emamian

emamian

پاسخ به این شبهه، در ضمن چند نکته ارائه می‌شود.

  1. اراده الهى بر اين تعلّق گرفته كه نظام كلّى حاكم بر جهان، نظام علّى و معلولى و سبب و مسبّبى باشد.[1] يعنى هر معلولى، علّت خاص و هر علّتى، معلول مخصوص داشته باشد كه در اين صورت بسيارى از فعل و انفعالات و حوادث موجود در اين عالم طبيعى در اين نظام قرار مى‌گيرد، مگر در موارد خاصى كه به اذن خداوند به خاطر مصلحت يا مفسده‌اى، امرى خارج از اين چارچوب طبيعى واقع مى‌شود. بیماری‌هایی همچون کرونا نیز که شیوع فراوانی دارد از همين قاعده پيروى مى‌كنند و معلول ویروس آن است و اگر کسی مسائل ایمنی و بهداشتی را رعایت نکند، طبعاً به آن مبتلا خواهد شد؛ از این‌رو هر اقدامی که به پیشگیری از  گسترش آن کمک کند اقدامی عقلانی است.
  2. از نظر مبانی محکم و متقن دینی و انبوه تجارب شخصی مؤمنان، جای تردید نیست که ارواح پاک صالحان و اؤلیای الهی (علیهم السلام) واسطه بسیاری از فیض‌ها و خیرهای مادی و معنوی از جانب خداوند متعال است. دعای این انسان‌های وارسته به اجابت نزدیک‌تر و شرافت و نیرومندی روحی آنان در دستگیری از نیازمندان و توسل جویان، بسی بلندتر است. شرف بندگی و صداقت آنان، چنان به خداوند نزدیک‌شان کرده که موهبت واسطه‌گری در فیض الهی به آنان عطا شده است.
  3. زیارت و توسل امامان و حرم‌های اؤلیای الهی بیش آن‌که برای رفع مشکلات مادی و برآورده شدن نیازهای دنیایی باشد، برای تقویت انگیزه‌های معنوی و ایمان و دینداری است، اساسا کار ویژه اؤلیای الهی در زمان حیات‌شان‌ راهبری و دستگیری طالبان حقیقت و وصال معبودِ محبوب است؛ نه رفع نیازهای مادی یا شفادادن بیماران! این نگرش که همه دردهای مادی و نیازهای دنیایی صرفا با دعا و توسل به اؤلیای الهی برطرف می‌شود، نگرشی است که توسط خود دین مردود شمرده شده است؛ بنابر این اگر کسانی ادعا کنند که دین و معنویت باید همه مشکلات مادی و معنوی را حل کند، ادعایی باطل است.

نکته قابل دقت و تأمل این است که بدانیم ائمه معصومین (علیهم السلام) به هنگام مریضی به پزشک مراجعه می‌کردند و حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز با بیماری از دنیا رفته است.

  1. قرآن کریم و پیشوایان دین خود از پیشگامان توجه به بهداشت و آراستگی بوده‌اند. آیات و روایات فراوان و گزارش‌های بسیار زیادی در لزوم رعایت بهداشت و نیز اهمیت عملی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) درباره بهداشت در کتاب‌های روایی ما موجود است. «رساله ذهبیه» امام رضا (علیه السلام)، مجموعه بیانات ارزشمند علمی و پزشکی امام است که در آن با شرح خواص غذاها و نوشیدنی‌ها،‌ راه‌کارهای بهزیستی، بهداشت و سلامت را به انسان می‌آموزد و ضمن توجه به تکنیک‌های مقابله با بیماری‌ها و آسیب‌های روحی و روانی،‌ این مسائل را نقد و بررسی نیز می‌کنند. برای نمونه به برخی از احادیث اشاره می‌کنیم:

الف) قالَ أميرُالْمُؤمِنين(عليه السلام): «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكْثُرَ خَيْرُ بَيْتِهِ فَلْيَتَوَضَّأْ عِنْدَ حُضُورِ طَعامِهِ، يَعْنى غَسَلَ يَدَيْهِ):[2] كسى كـه دوسـت دارد، خير و بركت خانه‌اش زياد شود، هنگام غذا دست‌هاى خود را بشويد.

ب) قالَ أبُوعَبْدِاللّه (عليه السلام): «اِغْسِلُوا أيْدِيَكُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَبَعْدَهُ فَإنَّهُ يَنْفِى الْفَقْرَ وَيَزيدُ فِى الْعُمْرِ»:[3] دست‌هاى خود را قبل از غذا و بعد از آن بشوييد؛ زيـرا اين كار فقر را از بين مى‌بـرد و عمر انسان را زياد مى‌كند.

ج) عَنْ أبِى الْحَسَنِ الرِّضا (عليه السلام) قالَ: «مَنْ أخَذَ مِنَ الحَّمامِ خَزَفَةً فَحَكَّ بِها جَسَدَهُ فَأصابَهُ الْبَرَصُ فَلايَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ، وَ مَنِ إغْتَسَلَ مِنَ الماءِ الذَّى قَدْ اُغْتُسِلَ فيهِ، فأصابَهُ الجُذامُ، فَلايَلُومَنَّ إلاّ نَفْسَهُ»:[4]  كسى‌كه تكه سفالى را ازحماّم بردارد و با آن بدنش را بخاراند و دچار بيمارى پيسى شود، نبايد جزخودش را سرزنش كند و هركس از آبى كـه دیگران درآن شست‌وشو كرده‌اند (مثل آب خزینه‌ها در قدیم و استخرها در حال حاضر)، شست‌وشو كند و دچار مرض جذام شود، جز خودش را سرزنش نكند.

  1. البته در کنار رعایت مسائل بهداشتی نباید از دعا و توسل بی‌بهره ماند، امّا این تصور که هر چیزی که مربوط به امامان معصوم (علیهم السلام) است باید به صورت غیرطبیعی و از طریق اموری مانند معجزه پیش رفته و علت‌ها در معلول‌ها تأثیرگذار نباشند، تصور درستی نیست.

نتیجه:

بله امامان از راه معجزه و کرامات شفا می‌دهند، اما این یک استثناء است؛ نه قانون کلی؛ زیرا قانون کلی همان نظام علّى و معلولى و سبب و مسبّبى است که بر جهان هستی حاکم است و فلسفه وجودی امامان نیز تقویت انگیزه‌های معنوی و ایمان است، نه رفع مشکلات مادی و برآورده‌کردن نیازهای دنیایی مردم.

 

[1].  مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، ج 1، ص 126 و 399؛ سبحانى، جعفر، الألهيات، ج 1، ص 34، مركز جهانى علوم اسلامى؛ طباطبايى، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئاليسم، پاورقى شهيد مطهرى، ج 3، ص 106.

[2] . حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج‏24، ص: 337، چاپ اول، قم، 1409 ق.

[3] . همان.

[4] . كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) ، ج‏6، ص: 503، چاپ چهارم، تهران، 1407 ق.

بهترین زمان برای دعا کردن و شرایط استجابت دعا

دعا یکی از بهترین راه های ارتباط با خدا و برترین عبادت‌ ها در دین اسلام است. خداوند در قرآن درباره دعا کردن می فرماید بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، برای مورد اجابت قرار گرفتن دعاها شرایطی لازم است که یکی از آنها توجه به وقت دعاست. ائمه و معصومین در احادیثی به بهترین زمان دعا برای اجابت شدن اشاره نموده اند که در ادامه این بخش از نمناک این احادیث را آورده ایم.

دعا كردن

امام جعفر صادق (علیه‌السلام) می فرمایند:

عَلَیکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی اَدْبَارِ الصَّلَوَاتِ فَإِنَّهُ مُستجابٌ.

بر شما باد بعد از هر نماز دعا کنید. دعا بعد از نمازها مستجاب است. (خصال، ج ٢، ص ٨٥)

بهترین وقت دعا

پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

الدُّعاءُ بَینَ الاَذانِ وَ الاِقامةِ لایردُّ.

دعا بین اذان و اقامه رد نمی‌شود. (آن را غنیمت بشمارید). (مواعظ‌ عددیه، ص ٤)

امام صادق (ع) فرمودند:

یستجاب الدعاء فی اربعه مواطن، فی الوتر و بعد الفجر و بعد الظهر و بعد المغرب؛

دعا در چهار وقت به اجابت می‌رسد:آخر شب قبل از اذان صبح، بعد از اذان صبح، بعد از نماز ظهر و بعد از مغرب. (کلینی، کافی، ج2، ص477.)

حضرت صادق علیه السّلام فرمود:

من تقدم فی الدعاء استجیب له اذا نزل به البلاء و قالت الملائکه صوت معروف ولم یحجب عن السماء و من لم یتقدم فی الدعاء لم یستجب له اذا نزل به البلاء و قالت الملائکه ان ذالصوت لا تعرفُه؛

کسی‌ که قبل از بلا دعا کند هنگام بلا دعایش مستجاب می‌شود و ملائکه گویند صدای این شخص آشناست و دعا به آسمان می‌رود و کسی‌که قبل از بلا دعا نکند هنگام نزول بلا، دعایش مستجاب نمی‌شود و ملائکه گویند صدای این شخص را نمی‌شناسیم. (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج2، ص472)

اصول دعا

امام جعفرصادق علیه السلام می فرمایند:

اِنّ اللهَ تبارکَ وَ تعالی فَرَضَ الصَلوةَ فی اَفضَلِ السّاعاتِ فَعَلَیکُم بِالدُّعاءِ فی أَدبارِ الصَّلوةِ.

خدای تبارک و تعالی نماز را در افضل اوقات شبانه‌روز قرار داده شما (غنیمت بدارید و) خود را ملزم کنید که بعد از هر نماز دعا نمائید. (وسائل، ج ٤، ص ١١٤٨)

امام صادق (ع) فرمود:

سه وقت است که در آن، حجاب و مانعی از جانب خداوند برای استجابت دعا نیست:دعا بعد از نماز واجب، هنگام فرود آمدن باران، ظاهر شدن نشانه‏ ای از نشانه‏ های قدرت پروردگار در زمین که بر خلاف طبیعت و عادت باشد. (شیخ طوسی، الأمالی، ص 280)

شرایط استجابت دعا

نحوه دعا کردن طبق سخن امام صادق (ع)

امام صادق (ع) در مورد نحوه دعا کردن می فرمایند:

مَن کانَت لَهُ الی اللهِ عزَّوَجلَّ حاجةٌ فَلیبدأْ بِالصَّلوةِ عَلی محمدٍ وَ آلهِ ثُمَّ یسأَلُ حاجَتَهُ ثُمَّ یختِمْ بِالصَّلوةِ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ علیهم‌السلام.

هر کس به سوی خدای متعال حاجتی دارد در آغاز بر محمد و آل محمد علیهم‌السلام صلوات بفرستد بعد حاجت خود را بخواهد و با یک صلوات دیگر آن را ختم نماید (تا باعث اجابت گردد). (وسائل، ج ٤، ص ١١٣٧)

امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

مَن دَعا وَ لَم یذکُرِ النَّبی(ص) رَفرَفَ الدُّعاءُ عَلی رَأسِهِ فَاِذا ذَکَرالنّبی(ص) رُفعَ الدُّعاءُ.

کسی که دعا کند ولی نام پیغمبر اکرم(ص) را نبرد، دعا بالای سر او (همچون پرنده) بال می‌زند، همین که نام حضرت را بُرد دعا بالا می‌رود. (اصول کافی، ج ٤، ص ٢٤٨)

سه شنبه, 27 ارديبهشت 1401 15:39

وسوسه های شیطان و دامنه اختیارات او

شیطان از جنس جن و همانند انسان، موجودى مختار است. بر این اساس قرآن هدف از آفرینش او و انسان را، رسیدن به کمال از راه معرفت و عبادت دانسته است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛[1] و جن و انس را نيافريدم جز براى آن كه مرا بپرستند» بنابراین خداوند شیطان را براى وسوسه گرى و گمراهى نیافریده بود، بلکه انتخاب این مسیر براساس سوء اختیار خودش بوده است. 

به همین خاطر می توانیم بگوییم، خداوند شیطان را، وسوسه گر و اغواگر نیافریده است، به این دلیل که سال ها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود؛ ولی بعد بنای طغیان و سرکشی را براساس اختیار خودش انتخاب کرد، پس او در آغاز خلقتش، پاک آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بود.

انتخاب شیطان
شیطان با سوء اختیار خود و با قیاس باطل از فرمان خدا براى سجده بر آدم، سرپیچى کرد. قرآن نیز داستان را این چنین نقل می کند: «قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛[2] پاسخ داد که من از او بهترم، که مرا از آتش و او را از خاک آفریده‌ای.»

با اختیار مسیر شرّ، این موجود که مقام آسمانی پیدا کرده بود، به ورطه سقوط سرازیر شد و از درگاه قدس الهى و مقام همراهى با فرشتگان، به پایین رانده شد.

با تأملی در این گفت و شنود قرآنی، روشن می‌شود که شیطان موجودی مختار بوده و به سبب اختیار خودش در گمراهی افتاده است؛ یعنی این سوء اختیار اوست، که موجب شقاوت می شود و خداوند استعداد، قدرت سعادت و شقاوت را به ایشان داده است، از این‌رو همان طور که می تواند با اختیار مسیر عبادت را انتخاب کند و به مقام فرشتگان برسد، همچنین می تواند مسیر شقاوت را انتخاب کرده و از درگاه الهی بیرون رانده شود.

علت پاداش شیطان
خداوند عادل است و ذره اى ظلم روا نمى دارد و اجر عمل هر کس را زیادتر از استحقاقش مى دهد. ابلیس نافرمانى کرد و روشن شد که چنین موجودى، نمى تواند در بهشت بماند.

از سوى دیگر او مقدار زیادى عبادت کرده بود و خداوند به مقتضاى عدلش، پاداشی برای او داد، این پاداش دنیوى و عادلانه، به خواسته خود شیطان و در راستاى بهره گیرى او در رسیدن به هدفش؛ یعنی اغوای انسان، بود که در روایات نیز به آن اشاره شده است.[3]

محدوده قدرت شیطان
با بررسی آیات قرآن، محدوده قدرت شیطان بر ما روشن می شود و می فهمیم، تا چه اندازه او قدرت بر اغوا و فریب انسان را دارد.
1. شیطان تنها قدرت فریب کسانى را که با اختیار خود ولایت او را بپذیرند، دارد:
«کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلى عَذابِ السَّعِیر؛[4] بر آن شیطان چنین فرض و لازم شده که هر کس او را دوست و پیشوای خود سازد وی او را گمراه کند و به عذاب سوزان دوزخش رهبر شود.»

علاوه بر این مطالب خداوند نیز در آیات متعدد این سخن را تأیید کرده و بندگان خاص خود را از شمول وسوسه هاى شیطانى به دور دانسته است؛ یعنی شیطان قدرت فریب همه بندگان الهی را ندارد: «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ؛[5] قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می کنند»؛ زیرا این بندگان با اختیار خود، مسیر الهى را انتخاب کرده و با اتکا به وعده هاى الهى، خود را از وسوسه ها و فریب ها و وعده هاى شیطانى به دور نگه داشته اند.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه به علی ابن نعمان می فرماید: «ابلیس فقط بر شیعیان تسلّط ندارد، علی بن نعمان می گوید: عرض کردم چگونه چنین چیزی ممکن است و حال آن که افراد گناه کاری در میان شیعیان هستند؟ حضرت فرمود: آیه به این معنا که فکر می‌کنی نیست، بلکه به این معناست که تو (ابلیس) نمی‌توانی کفر را در نظر آنان خوب جلوه دهی و ایمان را در نظرشان منفور سازی.»[6]
حتی خود شیطان نیز اعتراف می کند، بر بندگان مخلص خداوند، هیچ تسلطى ندارد: «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛[7] مگر آن بندگان پاک تو را.»

2. شیطان هیچ گونه تسلّط تکوینى بر انسان ندارد؛ زیرا موجودى هم عرض و چه بسا فروتر از انسان است، خداوند نیز به او قدرت تسلط تکوینى نداده است. بر این اساس انسان همواره بر فطرت الهی و اختیارخلق شده است و شیطان فقط قدرت وسوسه دارد، یعنی انتخاب گر نهایی خود انسان است.[8]

در نتیجه خداوند شیطان را مختار آفرید و او ابتدا مسیر هدایت را انتخاب کرد، سپس مسیر ضلالت را برای خود برگزید و به خاطر عبادتی که کرده بود خداوند درخواست او را اجابت نمود و به صورت محدود، قدرت وسوسه انسان را در اختیارش قرار داد.

پی نوشت
[1] سوره ذاریات، آیه 56.
[2] سوره اعراف، آیه 12.
[3] المیزان، ج 8، ص61.
[4] سوره حج، آیه 3.
[5] سوره حجر، آیه 42.
[6] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۷، ص۵۰۶.
[7] سوره ص، آیه 83.
[8] تحليل انتقادی شبهه ظالمانه بودن خلقت شيطان، ص15.

یکی از ده‌ها وجهه‌هایی که می‌تواند نوید پیشرفت یک کشور را مخابره می‌کند، تصویر پره‌های عظیم بر فراز ستون‌های بلند سفیدرنگ است که در پهنه یک دشت از باد وزیده شده زمینه تامین انرژی برق را فراهم می‌آورد.

نیروگاه‌های بادی به عنوان مشخص‌کننده سطح پیشرفت یک کشور، زمانی‌ علاوه بر فضای روانی به طور موثر نمایان پیشرفت یک کشور است که ساخت آن نیز در کشور دنبال شود. در همین راستا شرایط برای آغاز بومی‌سازی تجهیزات توربین‌های بادی از ابتدای دهه 90 آغاز شده است.

در همین راستا یکی از شرکت‌های داخلی‌ (مپنا) که تکنولوژی ساخت توربین‌‌های بادی را در کشور را منحصرا در اختیار دارد، به عنوان‌ پیشران حوزه انرژی کشور در قالب ماموریت به 3 شرکت زیرمجموعه خود فرآیند ساخت توربین بادی را آغاز کرد و امروز به تولید توربین‌های بادی 2.5 مگاواتی ‌رسیده است.

این توربین‌ها با ارتفاع 85 متری توان فعالیت در بادهایی با حداقل سرعت نامی 11.5 متر بر ثانیه تا 25 متر بر ثانیه را دارا هستند. لازم به تاکید است که ساخت توربین‌های 4 و 4.5 مگاواتی نیز در گام بعدی داخل برنامه قرار گرفته و در آینده نزدیک به جمع واحدهای نیروگاهی کشور می‌پیوندد.

فرآیند ساخت نیروگاه‌های بادی در کشور تنها به مرحله ساخت توربین در مقیاس صنعتی خلاصه نشده و با راه‌اندازی خط تولید انبوه هم اکنون فرآیند ساخت مزارع نیروگاه بادی در کشور بر اساس توربین‌های بومی‌سازی شده در دستور کار قرار گرفته است.

در همین راستا به استناد آخرین اطلاعات موجود از پروژه‌های نیروگاه بادی کشور در قالب برنامه 10 هزار مگاواتی انرژی تجدیدپذیر وزارت نیرو  هم اکنون در قالب ساخت 3 نیروگاه بادی واقع در منطقه «میل نادر» استان سیستان و بلوچستان، «خواف» استان خراسان رضوی و منطقه «درح» واقع در خراسان جنوبی پیگیری می‌شود. همچنین اخیر یک نیروگاه 2.5 مگاواتی بادی نیز در منطقه خواف به بهره‌برداری رسیده و در حال تولید برق است.

*نیروگاه بادی میل نادر به پیشرفت 68 درصدی رسید

بر اساس آخرین اطلاعات مستند از وزارت نیرو، نیروگاه بادی میل‌نادر به ظرفیت 50 مگاوات به عنوان یکی از بزرگترین‌ نیروگاه‌های تجدیدپذیر در کشور واقع در شمال غرب شهر زابل پیشرفت فیزیکی 68 درصد را تجربه می‌کند.

بر مبنای این اطلاعات، همه پی‌سازی توربین‌های در نظر گرفته شده در منطق میل نادر به سرانجام رسیده است، همچنین نصب 11 توربین بادی به طور کامل به سرانجام رسیده و تجهیزات اصلی واحد 12 نیروگاه میل‌نادر نیز به منطقه ارسال شده است.

بر اساس برنامه وزارت نیرو به منظور ارتقای 60 درصدی ظرفیت تجدیدپذیر کشور تا پیش از اوج بار سال 1401، این پروژه قرار است، در تیرماه سال جاری به اتمام برسد.

*آخرین وضعیت نیروگاه بادی درح

یکی دیگر پروژه‌های بادی در دست بهره‌برداری کشور نیروگاه بادی درح با ظرفیت 50 مگاوات است، این پروژه در استان خراسان جنوبی و شهر بیرجند واقع شده و فرآیند ساخت آن در اردیبهشت ماه سال 1399 آغاز شده است.

در همین راستا بر اساس آخرین پیشرفت فیزیکی ثبت شده، 43.5 درصد از فرآیند ساخت پروژه مذکور شامل تکمیل پی‌سازی 4 واحد و همچنین ارسال تجهیزات 2 واحد به کارگاه به اتمام رسیده است.

بر اساس برنامه وزارت نیرو برای تامین اوج بار سال 1401، قرار است 4 واحد نیروگاه بادی درح به ظرفیت 10 مگاوات در خردادماه سال 1401 برای تولید برق به مدار بیاید.

 

*جزئیات دقیق از پروژه نیروگاه بادی خواف

آخرین نیروگاه بادی در دست احداث کشور، نیروگاه بادی 50 مگاواتی خواف است، این نیروگاه که فرآیند ساخت آن از مهر ماه سال 1400 آغاز شده است، در شهرستان خواف استان خراسان رضوی واقع شده است.

بر اساس آخرین گزارش‌ها تا تاریخ 8 اردیبهشت ماه سال 1401، کلیه تجهیزات 2 واحد در کارگاه بوده و حمل بخشی از تجهیزات اصلی 2 واحد دیگر نیز انجام شده است. همچنین عملیات عملیات ساختمانی 4 واحد نیز به اتمام رسیده و نصب تجهیزات واحد 1 هم تمام شده است. با توجه به اقدامات انجام شده پیشرفت این پروژه معادل 57 درصد اندازه‌گیری شده است.

لازم به تاکید است، بر اساس برنامه وزارت نیرو، 10 مگاوات از این واحد نیروگاهی در تیر ماه سال 1401 به مدار آمده و صنعت برق را به منظور تامین پایدار انرژی در تابستان سال جاری یاری می‌دهد.
 

*بهره‌برداری از 72.5 مگاوات نیروگاه بادی در دولت سیزدهم

با توجه به جزئیات ارائه شده ساخت 70 مگاوات نیروگاه بادی در کشور تا پیش از رسیدن به اوج بار سال 1401 در کنار نیروگاه 2.5 مگاواتی افتتاح شده واقع در منطقه خواف زمینه بهره‌برداری از 72.5 مگاوات نیروگاه بادی تولید داخل را در کشور مهیا می‌کند.

بر این اساس با وجود بومی بودن این فناوری در کشور و همچنین وجود ظرفیت بی‌نظیر ساختگاه این نیروگاه‌ها در کشور به خصوص در کریدور بادی شرق واقع در مرز ایران و افغانستان توجه به این نوع از انرژی تجدیدپذیر توانایی برداشت بار بزرگی از تامین برق پایدار را داشته و با توجه به رویکرد دولت سیزدهم، شکوفایی در این حوزه بسیار در دسترس قرار گرفته است.

 

تاج الدین یوسف محقق و استاد دانشگاه نیجریه ای با بیان اینکه وحدت و اتحاد اسلامی یکی از اصلی ترین موضوعاتی است که آموزه های دینی و در راس آن، قرآن کریم به آن پرداخته است، افزود: در کنار اتحاد، تفرقه و اختلاف مانعی در مسیر رسیدن انسان ها به کمال است. ملت های مسلمان تنها هنگامی به سمت و سوی کمال گام بر می دارند که موانع وحدت از مسیر آن ها برداشته شود.  بدون تردید در این رابطه کتاب الهی یعنی قرآن کریم بهترین و کامل ترین منبع برای دستیابی به یک جامعه الهی است.

وی در ادامه افزود: توسل مسلمانان به آموزه های الهی، توجه به نقاط مشترک، رجوع به سنت پیامبر و اهل بیت، حفظ حقوق یکدیگر و اصلاح روابط میان یکدیگر از مهم ترین محورهایی است که زمینه را برای ایجاد وحدت فراهم می کند. این در حالی است که جامعه اسلامی هنگامی با سرعت مناسب به سوی کمال حرکت خواهد کرد که موانع اتحاد و همگرایی از میان برداشته شود.

او  با بیان این که مسلمانان باید با گام گذاشتن در محيط علمی و اندیشه ای، توانايي تحمل نظر مخالف و سعه صدر را به دست آورند، اظهار داشت: از این رو اصلی ترین ابزار احتمالى برای عدم ایجاد تفرقه و تعصب، ادب است و بهترين روش عمل به آموزه هاى قرآن كريم، سيره پيامبر اسلام(ص) و علماى بزرگ اسلام است. در اين زمينه آثار بسیاری به رشته تحرير درآمده است. قرآن كريم در آيات بسياري، مسلمانان را از تعصب برحذر مي دارد و مسلمانان را بــه حق طلبی و رعايت ادب دعوت می کند.

تاج الدین یوسف تصریح کرد: منظور از اجتناب از وحدت یکی شدن عقاید متضاد نیست و همچنین میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی نیست بلکه میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و کلامی که هر فرقه ای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت، میدان علمی و بحث فقهی است.

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اذعان کرد: سران این اتحادیه نمی‌توانند بر سر تحریم نفت روسیه به توافق برسند.

«جوزپ بورل»مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری پس از نشست وزرای اتحادیه اروپا در بروکسل اظهار داشت که امکان دستیابی به توافق بر سر ششمین بسته تحریمی علیه روسیه وجود ندارد و ما در مورد تحریم نفت روسیه اتفاق آرا نداریم. بورل اذعان کرد که سران این اتحادیه نمی‌توانند بر سر تحریم نفت روسیه به توافق برسند.

وزرای خارجه ۲۷ کشور اروپایی روز دوشنبه درباره بسته ششم تحریم‌ها علیه روسیه شامل قطع واردات نفت از این کشور بحث کردند اما با توجه به مخالفت مجارستان که ۶۵ درصد از نفت خود را از روسیه تامین‌ می‌کند، به اجماع نرسیدند. اتحادیه اروپا برای تصویب این تحریم‌ها به رای مثبت تمامی ۲۷ کشور این اتحادیه نیاز دارد.

کمیسیون اروپا پیشنهاد کرده که واردات نفت ظرف شش ماه و واردات فرآورده های نفتی از روسیه تا پایان سال جاری میلادی متوقف شود و «سبربانک» به عنوان بزرگترین بانک روسیه از سامانه سوئیفت حذف شود. با این حال مجارستان مخالف جدی این تحریم ها است.

بورل با اشاره به موضع بوداپست تصریح نمود که گفت وگوهای امروز برخی از مشکلاتی که مجارستان با آن مواجه است را روشن کرده است.

«پتر سییارتو» وزیر امور خارجه مجارستان چهارشنبه گذشته گفته بود که این کشور تنها در صورتی به تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه نفت روسیه رای خواهد داد که این اتحادیه راه حلی برای مشکلاتی که این اقدام ایجاد می‌کند، ارائه دهد.

وی تاکید کرد که دولتش اجازه افزایش شدید قیمت نفت را نمی‌دهد و جایگزینی نفت روسیه بدون حمایت مالی اتحادیه اروپا میسر نیست.

در واقع مجارستان که شرکای نزدیک روسیه در اتحادیه اروپا محسوب می شود ، برای کاهش هزینه‌های تحریم نفت خام روسیه درخواست صدها میلیون یورو از این اتحادیه کرده است. 

«گابرلیوس لاندسبرگیس Gabrielius Landsbergis» وزیر خارجه لیتوانی با اشاره به موضع مجارستان گفت: «متاسفانه کل اتحادیه اروپا توسط یک کشور گروگان گرفته شده است که نمی‌تواند به ما در یافتن اجماع کمک کند. باید بپذیریم که یک عضو، تمامی این اتحادیه را پاگیر خود کرده است.

بدین ترتیب آشکار شده که درباره تحریم نفتی روسیه و پیامدهای آن توافق نظری بین کشورهای اتحادیه اروپا وجود ندارد.

در واقع برای آن دسته ازاین کشورها که به نفت روسیه وابسته هستند کنار گذاشتن آن و رفتن به دنبال منابع جایگزین نفتی کار آسانی نخواهد بود و به ویژه در کوتاه مدت و حتی درمیان مدت خسارات زیادی را متوجه اقتصاد آنها خواهد کرد.

موضع گیری وزیر خارجه مجارستان و پیش از این«ریچارد سولیک Richard Sulik» وزیر اقتصاد اسلواکی و تصریح به اینکه تحریم نفتی روسیه موجب ویران شدن اقتصاد اروپا خواهد شد اشاره به همین امر دارد.

بدین ترتیب اکنون اروپا برسر دو راهی انتخاب منافع اقتصادی خود و تداوم واردات نفت و گاز از روسیه در راستای رونق و رشد اقتصادی و جلوگیری از وارد آمدن خسارات و زیان های شدید به این کشورها و یا همراهی با آمریکا در راستای اهداف ژئوپولیتیکی کلان غرب یعنی مقابله با قدرتهای بین المللی خواهان تغییر نظم کنونی به ویژه روسیه و در وهله بعدی چین قرار گرفته است.

 «کریستین لیندنرChristian Lindner» وزیر دارایی آلمان، می گوید: جنگ بین اوکراین و روسیه، نظم نوین جهانی را بدنبال خواهد داشت.این امر دیدگاه غالب در بین کشورهای اروپایی را به خوبی نشان می دهد .

اتحادیه اروپا اکنون در جبهه حمایت از اوکراین قرار گرفته و به صف تحریم کنندگان روسیه پیوسته و در عمل گزینه دوم را انتخاب کرده است.

با این حال مخالفت کشورهایی مانند مجارستان با تصمیمات اتحادیه اروپا در زمینه تحریم نفتی روسیه نشان می دهد که در داخل این اتحادیه اجماع نظری در این زمینه وجود نداشته و برخی از کشورهای اروپایی حاضر به قربانی کردن منافع ملی خود در راستای منافع واهداف کلان آمریکا نیستند.ضمن اینکه از دیدگاه این کشورها تشدید تنش ها با روسیه در ابعاد اقتصادی ، انرژی و امنیتی و نظامی را امری مخاطره آمیز برای امنیت اروپا تلقی می کنند.

نویسنده: سيدرضا مير طاهر

شنبه, 24 ارديبهشت 1401 16:02

افزایش کلسترول با مصرف قهوه

به نقل از هلث دی نیوز، محققان دریافتند که در بین بیش از ۲۱ هزار بزرگسال نروژی، افرادی که چندین فنجان قهوه در روز می‌نوشند، به طور کلی کلسترول کمی بالاتر از افراد دیگر که قهوه نمی‌نوشیدند، داشتند.

افرادی که قهوه با کمترین میزان فیلتر را می‌نوشیدند، مثلاً با فرنچ پرس، بیشترین تاثیر کلسترول را نشان دادند. به‌طور میانگین، کسانی که شش فنجان یا بیشتر در روز قهوه می‌نوشیدند، سطح کلسترول کلشان در مقابل افرادی که قهوه نمی‌نوشیدند ۸ تا ۱۲ عدد بیشتر بود.

دکتر «ماخا لیزا لوکن»، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه نروژ، گفت: این یافته‌ها مطابق با مطالعات گذشته است که نشان می‌دهد قهوه بدون فیلتر ممکن است تاثیر خاصی بر سطح کلسترول داشته باشد.

روش‌های دم کردن مهم است، زیرا قهوه حاوی روغن‌های طبیعی است که می‌تواند کلسترول خون را افزایش دهد. مدت‌ها است که محققان می‌دانند قهوه‌های فیلتر نشده، با قرار دادن تفاله‌ها در معرض آب داغ برای مدت طولانی، حاوی مقدار بیشتری از این روغن‌ها هستند.

فردا یکشنبه مصادف با (15 می) سالروز روز نکبت ملت فلسطین است.

روزی که حاصل آن آواره شدن 950 هزار فلسطینی از اصل یک میلیون و 400 هزار فلسطینی بود که در 1300 شهر و روستا زندگی می‌کردند.

فعالیت‌های روز نکبت امسال با شعار «74 سال ظلم و معیارهای دوگانه کافیست» انجام می‌شود. شعاری که از ظلم دوجانبه رژیم اشغالگر و جنایات آن از سویی و ناتوانی جامعه بین‌الملل از اتخاذ تصمیمی در این باره از سوی دیگر سخن می‌گوید.

این برنامه‌ها براساس اعلام «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین عبارتند از برافراشتن پرچم فلسطین بر فراز موسسات دولتی، مدنی، امنیتی و  همه اماکن عمومی در فلسطین در روز یکشنبه و جمعی از برنامه‌های مردمی و هنری.

راهپیمایی بازگشت نیز فردا یکشنبه در رام الله برگزار شده و راس ساعت  12:20 شرکت کنندگان در این راهپیمایی با اشاره به گذشت 74 سال از روز نکبت، 74 ثانیه سکوت می‌کنند.

به صدا در آمدن زنگ‌ها و پخش تکبیر از مساجد، رادیو و تلویزیون، به صدا در آمدن زنگ کلیساها، برگزاری مراسم در نوار غزه، برپایی نمایشگاه عکس با مشارکت 120 نقاش فلسطینی برای ترسیم تصویر روز بازگشت و برگزاری دیگر برنامه‌ها در اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان، کرانه باختری، قدس و نوار غزه و تجمع‌هایی از سوی پناهندگان فلسطینی در دیگر کشورها و با هماهنگی سفارت فلسطین از دیگر برنامه هایی است که به منظور بزرگداشت روز نکبت برگزار می‌شود.
 
براساس گزارش مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، گروه‌های صهیونیستی در دوره نکبت، کنترل 774 شهر و روستای فلسطینی را به دست گرفته و 531 شهر و روستا را به طور کامل تخریب کردند و همه نمادهای تاریخی و تمدنی آن را از بین بردند.

همچنین سال نکبت شاهد وقوع 70 جنایت از سوی جریان‌های صهیونیست بود که در حمایت انگلستان قرار داشتند. مانند کشتار دیریاسین و الطنطورة و بیش از15 هزار شهید و درگیری‌های متعدد میان گروه‌های مقاومت فلسطین و ارتش‌های عربی از سویی و رژیم اشغالگر اسرائیل از سوی دیگر.

531 شهرک و روستا تخریب و به جای آن شهرک‌های صهیونیست‌نشین احداث شد. همانگونه که شهرهای بزرگ اشغال شده و در برخی از آنها درگیری‌های شدید به وجود آمد و هدف بمباران رژیم صهیونیستی قرار گرفت که در نتیجه آن بخش زیادی از این شهرها تخریب شد اما به شهرهایی مختص به اسرائیلی‌ها تبدیل نگردید.

براساس اسناد آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی (اونروا) تعداد اردوگاه‌های فلسطینی رسمی وابسته به این آژانس به 58 اردوگاه می‌رسد که 10 اردوگاه در اردن، 9 اردوگاه در سوریه، 12  اردوگاه در لبنان، 19 اردوگاه در کرانه باختری، و 8 اردوگاه در نوار غزه قرار دارد.

رژیم صهیونیستی  74 سال پیش در چنین روزی تاسیس خود را اعلام کرد و 78 درصد از کل مساحت فلسطین (27000 کیلومتر مربع) را با کمک استعمار انگلیسی و براساس توافقنامه بالفور در سال 1917 که مهاجرت یهودیان به فلسطین را تسهیل کرد، مورد اشغال قرار داد.

سپس نکسة از راه رسید و توسعه شهرک‌سازی‌هاو مهاجرت‌ها را به همراه داشت تا چایی که 85 درصد از مساحت فلسطین مورد اشغال قرار گرفت.

براساس گزارش مرکز سرشماری، تعداد فلسطینیان در سال 2019 بیش از 13 میلیون نفر بوده است که 5 میلیون نفر آنها در کرانه باختری و نوار غزه زندگی می‌کنند. یک میلیون و 597 هزار فلسطینی در اراضی اشغالی 1948، 6 میلیون نفر در کشورهای عربی و 727 در دیگر کشورها زندگی می‌کنند. 

شنبه, 24 ارديبهشت 1401 15:51

بیانات در دیدار معلمان

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش‌ آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، معلّمین کشور و مفتخرین به هدایت نسلهای آینده که هر چه در منقبت معلّمین بگوییم، زیاد نیست. ان‌شاءالله که خداوند به همه‌ی ماها ــ هم شما، هم ما ــ توفیق بدهد تا بتوانیم آن کاری که خدای متعال را از شما و ما راضی میکند انجام بدهیم.

از آقای وزیر محترم تشکّر میکنم؛ در صحبتهای ایشان نکات خوبی بود که ذکر کردند؛ تصمیم‌هایی که گرفتند و سندهایی که تنظیم شده؛ منتها یک نکته را من به ایشان و همه‌ی مجموعه‌ی ستادی‌تان عرض بکنم: ما از لحاظ تصمیم خوب و قانون خوب و سند خوب هیچ کمبودی نداریم؛ هر چه دلتان بخواهد ما در کشور تصمیمهای خوب و سندهای خوب و مانند اینها داریم. آنچه مهم است، این است که به این تصمیمها عمل بشود؛ این را دنبال کنید. ایجاد قرارگاه، کار آسانی است؛ چه قرارگاه‌های نظامی، چه قرارگاه‌های بقیّه‌ی موضوعات، [اعمّ از] اقتصادی، فرهنگی و غیره؛ لکن ادامه‌ی کار این قرارگاه‌ها و خروجی این قرارگاه‌ها خیلی مهم است. بروید دنبال عمل جدّی و مجاهدانه تا ان‌شاءالله آن کاری که شما میخواهید، آن چیزی را که میخواهید ــ که میبینم توجّه دارید به نکات مهمّ آموزش و پرورش ــ  عمل بشود، و دنبال کنید تا ان‌شاءالله عمل بشود.

خب، هدف و غرض از این دیدار سالانه‌ی ما با معلّمین عزیز ــ که این یکی دو سال گذشته به خاطر بیماری همه‌گیر [کرونا] اختلالاتی داشت و امسال بحمدالله این توفیق را پیدا کردیم که شما را از روبه‌رو مشاهده کنیم ــ این است که نقش معلّمان در فرهنگ عمومی کشور برجسته بشود؛ هدفمان این است. ما میخواهیم معلّم شناخته بشود، ارزش معلّمی در افکار عمومی مردم یک ارزش تثبیتشده و ماندگاری باشد که الان این‌ جور نیست. باید جوری [رفتار] کنیم که خود معلّم به معلّمی خودش افتخار کند، خانواده‌ی او به معلّمی او افتخار کنند و جامعه به او به چشم یک موجود مفتخر نگاه کند؛ ما باید به اینجا برسیم. یک مقداری گفتن لازم دارد، یک مقداری عمل کردن لازم دارد؛ حالا گفتنی‌هایش را ما یک مختصری امروز عرض میکنیم.

کلمه‌ی معلّم دو کاربرد دارد، نه یک کاربرد: کاربرد اوّل این است که معلّم را به معنای آموزنده، آموزشگر، تعلیمدهنده در نظر بگیریم؛ خب این ارزش بسیار بزرگی است، ارزش والایی است. خدای متعال جزو معلّمین است: وَاتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛(۲) عَلَّمَ الاِنسانَ ما لَم یَعلَم؛(۳)اینها را خدا به خودش نسبت میدهد؛ این خیلی ارزش والایی است. یا در مورد پیغمبران، یا پیغمبر اکرم مثلاً [میفرماید]: وَیُعَلِّمُکُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۴) معلّم به این معنا؛ یا همه‌ی حکما و علما و فقها و دانشمندان بزرگ و شخصیّت‌های برجسته و همین شهید مطهّری عزیز و مانند اینها به این معنا معلّمند و این ارزش بسیار بزرگی است؛ یعنی کسی که چیزی را به مخاطبی تعلیم میدهد. این یک کاربرد.

یک کاربرد دیگر از معلّم یعنی معلّم آموزش و پرورش که این یک کاربرد دیگری است. ما الان روی این کاربرد دوّمی داریم بحث میکنیم؛ بحث سر مطلقِ معلّمین نیست؛ بحث سر این معلّم بالخصوص است. بار ارزشی این کاربرد دوّم، دو برابرِ بار ارزشی آن کاربرد اوّل است؛ چرا؟ برای خاطر مخاطب این تعلیم؛ مخاطب این تعلیم یک مجموعه‌ای از انسانهایی هستند که احتمال تأثیرگذاری این تعلیم بر روی آنها بمراتب بیشتر است از تأثیرگذاری بر روی همه‌ی قشرهای دیگر؛ اهمّیّت کار معلّم این است؛ یعنی معلّم آموزش و پرورش، آن ارزش کاربرد اوّل را دارد، به اضافه‌ی اینکه کار او در صحنه‌ای است، در عرصه‌ای است که هیچ جایگزینی ندارد؛ هیچ جایگزینی ندارد.

مخاطبین شما در بهترین سنّ تأثیرپذیری و تربیت‌پذیری هستند؛ مخاطبین شما کسانی هستند که آنچه را شما یادشان میدهید تا آخر عمر فراموش نمیکنند؛ این خیلی مهم است. ما مرتّباً معلومات یاد میگیریم، به حسب اختلاف سن و اختلاف حافظه‌ی افراد، از این طرف یاد میگیریم، از آن طرف فراموش میکنیم، امّا آنچه را در کودکی یاد گرفته‌ایم، فراموش نمیکنیم؛ معمولاً تا آخر عمر فراموش نمیکنیم. مَثَل معروف عربی است که «اَلعِلمِ فِی الصِّغَر کَالنَّقشِ فِی الحَجَر» یا «کَالنَّقرِ فِی الحَجَر»؛(۵) مثل این است که شما روی سنگ یک چیزی را نقش کنید و نقر کنید، یعنی آنجا بشکافید روی سنگ را و به‌اصطلاح کار کنید روی سنگ و بنویسید؛ این محو‌شدنی نیست و همیشه هست؛ مخاطب شما این [جور] است.

خب ما مکرّراً صحبت «تمدّن نوین اسلامی» را کرده‌ایم،(۶) یا این ‌جوری تعبیر کنیم «تمدّن شکوفایی اسلامی»؛ تمدّن اسلامی‌ای که استعدادهایش متناسب با زمان شکوفا بشود و خودش را نشان بدهد؛ مکرّر این را گفته‌ایم. زیرساخت اصلی هر تمدّنی، منابع انسانی است دیگر؛ یعنی آن که میتواند یک تمدّن را محتمل کند و ممکن کند و تحقّق ببخشد، عبارت است از نیروی انسانی؛ این نیروی انسانی در کشور ما چه کسانی هستند؟ چه کسی میتواند در آینده یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد؟ یک نسلی که با یک امتیازاتی همراه باشد؛ این نسل را شما میخواهید امروز بسازید. نسلی که خودساخته‌ است، دارای هویّت است؛ هویّت ایرانی ـ اسلامی محکم و عمیقی دارد، دلباخته و فریفته‌ی این و آن و بازمانده‌های تمدّن منسوخ‌شده‌ی شرق و غرب نیست؛ نسلی است دانا، دانشمند، کارآمد، ماهر، آشنا با سبک زندگی اسلامی و سنّت‌های ایرانی؛ یک چنین نسلی لازم است تا بتواند آن تمدّن را بسازد. ما از اوّل انقلاب در صدد بودیم این نسل به وجود بیاید؛ البتّه نمیشود گفت بکلّی ناموفّق هم بودیم؛ نه، الحمدلله موفّقیّتهایی هم داشته‌ایم؛ در عرصه‌های مختلف، عناصر تربیتشده‌ی این‌ جوری به برکت همین معلّمین تحقّق پیدا کردند، بُروز پیدا کردند، خودشان را نشان دادند؛ در بخشهای مختلف ــ دیگر خودتان حالا میدانید ــ در اقتصاد، در مسائل  نظامی، در سیاست، در غیره؛ امّا این کافی نیست. اگر بخواهیم آن تمدّن با آن فراگیری به وجود بیاید، ما بایستی این نسل را توسعه بدهیم، این تربیت گسترش پیدا بکند، فراگیر بشود. پس بنابراین اگر بخواهیم این کار را بکنیم، برای جمهوری اسلامی هیچ فرصتی بالاتر و بهتر از این دوازده سال نیست. این دوازده سال بزرگ‌ترین فرصت است برای جمهوری اسلامی که بتواند ارزشها را، آرمانهای انقلاب را بدرستی به این نسل منتقل کند و هویّت اسلامی و ایرانی را در او نهادینه کند؛ این دوازده سال بهترین فرصت است.

خب این رسالت آموزش و پرورش است؛ رسالت معلّمین. می‌بینید این کار خیلی بزرگی است، کار خیلی عظیمی است؛ این فقط یک تعلیم عادّی و معمولی نیست، این یک تعلیم بنیادین است. خوشبختانه زمینه‌ی این کار هم برای آموزش و پرورش مهیّا است؛ یعنی دولت جمهوری اسلامی یک سازمان گسترده‌ی سراسری‌ای دارد به نام وزارت آموزش و پرورش که تا دورترین نقاط کشور و اعماق شهرها و روستاها گسترده است؛ خب این فرصت خیلی مهمّی است. در همه‌ی این سطح وسیع هم گوشهایی و دلهایی آماده‌ی شنیدن هستند، منتظرند شما برایشان [صحبت کنید]. بنده غالباً به بعضی از فضلا و روحانیّونی که مثلاً در بخشهای دانش‌آموزی یا دانشگاهی مشغول کار بودند، تذکّراً این مطلب را میگفتم که «ما همیشه که منبر میرفتیم، منتظر بودیم مثلاً یک چند نفر مستمعی آنجا جمع بشوند تا بتوانیم برایشان حرف بزنیم؛ حالا این خیل جمعیّت دانش‌آموزی پای منبر شما نشسته‌اند»؛ این خطاب نسبت به معلّمین هم صادق است. شما در هفته ساعتهای متمادی گوشها و دلهایی دارید که آنجا نشسته‌اند و منتظرند تا از دهان شما یک حرفی دربیاید و خواسته و ناخواسته در دل آنها بنشیند؛ مهم این است که این حرف شما در دلشان می‌نشیند اگر درست ادا بشود؛ این را باید مغتنم بشماریم؛ این بسیار مطلب مهمّی است، فرصت مهمّی است.

و این تعریف از آموزش و پرورش نشان میدهد که این آموزش و پرورش چه نهاد باعظمتی است. و ایشان درست گفتند که از نگاه به آموزش و پرورش فردای کشور را میشود شناخت؛ بله درست است. [اگر] امروز به آموزش و پرورش نگاه کنیم، میتوانیم از امروزِ آموزش و پرورش فردای کشور را حدس بزنیم و تشخیص بدهیم که چگونه خواهد بود. خب، این حالا تمجید از آموزش و [پرورش]؛ تمجید واقعی، نه تشریفاتی.

لکن مشکلاتی وجود دارد در آموزش و پرورش ما که بنده حالا چند نکته را در این زمینه عرض میکنم. برطرف کردن این مشکلات و رسیدن به وضع مطلوب، هم احتیاج دارد به تدبیر و دانایی، هم همّت و تلاش و مجاهدت، و هم حوصله ورزیدن، صبر کردن، شکیبایی داشتن؛ مدیران خسته نشوند، دستپاچه نشوند، کار را با شکیبایی دنبال کنند.

البتّه ما به ابزارهایی هم احتیاج داریم. برای این کارها اوّلاً متن آموزشی لازم است؛ یعنی به اهمّیّت متن آموزشی توجّه بکنید. با حرف زدن و گفتن و توصیه کردن، مطالب تمام نمیشود. بایستی آموزش و پرورش برای همین مقاصدی که ما عرض کردیم که معلّمین دنبال میکنند، متن آموزشی تهیّه کند؛ هم متن آموزشی، هم کمّیّت معلّم؛ ما از لحاظ کمّیّت معلّمین دچار مشکلیم. آن چیزی که به من گزارش دادند، این است که الان حدود هفتاد هزار معلّم ما در شُرف بازنشستگی‌اند، در حالی که حدود نصف این جمعیّت را میتوانیم جذب کنیم و میخواهیم جذب کنیم؛ [این] مشکل بزرگی است. باید کار کرد روی این قضیّه که حالا من راجع به دانشگاه فرهنگیان یک اشاره‌ای خواهم کرد و عرض خواهم کرد.

کیفیّت معلّم هم مهم است؛ کیفیّت معلّم! هم کیفیّت سواد و درس و علم و امثال اینها؛ این جور نباشد که مثلاً رتبه‌های پایین کنکور بروند سراغ این قضیّه، نه؛ ترتیبی بدهید که رتبه‌های بالای علمی، و بعد، از لحاظ اخلاقی، تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تدیّن، دین‌باوری [وارد آن شوند]؛ اینها کیفیّت‌های لازم در معلّم است، اینها مورد نیاز است. اگر بخواهیم به آن اهداف دست پیدا کنیم، یکی از چیزها مسئله‌ی معلّم است. البتّه برنامه و کارهای فوق برنامه‌ای لازم است، و ای بسا انجام بگیرد. البتّه ما در درون آموزش و پرورش ــ همیشه همین جور بوده ــ قبلاً هم حتّی در دوران پیش از انقلاب معلّمین بسیار خوب و متعهّدی داشتیم؛ همان معلّمینی که آن روز با دانش‌آموزها جوری برخورد کردند که یک حرکت عظیم دانش‌آموزی در مسائل انقلاب به وجود آمد؛ یعنی واقعاً یکی از چیزهایی که در انقلاب چشمگیر بود، حضور طبقه‌ی دانش‌آموز بود که خب کشتارهایی هم داشتند که یکی‌اش سیزدهم [آبان] و آن کشتار نزدیک دانشگاه تهران است؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که معلّمین فعّال بودند. یا در اوّل انقلاب، این معلّمینی که جوانهای دست‌پرورده‌ی آنها جبهه‌ها را پُر کردند و تعداد زیادی شهید شدند، تعداد زیادی از خود معلّمین به شهادت رسیدند. امروز هم همین جور است؛ امروز هم بحمدالله ما معلّم متعهّدِ مؤمنِ دین‌باورِ دلسوزِ علاقه‌مند کم نداریم، هستند؛ البتّه معلّمین جور دیگر هم داریم.

خب، مسائل آموزش و پرورش را خوب است ما تقسیم کنیم؛ بخشی از مسائل مربوط به کلّیّت آموزش و پرورش است، بعضی مربوط به خصوصِ معلّمین است. اینها را نباید مخلوط کرد؛ یعنی باید معلوم باشد نقطه‌نظرها و وجهه‌ی نظرها در هر مسئله‌ای به کجا است و مخاطب و مسئول کیست.

در مورد آموزش و پرورش، یک نکته‌ی کلّی‌ای وجود دارد که بنده روی آن تأکید میکنم، در صحبتها و نوشته‌ها هم تکرار شده این معنا. ما بایستی کاری کنیم که دانش‌آموز ما دارای هویّت ملّی بشود؛ هدف از تربیت دانش‌آموز، از آمدن این دانش‌آموز به مدرسه، به دبستان یا دبیرستان، صرفاً این نباشد که بخواهد درس یاد بگیرد. خب بله، درس هم باید یاد بگیرد، علم هم باید بیاموزد، امّا مهم‌تر از علم‌آموزی یا لااقل در حدّ علم‌آموزی این است که او احساس هویّت بکند، یک انسان باهویّت ساخته بشود در اینجا که هویّت ملّی و احساس اعتماد به نفْس ملّی پیدا بکند و کودک ما از عمق جان، با افتخارات کشور آشنا بشود؛ این چیزی است که امروز وجود ندارد. خیلی از افتخارات هست؛ حالا ایشان اسم مرحوم آقای کاظمی‌آشتیانی(۷) را آوردند؛ شما بین بچّه‌های مدارستان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی‌آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی‌ای که این مرد و این جوان داشت ــ جوان هم بود ــ می‌شناسند و مثلاً فرض کنید رونالدو را چند درصد می‌شناسند! گاهی اوقات بچّه‌های کوچک خانواده‌ی ما اسمهایی را هم می‌آورند که من حتّی نمیتوانم یاد بگیرم آن اسمها را! قشنگ اینها را می‌شناسند، [میدانند] این چه‌کاره است. ما چرا افتخارات ملّی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است.

یک بخش از این چیزهایی که میگوییم «هویّت ملّی» همین است که افتخارات ملّی را، گذشته‌ی علمی را، گذشته‌ی سیاسی را، گذشته‌ی بین‌المللی را بشناسند، تلاشی که شده و مجاهدتی که شده بشناسند. قضایای انقلاب را چه تعدادی از این بچّه‌های امروز، نسل سوّم و چهارم، درست میدانند؟ از امام بزرگوار، بجز اسم و بجز بعضی از همین تعبیرات ستایش‌آمیز، چقدر اطّلاع دارند؟ از دانشمندان کشور چقدر اطّلاع دارند؟ اینها افتخارات ملّی است. با آرمانهای انقلاب چقدر آشنا هستند؟ خب این انقلابی که توانست این طوفان عظیم را برپا کند، این اقیانوس را به حرکت دربیاورد، شوخی نیست؛ [اینکه] یک حرکت انقلابی بتواند یک کشوری را در تمام اجزائش به حرکت دربیاورد ــ یعنی در دوران انقلاب، راه‌پیمایی‌هایی که میشد، تظاهراتی که میشد، فقط مربوط به تهران یا فلان شهر بزرگ نبود، در فلان روستا هم همین تظاهرات انجام میگرفت ــ این یعنی تلاطم یک اقیانوس.

چه چیزی بود که توانست اینها را این جور حرکت بدهد؟ امام چه کار کرد؟ امام چه میگفت؟ حرف امام چه بود؟ بیست و چند جلد اظهارات امام و فرمایشات امام و نوشته‌های امام امروز در دسترس است؛ چقدر خوانده شده؟ چقدر توجّه شده به اینها؟ آرمانهای انقلاب را بدانند. فقط هم دانستن نیست؛ با اینها آمیخته بشوند؛ این جوان و نوجوان، در دبستان و دبیرستان، آمیخته‌ی با این آرمانها بشود و جان او، دل او، با اینها آشنا بشود. خب بله، ما احتیاج به فرمول شیمی و ریاضی و زبان خارجی و امثال اینها هم داریم؛ این حرف ما به این معنا نیست که ما درس را کنار بگذاریم؛ نه درس که لازم است، ما که معتقدیم پرچم علم را باید هر روز بیشتر بلند کرد در کشور، منتها در کنارش پرچم هویّت ملّی، هویّت افتخار‌آمیز، هویّت انقلابی، هویّت اسلامی هم باید بلند بشود.

[باید] بچّه‌ها ارزش مقاوم بودن را بفهمند؛ [یعنی] اینکه اجزای یک ملّت، اجزای مقاومی هستند. مقاوم یعنی چه؟ یعنی در مقابل باج‌گیری عقب‌نشینی نمیکنند،‌ در مقابل حمله به خودشان نمیلرزند، در مقابل زورگویی کوتاه نمی‌آیند؛ مقاوم یعنی این. اکسیر علاج مشکلات کشور این است: احساس مقاومت،‌ روحیه‌ی مقاومت. خب دنیا، دنیای زورگویی است؛ همه زور میگویند، هر که بتواند زور بگوید زور میگوید؛ بزرگ و کوچک هم ندارد، شرق و غرب هم ندارد؛ باید یک ملّت بتواند در مقابل زورگویی‌ها مقاومت بکند؛ این را باید از بچّگی یاد بگیریم ، این از نوجوانی باید در ما نهادینه بشود. یا ارزش برخورداری از اعتماد به نفس؛ اینها چیزهایی است که لازم است و باید انجام بگیرد. با اینها آن وقت آن نسل سازنده‌ی تمدّن به وجود می‌آید؛ نسلی که میتواند ملّت را عزّتمند کند، کشور را عزّتمند کند، به وجود ‌می‌آید. همه‌ی اینها در مدرسه انجام میگیرد. ارزش معلّم را شما ببینید! آموزش و پرورش متصدّی یک چنین کاری است؛ به ‌خاطر همین خصوصیّات، وزارت آموزش و پرورش را با هیچ وزارتخانه‌ی دیگری نمیشود مقایسه کرد.

یک نکته‌ی دیگر در مورد مسائل آموزش و پرورش که به برنامه‌ریزی‌های این وزارتخانه ارتباط پیدا میکند، تفکیک بین علم نافع و علم لاینفع است؛ علم نافع. حالا شماها خودتان تخصّص دارید، یعنی شماها در این مسئله کارشناس‌تر از بنده هستید، الان در دبیرستان‌های ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایده‌ای به حال امروز و آینده‌ی این دانش‌آموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیّاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مسئله‌ی زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید. علم نافع، آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند؛ استعداد او را شناسایی کند، آن را در جهت استعداد خودش رشد بدهد، آن استعداد را شکوفا کند؛ برای آینده‌ی او سرمایه‌ی ذهنی و عملی فراهم بکند؛ این میشود علم نافع؛ بعد طبعاً در پیشرفت و تعالی کشور تأثیرگذار خواهد بود امّا اینکه حالا یک مشت محفوظات ناکارآمد را به ذهن دانش‌آموز سرازیر کنیم، نه این [فایده ندارد]. یک بخش از وقت به آموزش و مهارتها صرف بشود که در صحبت آقای وزیر هم بود و خوب است، دنبال کنید این قضیّه را. سبک زندگی اسلامی، ‌تعاون، همکاری اجتماعی، اینها را بچّه باید در مدرسه یاد بگیرد. نظم و قانون‌گرایی؛ یکی از مشکلات ما مسئله‌ی بی‌انضباطی‌هایی است که در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی و مانند اینها معمولاً وجود دارد؛ ما از نوجوانی و از جوانی باید نظم و انضباط و تبعیّت از قانون را یاد بگیریم. روح مطالعه، احساس تحقیق و مطالعه در جوان، در نوجوان میتواند نهادینه بشود؛ شما میتوانید این را به ‌عنوان یک مهارت به او منتقل بکنید. فعّالیّتهای جهادی؛ مبارزه با آسیب‌های اجتماعی؛ افراد همه میتوانند با آسیب‌های اجتماعی مبارزه کنند وقتی که این انگیزه در آنها وجود داشته باشد. این هم یک نکته.

نکته‌ی بعد مربوط به سند تحوّل است که خب ایشان اشاره کردند. مسئله‌ی سند تحوّل مسئله‌ی دلشادکننده‌‌ای واقعاً نیست؛ بیش از ده سال پیش این سند تنظیم شده، وزرای محترمی هم که آمدند ــ که حالا ظاهراً شش وزیر، با تعدادی سرپرست در این ده سال در آموزش و پرورش حضور پیدا کرده‌اند که این تبدّل مدیریّتها هم خودش یک مسئله‌ای و یک آفتی است ــ هر کدام یک کارهایی کرده‌اند،‌ گزارشهایی هم داده‌اند، به ما هم معمولاً گزارش داده‌اند که ما این کارها را انجام داده‌ایم لکن آنچه واقعیّت دارد این است که به این سند تحوّل عمل نشده؛ حالا ممکن است یک بخشی از گوشه‌ای از آن به یک شکلی تحقّق پیدا کرده باشد امّا این سند یک کل است، یک مجموعه است. اگر چنانچه مسئولان و مدیران آموزش و پرورش معتقدند که ایرادی در این سند هست، خیلی خب، به روز کنند آن را؛ سند را به روز کنند، کامل کنند، مشکلش را برطرف کنند؛ همّت بگمارند برای اینکه این کار انجام بگیرد و سند تحوّل دیده بشود. برای سنجش پیشرفت هم باید شاخص معیّن بشود؛ اینکه بگویند این قدر درصد از این سند عمل شد و مانند اینها، این نمیشود؛ شاخص کمّی به وجود بیاید، مشخّص بشود که چقدر پیشرفت شده در این سند. خب حالا اینها مسائل کلّی آموزش و پرورش است.

دو سه نکته هم راجع به معلّمان عرض بکنم. خب این بار سنگینی که گفتیم، این بر دوش معلّم است؛ یعنی در مقام اجرا معلّمین هستند که اجرا میکنند؛ ممکن است بعضی از معلّمین در تصمیم‌گیری‌ها هم تأثیر بگذارند، ممکن است بعضی هم تأثیر نگذارند، امّا اجرا یکسره به عهده‌ی معلّمین است؛ اینها هستند که بایستی این کارهای بزرگ را در مقابل این مخاطب که نسل چند‌میلیونیِ نوجوان و جوان است انجام بدهند؛ این نقش منحصر به فردی است. ارزش معلّم را همه باید همین‌ طور که عرض کردیم حس کنند؛ در درجه‌ی اوّل هم خود معلّمین باید نقش خودشان را احساس کنند و حس کنند و بدانند چه کار بزرگی بر عهده‌ی آنها است؛ خسته شدن، ملول شدن، کار را کوچک انگاشتن به خاطر برخی از مشکلاتی که مثلاً حالا طبعاً در مسائل زندگی وجود دارد ــ [مشکلات] معیشتی و غیره ــ با نظر تحقیر به این کار نگاه کردن، این خطا است؛ کار معلّمی، کار بسیار مهمّی است؛ کار بسیار بزرگی است. خود معلّم باید اوّلین کسی باشد که میفهمد مسائلِ این نقش‌آفرینی معلّم را. همین ‌طور که عرض کردیم در مقطع انقلاب، در مقطع جنگ تحمیلی، در حوادث گوناگون سیاسی که در کشور به وجود آمده، در بخشهای مختلف معلّمین توانسته‌اند نقش‌آفرینی کنند و این مجموعه‌ی جوان کشور و نوجوان کشور را به یک سمت درستی هدایت کنند.

خود معلّمین هم علاوه بر اینکه این نقش مهم را حس میکنند، باید احساس امانت‌داری کنند؛ این هم واقعاً یک وظیفه است. معلّم احساس کند امانت‌دار است؛ آن امانتی هم که به او سپرده شده که باید از زیر دست او سالم و با ارزش افزوده خارج بشود، عزیزترین امانتها است؛ عزیزترین امانتها؛ یعنی این نوجوانی که زیر دست شما است ــ خب، ‌دُردانه‌ی کشور نوجوان‌ها و جوانهای کشورند دیگر ــ هم در مقیاس کشوری، هم در مقیاس خانواده ــ که فرزند خودشان، پسرشان، دخترشان را فرستاده‌اند زیر دست معلّم ــ این امانت بسیار باارزشی است، این امانت دست شما است. گفت: «من که لوح ساده‌ام هر نقش را آماده‌ام».(۸) این لوح ساده و نانوشته، آماده‌ی همه‌ی نقشها است؛ شما هستید که این نقش را ایجاد میکنید. باید با ارزش افزوده‌ای که زیر دست شما پیدا میکند خارج بشود. این امانت‌داری را بایستی به بهترین وجهی [انجام بدهید]؛ هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ رفتاری، هم از لحاظ آگاهی‌بخشی، دانایی‌بخشی؛ روح دانایی را در این امانت باید شما زنده کنید. و البتّه اگر معلّم ما دین‌باور و دین‌مدار باشد، این کار به بهترین وجهی انجام میگیرد که امیدواریم ان‌شاءالله این معنا باشد. این هم یک مطلب.

یک نکته‌ی دیگر مسئله‌ی دانشگاه فرهنگیان است ــ که خب اشاره شد ــ و دانشگاه شهید رجائی و همه‌ی مراکز تربیت معلّم؛ اینها خیلی مهم هستند؛ خیلی مهمّند. یعنی واقعاً تشکیل این دانشگاه‌ها کار لازمی بود و اهتمام به آنها هم خیلی مهم است. من چند سال پیش در این دانشگاه حضور پیدا کردم و در جمع انبوه و عظیم جوانانی که آنجا بودند، مطالب لازم را، مطالب مهم را آنجا مطرح کردم.(۹) وظیفه‌ی سنگینی نسبت به این دانشگاه وجود دارد؛ از همه جهت باید این دانشگاه‌ها، این مراکز تربیت معلّم تقویت بشود؛ از جهت امکانات سخت‌افزاری، از جهت مدیریّت، از جهت استاد، از جهت متون آموزشی، از جهت فعّالیّتهای تربیتی. این توقّعاتی که ما از معلّم داریم، در چه جور دانشگاهی برآورده میشود؟ این خیلی مهم است. باید در این دانشگاه‌های مربوط به تربیت معلّم و تربیت دبیر جوری باشد که واقعاً معلّمِ مطلوب از این جاها بیرون بیاید. این هم یک مطلب.

یک مطلب دیگر هم این است که آن طور که به من گزارش دادند، رشته‌ی تحصیلی بسیاری از معلّمها با درسی که میدهند منطبق نیست؛ این به نظر من نکته‌ی خیلی مهمّی است. در یک رشته‌ی دیگری درس خوانده، حالا مثلاً فرض کن که در یک رشته‌ی دیگری تعلیم میدهد. البتّه میدانم ناشی از کمبود معلّم است، چون دست مدیران باز نیست که بتوانند آن کاری را که لازم است انجام بدهند، امّا به هر حال باید فکر کرد روی این مسئله. او زحمت کشیده و در یک رشته‌ای درس خوانده؛ خب در مقطعی که مشغول تدریس است، بیشتر از همان رشته استفاده کند و مرتبط با همان رشته باشد.

در دوران کرونا هم معلّمین واقعاً زحمت کشیدند. دوران کرونا برای معلّمین دوران سختی بود؛ یک کار نامأنوس و ناآشنا، بعد کار مضاعف. در یک دورانی معلّم کار مضاعف میکرد؛ یعنی هم در کلاس، شاگرد حضوری داشت، هم بایستی با این برنامه‌های اینترنتی و فضای مجازی و امثال اینها کار میکرد؛ یعنی در واقع کار مضاعف انجام میداد؛ خیلی زحمت شد برایشان. ما صمیمانه از معلّمین در این زمینه تشکّر میکنیم.

سفارش من هم در مورد مسائل مربوط به معیشت، همان سفارش همیشگی است؛ البتّه مشکلاتی وجود دارد در امکانات دولتی، واقعاً یک مشکلاتی هست، اینها را قبول داریم، باید توجّه به این مشکلات داشت امّا مسئله‌ی بیمه، بازنشستگی،‌ مسائل هزینه‌های درمان که بموقع پرداخت بشود، اینها مسائل مهمّی است، به اینها بایستی حتماً توجّه کرد.

و آخرین حرف من هم این است: ما توقّعات زیادی را متوجّه آموزش و پرورش میکنیم و از آموزش و پرورش میخواهیم برای اینها برنامه‌ریزی کنند؛ [امّا] شما معلّمین منتظر نمانید؛ منتظر نمانید. شماها با ابتکارات شخصی خودتان خیلی کارها میتوانید انجام بدهید. معلّمینی هستند که برنامه‌ی مشخّصی هم برای تربیت به اینها داده نشده امّا با ابتکار خودشان، با ابتکار عمل خودشان، با خیرخواهی خودشان، با دلسوزی خودشان توانستند یک مجموعه‌ای از دانش‌آموزان را تربیت کنند و پیش ببرند. ان‌شاءالله که شما هم در این زمینه‌ها موفّق باشید.

از خداوند متعال میخواهیم که روح شهیدان عزیز کشور بخصوص شهدای دانش‌آموز و شهدای معلّم را با [ارواح] اولیائشان محشور کند و روح مطهّر امام عزیزمان را ــ که هر چه داریم واقعاً از پیشروی او و رهبری او داریم و او بود که این راه باز کرد، ما را به این راه هدایت کرد ــ ان‌شاءالله خدای متعال با ارواح اولیائش محشور کند و به همه‌ی شما و ما توفیق بدهد تا بتوانیم وظایفمان را انجام بدهیم.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


در ابتدای این دیدار، آقای دکتر یوسف نوری (وزیر آموزش و پرورش) گزارشی ارائه کرد.
سوره‌ی  بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۸۲؛ «... و خدا [بدین گونه‌] به شما آموزش میدهد ...»
سوره‌ی علق، آیه‌ی ۵؛ «آنچه را که انسان نمیدانست [بتدریج به او] آموخت.»
سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۱؛ «... و به شما کتاب و حکمت میآموزد ...»
۵) کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹
از جمله، بیانات در دیدار جمعی از معلّمان و فرهنگیان سراسر کشور در آستانه‌ی روز معلّم (۱۳۹۸/۲/۱۱)
آقای سعید کاظمی‌آشتیانی، از دانشمندان و مدیران برجسته‌ی انقلاب اسلامی و از پیشتازان و جهادگران در نوآوری‌های علوم زیستی و رئیس پژوهشکده‌ی رویان جهاد دانشگاهی بود. در دوره‌ی مدیریّتی او، ایران توانست به موفّقیّتهای چشمگیری همچون گسترش روشهای پیشرفته‌ی درمان ناباروری، ‌تولید و تکثیر و انجماد سلّول‌های بنیادی جنینی و همانندسازی (کلونینگ) ‌حیوانات دست یابد.
میرزا حبیب خراسانی. دیوان اشعار؛ «من که لوح ساده‌ام هر نقش را آماده‌ام / دست نقّاشان قدرت تا چه تصویرم کنند»
بیانات در دانشگاه فرهنگیان (۱۳۹۷/۲/۱۹)
شنبه, 24 ارديبهشت 1401 15:50

بیانات در دیدار کارگران

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش ‌آمدید. خیلی خوشوقتم از اینکه بحمدالله ظاهراً بعد از دو سال یا سه سال باز توفیق پیدا شد شماها را، نمایندگان جامعه‌ی کارگری را از نزدیک زیارت کنیم و با آنها صحبت کنیم.

هدف از این دیدارِ همه‌ساله‌ی ما با کارگران، قدرشناسی از کارگران، تشکّر از کارگران، و ارزش دانستن برای نفْس کار است که این دوّمی شاید از اوّلی هم مهم‌تر است. در کشور ما ارزش کار آن‌چنان که باید و شاید برای عموم مردم روشن نیست. کار در اسلام یک ارزش است؛ حالا عرض میکنم که  در اسلام نگاه به کارگر هم همین جور است و با همه جا فرق دارد. طبق آماری که به من دادند، در جامعه‌ی ما کسانی که جویای کارند، از بسیاری از کشورهای جهان کمتر است؛ چرا؟ آن کسی که کار میطلبد و کار نیست، فرصت کاری نیست، یک عذری دارد امّا [درباره‌ی]‌ آن کسی که اصلاً دنبال کار نیست، اسلام با این گرایش مبارزه میکند. اسلام اصرار دارد بر اینکه انسان باید سعی کند، کار کند، تلاش کند؛ این سعی و کار علاوه بر اینکه زندگی جامعه را تأمین میکند ــ خب اگر کار نباشد، زندگی جامعه تأمین نخواهد شد ــ برای خود کارگر هم یک سرمایه است؛ برای خاطر اینکه به او احساس هویّت میدهد. آدمی که دنبال کار نیست و کار نمیکند، احساس هویّت نمیکند، احساس بی‌هویّتی میکند. لذا ما میخواهیم، هم از کارگران عزیزمان تشکّر کنیم و به ‌تَبَع نبیّ مکرّم اسلام دست شماها را ببوسیم، هم میخواهیم ارزش کار در جامعه معلوم بشود که کار یک ارزش است در اسلام. این باید تکرار بشود، باید گفته بشود، باید فرهنگ‌سازی بشود در کشور تا ما بتوانیم بگوییم رقم کسانی که اشتغال به کار دارند و کسانی که جویای کار هستند نسبت به جمعیّت، مثلاً این تعداد بالا است، یک نسبت بالایی دارند و این را بتوانیم ببینیم در آینده؛ این باید جزو برنامه‌های مسئولان مرتبط با کار از جمله وزارت کار باشد. حالا این بیاناتی که آقای وزیر [بیان] کردند، بیانات بسیار خوبی بود، گزارش خوبی ایشان دادند، و تصمیم‌هایی که گرفتید، ان‌شاءالله دنبال کنید تا این تصمیم‌ها تحقّق پیدا کند. مخصوصاً حالا من یادداشت هم کرده‌ام، خواهم گفت مسئله‌ی مهارت‌افزایی را که این بسیار بسیار مهم است؛ ایجاد مراکز مهارت‌افزایی برای کارگر یکی از مسائل حیاتی ماجرای کار و کارگر در کشور است.

 خب، نگاه اسلام به کارگر نگاه قدرشناسانه است؛ هم با نگاه نظام سرمایه‌داری فرق دارد، هم با نگاه نظامهای کمونیستی متلاشی‌شده تفاوت دارد. نگاه نظامهای سرمایه‌داری به کارگر، نگاه بهره‌گیرانه و استثمارگرانه است؛ کارگر یک ابزاری است برای اینکه آنها بتوانند به ثروت برسند؛ از نظر نظام سرمایه‌داری این است؛ مخفی هم نمیکنند؛ [اگر] در کتابهای اقتصادی شما نگاه کنید، به همین نتیجه میرسید. کارگر از نظر نظام سرمایه‌داری یک ابزار و یک وسیله است، باید این [ابزار] را به دست آورد و از او استفاده کرد برای اینکه صاحب سرمایه به ثروت برسد؛ نگاه این است. اگر هم یک وقتی امتیازی به کارگر میدهند، برای این است که این کارگر به این سرمایه‌افزایی ادامه بدهد و منصرف نشود یا عصبانی نشود و امثال اینها؛ این نگاه نظام سرمایه‌داری است.

نگاه نظامهای کمونیستی نگاه شعاری بود؛ اسمش این بود که نظام، نظام کارگری است؛ مثلاً فرض کنید ــ حالا شماها نمیدانم با کتابهای تاریخ ارتباط دارید، آشنایی دارید یا نه ــ روسیه‌ی زمان استالین یا خروشچف ــ همینهایی که در دوره‌ی زندگی ما بودند و ما از نزدیک شاهد اوضاع و احوالشان بودیم در دوره‌ی جوانی و دوره‌ی مطالعات و فعّالیّتها ــ اینها اسمشان نظام کارگری بود امّا رؤسا مثل سلاطین باستانی زندگی میکردند؛ اثری از حمایت از کارگر وجود نداشت؛ فشار روی کلّ جامعه،‌ فشار روی طبقه‌ی کارگر [بود]، در کتابهای خودشان هم اگر نگاه کنید، همین را میتوانید ببینید. در همین کتابهایی که نوشتند، چه کتابهای شرحِ حالی، چه کتابهای هنری و رمان و امثال اینها، کاملاً این معنا منعکس است؛ دفاع از کارگر و نگاه به کارگر، نگاه شعاری بود؛ شعار میدادند که نظام، نظام کارگری است.

در اسلام، نه آن است، نه این؛ نگاه قدرشناسانه است، نگاه ارزش‌مدارانه است؛ برای کار و کارگر ارزش قائل است. همین ماجرای دستبوسی پیغمبر که ایشان نقل کرد، [اشاره به] این است دیگر؛ یعنی پیغمبر اکرم وقتی میبیند این دست، دست کارگری است، خم میشود میبوسد.(۲)

در یک روایتی دارد که یک جوانی از جلوی پیغمبر عبور کرد، جوان برازنده‌ای بود، پیغمبر از این جوان خوششان آمد، ظاهراً صدایش کردند و دو سؤال از او کردند: یکی اینکه گفتند ازدواج کرده‌ای؟ گفت نه، گفتند کار تو چیست؟ گفت بیکارم؛ پیغمبر فرمودند: سَقَطَ مِن عَینی؛ این جوان از چشمم افتاد.(۳) مسئله‌ی کار این است‌؛ سَقَطَ مِن عَینی‌؛ [درباره‌ی] این جوانی که حالا پیغمبر از رفتارش و مثلاً‌ از حرکاتش و امثال اینها خوشش آمده بود، پیغمبر گفت از چشمم افتاد، به‌ خاطر اینکه دنبال کار نیست. اسلام به کار این‌ جور نگاه میکند؛ به کار، به عنوان یک ارزش انسانی نگاه میکند و برای آن ارزش قائل است. خب این حالا راجع به اصل نگاه ما به کار و کارگر و این جلسه و دیدار با شما عزیزان.

امّا راجع به کارگران، خب ما خیلی صحبت کرده‌ایم. بنده این سالهای متمادی بارها راجع به کارگران و امتیازات کارگران [صحبت کرده‌ام]؛ لکن یکی دو نکته در مورد کارگران را خوب است باز هم تکرار کنیم و این مهم است. کارگران ما، [یعنی] کارگران دوران انقلاب ــ قبل از انقلاب جور دیگری بود ــ تا کنون نشان داده‌اند که انگیزه‌های ملّیِ آنها در همه‌ی عرصه‌ها انگیزه‌های درخشان و برجسته‌ای است. «در همه‌ی عرصه‌ها» یعنی چه؟ یعنی هم در عرصه‌ی نظامی، هم در عرصه‌ی اقتصادی، هم در عرصه‌ی سیاسی.

در عرصه‌ی نظامی، صحنه‌ی نمایان و جلوی چشم، دوران دفاع مقدّس است. چهارده هزار کارگرِ شهید ما داریم؛ چهارده هزار! حالا اینکه از هر چند نفری که رفتند یکی شهید شده، من نمیدانم؛ حتماً ده برابرِ این، کارگرها رفتند. منتها رفتن کارگر با رفتن فلان جوان بسیجی فرق میکند؛ این کارگر غالباً زن دارد، بچّه دارد ــ شاید بیش از یک بچّه ــ پدر و مادر دارد؛ اینکه دل بِکَند و برود به سمت دفاع مقدّس و جانش را کف دست بگیرد، خیلی متفاوت است با اینکه یک جوانی که حالا تعلّقات زن و بچّه و این چیزها را ندارد برود به میدان جنگ. در میدان نظامی این جور است. امروز هم اگر چنانچه یک مسئله‌ی نظامی پیش بیاید، قطعاً جامعه‌ی کارگری جزو صفوف مقدّم قرار میگیرد.

امّا در مورد عرصه‌ی اقتصادی. البتّه از اوّل انقلاب این سیاست استکبار بود، و در این ده‌ پانزده سال اخیر خیلی روشن [شد]؛ سیاستشان از کار انداختن تولید کشور بود؛ سیاست دشمن این بود. این تحریمها و این حرفها همه برای این بود که در کشور، تولید از کار بیفتد؛ تولید که از کار افتاد، کشور تهیدست و محتاج میشود، چشمش به دست این و آن است. هدف مهم و نهایی فشار اقتصادی، از کار انداختن تولید بود؛ کارگران ما در صف مقدّم ایستادند و نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. اگر شما می‌بینید تولید کشور در یک مواردی در برخی از سالها حتّی بیشتر هم بوده، به معنای این است که کارگران ما در میدان اقتصادی، در صفوف مقدّم، ایستادند. بنده البتّه حقّ کارآفرینان را هم در نظر دارم؛ این جور نیست که آنها را ذی‌حق ندانیم ــ حالا بعد هم عرض خواهم کرد ــ لکن آن که در این زمینه ستون اصلی این خیمه بود کارگر بود. این هم یک نکته؛ میدان اقتصادی.

امّا میدان سیاسی. از روزهای اوّل انقلاب، تحریکات کارگری شروع شد. خود من در جریان نزدیک بودم؛ یک کارخانه‌ای مرکز اجتماع اینها شده بود همان روزهای مشرف به پیروزی انقلاب ــ یعنی روزهای هجدهم بهمن، نوزدهم بهمن، بیستم و بیست‌ویکم بهمن ــ تصادفاً آمدند دنبال ما، حالا من هم مشغول کار بودم، کارهای فراوانی داشتیم آن روزها، امّا رفتم دیگر؛ رفتم و چند روز در آن کارخانه ماندم؛ یعنی شبها می‌آمدم، باز فردا صبح میرفتم. از نزدیک دیدم که چه کار دارند میکنند؛ سخنرانی‌ها، تحریکات. آمدند راه‌پیمایی [راه] انداختند روز سوّم یا چهارم پیروزی انقلاب ــ بیست‌و‌پنجم یا‌ بیست‌و‌ششم ــ به طرف بیت امام! تحریکات کارگری از آن روز شروع شد، تا امروز هم وجود دارد؛ تا امروز هم تحریکات کارگری وجود دارد.
قصدشان این بوده است که طبقه‌ی کارگر و جامعه‌ی کارگری را تابلو و نشانه‌ی اعتراضات مردمی قرار بدهند؛ [امّا] جامعه‌ی کارگری بینی اینها را به خاک مالید و در مقابل اینها ایستاد و نگذاشت این اتّفاق بیفتد و در کنار انقلاب و نظام ایستاد.

البتّه یک مواردی اتّفاق افتاده که کارگران اعتراض داشتند، اعتراضشان هم بحق بوده؛ بنده که دنبال میکنم مسائل را، [میدانم] در مواردی اعتراض کارگرانی که جمع شدند، اعتراض بحقّی بوده. فرض کنید کارخانه‌ای را دولت به یک نفری واگذار میکند، او به جای اینکه کارخانه را مدیریّت کند، ابزارهایش را میفروشد، کارگرها را بیرون میکند، زمینش را مثلاً میخواهد هتل بسازد؛ خب اینجا کارگرها می‌آیند بیرون و اعتراض میکنند. در این اعتراضها هم کارگرها همیشه مرز خودشان را با دشمن مشخّص کردند؛ یعنی نگذاشتند که دشمن از اعتراض بحقّ آنها استفاده کند؛ اینها مهم است؛ اینها خیلی مهم است. چه جور میشود انسان تشکّر کند از این مجموعه‌ی آگاه، بابصیرت، متعهّد؟

خب اینها بخشی از مناقب جامعه‌ی کارگری ما است که ما البتّه مکرّر گفته‌ایم، باز هم لازم بود تکرار کنیم، هم خود شما کارگرهای عزیز بدانید، هم عموم مردم بدانند که چه خبر است در جامعه‌ی ما. جامعه‌ی کارگری مشکلاتی دارد ــ حالا اشاره میکنم، که ان‌شاءالله با سیاستهای این دولت جدید، این مشکلات بتدریج برطرف بشود به حول و قوّه‌ی الهی، لکن بالاخره مشکلاتی دارند ــ با وجود این مشکلات، کنار اسلام، کنار انقلاب، کنار نظام ایستادند؛ هم در عرصه‌ی نظامی، هم در عرصه‌ی اقتصادی، هم در عرصه‌ی سیاسی.

خب، در مسئله‌ی کارگری سه نقطه‌ی اساسی هست که برنامه‌ریزی‌ها باید متوجّه به این سه نقطه‌ی اساسی باشد: یک نقطه، مسئله‌ی زمینه‌سازی برای ایجاد فرصت شغلی در کشور است. ما الان احتیاج داریم به افزایش فرصتهای شغلی؛ امکانش هم در کشور وجود دارد، یعنی همه‌ی صاحب‌نظران و کسانی که با مسائل کشور آشنایند، تصدیق میکنند که در کشور امکان افزایش فرصتهای شغلی به طوری که نسبت بیکاری بسیار کمتر از آنچه امروز هست باشد، وجود دارد. این یک بخش مهم است: زمینه‌سازی برای ایجاد فرصت شغلی یا کلّاً وارد شدن و ایجاد فرصت شغلی.

دوّم، تنظیم رابطه‌ی کار و سرمایه؛ که یک رابطه‌ی معقول و درستی بایستی وجود داشته باشد که حالا راجع به هر کدام دو سه جمله‌ای عرض خواهم کرد.

مسئله‌ی سوّم، مسئله‌ی امنیّت شغلی است که من روی این امنیّت شغلی چند بار در همین جلسه در حسینیّه به مناسبت دیدار کارگران تکیه کرده‌ام؛ امروز هم باز میخواهم دو سه نکته را در این زمینه متذکّر بشوم.

در مورد فرصتهای شغلی مسئولین میتوانند تلاش کنند و فرصتهای شغلی را افزایش بدهند؛ یک مقداری سرمایه‌گذاری لازم است، یک مقداری ورود بخش خصوصی لازم است، عمده مدیریّت دولتی لازم است، یعنی دولت به معنای یک مدیر کارآمد وارد میدان بشود و همه‌ی موارد را در نظر داشته باشد.

لازمه‌ِی آن هم این است که یک اِشراف آماری کامل به دست بیاورند؛ یعنی بدانند ظرفیّتها کجا است و چه مواردی، چه مختصّاتی برای اشتغال در این ظرفیّتها وجود دارد و به چه و که و چه مقدار نیاز است؛ از آن طرف هم جویندگان کار را شناسایی کنند و اینها را به هم وصل کنند و زنده کنند فرصتهای شغلی را.

یکی از موارد و یکی از چیزهایی که میتواند این فرصتهای شغلی را زنده کند، [توسعه‌ی] همین شرکتهای دانش‌بنیان است که ما امسال گفتیم.[۴] خصوصیّت شرکتهای دانش‌بنیان این است که بیکاریِ دانش‌آموختگان را از بین میبرد. ما امروز در آمارهای بیکاری که نگاه میکنیم، درصد بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاه‌های کشور از همه‌ی قشرهای دیگر بیشتر است. خب این جوان زحمت کشیده، درس خوانده، دولت [هم] سرمایه‌گذاری کرده، پول داده، خرج کرده تا به اینجا رسیده، حالا بیرون بیاید بیکار! گاهی در این گزارشهای مردمی که برای من می‌آید، میبینم که مثلاً رفتند به یک مناسبتی، یک خانواده‌ای را سرکشی کردند ــ به مناسبت [تولّد یک] نوزاد یا به مناسبتهای گوناگون ــ پدر، دانش‌آموخته‌ی فوق‌لیسانس فلان رشته است، چه کار میکند؟ مسافرکشی میکند؛ این بیکاری است دیگر. این در فلان رشته درس خوانده، باید بتواند از آن استفاده کند. شرکتهای دانش‌بنیان جواب این خلأ را میدهند که حالا بعضی خدشه میکنند که «شما میگویید شرکت دانش‌بنیان، وقتی دانش‌بنیان شد، اتّکاء به نیروی انسانی‌اش کم میشود»؛ نه، میتوان یک شکلی، یک رابطه‌ای درست کرد که اشتغال را افزایش بدهد. لذا من باز هم تکرار میکنم، قبلاً هم گفتهام، باز هم عرض میکنم باید شرکتهای دانش‌بنیان توسعه پیدا کنند؛ البتّه دانش‌بنیان به معنای واقعی کلمه.

در مورد تنظیم رابطه‌ی درآمدی بین کارگر و کارفرما، یا کارگر و کارآفرین، یا بین کار و سرمایه ــ هر تعبیری که شما بکنید ــ خب اوّلاً باید دانست که کارگر و کارآفرین دو بال پروازند؛ یعنی اگر کارگر باشد، کارآفرین نباشد کار پیش نمیرود؛ [اگر] کارآفرین باشد، کارگر نباشد کار پیش نمیرود؛ اینها هر دو نیاز قطعی هستند، بایستی به اینها [توجّه کرد]. یک طرف کار است و مهارت کارگر، یک طرف سرمایه است و مدیریّت است و دانش است و فنّاوری و مانند اینها؛ هر کدام از اینها ارزش ایجاد میکنند؛ [یعنی] یک ارزش افزوده‌ای با این مجموعه در این مادّه‌ی اوّلیّه به وجود می‌آید؛ [باید دید] سهم هر کدام چقدر است؛ باید نگاه کنند سهم عادلانه مشخّص بشود. این احتیاج دارد به کار کردن، فکر کردن، تدبیر کردن.

ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی، یک بخش را[۵] به همین اختصاص دادیم؛ یک بند، یک مادّه‌ی اساسی مربوط به همین است. خب، کارگر باید بتواند از یک زندگی شرافتمندانه برخوردار باشد. امروز کارگرهای ما مشکلات اقتصادی متعدّدی دارند؛ البتّه بخش مهمّی از این مشکلات ناشی از مشکلات کلّی اقتصاد کشور است، یعنی ما در زمینه‌های اقتصادی مشکلاتی داریم که اینها متراکم شده، مثلاً در طول سالهایی روی هم آمده،متراکم شده، حل نشده؛ مشکلات برای همه هست، برای کارگرها هم [هست]، بخشی‌اش مربوط به این است، بخشی هم مربوط میشود به مسائل قوانین کار و کارگری و سیاستها و برنامه‌ریزی‌هایی که بایستی ان‌شاءالله دنبال بشود.

فکر و تدبیر لازم است، همّت و مجاهدت لازم است، صبر و شکیبایی و نرفتن به سمت کارهای نسنجیده هم لازم است؛ مجموعه‌ی اینها را باید انجام داد تا این تقسیم عادلانه و سهم عادلانه‌ای که عرض کردم به وجود بیاید و بشود این کار را انجام داد.

خب حالا وزیر محترم گفتند که اساس برنامه‌ریزی‌هایشان عدالت است؛ خوب است، خیلی خوب است؛ همین را مبنا قرار بدهید؛ با نگاه عادلانه به مسائل نگاه بشود و هر بخشی واقعاً سهم عادلانه‌ی خودش را ببرد. هم مسئولان بایستی در این زمینه‌ها فعّال بشوند، هم فعّالان عرصه‌های تبلیغاتی برای فرهنگ‌سازی و امثال اینها باید فعّال بشوند، خود کارگران هم که خب همین‌ جور. این هم راجع به این مسئله.

در مورد امنیّت شغلی. خب، بحث امنیّت شغلی که میشود، بیشترین مطلبی که غالباً مطرح میشود به عنوان ناامنی شغلی، همین قراردادهای موقّت و مانند این حرفها است؛ قراردادهایی که بین کارگر و کارفرما بسته میشود و مایه‌ی این است که امنیّت پایدار شغلی وجود نداشته باشد؛ این [مطلب] گفته میشود و درست هم هست. یکی از مسائلی که باید اصلاح بشود و درست بشود و یک قانون عادلانه‌ای اینجا به وجود بیاید [همین است]. قانون عادلانه یعنی اینکه هم کارگر خیالش آسوده باشد، هم کارفرما و کارآفرین بتواند انضباط را در محیط کار تأمین کند؛ یعنی این ‌جور هم نباشد که جوری رفتار بشود که بکلّی بی‌انضباطی حاکم بشود؛ نه،‌ باید هر دو طرف بتوانند بهره ببرند. لکن من میخواهم این را عرض بکنم که ناامنی شغلی فقط ناشی از این مسئله‌ی قراردادهای موقّت نیست؛ عوامل دیگری هم وجود دارد که حالا من نمیخواهم بشمرم؛ من [فقط] روی یک عامل بخصوص میخواهم تکیه کنم و آن این است که «تولید ملّی» وقتی که ضربه بخورد، کار و اشتغال کارگر هم ضربه خواهد خورد؛ این حتمی است. تولید ملّی؛ اینکه ما این همه روی تولید ملّی، تولید داخلی، محصول داخلی تکیه میکنیم، برای این است.

[مثلاً درباره‌ی] واردات و واردات بی‌رویّه؛ ببینید ما الان ده‌ها میلیارد واردات داریم؛ خیلی از این واردات هم لازم است، یعنی یا موادّ اوّلیّه است یا وسایل، کارخانجات، ابزارهای یدکی و امثال اینها است؛ هیچ ایرادی به اینها نیست، با مطلق واردات کسی مخالف نیست؛ ما با واردات بی‌رویّه مخالفیم، و نیز با قاچاق؛ حالا قاچاق یک بحث دیگر و مستقلّی است. واردات بی‌رویّه یعنی چه؟ یعنی اینکه جنسی که در داخل تولید میشود، کیفیّتش هم خوب است، مشابه این جنس را ما وارد کنیم؛ این خنجری است به قلب تولید کشور؛ حرف ما این است. اینکه بنده اصرار میکنم برای جلوگیری از واردات بی‌رویّه، [به خاطر] این است.

ببینید؛ [طبق] آماری که به من دادند، میگویند هر یک میلیارد دلار واردات بی‌رویّه معادل است با تعطیل شدن صد هزار فرصت شغلی؛ این آماری است که افراد صاحب‌نظر و متخصّص به ما دادند. یعنی اگر چنانچه ما جنسی را که در داخل تولید میشود، خب در داخل کفش هست، پوشاک هست، لوازم خانگی هست و چیزهای دیگر ــ حالا اینجا خودروسازها از این حرف ما سوء استفاده نکنند؛ وضعشان خیلی تعریفی ندارد ــ آنجاهایی که واقعاً دارند تولید میکنند، تولیدِ خوب هم میکنند، ما وقتی که با وجود تولید داخلی به جای اینکه آن را تقویت کنیم، آن را ترویج کنیم، میرویم از بیرون جنسِ مشابه را وارد میکنیم، باید بدانیم که یک میلیارد دلار وارداتِ این جوری به معنای تعطیل شدن صد هزار فرصتِ شغلیِ این جوری است.

شما وقتی میروید خرید و جنس خارجی را ترجیح میدهید بر جنس داخلی، معنایش این است که دارید به نفع یک کارگر خارجی ضربه به یک کارگر داخلی میزنید. لذاست که من اصرار میکنم و تأکید میکنم بر اینکه ما بایستی از واردات بی‌رویّه قطعاً جلوگیری کنیم؛ این مربوط به مسئولین است و آنچه هم مربوط به مردم است، این است که بروند دنبال جنس تولید داخل، محصول داخل؛ یعنی مقیّد باشند.

و همین جا من بگویم که سهم مهمّ بازار داخلی متعلّق به دولت است؛ یعنی دولت بزرگ‌ترین خریدار داخلی است؛ بزرگ‌ترین خریدار، بزرگ‌ترین مشتریِ جنس، دولت است؛ دولت بایستی سعی کند هیچ جنس خارجی مصرف نکند؛ خود این یک قلم بسیار مهم برای تقویت تولید داخلی است. بنده مکرّر بر خرید مصنوعات داخلی تکیه کرده‌ام؛ هر دفعه‌ای که ما روی این مسئله تکیه کردیم، یک عدّه‌ای به خط میشوند برای اینکه با استدلالهای گوناگون این را رد کنند! حالا چه از خارج به وسیله‌ی بوقهای استعماری خارجی و چه متأسّفانه بعضی‌ها در داخل؛ تا ما میگوییم «خرید داخلی»، فوراً شروع میکنند به یک شکلی خدشه کردن و ایراد گرفتن. این هم راجع به این مسئله.

خب، یک مسئله‌ی مهم، در مورد وظایف کارگران است. ببینید، کارگران ما هم در این زمینه‌ها وظایف سنگینی دارند. یکی از وظایف مهمّ کارگران «اتقان کار» است. بنده این حدیث را مکرّر عرض کرده‌ام ــ ظاهراً از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است یا یکی از ائمّه (علیهم السّلام) ــ که فرمودند: رَحِمَ اللهُ امرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۶) رحمت خدا بر آن کسی که کاری را انجام بدهد، آن کار را متقن انجام بدهد، محکم انجام بدهد. یکی از کارهای کارگر این است: اتقان کار. یکی تأمین «زیبایی کار» است؛ کار را زیبا از آب دربیاورند؛ این خیلی مهم است. یک مسئله‌ی مهم در کشور ما مسئله‌ی «بسته‌بندی‌ها» است که بنده از سابق، مکرّر روی این تکیه میکنم. یک وقتی در زمان ریاست جمهوری که بنده رئیس‌جمهور بودم، از یک کشوری ــ اسم نمی‌آورم ــ برای ما هدیه فرستادند؛ چه چیزی؟ خرما؛ خرما فرستادند برای ما به عنوان هدیه. بنده برداشتم همان بسته‌بندی خرما را بردم در هیئت دولت، گذاشتم آنجا، گفتم ببینید، این مصداق کامل «زیره به کرمان بردن» است! بهترین خرمای دنیا و بیشترین خرمای دنیا را ما داریم، این حالا برای ما خرما فرستاده؛ امّا بسته‌بندی‌اش را نگاه کنید. ما خرمایمان را داخل جعبه‌های نامناسب فشار میدهیم و بسته‌بندی میکنیم، [ولی] او برداشته خرما را با همان شاخه‌ای که خرما به آن وصل است، داخل پلاستیک کرده و با بسته‌بندی خیلی قشنگی برای ما فرستاده؛ گفتم یاد بگیرید. اینها وظایف کارگر است؛ البتّه وظایف مشترک کارگر و مدیران کاری؛ وظایف اینها است که بایستی این را انجام بدهند. این هم این [مطلب].

مطلب آخری که میخواهم عرض کنم، راجع به نظام آموزشی ما است. نظام آموزشی ما با همه‌ی تأکیدهایی که شده، همچنان بیشتر یک نظام ذهنی است تا یک نظام عملی و کاربردی؛ غالباً این ‌جور است. حالا البتّه کارگاه‌های آموزشی در بعضی از بخشها هست، [ولی] همه جا نیست و همیشه هم نیست. البتّه تربیت ذهنی دانشجویان کار لازمی است، باید دانش بیاموزند امّا این کافی نیست؛ در کنار کار ذهنی، کار عملی باید تعلیم بگیرند. این همکاری دانشگاه و صنعت ــ که این را هم ما سالها پیش به یکی از رؤسای جمهور گفتیم و بالاخره این معاونت علمی رئیسجمهور راه افتاد؛(۷) که کار عمده‌اش همین است که ارتباط بدهد دانشگاه را به صنعت؛ یعنی دانشجو از دوران دانشجویی با صنعت ارتباط پیدا کند ــ هم برای صنعت خوب است و دانش جدید سرریز میشود، ابتکارات سرریز میشود، هم برای دانشگاه خوب است برای خاطر اینکه اعتبارات به سمت دانشگاه می‌آید، پول و درآمد دارد برای یک دانشگاه؛ این کار باید انجام بگیرد. علاوه‌ی بر این، همین موارد مهارت‌آموزی و مهارت‌افزایی که ذکر کردند، کار بسیار خوبی است، کار لازمی است، باید دنبال بشود؛ مهارت کارگران باید بالا برود؛ کارگر باید بتواند عمل خودش را ماهرانه همراه با ابتکار و نوآوری و اِعمال سلیقه‌های خوب انجام بدهد و کیفیّت را بالا ببرد. وقتی کیفیّت بالا رفت، طبعاً ارزش کار هم در چشم مشتری و کسانی که علاقه‌مند هستند و نیاز دارند، بالا خواهد رفت.

ما از مجموعه‌ی کارگری صمیمانه و از صمیم قلب تشکّر میکنیم، زحمات اینها را ارج مینهیم و برای آنها از خدای متعال توفیق میخواهیم و امیدواریم که ایستادگی آنها در مقابل انواع و اقسام تحریکات دشمنان ــ همچنان که بوده ــ ان‌شاءالله ادامه پیدا کند؛ و هم در عرصه‌ی اقتصادی، هم در عرصه‌ی سیاسی و عرصه‌های آموزشی ان‌شاءالله روز‌به‌روز دستگاه‌های کارگری جلوتر بروند؛ و مدیران و مسئولان کشوری هم ان‌شاءالله همان‌ طور که وعده داده شده، به کار و برنامه‌ای که مقرّر شده، همه عمل کنند و همه هم به دولت کمک کنند. امروز کارهایی که دولت در زمینه‌ی اقتصاد در پیش دارد، کارهای مهمّی است و احتیاج به کمک همه دارد؛ یعنی همه‌ی دستگاه‌ها، قوای مختلف، آحاد مردم، مجموعه‌ها، همه ان‌شاءالله باید به دولت کمک کنند که بتواند به این نتایج دست پیدا کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، آقای دکتر حجّت‌اﷲ عبدالملکی (وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی) گزارشی ارائه کرد.
اسدالغابة، ج ۲، ص ۱۸۵
جامع الاخبار، ص ۱۳۹
بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۴۰۰/۱۲/۲۹)
بند پنجم سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲/۱۱/۲۹)
مسائل علیّ‌بن‌جعفر و مستدرکاتها، ص ۹۳ (با اندکی تفاوت)
معاونت علمی و فنّاوری ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۵ آغاز به کار کرد.