل خانواده است که متأسّفانه در منطق غلط فرهنگ سرمایهداری و فرهنگ غربی، خانواده فراموششده است. حالا یک اشارهای بعد خواهم کرد که حقوقی در خانواده وجود دارد؛ حقوقی برای زن، حقوقی برای مرد، حقوقی برای فرزندان؛ حقوق متقابل بین این سه عنصر: مرد، زن، و فرزندان.
خب، از همینجا راجع به مسئلهی حقوق زن [مطالبی عرض کنیم]. شأن زن را عرض کردیم.
در مورد حقوق زن، اوّلین حقّی که برای زن باید در نظر گرفت، مسئلهی عدالت در رفتار اجتماعی و رفتار خانوادگی است. عدالت در جامعه، عدالت در خانه؛ این اوّلین حقّ زنان است؛ این باید تأمین بشود؛ این را همه موظّفند تأمین کنند؛ دولتها و حکومتها هم موظّفند تأمین کنند، خود آحاد هم همینجور.
حفظ امنیّت و حرمت و کرامت زن، جزو حقوق زن است. بایستی کرامت زن محفوظ بماند. این منطق سرمایهداری خبیث، کرامت زن را از بین میبرد و پامال میکند. در اسلام، کرامت زن و احترام به زن یکی از اصلیترین عناصر است. پیغمبر طبق روایت فرمود: اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة. بارها من این حدیث را خواندهام، عمداً مایلم که این گفته بشود. «قهرمان» به کسی میگویند که کارگزار یک کاری است؛ فرض کنید یک نفری یک بوستانی دارد، باغی دارد، تجارتی دارد، به آن که کارها را جور میکند و زحمات را بر دوش میکشد، در عربی میگویند «قهرمانة». پیغمبر میفرماید: اَلمَراَةُ رَیحانَة. «ریحانه» یعنی گل؛ زن در خانه گل است. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛ کارگزارِ خانه نیست که شما بگویید چرا این کار را نکردی، چرا آن کار را نکردی، چرا خانه تمیز نیست. رَیحانَة؛ گل است. گل را باید مراقبت کرد، باید حفظ کرد؛ او هم شما را از رنگ خود، از بوی خود، از خواصّ خود برخوردار خواهد کرد. ببینید! اسلام به زن اینجوری نگاه میکند.
یک جا برای اینکه اهمّیّت عمل زن و فکر زن و راهی که زن میپیماید معلوم بشود، قرآن یک مَثل عجیبی را میزند: وَ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امرَاَتَ فِرعَون؛(۸) یعنی خدای متعال برای مؤمنین یک نمونه، یک مَثل، یک مثال، یک شاخص، معیّن میکند که آن شاخص برای همهی مؤمنین [است]، نه برای زنها فقط؛ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا؛ برای همهی مؤمنین شاخص معیّن میکند؛ آن شاخص کیست؟ یکی زن فرعون، یکی «وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمران»؛(۹) یعنی همهی مردان عالم، همهی مؤمنین عالم برای اینکه ببینند راهی که میروند درست است یا درست نیست، به این دو زن نگاه کنند؛ ببینند اینها چه جور عمل کردند، چه کار کردند؛ آن [مسیر،] راه نجاتِ اینها است. نگاه اسلام به زن این است.
حقوق زن در جامعه محفوظ باشد؛ تبعیض وجود نداشته باشد ــ امروز وجود دارد ــ امروز در بسیاری از کشورهای غربی دستمزد زنان از مردان در یک کار واحد، کمتر است؛ امروز اینجور است. این بیعدالتی محض است. مسئلهی ارزشگذاریِ برابر با مردان برای کاری که انجام میدهند ــ دستمزد ــ برابری امتیازات حکومتی با مردان، مثل حقّ بیمه برای زنان شاغل، بیمهی زنان سرپرست خانواده، مرخصیهای ویژهی زنان و دهها مسئلهی دیگر؛ اینها باید رعایت بشود. این در جامعه.
در خانه، مهمترین حقّی که بانوی خانه و زن خانه دارد، «محبّت» است. مهمترین نیازی که دارد و مهمترین حقّی که دارد، محبّت است. روایت وارد شده که مردها به زنهایشان بگویند من تو را دوست دارم؛ یعنی تصریح کنند؛(۱۰) [با اینکه] او میداند. این اوّلین [حق].
حقّ مهم و بزرگ دیگر در خانه برای زنان، «عدم خشونت» است. حالا فرهنگ منحطّ غربی پُر است از موارد خشونت مردان بر زنان؛ پُر است! کشته شدن زنان به دست شوهرانشان، کتک خوردن زنها به دست شوهرانشان در غرب وجود دارد؛ این جزو مهمترین انحرافات است. در یک داستانی ــ البتّه داستان است امّا نشاندهندهی یک واقعیّت است مربوط به آمریکا ــ مرد میآید خانه و زنش را مفصّل کتک میزند؛ این[طور] است. ببینید، فرهنگ وقتی که رایج شد، [نتیجهاش] این است. کارهایی میکند، لجبازیهایی میکند، دهنکجیهایی میکند که شاید شوهرش عصبانی بشود بیاید بزند [امّا] فایده نمیکند، نمیزند. این فرهنگ وقتی رایج شد، به این صورت درمیآید؛ نفی خشونت به هر صورت.
مدیریّت خانهداری. رئیس خانه، مدیر خانه، زنان و بانوان خانهاند. کمک شوهر به زحمات ناشی از عوارض فرزندآوری. عدم تحمیل کارهای خانه به زن؛ تحمیل نباید بشود. قدردانی از اینکه با وجود درآمدهای ناکافی، زنها خانه را میچرخانند؛ ماها کمتر به این نکته توجّه میکنیم. شما ملاحظه کنید، مرد مثلاً درآمد اداری ثابت دارد، اجناس گران میشود امّا خانه میچرخد؛ سر ظهر غذا حاضر است؛ چه کسی این کار را میکند؟ کدام هنرمندی است که خانه را میچرخاند؟ حقّ دیگر، باز گذاشتن وسایل ترقّی و پیشرفت، مثل تحصیل علم و بعضی مشاغل زنانه و امثال اینها. اینها اجمالی از دیدگاه اسلام نسبت به زن است. یک اجمالی است؛ یعنی دیدگاه اسلام در مورد زن را اگر کسی بخواهد شرح بدهد، جایش یک جلسهی نیمساعته و یکساعته نیست؛ خیلی طولانیتر از این حرفها است. این اجمالی، چند کلمهای که من [در این باره] عرض کردم.
نقطهی مقابل، دیدگاه غربی است، دیدگاه سرمایهداری غرب است؛ به معنای واقعی کلمه، نقطهی مقابل [است]. در اسلام زن در حرکت و در پیشرفت استقلال دارد، توانایی دارد، عنوان دارد، هویّت دارد؛ در آنجا نخیر، هویّت زن تابع هویّت شوهر است؛ شما یک نام خانوادگیای دارید، ازدواج که کردید، دیگر آن نام خانوادگی کنار میرود، نام خانوادگی شوهر روی شما میآید! این یک علامت است، یک نشانه است؛ هضم در مرد شدن، مغلوب هویّت مرد شدن. تفاوت در دستمزدها؛ عدم رعایت شرافت و حرمت زن؛ به چشم وسیلهی مادّی به زن نگاه کردن. به زن به چشم وسیلهی استفادهی مادّی نگاه میکنند ــ ممکن است فلان فرد اشرافی زنش را احترام هم بکند؛ بحث سر او نیست، بحث سر نگاه عمومی است ــ به عنوان وسیلهی هوسرانی به زن نگاه کردن. این باندهای خلافکاری ــ که اخیراً در آمریکا سروصدایش زیاد بلند شده ــ به معنای این است دیگر؛ یعنی نگاه به زن، نگاه به یک وسیلهی خوشگذرانی است؛ یک ابزار است، یک وسیله است. این فرهنگ وقتی مسلّط شد، خود آن زن هم نمیفهمد که شده ابزار؛ افتخار میکند. افتخار میکند!
تخریب بنای خانواده. یکی از مهمترین گناهانی که تمدّن و فرهنگ سرمایهداری غرب به وجود آورده، این است که بنای خانواده را تخریب کرده؛ خانواده به معنای یک جمع متّصل به هم و یکدست و علاقهمند کمتر وجود دارد. من در یک کتاب خارجی خواندم که مرد و زن قرار میگذارند که مثلاً ساعت چهار بعدازظهر برای خوردن چایی، یک ساعت هر دو بیایند خانه و بچّهها میدانند که پدر و مادر در این ساعت در خانه هستند؛ اجتماع خانوادگی این است که مثلاً در ساعت چهار بعدازظهر آن خانم از سرِ کار بیاید، آن آقا از سرِ کار بیاید، آن بچّه ــ پسر، دختر ــ هم بیایند، بعد هر کدام میروند دنبال کار خودشان؛ یا شغل دارند، یا کار دارند یا جلسهی دوستانه دارند یا باشگاه دارند؛ مرتّب هم نگاه میکنند ببینند ساعت پنج که مثلاً باید جلسه تمام بشود، شد یا نشد. این وضع خانواده در آنجا است! کودکان پدرنشناس، کاهش نسبتهای خانوادگی، تخریب بنای خانواده، باندهای شکار دختران جوان، ترویج روزافزون بیبندوباری جنسی به نام آزادی! شاید یکی از بزرگترین گناهان منطق و فرهنگ سرمایهداری غرب این است که اینهمه کار خلاف را انجام میدهد، اسمش را میگذارد «آزادی»! اغوا میکند، فریب میدهد، اسمش آزادی است. اینجا هم وقتی میخواهند همان فرهنگ را سرایت بدهند، میگویند داریم آزاد میکنیم! در واقع دارند در بند میکنند، دارند اسیر میکنند امّا اسمش را میگذارند آزادی. این مشکل بزرگِ مربوط به شأن زن و جایگاه زن در محیط جامعه و همچنین در محیط خانواده، به صورت فرهنگ درآمده؛ فرهنگِ غلط و گمراه.
و البتّه سابقها و در قرون قبلی در اروپا به این شکل نبوده؛ اینها بیشتر در قرن اخیر و حولوحوش قرن اخیر شدّت پیدا کرده و به این صورت درآمده و متأسّفانه خودشان اصرارشان این است که این فرهنگ را به همهی دنیا صادر کنند؛ اصرار غربیها و سرمایهدارها این است که باید این فرهنگ صادر بشود. آن وقت استدلال هم برایش درست میکنند؛ میگویند: اگر چنانچه زن حجاب داشته باشد و این محدودیّتها را برای خودش معیّن بکند، از پیشرفت بازمیماند! جمهوری اسلامی این منطق غلط را باطل کرد، زیر پا له کرد؛ در جمهوری اسلامی نشان داده شد که زن مسلمان و مقیّد، بانوی باحجاب و مقیّد به پوشش اسلامی، میتواند در همهی عرصهها پیشرفتهتر از دیگران حرکت بکند. میتواند نقشآفرین باشد؛ هم در جامعه، هم در خانه. در سایهی این نگاه در جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب در بسیاری از عرصهها بانوان ما، زنان ما، دختران جوان ما پیشرفت کردند؛ در آمارهای تحصیلی، در امور بهداشت و درمان، در امید به زندگانی، در زمینههای علمی و ورزشی، در پشتیبانیهای جهادی. این خانم درست گفت؛(۱۱) آن شهدای عزیز ما، بدون داشتن چنین همسرانی نمیتوانستند آنقدر در آن میدان مجاهدت، خودشان را مشغول کنند که به این سرانجام افتخارآمیز برسند؛ به شهادت. سختیها را اینها تحمّل کردند؛ اینها بودند که توانستند پشتیبانیهای جهادی خودشان را جوری کنند، جوری با همسران مجاهد خودشان همراهی کنند که آنها بتوانند در قلّهی جهاد قرار بگیرند.
آنچه امروز بانوان ما، زنان ما در مراکز فکری و پژوهشی در این زمینهها توانستهاند به دست بیاورند، در تاریخ ایران بیسابقه است؛ بلاشک. ما هیچ وقت در ایران این تعداد زن دانشمند، زن متفکّر نداشتهایم؛ این تعداد افرادی که میتوانند فکر پوینده ارائه بدهند، راهکار ارائه بدهند، نداشتهایم؛ هیچ وقت. نه که این مقدار نداشتیم، [بلکه] یکدهمِ این را هم نداشتیم؛ میتوانم بگویم یکصدمِ این را هم نداشتیم. جمهوری اسلامی بحمدالله با پیشرفت علم در کشور، در میان بانوان، بانوان را اینجور امروز در دنیا بالا آورد؛ در عرصهی علمی، در عرصهی اجتماعی، در عرصهی سیاسی، در عرصهی ورزشی زنان ما بحمدالله جزو پیشروانند.
حرف آخر من این است: توصیهی من به رسانهها این است که مراقب باشند عاملی نباشند برای ترویج تفکّر غلط غربیها. رسانههای ما مراقبت کنند ابزار ترویج تفکّر غربی و سرمایهداری باطل و غلط در مورد زن قرار نگیرند و ابزار آنها نشوند. وقتی راجع به حجاب بحث میشود، راجع به پوشش زنان بحث میشود، راجع به همکاری زن و مرد بحث میشود، اینجور نباشد که رسانهی داخلی جمهوری اسلامی حرف آنها را تکرار کند، حرف آنها را درشت کند و بزرگ کند. اسلام را ترویج کنید، نظر اسلام را بیان کنید. نظر اسلام نظر افتخارآمیز است. اگر چنانچه ما در میان خودمان و در مجامع جهانی این فکر را، این نگاه را، این نظریّهی بزرگ و کارساز را مطرح کنیم، قطعاً بسیاری از مردم دنیا به اسلام گرایش پیدا خواهند کرد؛ بخصوص بانوان، گرایش پیدا خواهند کرد. این بهترین ترویج اسلام است و امیدواریم که انشاءالله همهی شماها موفّق به این کار بشوید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
به ملّت عزیز ایران سلام عرض میکنم. این روزها، روزهای مربوط به بسیج است. من یکی دو نکته دربارهی مسئلهی بسیج میخواستم عرض بکنم؛ مایل بودم در جمع بسیجیان این را بگویم که متأسّفانه توفیق پیدا نکردم، و حالا آن را با ملّت عزیز ایران در میان میگذارم. یکی دو مطلب هم دربارهی مسائل غرب آسیا و مسائل خودمان عرض خواهم کرد.
نکتهی اوّلی که دربارهی بسیج میخواهم مطرح کنم، این است که چرا مسئولین کشور مقیّدند که همهساله این ایّام را به یاد بسیج باشند و بزرگداشت بسیج و تمجید از بسیج را برنامه قرار بدهند؟ علّت چیست؟ جواب این سؤال این است که بسیج باید در نسلهای پیدرپی جریان پیدا کند و ادامه پیدا کند. بسیج یک حرکت ارزشمند ملّی است. انگیزههای بسیج، هم انگیزههای خدایی است، هم انگیزههای وجدانی است، هم ناشی از غیرتمندی و اعتماد به نفْس است. امروز بحمدالله بسیج با این خصوصیّات در همهجای کشور پراکنده است و نسل چهارم بسیج که همین نوجوانان تازه به دوران رسیده هستند، مشغول آماده شدن برای حرکت و تلاش و کار در مجموعهی کارهای بسیجی هستند که حالا بعداً توضیح خواهم داد. این برای کشور ثروت بزرگی است؛ این را نباید از دست داد؛ این ثروت بایستی نسلبهنسل در کشور باقی بماند. در همهجای دنیا، در همهی کشورها اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، برای آنها ارزشمند و بسیار مهم و مفید و لازم است؛ بخصوص در کشوری مثل کشور ما که علناً در مقابل قلدرهای زورگوی جهانی و در واقع چاقوکشهای بینالمللی سینه سپر کرده و ایستاده و جبههای به عنوان «جبههی مقاومت» پدید آورده، نیاز کشوری مثل کشور ما با این خصوصیّات به بسیج از همهی کشورها بیشتر است.
دشمنیها زیاد است، طمعورزیها زیاد است، دخالتهای قدرتها در کشورها زیاد است و یک عنصر مقاومت در مقابل همهی این ظلمها و زیادهرویها و زیادهخواهیها باید وجود داشته باشد در دنیا؛ امروز این عنصر ــ [یعنی] عنصر مقاومت که در ایران پایهگذاری شده و روییده ــ گسترش پیدا کرده، رشد پیدا کرده و وجود دارد و شما میبینید که امروز در خیابانهای کشورهای غربی ــ کشورهای اروپا و حتّی خود آمریکا ــ به نفع مقاومت شعار میدهند؛ به نفع مقاومت غزّه و مقاومت فلسطین شعار میدهند. یعنی این رویش عظیم و ارزشمند که از ایران آغاز شد، امروز بتدریج در بخش عظیمی از دنیا گسترش پیدا کرده؛ این لازم است؛ این باید وجود داشته باشد.
این جریان مبارک، این جریان بسیج، [این] جریان مقاومت در زادگاه خود که ایران اسلامی است، باید بماند؛ بایستی نسل به نسل، دست به دست بگردد و پیش برود و روزبهروز هم انشاءالله قویتر و کاملتر بشود. بنابراین هر سال ما باید بیش از سال قبل، از بسیج تمجید کنیم، تقدیس کنیم و در بین جوانان کشورمان، جوانان آمادهبهکار کشور، آن را ترویج کنیم. با زنده بودن بسیج، مقاومت زنده میماند. اگر بسیج سرحال باشد، بانشاط باشد، زنده باشد، آن پدیدهی مقاومت در مقابل زورگویان عالم، در مقابل ستمگران عالم، زنده خواهد ماند و رشد خواهد کرد و مستضعفان عالم احساس پشتگرمی خواهند کرد؛ احساس میکنند نیرویی وجود دارد که از آنها حمایت کند، از آنها دفاع کند، به نفع آنها حرف بزند و سخن آنها را به دنیا برساند. این نکتهی اوّل.
نکتهی دوّم دربارهی شناسهی بسیج است؛ بسیج یعنی چه؟ بسیج چیست؟ این خیلی چیز مهمّی است. بسیج یک چهرهی رسمی و سازمانی دارد که بخشی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ این چهره، [هم] چهرهی باصلابتی است، [هم] چهرهی خدومی است. آنجایی که در مقابل دشمن قرار میگیرد، به معنای واقعی کلمه دشمنشکن و قوی است؛ آنجایی که در مقابل مردم قرار میگیرد، خدوم است. در زلزلهها، در سیلها، در حوادث طبیعی، در مسائل گوناگون، شما بسیج را در خدمت مردم مشاهده میکنید؛ این، آن چهرهی رسمی بسیج است که جزئی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، یک نیرویی [از آن] است؛ لکن عقبهی این چهرهی رسمی و آشکار، یک صحنهی بسیار وسیع و قابل شمارش وجود دارد که خیلی مهم است برای کشور؛ هر شخصی، هر مجموعهی غیور و آمادهبهکار و پُرانگیزهای که در کشور وجود داشته باشد، جزو آن مجموعهی بسیجی است که عقبهی این چهرهی آشکار بسیج و چهرهی سازمانی است. کسانی که در عرصههای گوناگون فعّالند، پُرتلاشند، پُرانگیزه هستند، در علم، در صنعت، در اقتصاد، در دانشگاه، در حوزه، در محیط کسب و کار، در محیط تولید، در همهجا، همهی کسانی که با انگیزه، با ایمان، با همّت، با امید مشغول کار هستند، در واقع اجزای این بسیج بزرگ و وسیعی هستند که سرتاسر کشور بحمدالله متنعّم به وجود آنها است. چنین مجموعهای که امروز بحمدالله وجود دارد و باید ادامه پیدا کند، میتواند در مقابل نقشهی دشمن بِایستد، با کار جهادی خود نقشهی دشمن را خنثی کند؛ چه در زمینهی مسائل نظامی، چه در زمینهی مسائل اقتصادی، چه در زمینهی تولید، چه در زمینهی تولید علم، چه در زمینهی پیشرفتهای فنّاوری و امثال اینها.
دانشمندانی که در این جنگ دوازدهروزه به شهادت رسیدند، همه بسیجی بودند؛ اینها درواقع کار بسیج را میکردند؛ رسماً عضو سازمان بسیج نبودند امّا واقعاً جزو بسیج بودند و آنها را باید یک بسیجی خالص و ارزشمند دانست. سازندگان ابزارهای نظامی، بسیجیاند؛ آن که موشک را یا دیگر ابزارهای نظامی را طرّاحی میکند، آن که میسازد، آن که پرتاب میکند، آن که دهها خدمات پیرامونی آنها را انجام میدهد، همهی اینها بسیجی هستند؛ با اینکه عضو سازمان بسیج هم نیستند امّا به معنای واقعی کلمه بسیجیاند. آن کسی که صاحب منطق محکم و بیان رسا و زبان گویا است و در مقابل شبهههای دشمن، شبههپراکنیها، وسوسهها، میایستد و حرف میزند و مسائل را تبیین میکند، بسیجی است. آن پزشک یا پرستار فداکاری که در ایّام جنگ بیمارستان را رها نمیکند و به مجروحان رسیدگی میکند، یک بسیجی است. آن قهرمان ورزشی که در میدانهای بینالمللی در مقابل چشم میلیونها انسان به خدای خود، به دین خود، به ملّت خود، به کشور خود ابراز ارادت میکند، یک بسیجی است. در واقع بسیجی به معنای وسیع کلمه شامل همهی اینها هست. بسیج همگانیای که امام در پی آن بود، یک چنین بسیجی است که وجود دارد و امام افتخار میکرد که خودش بسیجی است.(۱)
این بسیج متعلّق به قشر خاصّی نبود و نیست و همهی اقوام، همهی اشخاص گوناگون، همهی اصناف، همهی قشرهای کشور جزو این بسیجند. نتیجهای که من از این بیان میگیرم، این است که برای افزایش قدرت ملّی باید بسیج را قدر دانست، باید بسیج را تقویت کرد، باید بسیج را به نسلهای بعدی منتقل کرد که همه بتوانند از برکات بسیج استفاده کنند و توصیهی من به دستگاههای دولتی همیشه این بوده که بسیجی عمل کنند، کار و وظایفشان را بسیجی انجام بدهند؛ به معنای واقعی کلمه بایستی بسیجی عمل بکنند؛ یعنی عملِ باایمان، باانگیزه، باهمّت و باغیرت. این راجع به مسائل مربوط به بسیج.
امّا دو سه نکته دربارهی مسائل منطقه که شما هر روز بخشی از اخبارِ آنها را در تلویزیونها میشنوید و میبینید، عرض میکنم.
نکتهی اوّل این است که ملّت ایران در جنگ دوازدهروزه، هم آمریکا را شکست داد، هم صهیونیستها را شکست داد؛ بدون تردید. آمدند شرارت کردند، کتک خوردند و دست خالی برگشتند؛ شکست به معنای واقعی کلمه این است. بله، شرارت کردند امّا دست خالی برگشتند؛ یعنی به هیچ کدام از هدفهای خودشان نرسیدند. بنا به قولی، رژیم صهیونی بیست سال برای این جنگ برنامهریزی و آمادهسازی کرده بود؛ بعضی اینجور نقل کردند. بیست سال برنامهریزی برای اینکه یک جنگی در ایران رخ بدهد و مردم تحریک بشوند و با آنها همراهی کنند و با نظام بجنگند؛ برای این برنامهریزی شده بود. [امّا] دست خالی برگشتند؛ قضیّه بعکس شد و ناکام شدند و حتّی کسانی هم که با نظام زاویه داشتند، در کنار نظام قرار گرفتند؛ یک اتّحاد عمومی در کشور به وجود آمد که باید این را قدر دانست و نگه داشت. بله ما خسارتهایی دیدیم، جانهای عزیزی از دست ما رفتند، در این تردیدی نیست؛ خب این طبیعت جنگ است؛ در آیهی شریفهی قرآن [میفرماید:] «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»؛(۲) در طبیعت جنگ همین هست لکن جمهوری اسلامی نشان داد که کانون «اراده» و «قدرت» است؛ میتواند تصمیم بگیرد، میتواند قدرتمندانه بِایستد و از هایوهوی این و آن واهمه نکند. خسارتهای مادّیای که بر دشمن وارد شد، بسیار بیشتر بود از خسارتهای مادّیای که بر کشور ما وارد شد؛ ما هم البتّه خسارت دیدیم امّا او که حمله را شروع کرد، بیشتر از ما خسارت دید.
مطلب دوّم اینکه در این جنگ دوازدهروزه، آمریکا بشدّت ضرر کرد؛ آخرین تسلیحات و پیشرفتهترین تسلیحات را در آفند و پدافند به کار برد: از زیردریاییهایش استفاده کرد، از هواپیماهای جنگندهاش استفاده کرد، از پیشرفتهترین پدافندش استفاده کرد امّا نتوانست به آنچه میخواهد برسد. او میخواست ملّت ایران را فریب بدهد، ملّت ایران را به دنبال خودش بکشد، قضیّه بعکس شد؛ همانطور که گفتم اتّحاد ملّت ایران در مقابل آمریکا بیشتر شد و توانستند به معنای واقعی کلمه طرف را ناکام کنند.
در این فاجعهی غزّه که امروز یکی از مهمترین فجایع تاریخ منطقهی ما است، رژیم صهیونی بشدّت بیآبرو و بدنام شد و آمریکا هم در این بدنامی و بیآبرویی در کنار آن رژیمِ غاصب و ظالم قرار گرفت و او هم بیآبرو شد، او هم بشدّت لطمه دید. مردم دنیا میدانند که اگر آمریکا نبود، رژیم صهیونیستی قادر به اینهمه فاجعهآفرینی نبود. امروز منفورترینِ انسانهای دنیا رئیس دولت صهیونی(۳) است؛ امروز منفورترین انسان دنیا او است و منفورترین سازمان و باندِ حاکم در دنیا رژیم صهیونی است و آمریکا هم در این جهت، در کنار او است و از منفوریّت او به آمریکا هم حتماً سرایت کرده.
دخالتهای آمریکا در نقاط مختلف عالم هم یکی از عواملی است که روزبهروز آمریکا را در دنیا بیشتر منزوی میکند؛ ولو حالا رؤسای بعضی از کشورها تملّق او را بگویند امّا در میان ملّتها، روزبهروز آمریکا را منفورتر میکند. هر جا که دخالت کرده یا جنگافروزی است یا نسلکشی است یا ویرانی و آوارگی است؛ اینها نتایج ورود آمریکا است. جنگ پُرخسارت اوکراین را آمریکا به راه انداخت و به نتیجه هم نرسید. این رئیس[جمهور] کنونی آمریکا میگفت که سهروزه قضیّه را حل خواهد کرد؛ الان بعد از یک سال، یک طرح بیستوهشتمادّهای را دارد بِزور تحمیل میکند بر آن کشوری که خودش او را وارد جنگ کرده. و حملات رژیم صهیونیستی به لبنان، تجاوز به سوریه، جنایاتش در کرانه[ی باختری] و غزّه هم که همهی دنیا شاهد وضع آن هستند، همه با پشتگرمی آمریکا است و آمریکا در این زمینه به معنای واقعی کلمه ضرر کرد و منفور واقع شد. حالا البتّه شایعاتی درست میکنند که دولت ایران به واسطهی فلان کشور به آمریکا پیغام فرستاده؛ دروغ محض که چنین چیزی حتماً وجود نداشت.
آمریکاییها به دوستان خودشان هم خیانت میکنند؛ یعنی به کسانی هم که دوستان آنها هستند خیانت میکنند؛ از باند جنایتکار صهیونیِ حاکم بر فلسطین حمایت میکنند؛ به خاطر نفت و معادن زیرزمینی حاضرند در هر جای دنیا جنگافروزی کنند که امروز این جنگافروزی به آمریکای لاتین هم رسیده؛(۴) و به طور قطع یک چنین دولتی درخور آن نیست که دولتی مثل جمهوری اسلامی، به دنبال ارتباط با او و همکاری با او باشد.
و امّا چند جمله هم به عنوان نصحیت به فرزندان خودم، به ملّت عزیز ایران عرض بکنم:
در برابر دشمن، همه با هم باشید. در بین اقشار مختلف یا جناحهای سیاسی مختلف اختلافاتی وجود دارد، اختلافاتی هست، باشد؛ لکن در مقابل دشمن مثل دوران جنگ دوازدهروزه همه در کنار هم قرار بگیریم؛ این یک عامل بسیار مهم برای اقتدار ملّی کشور عزیزمان است.
توصیهی بعدی: از رئیسجمهور محترم(۵) و دولت خدمتگزار حمایت کنیم. کارهای خوبی را شروع کردهاند؛ بعضی از کارهایی را که شهید رئیسی شروع کرده بود و نیمهکاره مانده بود، ادامه دادند؛ این کارها دارد انجام میگیرد و انشاءالله نتایج این کارها را مردم بعدها خواهند دید. بایستی از دولت حمایت کرد؛ دولت بار سنگینی بر دوش دارد؛ ادارهی کشور کار آسانی نیست، کار سختی است و این بر عهدهی دولت است.
توصیهی بعدی: همهی ما از اسراف اجتناب کنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در گاز، اسراف در بنزین، اسراف در خوراکیها و ارزاق روزانه. از اسراف باید پرهیز کرد که یکی از مهمترین خطرها و ضررها برای کشور و برای خانوادهها اسراف در اینها است؛ و اگر اسراف نباشد، در واقع اگر دور ریختن این عوامل لازم زندگی، این نیازهای ضروری زندگی نباشد، بلاشک اوضاع کشور خیلی بهتر از این خواهد بود.
و آخرین توصیهی من: ارتباط با خدا را بیشتر کنید؛ برای باران، برای امنیّت، برای عافیت، برای همهچیز از خدای متعال کمک بخواهید؛ با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، متضرّعانه به درگاه خدا بروید؛ انشاءالله خدای متعال اسباب اصلاح همهی امور را فراهم خواهد کرد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
این جلسه به مناسبت سیزدهم آبان تشکیل شده است. البتّه تبعید امام (رضوان الله علیه) در سال ۴۳ و کشتار دانشآموزان در سال ۵۷ در همین روز اتّفاق افتاده لکن قضیّهی مهم و آنچه تاریخساز است برای ما، مسئلهی تسخیر لانهی جاسوسی است. این جلسه را من صرف میکنم برای تبیین این مسئله؛ لکن قبل از آنکه وارد این صحبت بشویم، چون نام مبارک حضرت زینب (سلام الله علیها) آورده شد و نام مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) آورده شد، مناسب میدانم به شما جوانها عرض کنم که به نام و یاد قلبی اکتفا نکنید، عملاً به معنای شیعهی واقعی دنبال اینها باشید. اوّلین قدم عبارت است از نحوهی حضور این دو بزرگوار و سایر معصومین در مقابل خدای متعال. هر جا هستید، مجموعهی دُوروبَر خودتان را تشویق کنید به اینکه نماز را آنچنان که مطلوب بندگان صالح خدا است انجام بدهند. به دختران عزیزم، خانمهای حاضر در جلسه، عرض میکنم توجّه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئلهی حجاب را یک مسئلهی دینی و اسلامی و زهرائی و زینبی بدانند. به همه سفارش میکنم که اُنس با قرآن را فراموش نکنید. بارها گفتهام؛ قرآن را هر روز بخوانید، ولو نیم صفحه از هر جای قرآن؛ قرآن را باز کنید، نیم صفحه قرآن بخوانید، یک صفحه قرآن بخوانید، هر چقدر رغبت و میل دارید بخوانید. ارتباطتان با معنویّات را حفظ کنید. جوان ما، در این روزگار پُرمسئله، آن وقتی میتواند به معنای واقعی کلمه «مرگ بر آمریکا» بگوید که از لحاظ درونی، از لحاظ دینی، از لحاظ اعتقاد و اتّکاء به خدای متعال و قدرت الهی قوی باشد. آن جوانی میتواند در مقابل سطوت(۱) و قدرت و تشر فرعونهای زمان بِایستد که دلش با خدا باشد، با خدا مرتبط باشد. این [ارتباط] را حفظ کنید. این مجموعهی جوانی که اینجا هستید، این چند هزار نفر جوان، همهی شما و جوانهای کشور اگر چنانچه به این نکته توجّه کنید، به نظر من، ما پیشرفتهای بیشتر و بهتری، هم در امر دنیایمان، هم در امر ادارهی کشورمان، هم در امر مقابلهی با دشمنانمان خواهیم داشت.
و امّا سیزدهم آبان. حادثهی سیزدهم آبان و تسخیر سفارت آمریکا به وسیلهی دانشجویان را از دو زاویه میشود نگاه کرد: یکی از زاویهی تاریخی، و دیگری از زاویهی هویّتی. یک حادثهای است که اتّفاق افتاده، میخواهیم این حادثه را درست بفهمیم، درک کنیم. از نظر تاریخی، بدون شک، در تاریخ آیندهی کشور، این روز یک روز افتخار و پیروزی برای ملّت خواهد بود، بدون تردید؛ روزی است که جوانهای ما در مقابل قدرتی که سیاستمداران عالم از آن قدرت میترسیدند، جرئت کردند، نترسیدند، به سفارت او تهاجم کردند به استدلالی، با یک دلیلی، به یک علّتی که حالا من شرح خواهم داد. روز افتخار است، روز پیروزی است. ما در تاریخ خودمان روزهای پیروزی داشتهایم، روزهای ضعف و اضمحلال هم داشتهایم که هر دو را باید به یاد داشت. تاریخ خودمان که میگویم، منظورم تاریخ هزارساله و دوهزارساله نیست. از دورانی که استعمار به وجود آمد و استعمار و استکبار در دنیا رایج شد، کشور ما هم برکنار نماند، و حوادثی در کشور به وجود آمد؛ بعضی از این حوادث، حوادث مهم، پیروزمندانه، قدرتنمایانه است برای ملّت ایران، بعضی از این حوادث هم حوادث تلخی است که من حالا اشاره خواهم کرد.
هم حوادث شیرین را باید در ذهن نگه داریم، تکرار کنیم، در حافظهی ملّی خودمان محفوظ بداریم، هم مسائل و حوادث تلخ را باید نگه داریم. روزهای اوج را، روزهای شیرین را وقتی به یاد میآوریم، اعتماد به نفْس پیدا میکنیم، احساس قدرت و توانمندی میکنیم. مثلاً فرض بفرمایید که ماجرای خنثیسازی قرارداد استعماری تنباکو یک اتّفاق مهمّی است در کشور که به وسیلهی میرزای شیرازی انجام گرفت؛ این حادثه را ما وقتی که در یاد داشته باشیم، احساس توانایی میکنیم، میفهمیم که ملّت ما میتواند بر قدرت بزرگی مثل انگلیسِ آن روز ــ آن روز انگلیس از همهی قدرتهای دنیا بزرگتر بود و قویتر بود ــ فائق بیاید. یا لغو قرارداد وثوقالدّوله؛ قرارداد وثوقالدّوله هم یک قراردادی بود که همهچیز کشور را دست انگلیسها میداد. چند نفر از سران سیاستمدار کشور رشوه گرفتند و این قرارداد با انگلیسها را امضا کردند. مرحوم سیّدحسن مدرّس و یارانش تلاش کردند، این را باطل کردند. خب، روز ابطال این قرارداد، یک روز شیرینی است؛ برنامهریزیهای انگلیسیها را باطل کردند.
خب، ضبط این روزها در حافظهی ملّی کار لازمی است. حالا ممکن است شما این حوادث را درست نشناسید؛ ممکن است شما جوانهای عزیز، حادثهی وثوقالدّوله یا حادثهی [فتوای تحریم] تنباکوی میرزای شیرازی را درست ندانید که قضیّه چیست؛ من توصیهی مؤکّد میکنم جمعهای دانشجویی، جمعهای دانشآموزی، جمعهای بسیجی، جمعهای اهل کتاب، بنشینند اینها را مطالعه کنند، بحث کنند، بدانند که در کشور چه اتّفاقی افتاده. این توصیهی مؤکّد من به همهی شماها است.
خب، گفتیم که ضبط وقایع اوج، وقایع شیرین، وقایع پیشرفت و پیروزی را باید به خاطر این نگه داریم؛ وقایع تلخ را هم بایستی در ذهنمان نگه داریم و فراموش نکنیم؛ چرا؟ برای اینکه مراقب باشیم آن وقایع در زندگی ما تکرار نشود. وقایع تلخ مثل چه چیزی؟ مثل کودتای سال ۱۲۹۹ به وسیلهی رضاخان؛ یک کودتایی انجام گرفت؛ [یعنی] انگلیسها به وسیلهی رضاخان در ایران کودتا کردند، آن کودتا بعد از سه چهار سال منتهی شد به پادشاهی پهلوی و این فجایع و این سختیها و این استبداد و دیکتاتوری بینظیر در کشور و تسلّط خارجی بر کشور؛ خب روز تلخی بود. حواسمان باشد، یادمان باشد، بلد باشیم، بفهمیم که آن روز چه اتّفاقی افتاد، چه مقدّماتی را فراهم کردند که به این اتّفاق منتهی شد. اینها را هم باید ضبط کنیم و نگه داریم.
خب، سیزدهم آبان از نگاه تاریخی یک چنین روزی است؛ سیزدهم آبان روزی است که دانشجوهای ما رفتند سفارت آمریکا را تسخیر کردند؛ یکی از روزهایی است که در تاریخ ما، در حافظهی ملّی ما باید بماند؛ باید فراموش نشود، باید مردم ما همه از آن مطّلع باشند. خوشبختانه منابع اطّلاع هم در کشور وجود دارد؛ خیلی از مسائلِ آن روز را میتوان درون کتابهای مختلف و کتابهایی که ویژهی این مسئله نوشته شده، خواند و فراگرفت. این از لحاظ تاریخی.
امّا از جنبهی هویّتی، که این مهمتر است. تسخیر سفارت، هویّتِ حقیقی دولت ایالات متّحدهی آمریکا را روشن کرد، هویّت واقعی و ذاتی نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی را هم روشن کرد و مشخّص کرد؛ تأثیر هویّتی این حادثه این است. البتّه ما ایرانیها ذات استکباری آمریکا را میشناختیم؛ اینجور نبود که ندانیم آمریکا چهکاره است ــ من حالا بعد توضیح میدهم ــ لکن این حادثه برای ما این قضیّه را بیشتر روشن کرد. دلم میخواهد شما جوانهای عزیز تا عمقِ مسئله را درک کنید؛ بادقّت توجّه کنید.
من اوّل «استکبار» را معنا کنم. «استکبار» یعنی چه؟ [وقتی] میگوییم «استکبار جهانی»، «استکبار» یعنی چه؟ کلمهی «استکبار» یک کلمهی قرآنی است، در قرآن به کار رفته. آنطور که شمردهاند و به من گفتهاند، کلمهی «استکبار» و مشتقّاتش در حدود پنجاه مرتبه در قرآن تکرار شده. «استکبار» یعنی خودبرتربینی؛ این معنای «استکبار» است؛ [یعنی] یک دولت، یک انسان، یک مجموعه، حالت خودبرتربینی داشته باشد. البتّه [این] صفت بدی است، لکن موجب دشمنی نمیشود. اوّلین مستکبر هم ابلیس بود که وقتی خدای متعال گفت میخواهد آدم را خلق کند، این گفت من برتر از آدم هستم، سجده نمیکنم به آدم و لعنت الهی تا ابد، دامن او را گرفت. «استکبار» یعنی خودبرتربینی؛ منتها خودبرتربینی دو جور است: یک وقت هست که یک نفری یا یک دولتی خودش را برتر از دیگران میداند، امّا کاری به دیگران ندارد؛ این هم صفت خوبی نیست، استکبار بد است، خودبرتربینی چیز خوبی نیست لکن دشمنی و خصومت ایجاد نمیکند، صرفاً بد است؛ امّا یک وقت هست که نه، یک دولتی، یک انسانی، یک مجموعهای، یک قلدری خودش را برتر از دیگران میداند و به خودش حق میدهد که به دیگران تنه بزند، به منافع حیاتی دیگران دستدرازی کند، دربارهی دیگران تکلیف معیّن کند؛ استکبار به این صورت بد است. یک دولتی ــ فرض بفرمایید در یک دوره دولت انگلیس بود، امروز آمریکا ــ به خودش حق میدهد که در فلان کشور که یک دولتِ قویای ندارد، مردمِ هوشیاری ندارد، مثلاً ده پایگاه نظامی ایجاد کند، برای خودش امکانات فراهم کند، نفتشان را ببرد، منافعشان را ببرد، منابع زیرزمینیشان را غارت کند؛ این استکبار است؛ استکباری که ما با آن بدیم، استکباری که دربارهاش حرف میزنیم، استکباری که علیه آن شعار میدهیم، این است.
خب، کشور ما مواجه شد با استکبار دولت آمریکا. تا قبل از جنگ جهانی دوّم، دولت آمریکا یک دولتی که متعرّضِ این و آن باشد نبود؛ بعد از جنگ جهانی دوّم، دولت آمریکا شد یک دولت مستکبر به همین معنایی که گفتیم؛ همهجا تصرّف کند، همهجا دست بزند، همهجا وارد بشود و هر جا منافعش ایجاب میکند، با هر وسیلهای، گاهی با خشم و با اخم، گاهی با لبخند، گاهی با زور، گاهی با رشوه، منافع خودش را غلبه بدهد بر منافع ملّتها. خب، این وضع آمریکا است. این، اتّفاقاً در این دوره ــ در این دورهای که محلّ بحث ما است، زمان سال ۵۶ و ۵۷ و آن وقتها ــ با وقوع انقلاب در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفت. البتّه ما ایرانیها سابقهی آمریکا را داشتیم؛ یعنی اینجور نبود که خوی استکباری آمریکا را نشناخته باشیم؛ چرا، ما آمریکا را از بیستوهشتم مرداد شناخته بودیم.
بیستوهشتم مرداد حادثهی مهمّی است. ببینید، من یک جمله در باب بیستوهشتم مرداد بگویم؛ هنوز خیلیها اهمّیّت کودتای بیستوهشتم مرداد و ضربهای را که به ایران زد، نمیدانند، توجّه ندارند؛ فقط اسم بیستوهشتم مرداد را میدانند [که] یک کودتایی انجام گرفت. کشور ما از بعد از مشروطه تا حدود چهل سال، یا دچار هرجومرج و آشفتگی بود یا دچار دستاندازی دولتهای بیگانه بود و یا دچار استبداد و دیکتاتوری خشن و بیرحم رضاخان بود؛ تقریباً حدود ۴۲ سال؛ یعنی ملّت ایران در طول این چند ده سال در یک چنین وضعی زندگی میکردند. در سال حدود ۲۸ و ۲۹ قضایایی در کشور پیشامد کرد و لطف خدا هم کمک کرد، یک دولت ملّیای برای اوّلین بار در کشور به وجود آمد که دولت مصدّق بود؛ دولت ملّی بود. دولت ملّی تشکیل شد، در مقابل انگلیسها ایستاد ــ انگلیس آن وقت در واقع پادشاه جهان بود؛ از همهی قدرتها برتر و قویتر و بزرگتر بود ــ نفت کشور که تقریباً شبیه مفت در اختیار انگلیسها قرار داشت، این نفت را از انگلیسها گرفت و به تعبیر آن روز «ملّی» کرد، یعنی در اختیار دولت خودمان قرار داد، و یک دولت ملّی در کشور تشکیل شد.
از سال ۲۹ تا سال ۳۲، این سه سال، توطئههای انگلیس و همراهانش خیلی فشار آوردند روی این دولت که این دولت را از کار بیندازند. مصدّق یک سادهاندیشی انجام داد، یک غفلت انجام داد؛ برای اینکه بتواند خودش را از شرّ انگلیس رها کند، رفت سراغ آمریکاییها، از آمریکاییها کمک خواست. آمریکاییها هم به او لبخند زدند. البتّه سابقهی اصل چهارم ترومن و مانند این چیزها هم بود که فکر میکرد که آمریکا به او کمک خواهد کرد. آمریکاییها به مصدّق لبخند زدند امّا در پشت، با غفلت مصدّق و عدم توجّه او، با انگلیسها همدست شدند، یک کودتایی به راه انداختند و دولتی را که بعد از چهل سال در کشور تشکیل شده بود و ملّی بود، ساقط کردند، مجدّداً شاه را که از کشور فرار کرده بود برگرداندند. این ضربهی سختی به ملّت ایران بود. بیستوهشتم مرداد یعنی این؛ یعنی یک دولت انتخابشدهی به وسیلهی مردم را که نمیخواست در اختیار انگلیس و استعمار خارجی قرار بگیرد و [میخواست] یک دولت ملّی باشد، این دولت را، آمریکاییها با انواع و اقسام حیلهها ساقط کردند، از بین بردند؛ آمریکاییها ضربهی سختی به ملّت ایران زدند. این [قضیّهی] بیستوهشتم مرداد است. ملّت ایران از آن وقت آمریکا را میشناخت؛ میدانست که آمریکا چه موجود خطرناکی است برای کشور. بنابراین ما آمریکا را از بیستوهشتم مرداد میشناختیم، برای ما جدید نبود. یعنی این را میخواهم بگویم که بعد از آنکه کودتا شد و محمّدرضای فراری را به کشور برگرداندند، و ۲۵ سال آن دیکتاتوری خشن و سخت و سختگیر به مردم [بود]، در همهی اینها، آمریکا کمککار محمّدرضا بود، پشتیبان او بود، مایهی دلگرمی او بود.
حالا، این دشمن حقیقی ملّت ایران اینجا سفارت دارد؛ دشمن حقیقی ملّت ایران. انقلاب که شد، اوّلین مخالفت با انقلاب را آمریکاییها کردند. در سنای آمریکا، یک مصوّبهای علیه ملّت ایران و علیه انقلاب تصویب کردند.(۲) بعد هم محمّدرضا را به آمریکا راه دادند؛ او را به عنوان اینکه برای معالجه رفته، در یک بیمارستان ساکن کردند امّا دستگاههای سیاسی و امنیّتی، ارتباطاتشان با او برقرار بود. ملّت ایران این را فهمید، مردم عصبانی شدند؛ در خیابانها علیه آمریکا تظاهرات راه افتاد. چرا؟ چون حس کردند که قرار است قضیّهی بیستوهشتم مرداد تکرار بشود؛ حس کردند که این بردنِ محمّدرضا به آنجا، مقدّمهی آوردنِ دوبارهی او به ایران است، با انواع روشهایی که آمریکاییها دارند.
مردم عصبانی شدند، در خیابانها راه افتادند، تظاهرات کردند؛ یک بخشی از این تظاهرات هم حرکت دانشجوها بود که وارد سفارت شدند و سفارت را تصرّف کردند. [البتّه] نمیخواستند در سفارت بمانند؛ این را همه توجّه داشته باشند؛ دانشجوها قصد ماندن در سفارت نداشتند؛ فقط میخواستند همینقدر به دنیا منعکس بشود که ملّت ایران چقدر عصبانی است از اینکه شاه را به آمریکا راه دادهاند؛ فقط این بود. میخواستند بروند دو سه روز بمانند و بیرون بیایند؛ تصمیم دانشجوها این بود. بعد که رفتند داخل سفارت، اسنادی را آنجا پیدا کردند که دیدند قضیّه خیلی عمیقتر از این حرفها است؛ قضیّه، قضیّهی یک مصوّبهی مجلس سنای آمریکا نیست؛ سفارت، مرکز توطئه و نقشهپردازی و نقشهکشی برای به هم زدن انقلاب است؛ یعنی مشغول توطئه هستند تا نقشههایشان [را عملی کنند]. سفارت، دیگر سفارت نبود. خب همهی سفارتها مرکز اطّلاعات دارند و اطّلاعات کشور را ــ آن کشوری که این سفارت در آنجا متوقّف است ــ جمع میکنند، به کشور خودشان میفرستد؛ این اشکالی ندارد. مسئلهی سفارت آمریکا این نبود؛ مسئلهی سفارت آمریکا این بود که اتاق توطئهی علیه انقلاب بود: افراد را ببینند، افراد را تحریک کنند، تشکیلات به وجود بیاورند، از ناراضیهای بازماندهی از رژیم قبل استفاده کنند و ارتش را اگر بتوانند، دُور هم جمع کنند، علیه انقلاب اقدام کنند. [دانشجویان] این را فهمیدند؛ وقتی که این را فهمیدند، آن وقت در سفارت ماندند.
اینکه حالا ما بگوییم که «سفارت را چرا گرفتند؟ مشکل ما با آمریکا از اینجا به وجود آمد»، این به نظر من حرف دقیقی نیست. اوّلاً مشکل ما با آمریکا از قضیّهی سیزدهم آبان به وجود نیامد، از بیستوهشتم مرداد به وجود آمد؛ مخالفت ملّت ایران با آمریکا مال آن وقت است؛ ثانیاً سیزدهم آبان، در واقع، کشف یک توطئه و یک خطر بزرگ برای انقلاب بود که دانشجوها این کار را کردند؛ دستشان درد نکند! با زحمت زیاد توانستند اسناد را جمع کنند و این اسناد را که داخلِ ماشینِ خردکن ریخته بودند، کنار هم بگذارند تا بفهمند که در سفارت چه میگذرد.
آمریکا انقلاب را تحمّل نمیکرد، [چرا که] انقلاب یک طعمهی شیرین را از گلوی آمریکا بیرون کشیده بود. یک طعمهی بینظیر در اختیار آمریکا بود؛ ایران، یکپارچه تحت سلطهی آمریکا و تحت قدرت آمریکا بود؛ نفتش را میبردند، منافع زیرزمینیاش را میبردند، امکاناتش را میبردند، پولش را میبردند، جنس مورد نظر خودشان را با هر قیمتی که دوست داشتند، به حساب ایران میفروختند؛ یک چنین وضعی بود، حالا این از دست آمریکا گرفته شده بود. انقلاب مقابل آمریکا ایستاد. [آمریکاییها] حاضر نبودند به این آسانی دست بکشند، لذا توطئهها شروع شد و آمریکا از اوّل انقلاب تحریکات خودش را علیه ملّت ایران شروع کرد؛ علیه ملّت ایران، نهفقط علیه جمهوری اسلامی؛ علیه ملّت شروع کرد. قطع رابطه را شروع کرد ــ قطع رابطه اوّل از سوی آمریکا شد ــ بعد تحریم را شروع کرد، بعد کارهای گوناگون، پشت سر هم. واقعاً هر کسی که بداند یعنی در یاد نگه دارد و فراموش نکند که آمریکا در این سالها چه کارهایی را انجام داده، به حقّانیّت فرمایش امام که «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید»(۳) پی میبرد.
دشمنی آمریکا با ایران، فقط دشمنی زبانی نبود، صرفاً تحریم هم نبود؛ دشمنیِ عملی بود. آمریکاییها تا توانستند، تا آن جایی که دستشان میرسید، علیه جمهوری اسلامی توطئه کردند؛ هر چه توانستند به دشمنان ذاتی جمهوری اسلامی کمک کنند، کمک کردند؛ هر چه توانستند به منافع ملّت ایران ضربه بزنند، ضربه زدند. ذات استکباری آمریکا با ذات استقلالطلبی انقلاب با همدیگر سازگار نبود. من این را میخواهم بگویم: اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا یک اختلاف تاکتیکی نیست، یک اختلاف موردی نیست، یک اختلاف ذاتی است. آمریکا وقتی بتواند، هواپیمای مسافری ایران را با سیصد مسافر ساقط میکند در دریا؛(۴) وقتی بتواند، کسی مثل صدّام را وادار میکند به حملهی به ایران و انواع کمکها را به او میکند؛ وقتی بتواند، حملهی مستقیم هم به کشور میکند؛ وقتی بتواند، انواع و اقسام کارهای تبلیغاتی را علیه جمهوری اسلامی انجام میدهد؛ وقتی بتواند، همهکار میکند. این وضع مقابله و مواجههی جمهوری اسلامی با آمریکا است.
بعضیها تاریخ را وارونه مینویسند؛ اختلاف بین جمهوری اسلامی و بین آمریکا را از ناحیهی همین مرگ بر آمریکای شما میدانند! این سادهلوحی است که کسی خیال کند که چون یک ملّتی شعار میدهد «مرگ بر آمریکا»، بنابراین آن دشمن هم مثلاً اینجور دشمنی میکند؛ نه، شعار «مرگ بر آمریکا» آنچنان مسئلهی مهمّی نیست که آمریکاییها به خاطر آن با ایران مخالفت کنند، مقابله کنند، معارضه کنند؛ مسئله، مسئلهی اختلاف ذاتی است، ناسازگاری ذاتی است؛ مسئله، مسئلهی تقابل منافع دو جریان است: جریان آمریکا و جریان جمهوری اسلامی.
بعضی میپرسند خب آقا! حالا ما در مقابل آمریکا تسلیم نشدیم؛ آیا رابطه هم با آمریکا تا آخرِ ابد نخواهیم داشت؟ تا ابد مثلاً با آمریکا مخالفت خواهیم داشت؟ جوابش این است که اوّلاً ذات استکباری آمریکا بجز تسلیم چیز دیگری را قبول نمیکند؛ این را همهی رؤسای جمهور آمریکا میخواستند ولی به زبان نمیآوردند؛ این رئیسجمهور فعلی(۵) به زبان آورد؛ گفت باید ایران تسلیم بشود. این در واقع آن باطن آمریکا را لو داد. تسلیم شدن یک ملّت، آن هم ملّتی مثل ایران، با اینهمه توانایی، با اینهمه ثروت، با این سابقهی فکری و معرفتی، با اینهمه جوان هشیار و پُرانگیزه، چه معنا دارد؟
ما حالا آیندهی دور را نمیتوانیم حدس بزنیم لکن این را همه بدانند که در حال حاضر علاج خیلی از مشکلات «قوی شدن» است؛ کشور را باید قوی کرد. دولت در بخشهای مختلفِ مربوط به خودش کار را با قوّت انجام بدهد؛ نیروهای نظامی کار خودشان را با قوّت انجام بدهند؛ جوانها تحصیل و پیشرفت علمی را با قوّت انجام بدهند. اگر چنانچه کشور قوی بشود و دشمن احساس کند که با برخورد با این ملّت قوی، سود نخواهد برد و ضرر خواهد دید، قطعاً کشور مصونیّت پیدا میکند؛ بدون تردید. قوّت نظامی لازم است، قوّت علمی لازم است، قوّت مدیریّت کشوری لازم است؛ این کارها باید انجام بگیرد. قوّت انگیزهی شما جوانها هم لازم است؛ یعنی این انگیزه را از دست ندهید، این روحیه را از دست ندهید.
آمریکاییها میگویند ــ البتّه گاهی، همیشه نه ــ که مایلیم با ایران همکاری کنیم؛ همکاری با ایران با همکاری و کمک به رژیم صهیونی ملعون سازگار نیست. آمریکا به رژیم ملعون صهیونی با این وضعی که در این اواخر همهی دنیا دیدند، همهی دنیا فهمیدند، همهی دنیا محکوم کردند، کمک میکند؛ آمریکا پشتیبانی میکند، آمریکا حمایت میکند؛ با این وضع، همراهی با ایران معنی ندارد، قابل قبول نیست. بله، اگر چنانچه پشتیبانی از رژیم صهیونیستی را بکلّی کنار بگذارد، پایگاههای نظامیاش را از اینجا جمع کند، در این منطقه دخالت نداشته باشد، آن وقت میشود بررسی کرد مسائل را؛ [این] مال حالا نیست، مال آیندهی نزدیک هم نیست.
آنچه من میخواهم به شما جوانهای عزیز عرض کنم، این است: اوّلاً معرفت خودتان، آشنایی خودتان، اطّلاع خودتان را از مسائل اساسیِ سیاسیِ امروز و دیروز و فردای کشور افزایش بدهید؛ همین حلقههای معرفتی که عرض کردم، راجع به گذشتهی کشور و حوادثی که اتّفاق افتاده، آنجایی که ضرر کردیم، آنجایی که سود بردیم، آنجایی که ضعف نشان دادیم، آنجایی که قوّت نشان دادیم و نتایج هر کدام از اینها را به معنای واقعی کلمه بررسی کند؛ بعد هم علم باید در کشور پیشرفت کند. چند سال قبل از این، حرکت و پیشرفت ما از لحاظ علمی خیلی خوب بود، [حالا] مقداری اُفت کرده. من میخواهم به مسئولین دانشگاههای کشور و محقّقین کشور و دانشجویان کشور بگویم که نگذارید پیشرفت علمی اُفت کند؛ آن سرعت پیشرفت برای ما لازم است. کشور از لحاظ علمی باید جلو برود؛ از لحاظ نظامی هم باید جلو برود که به توفیق الهی نظامیان ما شب و روز کار میکنند و تلاش میکنند و انشاءالله جلوتر از این هم خواهد رفت. به فضل الهی کشور خواهد توانست نشان بدهد که یک ملّت قوی است و هیچ قدرتی با همهی تواناییهای خودش نخواهد توانست ملّت ایران را تسلیم کند و به زانو در بیاورد؛ خدای متعال هم کمک خواهد کرد.
با خدا ارتباطتان را قوی کنید؛ با نماز، با قرآن، با اُنس با حقایق دینی، کمک الهی را جلب کنید و انشاءالله فردای بهتری را برای خودتان و برای ملّت به وجود بیاورید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ شدّت عمل، ابّهت
ولایتمداری؛ شاخصه بارز شخصیت شهید رئیسی ولایتمداری؛ شاخصه بارز شخصیت شهید رئیسی
اگر بخواهیم یکی از برجستهترین ویژگیهای شخصیتی شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی را نام ببریم، بیشک «ولایتمداری» و «ذوب ولایت بودن» از بارزترین آنهاست.
شهید رئیسی در جایگاه دومین مقام رسمی کشور، با پشتوانه رأی ۱۸ میلیونی ملت، هرگز خود را در تراز ولیفقیه ندانست و همواره خود را سرباز ولایت معرفی کرد. این روحیه نهتنها در گفتار، بلکه در کردار او نیز بهوضوح مشهود بود.
در روز مراسم تنفیذ، که همزمان با ایام شیوع کرونا بود، با ادب و تواضع و حسرتی مثالزدنی گفت:
«شرط ادب این بود که دست رهبر معظم انقلاب را میبوسیدم، اما شرایط اجازه نمیدهد.»
یا در یکی از سفرهای استانی، وقتی یکی از بانوان تصویر او را نقاشی کرده بود، پاسخ داد:
«من که کسی نیستم، ای کاش تصویر حضرت آقا را میکشیدید.»
این جملات ساده، اما پرمعنا، نشاندهنده عمق باور و پایبندی او به اصل ولایت فقیه بود؛ ولایتمداریای از سر معرفت، نه مصلحت.
تفاوت او با برخی از رؤسایجمهور گذشته نیز دقیقاً در همین نکته نهفته است؛ آنجا که برخی با تکیه بر آرای مردمی، دوگانهای میان "رئیسجمهور منتخب مردم" و "ولیفقیه" ایجاد کردند، شهید رئیسی هرگز به این وادی قدم نگذاشت و همواره خود را در مسیر ولایت تعریف کرد.
همانگونه که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمود:
«هر اندازه افتادگی کنید، به همان اندازه بالا برده میشوید.»
و امروز، شهید رئیسی را در اوج میبینیم؛ در جایگاه یک رئیسجمهور خدمتگزار، متواضع، و ولایتمدار.
علی مدرسی
نکوهش اسراف در نگاه امیرالمؤمنین(ع)
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
ذَرِ السَّرَفَ فَإِنَّ الْمُسْرِفَ لا یُحْمَدُ جُودُهُ وَلا یُرْحَمُ فَقْرُهُ.
زیادهروی و اسراف را ترک کن؛ زیرا بخششِ اسرافکار ستوده نمیشود و تنگدستی او نیز مورد ترحم قرار نمیگیرد.
بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۹۲، ح ۶۶
تاثیر نام گذاری کودک در تربیت تاثیر نام گذاری کودک در تربیت
نامها تنها واژه نیستند؛ ظرفیاند که فرهنگ و ایمان در آنها حفظ میشود.
یکی از شعارها که تحت تأثیر غربزدگی داریم از دست می دهیم، «نامگذاری» است. یک حسی در میان بعضی طبقات ما پیدا شده که خیال می کنند اسم های اسلامی کهنه شده و به شخصیت آنها ضربه می زند که اسم بچه اش را حسن یا حسین بگذارد، با اینکه ایمان به امام حسن و امام حسین دارد! مثل اینکه خیال می کنیم مسلمانی به این حرفها نیست، حالا من به جای این اسم ها، اسمی از گبرهای سه هزار سال پیش می گذارم. خیر! از دست دادن تدریجی شعارها باعث می شود، خودِ محتوا را از دست بدهیم.
قبول دارم واقعیت اسلام هرگز به این مطلب نیست که اسم من حسن باشد یا کامران. اینقدر اشخاصی بوده اند که اسمشان حسن بوده و کمر اسلام را شکسته اند. نمی گویم هرکسی با اسم، مسلمان می شود و با اسم از اسلام خارج می شود؛ ولی اسمها را به عنوان ظرف ها باید حفظ کنیم تا محتوا و مظروف را از دست ندهیم.
منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، لزوم تعظیم شعائر اسلامی(پانزده گفتار)، ج۲۵، ص۳۶۷































