emamian

emamian

علل و عوامل رسیدن به نشاط در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی

درباره علل و عوامل رسیدن به نشاط، هم برای خودمان، هم برای خانواده و هم برای جامعه سخن گفته می‌شد؛ اینکه در این گرفتاری‌های دنیا و در پستی‌وبلندی‌ها و فرازوفرودهای طبیعی که لازمه طبع این دنیاست، چه باید کرد. هیچ‌چیز در این دنیا همواره در اوج نیست و هیچ‌چیز نیز همیشه در حضیض باقی نمی‌ماند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: گاهی انسان در فراز است و گاهی در فرود؛ گاهی در عزت است و گاهی در سختی. در نهج‌البلاغه نیز آمده است که روزگار میان انسان‌ها دست‌به‌دست می‌شود؛ گاهی به سود و گاهی به زیان.

اگر عمر انسان را مثلاً شصت سال در نظر بگیریم، ممکن است سی سال آن در شادی، سلامت و آسایش بگذرد و سی سال دیگر در گرفتاری، نزاع‌ها، مشکلات اداری و دشواری‌های مختلف. خدا رحمت کند آیت‌الله بهجت را که می‌فرمود: «دنیا اگر یک نوش به تو بدهد، صد نیش می‌زند». دنیا همین‌گونه است؛ یک روز شادی و لذت به انسان می‌دهد، اما در کنار آن، انواع امتحانات و سختی‌ها نیز وجود دارد. اگر انسان از همین امروز حساب کند، می‌بیند یک روز خوب و خوش در کنار خانواده، فرزندان و نوه‌ها دارد، حقوقش هم مکفی است، پیامک عیدی هم می‌رسد، اما اندکی بعد، یک گرفتاری، یک اختلاف، یک بدخلقی، یک تهمت، یک مشکل اداری یا یک نزاع خانوادگی پیش می‌آید. این فراز و فرودها در زندگی طبیعی است.

با وجود اینکه طبع دنیا چنین است که در کنار هر یک «نوش»، صد «نیش» وجود دارد، انسان باز هم می‌تواند شاد باشد. در خطبه‌های گذشته، چهارده عامل برای شاداب و بانشاط بودن بیان شد؛ نشاطی که به‌معنای مستی نیست، بلکه شادابی، آرامش و طراوت روح است؛ حالتی که مردم وقتی انسان را می‌بینند، احساس آرامش می‌کنند، دوست دارند با او بنشینند، هم‌کلام شوند، با او ارتباط بگیرند و پیام بدهند. چنین انسانی، حتی اگر خودش هم مشکلی داشته باشد، اما برای دیگران منبع آرامش است.

یکی دیگر از عوامل نشاط این است که انسان در «تکامل برزخی» تفکر کند. معنای تکامل برزخی این است که انسان با مرگ، پرونده‌اش بسته نمی‌شود؛ بلکه همچنان می‌تواند مسیر تکامل را ادامه دهد، البته نه به وسعت دنیایی، بلکه به اندازه «آب باریکه‌ای» که خداوند قرار داده است. این تکامل، شرط و شروط دارد؛ از جمله اینکه انسان دنیا را «مزرعه» بداند، نه «مقر». دنیا ایستگاه نیست، عبورگاه است.

در گذشته، مردم برای رفتن به ییلاق، از دشت به سمت جنگل حرکت می‌کردند. مسیر طولانی و ناهموار بود؛ با اسب، گاو و گوسفند حرکت می‌کردند، یک یا دو شب در مسیر می‌ماندند و زحمت حمل وسایل را به جان می‌خریدند. حتی نگه‌داشتن شیشه چراغ تا سالم به ییلاق برسد، زحمت فراوان داشت. اما وقتی به ییلاق می‌رسیدند، خنکای هوا، رهایی از شرجی تیر و مرداد و لذت زندگی در کنار دام و کشاورزی، همه آن سختی‌ها را جبران می‌کرد.

گفته شد: اگر ییلاق خوب می‌خواهی، باید بار را از شلاق برداری؛ یعنی باید دنیا را مزرعه آخرت بدانی. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «الدنیا مزرعةُ الآخرة». امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز دنیا را محل کِشت معرفی می‌کند. دنیا می‌تواند مزرعه خیر باشد یا مزرعه شر. هرچه در آن بکاری، همان را درو خواهی کرد.

حضرت عیسی علیه‌السلام نیز در وصایای خود که در منابع متعدد از جمله در آثار فیض کاشانی نقل شده، به این حقیقت اشاره می‌کند که فلسفه آفرینش دنیا، همین مزرعه بودن است؛ دنیا برای کِشت است، نه برای ماندن. انسان در این دنیا می‌کارد و نتیجه آن را در آخرت برداشت می‌کند.

بعضی‌ها در این دنیا، بدبینی می‌کارند؛ نسبت به زمین و زمان، سیاست، مسئولان، خانواده، همسر و فرزندان بدبین هستند. گاهی این بدبینی به فجایع انسانی منجر می‌شود. نقل شد که فردی که ظاهراً اهل ذکر و دیانت بود، به‌سبب سوءظن به همسرش، مرتکب قتل شد. این نمونه‌ای از آثار ویرانگر بدبینی است.

در مقابل، انسان می‌تواند خوش‌بینی آگاهانه داشته باشد؛ یعنی ضمن توکل بر خدا، هم عیب‌ها را بشناسد و هم ظرفیت‌ها را. راه درست، راه میانه است؛ نه ساده‌لوحی و نه بدبینی مطلق، بلکه شناخت درست واقعیت‌ها و مدیریت مشکلات.

وقتی انسان دنیا را مزرعه بداند، نوع نگاهش به زندگی تغییر می‌کند. اگر بدبینی، وسواس، تهمت، درگیری و نزاع بکارد، همان را برداشت می‌کند. اما اگر خیر، محبت، خدمت، صدقه و اصلاح بکارد، نتیجه آن در دنیا و برزخ و آخرت به او بازمی‌گردد.

در روایات، تکامل برزخی یک حقیقت مسلم معرفی شده است و برخی آیات قرآن نیز به آن اشاره دارد؛ از جمله آیه دوازده سوره حدید: «یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَیٰ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ». برخی مفسران این آیه را ناظر به تکامل برزخی دانسته‌اند.

تفکر درباره تکامل برزخی به انسان انرژی می‌دهد و او را از خستگی نجات می‌دهد. نمونه آن، شخصیت‌هایی مانند شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر است که با وجود فشارها و تهدیدها، خستگی‌ناپذیر بود. وقتی به او می‌گفتند چرا این‌قدر کم می‌خوابی و زیاد کار می‌کنی، پاسخ می‌داد: وقتی دشمن در حال شکار ایمان بچه‌های شیعه است، خواب برای من معنا ندارد.

همچنین شهید مهدی زین‌الدین که در مسیرهای طولانی، در خودرو استراحت می‌کرد تا وقت از دست نرود. چنین انسان‌هایی، خستگی را خسته می‌کردند، چون نگاهشان فراتر از دنیا بود.

تکامل برزخی حتی در وصیت‌نامه انسان نیز جلوه می‌کند. برخی وصیت می‌کنند که اموالشان صرف امور شخصی وراث شود؛ اما برخی دیگر به‌گونه‌ای وصیت می‌کنند که صدقه جاریه برایشان ایجاد شود: کمک به مسجد، حسینیه، پل‌سازی، جهیزیه نیازمندان، رد مظالم و امور ماندگار. این‌ها سرمایه‌هایی است که بعد از مرگ هم برای انسان باقی می‌ماند و موجب ادامه تکامل او در برزخ می‌شود.

اگر انسان، نگاه برزخی داشته باشد، دیگر از نیش‌وکنایه‌ها، بی‌مهری‌ها، کنار گذاشته شدن از مسئولیت‌ها و فشارهای اجتماعی فرسوده نمی‌شود؛ زیرا می‌داند این اقدامات، پشتوانه آینده او در عالم دیگر خواهد بود. تفکر در تکامل برزخی، خستگی را برطرف می‌کند و انسان را در مسیر خدمت، ماندگار می‌سازد.

جهان ادیان مجموعه‌ای متنوع است که برخی ریشه در سنت ابراهیم(ع) و برخی مسیر و منشأیی مستقل و جداگانه دارند.

ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی چیست؟

ادیان ابراهیمی

«ادیان ابراهیمی» به سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام گفته می‌شود؛ زیرا هر سه، حضرت ابراهیم(ع) را الگو و نیای معنوی خود می‌دانند.

در نگاه یهودیان، او جدّ بنی‌اسرائیل است و در نگاه مسلمانان، از طریق اسماعیل(ع) نیای عرب‌ها به شمار می‌رود.

این سه دین در باور به خدا، وحی، پیامبری، وجود کتاب مقدس و اعتقاد به معاد اشتراکات گسترده‌ای دارند.

یهودیت به «تورات»، مسیحیت به «عهدین» و اسلام به «قرآن» تکیه دارد و هر یک، اعتبار الهی کتاب‌های دیگر را به‌گونه‌ای نقد می‌کند.

در آثار علمی، این دین‌ها را با عنوان‌هایی چون «ادیان توحیدی»، «ادیان وحیانی»، «ادیان سامی» و در تعبیر علامه طباطبایی «ادیان نبویه» نیز می‌شناسند.

ادیان غیرابراهیمی

«ادیان غیرابراهیمی» به مجموعه گسترده‌ای از آیین‌ها و سنت‌های دینی گفته می‌شود که ریشه‌ای در حضرت ابراهیم(ع) ندارند؛ مانند آیین‌های هندویی، بودایی، تائویی، کنفوسیوسی و غیره.

این ادیان هرکدام دستگاه فکری، اسطوره‌ای و معنوی مستقل و متفاوتی دارند و بخش بزرگی از فرهنگ‌های آسیایی و شرقی را شکل داده‌اند.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در یکی از سخنرانی های خود به راهکار جذب دیگران به نماز اشاره کرد و گفت:

«بعضی افراد می‌پرسند چگونه بی‌نمازها را قانع کنیم که نماز بخوانند؟»

در پاسخ باید بگوییم: لازم نیست به آنان توضیح دهید چرا باید نماز بخوانند؛ ابتدا باید پرسید خودِ نمازخوان چه بهره و تأثیری از نماز برده است.

نمازخوان باید ثمره نماز خویش را نشان دهد. لذت و اثراتی را که از نماز برده است در رفتار و منش خود به جهانیان عرضه کند تا دیگران نیز مشتاق نماز شوند. بسیاری از بی‌نمازها به رفتار نمازخوان‌ها نگاه می‌کنند و می‌گویند: تو که نماز می‌خوانی چه دستاوردی داشته‌ای و چه تغییری در تو ایجاد شده است؟

اخلاق، رفتار و شخصیت نمازگزار باید نشان دهد نماز کدام بخش از وجود او را آباد کرده و چگونه موجب جذب دیگران شده است.

قاعده‌ای طلایی را همواره به خاطر بسپاریم: «تا خوب‌ها خوب‌تر نشوند، بدها خوب نخواهند شد».

حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا تراشیون در یک پرسش و پاسخی به موضوع «کنترل آزارگری پسر بزرگ خانواده» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

* پرسش:

* سه پسر دارم. پسر بزرگم سیزده ساله است و از آزار رساندن به برادرانش لذت می‌برد. با اینکه بارها برای او توضیح داده و حتی تهدیدش کرده‌ایم که اگر به برادرانش آزار برساند و آنها را عصبانی کند، مجازات خواهد شد، باز هم نتیجه نگرفته‌ایم و به این رفتار نامناسب ادامه می‌دهد.

* پاسخ:

معمولاً ما رفتار کودکان را خوش‌بینانه تفسیر می‌کنیم و می‌گوییم این فقط سر به سر گذاشتن بچه‌هاست و خیلی سریع اصلاح می‌شود.

در بیشتر موارد همین‌طور است، اما در این موقعیت نگرانی والدین کاملاً منطقی است، زیرا اگر کودک واقعاً از آزار رساندن به دیگران لذت ببرد، این یک مشکل جدی است و ممکن است به شکل «جنون آزار» بروز کند.

البته باید توجه داشت که اغلب کودکان سر به سر گذاشتن با همدیگر را به عنوان بازیگوشی و سرگرمی انجام می‌دهند و این نوع رفتار از جنس مشکل روحی و روانی نیست.

در این شرایط، توصیه‌های مهم برای والدین به شرح زیر است:

۱. اجتناب از تهدید و تنبیه:

به هیچ عنوان از تهدید کردن، توبیخ یا تنبیه کودک استفاده نکنید. این روش‌ها نه تنها مفید نیستند، بلکه می‌توانند رفتار آزارگری را تشدید کرده و حتی زمینه‌ساز شکل‌گیری سادیسم در کودک شوند.

۲. طراحی بازی‌ها و فعالیت‌های گروهی:

با توجه به حضور سه پسر در خانه، والدین باید برنامه‌ریزی کنند و بازی‌ها و فعالیت‌های گروهی مناسب طراحی کنند.

این بازی‌ها می‌توانند در محیط خانه یا بیرون از خانه انجام شوند و هدف آن‌ها این است که کودکان سرگرم شده و انرژی خود را در محیطی مثبت و سازنده تخلیه کنند.

مثلا بازی‌های گروهی که همکاری و تعامل بین کودکان را تقویت می‌کنند یا بازی‌هایی که قابل پیش‌بینی نیستند و در مراحل مختلف، شاخه‌ها و مسیرهای مختلفی برای تصمیم‌گیری دارند.

در این بازی‌ها کودک یاد می‌گیرد که بین چند راهکار انتخاب کند و بهترین گزینه را برای موفقیت خود انتخاب نماید. این نوع بازی‌ها مهارت‌های تفکر، تصمیم‌گیری و حل مسئله را تقویت می‌کنند.

طبیعی است که در این بازی‌ها کودکان ممکن است گاهی سر به سر هم بگذارند؛ این امر بخشی از تجربه یادگیری و تعامل اجتماعی است و نباید آن را بیش از حد جدی گرفت.

۳. آموزش مهارت‌های عملی و اقتصادی:

در صورتی که والدین موقعیت و امکانات لازم را دارند، می‌توانند کودک بزرگ‌تر را به محیط‌های شغلی و حرفه‌ای مناسب همراه خود ببرند. این اقدام چند هدف دارد:

کودک از محیط منفی و بحرانی دور می‌شود.

مهارت‌های عملی، اقتصادی و حرفه‌ای را فرا می‌گیرد.

تجربه واقعی زندگی و سواد اقتصادی به او منتقل می‌شود.

توجه داشته باشید که در این مسیر، بهتر است کودک در مشاغل خدماتی یا تولیدی قرار گیرد و نه فروشندگی صرف.

هدف این است که تجربه یادگیری حرفه‌ای و کاری به دست آورد، مسئولیت‌پذیری و خلاقیت او تقویت شود و محیط یادگیری او مثبت و سازنده باشد.

دیدارهای سالانه مقام معظم رهبری با دانشجویان و مسئولین تشکل‌های دانشجویی، یکی از مهمترین فرصت‌ها برای تبیین نقشه راه جنبش دانشجویی و پاسخ به چالش‌های فکری و سیاسی روز است. ایشان در این دیدارها، به تشریح گفتمان انقلاب اسلامی و تبیین وظایف دانشگاه‌ها، دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی در راستای پیشبرد این گفتمان می‌پردازند. در انتهای این دیدارها نیز توصیه‌هایی به دانشجویان و مطالباتی از آنان بیان کرده‌اند. مهمترین توصیه‌ها و مطالبات ایشان در سالهای اخیر از دانشگاه‌ها، دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی را می‌توان به‌شرح زیر مورد بررسی قرار داد؛

نقش، اهمیت و رسالت دانشگاه

مهم‌ترین مطالبه مقام معظم رهبری از دانشگاه، توجه به مسئله علم است. ایشان علم را مایه قدرت ملی می‌دانند که برای حل مشکلات و تأمین نیازهای اساسی کشور یک ضرورت است، به همین دلیل جذب دانشجو در رشته‌های مورد نیاز کشور که امکان اشتغال بعد از تحصیل را برای دانشجویان فراهم آورد از مسئولیت‌های اصلی دانشگاه‌ها می‌دانند.

ایفای نقش و به‌عهده گرفتن سهم مؤثر در پیشرفت علمی کشور از دیگر مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی از دانشگاه است، لذا توصیه می‌کنند: «بنشینید فکر کنید، فکر بایدها و نبایدها را تعیین می‌کند. در مسیر پیشرفت علمی کشور فعالیت کنید که یک وظیفه ملی و انقلابی است.»[1]

ایشان افقی بلند و البته دست‌یافتنی برای کار علمی در دانشگاه مطرح می‌کنند و آن این است که پیشرفت علمی دانشگاه‌ها در کشور باید آن‌چنان باشد که هرکسی خواست از تازه‌های علمی دنیا بهره ببرد مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد.

ایشان موفقیت دانشگاه در انجام چنین مأموریت‌های حساسی را در گروی محیط رشدیابنده دانشگاه می‌دانند و معتقدند که آنچه فضای دانشگاه را برای انجام رسالت‌های خود امن و محیط دانشگاه را برای گسترش و تعمیق کار علمی پویا می‌سازد توجه به ارزش‌های اسلامی و رعایت موازین شرعی از جمله حجاب و فاصله‌گذاری بین زن و مرد در دانشگاه‌ها است و در این رابطه می‌فرمایند: «من خواهش می‌کنم که هم مسئولان دانشگاه‌ها و رؤسای دانشگاه‌ها، هم مدیران وزارتهای مربوط به دانشگاه‌ها، هم خود دانشجوها ـ به‌خصوص دخترخانم‌ها ـ به مسئله‌ی حجاب، به مسئله‌ی فاصله‌گذاری بین زن و مرد که در اسلام وجود دارد توجّه کنند، به آن اهمّیّت بدهند، موازین شرعی را در دانشگاه رعایت کنند.»[2]

نقش و مسئولیت‌های دانشجو

یکی از مهم‌ترین مطالبات مقام معظم رهبری از دانشجویان تقوا و خودسازی و زنده نگاه‌داشتن روح امید در خود و جامعه است، بر این اساس ایشان دانشجویان را به تقویت مبانی دینی، انس با قرآن، نماز اول‌وقت و حضور قلب در نماز و... توصیه می‌کنند. ایشان تأکید می‌کنند که دانشجویان باید مراقب خودشان باشند و هرگز دچار ناامیدی و انفعال نشوند چرا که ناامیدی و انفعال نه‌تنها موجب تنزل نقش دانشجو می‌شود بلکه موجب کند شدن بقیه موتورهای حرکت رو به جلو در جامعه خواهد شد و در زوایای مختلف کشور تأثیر منفی خواهد گذاشت.

ایشان دانشجویان را تشویق به مطالعه می‌کنند و از آنها می‌خواهند نهضت کتابخوانی راه بیندازند و با درست کردن فهرست مطالعاتی، برنامه‌های مطالعاتی و هئیت‌های اندیشه‌ورز تشکیل دهند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی به دانشجویان توصیه می‌کنند جبهه انقلاب را گسترش دهند و به همین منظور از آنان می‌خواهند به‌جای طرد و نفی هم‌جبهه‌‌ای‌های خود، علی‌رغم اختلاف سلیقه‌هایی که ممکن است با هم داشته باشند، با هم همراهی کنند و با افزایش قدرت جذب و تأثیرگذاری خود بر سایر دانشجویان ، دیگران را هم به این جبهه فرا بخوانند.

بر اساس مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی از دانشجویان می‌توان دریافت که ایشان معتقدند دانشجویان لازم است با تقویت بنیه معنوی، بصیرت سیاسی، هوشیاری، مسئله‌شناسی، وحدت، توان علمی، مسئولیت‌پذیری، در خط مقدم دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی و تبیین آرمان‌های آن مانند استکبارستیزی و عدالت‌خواهی در فضای پیچیده جنگ نرم دشمن حرکت کنند و با پشتکار در جهت پیشرفت علمی خود و جامعه گام بردارند.

نقش تشکل‌های دانشجویی

رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند تشکّل‌های دانشجویی می‌توانند پیشران حرکت‌های دانشجویی باشند و با حرکت‌های جهادی در راستای اهداف انقلاب و نظام، تحولی ایجاد کنند. مقام معظم رهبری وجود تشکل‌های دانشجویی را یکی از فرصت‌های بزرگ کشور می‌دانند و به آنها توصیه می‌کنند بنیه دینی و انقلابی‌شان را تقویت کنند. رهبر معظم انقلاب حضور و فعالیت تشکل‌ها را بین خیل عظیم دانشجویان یک فرصت و البته تکلیف‌آفرین می‌دانند و معتقدند آنها می‌توانند با تلاشی جدی و برنامه‌ریزی‌شده و با گفتمان‌سازی در اثرگذاری فکری، دینی و باز کردن گره‌های فکری سایر دانشجویان ایفای نقش کنند.

ایشان همچنین توصیه می‌کنند تشکل‌های دانشجویی با تفکر و هم‌اندیشی و تشکیل کارگروه‌‌های فعال و برپایی کرسی‌های آزاد‌‌اندیشی مسائل اساسی نظام را شناسایی کنند و برای آنها راه‌حل‌های سنجیده و قوی ارائه دهند و خود نیز با تشکیل گروه‌های علمی، همکاری‌های با شرکت‌های دانش‌بنیان از جمله در عرصه اقتصادی و تشکیل گروه‌های جهادی برای اجرای راه‌حل‌ها و عملیاتی ساختن آنها تلاش کنند.

ایشان تشکل‌های دانشجویی را به حساسیت نسبت به مسائل بین‌المللی و مسائل جهان اسلام توصیه می‌کنند و از آنها می‌خواهند دایره فعالیت‌های خود از داخل کشور را به حوزه‌های بین‌المللی توسعه دهند و روابط خود را با گروه‌های دانشجویی در اروپا و کشورهای منطقه تقویت نمایند تا هم بتوانند جمهوری اسلامی را به آنها بشناسانند و هم به آنها در راه مبارزات حق‌طلبانه خود کمک کنند.

ایشان به تشکل‌های دانشجویی توصیه می‌کنند با ایجاد شبکه‌ای از نویسندگان از میان دانشجویان، در نشریات دانشجویی در حوزه نشر فعال شوند و در عرصه جهاد تبیین نقش‌آفرینی مؤثر داشته باشند.

این مطالبات مقام معظم رهبری از تشکل‌های دانشجویی نشان می‌دهد نگاه ایشان به این تشکل‌ها، یک نگاه استراتژیک و گفتمان‌محور است و توقع دارند دانشجویان به‌عنوان پیشران‌های فکری جامعه و خط مقدم دفاع از انقلاب و آرمان‌های انقلاب با تقویت بنیه فکری و دینی خود در عرصه فرهنگ و سیاست و اثرگذار در باز کردن گره‌های فکری سایر دانشجویان در داخل و خارج کشور نقش‌آفرین باشند.

رئیس و اعضای کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی با حضور در ستاد ارتش با امیر سرلشکر امیر حاتمی فرمانده کل ارتش دیدار و گفت‌وگو کردند.

امیر سرلشکر حاتمی در این دیدار، با اشاره به خصومت دیرینه آمریکا و رژیم صهیونیستی با نظام اسلامی، گفت: دشمنی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران، دیرینه و قدیمی بوده  و از بدو پیروزی انقلاب اسلامی آنچه در توان داشتند به کار گرفته‌اند و هر قدر که پیش‌تر رفتیم، ابعاد این دشمنی گسترده‌تر و عمق و شدت آن بیشتر شده است.

وی با اشاره به جنگ تحمیلی  ۱۲ روزه افزود: جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره با آمریکا بود که مورد تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی با حمایت و همکاری آمریکا قرار گرفت.

فرمانده کل ارتش اضافه کرد: رژیم صهیونیستی با هدف از بین بردن توان هسته‌ای، موشکی و پدافندی و به شهادت رساندن فرماندهان به ما حمله کرد که در ادامه، ساقط کردن نظام اسلامی و کشور ایران را نیز که جزو  اهداف بعدی این رژیم بود را هم بیان کرد که البته با تدبیر ارزشمند مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل قوا در جایگزینی فرماندهان، از خودگذشتگی و اقتدار نیروهای مسلح و بصیرت ملت قهرمان ایران، شکست خورد و تقاضای آتش بس کرد.
سرلشکر حاتمی اظهار کرد: ما در این جنگ پیروز شدیم؛ چرا که دشمن در رسیدن به اهداف خود در این جنگ ناکام ماند.

فرمانده کل ارتش در ادامه با تاکید بر اینکه حس رژیم صهیونیستی به ما،  تهدید موجودیتی است، تصریح کرد: ما بعد از جنگ لحظه‌ای را در ارتقای توان دفاعی و اقتدار خود از دست نداده و قوی‌تر شدن را سرلوحه کار خود قرار داده‌ایم.

امیر سرلشکر حاتمی ضمن قدردانی از نقش تعیین کننده مردم  در حفظ امنیت و منافع ملی در جنگ ۱۲ روزه، گفت: ما در هر شرایط در دفاع از  نظام اسلامی تا پای جان ایستاده‌ایم و باور داریم که کم‌ترین آسیب به نظام اسلامی، ضربه به استقلال و تمامیت ارضی و کشور عزیزمان ایران است.

غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی نیز در این دیدار، ضمن قدردانی از اقدامات و دفاع مقتدرانه ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۱۲ روزه و دفاع از نظام اسلامی، امنیت و سلامت را برابر فرمایشات ائمه اطهار(ع) دو نعمت ارزشمند دانست و گفت: نیروهای مسلح و ارتش در ایجاد و تقویت نعمت بی‌بدیل امنیت نقش اساسی دارند و جایگاه ارتش در این میان جایگاه ویژه‌ای است.

در این دیدار، امیر دریادار سیاری رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده ارتش، تعدادی از معاونان ارتش و اعضای کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی به بیان برخی نقطه نظرات خود پرداختند.

رزمایش مشترک ضد تروریستی سهند ۲۰۲۵ با حضور هیأت های نظامی ۱۰ کشور عضو سازمان همکاری شانگهای و چهار کشور عربستان، عراق، آذربایجان و عمان که به صورت مهمان در این رزمایش حضور دارند، روز پنجشنبه ۱۳ آذر در شبستر آغاز شد.

در این رزمایش نیروهای نظامی ۱۰ کشور عضو سازمان همکاری شانگهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، بلاروس، پاکستان، هند، چهار کشور مهمان عربستان، عراق، آذربایجان، عمان و نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور دارند.

به گفته سرتیپ دوم پاسدار نوشاد آبداری فرمانده میدان و رزمایش تاکتیکی رزمایش در گفت‌وگو با ایسنا، در این رزمایش، تیم عملیات جمهوری اسلامی ایران وظیفه شناسایی، رصد و پایش تحرکات دشمن را برعهده دارد و عملیات پهپادی علیه اهداف فرضی تروریستی انجام می‌دهد، به‌کارگیری ریزپرنده‌ها و ایجاد پوشش دفاعی در مرزها از دیگر بخش‌های این مرحله است.

در مرحله بعد، تیم‌های عملیات زمینی و بالگردی با ورود به عمق منطقه مشخص‌شده، عناصر دشمن را مورد هدف قرار داده و سناریوی «نابودی کامل تهدید» را اجرا می‌کنند تا امکان هرگونه تعرض به مرزهای کشور از بین برود.

همچنین طبق سناریوی مشترک میان ایران و کشور بلاروس، گروهی از عناصر موسوم به «عناصر سفید» اقدام به گروگان‌گیری کرده بودند که با عملیات مشترک نیروهای زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تیم اعزامی بلاروس، این گروه شناسایی و خنثی شد.

مرحله نهایی رزمایش نیز با همکاری تیم ازبکستان انجام گرفت که طی آن، پاکسازی منطقه و ایجاد امنیت پایدار در محدوده تمرین عملیاتی دنبال شد.

مراحل تمرینی این رزمایش از روز دوشنبه ۱۰ آذر ماه سالجاری در منطقه عملیاتی تیپ مکانیزه امام زمان(عج) شهرستان شبستر آغاز شده و امروز پنجشنبه ۱۳ آذر رزمایش اصلی و اختتامیه برگزار شد.

پنج شنبه, 14 آذر 1404 15:22

بی‌اعتنایی به دنیا

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام:

اِزهَدْ فی الدُّنیا وَ اعرِفْ عَنها، وَ إیّاکَ أَنْ یَنزِلَ بِکَ المَوتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِن رَبِّکَ فی طَلَبِها فَتَشقی.

به دنیا بی‌اعتنا باش و از آن دوری کن؛ و مبادا مرگ در حالی به سراغت آید که چون بنده‌ای گریزپا، از پروردگارت در طلب دنیا گریخته باشی و در نتیجه بدبخت شوی.

غررالحکم، ح ۲۳۹۸

* مگر نه اینکه خداوند عادل است و اگر چیزی یا کاری به صلاحمان نباشد به ما نمی‌دهد، پس چرا برخی از بندگانش را ناقص الخقه آفریده؟ برای عذاب کشیدن؟ می‌خواهم فلسفه اش را بدانم.

در پاسخ به این پرسش ابتدا تذکر این امرلازم است که عدالت در مشهورترین معنای کلامی خود عطا کردن حق هر صاحب حقی به اوست (۱) بر این اساس گفته می شود که صدق واژه عدالت فرع وجود "حق" است ، یعنی اگر چیزی مستحق قرار گرفتن در مکان و جایگاهی باشد ، لازم است که در همان جایگاه قرار بگیرد و گرنه اگر حقی در میان نباشد ، عنوان عدالت و ظلم معنا ندارد .

فرض کنید شما تصمیم گرفتید به چند نیازمند کمک کنید و اتفاقا به یک فقیر ۲۰۰۰ تومان و به دیگری ۱۰۰۰ تومان دادید ؛ آیا فقیر دومی می تواند اعتراض کند که چرا به او ۲۰۰۰ تومان دادی و به من هزار تومان ؟ مسلما خیر، زیرا او و فرد اول هیچ حقی به گردن شما نداشتند و شما از روی میل درونی و به اختیار خود خواستید کمکی به آن ها بکنید، حال با دلیل یا بی دلیل در کمک تفاوتی قایل شدید ، این امر هیچ ربطی به عدالت و یا ظلم بر نمی گردد . نه تنها در حق فرد دوم بلکه در حق کسی هم که هیچ به او ندادید، ظلمی نکردید ، چون حقی در میان نبود .
رابطه ما و همه موجودات با خداوند از همین قبیل است. هیچ حقی بر خداوند نداریم تا حق مطالبه آن را داشته باشیم و در نحوه اعطای نعمت ها به خداوند گله کرده ، از او ناراضی باشیم و عدالت او را زیر سوال ببریم .
البته نحوه توزیع نعمت ها در بین بندگان هرچند با عدالت ارتباطی ندارد ، اما با حکمت خداوند در ارتباط است، همان طور که کمک شما به فقیر از همین قبیل است؛ در واقع اگر دلیل معقولی برای تفاوتی که بین دو فقیر قایل شدید نحوه رفتار شما حکیمانه خواهد بود.

اگر بی هیچ دلیلی چنین تفاوتی را مرتکب شدید ، کار نیک شما دچار صفت منفی بی تدبیری و بی حکمتی خواهد بود.می شود گفت که در نحوه انجام کار نیک تان حکیمانه برخورد نکردید .

در مورد خداوند هرچند عدالت و ظلم در مورد اعطای نعمت ها به بندگان بی معناست ، اما تفاوت ها که به شکل های گوناگون مانند نعمت سلامت جسم یا رنج بیماری و معلولیت وجود دارد، تنها در صورتی قابل قبول و منطقی و منطبق بر حکمت الهی هستند که دلیل قانع کننده ای داشته باشند و گرنه می توان گفت خداوند در نعمت دادن به بندگان حکیمانه برخورد ننموده و نوعی تبعیض بی دلیل را در عالم محقق کرده است؛ اما در حالت کلی ابتدا باید دید که اختلافات ناشی از چیست و اختلاف بین مردم از نظر نعمت‏های ظاهری به چه تناسب و معیاری است؟

البته بخش مهم این تفاوت ها معلول علل خاص دنیایی خود است ؛ مثلا در مورد کودکان معلول این امر نتیجه اموری همچون اشتباه یا کوتاهی یا ناآگاهی والدین است که منجر به نقص عضو و معلولیت فرزند می شود و لزوما خداوند بیماری یا نقص عضو کودک را اراده نکرده بود بلکه ساختار علّی و معلولی عالم به این نتیجه منتهی شد.

اما آیا همین ساختار قابل قبول حکیمانه یا به تعبیری عادلانه تلقی می شود که یک فرد بر اثر اشتباه دیگران به رنج و سختی بیفتد ؟

در پاسخ باید گفت اراده‏ حکیمانه‏ خداوند بر آن است که تحقق هر پدیده‏ای را معلول علت خاصی قرار داده که این امر موجب قوام زندگی موجودات و از جمله انسان است. زیرا اگر اصل علّیت بر جهان هستی حکمفرما نبود، هیچ کاری نمی‏توانستیم انجام دهیم.

هیچ تصمیمی برای انجام کاری نمی‏ توانستیم بگیریم. در آن صورت، پدید آمدن هر چیزی از هر امر نامربوطی ممکن و محتمل بود.

لازمه‏ نظام علت و معلولی حاکم بر جهان هستی، تحقق پدیده‏ها به دنبال علت آن هاست، یعنی همان گونه که بر اساس نظام علت و معلولی، استفاده‏ بیمار عفونی از آنتی‏بیوتیک موجب سلامت یافتن و بهبود بیمار است، استفاده از این دارو در هنگام بارداری روی جنین اثر می‏گذارد.

موجب اخلال در آن و ناقص ‏الخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه که قانون جاذبه زمین موجب آسایش انسان ها و ساختن بناهای بلند و زندگی و حرکت روی کره زمین است، قانون جاذبه باعث می‏شود که اگر کسی از ارتفاع بپرد، با زمین برخورد کند و بمیرد .

اما انتظار اینکه خداوند نتیجه علت هایی را که به تولد یک نوزاد معلول منجر می شود، به تولد نوزادی سالم دگرگون کند، انتظاری نامعقول است. زیرا این کار و تغییر در عمومیت قانون علیت به معنی مانع شدن از امکان رشد و بالندگی در یک انسان، همچنین مانع شدن از تلاش برای رسیدن به نتایج علل مطلوب و مورد نیاز بشر است .

به یقین این کودک معلول به خاطر ناآگاهی یا سهل انگاری والدین خود گرفتار مشکلی سخت شده و بدون گناه به رنج و مشقتی افتاده است ، اما این امر نیز نتیجه ناگزیر ساختار عالم ماده و تاثیر و تاثر انسان ها و بلکه همه موجودات از یکدیگر است.

چه ما بخواهیم و چه نخواهیم در عالم ماده موجودات مختلف از یکدیگر تاثیر و تاثر می پذیرند و بخصوص انسان ها که موجودات مختاری هستند از تصمیمات و رفتارهای یکدیگر منتفع یا متضرر می شوند.

مثلا همان گونه که بسیاری ازفرزندان از تمکن و توانایی مالی والدین خود یا موقعیت اجتماعی آنان یا کمالات جسمی و روحی ژنتیکی که از آنان به ارث می برند بهره مند می شوند بدون آنکه خود هیچ نقشی در این مساله داشته باشند، برخی کودکان نیز از نقائص و صدمات ژنتیکی والدین خود متاثر می شوند و معلول به دنیا می آیند و این امر ذوی دیگر سکه سلامت جسم و روح اکثریت نوزادان است و منطقی نیست که نتایج مثبت این فرایند را ببنیم و بپذیریم اما از نتایج منفی آن را نپذیرفته نادرست تلقی کنیم .

اما نکته مهم در این میان آن است که در هر حال این اختلاف وضعیت افراد در نعمت ها و توانایی ها و بهره مندی های دنیایی، از منظر خداوند مورد دقت و محاسبه بوده و اختلاف افراد در مسئولیت ها و تکالیف الهی از ایشان را هم رقم می زند و خداوند وضعیت این افراد معلول را متفاوت از دیگر افراد سالم در نظر می گیرد تا این تفاوت ها به نوعی تبعیض منتهی نگردد .

در برخی روایات نقل شده: کسانی که به حکم عوامل گوناگون اختیاری یا غیر اختیاری، رنج و بلای بیش تری را در دنیا متحمل می شوند، فارغ از تاثیرات مستقیم بلایا و مصیبت ها در دوری از غفلت و دنیا طلبی و انحرافاتی از این دست و زمینه های تربیتی که مشکلات به دنبال دارد، در برابر سختی ها اجر و پاداشی بی حساب را دریافت می کنند که در قیامت مورد حسرت دیگران خواهد بود .

در روایات متعددی آمده :« در روز قیامت کسانی که در دنیا با صحّت و عافیت به سر بردند، دوست دارند که گوشت بدن آن ها را با قیچی در دنیا چیده بودند برای ثواب هایی که می‏بینند به اهل بلا می‏دهند. » (۲)

پس افراد معلول اگر از افراد معلول جسمی باشند بسته به میزان توانایی هایشان تکالیف ومسئولیت های خود را دارند که معین است و خداوند بر همان اساس آن ها را مورد محاسبه قرار می دهد و در این امر هیچ بی عدالتی در حق آنان روا داشته نمی شود بلکه این تفاوت در نعمت ها و بهره مندی ها به طوری کاملا دقیق در زندگی ابدی و حیات اصلی جاودانه آخرتی افراد مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.

پی‌نوشت‌ها:

۱. سید محسن خرازی‏، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، مؤسسة النشر الإسلامی ، قم ‏۱۴۱۷ ق‏، ج ۱، ص ۹۷.
۲. شیخ حسن دیلمی‏، إرشاد القلوب إلی الصواب‏، شریف رضی‏ ، قم‏، ۱۴۱۲ ق‏، ج ۱، ص ۴۲.

حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) نه تنها به عنوان همسر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و مادر شهیدان، بلکه به عنوان یک شخصیت هوشمند و راهبردی در تاریخ اسلام شناخته می‌شود. در این یادداشت با استفاده از چارچوب مفهومی «هوش سیاسی» که به معنای توانایی درک و مدیریت مؤثر روابط قدرت، شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های پیچیده برای حفظ آرمان‌ها و تأثیرگذاری در عرصه اجتماعی است به تحلیل و بسط اقدامات و انتخاب‌های ایشان می‌پردازیم.

هوش سیاسی در این تحلیل، فقط به معنای قدرت‌طلبی نیست، بلکه به عنوان ابزاری برای «حفظ نظام ارزشی»، «صیانت از کیان امامت» و «تحقق مسئولیت‌های اجتماعی» در شرایطی بحرانی مورد بررسی قرار می‌گیرد. درنگی عمیق در سیره ایشان، مؤلفه‌های کلیدی هوش سیاسی از جمله تشخیص دقیق میدان قدرت، مدیریت احساسات و انتظارات، زبان‌شناسی موقعیتی و تعامل راهبردی با شبکه‌های اجتماعی را به وضوح آشکار می‌سازد.

هوش سیاسی چیست؟

پیش از تحلیل سیره ام‌البنین (س)، تبیین مفهوم «هوش سیاسی» ضروری است. بر اساس تعاریف موجود، هوش سیاسی نوعی توانمندی اجتماعی است که به فرد امکان می‌دهد تا محیط‌های سیاسی و سازمانی پیچیده را به درستی درک کند، رفتار دیگران را تفسیر نماید و به شکلی مؤثر بر رویدادها برای دستیابی به اهداف مطلوب تأثیر بگذارد . این هوش با مؤلفه‌هایی همچون «تشخیص پایگاه‌های قدرت»، «شکل‌دهی ائتلاف»، «مدیریت برداشت‌ها» و «کنترل احساسات» شناخته می‌شود و فرد را قادر می‌سازد تا در میدان‌های پرچالش، راه خود را به سمت موفقیت بیابد. افرادی که از هوش سیاسی بالایی برخوردارند، دیگران را شریک خود می‌دانند و از طریق تعامل مؤثر به اهداف والاتری دست می‌یابند.

تحلیل مؤلفه‌های هوشمندی سیاسی در سیره حضرت ام‌البنین (س)

زندگی و انتخاب‌های حضرت ام‌البنین (س) را می‌توان در ذیل مؤلفه‌های کلیدی هوش سیاسی به شرح ذیل تحلیل و بسط داد:

1. تشخیص دقیق میدان قدرت و اولویت‌بندی آرمانی (ادراک موقعیت)

ورود ایشان به خانه امامت پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، خود نشانه‌ای از درک عمیق ایشان از «میدان قدرت معنوی و اجتماعی» آن خاندان بود. ایشان دریافتند که بقا و تداوم خط امامت، نیازمند پشتیبانی و حمایتی همه‌جانبه است.

هوشمندی ایشان در «اولویت‌بندی» متجلی شد. بالاترین اولویت ایشان، حفظ یکپارچگی و عزت خانواده رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود. از این رو، تمام اقدامات بعدی ایشان در راستای این اولویت کلان تنظیم شد.

2. مدیریت برداشت‌ها و زبان‌شناسی موقعیتی (بازی‌های اجتماعی و زبانی)

درخواست معروف ایشان برای خطاب شدن با لقب «ام‌البنین» به جای نام اصلی «فاطمه»، اوج هوشمندی در «مدیریت برداشت‌ها» است. ایشان با شناختی دقیق از جغرافیای عاطفی خانه امامت و جایگاه بی‌بدیل حضرت زهرا (س)، عملاً مانع ایجاد هر گونه مقایسه یا برانگیخته شدن حساسیت‌های احتمالی در دل فرزندان ایشان (امام حسن و امام حسین علیهماالسلام) شدند.

این اقدام یک استراتژی ارتباطی هوشمندانه بود که با «ایجاد همدلی و اعتماد» کامل، ایشان را نه به عنوان رقیب یا جایگزین، بلکه به عنوان یاور و خدمت‌گزار این خاندان معرفی کرد و پیوند ایشان با فرزندان امام علی (ع) را مستحکم‌تر نمود .

3. تربیت نیروهای وفادار و تشکیل شبکه حمایتی (شکل‌دهی ائتلاف درونی)

مهم‌ترین و ملموس‌ترین نمود هوش سیاسی عملی ایشان، در «تربیت و آماده‌سازی نیروهای وفادار» متجلی شد. ایشان چهار پسر خود را چنان تربیت کردند که نه تنها وفادار به امام زمان خویش، که آماده بالاترین سطح از فداکاری (شهادت) در راه او باشند.

این اقدام، در حقیقت، تشکیل یک «شبکه حمایتی قدرتمند و کاملاً متعهد» در درون خاندان امامت برای پشتیبانی از امام حسین (علیه‌السلام) بود. حضرت عباس (علیه‌السلام) به عنوان پرچم‌دار این شبکه، نمونه اعلای تربیتی است که هدف آن، حفظ نظام امامت بود، نه قدرت‌طلبی خانوادگی.

4. مدیریت هیجانات و عواطف در بحران‌های عظیم (کنترل احساسات و تسخیر عواطف)

واکنش ایشان پس از واقعه عاشورا، یکی از درس‌های برجسته در «مدیریت هیجانات» در بحرانی ترین شرایط است. نقل است که هنگام بازگشت کاروان اسرا به مدینه و بیان شهادت فرزندان ایشان، ایشان ابتدا پرسید: «چه بر سر امامم، حسین (ع) آوردید؟» و سپس به مصیبت فرزندان خود اشاره کردند.

این پاسخ، بازتاب نهایت «کنترل درونی» و «تسخیر احساسات» شخصی در جهت آرمان بزرگتر است. ایشان با این واکنش، به جامعه این پیام را دادند که محور اصلی این فاجعه، شهادت امام و سقوط ارزش‌هاست و مصیبت شخصی ایشان ذیل این اصل بزرگ معنا می‌یابد . این مدیریت عواطف، خود شکلی از رهبری فکری و عاطفی در آن شرایط آشوب‌زده بود.

5. تداوم نقش‌آفرینی و تبلیغ پس از حادثه (رهبری تعاملی و خلق ارزش عمومی)

هوشمندی سیاسی ایشان با شهادت فرزندانش پایان نیافت. ایشان در مدینه، به مثابه یک «رهبر تعاملی» عمل کرد که همراه با حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به «خلق و تبلیغ ارزش عمومی» عاشورا پرداخت. با برگزاری مجالس عزاداری و بیان مصائب کربلا، ایشان به طور مستقیم با جامعه مدینه تعامل کردند و در «تعریف دقیق مشکل» (سقوط ارزش‌های اسلامی در حکومت اموی) و «طرح راه‌حل» (احیای ارزش‌های حسینی) مشارکت نمودند. این نقش، ایشان را از یک سوژه منفعل تاریخ، به یک کنشگر فعال در حفظ و نشر پیام عاشورا تبدیل کرد.

حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) با به‌کارگیری هوشمندانه مؤلفه‌های هوش سیاسی (شامل ادراک عمیق از میدان قدرت، مدیریت ارتباطات، تربیت شبکه حامیان وفادار، مدیریت هیجانات در بحران و تداوم نقش‌آفرینی فرهنگی) نقش خود را به عنوان یک پایگاه اجتماعی و عاطفی حیاتی برای خط امامت ایفا نمودند.

هوش سیاسی در سیره ایشان، هرگز در خدمت منافع شخصی نبود، بلکه ابزاری در خدمت «حکمرانی ارزشی» امامان معصوم (علیهم‌السلام) و صیانت از اسلام ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود. از این منظر، ایشان نه تنها الگویی برای مادران، که نمادی برای تمامی مدیران و کنشگران اجتماعی است که می‌خواهند در عین حفظ اصول و آرمان‌ها، در میدان‌های پیچیده اجتماعی مؤثر و ماندگار باشند. مطالعه سیره ایشان نشان می‌دهد که هوش سیاسی، هنگامی که در مسیر آرمان‌های الهی قرار گیرد، می‌تواند به یکی از برجسته‌ترین فضایل اخلاقی و اجتماعی تبدیل شود.

مرضیه سادات هاشمی راد

احادیث